فهرست مطالب

فصلنامه مطالعات اجتماعی - روان شناختی زنان
سال یازدهم شماره 4 (پیاپی 37، زمستان 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/11/23
  • تعداد عناوین: 7
|
  • مجید صامتی، معصومه پاشا زانوسی صفحات 7-33
    از مهم ترین معیارها برای سنجش توسعه یافتگی یک کشور، میزان اهمیت و اعتباری است که زنان در آن کشور دارند. در جوامع پیشرفته و توسعه یافته، حضور زنان موثر تر و پررنگ تر است. از آن جا که توزیع عادلانه موقعیت ها و منابع میان زنان و مردان موجب رشد اقتصادی و بهره وری بیش تر می شود، بررسی تاثیر نابرابری های جنسیتی بر شاخص توسعه انسانی، به عنوان معیاری برای سنجش توسعه اقتصادی، ضرورت می یابد. در این پژوهش به کمک داده های تابلویی و روش سیستم معادلات همزمان، با استفاده از نرم افزار استاتا(STATA)، اثر نا برابری های جنسیتی در آموزش و اشتغال بر شاخص توسعه انسانی و مقایسه بین این دو اثر، در سه گروه کشورهای در حال توسعه، در حال گذار و توسعه یافته طی سال های 1990 تا 2010 بررسی شد. نتایج نشان داد که نابرابری های جنسیتی در اشتغال و آموزش، بر شاخص توسعه انسانی اثر منفی دارند و نابرابری جنسیتی در اشتغال بر شاخص توسعه انسانی نسبت به نابرابری های جنسیتی در آموزش اثر بزرگ تری دارد.
    کلیدواژگان: نابرابری های جنسیتی، اشتغال، آموزش، توسعه انسانی
  • مجتبی رفیعیان، مهین نسترن، سولماز عزیزپور صفحات 35-58
    هدف از این پژوهش سنجش میزان کیفیت محیط با توجه به ادراک زنان از کیفیت، تعیین متغیرهای دارای تفاوت معنادار میان مردان و زنان و نحوه رتبه بندی متغیرهای سنجش شده در محیط توسط بانوان بود. پرسش اصلی پژوهش این بود که آیا بین کیفیت فضای شهری و ملاحظات جنسیتی ارتباط معناداری وجود دارد؟ کیفیت محیط باغ خانواده با ایجاد مدل تجربی سنجش کیفیت (درخت ارزش) با روش کل به جزء و بررسی 8 معیار ارائه شده در 4 سطح ارزیابی شد و داده ها با روش تحلیل عاملی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که میزان کیفیت در باغ خانواده در آستانه متوسط قرار دارد در حالی که بین کیفیت باغ از دید زنان و مردان تفاوت معناداری وجود داشت و میزان کیفیت از دید زنان در آستانه پایین برآورده شد. همچنین کیفیت در میان زنان و مردان جزء معیارهای عملکرد، آسایش روانی و لذت در معیار فضای شهری و جزء معیارهای حفاظت و نظارت طبیعی در معیار امنیت با هم تفاوت معنادار دارند.
    کلیدواژگان: جنسیت، عدالت جنسیتی، فضای شهری، فضای جنسیتی، کیفیت
  • مریم سروش، حلیمه عنایت صفحات 59-90
    هدف از این پژوهش بررسی تاثیر متغیرهای ساختاری بر رابطه بین قدرت زنان و فعالیت های سبک زندگی است. جامعه آماری پژوهش 550 نفر از زنان متاهل بالای 25 سال شهر شیراز بود. نتایج نشان داد که متغیرهای ساختاری و زمینه ای هم در قدرت زنان در خانواده و هم در انجام دادن فعالیت های مدرن سبک زندگی در حوزه های فراغت، ترجیحات موسیقی و غذا و فعالیت های مربوط به بدن و سلامتی موثر است، اما متغیرهای ساختاری با کنترل قدرت زنان باز هم اثر مهمی بر انتخاب سبک زندگی آن ها دارد. بنابراین، گرچه قدرت زنان در خانواده می تواند عاملیت آن ها را در انتخاب سبک زندگی افزایش دهد، اما این کار را با ساز وکارهای ساختاری و در نظام قشربندی اقتصادی اجتماعی جامعه انجام می دهد. برطبق نتایج گرچه قدرت زنان می تواند عاملیت آن ها را افزایش دهد، اما برد آن نامحدود نیست و شرایط دیگری نیز باید محقق شود تا زنان بتوانند عاملیت کامل تری داشته باشند. لذا با بهره گیری از دیگر انواع سرمایه (مانند سرمایه اجتماعی جدید) می توان اثر محدودیت های ساختاری بر عاملیت را کاهش داد.
    کلیدواژگان: عاملیت، قدرت زنان درخانواده، سبک زندگی، عوامل ساختاری
  • علی اصغر اسفندیاری، مهدی پدرام، صادق مجدم صفحات 91-114
    هدف این پژوهش محاسبه ارزش افزوده کار خانه داری زنان همسردار(شاغل و خانه دار) و بررسی برخی عوامل موثر بر آن و همچنین تبیین معنایی اقتصاد غیررسمی در بخش خانوار بود. این پژوهش به روش پیمایشی با استفاده از یک نمونه 384 نفری از زنان متاهل شهر اهواز به شیوه نمونه گیری خوشه ایانجام شد. پس از اینکه نمونه های مورد مطالعه پرسشنامه نهایی را تکمیل کردند، داده های مربوط جمع آوری و با نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شد. براساس محاسبات، کل ارزش افزوده ایجاد شده توسط زنان مورد مطالعه بالغ بر 29183724140 ریال در یک سال بود. نتایج این مطالعه نشان می دهد که متغیر«سن زن»، «مدت ازدواج» و «تعداد اعضای خانواده» اثر معناداری در تبیین متغیر ارزش افزوده کار خانه داری داشته اند. در بین متغیرهای مستقل، متغیر «تعداد اعضای خانوار» بیش ترین سهم را در تبیین تغییرات ارزش افزوده کار خانه داری داشته است.
    کلیدواژگان: اقتصاد غیررسمی، خانه داری زنان، ارزش افزوده، رهیافت نهاده، رهیافت ستانده
  • خلیل اسماعیل پور صفحات 115-134
    هدف پژوهش حاضر بررسی نقش احساس قدرشناسی و آگاهی از درآمد شوهر در رضایت زناشویی زنان شاغل و خانه دار بود. به این منظور264 نفر، 111 زن خانه دار و 153 زن شاغل متاهل که با همسر خود زندگی می کردند، به عنوان نمونه انتخاب شدند. پژوهش از نوع مطالعات همبستگی بود. داده ها با استفاده از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ و پرسشنامه محقق ساخته احساس قدرشناسی جمع آوری شد. نتایج نشان داد که بین احساس قدرشناسی زنان شاغل و خانه دار تفاوتی وجود ندارد، اما درباره آگاهی از درآمد شوهر تفاوت معنادار بود؛ بیش تر زنان شاغل (72/5%) اظهار کرده بودند که کاملا از درآمد شوهرخود اطلاع دارند. همچنین رضایت زناشویی زنان شاغل بالاتر از زنان خانه دار بود. تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که رضایت زناشویی زنان خانه دار با آگاهی از درآمد شوهر و احساس قدرشناسی و رضایت زناشویی زنان شاغل با متغیرهای میزان تحصیلات، آگاهی از درآمد شوهر، میزان مشارکت در مخارج خانواده و احساس قدرشناسی پیش بینی می شود.
    کلیدواژگان: رضایت زناشویی، احساس قدرشناسی، زنان شاغل، زنان خانه دار
  • رقیه رئیسی، بهاءالدین نجفی، پژمان باقری صفحات 135-164
    هدف از مطالعه حاضر، بررسی تاثیر عضویت زنان در شرکت های تعاونی روستایی بر افزایش اشتغال و کاهش فقر در خانواده آن ها در مناطق روستایی بود. مطالعه حاضر یک مطالعه پیمایشی توصیفی است که به روش مقطعی در میان 60 نفر از زنان عضو در سه شهرستان مرودشت، جهرم و داراب در جنوب استان فارس و 60 نفر از زنان غیر عضو به روش نمونه گیری تصادفی ساده و با استفاده از مدل رگرسیونی لاجیت انجام شد. بر اساس نتایج آزمون نیکویی برازش و آزمون تحلیل پراکندگی افتراق، مدل مورد استفاده معتبر بوده و عامل عضویت بخش عمده ای از تاثیرات ممکن را توجیه می کند. نتایج مدل لاجیت نیز نشان داد که احتمال افزایش اشتغال و کاهش فقر در اعضای خانواده زنی که عضو شرکت تعاونی روستایی، سرپرست خانوار، دارای مشارکت و باسواد باشد در بدبینانه ترین حالت به ترتیب برابر است با: 68/5% و 43/83%. بین پاسخ های دو گروه عضو و غیر عضو تفاوت معناداری وجود داشت(0.001>P). با توجه به اهمیت عضویت زنان در شرکت های تعاونی روستایی در اشتغالزایی و کاهش فقر در خانواده ها که از مهم ترین مولفه های رفاه اجتماعی به شمار می روند، به نظر می رسد باید به طور ویژه به توسعه این واحدها و حمایت از آن ها توجه شود.
    کلیدواژگان: شرکت تعاونی روستایی، اشتغال، فقر، رفاه اجتماعی، توسعه اجتماعی، اقتصادی
  • زهرا نصراللهی، مرضیه غفاری گولک، علی اکبر پروا صفحات 165-186
    این پژوهش با هدف بررسی و تحلیل عوامل موثر بر طلاق با تاکید بر متغیرهای اقتصادی و سواد زنان انجام شد. در واقع سوال اصلی پژوهش حاضر این بود که آیا بین متغیرهای اقتصادی، نرخ با سوادی زنان و طلاق در ایران رابطه ای مستقیم وجود دارد؟ لذا با توجه به پشتوانه نظری و نیز در دسترس بودن اطلاعات در این حوزه، تاثیر چهار متغیر شهرنشینی، نرخ باسوادی زنان، بیکاری و تولید ناخالص ملی (به عنوان معیاری برای سطح مادی زندگی) بر طلاق بررسی شد. برای بررسی نوسانات و توضیح دلایل اقتصادی و نرخ باسوادی زنان (شاخصی از اشتغال زنان)، افزایش نرخ طلاق در ایران از اطلاعات 28 استان کشور در دوره 86-1381 و روش داده های تابلویی استفاده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که بین بیکاری، نرخ باسوادی زنان و شهرنشینی با طلاق رابطه ای مستقیم وجود دارد و متغیر تولید ناخالص ملی سرانه اثری منفی بر درصد طلاق دارد.
    کلیدواژگان: طلاق، عوامل اقتصادی، ایران، داده های تابلویی