فهرست مطالب

منابع طبیعی ایران - شماره 3 (پاییز 1386)

فصلنامه منابع طبیعی ایران
شماره 3 (پاییز 1386)

  • 402 صفحه، بهای روی جلد: 15,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1387/05/05
  • تعداد عناوین: 30
|
  • شاهرخ حکیم خانی، حسن احمدی، جعفر غیومیان، سادات فیض نیا، محمدرضا بی همتا صفحات 693-711
    به دلیل وجود مشکلات زیاد در کاربرد روش های سنتی، روش انگشت نگاری یا ردیابی یا به طور ساده تر منشایابی که بر استفاده از خصوصیات فیزیکی، ژئوشیمیایی و آلی رسوب و منابع رسوب متکی است، به عنوان روشی جایگزین و مناسب برای تعیین منابع اصلی رسوب و اهمیت نسبی آنها مورد توجه محققان قرار گرفته است. اولین مرحله روش یاد شده، انتخاب ترکیبی از ویژگی های متمایز کننده است که منابع رسوب را به طور دقیق و واضح جدا کنند. در این تحقیق، سعی شده است ترکیبی مناسب از عناصر ژئوشیمیایی که قادر به جداسازی واحدهای سنگ شناسی باشند، در یکی از زیر حوضه های حوضه ایستگاه پخش سیلاب پلدشت واقع در شهرستان ماکو استان آذربایجان غربی تعیین شود. با تهیه نقشه سنگ شناسی، واحدهای سنگ شناسی حوضه به عنوان منابع رسوب در پنج گروه طبقه بندی شدند. نمونه های معرف تغییرات هر یک از گروه های سنگ شناسی شامل تغییرات کاربری، فرسایش های زیر سطحی و شیب، در مجموع به تعداد 106 نمونه برداشته شد. با جدا کردن نمونه های کوچک تر از 63 میکرون، غلظت 18 عنصر ژئوشیمیایی برای بخش یاد شده اندازه گیری شد. در ادامه، بعد از اطمینان از نبود داده های پرت و تاثیرکم عدم برقراری فرض های نرمال و برابری ماتریس های کواریانس بر نتایج، برای انتخاب ترکیب مناسب از روش تحلیل تشخیص استفاده شد. برای حذف تاثیر مسئله هم خطی بر نتایج تحلیل تشخیص، ترکیبی از عناصر طوری انتخاب شد که علاوه بر داشتن کمترین هم خطی، بیشترین درصد طبقه بندی صحیح یا توان جداسازی را داشته باشد. ترکیب به دست آمده شامل 12 عنصر از عناصر یاد شده (Co، Cr، Cu، Ni، Pb، Sb، Zn، Al، Mn، K، Na و Mg) است که حدود 7/87 درصد نمونه های خاک را درست طبقه بندی می کند. در ضمن 18 عنصر مورد بررسی از نظر توان جداسازی واحدهای سنگ شناسی رتبه بندی شدند که از میان آنها عنصر Ni، مهم ترین و دو عنصر As و Sr کم اهمیت ترین هستند.
    کلیدواژگان: عناصر ژئوشیمیایی، منابع رسوب، واحدهای سنگ شناسی، پلدشت، تحلیل تشخیض و منشایابی
  • شاهرخ حکیم خانی، محمدحسین مهدیان، محمود عرب خدری صفحات 713-726
    قدرت فرسایندگی باران نقش زیادی در فرسایش خاک دارد و نشان دهنده قابلیت فرسایش در مناطق مورد نظر است. این عامل به طور معمول در قالب شاخص های فرسایندگی که مبتنی بر خصوصیات بارندگی هستند، بیان می شود. شاخص های مختلفی وجود دارد که در محل ایستگاه های هواشناسی قابل محاسبه اند و برای برآورد آن در نقاط دیگر باید نقشه های فرسایندگی ترسیم شود. در این تحقیق به منظور تهیه نقشه فرسایندگی باران برای حوضه دریاچه نمک، ابتدا وضعیت ایستگاه ها از نظر پراکنش، کیفیت و نوع داده ها بررسی شد. با مرور مطالعات و تحقیقات انجام شده در سطح جهان و با توجه به محدود بودن ایستگاه های مجهز به باران نگار و برخی عوامل دیگر، شاخص فورنیه اصلاح شده که بر اساس آمار بارندگی ماهانه قابل محاسبه است، مورد استفاده قرار گرفت. به این منظور، شاخص مذکور در 182 ایستگاه دارای بیش از 20 سال آمار بارندگی محاسبه شد. کمترین و بیشترین مقدار شاخص فورنیه اصلاح شده به ترتیب حدود 14 و 95 میلیمتر با میانگین 44 میلیمتر به دست آمد. برای تهیه نقشه فرسایندگی از میان روش های TPSS با توان های 2، 3، 4 و 5 و با و بدون متغیر کمکی، میانگین متحرک وزن دار (WMA) با توان های 1، 2، 3 و 4، کریجینگ معمولی و کوکریجینگ، روش TPSS با توان دو مناسب ترین روش تشخیص داده شد. برای روش یاد شده، معیارهای MBE، MAE و RMSE به ترتیب برابر با 21/1-، 46/4 و 24/6 میلیمتر به دست آمد. ضریب تعیین مقادیر مشاهده ای و برآوردی (2R) نیز، 85/0 است.
    کلیدواژگان: حوضه دریاچه نمک، فرسایندگی باران، TPSS، روش های میان یابی و فورنیه اصلاح شده
  • واسنجی مدل مدالوس به منظور ارائه یک مدل منطقه ای برآورد شدت بیابان زایی در منطقه کاشان
    غلامرضا زهتابیان، حسن احمدی، محمدرضا اختصاصی، حسن خسروی صفحات 727-744
    بیابان زایی به عنوان یک معضل، گریبانگیر بسیاری از کشورهای جهان است. به منظور ارزیابی بیابان زایی تحقیقات مختلفی در داخل و خارج کشور صورت گرفته که به ارایه مدل های منطقه ای منجر شده است. در این تحقیق برای بررسی بیابان زایی در منطقه کاشان از روش مدالوس، استفاده شد. نخست قبل از به کارگیری مدل در منطقه کاشان، معیارها و شاخص های آن بازنگری و با توجه به شرایط منطقه، 7 معیار و 45 شاخص ارزیابی شد. این هفت معیار عبارتند از: معیار آب زیرزمینی، پوشش، کیفیت خاک، اقلیم، فرسایش آبی و بادی و مدیریت. در ادامه، این معیارها بر اساس شاخص های انتخاب شده برای هر معیار ارزیابی شدند به طوری که از میانگین شاخص ها در هر معیار، نقشه کیفی معیار مورد نظر به دست آمد و در انتها از میانگین هندسی معیارها، نقشه حساسیت مناطق به بیابان زایی حاصل شد. نتایج حاصل از این ارزیابی نشان می دهد که روند بیابان زایی رو به گسترش است، به طوری که با وجود چنین حالتی، بیابان زایی با شدت بیشتری را نیز در آینده ای نه چندان دور می توان برای کل منطقه پیش بینی کرد. با توجه به معیارهای بررسی شده، فرآیند تخریب منابع آب در منطقه کاشان بیشترین تاثیر را در بیابان زایی منطقه دارد. همچنین با توجه به کل منطقه (به استثنای اراضی شهری)، حدود km267/298 در کلاس متوسط، حدود km2 04/366 در کلاس شدید و حدودkm2 21/240 در کلاس بسیار شدید بیابان زایی قرار گرفت.
    کلیدواژگان: مدل، مدالوس، معیار، شاخص، بیابان زایی و کاشان
  • محسن شریعت جعفری، رامین حامدپناه صفحات 745-757
    در این تحقیق نتایج تحلیل خطر وقوع ناپایداری شیب های طبیعی با استفاده از عملگرهای فازی ارایه شده است. نتایج خروجی مدل های فازی به دلیل برخورداری از انعطاف پذیری لازم در ارزش گذاری گزاره ها نسبت به مدل های کلاسیک با واقعیت منطبق ترند. مجموعه اطلاعات ورودی مورد استفاده در ارزیابی پتانسیل خطر لغزش در این تحقیق شامل شیب، لیتولوژی، لرزه خیزی و بارش است. از نقشه ثبت لغزش نیز در ارزیابی نتایج خروجی مدل ها استفاده شده است. در مجموع، عملگر ضرب جبری فازی اثر افزایشی داشته است، به بیانی دیگر، به دلیل ضرب مقادیر درجات عضویت لایه ها در هر پیکسل، امتیاز کل به سمت صفر میل می کند، بنابراین امتیاز زیاد در پیکسل های خروجی این نقشه بیانگر حساسیت زیاد از لحاظ ناپایداری شیب هاست. برای مقایسه نتایج نقشه های خروجی پهنه بندی خطر رانش زمین، از دو شاخص نسبت دانسیته (Dr) و مطلوبیت(Qs) استفاده شده است. بر اساس شاخص مطلوبیت، نقشه خروجی در مدل ضرب جبری فازی حساسیتی نزدیک به دو برابر مدل جمع جبری فازی دارد. بر اساس مقادیر شاخص نسبت دانسیته، کلاس های خطر بالا در مدل های مذکور از صحت و دقت بیشتری نسبت به کلاس های خطر پایین تر برخوردارند.
    کلیدواژگان: ناپایداری شیب ها، زمین لغزش، پهنه بندی، عملگرهای فازی و البرز مرکزی
  • محمد شعبانی، سادات فیض نیا، حسن احمدی، جمال قدوسی صفحات 759-771
    فرسایش و تولید رسوب تابع عامل های پیچیده ای است، بنابراین مشخص کردن این عوامل و شناخت اثر آنها بر فرسایش و رسوب یک حوزه، به برنامه ریزی های بهتر برای کاهش خسارات ناشی از فرسایش و رسوب در یک حوزه کمک می کند. در این تحقیق برای مشخص کردن عوامل موثر بر رسوبدهی، حوزه آبخیز طالقان به عنوان حوزه مورد مطالعه انتخاب شد. این حوزه که در 90 کیلومتری شمال شرق تهران قرار دارد، یکی از حوزه های مهم آبخیز سفید رود به شمار می رود که نقش مهمی در تولید بخشی از رسوب ورودی به سد سفید رود دارد. پس از مشخص کردن شاخص های موثر بر رسوبدهی در 4 گروه کلی و 17 زیر گروه به عنوان متغیر های مستقل، مقادیر رسوب تولیدی در هر زیر حوزه به عنوان متغیر وابسته نیز مشخص شد و سپس با استفاده از روش تجزیه و تحلیل عاملی و ایجاد رگرسیون چند متغیره بین متغیرهای مستقل انتخابی و متغیر وابسته با استفاده از نرم افزار SPSS مناسب ترین رابطه آماری بین رسوبدهی زیر حوزه ها و مشخصات حوزه آبخیز به دست آمد. نتایج حاصل از انتخاب مدل یاد شده نشان می دهد که مقدار رسوبدهی زیر حوزه ها در حوزه آبخیز طالقان، به چهار عامل مساحت اراضی کشاورزی (دیم و آبی)، مساحت زیر حوزه ها، مجموع مساحت سازند های حساس و نیمه حساس به فرسایش پیش از کواترنر و پستی و بلندی حوزه بستگی دارد. این چهار عامل 88 درصد تغییرات رسوبدهی را کنترل می کنند که در سطح اعتماد 5 درصد معنی دار است. با توجه به نتایج حاصل می توان بیان کرد که از بین دیگر عوامل موثر بر رسوبدهی در حوزه های آبخیز طالقان، عوامل موثر بر فرسایش و رسوب این حوزه را می توان به سه گروه انسانی، توپوگرافی و زمین شناسی تقسیم بندی کرد.
    کلیدواژگان: کاربری اراضی، رسوبدهی، حوزه ی آبخیز طالقان و آنالیز رگرسیونی
  • بیشینه سازی سوددهی کاربری اراضی حوزه آبخیز بریموند با استفاده از برنامه ریزی خطی
    سیدحمیدرضا صادقی، داوود نیک کامی، خلیل جلیلی صفحات 773-784
    تخصیص بهینه منابع محدود برای به دست آوردن سود بیش تر، از مهم ترین ابزارهای کاربردی مدیریت به شمار می رود. استفاده از روش های بهینه سازی به منظور توزیع بهینه کاربری اراضی در دست یابی به حداکثر سود نیز یکی از راه کارهای اساسی در مدیریت منابع آبخیز است. تحقیق حاضر در حوزه ی آبخیز بریموند به مساحت 9572 هکتار در استان کرمانشاه به منظور بیشینه سازی سوددهی کاربری اراضی با رعایت الگوهای کاهش هدررفت منابع برای دست یابی به توسعه پایدار با استفاده از حل مدل برنامه ریزی خطی به روش سیمپلکس در نرم افزار ADBASE صورت گرفته است. مقادیر سود خالص و نیز نقشه های استاندارد استفاده از اراضی، به عنوان ورودی تابع هدف و توابع محدودیت مدل بهینه سازی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که با توزیع بهینه کاربری اراضی علاوه بر کاهش هدررفت منابع، سود سالانه 62/18 درصد افزایش یافته که با کاهش سطح اراضی دیم و افزایش اراضی باغی در منطقه و با رعایت تمام محدودیت های اعمال شده در مدل به دست آمده است. نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل حساسیت نیز بیان گر تاثیرپذیری زیاد تابع بیشینه ساز از سطح اراضی باغی است.
    کلیدواژگان: برنامه ریزی خطی، بیشینه سازی، حوزه آبخیز، سوددهی، کاربری اراضی و کرمانشاه
  • معصومه غریب، ابوالفضل مساعدی، علی نجفی نژاد، محمد ابراهیم یخکشی صفحات 785-797
    سیل یکی از پدیده هایی است که هر ساله در نقاط مختلف جهان و کشور خسارت های جانی و مالی به بار می آورد. به منظور پهنه بندی خطر سیل و تعیین پهنه های سیل گیر اراضی اطراف رودخانه قره چای واقع در حوزه آبخیز شهری رامیان، پس از انجام عملیات میدانی، مسیری از رودخانه به طول 5/8 کیلومتر انتخاب شد و بر اساس خصوصیات مورفولوژیکی و هیدرولیکی به تعدادی بازه تقسیم و 41 مقطع عرضی از رودخانه برداشت شد. برای انتخاب مناسب ترین روش تعیین ضریب مانینگ، روش کاون به منزله مناسب ترین روش تعیین ضریب مانینگ در محدوده مورد بررسی انتخاب شد. با معرفی مشخصات جریان و مشخصات هندسی رودخانه و ضریب مانینگ هر مقطع در نرم افزار HEC-RAS پروفیل سطح آب در دوره های بازگشت معین محاسبه شد. سپس برای تعیین پهنه های خطر سیل با استفاده از نرم افزار Autocad و مشخص بودن رقوم سطح آب در هر مقطع پهنه های خطر سیل در دوره های بازگشت مختلف ترسیم شد. پس از تعیین سطح و عمق میانگین سیل برای مناطق در معرض خطر و با استفاده از توابع خسارت سیل، مقادیر خسارت احتمالی وارد به مناطق مسکونی در هر پهنه، جداگانه محاسبه و منحنی های تراز-خسارت هر یک از آنها نیز به طور جداگانه ترسیم شد. نتایج این تحقیق نشان داد که روند افزایش خسارت تا دوره بازگشت 50 سال، از شدت ملایمی دارد، ولی پس از آن این روند بشدت افزایش می یابد. بنابراین دوره بازگشت 50 سال به عنوان دوره بازگشت بحرانی این محدوده معرفی شد.
    کلیدواژگان: پهنه بندی سیل، HEC، RAS، ضریب مانینگ، خسارت سیل و رامیان
  • سادات فیض نیا، حسن احمدی، چمال قدوسی، جعفر دستورانی صفحات 799-809
    مقدار بار معلق حمل شده توسط رودخانه ها در میزان کیفیت آب شهرها و روستاهای واقع در پایین دست حوزه آبخیز نقش بسزایی دارد. از این رو تعیین دبی موثر و خصوصیات آن، که بیشترین مقدار رسوب را در طولانی مدت حمل می کند، اهمیت زیادی دارد. برای محاسبه دبی موثر بار معلق، با استفاده از داده های دبی روزانه، تابع چگالی احتمال برای جریان رودخانه محاسبه و با ضرب ضرایب منحنی سنجه رسوب در تابع چگالی احتمال جریان، تابع چگالی رسوب ترسیم می شود. سپس دوره بازگشت آن از طریق تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از دبی های حداکثر لحظه ای محاسبه می شود. در تحقیق حاضر، موارد ذکر شده برای شش ایستگاه رسوب سنجی در حوزه آبخیز گرگان با 13 تا 16 سال آمار رسوب معلق که مساحت زیر حوزه های آنها بین 13 تا 165 کیلومتر مربع است، محاسبه شد. نتایج به دست آمده نشان داد که مقدار دبی موثر رسوب معلق در ایستگاه های مورد بررسی بین 11/0 تا 4/75 متر مکعب بر ثانیه و فراوانی آن به طور متوسط بین 07/0 تا 5/16 روز در سال و دوره بازگشت آن از 96/0تا 07/2 و به طور متوسط 45/1 سال است. مقدار رسوبی که توسط دبی موثر انتقال می یابد، نسبت به سایر دبی ها در تمامی زیر حوزه ها بیشتر و نسبت به رسوب معلق سالانه بین 3/2 تا 15 درصد تغییر می کند. مقایسه ایستگاه ها از نظر مقدار رسوب ویژه دبی موثر، کمترین مقدار را در ایستگاه نومل (ورودی سد کوثر) و بیشترین مقدار را در ایستگاه غازمحله کردکوی نشان داد. به طور کلی، دبی موثر بار معلق در هر سال یا در هر دو سال یک بار اتفاق می افتد و بیشترین رسوب را نسبت به سایر دبی ها در حوزه های آبخیز حمل می کند.
    کلیدواژگان: دبی موثر، رسوب معلق، تابع چگالی احتمال، منحنی سنجه رسوب، رسوب ویژه دبی موثر و حوزه آبخیز گرگان
  • بررسی تاثیر کاربری اراضی و حساسیت سازندها به فرسایش در رسوبدهی حوزه های آبخیز (مطالعه موردی در حوزه آبخیز دریاچه نمک)
    سادات فیض نیا، عبدالحسین محمدی، محسن محسنی ساروی، فریدون قدیمی عروس محله صفحات 811-828
    در این تحقیق سه زیر حوزه آبخیز از حوزه آبخیز دریاچه نمک شامل خمین، پل دوآب و رازین انتخاب شدند. تغییرات کاربری اراضی در دو مقطع زمانی 1335 و 1374 با پردازش و تفسیر داده های سنجش از دور و با استفاده از نرم افزار ILWIS مشخص شد. سپس، با استفاده از نقشه های زمین شناسی و کنترل های صحرایی، نقشه حساسیت سازندها و سنگ ها نسبت به فرسایش برای هر زیرحوزه آبخیز تهیه شد. آمار دبی آب و رسوب 24 ساله مربوط به سه ایستگاه هیدرومتری خمین، پل دوآب و رازین همراه با آمار بارندگی منطقه تغییرات زمانی رسوب معلق مربوط به سه زیر حوزه آبخیز تعیین شد. در مرحله بعد تغییرات رسوبدهی هر زیر آبخیز با تغییرات کاربری اراضی در مقاطع زمانی مختلف و با درصد مساحت رده های مختلف حساسیت به فرسایش سازندهای زمین شناسی و واحدهای سنگی مورد مقایسه قرار گرفت. می توان نتیجه گرفت که زیر حوزه آبخیز پل دوآب کمترین تغییرات کاربری اراضی را داشته است و سنگ ها و سازندهای آن نیز دارای کمترین مقدار رسوبدهی هستند. اما در زیرحوزه آبخیز رازین با وجود حساسیت کم سازند و سنگ ها به فرسایش، رسوبدهی در مقایسه با دو زیر حوزه آبخیز دیگر بیشتر بوده که علت آن تغییرات زیاد کاربری اراضی است. همچنین موارد یاد شده نشان می دهد که در زیر حوزه آبخیز های مورد بررسی، تغییر کاربری اراضی و حساسیت سازندها و سنگ ها به فرسایش تاثیر بسزایی در تولید رسوب دارند، اما تاثیر تغییر کاربری اراضی بر میزان رسوبدهی بیشتر است.
    کلیدواژگان: حوزه آبخیز دریاچه نمک، رسوبدهی، کاربری اراضی، فرسایش آبی، حساسیت سازندها و سنگ ها به فرسایش
  • کاظم نصرتی، افسانه شهبازی صفحات 829-841
    برآورد معتبر جریان کمینه در مناطق خشک و نیمه خشک برای مدیریت آب در زمان وقوع خشکسالی بسیار مهم است. با وجود این، انتخاب روش های قابل اعتماد برای برآورد جریان کمینه، سخت است و فقدان یا کمبود داده های آب و هوا شناسی از توسعه ی برخی روش ها جلوگیری می کند. آمار کوتاه مدت نه تنها به انتخاب نا مناسب تابع توزیع، بلکه موجب عدم انتخاب صحیح شاخص های مدل می شود. منطقه ای کردن فراوانی جریان کمینه رویکردی عمومی برای کاهش این مشکلات است. هدف از این تحقیق ارزیابی روش هیبرید در برآورد جریان کمینه در شمال شرق کشور است. به این منظور از روش جریان کمینه شاخص استفاده شد. ابتدا سری های جریان های کمینه با تداوم 7 روزه محاسبه و مناسب ترین تابع توزیع بر داده ها برازش داده شد. سپس با بهترین تابع توزیع (لوگ پیرسون تیپ سه) مقادیر جریان کمینه با تداوم 7 روزه و دوره بازگشت های مختلف برآورد شد. منطقه مورد بررسی بر اساس نتایج تحلیل خوشه ایدر روش جریان کمینه شاخص و بر اساس مساحت در روش هیبرید گروه بندی شد. سپس مدل های منطقه ای جریان کمینه بنابر روش های یاد شده تعیین و با آزمون خطا اعتبار دو روش بررسی شد. نتایج نشان داد روش هیبرید نسبت به روش جریان کمینه شاخص دقت بیشتری دارد و با توجه به خطای کمتر در منابع داده استفاده از آن توصیه می شود.
    کلیدواژگان: روش هیبرید، جریان کمینه شاخص، تحلیل خوشه ای، خشکسالی و شمال شرق ایران
  • بررسی شکل ساقه درختان راش بر مبنای شاخص های اندازه ای و جنگل شناسی (مطالعه موردی: جنگل هفتخال ساری)
    محمد امینی، منوچهر نمیرانیان، خسرو ثاقب طالبی، داود پارساپژوه، روجا امینی صفحات 843-858
    مشخصات ظاهری گونه راش حسب شرایط طبیعی رویشگاه های مختلف آن در جنگل های شمال ایران تفاوت دارد. به منظور بررسی شکل تنه و ساقه این گونه در جنگل هفتخال ساری، سی اصله درخت راش در سه کلاسه قطری کمتر از 50، 75-50 و بیش از 75 سانتیمتر در قطعه نمونه های آماری بررسی شدند. پس از قطع هر درخت، قطر در ارتفاع های مختلف ساقه آن با دو روش تناوب ثابت 5/2 متری و مضرب هایی از یک دهم ارتفاع درخت، اندازه گیری شد. برای توصیف مشخصات ظاهری درختان، از شاخص های زیر استفاده شد: قطر برابر سینه، ارتفاع کل درخت، قطر تاج، ضریب کاهش قطری، ضریب شکل درخت برمبنای حجم، ضریب شکل درخت برمبنای قطر برابر سینه، ضریب شکل ساقه برمبنای حجم، ضریب "شکل گروه" یا فرم کلاس درختان، معادله تغییرات قطر در ارتفاع های مختلف ساقه درخت، مقایسه شکل ساقه درخت با حجم های هندسی، معادله قطر برابر سینه با قطر تاج درختان، ضریب قدکشیدگی، نسبت طول ساقه به ارتفاع کل درخت، نسبت حجم تجمعی گرده بینه های هر درخت به حجم کل آن، تاثیر فاصله از درختان مجاور بر مشخصه های اندازه ای درخت. براساس نتایج به دست آمده، ضریب شکل درخت 48/0، ضریب قدکشیدگی 52/0 و نسبت طول ساقه به ارتفاع کل درخت 64/0 است. به طور متوسط 74 درصد حجم درخت در نیمه پایینی آن متمرکز است. قطر تاج درخت با سه عامل قطر برابر سینه، ارتفاع و فاصله آن با درختان مجاور همبستگی قوی دارد. تشابه شکل ساقه درختان با یکدیگر متناسب با مراحل رویشی آنها تغییر می کند.
    کلیدواژگان: راش خزر، ضریب شکل، ضریب کاهش قطری، شکل تنه، درختان مجاور، ارتفاع، ساقه و قطر تاج
  • هوشنگ سبحانی، رضا عزیزی، باریس مجنونیان صفحات 859-867
    در این تحقیق سعی شده تا ضمن برآورد مقدار تولید و هزینه بارگیری ماشین جمس و مقایسه آن با لودر چنگک دار ولوو بی ام 4500، معیاری برای مقدار تولید و هزینه این دو ماشین ارایه شود. نتایج نشان داد بیشتر تاخیرهای اجرایی ایجاد شده به علت نبود دپوهای مناسب و آماده نبودن بینه ها و پراکندگی آنها بوده است. در مورد ماشین جمس، بیشترین تاخیرها مربوط به تاخیرهای فنی به علت فرسودگی و مناسب نبودن این ماشین برای کار در جنگل به دلیل اینکه اصولا طراحی اولیه آن به عنوان کامیون بوده است. در سیستم بارگیری با جمس با وجود صرف هزینه ساعتی بیشتر، تولید کمتری نسبت به سیستم بارگیری لودر صورت پذیرفته است.
    کلیدواژگان: جمس، لودر، مطالعه کار، زمان سنجی، سیستم بارگیر و تاخیر
  • مقایسه روش های طبقه بندی شیء - پایه و پیکسل - پایه تصاویر ماهواره ای در طبقه بندی تیپ های جنگل
    شعبان شتایی، علی اصغر درویش صفت، هوشنگ سبحانی صفحات 869-881
    در این تحقیق سعی شده تا ضمن برآورد مقدار تولید و هزینه بارگیری ماشین جمس و مقایسه آن با لودر چنگک دار ولوو بی ام 4500، معیاری برای مقدار تولید و هزینه این دو ماشین ارایه شود. نتایج نشان داد بیشتر تاخیرهای اجرایی ایجاد شده به علت نبود دپوهای مناسب و آماده نبودن بینه ها و پراکندگی آنها بوده است. در مورد ماشین جمس، بیشترین تاخیرها مربوط به تاخیرهای فنی به علت فرسودگی و مناسب نبودن این ماشین برای کار در جنگل به دلیل اینکه اصولا طراحی اولیه آن به عنوان کامیون بوده است. در سیستم بارگیری با جمس با وجود صرف هزینه ساعتی بیشتر، تولید کمتری نسبت به سیستم بارگیری لودر صورت پذیرفته است.
    کلیدواژگان: طبقه بندی، تیپ جنگل، +ETM، پیکسل، پایه، نزدیک ترین همسایه و توابع عضویت
  • مسعود طبری، محمدمسعود قلیچ خانی صفحات 883-891
    به منظور بررسی اثر عمق کاشت (3، 8 و 13 سانتیمتر) و زمان کاشت (5 دی و 5 اسفند) بر جوانه زنی بذر بلندمازو (Quercus castaneifolia C.A.Mey.)، تحقیقی با آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی (در سه تکرار) روی یک خاک شنی-لومی-رسی و در فضای باز و فاقد زاد آوری جنگل جلگه ای دانشکده منابع طبیعی نور انجام شد. نتایج در اواخر بهار نشان داد که اثر جداگانه عمق کاشت و زمان کاشت و اثر همزمان آنها بر جوانه زنی در سطح بالایی معنی دار بود ((P = 0.000. به لحاظ آماری، شدت جوانه زنی، صرف نظر از عمق کاشت، در زمان کاشت اسفند (2/66%) بیشتر از دی (2/18%) بود (P = 0.000). بدون در نظر گرفتن زمان کاشت، جوانه زنی در عمق های مختلف کاشت از نظر آماری متفاوت بود (P = 0.000)، به طوری که این مشخصه در عمق کاشت 3 سانتیمتر (3/51%) بیش تر از 8 سانتیمتر (42%) و 13 سانتیمتر (3/33%) بود. بهترین ترکیب تیمارها برای جوانه زنی، در "کاشت اسفند-عمق 8 سانتیمتر" (3/77%)، و "کاشت اسفند-عمق 3 سانتیمتر" (64%) ظاهر شده بود. حداکثر جوانه زنی برای عمق های 3 و 8 سانتیمتر کاشته شده در دی، اغلب در 30 خرداد و در کاشت اسفند در 20 اردیبهشت رخ داد. به طور کلی در هر یک از تاریخ های شمارش، جوانه زنی در هر یک از سه عمق کاشت، همواره در اسفند بیشتر از دی بود.
    کلیدواژگان: بلند مازو، زمان کاشت، عمق کاشت و نرخ جوانه زنی
  • شعبان قلندرآیشی، قوام الدین زاهدی امیری، رامین رحمانی، وحید اعتماد صفحات 893-906
    شمشادستان چشمه بلبل به مساحت تقریبی 200 هکتار در بخش حفاظتی طرح جنگلداری لیوان- بنفش تپه در حوزه اداره کل منابع طبیعی استان گلستان واقع است. این تحقیق با هدف شناسایی و معرفی گروه های اکولوژیک درختی و درختچه ای موجود در این رویشگاه انجام شده است. نمونه برداری پس از طبقه بندی مقدماتی منطقه بر مبنای شیب، ارتفاع و گونه های غالب انجام شد. بررسی تغییرات پوشش گیاهی و طبقه بندی آنها، با استفاده از 80 قطعه نمونه 225 متر مربعی که به صورت منظم تصادفی از هر طبقه برداشت شد، انجام گرفت. فراوانی پوشش درختی و درختچه ای در قطعات نمونه با اندازه گیری تاج پوشش و قطر برابر سینه در هر پلات ثبت شد. طبقه بندی قطعات نمونه با استفاده از آنالیز دو طرفه گونه های معرف (TWINSPAN) انجام شد. از آنجا که آنالیز TWINSPAN بر اساس سطح مقطع نتایج دقیق تری نسبت به این آنالیز بر اساس تاج پوشش ارائه داد، سایر مراحل آنالیز نیز بر همین مبنا انجام گرفت. در این منطقه چهار گروه اکولوژیک درختی و درختچه ای، شناسایی شد. شاخص شباهت سورنسون بین چهار گروه اکولوژیک بیانگر تفاوت محسوس بین آنهاست و گروه های تفکیک شده را تایید کرد. آنالیز رسته بندی پوشش درختی و درختچه ای نیز با استفاده از آنالیز DCA برای شناسایی ترکیب فلورستیک گروه های اکولوژیک درختی و درختچه ای و قطعات نمونه انجام شد که این آنالیز نیز نشان دهنده امکان تفکیک پذیری نتایج حاصل از TWINSPAN بود.
    کلیدواژگان: شمشادستان، چشمه بلبل، پوشش درختی و درختچه ای، نمونه برداری طبقه بندی شده، گروه های اکولوژیک، طبقه بندی و رسته بندی
  • طراحی و ارزیابی فنی شبکه جاده جنگلی از لحاظ قابلیت دسترسی با استفاده از GIS (مطالعه موردی: بخش نمخانه، جنگل آموزشی پژوهشی خیرود)
    باریس مجنونیان، احسان عبدی، علی اصغر درویش صفت صفحات 907-919
    عملیات جاده سازی در جنگل با اختصاص حجم زیادی از سرمایه به خود مهم ترین عامل هزینه در مدیریت جنگل است بنابراین باید با ارزیابی گزینه های مختلف، گزینه ای انتخاب شود که حداکثر کارایی را از لحاظ فنی داشته باشد. طراحی شبکه جاده با استفاده از روش های رایج، کند، وقت گیر و پرهزینه است، به همین برای جهت کاهش هزینه و زمان طراحی از تعداد گزینه ها می کاهند و همین موضوع به کیفیت طراحی لطمه می زند. هدف از این تحقیق معرفی روشی به منظور طراحی و ارزیابی فنی گزینه های شبکه جاده از لحاظ قابلیت خروج چوب با استفاده از GIS است. به این منظور ابتدا مدل رقومی ارتفاع (DEM) با استفاده از نقشه توپوگرافی رقومی با مقیاس 1:25000 تهیه شد و به منظور فراهم کردن اطلاعات مورد نیاز به کار رفت. در مرحله بعد 12 گزینه شبکه جاده با استفاده از ضمیمه PEGGER در نرم افزار ArcView و نیز نقشه های توپوگرافی رقومی، بر اساس اصول فنی و نیازهای جنگلداری طراحی و سپس با استفاده از قابلیت های GIS درصد عبور هر گزینه طراحی شده از کلاسه های مختلف شیب و جهت استخراج شد. در نهایت همه گزینه ها به صورت رقومی در محیط GIS به روش های تن در کیلومتر و نیز روشی نوین به نام تن در کیلومتر تصحیح شده، از لحاظ کارایی ارزیابی و مقایسه شدند و گزینه بهینه از نظر کارایی یعنی حداقل طول و حداکثر پوشش مشخص شد.
    کلیدواژگان: طراحی شبکه جاده، گزینه جاده، DEM، GIS و ارزیابی فنی
  • اکبر نجفی، هوشنگ سبحانی، ارسطو سعید، مجید مخدوم، محمدرضا مروی مهاجر صفحات 921-930
    باتوجه به کمبود و محدودیت منابع چوبی در ایران گونه هایی که سریع الرشد بوده و مناسب تهیه خمیرکاغذ هستند اهمیت ویژه ای دارند. افراپلت از جمله گونه های سریع الرشد و بومی کشور ایران است که در حدود 8% از جنگل های شمال کشور را دربر می گیرد. هدف این پژوهش بررسی ویژگی های مقاومتی کاغذ تهیه شده از جوان چوب افراپلت با روش کرافت بوده است تا در صورت مناسب بودن ویژگی های مقاومتی کاغذهای ساخته شده، سنین بهره برداری پایین تری برای افراپلت توصیه شود به همین منظور سه اصله درخت افراپلت به طور تصادفی در جنگل شصت کلاته گرگان قطع شد و بررسی ها بر روی گرده بینه های آنها انجام شد. میانگین طول الیاف، قطر و ضخامت دیواره الیاف به ترتیب 88/871، 35/22 و 99/1 میکرون اندازه گیری شد و سن جوان چوبی 5/13 سال محاسبه شد. پخت کرافت با شرایط مختلف شامل زمان در دو سطح 120 و 180 دقیقه و دما در دو سطح 160 و 170 درجه سلسیوس و نسبت مایع پخت به چوب 5 به 1، هر یک در سه تکرار انجام شد. دامنه بازده خمیرکاغذ بین 47/45% و 26/41% و دامنه عدد کاپا بین 70/25 و 60/18 بود. پس از پالایش خمیرها، از هر خمیر تعداد 10 برگ کاغذ دست ساز 2g/m60 تهیه شد. بررسی مقاومت های این کاغذها و مقایسه آنها با کمینه مجاز این مقاومت ها در استانداردهای IS و JIS نشان داد که کاغذهای ساخته شده دارای ویژگی های مقاومتی بیشتری در مقایسه با IS و JIS هستند بنابراین استفاده از جوان چوب افراپلت در تهیه خمیرکاغذ قابل توصیه می باشد.
    کلیدواژگان: بررسی زمان سنجی، هزینه ساعتی، مدل تولید ماشین، اسکیدر HSM904، طرح بهره برداری و حمل و نقل چوب
  • ارزیابی خسارت به توده سرپا (درختان و زادآوری) ناشی از اجرای روش بهره برداری گرده بینه در حوزه شفارود گیلان
    رامین نقدی، ایرج باقری، کامبیز طاهری ابکنار، مهدی عاکف صفحات 931-947
    به منظور دستیابی به روشی کارامد و کم فشار در شیوه بهره برداری تک گزینی و سیستم چوبکشی زمینی در جنگل های شمال کشور، روش بهره برداری گرده بینه به لحاظ مقدار خسارت وارد به توده سرپا باقیمانده در جنگل های تحت سرپرستی شرکت جنگل شفارود ارزیابی شد. در این تحقیق خسارات توده سرپا در سه مرحله بررسی و ارزیابی شد: 1- بررسی و ارزیابی توده در حفره های قطع قبل از عملیات قطع؛ 2- اندازه گیری و تعیین خسارت قطع در حفره ها؛ 3- اندازه گیری و تعیین خسارت در نوارهای جمع آوری (نوارهای وینچینگ) و مسیرهای چوبکشی در جریان خروج تنه ها و گرده بینه ها از پای کنده تا دپوی کنار جاده. به منظور بررسی مقدار خسارت به توده سرپا در حفره های قطع و مناطق جمع آوری بار، از روش آمار برداری صد در صد استفاده شد. نتایج حاصل از بررسی 27 پلات دایره ای شکل در حفره های قطع نشان داد 8/21 درصد از درختان موجود در پلات ها در نتیجه عملیات قطع متحمل خسارت شدند. 84 درصد درختان خسارت دیده در پلات های قطع را گونه راش تشکیل می دهد، ممرز، 9/8 درصد و گونه هایی مانند افرا، بلوط، و توسکا 1/7 درصد از درختان خسارت دیده را شامل می شوند. ضمن اینکه بیشترین خسارت متوجه درختان با قطر برابر سینه کمتر از 35 سانتیمتر است. این بررسی نشان داد مقدار خسارت به نهال ها کمتر از سایر گروه های زادآوری (شل و خال) است. بررسی زخم های ایجاد شده بر روی تنه درختان باقیمانده در محدوده نوارهای وینچینگ و مسیرهای چوبکشی نشان داد این زخم ها بیشتر در ارتفاع کمتر از 1 متری تنه درخت حضور دارند، همچنین زخم های مذکور اغلب عمقی اند، یعنی با خسارت به کامبیوم همراهند. تجزیه و تحلیل خسارت به زادآوری و درختان باقیمانده در اطراف مسیرهای چوبکشی نشان داد مقدار خسارت در این مناطق به چگونگی طراحی این مسیرها مربوط می شود، به طوری که مسیرهایی که از طراحی مناسب تری برخوردار بودند، خسارت کمتری در آنها مشاهده شد. در این بررسی با طراحی مسیرهای چوبکشی قبل از عملیات قطع و مشخص کردن موقعیت این مسیرها در مناطق مورد بررسی امکان قطع هدایت شده درختان فراهم شده است، بدین ترتیب ارزیابی خسارت در دو -دسته از نوارهای با جهت افت موافق و با جهت افت مخالف انجام شد. نتایج نشان داد خسارت به توده در نوارهای با جهت افت موافق کمتر از نوارهای با جهت افت مخالف است.
    کلیدواژگان: روش گرده بینه، سیستم چوبکشی زمینی، حفره قطع و نوارهای وینچینگ
  • حسین ولی پور کهرود، سودابه علی احمد کروری، انوشیروان شیروانی، افشین دانه کار صفحات 949-962
    جنگل های مانگرو با قرارگیری در مناطق جذر و مدی ساحلی، شرایط سخت محیطی مانند سیلاب ها، توفان ها و شرایط نمک زیاد را به واسطه سازگاری های ویژه ای تحمل می کنند. حال چنانچه شرایط نامطلوب محیطی ایجاد شده از سوی بشر (که از جمله می توان به حضور تاسیسات عظیم شرکت های نفتی، بهره برداری بی رویه از شاخ و برگ درختان اشاره کرد) رخ دهد، روند نابودی این جنگل ها را سرعت خواهد بخشید. تحقیق حاضر به دنبال بررسی پاسخ آنزیم پراکسیداز به تنش فلزات سنگین است. مانگروها نسبت به سطوح بالای فلزات سنگین بردبارند، با وجود این فلزات تجمع یافته ممکن است موجب تغییرات بیوشیمیایی درون یاخته ای شوند که بر روی فرایندها در سطح اندامگان اثر خواهند داشت. در این تحقیق 60 پایه از درختان حرای رویشگاه های استان بوشهر بر اساس تنوع باندهای ایزوآنزیمی الکتروفورزی آنزیم پراکسیداز به سه گروه مختلف جدا شدند. تعدد پایین ایزوآنزیم های آنزیم پراکسیداز به همراه شرایط رویشگاهی تقریبا یکسان منطقه مورد بررسی و فاصله مناسب رویشگاه ها که تبادل ژنی آسان را بین مناطق برقرار می سازد، موجب شده است تا الگو های مختلف ایزوآنزیمی در هر سه رویشگاه مورد بررسی حضور داشته باشند و از این نظر تفاوت های آنزیمی در رویشگاه ها مشاهده نشود. از هر سه گروه آنزیمی، در رویشگاه های مختلف شاخه های دوساله حرا به مدت 48 ساعت تحت تیمارهای آلاینده های نفتی (نیکل کلرید، کادمیم کلرید، سرب نیترات، جیوه سولفات، مخلوط روغن و گازوییل و مخلوط تمام آلاینده ها) با غلظت های نزدیک به شرایط موجود در طبیعت قرار گرفتند. در بین تمام تیمارها، دو تیمار کادمیوم کلرید و مخلوط روغن و گازوئیل بیشترین تاثیر را روی پایه ها گذاشتند. از بین سه گروه جدا شده بر اساس ژل PAGE5، برخی دارای الگوی افزایشی و بعضی دیگر کاهشی بودند، به این ترتیب که با افزایش زمان تیمار، فعالیت پراکسیداز در بعضی پایه ها زیاد و در بعضی دیگر کم می شود که این موضوع نشان دهنده واکنش متفاوت درختان به تنش هاست.
    کلیدواژگان: آنزیم پراکسیداز، فلزات سنگین، تنش آلودگی و مانگرو
  • حامد یوسف زاده، مسعود طبری، غلامعلی جلالی، کامبیز اسپهبدی صفحات 963-970
    این تحقیق به منظور تعیین منشا مناسب بذر پلت برای افزایش رویاندن بذر، زنده مانی و رویش نونهال های پلت (Boiss. Acer velutinum) در نهالستان کوهستانی در شمال کشور انجام پذیرفت. بذرهای پلت از چهار مبدا در ارتفاعات 400، 1000، 1600 و 2200 متر از سطح دریا در جنگل های حوزه شهرستان ساری جمع آوری و در نهالستان اوری ملک سنگده (1600 متر از سطح دریا) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار کاشته شد. نتایج در اولین فصل رویش نشان داد که اثر مبدا بذر بر جوانه زنی (019/0 = p) و زنده مانی نهال (013/0 = p) معنی دار بود، به طوری که میانگین نرخ های جوانه زنی و زنده مانی در ارتفاع 2200 متر از سطح دریا کمتر از آنها در ارتفاعات پایین تر بوده است. اثر مبدا بذر روی رشد ارتفاعی (000/0 = p) و رویش قطری (011/0 = p) نهال ها نیز معنی دار بود. رویش ارتفاعی نهال ها برای بذر مبدا های 400، 1000 و 1600 متر از سطح دریا تفاوتی نداشت، ولی برای بذر مبدا 2200 متر از سطح دریا کاهش یافت. رویش قطری نهال برای بذرهای مبدا ارتفاعات 1600 و 2200 متر کاهش یافت. تاثیر سرمای دیررس بر مرگ و میر نهال ها، نشات گرفته از مبدا های مختلف بذر معنی دار نبود (176/0 = p). به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که برای پرورش و تولید نهال پلت در نهالستان کوهستانی مذکور می توان همچنین از بذر ارتفاع 1000 متر (منطقه جنگلی لمزر)، در مقایسه با مبدا های لاجیم و اشک، که نزدیک تر به محل تولید نهال است، استفاده کرد.
    کلیدواژگان: پلت، مبدا بذر، جوانه زنی، زنده مانی، سرمای دیررس و نهالستان کوهستانی
  • آرش جمالی، کاظم دوست حسینی، مهدی فائزی پور، سعید امیری صفحات 971-979
    چکیده:به منظور بررسی تاثیر مواد افزودنی و نیز تزریق گاز دی اکسید کربن در کیک رشته چوب سیمان بر خواص تخته های حاصل، در این تحقیق از رشته چوب های صنوبر،سیمان پرتلند نوع 2 ودو ماده افزودنی کلرید کلسیم(Cacl2)و سولفات آلومینیوم (Al2(So4)3)در دو سطح 3و5 درصد استفاده شد. نتایج نشان داد که تخته های حاوی5 درصد کلرید کلسیم خواص مکانیکی بهتری دارند که دلیل آن را می توان به خنثی سازی بیشتر عوامل محدودکننده گیرایی سیمان و هیدراته شدن بهتر آن در حضور این ماده نسبت داد. تزریق CO2 قبل از پرس در کیک رشته چوب سیمان بر تمامی خصوصیات تخته های حاصل تاثیر منفی داشته است، که آن را می توان نتیجه واکنش های شیمیایی CO2 با سیمان، افزایش محسوس دمای هیدراته شدن در این مرحله در کیک چوب سیمان و گیرایی زود هنگام سیمان قبل از پرس دانست. به طور خلاصه بررسی خواص فیزیکی و مکانیکی تخته های ساخته شده نشان می دهد که تخته های رشته چوب- سیمان صنوبر با ماده افزودنی کلرید کلسیم، ویژگی های مناسب و مقاومت خمشی و چسبندگی داخلی بیشتر از استانداردهای تخته های چوب- سیمان معمولی دارند. بنابراین شرایط مطلوب برای ساخت این تخته ها در این بررسی استفاده از 5 درصد ماده افزودنی کلرید کلسیم، بدون تزریق گاز CO2 در کیک رشته چوب سیمان قبل از پرس است.
    کلیدواژگان: سیمان، تخته رشته چوب سیمان، مواد افزودنی، تزریق گاز CO2، واکشیدگی ضخامت، چسبندگی داخلی و مقاومت خمشی
  • لعیا جمالی راد، کاظم دوست حسینی، سیداحمد میرشکرایی صفحات 981-988
    با توجه به اهمیت و ارزش اقتصادی و غذایی آرد گندم و به منظور استفاده بهینه از پسماندهای واحدهای صنایع خمیرکاغذ، در این تحقیق امکان استفاده از پودر لیگنین کرافت حاصل از مایع پخت فرآیند خمیرکاغذسازی کرافت به عنوان فیلر-اکستندر رزین اوره فرمالدهید همراه با کاتالیزور یون های فلزی مورد توجه قرار گرفته است. مقدار مصرف پودر لیگنین کرافت و نوع کاتالیزور مصرفی از عوامل متغیر این تحقیق بودند. جذب آب و واکشیدگی ضخامت تخته ها بعد از 2 و 24 ساعت غوطه وری در آب، مدول الاستیسیته و مقاومت خمشی موازی و عمود بر الیاف و مقاومت برشی در سطح اتصال لایه ها مطابق با استانداردهای ASTM و ISO اندازه گیری و نتایج حاصل تجزیه و تحلیل شدند. نتایج این بررسی نشان داد که تا در صورت مصرف 30 درصد پودر لیگنین کرافت، بدون استفاده از کاتالیزور جذب آب و پایداری ابعاد تخته ها بهبود یافته و در مقدار استفاده از 30 درصد لیگنین کرافت با کاتالیزور استات روی خواص مکانیکی تخته های مورد بررسی افزایش می یابد.
    کلیدواژگان: تخته لایه، لیگنین گرافت، رزین اوره فرمالدهید، کاتالیزور یون های فلزی، فیلتر و اکستندر
  • امیر خسروانی، احمد جهان لتیباری، سیداحمد میرشکرایی صفحات 989-999
    در فرایند بازیافت کاغذهای باطله و در بخش های مختلف فراوری خمیرکاغذ بازیافتی، عملیات مختلف جداسازی آلاینده ها بخش عمده هزینه ها را تشکیل می دهد. مواد چسبناک که در واقع مواد افزودنی نامحلول در آب موجود درکاغذ بازیافتی اند، در صورت جدا نشدن بر روی شبکه تر الیاف، توری ماشین کاغذ، نمد پرس و سیلندرهای خشک کن می چسبند و حتی بر روی محصول نهایی ظاهر می شوند و مشکلات فراوانی ایجاد می کنند. در این تحقیق،جداسازی این مواد با افزودن دو ترکیب جداگانه از مواد شمیایی مجتمع کننده در هنگام عملیات خمیرکاغذسازی از کارتن های با پوشش پارافین و کارتن های کنگره ای کهنه با لایه رویی لعاب دار (به عنوان یکی از عوامل ایجاد مواد چسبناک) بررسی شد. نتایج نشان دادند که غربال های ساده تاحدی در جداسازی ذرات درشت پارافین موفق بودند (مقدار وازده درخمیرکاغذ شاهد 5/3 درصد و در خمیرکاغذ حاوی پارافین حدود 7 درصد بود)، ولی برای جدا کردن ذرات ریز پارافین و مواد چسبناک کارایی لازم را ندارند. اگرچه مواد مجتمع کننده بر مقاومت های کاغذ دست ساز اثر منفی قابل توجهی نداشتند، در افزایش کارایی غربال های ساده برای جدا کردن مواد چسبناک و پارافین نیز اثر معنی داری نشان نداند. به طور کلی در هر سه نوع خمیر کاغذ کارتن کنگره ای استفاده از هیدروکسید سدیم موجب کاهش درصد وازده و افزایش مقاومت های کاغذ تولید شده گردیده است، هرچند مقدار اثر گذاری آن به نوع خمیر کاغذ بازیافتی بستگی دارد.
    کلیدواژگان: مواد چسبناک، کارتن های کنگره ای کهنه، خمیر کاغد بازیافتی، مواد مجتمع کننده و غربال
  • کاظم دوست حسینی، مجید چهارمحالی، محمدعلی پودینه پور صفحات 1001-1011
    در این بررسی، امکان استفاده از کارتن کهنه (OCC) در لایه های سطحی تخته خرده چوب به منظور بهبود کیفیت سطح این محصول، کاهش مصرف چسب در تولید آن و نیز استفاده بهینه از منابع لیگنوسلولزی مورد توجه قرار گرفته است. نسبت کارتن کهنه، رطوبت ذرات کارتن لایه های سطحی و زمان پرس، از عوامل متغیر و درصد چسب لایه میانی، سرعت بسته شدن پرس، دمای پرس، دانسیته تخته ها (g/cm37/0) و ضخامت تخته ها (mm16)، از عوامل ثابت در این پژوهش بودند. نتایج این بررسی نشان داد که مقدار کارتن کهنه نسبت به دو شاخص دیگر تاثیر بیشتری بر خواص فیزیکی و مکانیکی تخته ها دارد، به طوری که با افزایش مقدار آن از 40 به 60 درصد، مقاومت خمشی و برشی موازی سطح نمونه ها کاهش و جذب آب و واکشیدگی ضخامت بعد از 2 و24 ساعت به طور معنی داری افزایش می یابد. همچنین مقاومت های خمشی و برشی نمونه های ساخته شده با 40 درصد کارتن کهنه در حد تیمار شاهد بود. جذب آب و واکشیدگی ضخامت آنها از تیمار شاهد به طور معنی داری بیشتر بود، ولی کیفت ظاهری و صافی سطح این تخته ها بهتر از نمونه های شاهد ارزیابی شد.
    کلیدواژگان: تخته خرده چوب، کارتن کهنه، مقاومت خمشی، مقاومت برشی موازی با سطح، جذب آب و واکشیدگی ضخامت
  • اسماعیل رسولی گرمارودی، حسین رسالتی، سعید مهدوی فیض آبادی صفحات 1013-1022
    این بررسی به منظور مقایسه ویژگی های کاغذسازی چوب دو دوره رویش 8 و 18 ساله گونه تند رشد صنوبر اورامریکن برای استفاده در ساخت کاغذ روزنامه کارخانه چوب وکاغذ مازندران انجام گرفته است. بدین منظور، چوب گونه صنوبر مورد نظر از دو دوره رویش مذکور، از ایستگاه تحقیقات صفرابسته واقع در استان گیلان تهیه و در خط تولید کارخانه چوب و کاغذ مازندران به خرده چوب تبدیل شد. براساس نتایج پخت های آزمایشی فرایند شیمیایی- مکانیکی(CMP)، غلظت مایع پخت 100 گرم بر لیتر (بر مبنای وزن خشک چوب)، درجه حرارت 160 درجه سانتیگراد و 1: 7 = L: W و زمان پخت 90 و 130 دقیقه به ترتیب برای دوره های رویشی8 و 18 ساله، به منظور دستیابی به بازده پخت 85 درصد انتخاب شد. خرده چوب ها پس از تیمار با ماده شیمیایی)سولفیت سدیم و هیدروکسید سدیم)، توسط دستگاه دفیبراتور در سه مرحله دفیبره شده و پس از رنگبری با پراکسید هیدروژن، با استفاده از دستگاه PFI تا درجه روانی300 ml.CSF پالایش شدند. در نهایت از خمیرکاغذهای به دست آمده، کاغذهای دست ساز آزمایشگاهی با گراماژ g/m2 60 ساخته شد. نتایج حاصل از آزمون های مختلف کاغذهای مذکور نشان داد که از نظر ویژگی های فیزیکی (مانند حجیم بودن) و مقاومتی (مانند طول پارگی، شاخص مقاومت کششی، شاخص مقاومت به ترکیدن و مقاومت به پاره شدن) کاغذهای حاصل از چوب صنوبر، در مقایسه با کاغذهای تهیه شده از خمیر CMP کارخانه وترکیب اصلی ماده اولیه کارخانه (75 درصد ممرز و 25 درصد راش)، کاملا برتر بودند، و تنها از نظر ویژگی های نوری، در کاغذ ساخته شده از تیمارهای صنوبر، افت ماتی مشاهده می شود. بنابراین با اتخاذ تدابیر لازم برای جبران افت ماتی مذکور، می توان از صنوبر اورامریکن به صورت خالص به منظور تولید کاغذ روزنامه در مجتمع چوب و کاغذ مازندران استفاده کرد. در این زمینه تیمارهای حاوی صنوبر 8 ساله برتری دارند.
    کلیدواژگان: صنوب، خمیر شیمیایی، مکانیکی و کاغذ روزنامه
  • علی اکبر عنایتی، امید حسینایی صفحات 1023-1036
    برای بررسی امکان استفاده از کاغذ اسکناس باطله در ساخت تخته خرده چوب، از خرده های کاغذ اسکناس باطله به صورت مخلوط با خرده های چوب لایه میانی برای ساخت تخته خرده چوب استفاده شد. اختلاط به صورت 0، 10، 20 و 30 درصد وزنی لایه میانی بود. نسبت وزنی لایه میانی به لایه های سطحی 70 به 30 بود. رزین اوره- فرمالدهید برای ساخت تخته ها استفاده شد. مقدار رزین در لایه های سطحی 12 درصد و در لایه میانی 10 درصد، زمان پرس در دو سطح 5 و 7 دقیقه و دمای آن در دو سطح 160 و 180 درجه سانتیگراد، ضخامت تخته ها 15 میلیمتر و دانسیته آنها gr/cm3 65/0 در نظر گرفته شد. خواص فیزیکی و مکانیکی تخته ها شامل خواص خمشی (مدول الاستیسیته و مدول گسیختگی)، مقاومت چسبندگی داخلی، جذب آب و واکشیدگی ضخامت اندازه گیری شد. نتایج به دست آمده نشان داد افزایش مقدار کاغذ اسکناس در لایه میانی مقاومت های مکانیکی و بویژه مقاومت چسبندگی داخلی تخته های تیمارهای مختلف را نسبت به تخته های شاهد کاهش داده، اما مقدار این مقاومت ها در کلیه تیمارها از مقدار اعلام شده در استاندارد مربوط به این تخته ها بیشتر است. در مورد خواص فیزیکی (جذب آب و واکشیدگی ضخامت) افزایش مقدار کاغذ اسکناس باطله موجب کاهش جذب آب و واکشیدگی ضخامت تخته ها بعد از 24 ساعت غوطه وری در آب شد. افزایش زمان و دمای پرس موجب بهبود خواص مورد بررسی شد. به طور کلی می توان گفت که استفاده از کاغذ اسکناس باطله به مقدار 30 درصد در لایه میانی تخته خرده چوب امکان پذیر است و تخته هائی مناسب برای مصارف داخلی به دست می آید.
    کلیدواژگان: کاغذ اسکناس باطله، خرده چوب، تخته خرده چوب، رزین اوره، فرم آلدهید، خواص فیزیکی و خواص مکانیکی
  • علی اکبر عنایتی، حمید زارع حسین آبادی صفحات 1037-1048
    در این پژوهش، با استفاده از آمار یازده سال گذشته، متوسط دما و رطوبت نسبی 33 شهر مهم کشورهای آذربایجان، ارمنستان، ترکمنستان، افغانستان، پاکستان، عمان، امارات متحده عربی، بحرین، قطر، کویت، عراق و ترکیه تعیین شد. با استفاده از رابطه Hailwood-Horrobin رطوبت تعادل محاسبه و تغییرات سالانه آن به همراه دما و رطوبت نسبی رسم شد. نتایج به دست آمده نشان دادند که متوسط سالانه رطوبت تعادل این شهرها بین %6/5=EMC و %6/15=EMC است. مقایسه منحنی تغییرات سالانه دما، رطوبت نسبی و رطوبت تعادل شهر های مذکور و بررسی های آماری نتایج مربوط به رطوبت تعادل آنها نشان می دهد که این شهرها را می توان در پنج گروه جداگانه با متوسط رطوبت تعادل 6/6، 6/8، 6/10، 6/12، 6/14درصد دسته بندی کرد. از این گذشته، نتایج بدست آمده نشان می دهند که متوسط رطوبت تعادل بیشتر شهرهای کشورهای همسایه بجز شهر باکو از کشور آذربایجان(%6/15=EMC)، برابر یا کمتر از مقدار رطوبت مجاز چوب و فراورده های آن و دیگر مواد رطوبت پذیر (چرم و مواد نساجی و فرآورده های آنها) به هنگام مصرف است، یعنی اگر چوب و فراورده های آن تا رطوبت حد مجاز آماده و با رعایت نکات فنی به کشورهای همسایه صادر شوند، ضمن حفظ کیفیت مورد انتظار، دوام مطلوب و لازم را خواهند داشت.
    کلیدواژگان: چوب، رطوبت تعادل، مواد رطوبت پذیر، فراورده های چوبی
  • عباس احمدی، قوام الدین زاهدی امیری، شهلا محمودی، ابراهیم مقیسه صفحات 1049-1058
    اریدی سول های شور و گچی درصد قابل توجهی از وسعت مراتع مناطق خشک و نیمه خشک ایران را در بر گرفته اند. پوشش گیاهی پراکنده در این خاک ها بیانگر وجود خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاص این خاک هاست. پژوهش اخیر با هدف شناسایی گیاهان گچ دوست و شور پسند و همچنین بررسی رابطه پراکنش گیاهان با خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک های شور و گچی مراتع قشلاقی اشتهارد کرج انجام گرفته است. نمونه برداری از پوشش گیاهی به روش تصادفی- سیستماتیک انجام شد. اطلاعات پوشش گیاهی شامل تراکم و درصد تاج پوشش در داخل هر پلات و بر روی خطوط ترانسکت تعیین شد. پس از تشخیص هر تیپ گیاهی پروفیل های خاک حفر و بر اساس روش های استاندارد بررسی شدند. از هر افق نمونه های دست نخورده به منظور بررسی خصوصیات فیزیکوشیمایی تهیه شد. خصوصیات فیزیکوشیمیایی شامل بافت خاک، pH، هدایت الکتریکی، کربن آلی، کربنات کلسیم معادل، درصد گچ، کاتیون ها و آنیون های محلول با استفاده از روش های استاندارد تعیین شد. برای تجزیه و تحلیل عوامل محیطی در ارتباط با تغییرات پوشش گیاهی از روش های تجزیه و تحلیل چند متغیره آنالیز مولفه های اصلی (PCA) استفاده شد. نتایج نشان می دهد که ارتباط ویژه ای بین پراکنش تیپ های مختلف رویشی و خصوصیات خاک وجود دارد و مهم ترین خصوصیات فیزیکو شیمیایی خاک موثر در تفکیک تیپ های رویشی منطقه مورد بررسی، قابلیت هدایت الکتریکی، غلظت کلر، درصد گچ، واکنش خاک، درصد سنگریزه و بافت خاک هستند.
    کلیدواژگان: خاک های شور و گچی، تجزیه مولفه های اصلی (PCA)، درصد پوشش، خصوصیات فیزیکوشیمیایی و اشتهارد
  • جواد ترکان، احمد علیجانپور، ایرج برنوسی، ابوالحسن فجری، حبیب نظرنژاد صفحات 1059-1071
    در این پژوهش به منظور تعیین ارزش غذایی گونه های مهم مرتعی در شرایط آب و هوایی، از 23 گونه گیاهی که به طور مشترک در رویشگاه های مورد بررسی وجود داشتند و از گونه های مهم و خوشخوراک مراتع محسوب می شوند، در دو مرحله فنولوژیکی طی سال های 83 و 84 نمونه برداری شد. سپس تجزیه شیمیایی برای اندازه گیری درصد نیتروژن و ADF نمونه های گیاهی انجام شد. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها از طرح اسپلیت پلات در قالب بلوک های کاملا تصادفی با 46 تیمار در سه تکرار استفاده شد. گونه های گیاهی به عنوان عامل اصلی و مرحله رویشی به عنوان عامل فرعی و رویشگاه های واقع در تیپ گیاهی به عنوان تکرار در نظر گرفته شدند. صفت مورد بررسی کیفیت علوفه (ارزش غذایی) گونه های مرتعی در مراحل مختلف فنولوژیکی، طی دو سال(فصل رویشی) است. پس از جمع آوری داده ها به منظور بررسی تغییرات شاخص های کیفیت علوفه گونه های مورد بررسی در مراحل مختلف فنولوژیکی و همچنین تاثیر متقابل سال برداشت نمونه بر شاخص های کیفیت علوفه هریک از گونه ها، با استفاده از نرم افزار MSTAT – C، تجزیه واریانس مرکب در سال انجام شد و میانگین ها با استفاده از آزمون چند دامنه دانکن مقایسه شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که ترکیب شیمیایی گیاهان مورد بررسی، تغییرات زیادی دارند. مرحله فنولوژیکی بر کیفیت علوفه اثر معنی داری دارد. از لحاظ آماری تفاوت معنی داری بین درصدADF گونه ها در مراحل مختلف فنولوژیکی در سال های برداشت، مشاهده نشد، به گونه ای که دامنه تغییرات یک گونه طی سال های مورد بررسی از روند یکسانی تبعیت می کند. بین درصد پروتئین خام گونه ها در مراحل مختلف فنولوژیکی در سال های برداشت، تفاوت معنی داری وجود دارد.
    کلیدواژگان: کیفیت علوفه، پروتئین خام، ADF، سال برداشت و مرحله فنولوژیکی
  • علی گزانچیان، حامد ظریف کتابی، اصغر پاریاب، اسماعیل فیله کش، گل حسن نعمتی، مهدی ایمانی صفحات 1073-1083
    تیپ غالب پوشش گیاهی استان خراسان درمنه (Artemisia) است. به دلیل ریز بودن گلچه ها، تشخیص زمان رسیدن بذر به دقت بیشتری نیاز دارد، بنابراین به منظور تعیین مناسب ترین زمان جمع آوری بذر درمنه در خراسان، آزمایشی در شهریورماه 1372 به مدت 5/2 سال در ده منطقه شمالی، مرکزی و جنوبی استان انجام گرفت. مناطق مورد بررسی شامل بجنورد(قورخود، باغلق،بیو)، مشهد(کردیان)، تربت جام (چشمه گل)، سبزوار (پادگان قدس، قلعه نورداب)، گناباد(بیمرغ، استاد، بجستان) بودند. گونه درمنه مناطق تربت جام، سبزوار و گناباد A. sieberi، قورخود و با غلق A. diffusa، بیو A. kopetdaghensis، کردیان A. aucheri شناسایی شد. جمع آوری بذر درمنه از زمان تشکیل تا ریزش بذر به فاصله هر ده روز در هر منطقه طی دو سال انجام شد. همچنین در سال اول مرحله گلدهی نیز بررسی شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل برای بررسی اثر مناطق و تاریخ های مختلف جمع آوری و اثرهای متقابل این دو عامل در تعیین مناسب ترین زمان جمع آوری بذر درمنه انجام شد. نتایج نشان داد که تمامی گونه ها در مهر ماه وارد مرحله گلدهی شده و تا پایان آبان ماه بذر تشکیل شد و تا نیمه آذرماه بذر سخت شد و تا پایان دیماه تمام گونه ها بجزA.sieberi ریزش بذر داشتند. به طور متوسط در تمامی گونه ها درصد گلچه بارور در هر کاپیتول 22% و بقیه عقیم بودند. همچنین نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اختلاف بین مناطق و تاریخ های جمع آوری در هر سال بسیار معنی دار بود (01/0 > P). همچنین واکنش مناطق در تاریخ های جمع آوری به درصد جوانه زنی متفاوت بود، ولی در بیشتر مناطق درصد جوانه زنی در آخرین تاریخ های جمع آوری نسبت به تاریخ های ابتدایی 30 درصد بیشتر بود. در این زمینه توجه به ریزش احتمالی بذر در زمان جمع آوری اهمیت دارد و نمی توان فقط به درصد قوه نامیه توجه کرد. به طور کلی نتایج این تحقیق پیشنهاد می کند که مناسب ترین زمان جمع آوری بذر درمنه مناطق چشمه گل، بیمرغ، استاد، پادگان قدس، قلعه نورداب و کردیان 25-15، قورخود 15-5، باغلق، بیو و بجستان 20-10 آذرماه بود. بذر منطقه سبزوار (پادگان قدس) بیشترین درصد جوانه زنی را نشان داد (5./0>P)، همچنین می توان برای رسیدگی بیشتر زمان جمع آوری بذر را به شرط عدم ریزش آن به تاخیر انداخت.
    کلیدواژگان: Artemisia، درمنه، زمان جمع آوری بذر، جوانه زنی بذر، خراسان