فهرست مطالب

نشریه کودکان استثنایی
سال دهم شماره 4 (پیاپی 38، زمستان 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/12/25
  • تعداد عناوین: 9
|
  • کامران گنجی، علی دلاور، حسن احدی صفحه 321
    هدف

    پژوهش حاضر، با هدف تعیین الگوی ترسیم ساعت در کودکان با و بدون اختلال نارسایی توجه/ بیش‌فعالی (ADHD) و ارزیابی کاربرد ترسیم ساعت به مثابه ابزاری عصب روان‌شناختی در جمعیت کودکان ایرانی انجام شده است.

    روش

    پژوهش حاضر، از نوع پس رویدادی با گروه همتاست که در آن 161 کودک با اختلال نارسایی توجه / بیش‌فعالی به صورت تصادفی چندمرحله‌ای و 161 کودک عادی 6 تا 12 سال که از نظر سن، جنسیت، دست‌برتری، پایه تحصیلی و هوشبهر با آنها همتا بودند، نیز به صورت تصادفی از مناطق 19 گانه شهر تهران انتخاب شدند. ازاین رو حجم کل نمونه مورد بررسی 322 نفر بود. مفهوم‌سازی زمان و ترسیم ساعت، به‌طور جداگانه و با استفاده از سامانه نمره‌‌گذاری کوهن و همکاران (2000) که بر روی کودکان مدرسه رو هنجار شده بود، مورد ارزیابی قرار گرفت.

    یافته‌ها: 

    نتایج نشان داد که عملکرد کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش‌فعالی، بدون توجه به زیرنوعهای مختلف، به طور معناداری، از کودکان عادی، ضعیف‌تر است. کودکان با اختلال نارسایی توجه /بیش‌فعالی از زیر نوع مرکب، عملکردی ضعیف‌تر از دو زیرنوع دیگر داشتند. تحلیل کیفی عملکرد، خطاهایی را آشکار ساخت که ناشی از برنامه‌ریزی ضعیف در انجام تکلیفهای نیازمند هماهنگی است، و همواره با بدکارکردی اجرایی در کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش‌فعالی به چشم می‌خورد.

    نتیجه‌گیری:

     با توجه به تحلیلهای کمی و کیفی و تفاوتهای بین الگوی ترسیم ساعت در کودکان با و بدون اختلال نارسایی توجه/بیش‌فعالی، آزمون ترسیم ساعت ابزار غربالگری مناسب و بخش‌سودمندی از ارزیابی جامع عصب روان‌شناختی در کودکان با ADHD است.

    کلیدواژگان: اختلال نارسایی توجه، بیش فعالی، آزمون ترسیم ساعت، ارزیابی عصبی روان شناختی، کارکردهای اجرایی
  • مریم فارابی، محمدحسین بیاضی، سعید تیموری صفحه 335
    هدف

     به علت  اهمیت آگاهی واج شناختی و ارتباط آن با اکتساب خواندن، هدف پژوهش حاضر این بود که مشخص کند آیا آموزش مهارتهای آگاهی واج شناختی، بر بهبود عملکرد خواندن دانش‌آموزان مشکوک به نارساخوانی تاثیر دارد؟ 

    روش

     از بین کلیه دانش آموزان پسر مشکوک به نارساخوانی پایه دوم مقطع ابتدایی ناحیه 6 مشهد در سال تحصیلی 87-86 تعداد 40 دانش آموز به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل (هر گروه 20 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهشی عبارت بود از: آزمون سنجش خواندن و آزمون آگاهی واج شناختی که در آغاز طرح برای دو گروه اجرا شد؛ ضمن اینکه هر دو گروه طی مدت شش هفته تحت آموزش خواندن بودند، گروه آزمایش 15 ساعت آموزش مهارتهای آگاهی واج شناختی دریافت کرد و پس از آن دو گروه دوباره تحت همان آزمون‌ها، قرار گرفتند. یافته‌های حاصل با استفاده از آزمون آماری t مستقل و تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شد. 

    یافته ها

     میزان درک مطلب و بازشناسی لغت در هر گروه افزایش یافت، اما در گروه آزمایشی افزایش بیشتری داشت. تفاوت در درک و فهم معنادار بود، اما تفاوت در بازشناسی لغت (دقت) معنادار نبود. 

    نتیجه‌گیری:

     با توجه به نتایج این پژوهش، می‌توان گفت آموزش آگاهی واج شناختی به دانش‌آموزان مشکوک به نارساخوانی، موجب بهبود عملکرد خواندن آنها می‌شود.

    کلیدواژگان: آگاهی واج شناختی، بهبود عملکرد خواندن، نارساخوانی
  • علیرضا آقا یوسفی، احمد علی پور صفحه 343
    هدف

    در پژوهش حاضر,هدف بررسی اثر موسیقی و حرکات موزون بر پرخاشگری کودکان کم‌توان‌ذهنی متوسط تا شدید در شهر قم بود.

    روش

    جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از کلیه کودکان کم‌توان ذهنی متوسط تا شدید که با همین تشخیص در یک مرکز توا‌‌‌‌‌‌‌نبخشی تحت پوشش سازمان بهزیستی استان قم در سال 1388به صورت روزانه نگه داری و آموزش داده می‌شدند. نمونه‌آماری پژوهش نیز شامل40 نفربودند که به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند,این افراد در دو گروه20 نفری آزمایش و گواه به طور تصادفی تقسیم شدند برای جمع آوری داده‌ها از فهرست محقق ساخته برای اندازه‌گیری فراوانی رفتارهای پرخاشگرانه استفاده شد. همچنین به مدت 8 هفته و هفته ای 3 روز نامتوالی و هر روز یک ساعت موسیقی سمفونی شماره 3 بتهوون برای این کودکان پخش شد و همزمان,این کودکان همراه با مربی‌شان حرکات موزون آرام انجام می‌دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد.

    یافته ‌ها:

    تحلیل یافته ها با روش تحلیل کوواریانس نشان دادکه نمرات پرخاشگری کودکان گروه آزمایش پس ازموسیقی همراه با حرکات موزون کمتر از این نمرات در کودکان گروه گواه می شود.

    نتیجه ‌گیری: 

    نتایج نشان داد که موسیقی همراه با حرکات موزون,فراوانی رفتارهای پرخاشگرانه در کودکان کم توان ذهنی متوسط تا شدید را کاهش می‌دهد.

    کلیدواژگان: موسیقی، پرخاشگری، حرکات موزون، کودکان کم توان ذهنی متوسط تا شدید
  • مریم حسن زاده اول، هادی بهرامی، طاهره سیما شیرازی، مهدی عبدالله زاده رافی، مسعود صالحی صفحه 351
    هدف

     هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر وسیله آموزشی سینا، بر دقت خواندن در دانش‌آموزان کم‌توان ذهنی آموزش‌پذیر است. 

    روش

     این پژوهش، مداخله‌ای از نوع پیش‌آزمون پس‌آزمون با گروه‌ کنترل است. جامعه آماری شامل کلیه دانش‌آموزان کم‌توان ذهنی آموزش‌پذیر پایه سوم، چهارم و پنجم ابتدایی شهر بجنورد بود؛ نمونه شامل 28 نفر (14 نفر گروه آزمایش و 14 نفر گروه کنترل) بود که پس از لحاظ کردن ملاکهای ورود به پژوهش، انتخاب شدند. 

    یافته‌ها: 

    میانگین نمرات گروه آزمایش در مولفه‌های جانشینی، تلفظ اشتباه، حذف حرف و کلمه، و جابه‌جایی، کمتر از گروه کنترل است (05/0<p) ولی در مولفه‌های افزودن حرف و کلمه و بازگویی اصلاحی تفاوتی آماری معناداری ندارند (05/0>p). 

    نتیجه‌گیری:

     استفاده از وسیله آموزشی سینا، بر دقت خواندن دانش‌آموزان کم‌توان ذهنی آموزش‌پذیر موثر است.

    کلیدواژگان: دقت خواندن، دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر، وسیله آموزش سینا
  • روح الله فتح قریب بیدگلی*، سعید حسن زاده صفحه 359
    هدف

     بررسی نگرش مدیران مدارس نسبت به آموزش فراگیر دانش آموزان با نیازهای ویژه و عوامل موثر بر آن در استان قم، هدف پژوهش حاضر بوده است. 

    روش

     نمونه ای 113 نفری از مدیران مدارس مقطع ابتدایی و راهنمایی از طریق  نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. با استفاده از پرسشنامه نگرش سنج آموزش فراگیر، سعیدی و سلیمانوندی، 1386، نگرش مدیران نسبت به آموزش فراگیر، سنجیده شد. برای تحلیل های آماری  از آزمونهای آماری تی کروسکال والیس، و یومان ویتی استفاده شد. 

    یافته ها

     نتایج مبین آن بود که نگرش مدیران نسبت به آموزش فراگیر در کل مثبت است (01/0   p≤)، ولی در بین عوامل شش گانه  نگرش، یعنی: فلسفه فراگیرسازی، احساس شایستگی، روابط دانش آموزان، تامین منابع لازم، جو یادگیری، و نتایج حاصل از فراگیرسازی، صرفا نگرش مرتبط با دو عامل جو یادگیری و نتایج حاصل از فراگیر سازی، مثبت  بود. همچنین،  نتایج حاکی از آن بود که سابقه تدریس به دانش آموزان با نیازهای ویژه، و گذراندن دوره های آموزشی ضمن خدمت در زمینه آموزش فراگیر، بر نگرش مدیران تاثیر دارد، ولی محل خدمت (شهر، روستا)، و مدرک تحصیلی  بر نگرش آنان بی تاثیر است. 

    نتیجه‌گیری: 

    با توجه به آنکه نگرش نسبت به آموزش فراگیر، به صورت کلی، در مدیران مدارس مثبت بود، ولی بررسی عوامل تشکیل دهنده آن،  نشان داد که در چهار عامل:  فلسفه فراگیرسازی، احساس شایستگی، روابط دانش آموزان، و تامین منابع لازم، نگرش  به آموزش فراگیر مثبت نیست؛ از سویی دیگر، سابقه تدریس به دانش آموزان با نیازهای ویژه و گذراندن دوره های آموزشی ضمن خدمت در زمینه آموزش فراگیر، بر نگرش مدیران موثر بود، می توان این گونه نتیجه گرفت که باید سعی شود مدیران مدارس فراگیر از بین افرادی انتخاب شوند که سابقه و تجربه کار آموزشی با کودکان با نیاز های ویژه را داشته باشند و همچنین کارگاه های تخصصی مرتبط با عوامل آموزش فراگیر را برای آنان طراحی و اجرا کرد.

    کلیدواژگان: نگرش، مدیران، آموزش فراگیر، دانش آموزان با نیازهای ویژه
  • آتوسا رستم بیک تفرشی*، احمد رمضانی واسوکلایی صفحه 369
    هدف

     پژوهش حاضر با هدف تحلیل نوشتار دانش آموزان کم توان ذهنی شهر تهران در پایه های مختلف تحصیلی در چارچوب دستور نقش گرای نظام مند و بر مبنای فرانقش تجربی مطرح در این نظریه صورت گرفته است و سپس یافته های به دست آمده از پایه های مختلف با هم مقایسه شده است. 

    روش

     پژوهش حاضر از نوع توصیفی است. آزمودنی ها به شیوه نمونه گیری خوشه ای و چند مرحله ای انتخاب شدند. در مجموع 311 دانش آموز (دختر و پسر) از میان 1737 دانش آموز مشغول تحصیل (در مقطع ابتدایی و راهنمایی حرفه‌ای و متوسطه حرفه‌ای) انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری مورد استفاده در پژوهش 4 قصه تصویری متشکل از تصویر های مرتبط با هم است. از آزمودنی ها به صورت انفرادی خواسته شد برای تصویری که می بینند داستانی بنویسند. 

    یافته ‌ها:

     داده ها (در مجموع 2407 بند و 10861 واژه) بر مبنای فرانقش تجربی و از منظر نوع فرایندهای (افعال) به کار رفته در بندها بررسی شده است. الگوی استفاده از فرایند های مختلف در پایه های مختلف تحصیلی مورد مقایسه قرار گرفته است. در نوشتار این دانش آموزان فرایند مادی در پایه های تحصیلی مختلف پررخدادترین فرایند است و حدود 58 درصد کل فرایندها را شامل می شود. فرایند رفتاری و فرایند رابطه ای به ترتیب 13 و 12 درصد کل فرایندها را در بر می گیرند. فرایند بیانی با 10 درصد رخداد و ذهنی با 7 درصد رخداد و وجودی با کم تر از یک دهم درصد کم رخدادترین فرایندها هستند. 

    نتیجه ‌گیری: 

    در پژوهش حاضر مقدار خی دو به دست آمده در سطح کمتر از 001/0 فرضیه پوچ پژوهش مبنی بر استفاده یکسان دانش آموزان پایه های مختلف از فرایند های مختلف را رد می کند. به عبارت دیگر تفاوت در استفاده از فرایند های مختلف دستور نقش گرای نظام مند در پایه های مختلف تحصیلی با توجه به آزمون خی دو معنادار است. همچنین درصد فراوانی هر یک از انواع فرایندها در پایه های مختلف با یکدیگر متفاوت است. رخداد بعضی از فرایندها مانند مادی با بالا رفتن پایه تحصیلی کاهش می یابد و رخداد برخی دیگر مانند فرایند ذهنی افزایش می یابد. کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر مقطع ابتدایی بیشتر از فرایند های مادی و رابطه ای در نوشتار خود استفاده می کنند در حالی که در مقطع راهنمایی پیش حرفه ای و حرفه ای دانش آموزان بیشتر از فرایند مادی، رفتاری، ذهنی، و بیانی استفاده می کنند. به نظر می رسد نتایج با الگوی رشد شناختی پیاژه همخوانی دارد.

    کلیدواژگان: دستور نقش گرای نظام مند، نوشتار، کم توان ذهنی، فرانقش تجربی، فرایند
  • مینا احمدی کهجوق*، مژگان فرهبد، حسین سورتجی، مهدی رصافیانی صفحه 385
    هدف

    در این مقاله شواهد و مستندات درباره الگوهای پردازش حسی در کودکان با اختلال اتیسم، از دیدگاه مدل وینی دان عرضه می شود. 

    روش

    در ابتدا توضیحی از اختلال اتیسم و سپس مدل پردازش حسی وینی دان داده می شود و در ادامه مطالعات انجام گرفته و نتایج حاصل از آنها بیان می شود.

     یافته ها و نتیجه‌ گیری:

     الگوهای پردازش حسی در کودکان با اختلالات طیف اتیسم با همسالان بهنجار آنها متفاوت و به صورت بارزی در یک انتهای پیوستار قرار می گیرد. بیشترین مشکل در تصفیه شنیداری است که منجر به ناتوانی کارکردی در این کودکان می شود

    کلیدواژگان: الگوهای پردازش حسی، اختلال اتیسم، مدل وینی دان
  • نمایه سالیانه
    صفحه 395
|
  • Kamran Ganji, Ali Delavar, Hassan Ahadi Page 321
    Objective

    The purpose of this research was to determine clock drawing pattern in children with and without attentiondeficit/ hyperactivity disorder (ADHD), and to evaluate the usage of clock drawing as a neuropsychological measure forthe Iranian children.

    Method

    In this ex post facto research, 161 children with ADHD and 161 normal children, ageing 6-12 years were matched from a grid of sectors of 19different educational areas in Tehran through a multi-steps random sampling. Conceptualization of time and construction of the clock face were assessed separately using Cohen & et al., (2000) scoring system normed on school-age children.

    Results

    Children with ADHD, regardless of subtype, performed significantly poorer than controls.Furthermore, children with combined subtype of ADHD, performed poorer than two other subtypes. The qualitative analysis of performance revealed errors that weresubsequent to poor planning during task execution, consistent with executive dysfunction commonly present in children with ADHD.

    Conclusion

    Accordingly, we canconclude that clock drawing test is a useful screening tool, as well as a valuable addition to a comprehensive neuropsychological evaluation in children with ADHD.

    Keywords: ADHD, Clock Drawing Test, Neuropsychological Assessment, Executive Functioning
  • Maryam Farabi, Mohhamad Hossein Bayazi, Saeed Teymori Page 335
    Objective

    This study examines the impact of phonological awareness training on reading skills in male students suspected for having dyslexia.

    Method

    In this quasiexperimental research, first the students suspected for having dyslexia in the second grade of elementary school in Mashhad were chosen, and assigned randomly into two experimental and control groups (each group consisted 20 students). In this study, Phonological Awareness Test (Dastjerdi & Soleymani), and Reading Diagnosis Test(Fallahchay) were used before and after training. In addition the experiment group received phonological awareness training.

    Results

    The results revealed that phonological awareness skills training could increase reading skills in comprehension and not word-recognition.

    Conclusion

    This study stress that training phonological awareness can improve reading abilities.

    Keywords: Phonological Awareness, Reading Ability, Dyslexia
  • Alireza Agha Yousefi, Ahmad Alipour Page 343
    Objective

    This study executed to evaluate the effectiveness of Music-Harmonic Movement therapy on aggressive behaviors in children with moderate to severe intellectual disability (ID).

    Method

    In this semi-experimental Participants recruited from a daily care-training rehabilitation center under supervision of Qom's Welfare Organization in 2009. Forty children with moderate to severe ID were selected, and randomly assigned in two experimental and control groups. Aggressive behaviors recorded based on a researcher-made checklist. Beethoven's third symphony and harmonic movement protocoladministered three times per week on participants.

    Findings

    Data analysis by ANCOVA showed that Music- Harmonic Movement Therapy could decrease aggressive behaviors.

    Conclusion

    Music-Harmonic Movement Therapy can be useful for aggression treatment in children with ID.

    Keywords: Music, Harmonic Movement Therapy, Moderate to Sever Mentally Retarded Children, Aggression
  • Maryam Hassanzadeh Aval, Hadi Bahrami, Taherh Sima Shirazi, Mehdi Abdulahzade Rafi, Masod Salehi Page 351
    Aim

    The aim of the study is to consider the effect of Sina educational instrument on reading accuracy of educable mentally retarded students.

    Method

    This study is experimental pretest – posttest design with control groups. Statistical universe included all educational mentally retarded studying in 3-5 elementary grade in Boujnurd city. the samples include 28(14 and 14 with subject in control) selected after considering of interring criteria. The sample consist of 28 (14 in experimental and 14 in control) selected considering internal criteria.

    Results

    the means of marks in experimental group in teams of substitutions, wrong pronunciation, Omission of a letter and word, addition and Transmission were lower than in control group (p<. /05) but in items addition of a letter and word, and correctional repeat there was not any statistically significant difference (p>. /05).

    Conclusion

    The use of Sina educational instrument was effective on reading accuracy of educable mentally retarded students.

    Keywords: reading accuracy, mentally retarded students, Sina educational instrument
  • Roohollah Fathongharib Bidgoli*, Saeid Hassanzadeh Page 359
    Objective

    The aim of this study was to examine the principal's attitude toward inclusive education of students with special needs in Qom province.

    Method

    A sample consisting of 113 principals of elementary and middle schools was selected randomly. Using the inclusive education Attitude- Assessment Questionnaire(saeidy & solymanvandi, 1386), attitudes toward inclusive education and related factors were measured. For statistical analysis, one sample t-test, Kruscal-Wallis, and U Mann- Whitney were used.

    Results

    Obtained total score indicated a positive attitude towards inclusive education as a (p≤ 0.001); however, among related sixfactors (i.e., inclusion philosophy, competency sense, relationship between students with and without special needs, provided support for inclusion, learning climate and outcomes of inclusion), only the last twoones gained positive attitudes. Also, results revealed that experience in education of students with special needs, as well as in-services education regarding inclusion education, were positively related to the principal's attitudes, but the school area (city or country) and the certificate degree had no significant impact on their attitudes.

    Conclusion

    It could be concluded that principals who are experienced in special education might be more competent in education of students with special needs. In addition, it would be useful to plan and present workshops regarding inclusive education.

    Keywords: Attitude, Principals, Inclusive Education, Students with Special Need
  • Atousa Rostambeik Tafreshi*, Ahmad Ramezani Vasookolaee Page 369
    Objective

    The present study was conducted to analyze and compare the written discourse of EMR students according to experiential metafuntion introduced in Halliday’s systemic functional grammar.

    Method

    The present research follows a descriptive method. The informants (311 students) were chosen among the primary, prevocational guidance school, and vocational high school students in 2009. The informants were chosen according to multi stratified cluster sampling. A written test in the form of picture stories was administered to 311 students.

    Results

    At first, the data (consisted of 2407 clauses and 10861 words) was analyzed concerning the type of process (verbs) used in clauses. Material (58%) is the most frequent process in all grades. Behavioral, relational and verbal clauses happened in 13%, 12%, and 10% of the clauses. Existential process is the least frequent one (0.1%).

    Conclusion

    Nonparametric statistical test (x2 test) shows that even when p≤0/001, x2 value rejects the null hypothesis. In other words the two variables in the research (different grades of EMR students and their use of different processes) are not independent; hence the grades of EMR students and their use of different processes in their writings are related. The frequency of different processes varies in different grades. Also the frequency of material process decreases as the grade increases, and frequency of mental processes increases as the grade increases. EMR primary school students mostly use relational and material processes in their written discourse. EMR guidance and high school students use material, behavioral and mental and verbal processes more than the primary school students. It seems that the findings are compatible with Piaget's cognitive development and accredit it.

    Keywords: systemic functional grammar, written discourse, mentally retarded, experiential metafunction, process
  • Mina Ahmadi Kahjoogh*, Mojgan Farahbod, Hossein Soortigi, Mehdi Rassafiani Page 385
    Objective

    In this review article, evidence about patterns of sensory processing in children with autism disorder from the perspective of Winnie Duun model is presented.

    Method

    First, we provided a discription of autism disorder and sensory processing model then the studies and results of them are expressed.

    Results and Conclusion

    The evidence demonstrated that children with autism have differently patterns from children without autism. The most difficulty of children with this type of developmental disorders, was in Auditory filtering that is relative to learning difficulties and attention deficient, which finally these problems affect optimal social participation and occupational performance of them.

    Keywords: Sensory processing pattern, Sensory profile, children with Autism, Dunn