فهرست مطالب

نشریه علوم دانشگاه خوارزمی
سال سیزدهم شماره 4 (زمستان 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/12/12
  • تعداد عناوین: 7
|
  • وحید احدنژاد صفحه 861
    خودپذیری مغناطیسی سنگ ها که حاصل مشارکت کانی های دیا، پارا و فرومگنتیک است، فهم بهتری از تاریخچه دگرشکلی سنگ ها را در اختیار ما قرار می دهد. در این مطالعه با استفاده از مغناطیس سنج گشتاور در میدان قوی مغناطیسی و با اشباع فازهای فرومگنتیک، جدایش ناهمسانگردی خودپذیری مغناطیسی پارامگنتیک و فرومگنتیک برای 37 نمونه مغزه سنگ طبیعی انجام شد. مواد مورد مطالعه سنگ های آذرین منطقه ملایر هستند که از نظر کانی شناسی حاوی کانی های پارامگنتیک (بیوتیت و آمفیبول) و به مقدار بسیار کمی کانی های فرومگنتیک (تیتانومگنتیت) هستند که در زمینه ای از کانی های دیامگنتیک (کوارتز-فلدسپاتی) قرار دارند. محاسبات ناهمسانگردی خودپذیری مغناطیسی در میدان با شدت پایین (ضعیف) نشان می دهد سنگ های مورد مطالعه دارای خودپذیری مغناطیسی پایینی هستند که نشانگر چیره بودن فازهای پارامگنتیک در آنهاست. نتایج به دست آمده از میدان های مغناطیسی قوی موید این مسئله است و به غیر از سه نمونه که از سنگهای مافیک کوارتز دیوریتی بوده اند، در بقیه موارد فازهای پارامگنتیک خواص مغناطیسی سنگ های مورد مطالعه را تحت کنترل دارند. حضور همزمان این سنگ های مافیک موید نقش هر چند اندک ماگمای گوشته ای یا پوسته زیرین در تشکیل سری سنگ های یاد شده است.
    کلیدواژگان: پارامگنتیک، فرومگنتیک، گشتاور، میدان قوی، گرانیت
  • بهمن رحیم زاده، جمشید حسن زاده، فریبرز مسعودی صفحه 877
    در منطقه شهر سه ول آوا در استان کردستان، توده ها و دایک های با ترکیب گابرو در همراهی بازالت ها و پریدوتیت های افیولیتی رخ نمون دارند. افیولیت های سه ول آوا بخشی از افیولیت های کردستان است که در زون برشی بین زاگرس مرتفع و سنندج-سیرجان شمالی واقع شده است. در این تحقیق ژئوشیمی و سن گابروها مطالعه شده است. بافت غالب گابروها دانه ای و پگماتوئیدی است که بخشهای مجاور گسل اصلی و جوان زاگرس میلونیتی شده اند. دامنه تغییرات SiO2 گابروها بین 84/47 تا 65/51 درصد و سرشت ماگمای آنها بیشتر توله ایتی است. کانی های اصلی گابروها، پلاژیوکلاز با ترکیب لابرادور و کلینوپیروکسن از دو نوع دیوپسید و اوژیت با عدد منیزیم (Mg#) 90/83 تا 90/88 است. ویژگی های این گابروها در نمودار های مختلف ژئوشیمیایی و ژئوتکتونیکی گویای منشاء گوشته ای اندکی تهی شده است که در یک محیط سوپراسابداکشن (Supra-subduction Zone) پشت قوس تشکیل شده است. این گابروها به روش U-Pb بر روی دانه های زیرکن سن میانگین 3/1± 3/38 میلیون سال را نشان می دهند. سن ائوسن پایانی گابروهای سه ول آوا و چندین توده گابروی مشابه در امتداد زمین درز زاگرس در منطقه کردستان می تواند گویای این باشد که نئوتتیس در این منطقه بعد از ائوسن بسته شده باشد.
    کلیدواژگان: گابرو، افیولیت های سه ول آوا، روش U، Pb، سوپراسابداکشن زون، زاگرس
  • اسماعیل مرادیان، مصطفی قماشی صفحه 897
    منطقه مورد مطالعه دراین پژوهش در محدوده ی جنوب، غرب و شمال اصفهان واقع شده است. دراین پژوهش به بررسی ژئوشیمیایی و سنگ شناسی دولومیت های کرتاسه زیرین پرداخته شده است. براساس مطالعات سنگ شناسی و ژئوشیمیایی پنج نوع دولومیت در برش های مورد مطالعه تشخیص داده شده است. نوع اول دولومیت های خیلی ریز- ریز بلور که در شرایط نزدیک به سطح زمین و در مراحل اولیه دیاژنز در پهنه های جزرومدی تا کولاب تشکیل شده اند. در این دولومیت ها مقادیر Srبالا (2537پی پی ام) و)Fe8861 پی پی ام) و Mn(852 پی پی ام) پایین است. نوع دوم، دولومیت های ریز - متوسط بلور نیمه شکل دار تا بی شکل را شامل می شود که نسبت به نوع اول مقادیر Sr آن ها کمتر و برعکس مقادیر Fe و Mn آن ها بیشتر است. این دولومیت ها به احتمال زیاد در مراحل اولیه دیاژنز تدفینی کم عمق تشکیل شده اند. نوع سوم شامل دولومیت های متوسط - درشت بلور شکل دار و نیمه شکل دار و واجد حواشی روشن و مراکز کدر هستند. این نوع دولومیت ها در مقایسه با دو نوع قبلی دارای Fe و Mn بیشتر و Srکمتری هستند. آن ها احتمالا در شرایط تدفین بیشتر و از طریق دولومیتی شدن رسوبات آهکی قبلی و یا از تبلور دوباره دولومیت های نوع اول و دوم تشکیل شده اند. دولومیت های متوسط درشت بلور پرکننده ی شکستگی ها و فضاهای خالی، نوع چهارم از دولومیت های منطقه مطالعاتی را تشکیل می دهند. این دولومیت ها، احتمالا دراثر دیاژنز تاخیری و در طی تدفین متوسط در دمایی کمتر از 60 تا 80 درجه سانتی گراد تشکیل شده اند. دراین دولومیت ها، مقادیر Fe و Mn به سمت مرکز حفرات و شکستگی ها افزایش می یابد.
    نوع پنجم، شامل دولومیت های درشت بلور زین اسبی پرکننده حفرات و شکستگی هستند. این دولومیت ها، در خلال دیاژنز تدفینی عمیق و در دمایی بالاتر از 60 تا 80 درجه سانتی گراد، در آخرین مرحله دیاژنز تشکیل شده اند. این نوع دولومیت ها، فقط در برش نجف آباد تشخیص داده شده اند و تشکیل آن ها به احتمال زیاد مرتبط با تکتونیک منطقه بوده است.
    شواهد ژئوشیمیایی، بررسی مقادیر عناصر فرعی و اصلی و همچنین استوی شیومتری دولومیت ها حاکی از کاهش مقدار استرانسیم و افزایش مقادیر منگنز و آهن از دولومیت های نوع اول به دولومیت های نوع چهارم (پرکننده ی حفرات) است. دولومیت های خیلی ریز- ریزبلور(نوع اول) دارای بالاترین مقادیر استرانسیم و بالاترین استوی شیومتری هستند. بالابودن مقدار استرانسیم دردولومیت های خیلی ریز - ریزبلور احتمالا دلیلی بر کانی شناسی آراگونیتی کربنات های اولیه است، ضمن اینکه بالا بودن نسبت Mg/Ca در این دولومیت ها نیز تاییدی بر تشکیل آن ها از سیالاتی با شوری بالا می باشد
    کلیدواژگان: دولومیت، کرتاسه زیرین، دولومیتی شدن، اصفهان
  • فریبرز مسعودی، رقیه دورورزی صفحه 919
    در دامنه شمالی البرز مرکزی، در جنوب مرزن آباد سنگ های ولکانیک بازیکی برونزد دارند که منتسب به زمان کرتاسه می باشند. در این تحقیق، فرایندهای موثر بر تکوین و تکامل این سنگ های ولکانیکی به منظور درک بهتر فرایند ماگماتیسم مزوزوئیک در البرز مرکزی مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به مطالعات پتروگرافی و ژئوشیمیایی، سنگ های مذکور را می توان به دو دسته کلی بازالت و آندزیت بازالت تقسیم نمود. براساس نمودارهای ژئوشیمیایی، ماگمای سنگ های بازالتی جنوب مرزن آباد دارای ماهیت آلکالن می باشد و در محیط کششی درون قاره ای تشکیل شده است. مطالعات میکروسکوپی، بررسی های ترکیب شیمیایی کانی ها و روندهای مشاهده شده در نمودارهای ژئوشیمیایی سنگ کل، همگی تایید کننده رخداد تبلور تفریقی می باشد، به طوری که تبلور کانی های الیوین و کلینوپیروکسن و به مقدار کمتر پلاژیوکلاز در بازالت ها و کانی های کلینوپیروکسن و پلاژیوکلاز در آندزیت بازالت ها به وقوع پیوسته است. علاوه بر شواهد پتروگرافی، کانی شناسی و شیمیایی، فرایند تفریق توسط مدل های ژئوشیمیایی تائید و کیفیت این تفریق توسط نرم افزار Melts بازسازی شد. بر پایه مدل سازی تفریق بلورین در سنگ های بازیک جنوب مرزن آباد، سنگ های بازالتی در طی تبلور تفریقی حدود 30 درصدی ماگمای اولیه تشکیل شده اند. سنگ های آندزیت بازالتی نیز می توانند پس از بازالت ها، از ماگمای مشابه پس از تبلور تفریقی نزدیک به 50 درصدی تشکیل شده باشند. مطالعات ترموبارومتری الیوین نیز تایید کننده صحت داده های به دست آمده توسط نرم افزار Melts می باشد.
    کلیدواژگان: بازالت، مرزن آباد، تبلور تفریقی، مدل سازی، نرم افزار Melts
  • حمیدرضا ناصری، روح الله آدینه وند*، عبدالرحیم صلوی تبار صفحه 937

    دشت تبریز با وسعت 869 کیلومتر مربع بخشی از حوضه آبریز دریاچه ارومیه است. هدف از این تحقیق شبیه سازی رفتار آبخوان دشت تبریز در برابر تنش های مختلف و تعیین حد تراز مجاز بهره برداری از آبخوان می باشد. برای رسیدن به هدف یاد شده از شبیه سازی به روش سیستم پویا بهره گرفته شد. در این راستا اطلاعات مورد نیاز شامل داده های مربوط به منابع آب زیرزمینی (چاه، چشمه، قنات)، منابع و مصارف پس از رفع نواقص و تجزیه و تحلیل به نرم افزار + VENSIM PLE معرفی و یک مدل شبیه سازی پویا توسعه داده شد. سپس با تعریف محدوده مجاز افت و خیز سطح ایستابی و تخصیص میزان آب استحصالی تحت این شرایط، تراز مجاز سطح آب و میزان بهره برداری مطمئن از آبخوان مشخص شد. با توجه به نتایج بدست آمده در دوره شش ساله مدل سازی، حداکثر میزان برداشت ماهانه و سالانه از آبخوان بدون تحمیل خسارتی به آن به ترتیب 12/70 و 152/45 میلیون متر مکعب است. متوسط حداقل و حداکثر مجاز تراز سطح ایستابی طی این دوره نیز به ترتیب 1317/35 و 1322/34 متر می باشد.

    کلیدواژگان: شبیه سازی، روش پویایی سیستم، بهره برداری مجاز، دشت تبریز، نرم افزار VENSIM
  • مریم ندری، نعمت الله رشید نژاد عمران، مهراج آقازاده صفحه 951
    توده مورد مطالعه در شرق زنجان، با روند شمال غرب – جنوب شرق، برونزد دارد و از نظر ساختاری در پهنه البرز - آذربایجان و زیرپهنه طارم واقع شده است. این توده، از نظر ترکیب سنگ شناختی، دامنه ای از مونزوگرانیت، کوارتزمونزونیت، مونزونیت، کوارتزمونزودیوریت و مونزودیوریت دارد و در واقع یک سری مونزونیتی را نشان می دهد. کانی های اصلی تشکیل دهنده توده، فلدسپات پتاسیم، پلاژیوکلاز، پیروکسن (اوژیت- دیوپسید) و کوارتز هستند. بافت اصلی توده گرانولار، اینترگرانولار، میکروگرانولار تا میکروگرانولار- پورفیریتی است. به لحاظ ژئوشیمیایی، ماهیت آن متاآلومین و - type I است و به سری ماگمایی کالک آلکالن پتاسیم بالا تا شوشونیتی تعلق دارد. انکلاوهای موجود در توده نفوذی، از نوع میکروگرانولار مافیک، با ترکیب مونزودیوریتی و کوارتزمونزودیوریتی است، که نسبت به سنگ میزبان خود دانه ریزتر و دارای بافت میکروگرانولار- پورفیریتی می باشد. طبق نتایج به دست آمده از مباحث ژئوشیمی و پتروژنز، ماگمای سنگ های منطقه مورد مطالعه، عمدتا از ذوب بخشی گوشته لیتوسفری زیرقاره ای متاسوماتیزه شده در اثر سیالات و یا مذاب های بخشی برخاسته از لبه فرورانش منشا گرفته است. با توجه به دیاگرام های هارکر به نظر می رسد که تفریق ماگمای مونزودیوریتی منجر به تشکیل مونزونیت و در نهایت موجب تفریق و تبلور مونزوگرانیت شده است. بنابراین، تفریق و تبلور این ماگما، مهمترین فرآیند کنترل کننده تنوع سنگها در سری مونزونیتی بوده است. نمودارهای تکتونیکی نشان دهنده یک کمان ماگمایی حاشیه قاره ای و یک محیط کششی درون کمانی همزمان تا عمدتا پس از برخورد است.
    کلیدواژگان: واژهای کلیدی: ژئوشیمی، سری مونزونیتی، کالک آلکالن پتاسیم بالا تا شوشونیتی، طارم، زنجان
  • علی یساقی، آذین ایمان پور صفحه 973
    درونهشته عنبران در شمال غرب کوه های تالش و شمال غرب شهرستان نمین، در استان اردبیل قرار دارد. در این درونهشته سنگ های قدیمی تر پالئوزوئیک به وسیله نهشته های جوان ترکرتاسه و ائوسن احاطه شده است. جهت شناسایی ساختار درونهشته عنبران و دستیابی به الگوی دگرشکلی آن، ویژگی های هندسی و جنبشی تمامی ساختارهای آن، که برای اولین بار در این مطالعه برداشت شده، مورد تحلیل قرار گرفته است. برای این تحلیل ها از عناصر موجود در پهنه های گسلی مانند: خطوط لغزشی، چین های در ارتباط با گسل و ساختارهای C-S استفاده شده است. نتایج این بررسی ها نشان می دهد، ساختارهای اصلی درونهشته، که عمدتا در بخش های شمالی و جنوبی آن متمرکز شده اند، به ترتیب شامل گسل های معکوس عنبران و RF1 می باشند. این گسل های معکوس، به عنوان گسل های کنترل کننده درونهشته با شیب بیش از 50 درجه، موجب رانده شدن واحدهای قدیمی پرکامبرین (معادل سازندهای بایندر و سلطانیه)، در بخش مرکزی درونهشته از دو سو بر روی واحدهای ولکانیکی ائوسن و سنگ آهک های کرتاسه شده اند و با ایجاد ساختار بالاجسته (pop-up)، باعث ایجاد مورفولوژی کنونی آن به صورت درونهشته گردیده اند. شیب زیاد گسل عنبران و وجود نهشته های کرتاسه محدود به فرادیواره آن، می تواند شاهدی از فعالیت وارون شدگی زمین ساختی آن باشد. بنابراین درونهشته عنبران یک ساختار بالاجسته است که در فرادیواره گسل وارون شده عنبران و گسل پس راند فرادیواره ای آن (RF1) به وجود آمده است.
    کلیدواژگان: کوه های تالش، درونهشته عنبران، ساختار بالاجسته، زمین ساخت برگشتی
|
  • Page 861
    The magnetic anisotropy of rocks results from the contributions of diamagnetic، paramagnetic، & ferromagnetic minerals. This bulk anisotropy of magnetic susceptibility، which can be rapidly measured with modern instruments، generally provides a better understanding of the rock deformation history. Different minerals in a rock can form at different times and also respond to deformation in different manners. Therefore it is useful to separate their respective contributions to the whole rock magnetic fabric. Various techniques available to achieve this separation among them measurement of the magnetic properties at high fields، above the saturation magnetization of ferromagnetic minerals، effectively separates the diamagnetic-paramagnetic magnetic anisotropy. In this paper، the anisotropies of ferromagnetic and paramagnetic components are separated using High-Field Analysis torque for 37 samples of natural rocks. These samples are igneous rocks of Malayer that are mainly composed of paramagnetic minerals (e. g. biotite and amphibole) and few portions of ferromagnetic minerals (e. g. titanomagnetite) which are located in the quratz-feldespathic (diamagnetic) context. Anisotropy of Magnetic Susceptibility (AMS) in low field analyses indicated that paramagnetic phases are the dominant control of the magnetic fabric. This is confirmed by High Field Analyses (HFA) which implied that magnetic characteristics are dominated by paramagnetic minerals، except for three samples.
    Keywords: Paramagnetic, Ferromagnetic, Torque, High, Field Analysis, Granite
  • Bahman Rahimzadeh, Fariborz Masoudi Page 877
    Gabbroic stocks and dykes associated with Ophiolitic Basalts and peridotites are outcropped in the Sawlava town area. Sawlava ophiolite is part of Kurdistan Ophiolitic complex that located in sheared zone between high Zagros and northern Sanandaj-sirjan Zone. This study focused geochemistry and dating of granular and pegmatoid gabbros that due to closing to main recent fault (MRF) some part of them found milonitic fabric. Gabbros have 47. 84 to 51. 65 percent SiO2 and almost formed from tholeiitic magma. Labradorite plagioclase and diopside and augite clinopyroxens with Mg# of 83. 90 to 88. 90 respectivly are main minerals of gabbros. Based on geochemical and geotectonic diagrams، gabbros generated from slightly deplete magma which formed in back arc supra-subduction zone. U-Pb dating of zircons presents an average age of 38. 3±1. 3 Ma for gabbros. Late Eocene age from Sawlava gabbros and similar gabbros bodies related to ophiolites along Zagros suture، could indicate that neo-tethyan ocean closed after Eocene in the Kurdistan region.
    Keywords: Gabbro, Sawlava ophiolite, U, Pb dating, Supra, subduction zone, Zagros
  • Page 897
    The study area is located to the south، west and north Esfahan province. this research is geochemical and petrographic study of Lower cretaceous dolomites. Five dolomite type have been identified. The first type is very fine-fine crystalline dolomite formed in near surface conditions and in early stages of diagenesis، in tidal flat to lagoonal environments. The Sr content is high (2537ppm) and Fe (8861ppm) and Mn (852ppm) is low. The second type is fine-medium-grained، subhedral to euhedral، crystalline dolomites. Compared to the first type، Sr content is lower and Fe and Mn content is higher. This type of dolomites is most likely formed in early burial diagenesis. The third type is medium-coarse-grained، euhedral and subhedral، crystalline dolomite and show clear rim and cloudy center. Compared to the type1 and type2، this type of dolomite contains higher Fe and Mn and lower Sr. They are likely formed in deeper burial diagenesis and by dolomitization of earlier calcareous deposits or recrystalization of first- and second- type dolomites. The medium-coarse-grained، crystalline dolomite fill in pores and fractures، and are called «four-type» in this study. This type of dolomite is likely formed during late diagenesis and under conditions of medium pressure and temperatures less than 60-80 °C. In this dolomite values of Fe and Mn increase from the fringes of pores and fractures to the center. The fifth dolomite type is coarse، crystalline، saddle dolomite filling pores and fractures. This dolomite
    Keywords: Dolomite, Lower cretaceous, Dolomitization, Esfahan, Stoichiometry
  • Faribourz Masoudi, Roghieh Doroozi Page 919
    In the northern hillside of Central Alborz، in south Marzanabad، there are outcrops of basic volcanic rocks which attributed to Cretaceous time. In this study، effective processes on evolution of these volcanic rocks are surveyed to add on our knowledge about Mesozoic magmatisim in Central Alborz. Based on petrographical and geochemical studies، south Marzanabad basic rocks could be classified into 2 groups of basalt and andesite basalt. Geochemical diagrams imply that the magma nature is alkaline and generated in intracontinetal extensional environment. Microscopic studies، mineral chemical composition and the observed trends in geochemical diagrams of whole rocks، all are inline with fractional crystallization as a main magmatic process. Fractionation began with crystallization of olivine and pyroxene and minor plagioclase in basalts and continued with crystallization of clinopyroxene and plagioclase in andesite basalt. In addition to petrographical، mineralogical and chemical evidences، the occurrence of fractional crystallization process is confirmed by the geochemical modeling with Melts software which also let us to reconstruct the condition of fractionation process. Based on the fractional crystallization modeling in south Marzanabad basic volcanic rocks، basalts are generated by 40 percent of fractional crystallization from primary magma. Basaltic andesites also produced after the fractionation of basalts، during 70 percent fractional crystallization from the same magma. Olivine thermobarometric studies also confirm the accuracy of data which is obtained by the Melts software.
    Keywords: basalt, Marzan Abad, fractional crystallization, modeling, Melts software
  • Hamid Reza Nassery, Rouhollah Adinehvand, Abdalrahim Salavitabar Page 937

    Tabriz plain with area of 869 square kilometers is a part of the Urmieh lake''s catchment. The purpose of this study is to simulate the behavior of Tabriz aquifer against various stresses and determine the permissible level for the operation of the aquifer. To achieve the above objective the system dynamics simulation method has been used. In this regard، the required information includes ground water resources data (wells، springs، qanat)، sources and consumptions after analysis to eliminate defects was given to the VENSIM PLE+ software، and a dynamic simulation model was developed. Then by define the range of allowed water table fluctuations and the allocation of extracted water under these conditions، the allowable water level and safe yield of the aquifer was determined. According to the obtained results in the six-year modeling period، the maximum amount of monthly and annual extraction without any damage from the aquifer is 12. 70 and 152. 45 million cubic meters respectively. The average of minimum and maximum allowable water table level during this period are 1317. 35 and 1322. 34 meters respectively.

    Keywords: Simulation, System Dynamic Method, Safe Yeild, Tabriz Plain, VENSIM Software
  • Maryam Nadri, Nematollah Rashidnejad Omran, Mehraj Aghazadeh Page 951
    The granitoid intrusion trending NW-SE، is expose in the East of Zanjan، structurally located in the Alborz - Azarbaijan zone and Tarom sub-zone. Petrographic composition of the intrusion includes a range of monzogranite، quartz-monzonite، quartz-monzodiorite to monzodiorite and in fact shows monzonite series composition. The major rock forming minerals consist of K-feldspar، plagioclase، pyroxene (augite-diopside) and quartz. They show granular، intergranular، microgranular to porphyrytic-microgranular textures. The intrusion has metaliminus high-K calc-alkaline to shoshonitic and I-type affinity. Enclaves of the intrusion have micro-granular mafic and monzodiorite، quartz monzodiorite composition، which are fine-grained than their host rock and have micro-granular porphyritic texture. According to the petrographical and geochemical studies، the magma has originated from partial melting of metasomitised sub-continental lithospheric mantle due to fluids and/or partial melts that originated from subduction edge. According to Harker Diagrams seems that monzodiorite magmas differentiation Leads to monzonite Formation And finally the Crystallization and differentiation are monzogranite. Therefore Crystallization and differentiation are the most important processes controlling rock types in the monzonite series intrusion. Tectonic diagrams indicate a continental margin magmatic arc and syn-to-post collisional intra-arc extensional environment.
    Keywords: Geochemistry, monzonite series, high, K calc, alkaline to shoshonitic, Tarom, Zanjan
  • Page 973
    Anbaran inlier is located at the NW of Namin city. In the inlier Pre-Paleozoic roks surrounded by young Eosen and Cretaceouse rocks. To interpret the inlier deformation and its evolution model، geometry as well as kinematic characteristic its major structurs analysed for the first time. For the faults kinematic، indicator، such as slickenside، fault associated folds and S-C structure were used. The results of analysis show that the major structurs of inlier are the Anbaran and RF1 fault at its Norht and South margins. The high angle Anbaran and RF1 faults cause thrusting of the Pre-Paleozoic Biandor and Soltanieh formation in the core of inlier over the Eocen volcanic units and Cretaceouce limeston respectively. This resulted in development of a pop-up structure that form the present morphology of the region. The fault high angele dip، and deposition of Cretaceous sediments on its hanging wall provide evidence for the fault inversion. therefor the RF1 fault is considered as the inverted anbaran fault backthrust.