فهرست مطالب

پایش - سال دهم شماره 4 (پیاپی 40، پاییز 1390)

مجله پایش
سال دهم شماره 4 (پیاپی 40، پاییز 1390)

  • تاریخ انتشار: 1390/08/19
  • تعداد عناوین: 14
|
  • ژاله عبدی، محمدرضا ملکی، آرزو خسروی صفحه 411
    ایمنی بیمار به عنوان یکی از مولفه های اصلی کیفیت خدمات سلامت، به معنای پرهیز از وارد شدن هر گونه صدمه و جراحت به بیمار در حین ارایه مراقبت های سلامت است. یکی از عواملی که نقش موثری در ارتقای سطح ایمنی بیمار در مراکز بهداشتی درمانی دارد، وجود فرهنگ ایمنی در این مراکز است. پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت فرهنگ ایمنی بیمار در سه بیمارستان آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران صورت گرفته است. شایان ذکر است نتایج حاصل از مطالعه در اختیار مسئولان محترم بیمارستان های مذکور قرار گرفته و صرفا به منظور رعایت اخلاق پژوهش، از این بیمارستان ها با نام «الف»، «ب» و «ج» نام برده می شود.
    این پژوهش، یک بررسی مقطعی بوده و داده های مورد نیاز، با استفاده از توزیع پرسشنامه سنجش فرهنگ ایمنی بیمار در بیمارستان (Hospital Survey on Patient Safety Culture-HSOPSC) در میان کارکنان این سه مرکز گردآوری گردید (311=n). این ابزار ده بعد فرهنگ ایمنی و چهار بعد پیامدهای وجود فرهنگ ایمنی در سازمان را مورد سنجش قرار می دهد.
    یافته های پژوهش نشان می دهد که امتیاز فرهنگ ایمنی بیمار در هر ده بعد فرهنگ ایمنی و دو بعد پیامدهای وجود فرهنگ ایمنی در حد پایین متوسط است. در این میان، ابعاد واکنش غیرتنبیهی به خطاها (8/17 درصد) و کار تیمی بین واحدهای بیمارستان (2/18 درصد) کمترین امتیاز و بعد کار تیمی در داخل بخش / واحد (2/47 درصد) بیشترین امتیاز را به دست آوردند. در خصوص سومین بعد پیامدهای وجود فرهنگ ایمنی یعنی رتبه بیمارستان در زمینه ایمنی بیمار، بیمارستان های الف و ب، وضعیت قابل قبول و بیمارستان ج، وضعیت ضعیف داشتند. در نهایت در چهارمین بعد پیامدهای فرهنگ ایمنی، تعداد خطاها و حوادث گزارش شده، به طور کلی، طی 12 ماه گذشته در بیمارستان الف به طور متوسط 2-1 مورد خطا و حادثه گزارش شده است، در صورتی که در بیمارستان های ب و ج هیچ موردی از خطا و حادثه گزارش نشده است.
    یافته های این پژوهش نشان می دهد که ابعاد مختلف فرهنگ ایمنی در این بیمارستان ها نیاز به بهبود داشته و بر این اساس در این مطالعه، پیشنهاداتی در زمینه نحوه ارتقای فرهنگ ایمنی در مراکز درمانی به مدیران و مسئولان مربوطه ارائه گردیده است.
    کلیدواژگان: فرهنگ، ایمنی بیمار، خطاهای پزشکی، بیمارستان
  • شیوا سیه بازی، فاطمه زهرا حریری، علی منتظری، لیدا مقدم بنائم صفحه 421
    این مطالعه به منظور ترجمه و اعتبارسنجی پرسشنامه غربالگری علایم قبل از قاعدگی (Premenstrual Symptoms Screening Tool-PSST) برای اولین بار در ایران انجام گردید.
    ابزارهای مختلفی برای اندازه گیری علایم قبل ازقاعدگی وجود دارد که برای تشخیص سندرم قبل از قاعدگی و اختلال ملال قبل از قاعدگی به کارمی رود. از جمله این ها، پرسشنامه PSST است که شدت بیماری را در حد لزوم و تاثیر علایم را در زندگی افراد نشان می دهد و از چارت های دو سیکلی آینده نگر عملی تر و از نظر زمانی به صرفه تر است. این پرسشنامه شامل دو بخش علائم و تاثیر علائم بر زندگی افراد است.
    برای اعتبار سنجی این ابزار نمونه ای از دانشجویان دختر ساکن خوابگاه های دانشگاه های تهران به طور تصادفی انتخاب و مورد ارزیابی قرار گرفتند. پایایی پرسشنامه با استفاده از محاسبه ضریب آلفای کرونباخ بررسی شد. برای بررسی روایی پرسشنامه نیز از دو روش ظاهری و محتوایی استفاده گردید.
    در مجموع 498 دانشجوی دختر وارد مطالعه شدند. میانگین سنی شرکت کنندگان 05/23 با انحراف معیار 29/3 سال بود. میانگین شاخص توده بدنی 5/2±34/21 کیلو گرم بر متر مربع، میانگین روزهای خونریزی قاعدگی 33/1±27/6 و طول سیکل های قاعدگی 55/4±48/29 روز به دست آمد. در آزمون پایایی این ابزار، مقادیر آلفای کرونباخ 9/ 0به دست آمد. مقادیر نسبت روایی محتوا و شاخص روایی محتوا به ترتیب 7/0 و 8/0 حاکی از روایی محتوایی این پرسشنامه است.
    علاوه بر این، امتیازهای گروه های سالم و بیمار در حیطه های مختلف، اختلاف معنی دار داشتند. نتایج به دست آمده حاکی از روایی و پایایی این ابزار در ایران است که می تواند در مطالعات مربوطه استفاده گردد.
    کلیدواژگان: روایی و پایایی، سندرم قبل از قاعدگی، پرسشنامه غربالگری علایم قبل از قاعدگی
  • امیر افشین فتاحی، رسول نور النساء، پرشنگ دوکوهکی، مسعود باباخانی صفحه 429
    در حوزه بهداشت و درمان، مشخصه های کیفی متفاوتی وجود دارند که لازم است مورد پایش و کنترل قرار گیرند. البته پایش هر مشخصه کیفی نیازمند روش آماری (نمودار کنترل) خاصی است. مشخصه های کیفی خاصی در بهداشت و درمان وجود دارند که به دلیل نرخ رخداد بسیار کم آنها، این طور به نظر می رسد که دلیلی برای پایش و کنترل آنها وجود نداشته و یا اصلا پایش آنها امکان پذیر نباشد؛ زیرا نرخ رخداد آنها به حدی کوچک است که پایش با استفاده از نمودارهای کنترل متداولp و np امکان پذیر نیست؛ در صورتی که برای چنین مشخصه های کیفی نیز روش های متنوعی با کارایی های گوناگون توسعه داده شده است. چنین مشخصه های کیفی، پیشامدهای بهداشتی نادر (Rare health events) نامیده می شوند.
    در سال های اخیر با پیشرفت علوم و تکنولوژی، به تدریج سطح برخی از مشخصه های کیفی در حوزه بهداشت و درمان بهبود یافته است؛ تا حدی که این مشخصه ها به مشخصه هایی نادر و کمیاب بدل شده اند (مانند نرخ تولدهایی با ناهنجاری های مادرزادی، که این نرخ در جوامع توسعه یافته بسیار ناچیز است). شاید در نگاه نخست، چنین مشخصه هایی نیاز به پایش و کنترل نداشته باشند؛ ولی روش های آماری توسعه داده شده در این زمینه نشان می دهند که این مشخصه های کیفی نیز به سبب عوامل گوناگون (انحرافات غیرتصادفی) می توانند از کنترل خارج شده، ناهنجاری های فردی و اجتماعی را موجب شوند. به کارگیری چنین روش های آماری و توسعه آنها، لازمه بهبود مستمر در حوزه بهداشت و درمان برای هر کشور توسعه یافته و در حال توسعه است. از جمله مهم ترین این روش های آماری می توان به روش مجموعه ها (Sets method)، روش امتیاز تجمعی (CUSCORE)، روش SHDA و روش جمع تجمعی برنولی (Bernoulli CUSUM) اشاره کرد.
    توسعه روش های متعدد در مورد پایش رخدادهای کمیاب در بهداشت و درمان در سطح بین المللی تاییدی بر ضرورت به کارگیری این روش ها است. این مقاله درصدد است تا با معرفی معروفترین این روش ها و البته مقایسه آنها بر اساس شاخص متوسط طول دنباله (ARL)، کاراترین روش آماری را در این خصوص شناسایی کند.
    کلیدواژگان: بهداشت و درمان، پیشامدهای نادر (کمیاب)، کنترل فرآیند آماری، نمودارهای کنترل آماری، روش مجموعه ها، روش امتیاز تجمعی، روش SHDA، روش جمع تجمعی برنولی، متوسط طول دنباله
  • عباس درودگر، فخرالدین صدر، منصور سیاح، مسعود درودگر، زهره تشکر، معین درودگر صفحه 439
    شپش سر (Pediculus capitis) حشره ای خونخوار و انگل خارجی انسان است که انتشار جهانی دارد. آلودگی به این حشره در تمام گروه های سنی مشاهده می شود. اما این بیماری در بین دانش آموزان مدارس ابتدایی شایع تر است. آلودگی شپشی ایجاد مشکلات بهداشتی و آثار سوء روانی و فشارهای اجتماعی می نماید. این شرایط ممکن است موجب افت تحصیلی دانش آموزان شود. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی آلودگی به شپش سر و عوامل مرتبط با آن در دانش آموزان مقطع ابتدایی در سال تحصیلی 87-1386 انجام گردید. در یک مطالعه اپیدمیولوژیک توصیفی، آلودگی به شپش سر در گروه های دانش آموزی مدارس دخترانه و پسرانه مقطع ابتدایی شهر آران و بیدگل انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه استاندارد غربالگری شده و اطلاعات جمعیتی و متغیرهای مورد نظر به روش مصاحبه و مشاهده به دست آمد. تشخیص آلودگی بر مبنای مشاهده شپش زنده سر، نمف یا رشک برروی موهای سر دانش آموزان بود. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون کای و دقیق فیشر مورد بررسی قرار گرفت.
    بر اساس نتایج این پژوهش در مجموع، 3589 دانش آموز مقطع ابتدایی در 19 مدرسه دخترانه و پسرانه مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین سنی دانش آموزان 57/1±67/8 سال بودکه در محدوده سنی12-6 سال قرار داشتند. میزان فراوانی آلودگی شپشی در دانش آموزان 47/0 درصد بود. میزان آلودگی به شپش سر در مبتلایان دختر و پسر به ترتیب 42/0 و 05/0 درصد بود. این مطالعه نشان داد که 1 درصد از دانش آموزان مدارس دخترانه و 1/0 درصد از دانش آموزان مدارس پسرانه به شپش سر آلوده اند. آزمون های آماری بین شیوع شپش سر و متغیرهای جنسیت، شغل پدر، تحصیلات مادر، وجود حمام در منزل، سابقه قبلی آلودگی، مصرف دارو و ملیت دانش آموزان مبتلا به شپش سر ارتباط معنی دار نشان داد. مطالعه نشان داد که میزان بروز آلودگی شپشی در سال تحصیلی 87-1386 در مدارس آران و بیدگل نگران کننده نیست و بیماری از الویت های بهداشتی منطقه محسوب نمی شود. پیشنهاد می شود با ارتقای سطح آگاهی عمومی از شیوع آلودگی پیشگیری شود، که در این زمینه مربیان بهداشت و آموزش بهداشت فردی به دانش آموزان مدارس می توانند نقش مهمی ایفا نمایند.
    کلیدواژگان: شپش سر، دانش آموزان، مدارس ابتدایی، آران و بیدگل
  • حسین جنا آبادی، خدایار ابیلی، ناصر ناستی زایی *، نورمحمد یعقوبی صفحه 449

    همانند اکثر خدمات، کیفیت خدمات بهداشتی درمانی نیز زودگذر و زوال پذیر است و روسای بیمارستان ها، پزشکان و مسولان ذی ربط به خوبی از این موضوع آگاهند، در نتیجه ارزیابی های مجدد کیفیت خدمات نه تنها برای درک کیفیت زندگی افراد بلکه برای بهبود ارائه خدمات مجدد نیز ضروری است. هدف این مطالعه بررسی فاصله موجود میان ادراکات و انتظارات بیماران از کیفیت خدمات مراکز درمانی است.
    این مطالعه ازنوع توصیفی تحلیلی به صورت مقطعی بوده که در آن تعداد 200 بیمار (حداقل با سه روز بستری در بیمارستان های شهر زاهدان) به صورت نمونه گیری هدفمند از طریق پرسشنامه سروکوال پاراسورامان و همکاران در 2 مرحله قبل از مراقبت و بعد از مراقبت مورد مطالعه قرار گرفتند و یک بار ادراکات و بار دیگر انتظارات خود را در خصوص کیفیت خدمات درمانی بیان کردند.
    بر اساس یافته های تحقیق، تفاوت هایی بین میانگین نمرات ادراک و انتظار در تمام ابعاد کیفیت وجود داشت. این بدان معناست که مراکز درمانی در مورد هیچ یک از مولفه های پنج گانه کیفیت خدمات نتوانسته اند به سطح انتظارات بیماران پاسخ دهند و همواره کیفیت درک شده از کیفیت مورد انتظار کمتر بوده است. اختلاف بین ادراکات و انتظارات بیماران از کیفیت خدمات درمانی در ابعاد ملموسات (69/0-)، اطمینان (685/0-)، پاسخگویی (795/0-)، تضمین (755/0-)، همدلی (84/0-) و کیفیت کلی (775/0-) بود.
    یافته هانشان داد بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب کیفیت خدمات درمانی فاصله وجود دارد که با برنامه ریزی، مدیریت و آموزش صحیح می توان این فاصله را کاهش داد. کادر پزشکی همیشه باید این مطلب را مد نظر خویش قرار دهند که انتظار بیماران از آنان علاوه بر دارو درمانی، مهربانی، همدلی و غمخواری، اطمینان دادن، احترام گذاشتن، علاقه و توجه نشان دادن و نیز احساس مسئولیت کردن است.

    کلیدواژگان: کیفیت خدمات، مراکز درمانی، الگوی سروکوال، انتظارات و ادراکات
  • محمدهادی صافی، مسعود فلاحی خشکناب، مهدی راسل، مهدی رهگذر صفحه 459
    امروزه از مهم ترین عوامل ارتقای کارآیی درونی و بیرونی دانشگاه، رضایت اعضای هیئت علمی از فرایندهای موجود در دانشگاه است. با مشخص کردن نیازهای موثر بر رضایت شغلی می توان به منظور بهبود شرایط و افزایش میزان رضایت و در نتیجه افزایش کارایی، اثربخشی و بهره وری اعضای هیئت علمی اقداماتی به عمل آورد.
    پژوهش حاضر، مطالعه ای توصیفی تحلیلی به صورت مقطعی است که با هدف تعیین و اولویت بندی نیازهای اعضای هیات علمی دانشگاه بر اساس الگوی کانو در سال1387 با مشارکت 94 نفر از اعضای هیئت علمی شاغل در دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران انجام پذیرفت. داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شده و سپس با استفاده از جدول تعدیل شده کانو، ضریب رضایت و ضریب عدم رضایت تحلیل گردید.
    هشت نیاز اعضای هیئت علمی جزء نیازهای هیجانی، 9 نیاز جزء نیازهای عملکردی و 10 نیاز هم جزء نیازهای اساسی بودند. عامل ایجاد فرصت جهت تحصیل در مقاطع بالاتر از دسته نیازهای هیجانی دارای بیشترین ضریب ایجاد رضایت (904/0) وعامل عدم امنیت شغلی از دسته نیازهای اساسی دارای بیشترین ضریب ایجاد نارضایتی (819/0-) در اعضای هیئت علمی بود.
    لازم است مسئولان ابتدا با فراهم ساختن امکان مشارکت استادان در امر تصمیم گیری و با شناخت مهم ترین نیازهای آنها، اقدام به تدوین اهدف کوتاه، میان و بلند مدت در جهت افزایش انگیزش و رضایت اعضای هیئت علمی نمایند و سپس در جهت دستیابی به این اهداف با مشارکت همه بخش های دانشگاه اقدامات مناسبی را طراحی و اجرا نمایند.
    کلیدواژگان: نیازهای هیجانی، نیازهای عملکردی، نیازهای اساسی، اعضای هیئت علمی، الگوی کانو
  • سهیلا شهشهانی، روشنک وامقی، نادیا آذری، فیروزه ساجدی*، انوشیروان کاظم نژاد صفحه 469

    با توجه به شیوع ده درصدی اختلالات تکاملی و اهمیت تشخیص زودرس آنها و همچنین با در نظر گرفتن کمبود آزمون های غربالگری معتبر و استاندارد شده در ایران، در این مطالعه ضمن ترجمه و بومی سازی، اعتبار و پایایی نسخه فارسی آزمون غربالگری تکاملی دنور2 برای ارزیابی تکامل کودکان ایرانی مورد بررسی و تایید قرار گرفت.
    پس از ترجمه نسخه اصلی آزمون دنور2، نسخه فارسی آزمون از نظر صحت ترجمه و اعتبار محتوا بررسی شد. سپس آزمون در 4 مرکز ارایه دهنده خدمات بهداشتی درمانی در تهران در مورد 221 کودک صفر تا 6 ساله انجام شد. برای تعیین ضریب توافق، کودکان با آزمون ASQ (Ages & Stages Questionnaire) یا معاینه پزشک نیز مورد ارزیابی تکاملی قرار گرفتند. روش نمونه گیری به صورت نمونه گیری خوشه ایدر دسترس تا پر شدن حجم نمونه بود. برای تعیین پایایی از روش بازآزمایی و تعیین ضریب کودر ریچاردسون و از ضریب α کرونباخ برای تعیین همبستگی درونی استفاده شد. اطلاعات به دست آمده توسط نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    اختلال تکاملی در 34 درصد از کودکانی که با دنور 2 و 12 درصد از کسانی که با ASQ مورد بررسی قرار گرفتند، مشاهده شد. ضریب توافق بین دنور 2 و ASQ ضعیف بود (21/0). ضریب توافق بین دنور 2 و معاینه پزشک 44/0 تعیین شد که در حد متوسط است. تمام سوالات آزمون دارای اعتبار محتوایی بوده و نیاز به تغییر نداشتند. ضریب کودر ریچاردسون برای حیطه های مختلف تکاملی بین 61 تا 74 درصد بود. در آزمون بازآزمون نیز ضریب کاپا 87 درصد و برای آزمون توسط دو آزمونگر 76 درصد تعیین شد.
    بنا بر این آزمون دنور 2 دارای پایایی و اعتبار خوبی برای ارزیابی تکامل کودکان ایرانی است و می توان به عنوان یک تست غربالگر از آن استفاده کرد. ولی ضرایب توافق پایین و متوسط با ASQ و ویزیت پزشک موید ضرورت تهیه و استانداردسازی آزمون های تشخیصی تکاملی در ایران است.

    کلیدواژگان: اعتبار، پایایی، غربالگری اختلال تکاملی، آزمون دنور 2
  • محسن شمسی، غلامرضا شریفی راد، علی کچویی، اکبر حسن زاده، سمیه دژم صفحه 477
    مطالعه حاضر با هدف تعیین آگاهی، نگرش و عملکرد زنان مبتلا به دیابت نوع 2 در خصوص انجام پیاده روی صورت پذیرفت.
    این مطالعه از نوع مقطعی است که به روش نمونه گیری تصادفی بر روی 88 نفر از زنان مبتلا به دیابت نوع 2 موسسه دیابت اصفهان در سال 86 انجام شده است. اطلاعات به کمک مصاحبه، پرسشنامه و چک لیست جمع آوری گردید. میزان پیاده روی جهت خرید، پیاده روی ورزشی در اوقات بی کاری و غیره بر حسب دقیقه و با توجه به شدت آن در هفته تعیین شد و آزمایش های قند خون ناشتا (FBS) و هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1C) نیز از طریق ارجاع بیماران به یک آزمایشگاه واحد اندازه گیری شد. برای تحلیل یافته های این پژوهش از آزمون آماری کا اسکوئر، تحلیل واریانس و ضریب همبستگی استفاده شده و 0.05>P نیز به عنوان سطح معنی داری در نظر گرفته شده است. تعداد بیماران 88 نفر با میانگین سنی 3/4± 5/44 سال و وزن 2/6± 3/69 کیلو گرم بود. میزان آگاهی 1/51 درصد در خصوص انجام پیاده روی صحیح و اثر بخش بر روی بهبود بیماری دیابت ضعیف، 6/38 درصد متوسط و 3/10 درصد خوب بود. از نظر نگرش نسبت به انجام پیاده روی، 5/54 درصد متوسط، 4/28 درصد خوب و 8/16 درصد ضعیف بودند. عملکرد بیماران در خصوص انجام پیاده روی به طور متوسط 1±2 روز در هفته و میزان دقایق صرف شده جهت انجام پیاده روی در یک هفته به طور متوسط 21±96 دقیقه بود که از این مقدار پیاده روی نیز 9/10± 4/78 درصد آن از نوع سبک بوده و به گونه ای نبود که در بهبود بیماری آنها اثری داشته باشد. میانگین میزان قند خون ناشتای بیماران 3/45±4/181 میلی گرم در دسی لیتر و هموگلوبین A1c بیماران نیز 76/0±52/9 درصد بوده است. همچنین بین آگاهی و نگرش بیماران با و بین آگاهی و عملکرد آنها رابطه معنی داری وجود داشت. همچنین بین تحصیلات با آگاهی، نگرش و عملکرد نیز ارتباط معنی داری وجود داشت و نیز بین FBS و HbA1c نیز با 0.58=r و 0.01>P نیز رابطه معنادار بوده است.
    با افزایش میزان آگاهی مبتلایان به دیابت، نگرش و عملکرد آنان نیز نسبت به انجام پیاده روی بهتر می شود که این خود در پیشگیری از عوارض بیماری و نیز کنترل بیماری اهمیت دارد. از این رو باید در جهت آموزش افراد دیابتی به انجام پیاده روی و ورزش های دیگر از جمله در اوقات فراغت و بی کاری برنامه ریزی مناسبی را اتخاذ نمود.
    کلیدواژگان: آگاهی، نگرش، عملکرد، دیابت، پیاده روی
  • سیده صالحه مرتضوی، حسن افتخار اردبیلی، کاظم محمد، رضا درعلی بنی صفحه 485
    گزارش اخیر سازمان بهداشت جهانی حاکی از آن است که اختلالات روانی حدود 10 درصد از افراد بالغ، جوامع را گرفتار کرده است و بروز آن رو به افزایش است [1]. از سویی مطالعات متعدد بیانگر آن است که با افزایش سن، اختلالات روانی افزایش می یابد. به منظور بررسی وضعیت سلامت روان سالمندان و ارتباط آن با عوامل جمعیتی و اجتماعی، مطالعه ای توصیفی بر روی400 سالمند ساکن شهرکرد، که به طور تصادفی انتخاب شدند انجام شد. وضعیت سلامت روان، به وسیله پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28) که برای سالمندان ایرانی استاندارد شده است[2]، مورد ارزیابی قرار گرفت. متغیرهای جمعیتی و اجتماعی از طریق پرسشنامه ای حاوی 10 سوال جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون مجذور کای و رگرسیون لجستیک به وسیله نرم افزار SPSS استفاده شد.
    نتایج این بررسی نشان داد، 8/56 درصد از سالمندان تحت مطالعه مشکوک به اختلال کلی بودند و 53 درصد جسمانی سازی علائم، 5/53 درصد اضطراب، 8/37 درصد اختلال عملکرد اجتماعی و 45 درصد افسردگی داشتند. در بررسی ارتباط هر یک از متغیرهای وابسته با تک تک متغیرهای مستقل بین متغیرهای جنس، وضعیت تاهل، وضعیت زندگی، وضعیت تحصیلی و شرکت در فعالیت اجتماعی با مشکوک بودن به اختلال کلی، ارتباط آماری معنی داری به دست آمد (0.05>P)؛ ولی اختلاف معنی داری بین دو گروه سنی 60 تا 69 سال و 70 سال به بالا، ملاحظه نشد. مطابق نتایج حاصل از انجام مدل رگرسیون، تنها رابطه جنس و وضعیت تحصیلی با اختلال کلی، معنی دار بود. بر اساس نتایج این پژوهش، اختلالات روانی از جمله معضلات مهم در سالمندان بوده و بیش از 50 درصد از این افراد به نوعی با این معضل روبه رو هستند و این مشکل در زنان بیش از مردان به چشم می خورد و با وضعیت هایی از قبیل بدون همسر بودن، تنها زندگی کردن، بی سوادی و عدم فعالیت های اجتماعی افزایش می یابد. مشکلات فوق در تمام گروه های سنی سالمندان تقریبا به طور یکنواخت مشاهده می شود.
    کلیدواژگان: سلامت روان، سالمند، GHQ، 28
  • آفرین رحیمی موقر، گل آرا خستو، عمران رزاقی، محمدباقر صابری زفزقندی، علیرضا نوروزی، رضا جارسیاه صفحه 493
    در سال 1386 برای اولین بار برای طرح جمع آوری معتادان و ترک اعتیاد اجباری (طرح نجات)، برنامه و مداخلات درمانی توسط وزارت بهداشت در نظر گرفته شد. در طول این طرح، پس از غربالگری، دستگیرشدگان با شدت بیشتر اعتیاد، به اجبار به مرکز اقامتی شفق منتقل شدند تا تحت درمان نگهدارنده با متادون قرار گرفته و پس از ترخیص از مرکز اقامتی، به مراکز سرپایی برای ادامه درمان ارجاع شوند. در این مقاله، نتایج پی گیری دو و شش ماهه ارائه شده است. نتایج حاصل از ارزیابی فرایند اقدامات انجام شده در مرکز شفق در مقاله اول ارائه شده است.
    تعداد 500 نفر از معتادان که از اماکن عمومی در طول 11 روز دستگیر شده بودند، مورد پی گیری قرار گرفتند. 79 نفر از آنها به مرکز اقامتی شفق ارسال شدند. میزان ماندگاری در درمان، میزان مصرف مواد و رفتارهای پرخطر در پی گیری دو و شش ماهه، از طریق مصاحبه های فردی، انجام آزمایش مورفین در ادرار، بررسی پرونده ها و مصاحبه با کارکنان مراکز درمانی انجام شده است.
    از میان 79 نفر وارد شده به مرکز اقامتی شفق، دو ماه پس از ورود، 51 فرد ترخیص شده بودند. از این میان، 1/47 درصد حداقل یک بار به مرکز سرپایی ارجاع شده، مراجعه کرده بودند. در پی گیری دو ماهه، 15 نفر (4/29 درصد) در درمان باقی بودند و ادرار 7 نفر (7/13 درصد از 51 نفر) از نظر مورفین منفی بود. در پی گیری شش ماهه، 12 نفر (5/23 درصد) همچنان به درمان خود ادامه می دادند و مورفین در ادرار 6 نفر از آنان (8/11 درصد از 51 نفر) منفی بوده است.
    به رغم جرم بودن اعتیاد در کشور و رو به رو بودن آن با مجازات، برای اولین بار با رویکرد علمی با درمان اجباری برخورد شد. نتایج به دست آمده گرچه کمتر از الگو های روز درمان اجباری به ویژه در درمان دادگاه مدار بوده و اشکالات متعددی در اجرای طرح، به ویژه به دلیل اجرای ضربتی آن قبل از آمادگی کامل وجود داشت اما با بهبود روش های اجرایی و مراقبت های پس از ترخیص، دستاوردها به طور بارزی قابل بهبود هستند.
    کلیدواژگان: اعتیاد، درمان نگهدارنده با متادون، درمان اقامتی اجباری، بی خانمانی
  • آفرین رحیمی موقر، گل آرا خستو، عمران رزاقی، محمدباقر صابری زفزقندی، علیرضا نوروزی، رضا جارسیاه صفحه 505
    از خرداد 1386 طرح ضربتی دستگیری و درمان اجباری معتادان (طرح نجات) در تهران آغاز شد. در راستای این طرح پس از غربالگری، دستگیرشدگان با شدت بیشتر اعتیاد، به اجبار به مرکز اقامتی شفق ارسال شدند تا تحت درمان نگهدارنده با متادون قرار گیرند. در این مقاله، نتایج حاصل از ارزیابی فرایند اقدامات انجام شده در مرکز شفق ارائه شده است. نتایج حاصل از پی گیری دو و شش ماهه نیز در مقاله دیگری ارائه شده است.
    تعداد 79 نفر از معتادان که از اماکن عمومی در طول 11 روز دستگیر و به مرکز اقامتی شفق منتقل شدند، مورد پی گیری قرار گرفتند. مصاحبه فردی با معتادان نمونه هنگام غربالگری، مصاحبه های هفتگی حین اقامت و هنگام ترخیص، مصاحبه های متمرکز گروهی، آزمایش ادرار از نظر وجود مورفین و کدئین در دو نوبت، مشاهدات و معاینات پژوهشگران، بررسی پرونده ها، بررسی گزارش ها، عکس برداری، مصاحبه با کارکنان مرکز و مسئولان ستادی سازمان های مسئول از روش های به کار رفته در این طرح بود.
    اغلب معتادان از درمان نگهدارنده با متادون استقبال نمودند. در حین اقامت، وجود مورفین در ادرار 20 درصد از افراد در نوبت اول و 4 درصد در نوبت دوم مثبت بوده و رفتارهای پرخطر نیز به صورت نادر گزارش شد. از میان 79 نفر معتادان نمونه، سه چهارم از 22 تا 49 روز و بقیه به طور طولانی مدت در مراکز اقامتی باقی ماندند. خدمات ارائه شده با ضعف هایی مانند شدت کنترل و فشار نیروهای انتظامی مراقب در ماه های اول، که مانع از ایجاد فضای درمانی شد همراه بود؛ اگرچه اکثر معتادان دستگیری و درمان اجباری را برای خود مفید دانستند.
    مشارکت نیروی انتظامی و وزارت بهداشت، طراحی پروتکل درمانی و ارزیابی برنامه از نقاط قوت طرح نجات بود که آن را از اقدامات مشابه سال های پیش متمایز می کرد. پیشنهاد می شود این طرح به صورت غیرضربتی، در وسعت محدود و بدون توسعه کمی به صورت یک فیلد پژوهشی و با نظارت دستگاه قضایی استمرار یابد تا امکان بر طرف کردن نقاط ضعف و راه اندازی مداخلات متعدد و بهبود آنها فراهم شود.
    کلیدواژگان: اعتیاد، درمان نگهدارنده با متادون، درمان اقامتی اجباری، بی خانمانی
  • محمودرضا قدیمی، محمود محمودی، کاظم محمد، مصطفی حسینی، محبوبه رسولی صفحه 515
    سرطان معده یکی از شایع ترین سرطان ها در جهان و جزء شایع ترین سرطان ها در ایران بوده و بیشترین منطقه بروز این نوع سرطان هم از حاشیه دریای خزر گزارش شده است. در تحلیل بقای بیماران به دلیل این که اهمیت بعضی از عوامل مرتبط با بیماری هنوز ناشناخته اند، اندازه گیری تمام عوامل موثر و مناسب مرتبط با بیماری بسیار دشوار و یا غیرممکن است. لحاظ نکردن این عوامل خطر ناشناخته مشترک باعث ایجاد وابستگی بین زمان های بقا می گردد که نتایج مدل خطر های متناسب کاکس و مدل های پارامتریک را نامعتبر می کند. در این صورت برای مقابله با مشکل فوق از مدل های شکنندگی استفاده می کنیم.
    این پژوهش شامل اطلاعات 110 بیمار مبتلا به سرطان معده است که از طریق مرکز ثبت سرطان بابل که زیر نظر دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران قرار دارد، جمع آوری شد. این مطالعه بین سال های 1369 تا 1370 انجام شد و بیماران به مدت 15 سال مورد پی گیری قرار گرفته اند. برای بررسی عوامل موثر بر بقای بیماران از مدل کاکس و مدل پارامتریک لگ لجستیک به همراه شکنندگی گاما استفاده شد و معیار مقایسه کارایی مدل ها، ملاک آکاییک و بررسی مانده ها بود. کلیه محاسبات با نرم افزار SAS و STATA انجام و سطح معنی داری 0.05 در نظر گرفته شد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که 83 نفر (75.4 درصد) از بیماران مرد و27 نفر(24.6) درصد زن بودند. میانگین سنی در بیماران مرد 60.2 سال و در زنان 57.5 سال بود. احتمال بقای یک، سه و پنج ساله بیماران به ترتیب 25، 18 و 17 درصد است و میانه زمان بقای بیماران نیز 8.6 ماه بود. در مدل نهایی، تنها متغیرهای سن و سابقه خانوادگی سرطان به عنوان مهم ترین عوامل پیشگویی کننده بقا بیماران مطرح هستند (0.05>P) وپیشنهاد می شود بررسی به موقع افرادی که دارای سابقه خانوادگی سرطان هستند می تواند به عنوان یک عامل مهم در کاهش خطر مرگ بیماران مبتلا به سرطان معده موثر باشد. طبق ملاک آکاییک و با توجه به ماهیت داده ها (غیریکنوا بودن میزان شکست) و نیز رد فرضیه متناسب بودن (0.05>P)، مدل لگ لجستیک به همراه شکنندگی گاما برازش مناسب تری برای داده ها داشت و می تواند به عنوان جایگزین مدل کاکس در تحلیل بقای بیماران مبتلا به سرطان معده به کار رود.
    کلیدواژگان: سرطان معده، آنالیز بقا، توزیع لگ نرمال، مدل شکنندگی
  • می نور لمیعیان، منصوره شاگرد حداد، آزیتا گشتاسبی، راضیه معصومی صفحه 525
    هدف از انجام این مطالعه مقایسه کیفیت زندگی زنان مبتلا به بی اختیاری ادراری در دو روش درمان جراحی و دارویی بود. این پژوهش یک مطالعه مداخله ای و از نوع نیمه تجربی بوده که با بررسی بر روی 100 بیمار مبتلا به بی اختیاری ادراری نوع مرکب با روش نمونه گیری تصادفی در دو گروه درمان دارویی و جراحی انجام پذیرفت.
    ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه اختصاصی کیفیت زندگی بی اختیاری ادراری I-QOL و پرسشنامهSF-36 بود که قبل از شروع درمان،3 ماه و 6 ماه بعد از درمان از طریق مصاحبه تکمیل شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-16 و آزمون های آماری مجذور کای، t مستقل و Repeated Measurement Analysis استفاده شد.
    نمرات کیفیت زندگی اختصاصی قبل از درمان در دو گروه اختلاف آماری معنادار نداشت (0.05P). با وجود این، مقایسه بین گروهی نشان دهنده عدم اختلاف آماری (0.05P) داشت. نتایج مقایسه بین گروهی نیز در این بخش نشان داد میانگین نمرات عملکرد جسمانی، محدودیت ایفای نقش به دلایل عاطفی و عملکرد اجتماعی در گروه درمان دارویی با اختلاف معنادار آماری بیش از گروه جراحی (0.05>P) بود، اما میانگین نمره سلامت عمومی در گروه جراحی بیش از گروه درمان دارویی بود (0.05>P).
    با توجه به تشابه میزان بهبود کیفیت زندگی پس از درمان در هر دو گروه دارویی و جراحی و از آنجایی که بهبود کیفیت زندگی یکی از مهم ترین معیارهای انتخاب نوع درمان است، توجه به این مهم در اتخاذ تصمیم درمانی از سوی تیم پزشکی و ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی درمانی مربوطه امری ضروری به نظر می رسد.
    کلیدواژگان: بی اختیاری ادراری، کیفیت زندگی، I، QOL، SF، 36، درمان دارویی، درمان جراحی
  • افسون آیین پرست، فرانک فرزدی، فرزانه مفتون، سیدعلی آذین، سپیده امیدواری، کتایون جهانگیری، ژیلا صدیقی، مهدی عبادی، غلامرضا گرمارودی، علی منتظری، مریم سادات وحدانی نیا صفحه 533
    سلامت گنجینه ارزشمندی است که امروزه نه به عنوان هدف زندگی، بلکه به عنوان یک منبع برای زندگی اثربخش شناخته می شود. تعیین کننده های سلامت شامل حیطه ای از عوامل فردی، اجتماعی، اقتصادی و محیطی هستند که وضعیت سلامت افراد و جوامع را تحت تاثیر قرار می دهند [1]. وضعیت تغذیه، استعمال دخانیات و میزان فعالیت بدنی از متغیرهای مهم تعیین کننده سلامت و سبک زندگی به شمار می روند که نقش مهمی در سلامت افراد دارند [2].
    یکی از رویکردهای ارتقای سطح سلامت، افزایش آگاهی افراد در رابطه با سلامت و عوامل موثر بر آن است. اگرچه دانش افراد تنها عامل تعیین کننده عملکرد آنان نیست، با این وجود ارتقای سطح دانش مرتبط با سلامت منجر به بهبود رفتارهای مرتبط با سلامت می گردد که نهایتا به ارتقای سطح سلامت افراد کمک خواهد کرد. این موضوع در مطالعات مختلف در هر دو گروه بیماران و افراد سالم مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج مطالعات حاکی از آن است که در گروه بیماران، افزایش اطلاعات در زمینه سلامت و بهداشت موجب پی گیری بیشتر بیماری و افزایش تاثیر اقدامات درمانی می شود [3]. در افراد سالم نیز مشخص گردید ضعف دانش بهداشتی با عملکرد بهداشتی نامناسب ارتباط دارد [4].
    در این مطالعه تلاش گردید ارتباط بین دانش مرتبط با سلامت و سه شاخص نشان دهنده سبک زندگی شامل وضعیت تغذیه، استعمال دخانیات و میزان فعالیت بدنی مورد بررسی قرار گیرد.
|
  • Zhaleh Abdi, Mohammad Reza Maleki, Arezoo Khosravi Page 411
    Objective(s)
    Patient safety is a critical component of health care quality. Safety culture plays an important role in the approach toward greater patient safety in health care settings. The purpose of this study is to measure patient safety culture in three teaching hospitals affiliated to Iran University of Medical Sciences (IUMS).
    Methods
    This research is a cross sectional study. The Hospital Survey on Patient Safety Culture -HSOPSC -was distributed hospital–wide in these hospitals. It evaluates ten patient safety culture dimensions and four outcomes. In total, 311 individual responded (overall response rate = 90 per cent), including 198 nurses, 57 physicians, 32 pharmacy, laboratory and radiology assistants and 24 of other staff.
    Results
    Research findings indicate that the patient safety culture scores of selected hospitals were considerably low. The lowest scores were “non-punitive responses to error” (17/8 per cent), “teamwork across hospital units (18/2 per cent), “feedback and communication about error” (19/8 per cent) and “communication openness” (19/9 per cent). The dimension “teamwork within hospital units” generated the highest score (47/2 per cent). In addition, the staff of hospitals “A& B” graded the safety performance of their hospitals as acceptable and hospital “C” performance was graded as poor. According to respondents, in the hospital “A” only 1-2 events were reported during past 12 month and in hospitals “B” and “C” no events were reported.
    Conclusion
    Findings of this research indicate that the important aspects of the patient safety culture in these hospitals need improvement. This is an important challenge for all managers desiring improvement in patient safety.
  • Shiva Siahbazi, Fatemeh Zahra Hariri, Ali Montazeri, Lida Moghaddam Banaem, Ibrahim Hajizadeh Page 421
    Objective(s)
    The Premenstrual Symptoms Screening Tool (PSST) is a simple user friendly screening tool to identify women who suffer from severe PMS (Premenstrual Syndrome)/PMDD (Premenstrual Dysphoric Disorder) and who are likely to benefit from treatment. This study aimed to develop and validate PSST in Iran.
    Methods
    The English language of the PSST was translated into Persian (Iranian language) and was used in this study. A forward-backward translation procedure was followed to develop the Iranian version of the questionnaire.A random sample of women students aged 18 and over completed the questionnaire in Tehran, Iran. Statistical analysis was performed to test the reliability and validity.
    Results
    In all, 498 individuals were included in the study. The mean age of the participants was 23.05 (SD=3.29) years and the mean days of cycle and bleeding was 29.48 (SD=4.5), 6.27 (SD=1.3) days respectively. In general the questionnaire received wellby participants and reliability standards was satisfactory (Cronbach's alpha=0.9 and intra-class correlation=0.8). Content Validity Ratio (CVR) and Content Validity Index (CVI) obtained, were 0.7 and 0.8 respectively, which were higher than our selected standards (0.62 and 0.79 respectively).
    Conclusion
    This study of the Iranian version of PSST proved that it is an acceptable, reliable and valid measure of PMS.
  • Amir Afshin Fatahi, Rassoul Noorossana, Pershang Dokouhaki, Massoud Babakhani Page 429
    Objective(s)
    There are a variety of quality characteristics in healthcare which are needed to be monitored and controlled. Of course, every quality characteristic needs to apply a special and exclusive statistical method. There are some special quality characteristics which are considered as rare health events. The incidence rates of these events are such small that one might guess monitoring is not necessary or even possible. In such cases, conventional p and np control charts are not efficient, since over dispersion occurs. It should be noted that various statistical methods have been developed for monitoring such quality characteristics.
    Methods
    In recent years, the problem of monitoring health events with small incidence rates has been as an attractive subject. Rare health events, such as congenital malformation has received considerable attention in the literature. Thereafter, miscellaneous statistical methods have been developed to monitor such rare events. The most important methods of such type are the "Sets method", "CUSCORE", "SHDA" and the "Bernoulli CUSUM".In this paper, performance of aforementioned methods, are compared with each other based on average run length (ARL).
    Results
    Comparing the aforementioned methods regarding the ARL measure shows the descending performnces for the Bernoulli CUSUM, the CUSCORE, the Sets method and the SHDA. That is, the Bernoulli CUSUM has the highest and the SHDA has the lowest performance.
    Conclusion
    Science and technology developments, especially in healthcare area has improved quality characteristics levels, such that some quality characteristics (like failures rates) are known as rare health events. Various statistical methods show that either such rare events can be out of control because of some assignable causes. Developing and applying such methods is a necessity to quality improvement in healthcare. Among such methods, Bernoulli CUSUM chart has the highest performance.
  • Abbas Doroodgar, Fakhraddin Sadr, Mansour Sayyah, Masoud Doroodgar, Zohre Tashakkor, Moein Doroodgar Page 439
    Objective(s)
    Pediculus capitis is a blood sucking insect and an external human parasite that has worldwide distribution. Infection by this parasite has been observed in all age groups, but it is more prevalent among elementary school students. Louse infection causes serious health as well as social problems and stigma. These problems may lead to drop in academic achievement of students. Since no systematic study has been conducted in the city of Aran and Bidgol, this study was carried to examine the frequency rate of infection and factors associated with this disease in elementary students in education year in 2007-2008.
    Methods
    In descriptive epidemiologic research, head louse infection was examined in all groups of schools children male and female student in the city of Aran and Bidgol. The students were screened by standard questionnaire and demographic data and related information were obtained by interview and observation. The diagnose of head lice infestation was based on live louse, nymph or nit on the scalp of students. The data were analyzed by SPSS using Chi-square and fisher's exact tests.
    Results
    In this study, a total of 3589 students were examined in 19 male and female schools. The mean age of students was 8.67±1.57 year and age group ranged between 6-12 year. The prevalence of head louse infestation in students was 0.47%. The head louse frequency were 0.42% and 0.05% in female and male respectively. The head louse infection rate in male and female schools was 0.1% and 1%, respectively. This survey showed that 1% of the female student schools and 0.1% of the male student schools were infected to head louse.The results showed a significant association between pediculosis and sex, father's job, mother's education, bathroom in home, prior infection, drug use and nationality, respectively.
    Conclusion
    The results of study indicated that the prevalence of pediculosis wasn’t a major health priority and health concern in the city of Aran and Bidgol in education year 2007-2008. However, it was suggested that enhancing general knowledge about the infection can prevent the increase of infestation incidence. Hygienic teachers and individual hygiene instruction to students play an important role.
  • Hossein Jenaabadi, Khodayar Abili, Naser Nastiezaie, Noor Mohammad Yaghubi Page 449
    Objective(s)

    To survey of the gap between perceptions and expectations of patients from quality service of treatment center.

    Methods

    This study is descriptive-analytical that is cross-sectioned of goal oriented with 200 patients (at least with 3 days admission in the hospital of Zahedan) that was studied with parasoraman & et al questionnaire in 2 stages, before care and after care, one time perception and the other time they said self expectation about quality of treatment services.

    Results

    Based on the findings research there are differences between the average scores of perception and expectation in all aspects of quality and this means health centers in any of the five branches of the services quality components have not been able to respond to the level of patient expectations and Quality perceived is less than expected.the difference between perceptions and expectations of quality of treatment services in tangible dimensions were (-69%), confidence (-0.685), responsiveness (-0.795), assurance (0.755), empathy (-0.84), overall quality (-0.775).

    Conclusion

    Finding show the gap between current condition and desired condition of treatment services that could reduce with the planning, management, proper training. Medical staff should always consider this content that Patients expect for them in addition to the drug therapy, kindness, sympathy and compassion, confidence, respect, and also the sense of responsibility.

  • Mohammad Hadi Safi, Masoud Fallahi Khoshkenab, Mehdi Rasel, Mahdi Rahgozar Page 459
    Objective(s)
    Identifying the needs is an essential step in planning university development programs and plays an important role in promoting the quality of faculty members work life and the goals of university. The aim of this study was to assess and prioritize the needs of faculty members on the basis of Kano’s Model.
    Methods
    This is a descriptive, analytical and cross-sectional study that 94 faculty members of University of Social Welfare and Rehabilitation in Iran participated in it in 2008. Data collection was performed by questionnaire designed by researcher and data was analyzed using the modified Kano Table, Satisfaction Coefficient and Dissatisfaction Coefficient.
    Results
    Results of this study show that 8 needs of faculty members are Attractive Needs, 9 needs of faculty members are One-Dimensional Needs and 10 needs of faculty members are Must-Be Needs. Also the opportunity to study in post graduate levels from Attractive Needs group have the most Satisfaction Coefficient (0.904) and job security from Must-Be Needs group have the most Dissatisfaction Coefficient (-0.819) of faculty members.
    Conclusion
    Generally, every university's success depends on its faculty member's efforts as well as their job satisfaction. Identifying and responsiveness to the needs leading to job satisfaction could be useful in increasing faculty member's job satisfaction and motivating them to perform their educational and research activities. Educational leaders and administers must ensure more job satisfaction and welfare for faculty members through Identifying the needs, defining appropriate goals and strategic planning.
  • Soheila Shahshahani, Roshanak Vameghi, Nadia Azari, Firoozeh Sajedi, Anooshirvan Kazemnejad Page 469
    Objective(s)

    To identify the validity and reliability of Denver Developmental Screening Test II (DDST II) in Iranian children, in order to provide an appropriate developmental screening tool for evaluation of Iranian children development.

    Methods

    A precise translation of the original test to Persian was done and it was revised by three developmental pediatricians. Then, DDST II was performed on 221 children aged 0 to 6 years, in four child health care centers of Tehran city. Available sampling was used. In order to determine agreement coefficient, these children were also evaluated by ASQ test in 4-60 months old children, and by developmental pediatricians in children who were out of this range. Obtained data was analyzed by SPSS software.

    Results

    There were developmental disorders in 34% and 12% of children who were examined by DDST II, and ASQ test respectively. The estimated consistency coefficient between DDST II and ASQ was weak (0.21), and between DDST II and physician’s examination was 0.44. All of the questions in DDST II had content validity, and there was no need to change them. Test-retest and interrater methods were used in order to determine reliability of test, and Cronbach’s α and Kauder-Richardson coefficients. Kauder- Richardson coefficient for different developmental domains was 61- 74%. Kappa measure of agreement for test-retest and interrater were 87% and 76% respectively.

    Conclusion

    DDST II has a good validity and reliability, and can be used as a screening tool for developmental screening of Iranian children, but it is necessary to prepare and standardize of diagnostic developmental tests in Iran due to the low and medium consistency coefficient between DDST II and ASQ and physician’s examination respectively.

  • Mohsen Shamsi, Gholam Reza Sharifirad, Ali Kachoue, Akbar Hassanzadeh, Somaye Dejam Page 477
    Objective (s): Diabetes is one of the spread diseases that if uncontrolled it wills much complication. The need aside regimen diet correct and consumer drug doing exercise activity is third base cure and control diabetes. The purpose of this study is determining knowledge، attitude and practice woman by type 2 diabetes about doing walk.
    Methods
    This is a cross-sectional study that carried out on 88 women with diabetics in institute Isfahan in years 2007. Data were collection with direct interview by using a researcher making questionnaire and checklist. Rate walking for shopping, exercise walking in leisure time et al on base minute and consider severity (light, intermediate and heavy) determine in a week and test Fasting Blood Sugar (FBS) and hemoglobin glycoside (HbA1c) patient determine by a unit laboratory. Finally data were analyzed by SPSS software and P<0. 005 is level significant.
    Results
    Number of patient is 88 person by average 44. 5±4. 3 years and weight 69. 3±6. 2 (kg). Rate knowledge 51. 1% of patient about correct and effective walking on well-being diabetes is poor, 38/6% intermediate and 10. 3% good. Of aspect attitude about walking 54. 5% intermediate, 28. 4% good and 16. 8% poor. 68. 2% of patient practice is poor 21. 6% intermediate and lonely 10. 2% of patient has a good practice. Mean day that patient walking in 2±1 days and rate minute spend for walking in a week is 96. 21 minutes that 78/4%±10/9 this amount is a walking by severity light that don’t effect cure disease. Mean rate FBS patient is 181. 4±45. 3 mg/dl and hemoglobin glycoside (HbA1c) patient is 9. 52%±0/76 percent. There was significant different between knowledge and attitude (P<0. 001) and between knowledge about correct walking attitude and practice walking increase. Between FBS and HbA1c by r=58 and P<0. 01 different significant.
    Conclusion
    By increase knowledge patient، attitude and practice their about walking better that important to prevention complication disease. Minutes that spend walking by severity intermediate and heavy that effective to expenditure energy and finally low weight and fat and control diabetic increase prepare physical that effective on HbA1c in woman by diabetic in our countries is very low. There for must education program patient for doing walking and other exercise in leisure time for control diabetes.
  • Seyede Salehe Mortazavi, Hasan Eftekhar Ardebili, Kazem Mohammad, Reza Dorali Beni Page 485
    Objective(s)
    The world population is aging rapidly with increasing longevity, it's social, financial and health consequences can not be ignored. In addition to an increase of many age related physical illnesses, this demographic change will also lead to an increase of a number of mental health problems in older adults. This paper assessing mental health and relationship with demographic factors in later life.
    Methods
    In this cross sectional study 400 individual aged 60 or more living in Shahrekord were selected by random sampling. Mental health was evaluated by General Health Questionnaire (GHQ-28) which was standardized for Iranian elderly population. The data were analyzed by SPSS- software program and descriptive statistics and chi-square test were used for data analysis.
    Results
    The GHQ-28 scale revealed that 53% of elderly were with somatization, 55. 5 % with anxiety, 37.8 % with social dysfunction and 45% with depression signs. A significant association was found between gender, level of education, marital status, life status, social participation and total dysfunction (P<0.05).
    Conclusion
    according to the result of this study the prevalence of mental problems in the aged group is high. Therefore, any health promotion approach that could facilitate introduction of effective primary, secondary and even tertiary prevention strategies in old age psychiatry would be of significant importance.
  • Afarin Rahimi-Movaghar, Golara Khastoo, Emran Razzaghi, Mohammad Bagher Saberi-Zafarghandi, Ali Reza Noroozi, Reza Jar-Siah Page 493
    Objective(s)
    An urgent project for arresting and mandatory treatment of high risk drug addicts started in May 2007 in Tehran. After triage, those with more severe patterns were sent to a residential center for compulsory methadone maintenance treatment. This paper presents the outcomes in two and six-month follow-up. The results of process evaluation of interventions were presented in the first paper.
    Methods
    A total of 500 addicts that have been arrested within 11 days were followed. Seventy nine were sent to the residential center. Follow-up of these arrestees within the center, and two and six months after discharge were carried out through individual interviews, focus group discussions, morphine test in urine, and review of the records.
    Results
    From the 79 individuals entering the residential center, 51 were discharged after two months. Fifteen (29.4%) was in treatment in two month follow-up and 7 (13.7% from 51) had negative morphine test. In six month follow-up, retention rate was 23.5% (11 of 51) and morphine test was negative in 6 (11.8% from 51).
    Conclusion
    Because of the criminal approach to addiction in the country and provision of various punishments in anti-drug law, this was the first scientific approach to mandatory treatment. Although the positive outcomes are less than the results of other compulsory treatments like Drug Court Treatment, but with improvements in the provided services, utilization of a variety of approaches, and promoting aftercare services, the outcomes can improve, considerably.
  • Afarin Rahimi-Movaghar, Golara Khastoo, Emran Razzaghi, Mohammad Bagher Saberi-Zafarghandi, Ali Reza Noroozi, Reza Jar-Siah Page 505
    Objective(s)
    An urgent project for arresting and mandatory treatment of high risk drug addicts started in May 2007 in Tehran. After triage, those with more severe patterns were sent to a residential center for compulsory methadone maintenance treatment. This paper presents the evaluation of the process of interventions. The two and six-months follow-up outcomes are presented in the second paper.
    Methods
    Seventy nine drug addicts that were arrested within 11 days and sent to Shafagh residential center were followed. Repeated individual interviews with the residents, focus group discussions, morphine test in urine, observations, reviews of the records and reports, interviews with staff and authorities of involved organizations were conducted.
    Results
    The majority of the drug addicts welcome methadone maintenance treatment. During residence, morphine test was positive in 20% and 4% in the first and second time of assessment, respectively. From the 79 individuals entering the residential center, three fourth were kept less than 50 days. There were shortcomings in providing services. During the first months, the strict control of the police, was impairing the supported environment needed for treatment. However, the majority of residents were satisfied with the provided compulsory treatment.
    Conclusion
    Cooperaion of law enforcement and Ministry of Health, preparation of treatment protocol, and evaluation were strengths of the whole project, which differentiated it from previous similar efforts. It is suggested that the project be continued as an experimental field without expansion in order to integrate judiciary supervision, improving the process and utilization of a variety of approaches.
  • Mahmoud Reza Ghadimi, Mahmoud Mahmoodi, Kazem Mohammad, Mostafa Hosseini, Mahboobeh Rasouli Page 515
    Objective(s)
    In survival analysis because are still unknown some of the important factors related to disease, it is too difficult or impossible measure all the appropriate factors and related diseases. Not consider these common unknown risk factors causes dependence among survival times, the results from Cox proportional hazard model and parametric models are not reliable. In this case, we use to confront the above problem of frailty models. The purpose of this study was to examine factors affecting survival of patients with gastric cancer using the log-logistic parametric model with gamma frailty and to compare these results with Cox model.
    Methods
    This study includes Information of 110 cases with gastric cancer was collected from Babol cancer registry during 1990 through 1991, who were followed up for a period of 15 years by the year 2006. In order to explore factors affecting survival of patients, Cox model and also parametric model Log-logistic with gamma frailty were examined and the Akaike information criterion (AIC) was considered as a criterion to select the best model (s). For the statistical analysis, the statistical softwares SAS 9.1 and STATA 8.0 were used. All P<0.05 were defined as statistical significance.
    Results
    Sample of subjects encompassed 75.4% men and 24.6% women. The mean age at diagnosis was 60.2 yr for men and 57.5 yr for women. The median survival time reached 8.6 months, and survival rates in 1, 3, and 5 years following diagnosis were 25%, 18%, and 17%, respectively. Multivariate analysis showed that family history of cancer might increase significantly the risk of death from cancer according to Cox and parametric models by including and not including heterogeneity effect. According to AIC criterion and the nature of the data (hazard rate is non-monotonic), parametric model (with and without gamma frailty) had better performance when compared to Cox model. And among, log logistic model with gamma frailty seemed more appropriate. In this model, age and family history of cancer were significant predictors.
    Conclusion
    Results indicated that early preventative care for patients with family history of cancer might be of importance to decrease the risk of death in patients with gastric cancer, and being younger, on the other hand, would cause a potential decline in the corresponding risk of death. According to our findings, based on the Akaike criterion and also the nature of the data (the hazard rate is hump-shaped), log logistic model with gamma frailty could be considered as a useful statistical model in survival analysis of patients with gastric cancer rather than Cox model.
  • Minoor Lamyian, Mansooreh Shagerd Haddad, Azita Goshtasebi, Razie Massoomi Page 525
    Objective(s)
    The chronic diseases such as urinary incontinence could seriously affect health and consequently quality of life of women. The purpose of this study was to compare the quality of life in the patients who recently diagnosed with mixed urinary incontinence and candidate for surgical or medical treatment.
    Methods
    This research was a semi experimental and interventional study aim to determine and compare quality of life in newly diagnosed mixed urinary incontinence patients were selected urology clinics of educational universities of medical science in Tehran. Patients selected by simple sampling method in two groups (50 in surgical treatment group and 50 in medical treatment group) and based on aim. Data was collected by three questionnaires including demographic data, diseases and treatment characteristics and questions about generic (SF-36) and specific (I-QOL) aspects of quality of life. Health related quality of life status measured through interview before intervention, 3, and 6 month after treatment. The SPSS-13 program was used for data analysis. Descriptive statistics such as absolute, relative and average ranking sufficiency and also deductive statistics such as χ2, paired t test, and Mann Whitney and repeated measurement analysis, used as well.
    Results
    Quality of life in all aspects was not statistically significant different before treatment in both groups with I-QOL and SF-36 scores. (P<0.05). There were significant improvements in 3th and 6th month I-QOL and SF36 scores (except for bodily pain) (P<0.001) after treatment for both methods (medical and surgical). There were no statistically significant differences between two therapy methods after 3 and 6 month scores respectively (P=0.3, P=0.7).
    Conclusion
    The Findings showed that treatment (regardless of type of therapy) significantly improves the quality of life of the patients suffering from mixed urinary incontinence. Therefore, it seems levelheaded to consider medical treatment as the first treatment choice. This would reduce unwanted consequences resulting from hospitalization, as well as expenses.
  • Afsoon Aeenparast, Faranak Farzadi, Farzaneh Maftoon, Ali Azin, Sepideh Omidvari, Katayoun Jahangiri, Jila Sadighi, Mahdi Ebadi, Ali Montazeri, Maryam Vahdaninia Page 533
    Objective
    A study of relationship between self-reported knowledge on health and lifestyle.Methods and
    Results
    This is a cross-sectional study and the study population is all Iranian aged between 18-65. In this study 27883 cases have been sampled by the multistage sampling method.A questionnaire was used for data gathering that was made and standardized by researchers.The bivariate correlation between self-reported general knowledge on health and three variables for assessing life style consist of nutrition status, Smoking and exercise was meaningful for all variables. The relationship between knowledge and smoking way negative and the other were positive.
    Conclusion
    trying to promote people's knowledge may increase their health related behavior and life style. In this way strengthening health communication in the Medias and updating existing information can improve people's knowledge. By the way trying to improve health literacy in the community may affect use of existing information and improve people's knowledge on health.