فهرست مطالب

مطالعات ایرانی - پیاپی 17 (بهار 1389)

مجله مطالعات ایرانی
پیاپی 17 (بهار 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/04/26
  • تعداد عناوین: 17
|
  • یدالله آقاعباسی صفحه 1
    سده جشن آتش زمستانی است که هزاران سال قدمت دارد. صورت همگانی این آیین در بسیاری از نقاط ایران محدود شده و یا از بین رفته است. برگزاری آیین سده در شهر کرمان هرگز به طور جدی تعطیل نشد؛ از این رو، برگزاری آن در این شهر صورت نمایشی محلی به خود گرفت که می توان آن را «پرفورمانسی» آیینی به شمار آورد. مضمون این نمایش آیینی مبارزه ی بین نور و ظلمت است. نقطه ی اوج نمایش که برافروختن آتش بزرگ است، همواره با جلوه-های نمایشی و مشارکت شرکت کنندگان، از جمله سوارانی که به عنوان سپاه زمستان به کوه آتش هجوم می-بردند، همراه بوده است. وانمود در اجرای نمایش چنان بود که گویی رزمنده ای بزرگ همراه با سپاهی نیرومند عازم پیکار است. خوراک بخشی از پرفورمانس آیینی است که در نمایش سده سوزی جایگاه ویژه ای دارد. این نمایش زمان و مکان مشخصی دارد که به همه-ی زمان ها و همه ی مکان ها می پیوندد. سده همچنین، با خرده نمایش هایی همچون جشن خوانی، که نوعی نقل مذهبی است، همراه است.
    کلیدواژگان: سده، نمایش آیینی، پرفورمانس آیینی سده، ویژگی، های نمایش سده، جشن خوانی
  • سرود ورمزگان / شعری به زبان گورانی از سده ی نخست هجری به خط پهلوی
    آرش اکبری مفاخر صفحه 11
    سرود ورمزگان یکی از آثار باارزش زبان گورانی و بیانگر توصیفی عینی از تازش اعراب به ایران در سده ی نخست هجری است. این سرود توسط شاعری زردشتی و گورانی-زبان که خود شاهد این رویدادها بوده، سروده شده و در سده های بعد به خط پهلوی بر روی پوست آهو نوشته شده است. این سرود شامل چهار بیت دارای قافیه است که هر بیت از دو مصراع ده هجایی با یک درنگ در هجای پنجم تشکیل شده-است. این مقاله با شیوه ی توصیفی به حرف نویسی، آوانگاری، واژه شناسی و ترجمه ی این سرود با رویکردی پژوهشی پرداخته است.
    کلیدواژگان: ورمزگان، گوران، زبان گورانی، کردی، پهلوی
  • معصومه باقری حسن کیاده، مهدیه حیدری صفحه 29
    متن پهلوی «خسرو قبادان و ریدگ» از جمله متن های پهلوی بازمانده ی دوره ی ساسانی می باشد که به بیان عناصر فرهنگی گونه گونی پرداخته است، از آن میان، گفتگو پیرامون آلات موسیقی می باشد که تاکنون بسیاری از این ابزار موسیقی یا خوانده نشده و یا با شک و تردید خوانده شده بودند و این اشکال باعث شده که تعدادی از ابزار موسیقی بی پیشینه به نظر برسند و یا ریشه و اصل آن ها را اشتباها از کشوری دیگر بدانند. در این مقاله با ارائه ی دلایل مستند اسامی این ابزارهای موسیقی ذکر خواهد شد.
    کلیدواژگان: موسیقی، ابزار، ساسانی، واژه، سرای، نوازی
  • سید عبدالعزیز بلادی صفحه 55
    در ستون چهارم کتیبه ی بیستون، واژه ی فارسی باستان- čarman به صورت čarmāو به معنای «در چرم» و البته در کنار واژه ی- pavastāyāبه معنای «درپوست» به کار رفته است. با یک بررسی دقیق، چنین به نظر می رسد که ترجمه های سنتی ارائه شده برای واژه ی - čarman، از افاده ی یک معنای منطقی برای این متن ناتوانند؛ چرا که از نابغه ای چون داریوش بعید است که ادعا کرده باشد که متن یک کتیبه را هم بر «پوست» وهم بر «چرم»– به ویژه به مفهوم امروزی این دو واژه – نگاشته است.
    همچنین، می دانیم که بزرگ ترین نسخه ی این متن، در محل صخره ی بیستون به معرض نمایش گذاشته شده و لذا بسیار بعید است که داریوش خود این نسخه، یعنی صخره ی بیستون را در فهرست محل های نگارش این متن از قلم انداخته باشد. از سوی دیگر، در برخی گویش های غربی و جنوب غربی کشور واژه ی «چرم» به معنای صخره ی صاف و صیقلی کوه به کار می رود و البته می دانیم که خاستگاه زبان فارسی باستان که مادر راستین فارسی نو به شمار می آید، جایی جز استان های غربی و جنوب غربی کشور نبوده است.
    لذا می توان نتیجه گرفت که واژه ی محلی «چرم» در استان های مذکور، به خوبی می تواند بازمانده ی همان واژه ی فارسی باستان - čarman باشد که به احتمال زیاد در دوران هخامنشی نیز با همین معنا، یعنی«صخره ی صاف و صیقل خورده» به کار می رفته است.
    کلیدواژگان: چرم، پوست، کتیبه ی بیستون، صخره، سنگ نوشته، داریوش
  • احمد جمالی زاده صفحه 67
    مطالعه در زمینه ی پوشاک زنان در ایران پیش از اسلام از منابع تاریخی به تفکیک دوره های مختلف حکومتی به منظور نمایاندن نوع پوشش، هدف این مقاله است که با روش تحقیق کتابخانه ای به اسناد و مدارک تاریخی که به توصیف و تحلیل پوشش زنان در ایران قدیم پرداخته اند، مراجعه شده است. آنچه از این پژوهش دریافت می شود، اینکه پوشش زنان ایرانی از پشتوانه و زمینه های اخلاقی، دینی و اجتماعی برخوردار بوده است. با وجود تفاوت های اقلیمی در طی زمان ها و تحولات اجتماعی و حکومتی تقریبا از وضعیت یکسانی برخوردار بوده است و عموما این پوشش فراگیر و نسبتا کامل و گشاد و یکنواخت بوده است و نشانه هایی وجود دارد که نوعی پوشش که بی شباهت به چادر امروزی نیست، در میان زنان ایرانی رایج بوده است و حجاب در طبقه ی زنان اشراف و حکومتی شدیدتر از حجاب در زنان معمولی بوده است.
    کلیدواژگان: ایران قدیم، پوشش، زنان، چادر
  • زهرا دشتبان صفحه 87
    منظومه ی کوش نامه در زمره ی حماسه های ملی، اساطیری و پهلوانی است که حکیم ایرانشاه بن ابی الخیر در قرن ششم ه.ق آن را به نظم درآورده است. این کتاب داستان کوش پیلگوش، برادر زاده ی ضحاک است که سال های طولانی در چین، مغرب و آفریقا با قدرت و ستمگری فرمانروایی کرده و در این مدت همواره با جمشیدیان به دشمنی و نبرد می پردازد، اما سرانجام، راه دادگری و یزدان پرستی پیشه می کند. این کتاب، حاوی شرح ویژگی های تعدادی از شخصیت های اساطیری است. در منظومه، همچنین، قهرمانانی حاضرند که حکیم فردوسی نیز از تعدادی از آن ها پیشتر و با روایتی متفاوت سخن گفته است. با بررسی این قهرمانان مشترک و شباهت ها و تفاوت های داستانی میان آن ها در می یابیم مآخذ دو منظومه، تا حدودی با یکدیگر متفاوت بوده اند که ارائه ی آن ها به پربار کردن فرهنگ تاریخ اساطیری و حماسه ی ملی یاری می رساند.
    کلیدواژگان: کوش نامه، کوش پیلگوش، شاهنامه، قهرمانان اساطیری، نبردها و کارزار
  • عباسعلی رستمی نسب صفحه 105
    ایران باستان در فاصله ی حکومت هخامنشیان و اشکانیان، که قریب صد سال گزارش شده است، دچار آشفتگی فرهنگی و تربیتی شد. این تیرگی نتیجه ی حمله اسکندر مقدونی به ایران و انقراض امپراتوری هخامنشیان بود. در این مدت طولانی، اسکندر و جانشینان او برای یونانی مآبی نمودن فرهنگ دیرینه ی ایران تلاش نمودند، منتها توفیقات لازم را به دست نیاوردند، ولی توانستند تا حدودی تاثیر فرهنگی- تربیتی بگذارند.
    در این مقاله با طرح چند سؤال اساسی و یافتن پاسخ آن ها، به تبیین این دوره پرداخته شده است و جهت جلوگیری از سلطه ی بیگانه، توصیه های برگرفته از این مقطع تاریخی ارائه گردیده است.
    کلیدواژگان: امپراتوری هخامنشیان، فرهنگ و تربیت، اسکندر مقدونی، یونانی مآبی، تاثیرات فرهنگی، آموزش و پرورش غیر رسمی
  • اسفندیار طاهری صفحه 119
    اعتقاد به حیات پس از مرگ و رستاخیز از باورهای اساسی دین زردشتی است که هم بر همه ی جوانب اعتقادی زردشتیان تاثیر گذاشته است و هم تاثیر عمیقی بر ادیان همسایه ی خود، مانند یهودی و مسیحی و حتی دین مانوی، داشته است. باورهای معادشناختی دین زردشتی را که توصیف کاملی از آن در متون زردشتی به ویژه متون پهلوی آمده است، از دو جنبه ی کلی می توان بررسی کرد: 1- سرنوشت روان شخص درگذشته پس از مرگ، چگونگی داوری روان ها، و جایگاه پرهیزگاران و گناهکاران پس از مرگ. 2- ظهور نجات بخشان موعود و مجموعه رخدادهایی که به رستاخیز مردگان می انجامد و سرنوشت جهان هستی پس از نابودی اهریمن و بازسازی آن(فرشگرد). در این مقاله با بررسی گاهان که کهنترین سرودهای اوستایی و به احتمال زیاد سخنان خود زردشت هستند، به بررسی اشارات و مفاهیمی پرداخته ایم که به نوعی بر اعتقاد به حیات بعد از مرگ و رستاخیز دلالت می کنند.
    کلیدواژگان: گاهان، معاد شناختی، رستاخیز، بهشت، دوزخ
  • روژان عیسوی، مهرداد محرم زاده*، حسن محمدزاده صفحه 133

    با آن که از ورزش های ایران باستان مدت مدیدی گذشته و اصل و منشا بسیاری از آن ها در غبار تاریخ گم شده است، با این همه، محققان می کوشند تا در میان متون و دست نوشته های کهن خاستگاهی برای آن بیابند. از جمله ی این ورزش ها اسب و اسب سواری است. در طی این پژوهش با رجوع و استناد به منابع نشان داده می شود که اسب، این حیوان سودمند که به صفات تند و تیزی و چالاکی موصوف است، از دیرباز در زندگی فردی و اجتماعی ایرانیان نقش مهمی ایفا کرده و ایرانیان از قدیمی ترین اقوامی هستند که به نگهبانی و تیمار آن اهتمام ورزیده اند. در این پژوهش، نخست از باورهای ایرانیان باستان در باب اسب و پرورش آن و اسب سواری و گردونه و انواع سواران و اسبان مشهور سخن می رود و در فرجام، به رمز اسب در باور ایرانی و برخی دیگر از ملل اشارت می رود.

    کلیدواژگان: اسب، اسب سواری، گردونه، سوارکاران زن، اسبان مشهور، چاپار
  • هوشنگ محمدی افشار صفحه 157
    شاهنامه ی فردوسی به عنوان زاینده ترین سرچشمه ی مضامین حماسی- پهلوانی، حکمی، اخلاقی و نیز به عنوان آیینه ی آیین های اسطوره ای و ملی، همواره پس از روزگار فردوسی به استمرار خود به صورت یک جریان فرخنده ی فرهنگی و ادبی تا امروز ادامه داده است. یکی از سخنوران بزرگی که رگه های پویا و نیرومندی از بازتاب و تاثیر حماسه ی ملی ایران زیر نفوذ شاهنامه در شعر و سخنش یافت می شود، مسعود سعد سلمان است. مسعود به علل و انگیزه های گوناگون از شاهنامه تاثیر پذیرفته و حتی مبادرت به تهیه ی برگزیده ای به عنوان «اختیارات شاهنامه» کرده است؛ از جمله ی این عوامل و انگیزه ها عبارتند از: پرورش در خاندانی ایرانی، محتشم و اهل دانش و فضل بودن، امیری و فرماندهی لشکر، دبیری و شاعری، دلاوری و روح آزادمنشی و اندیشه های والای انسانی و مناعت طبع که در اشعار و حبسیاتش جلوه گر است.
    جلوه های تاثیر شاهنامه و شخصیت فردوسی، هم در شیوه ی سخنوری مسعود - به عنوان شاعری که دارای سخن استوار و روان و اسلوب قوی است- متبلور است، هم در مضامین، مفاخره ها، آهنگ و لحن سخن حماسی و تصویرها و توصیف های سرزنده و جاندار از میدان های نبرد و هم در آشنایی شاعر با آیین ها و سنت های باستانی و تلمیح فراوان به قهرمانان و داستان های حماسه ی ملی ایران.
    کلیدواژگان: حماسه ی ملی، فردوسی، شاهنامه، مسعود سعد، بازتاب، جلوه های تاثیر
  • حبیب الله محمودیان صفحه 183
    هزاره ی دوم و اول ق- م دوران شکوفایی فرهنگ مفرغ در بخش غربی زاگرس، خصوصا دره ی سیمره و دشت های میان کوهی ناحیه ی کوهستانی کبیرکوه می باشد. در این عصر اقوام مهاجر به این منطقه سرازیر شده و از امکانات غنی طبیعی آن بهره مند شده اند. قوم کاسی یا کاسیت از جمله ی این اقوام است. یافته های باستان شناسی بخشی از آثار و شناسه های فرهنگی مکشوفه، متعلق به این عصر را معرفی و مورد بررسی قرار داده است. تلاش های علمی هیات های باستان شناسی، خصوصا هیات بلژیکی در دهه ی 1960 یافته های ارزشمندی از فرهنگ عصر برنز (دوران طلایی عصر برنز) را در این منطقه ارائه نموده است. هرچند باستان شناسانی چون اشمیت، استین، فرانک هول و... در منطقه ی غربی زاگرس مطالعات علمی داشته اند، اما فعالیت های هیات بلژیکی به سرپرستی پروفسور لویی واندنبرگ در زمینه ی تحقیقات عصر برنز این ناحیه، بسیار گسترده بوده و قابل تحسین می باشد. این هیات توانست بسیاری از گورستان های منسوب به این دوره را مورد شناسایی قرار داده و با حفاری آن ها، آثار و شواهد فرهنگی این عصر را کشف و معرفی نماید. فرهنگ برنز در این عصر رونق به سزایی پیدا کرده است. به طوری که فکر و اندیشه ی ساکنان منطقه موجب ایجاد واحدهای ذوب فلزات شده و با ذوب و ترکیب عناصری چون مس و قلع موفق به ساخت ابزارهای برنزی شده اند.
    در نوشتار حاضر یافته های حاصل از طرح های بررسی و شناسایی باستان شناسی این محدوده ی جغرافیایی در سال های اخیر معرفی می شوند.
    کلیدواژگان: برد بال، عصر برنز، گرا ب، پا کل، چنار باشی، هلیلان، چم ژیه
  • رحمان مشتاق مهر صفحه 201
    تفاسیر قرآن کریم، در کنار منابع تاریخی و جغرافیایی، از نخستین سده های دور ه ی اسلامی نام دریای پارس را درخود حفظ کرده وبرانتساب وتعلق تاریخی آن به ایران وایرانیان صحه گذاشته اند. ذکر نام دریای پارس درتفاسیر قرآن، علاوه براینکه به مثابه ی سندی تاریخی عمل می کند، به دریای پارس وجهه ای قدسی و مینوی می دهد؛ چرا که آمدن آن درمطاوی متون تفسیری، سرنوشت و حیات آن را با کتاب مقدس مسلمانان درسراسر جهان پیوند می زند و آن را از محدوده ی توجه و مطالعه ی تاریخنگاران وجغرافیدانان در می آورد ودر معرض تامل ومورد مراجعه ی تمام مسلمانان قرار می دهد. در ذیل حداقل چهار مورد ازآیات قرآن (آیه ی 60 ازسوره ی کهف، آیه ی 63 از سوره ی الشعراء، آیه ی 61 از سوره ی النمل و آیه ی 19 از سوره ی الرحمن) در بیشتر تفاسیر نام دریای پارس به تنهایی یا به همراه دریای روم (مدیترانه) ذکر شده است که برای مورد دوم تنها یک شاهد پیدا کرده ایم، ولی شواهد موارد دیگر بسیار متعدد و متنوع است. در این مقاله ضمن نقل موارد مندرج در متون تفسیری، براهمیت دینی و معنوی این امر، تاکید واز آن به عنوان تاج افتخاری یاد شده است که تا وقتی قرآن هست، بر تارک خلیج فارس خواهد درخشید.
    کلیدواژگان: دری، ای پارس، خلی، ج فارس، تفسی، ر، تفاسی، ر فارسی، که، ف، ش، عراء، رحمن، نمل
  • سید رسول موسوی حاجی، مهدی کیخایی صفحه 213
    ریشه و بنیاد آرکئولوژی با مساله ی «منشاء» در آمیخته است. مفهوم «آرکه» در فلسفه ی قدیم یونان باستان برای مساله ی «منشاءها» آفریده شده است. «آرکه» برزخ میان اسطوره و فلسفه را نشان می دهد، برزخی که این دو قلمرو را جدا می کند، ولی در عین حال، متعلق به هر دو آنهاست. مفهوم «آرکه» برزخ میان مفهوم اسطوره ای «منشاء» و مفهوم فلسفی «اصل» را نشان می دهد.
    تلاش باستان شناسی در جستجوی خاستگاه و منشاء، تلاشی است برای رسیدن به هویتی اولیه، منسجم و یکدست در دستگاه اسطوره پردازی نظامی سرمایه دارانه. در مقابل روش نقادانه ی باستان شناسی جستجوی چیزی متفاوت در «پس- و- پشت» چیزها است و رسیدن به اینکه آن ها بدون جوهر و تکه تکه اند و شناخت و دستیابی به پراکندگی آن هاست.
    در ایده ی هویت نخستین، بورژوازی مکانی «هندسی» برای اجرای تکنیک های خود می یابد به این شکل که از انفعال شیء باستانی به عنوان یک چرخ دنده در «صنعت فرهنگ سازی» برای جولان و سوار کردن مفاهیم مورد نظر خود استفاده می کند. در واقع، به یک «گفتمان» شکل می دهد و در این میان با وانمایی مساله ی «ریشه و بن» مصداقی متافیزیکی از اصالت را پیاده می کند. بورژوازی از باستان شناس به عنوان سارق اشیا و تاریخ و نه شناسنده ی آن ها استفاده می کند. در واقع، نقش و توان اختراع روح و زنده کردن مومیایی شده ها و روح بخشیدن به تاریخی مرده را به وی نشان می دهد.
    در موزه ها نیز هدف بورژوازی القای نوعی هویت فرعی از طریق فرایند کاشت خاطرات (خاطره ی مصنوعی) است. موزه واسطه و میانجی ای خواهد شد میان بازنمایی و امر واقعی. در موزه از امر واقعی یک حاد- واقعیت ساخته می شود، چنانکه با الگوهایی سر و کار خواهیم داشت که بدون ریشه و صرفا بازنمایی از واقعیتی هستند که دیگر وجود ندارند. حال آن که رسالت باستان شناس می باید ارائه ی این دیدگاه باشد که میراث فرهنگی نه به عنوان یک دارایی انباشته یا سدی محکم، که به عنوان مجموعه ای از پیشامدها، دگرگونی ها و فراز و فرودها مورد توجه واقع شود. باستان شناس در کار خود می بایست سه هدف عمده را به کار گیرد: نخست تقابل واقعیت با تاریخ – خاطره، سپس کاربرد تجزیه کننده و ویرانگر هویت در تقابل با تاریخ – پیوستگی و آخر اینکه حقیقت را در تقابل با تاریخ – شناخت به کار ببرد. در این هر سه کاربرد، هدف رهایی از الگوی متافیزیکی و انسان شناختی «خاطره» است.
    کلیدواژگان: آرکه، منشاء، موزه، باستان شناسی، خاطره ی مصنوعی، وانمایی
  • زرین تاج واردی، لیلا عبدی صفحه 227
    یکی از مشهورترین منظومه های عاشقانه در تاریخ ادب فارسی، منظومه ی «ویس و رامین» است. اهمیت این منظومه غالبا به دلیل نقشی است که در تاریخ داستان سرایی ادب فارسی داشته است؛ اما علاوه بر آن، شاهد ویژگی های لغوی و فرهنگی کم نظیری در این مجموعه هستیم که از جمله ی آن ها می توان به حضور لغات مهجور پهلوی و تلاقی فرهنگ های قبل و بعد از اسلام، اشاره کرد.
    از آنجا که اصل منظومه متعلق به ادوار قبل از اسلام است و پس از اسلام مجددا منظومه تدوین شده است؛ فخرالدین اسعد گرگانی با ابتکار و خلاقیت فوق العاده ی خود، در خلال توصیفات یا صحنه ها هم به آرایش، پوشاک و آداب و رسوم اشکانی و ساسانی و معتقدات مذهبی اشاره می کند و هم پیوسته از تلمیحات و اشارات قرآنی سخن می گوید.
    نوشته ی حاضر بر آن است تا ضمن اشاره به حضور فرهنگ، اعتقادات و آداب و رسوم گوناگونی که در منظومه موجود است؛ نگاهی نیز به لغات مهجور پهلوی که در دیوان موجود است، داشته باشد.
    کلیدواژگان: ویس و رامین، آداب و رسوم، اشکانی، ساسانی، اسلامی
  • ابراهیم واشقانی فراهانی صفحه 237
    اسطوره، خانواده ای از روایت هاست که هستی را آن گونه که بشر روزگار باستان درمی یافته است، به نمایش می گذارد و چنان وامی نماید که حقایقی ازلی با اعتباری ابدی را در خود دارد. اسطوره بر چندین گونه است و از مهم ترین این گونه ها، اسطوره ی آغاز است که سرآغاز هستی و اجزای آن را روایت می کند. اسطوره ی آغاز در باورهای ایرانی باستان، دستگاهی به سامان و غایتمند است. آفرینش بر این پایه، بنی ایزدی و نیک دارد و هرچه آفریده می شود، در پیوند ناگسستنی با دیگر بخش های آفرینش است و هستی یافتنش ضرورتی اجتناب ناپذیر است تا دستگاهی را کامل کند که با هدف نبرد با بدی و آفرینش اهریمنی پدید آمده-است. بر این پایه، آفرینش گیاهان نیز ضرورتی است برای کامل کردن دستگاه به هم پیوسته ی آفرینش ایزدی تا در نبردی کی هانی، اهریمن و آفریدگان زشت و زیان آور او را بکاهند و نابود کنند. پس، گیاهان را باید گرامی داشت و ستایش کرد. پروردن و افزودن گیاهان، گسترش جهان نیکی و مشارکت در چرخه ی آفرینش ایزدی است و بخشی از جهاد جهانی با اهریمن و نیروهای بدی است.
    کلیدواژگان: اسطوره، ایران، باستان، آفرینش، مینو، فروهر، ایزد، فره، اهریمن، گیاه
  • علیرضا هاشمی نژاد صفحه 263
    قرن های هفت، هشت ونه هجری قمری در تاریخ خوشنویسی ایران از دو منظر جایگاه بسیار ویژه ای دارد. منظر اول، اوج تکامل اقلام سته در همین قرن هاست و همچنین، شکل گیری خطوط منسوب به ایران(تعلیق ونستعلیق). منظر دوم، انشا یا تدوین مبانی نظری خوشنویسی. البته نه مبانی شکلی، بلکه مبانی نظری و زیبایی شناسی خوشنویسی نیز درهمین دوره انجام می پذیرد. آن چه فحول عرفان ایرانی- اسلامی در مبانی نظری عرفان، در همین قرون پدید آوردند، در شکل گیری مبانی نظری خوشنویسی و بلکه در دیگر هنر ها موثر بود. رابطه ی عرفان و خوشنویسی از این زمان به صورت ارتباطی با نسبت روح و تن تعریف می شود؛ ظهور نهله های فکری مهمی مانند مکتب ابن عربی، و پیدایش فرقه های عرفانی مسلک حروفیه، نقطویه، بکتاشیه و...، و هم زمانی آن ها با پیدایی برخی از جریان های مهم هنری دراین دوران، به عنوان مثال ظهور خط نستعلیق و... همچنین، تاثیر و تاثر این جریان ها بر یکدیگر، انکارناپذیر بوده، در تحلیل زیبایی شناختی خوشنویسی و جایگاه فرهنگی آن تعیین کننده است.
    کلیدواژگان: عرفان، خوشنویسی، زیبایی شناسی، نستعلیق، حروفیه
  • صفحه 277
|
  • Dr. Yadollah Agha Abassi Page 1
    Sadeh is a winter fire festival with a history of thousands of years. In many places, its public form has either been limited or eliminated. Sadeh performance has never been stopped seriously in Kerman. It has turned into a local show which can be considered as a ritual performance. The theme revolves round light and darkness. The apex of the show- to kindle a great fire- has always been complemented by theatrical effects such as horsemen who attack the fire as winter army. The performance tries to show that a great warrior is bound for war. Food, as a part of this ritual performance, occupies a special position in the show which owns its particular temporal and spatial dimensions that joins all times and places together. Sadeh is also accompanied by a smaller show called Jashan Khani.
  • Dr. Arash Akbari Mafakher Page 11
    Varmezgan hymn is a valuable poem in Gowrani Language. It is a witness account of the Arab invasion of Iran in 1st century AH. It has been composed by a Zoroastrian poet. Later, it has been inscribed on antelope’s skin. The poem includes four couplets of rhymed poetry each consisting of two ten-syllable verses with a pause in the fifth syllable.A descriptive research, the article presents the transliteration, transcription, lexicology and translation of the above hymn.
  • Dr. Masoumeh Bagheri Hassan Kiadeh, Mahdiyeh Heydary, M.A Page 29
    Among Pahlavi texts remained from Sassanid Era, the text ‘Khosrow Ghobadan and Redag’ discusses different cultural elements. Worth mentioning is the section on musical instruments. Many of the terms for these instruments have not either been deciphered or if read, there have been many doubts about them. Thus, many musical instruments have been thought to have no prior history or mistakenly thought to originate from other lands.The authors try to list the nomenclature of these musical instruments along with well-founded proofs.
  • S. Abdol-Aziz Beladi Page 55
    During the lifetime of a language, words may undergo some morphological changes, while maintaining their semantic load. On the contrary, a word may sometimes be subject to a semantic alteration, though retaining its apparent structure.The new Persian word ‘ čarm’, is a suitable example for the latter process. Its Avestan and old Persian forms are ‘ čarəman-‘ and ‘ čarman-‘ respectively and this noun comes from the verbal root, meaning ‘to make, to do and to perform’.The old Persian word ‘ čarman-‘ has been used in column IV, line 90, as ‘ čarmā’; namely in a locative singular and neutral form (l.s.n.), meaning in (on) parchment. Of course, it has been used together with the word ‘pavastāyā-‘. In that inscription, the latter word, meaning in(on) skin, has been also used in a locative, singular and feminine form (l.s.f.).Translations yet given for the word čarman- are unable to supply a logical meaning for the mentioned line of the text for two reasons: First, it is not tolerable from a genius like Darius the Great, to claim that he has had the text inscribed both on ‘skin’ and on ‘parchment’, especially with the present meaning of the two words or something close to it!Secondly, we know that the greatest and the most important version of this inscription has been publicly exhibited at Behistun Rocks and therefore, it would be strongly improbable for Darius to have forgotten or neglected the very rock among the list of its publication sites. On the other hand, in some western and south-western dialects of the country_ Bushire and Kurdistan provinces, for instance_ the Persian word ‘charm’ is being used, meaning ‘an even and sleek rock’! In addition we know that the provenance of Old Persian _ which is accounted as the true mother of New Persian _ is nowhere but the very western and south-western provinces of the country.Hence, it could be concluded that the local term ‘charm’ in the mentioned provinces could be reasonably remained from the very Old Persian word ‘ čarman-‘ which would have been used with the same present local concept of ‘an even and sleek rock’ during the Achaemenid Era.The word č arman- with this meaning of course, is itself the true product of a semantic change, which has however been derived from the verbal root.
  • Dr.Ahmad Jamalizadeh Page 67
    The purpose of this paper is to study women's veil in Iran before Islam using historical references in different governmental eras to demonstrate type of veil. To this end, historical documents describing and analyzing women's veil in ancient Iran have been studied using library research method. The findings of this research show that the Iranian women's veil has moral, religious and social background and support. In spite of climatic differences during eras and governmental and social developments, this veil has been generally similar and relatively complete, loose and monotonous. The common clothing used by Iranian women has been similar to today’s veil and that the wearing veil was observed more strictly in aristocracy and government strata than ordinary women.
  • Zahra Dashtban Page 87
    Kūshnāmeh is classified as a national, mythological and heroic epic poem. It is composed by Iranshah ibn-e Abalkhair in the 6th century A.H. This epic is a legend about Kūsh Pilgūsh, Zahhāk’s nephew, who ruled strongly and tyrannically in China, Ethiopia and Africa for a long time. Although, during his long reign in China, Maghreb and Africa, he often fights with Jamshid’s dynasty, he eventually decides to become a theist and observe justice. The book includes the peculiarities of a number of mythological characters. However, there are some characters who have been earlier introduced by Abul Ghasem Ferdowsi in a different manner. Review of these common characters and their similarities and differences in the events reveals that the sources of the two epic poems are somewhat different.
  • Dr. Abbasali Rostaminasab Page 105
    Ancient Iran faced a period of cultural and educational disarray during the interval between Achaemenides and Arsacids reign which lasted for almost 100 years. This confusion resulted from Alexander the Macedonian’s attack to Iran and the fall of Achaemenides Empire.During this period Alexander and his successors tried hard to Hellenize the deep-rooted Iranian culture. Although they failed, they could, to some extent, leave a trace of cultural-educational impressions.The author presents a picture of this period and gives recommendations to prevent foreign domination.
  • Dr. Esfandyar Taheri Page 119
    Accepting resurrection and events beyond life is one of the basic Zoroastrian beliefs. It is central to Zoroastrianism, and colors almost all aspect of their religious life. It also seems to have had a deep impact on neighboring religions, notably on Judaism and through it on Christianity, as well as on Manichaeism. The concept of eschatology in Zoroastrianism consists of two views. First, fate of individual’s soul after death, judgment of souls, allotting of reward and punishment to the righteous and the wicked and second, the resurrection of the dead affected by future saviours and the ultimate fate of the word and its reconstitution. The author reviews Gāthās, the oldest Avestan text presumably composed by Zoroaster, and surveys eschatological concepts and notes which deal with resurrection, saviours, judgment and life after death.
  • Rozhan Isavi Dr. Hasan Mohamadzadhe Page 133

    Although the background of Iranian sports has been covered by the dust of history, the scholars have always tried to find the origin trough texts and manuscripts.Among ancient Iranian sports horse riding is a prominent one. In this study we find out that horse is a very useful animal famed for its speed, dexterity and sharpness which has played an important role in individual and social life. Iran is one of the old civilizations that has kept and looked after horses. In this research, first, we talk about the beliefs of ancient Iran about horse, horse riding, horsemen and horse symbolism in the belief of Iranians and other nations.

  • Dr. Hooshang Mohammadi Afshar Page 157
    From its inception, Ferdowsi’s Shahnameh has continued its glorious auspicious cultural-literary presence as a nascent fountain of epic, heroic, wisdom and moral themes and also as a mirror reflecting national and mythological rites. A man of letter whose poetry is dynamically influenced by Shahnameh is Masoud Sa’d Salman. He has prepared a selection called ‘Ekhtiarat Shahnameh’. He has been under the influence of Shahnameh for various reasons, all of which are reflected in his poetry. Iranian, man of letter, commander, poet, scribe, noble…. are but a few of his characteristics. Ferdowsi’s impact on Masoud’s style makes his poetry strong and also gives it an epic color.
  • Dr. Habibollah Mahmoudian Page 183
    The first and second millennia BC were the hay days of bronze era in the western part of Zagros especially Saymarreh valley and the plains of Kabir Kooh Mount. Archaeological research shows that immigrant nations had already come there and used the region's natural resources. Kasi or Kasit was one of such nations. Some archaeologists studied the distribution of cultural works discovered in the region belonging to this period.In 1960s, scientific attempts of archaeology groups especially a Belgian group had demonstrated some important findings about the culture of bronze period in this region. Although some archeologists like Smith, Stein, Frank Hool and….had carried out similar studies in the western region of Zagros, the Belgian group attempts by professor Luie Wanderberg stand out in this regard. This group found many graves related to this period and through excavation found many cultural remains belonging to the period. In this period, bronze culture quite flourished to the extent that many people set up their melting units and alloyed metals such as cooper and tin to make bronze instruments.This article is an attempt to present some of the findings of archaeological studies carried out in this region in recent years.
  • Dr. Rahman Moshtaq Mehr Page 201
    Interpretations of the holy Quran, along with historical and geographic references have cited the name of Pars Sea from the onset of Islam. This is a confirmation of the fact that historically the sea belongs to Iran. The mention of the name in Quranic interpretations not only acts as a historical document, but also attaches to it a kind of holy and paradisiacal aspect. The fate of the sea is interwoven with the holy book throughout the world. It is not the object of study for historians and geographers only but a point of reflection for all Muslims.To enumerate just a few, four Quranic verses are cited below: Verse 60, Kahf sura/ verse 63, Asho’ara sura/ verse 61, Naml sura and verse 19, Arrahman sura. The author stresses the religion/spiritual importance of the fact and believes that the name Pars Sea shall glow under the eternal and perpetual shadow of Quran.
  • Dr. Sayyed Rasoul Moosavi Hajji Page 213
    The origin and foundation of archaeology is integrated with the concept ‘source’. The concept of ‘archa’ is created in ancient Greece culture. ‘Archa’ shows the isthmus between the concept of myth and philosophy which not only separates these two territories but joins both concepts together simultaneously.The concept of ‘archa’ shows the isthmus between the mythical concept of origin and the philosophical concept of basis.The archeological attempt to seek the origin is to reach a principal identity which is integrated and pure in the mythological mechanism of capitalism.The archaeologist must have three major objectives in his work: first, the opposition of reality with history and memory, then the analytic and terminating rule of identity in opposition to history and cohesion.At the end, we should say that the archeologist should apply the truth in opposition to history and recognition.The aim of these three majors is to get salvation of the metaphysical model and the anthropology of memory.
  • Dr. Zarintaj Varedi Page 227
    One of the most famous verse romances in Persian literature is the story of ‘Vis and Ramin’. The importance stems from the role this poem plays in Persian literary history. In addition, one faces matchless lexical and cultural peculiarities in this story as archaic Pahalvi words and the interaction of pre-Islamic and Islamic cultures.The origin of the romance goes back to pre-Islamic era. It has been rewritten after Islam by Fakhraddin As’ad Gorgani who has creatively depicted not only the scenes related to Sassanian and Parthian religion, custom and food but has frequently quoted Quranic verses and themes.The article tries to cover both cultural and religious aspects as well as archaic Pahlavi words.
  • Dr. Ebrahim Vasheghani Farahani Page 237
    Myth is a set of narrations about ‘existence’ in a manner that the man of the ancient times has understood it. It seems to include eternal facts of permanent credit. Myth has different types and the most important type is the myth of creation that relates to the beginning of the story of existence. In the belief of ancient Iranians, the myth of creation is a highly systematic and targeted medium. Creation based on this myth, has roots in divinity and goodness and everything created is related to other parts of the universe. It is an inevitable fact which completes the mechanism aimed at fighting the evil and satanic creation. On this basis, the creation of plants is essential to complete the integrated divine system to combat the evil (Ahriman) and other ugly and harmful creatures. Plants should be praised and respected. Growing plants means spreading goodness and participating in Izad’s creation cycle to fight against evil.
  • Alireza Hashemi Nejad Page 263
    7th, 8th and 9th centuries possess two special positions in Iranian history of Calligraphy. First, during this period, the nine forms of calligraphy developed and Nasta’liq script attributed to Iran emerged. Second, calligraphy theory and aesthetics shaped in the same period. What Perso-Islamic mystics created during this era not only gave form to calligraphy but also influenced other arts. It is during this time the relation of calligraphy and mysticism is considered as the link between soul and body. Appearance of famous schools of thought such as Ibne Arabi’s, emergence of mystic sects such as Horoofiyeh, Noqtaviyeh and Bektashiyeh etc., appearance of art forms like Nasta’iq script and their interactions play an indispensable role in the study of calligraphy aesthetics and its cultural position.