فهرست مطالب

مطالعات ایرانی - پیاپی 18 (پاییز 1389)

مجله مطالعات ایرانی
پیاپی 18 (پاییز 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/10/11
  • تعداد عناوین: 17
|
  • سجاد آیدنلو صفحه 1
    ربیع، سراینده منظومه علی نامه (482 ه.ق)، در اشاره ای کوتاه نظم شاهنامه فردوسی را نتیجه تشویق حسدآلود فرقه کرامیه دانسته است. موضوع و گزارش دقیق این اشاره منحصر به فرد بر اساس منابع تا امروز شناخته شده فردوسی شناسی روشن نیست و فقط به طور کلی و با احتیاط می توان حدس زد که شاید روایتی در اواخر قرن پنجم بوده که طبق آن کرامیان به دلیل رشک ورزی به رواج اخبار دلاوری های امام علی (ع) و در پی آن، کوشش برای برگرداندن توجه مردم از آن ها محمود غزنوی را به کار گردآوری و نظم داستان های ملی- پهلوانی ایران برانگیخته بودند. شاید اصل این روایت محتمل و بازسازی شده، حاصل انتقام جویی فرهنگی پیروان برخی گروه های مذهبی (از جمله شیعیان) از کرامیان بوده است که خواسته اند با قایل شدن نقشی برای آن ها در شاهنامه سرایی چهره ای دین ستیز از این فرقه نشان دهند و با این کار از خاطره انواع آزارهایی که از آن ها دیده بودند به گونه-ای تشفی خاطر بیابند. در گزارش نظامی عروضی از سرگذشت فردوسی نیز قراینی از حضور کرامیان و رابطه آن ها با فردوسی دیده می شود که شاید بازمانده هایی از کلیت موضوع پیوند کرامیه و شاهنامه باشد که داستان مربوط به آن در فاصله حدودا هفتاد ساله نظم علی نامه (482) و تدوین چهار مقاله (551 یا 552 ه.ق) فراموش شده بوده است.
    کلیدواژگان: شاهنامه، فردوسی، کرامیه، علی نامه، ربیع، محمود غزنوی
  • مهدخت پورخالقی چترودی، محمد علی محمودی صفحه 9
    عنصر آب به دلیل نقش بسیار مهم و تاثیر گذاری که در شکل گیری جوامع بشری و ظهور تمدن ها و فرهنگ های مختلف داشته است، از دیر باز در میان تمامی اقوام و ملت ها به خصوص ایرانیان، مورد توجه جدی بوده و در باورها، اسطوره ها، آیین ها و ادیان مختلف جایگاهی ویژه را به خود اختصاص داده است. عنصر آب از همان ابتدای تکوین جامعه ایرانی، مورد احترام بوده و عنصری مقدس محسوب می شده است. بر همین اساس، ایزدان متعددی را مسئول حمایت و نگهداری از آب می دانسته اند.
    همین نقش ویژه و تاثیر گذار باعث شده است تا شاعران و نویسندگان ایرانی توجه خاصی به این عنصر بسیار سودمند و فرهنگساز مبذول داشته و در اشعار و آثار خود به تصویر سازی و مضمون پردازی با این عنصر حیاتی بپردازند. یکی از شاعران نامدار ایرانی که به دلیل دانش گسترده و آشنایی با اساطیر کهن ایرانی، قصص انبیا، باورهای عمومی مردم و ارزش های فرهنگی ایرانی، بیشترین توجه را به این عنصر داشته و بر پایه آن تصاویری بسیار زیبا و مضامینی ناب خلق نموده است، افضل الدین بدیل خاقانی شروانی است، که ما در این مقاله تلاش خواهیم کرد تا با استخراج ابیاتی از او که پیرامون عنصر آب پدید آمده اند، به بررسی نقش اسطوره ها، قصص دینی و باورهای کهن در خلق این اشعار پرداخته و هنر او را در ساخت تصاویری بدیع و خیال انگیز بر پایه این باورها روشن سازیم.
    از مهمترین این اسطوره ها و باورها می توان به موارد ذیل اشاره کرد: پدید آمدن آب از سنگ در اساطیر مهری به خصوص با توجه به این باور کهن ایرانی که جنس آسمان از سنگ است؛ اسطوره میترا و غسل او قبل از معراج؛ سرشت آبی اختران؛ ماه آب در نجوم و تقویم کهن ایرانی؛ گوهره آب و گل حیوانی؛ آب حیات یا آب خضر در قصص انبیا؛ آب محیط؛ آب کوثر؛ آب زمزم؛ و پاره ای باورهای عمومی دیگر.
    کلیدواژگان: آب، خاقانی، اسطوره، قصص انبیا، باورهای عمومی، احکام و اعتقادات دینی
  • حمید جعفری قریه علی، زینب زارع منصوری صفحه 29
    بهمن نامه سروده ایران شاه بن ابی الخیر و شهریارنامه عثمان مختاری از منظومه های حماسی به شمار می آیند که به تقلید از شاهنامه فردوسی سروده شده اند. در این دو اثر نظیر بیشتر آثار حماسی، بخش عمده داستان به درگیری پهلوانان اختصاص یافته است.
    کهن الگوهای اساطیری از قبیل:کشتن اژدها و پرخوری پهلوانان که تقلیدی از پرخوری خدایان اساطیری است، به گونه ای در دو اثر بازتاب دارد. اما در مجموع، می توان گفت که تفکرات اساطیری در بهمن نامه مشهودتر از شهریارنامه است.
    این پژوهش، با توجه به معیارهای آفرینش منظومه های حماسی به بررسی و سنجش میزان موفقیت سرایندگان این دو منظومه در به کارگیری عناصر و ویژگی های حماسی دو اثر می-پردازد. می توان گفت که اکثر ویژگی های حماسی در بهمن نامه نسبت به شهریارنامه پررنگ تر است.
    کلیدواژگان: شهریارنامه، بهمن نامه، ویژگی های حماسی، نبرد
  • سعید حسام پور، عظیم جباره ناصرو صفحه 53
    بانوگشسب تنها زن پهلوان ایرانی است که درباره او و کردارهای پهلوانی اش، منظومه ای مستقل شکل گرفته است. عوامل گوناگونی باعث شده ردپای شخصیت او از شاهنامه فردوسی تا اسکندرنامه کشیده شود. این موضوع نگارندگان را بر آن داشت تا جنبه های شخصیت او را در حماسه ها و داستان های گوناگون بکاوند. به دلیل اهمیت و جایگاه این شخصیت، در این جستار کوشش شده اندیشه زن جنگاور در حماسه های ایرانی با محوریت بانوگشسب واکاوی شود. به طور کلی در پیوند با این موضوع می توان سه پرسش زیر را مطرح کرد: 1. آیا اندیشه زن جنگاور و یا به دیگر سخن، پهلوان بانو، اندیشه ای ایرانی است یا انیرانی؟ 2. اگر بانوگشسب برآیند دوران اسلامی و پیامد کوشش ایرانیان برای دفاع از هویت خود در برابر اندیشه های انیرانی است، شخصیت گردآفرید در شاهنامه چگونه توجیه پذیر است؟ 3. شخصیت بانوگشسب در حماسه های گوناگون، چگونه نمود یافته است؟
    کلیدواژگان: حماسه، ایران، بانوگشسب، زن جنگاور، دلاوری، زیبایی
  • کاظم دزفولیان، قاسم صحرایی صفحه 75
    جمشید پادشاه بزرگ پیشدادی ایران، و سلیمان پیامبر و پادشاه مقتدر قوم بنی اسرائیل بوده است. بعد از اسلام، هویت این دو و نیز حکایت های مربوط به آنان در هم آمیخته و به خصوص حکایت های مربوط به سلیمان به جمشید نسبت داده شده است؛ مثلا برای جمشید نیز از داشتن انگشتری و گم شدن آن و تسلط داشتن بر باد و... سخن گفته اند.
    دلایل این آمیختگی حکایت ها، سهو و خطای نویسندگان و شاعران ایرانی به سبب شباهت-های فراوان میان آن دو شخص و نیز تعمد گروهی از ایرانیان در نسبت دادن پادشاهی ایرانی به پیامبری الهی به منظور حفظ بناهای تاریخی و میراث های فرهنگی ایران پیش از اسلام بوده است.
    کلیدواژگان: جمشید، سلیمان، ادبیات فارسی، آمیختگی حکایات
  • حیدر علی دهمرده صفحه 93
    یکی از لوازم شناسایی بن مایه های داستان های حماسی شاهنامه،روایتگری خواب شخصیت های شاهنامه است.در میان خواب های ارائه شده در شاهنامه، خواب افراسیاب از نظر دارا بودن شالوده های اساطیری، خوابی پر اهمیت است و با تامل بر نمایه های آن، شکل ابتدایی و اسطوره ای داستان حماسی سیاوش، مشخص می شود و از طریق آن می توان خاستگاه و جریانی مستقل و خارج از نظام ارزشی ایرانی را دنبال کرد که در شکل حماسی در پرده نمایش یک خواب دستخوش تغییر و تحول شده و خود را با نظام ارزشی و فرهنگی جدیدتر منطبق کرده است. دو نکته ای که مورد بررسی قرار گرفته،رنگ سیاه سیاه پوش و جوان دو هفته سال در خواب افراسیاب می باشد که نوشته حاضر به بررسی سیر و تحول این دو عنصر از شکل اسطوره ای به شکل حماسی آن می پردازد.
    کلیدواژگان: خواب افراسیاب، مرد سیه پوش، جوان دو هفته سال
  • محمدتقی راشدمحصل، سیده فاطمه موسوی صفحه 113
    اسطوره های کهن در روند بازآفرینی در دوره های بعدی ویژگی های اساطیری؛ شخصیت های خداگونه، خرق عادت و قداست خود را می بازند و در مجموع از آن ها داستانی با بن مایه ها و عناصر کهن باقی می ماند. در این پژوهش گزارش شترنج -یکی از این داستان های برجای مانده از اسطوره - را بر اساس عناصر داستانی موجود در آن می کاویم و ویژگی های داستانی و روایی آن را مورد توجه قرار می دهیم. این عناصر عبارت اند از درون مایه، حقیقت مانندی، پیرنگ، درگیری، شخصیت پردازی، زاویه دید، صحنه پردازی، گفت وگو و لحن. وجود این عناصر در این متن نشان دهنده ساختار داستانی در آن است. یکی از نتیجه های چنین پژوهشی می تواند اثبات وجود بنیاد های داستان پردازی در ایران باستان و بررسی ویژگی های آن باشد.
    کلیدواژگان: گزارش شترنج، عناصر داستان، داستان پردازی، ایران باستان
  • محمود رضایی دشت ارژنه صفحه 133
    در داستان شفقت برانگیز و در عین حال، نغز سیاوش در شاهنامه، تنها روساخت داستان ارائه شده، اما بقایایی از اصل اسطوره بارورانه او همچنان در شاهنامه نمایان است. سیاوش در واقع خدای نباتی و باروری ایران بوده که در پی جابه جایی و شکست اسطوره، در هیئت یک شاهزاده به حماسه ملی راه یافته است. در این جستار، ضمن بررسی تحلیلی- تطبیقی سیاوش با دموزی، خدای نباتی بین النهرین، این نتیجه حاصل شد که دو خدای یاد شده خویشکاری های مشترکی داشته و در بسیاری از جهات همگونند؛ به این ترتیب که هر دو خدا با طبیعت و سرسبزی آن رابطه ای مستقیم دارند، هر دو خدا با «آیین پادشاه مقدس» پیوند یافته اند، هر دو خدا الهه ای را (سودابه و اینانا) در کنار خود دارند که زمینه ساز مرگ و رستاخیز آن ها (زمستان و بهار) می شود و هر سال برای باروری و سرسبزی بیشتر طبیعت، آیین مرگ و رستاخیز هر دو خدا در موسم سال نو برگزار می گردد.
    کلیدواژگان: خدایان باروری و نباتی، سیاوش، دموزی، سودابه، اینانا
  • عنایت الله شریف پور، داریوش کاظمی، فرشته دهقانی صفحه 159
    جشن ها ریشه در فرهنگ و آداب و رسوم یک جامعه دارند و یکی از راه های شناخت جوامع توجه به همین آداب و رسوم و جشن هاست. در آثار منظوم به جا مانده از دوران گذشته، اشاره های مستقیم و غیر مستقیمی به جشن ها شده است. شاعران از جمله کسانی هستند که در حفظ و نگهداری جشن ها نقش به سزایی داشته اند. در گذشته جشن ها و اعیاد انعکاس بیشتری در شعر شاعران داشتند، دلیل آن شاید در این بود که اکثر آن ها شاعران درباری بودند که به مقتضای شرایط در هر جشن و عید شعری را به حاکمان و پادشاهان تقدیم می کردند. با پیدایش مشروطیت شعرا از دربارها فاصله گرفتند و شعر به کوچه و خیابان راه پیدا کرد و مردمی شد و با پرداختن به موضوعات مهم روز کم کم توجه به جشن ها و اعیاد نیز کم رنگ شد. شاعران یا به این جشن ها کم پرداخته اند و یا اگر هم توجهی صورت گرفته، موقعیت زمانی جشن مورد نظر بوده است. مهمترین جشنی که این شاعران به آن توجه کرده اند، جشن نوروز بوده است.
    در این پژوهش، جشن های ایرانی و اعیاد اسلامی که در شعر شهریار به عنوان یکی از شاعران بزرگ معاصر، به کار رفته اند، شناسایی و آداب و رسوم مربوط به آن ها بررسی شده است. پس از مطالعه دیوان شهریار به شناسایی هر یک از جشن های ایرانی و اعیاد اسلامی که در دیوان وی به کار رفته، پرداخته شده و عوامل مؤثر بر مقدار کاربرد این شاعر معاصر از جشن های ایرانی و اعیاد اسلامی شناسایی شده است. با توجه به بررسی به عمل آمده، از بین جشن های ایرانی، از جشن نوروز، جشن مهرگان، جشن سده و یلدا یاد شده است. هم چنین به اعیاد اسلامی فطر، ولادت پیامبر، نیمه شعبان و غدیر نیز اشارت رفته است.
    کلیدواژگان: جشن های ایرانی، اعیاد اسلامی، شعر معاصر، دیوان شهریار
  • جغرافیای تاریخی سرزمین رودبارجنوب در دوران اسلامی و مطالعه یکی از مکان های باستانی متعلق به این دوره: قلعه خرํํق (قلعه دختر تمب خرگ)
    میثم شهسواری، رضا مهرآفرین صفحه 179
    یکی از مهم ترین مباحثی که در مطالعه پیشینه شهرها و سرزمین های مختلف وجود دارد، از دیدگاه جغرافیای تاریخی می باشد. نظر به اهمیت بسیار زیاد سرزمین رودبار جنوب از دیدگاه باستان-شناختی و غنای آثار باستانی منطقه، توجه به جغرافیای تاریخی و مطالعه ی قابلیت ها و ظرفیت های گوناگون این سرزمین در دوره های گوناگون بر بنیاد منابع مزبور بسیار ضروری می نماید. در پژوهش حاضر برای مطالعه پیشینه این سرزمین در دوره اسلامی افزون بر منابع دست یکم جغرافیای تاریخی همچون حدودالعالم، اشکال العالم، مسالک و ممالک استخری، سفرنامه ابن حوقل، احسن التقاسیم مقدسی، از منابع دست یکم تاریخی همچون عقدالعلی للموقف الاعلی، سمط العلی للحضره العلیا، مواهب الهی و نیز از شواهد و مدارک باستان شناختی استفاده شده است. بر این بنیاد سرزمین رودبار در دوران اسلامی دارای یک مرکز شهری بزرگ و مهم نبوده است. از سوی دیگر، می توان قلعه دختر تمب خرگ در روستای مختارآباد را به عنوان یکی از مهم ترین استقرارهای مربوط به دوره اسلامی در سرزمین رودبار معرفی کرد.
    کلیدواژگان: رودبار جنوب، جغرافیای تاریخی، دوره اسلامی، قلعه خرگ (قلعه دختر تمب خرگ)، تمب خرگ
  • سید محمد طیبی صفحه 203
    میرزا آقاخان کرمانی در زمره متفکران و مبارزان برجسته تاریخ معاصر ایران است. او در دوران حیاتش آثار متنوع و متعددی به رشته تحریر درآورد. در مجموعه و محتوای آثار به یادگار مانده، تاریخ نگری و تاریخ نگاری اش از اهمیت ویژه برخوردار می باشد. در مقاله حاضر سعی شده تا با بررسی و غور در آثار اندیشمند یاد شده، نگرش و روش های قولی و عملی او در باب علم تاریخ و تاریخ نگاری سنتی در ایران مورد توصیف و تبیین قرار گیرد. یافته ها دلالت بر آن دارد که میرزاآقاخان برای علم تاریخ، ماهیت و اهمیت آن جایگاه ویژه و مهم قایل است و در همین راستا، ضمن نقد سنت تاریخ نگاری ایرانی، نکات و راهکارهایی را مبتنی بر نیاز زمان برای چگونگی ورود به حوادث، رخدادها، دوره ها و مباحث تاریخی به منظور برون رفت از انحطاط و اعتلای ایران مطرح می نماید.
    کلیدواژگان: میرزاآقاخان کرمانی، آثار، تاریخ نگری، تاریخ نگاری نوین، ایران
  • میرهاشم محدث صفحه 225
    مقاله حاضر که به شیوه سندکاوی نگاشته شده، مشتمل بر دو بخش می باشد؛ در بخش نخست کتاب مهم «تحفهالالبا فی تذکره الاولیا والشرفا» اثر زین العابدین صفوی گنجوی از نویسندگان عصر قاجار، معرفی شده است. این کتاب یکی از نسخه های خطی کمیاب است که با روش جغرافی- تاریخی مطالب خود را ارائه داده است.
    در بخش دوم تمام مطالب مربوط به کرمان از کتاب یاد شده استخراج و پس از تصحیح، درج شده است. این مطالب می تواند گوشه هایی از تاریخ کرمان را روشن سازد و لزوم تصحیح و چاپ کتاب یاد شده را یادآور گردد. مطالب مربوط به کرمان این اثر در 11 قسمت جمع آوری شده، علی رغم شباهت «تحفه الالبا» با «بستان السیاحه» این کتاب با هم تفاوت های فراوان دارند.
    کلیدواژگان: کرمان، نسخه خطی، تاریخ، جغرافی
  • منوچهر مشتاق خراسانی صفحه 243
    زیبایی فولاد جوهردار ایرانی در طول قرن ها بسیاری از ملت ها را تحت تاثیر خود قرار داده است. خطوط سفید مجلل درهم گره خورده در زمینه تاریک، اطلاعات زیادی را در مورد آهنگری این نوع فولاد در اختیار ما قرار می دهند. گرچه این نقوش، درهر شمشیرمتفاوت است و هر تیغه فولاد جوهردار منحصر به فرد و یگانه است، با این وجود، این نقوش را می توان به چند گروه کلی تقسیم کرد. لغات متفاوتی برای توصیف نقوش فولاد جوهردار در نسخه های خطی ایرانی وجود دارد.
    این مقاله به شرح تفصیلی این لغات پرداخته و چگونگی ساخت این فولاد را توصیف می کند.
  • محمد مطلبی، رحمت الله عباسی دمشهری صفحه 283
    گویش مینابی در قسمت های زیادی از بخش مرکزی، شامل دهستان های کریان و گوربند شهرستان میناب گفتگو می شود. این گویش متعلق به زبان های ایرانی جنوب غربی است و با گویش های همجوار از جمله رودباری کرمان، رودانی، بشکردی، بندری و غالب گویش های استان هرمزگان قرابت دارد. این مقاله درباره صرف فعل گویش مینابی است و در آن مقولات ماده، شناسه و ساخت انواع فعل از نظر زمان و وجه بررسی شده است.
    کلیدواژگان: گویش مینابی، گویش های هرمزگان، صرف فعل، ساخت ارگاتیو، گویش‎شناسی
  • شمس الدین نجمی، اشکان مختاری صفحه 307
    در پایان امپراتوری ساسانیان در مدت چهارده سال پس از مرگ خسرو دوم(خسروپرویز) و جلوس آخرین پادشاه ساسانی، یعنی یزدگرد سوم،حدود دوازده پادشاه بر تخت سلطنت لرزان ساسانیان جلوس کردند.از این میان دو تن از پادشاهان دختران خسرو پرویز به نام های پوران دخت و آذر میدخت بودند.اما هیچ کدام از این پادشاهان نتوانستند به قلمرو امپراتوری آشفته آن زمان ساسانیان ثبات بدهند و یکی پس از دیگری یا از سلطنت خلع می شدند یا به قتل می رسیدند. دیگر از خاندان شاهی آن قدر کاسته شده بود که پیدا نمودن یک جانشین برای جلوس بر تخت سلطنت بسیار مشکل می نمود.
    در این میان شاهزاده ای از ساسانیان که در سرزمین پارس و شهراستخر سکونت داشت و در حقیقت پناهنده بود، به عنوان آخرین پادشاه معرفی گردید. نام این پادشاه یزدگرد سوم بود.وقتی که ما نگاهی گذرا بر تاریخ امپراطوری ساسانیان می کنیم، شهر باستانیاستخر را هم به عنوان سرآغاز این امپراطوری و نیز به عنوان آخرین سنگر و مامن این امپراتوری می یابیم.آنگونه که از منابع تاریخی و شواهد باستانی به نظر می آید، شهراستخر به عنوان یکی از مهمترین شهرهای ایران باستان و به خصوص از مهمترین مراکز ساسانیان به حساب می آمده که این شهر پر اهمیت با افول قدرت ساسانیان از رونق و شکوه می افتد و بعد از وروداسلام و در پی آن تسخیر شهراستخر به عنوان یکی از مهمترین و آخرین مراکز مقاومت ساسانیان در ایران، شاهد ویرانی و نابودیاستخر در قرون نخستین اسلامی هستیم.
    حال در این مقاله مروری بر چگونگی انجام حوادث تاریخی اتفاق افتاده در شهراستخر خواهد شد.
    کلیدواژگان: پارس، استخر، امپراتوری ساسانی، ایران باستان، اسلام
  • کتایون نمیرانیان صفحه 325
    در این مقاله، کوشش بر آن است تا افکار عرفانی پیامبر ایران باستان، با آموزه های عرفای بزرگ مسلمان ایرانی (مشخصا، عطار، مولوی، حافظ) سنجیده شود و بسیاری از شباهت های آن در عمل و با مثال آشکار گردد.
    پس از آشنایی مختصر با گات ها، زمان، زبان، ساختار و محتوای آن، در حد امکان به بررسی مقالات و حالات عرفانی از منظر این عرفای نامدار ایرانی پرداخته می شود و در هر مورد شاهد مثالی ارائه می گردد.
    کلیدواژگان: اشوزرتشت، عرفان، عقل و عشق، رضا، طلب، وصل، پیر، چله نشینی
  • ابراهیم واشقانی فراهانی صفحه 337
    اسطوره آغاز در باورهای ایرانی باستان، دستگاهی به سامان و غایتمند است. آفرینش بر این پایه، بنی ایزدی و نیک دارد و هرچه آفریده می شود، در پیوند ناگسستنی با دیگر بخش های آفرینش است و هستی یافتنش ضرورتی اجتناب ناپذیر است تا دستگاهی را کامل کند که با هدف نبرد با بدی و آفرینش اهریمنی پدید آمده است. بر این پایه، آفرینش آسمان و اجرام آسمانی نیز ضرورتی است برای کامل کردن دستگاه به هم پیوسته آفرینش ایزدی تا در نبردی کی هانی، اهریمن و آفریدگان زشت و زیان آور او را بکاهند و نابود کنند. پس، آفرینش گذشته از آنکه آفریده ایزدان است، خود نیز ایزد (شایسته ستایش) است. اهریمن برای ستیزه، آسمان را چون دیگر بخش های آفرینش ایزدی، به بدی و تاریکی آلود و این بدی و تاریکی در آسمان، اباختران و دنباله دارها بودند. آسمان در باور ایرانیان باستان، نخستین آفریده مادی، استوار، بی ستون، گرد، چند لایه و بعیدالحدود است.
    کلیدواژگان: اسطوره، ایران، ایزد، اهریمن، آسمان، اختران، ماه، خورشید، دنباله دارها
|
  • Dr. Sajjad Aydenloo Page 1
    Rabi the poet of Alināmeh (482 A.H) considers composition of Shahnameh to be the result of envious encouragement by Karramiyye. The source of this unique point is not certain. It can only be reservedly deducted that on the basis of a narrative at the end of fifth century A.H, Karramiyye for the envy of the stories about Imam Ali’s braveries, had encouraged Mahmoud Ghaznawi to collect and versify Iranian heroic tales. Perhaps the origin of this probable narrative has been the result of Shiite’s cultural vengeance from Karramiyye. Some symmetries from Karrami’s connection with Ferdowsi is seen in Chāhār Maghāle. These points probably are remainings as a general matter of Karramiyya’s relation with Shahname.
  • Dr. Mahdokht Pour Khaleghi Chatroodi, Dr. Mohammad Ali Mahmoudi Page 9
    Water has always played an important role in formation of human society and emergence of various civilizations and cultures. Due to this role, all peoples have cherished water and in this respect Iranians have not been an exception. Since the formation of Iranian society, water has enjoyed a special attention and respect. It has also been regarded as a sacred element. As a result, various Izads have been responsible to look after water.It is this special place for water which draws the attention of poets and writers and they have created works about it. One of the famous Iranian poets is Afzal Aldin Badil Khaghani Shervani who had an extensive knowledge about ancient Iranian myths, story of the prophet, common believes and Iranian cultural values. He has given the most attention to water and has drawn beautiful pictures. In this article, stanzas about water have been extracted and the role of myths, religious stories and ancient believes have been investigated.Some of the most important myths are as follows: Emergence of water from stone in Mithraism myths considering the fact that in ancient Iranian myths the sky is created from stone. The myths of Mithra and its baptism before ascension. Aqueous nature of planets; month of water in astronomy and ancient Iranian calendar; water and mud gem of animals; Khezr water or resuscitative water in the story of prophets; Kosar water; Zamzam water; and a few more general believes.
  • Dr. Hamid Jafari Ghariyeh Ali, Zeinab Zare Mansouri Page 29
    Bahmannāmeh is composed by Iran Shāh Ibn Abi Alkheir and Shahriyārnāmeh is composed by Osman Mokhtāri. They are both epics and follow Firdowsi’s style. These two works are very similar to most other epic works in the sense that the majority of the story is about fighting of heroes.These two works show an old mythological pattern such as killing dragon, excessive eating habit of the heroes which is an imitation of the mythical gods. Overall, mythical ideas are more colourful in Bahmannāmeh than Shahriyārnāmeh.By considering the composition criteria of epic, this study investigates and measures the success of the composers in applying epical elements and characteristics. It can be claimed that Bahmannāmeh uses more epical characteristics than Shahriyārnāmeh.
  • Dr. Said Hesampour, Azim Jabbareh Naseroo Page 53
    Banou Goshasp is the only Iranian heroine for whom there is a collection of poem. There are various factors involved in her presence from Shahnameh to Eskandarnameh. These are the reasons behind doing a research on her various dimensions of character in a number of epics. Due to the importance and place of Banou Goshasp, a study of the idea of warrior women is undertaken. There are three questions to answer in this research: 1- If the idea of warrior woman or hero woman is Iranian or non-Iranian? 2- If Banou Goshasb is resultant form the Islamic era or the result of Iranians’ reactions to defend their national identity, how can Gordafarid’s identity in Shahnameh be justified? 3- How is Banou Goshasb’s characteristics symbolized in various epics?
  • Dr. Kazem Dezfoolian, Dr. Ghasem Sahrai Page 75
    Jamshid is the great king of Pishdādi Dynasty in Iran and Soleiman is the mighty king and prophet of Bani Israel tribe. After Islam, the identity of both and also the anecdotes which were related to them were mixed. The anecdotes of one is attributed to the other; For instance, they have spoken about Jamshid of possessing a ring and loosing it or him dominating over wind. The reasons of mixing those anecdotes have either been the mistake of Iranian writers and poets based on many similarities between these two people, and also intention of Iranians to attribute divine prophet to Iranian kingship. This was to protect historical buildings and cultural heritage of Iran before Islam.
  • Dr. Haydar Ali Dahmardeh Page 93
    Narrating the dreams of the characters in Shahnameh is one of the means of recognizing the themes in it. From among the dreams presented in Shahnameh, Afrāsiāb’s dream is considered more important because of its mythical foundations. Reflecting on its elements, we recognize the primary and legendary form of Siāvash’s epic, through which one can understand the origin of an independent move which is different from Iranian value system. It appears in the form of an epic and undergoes changes in the dreams of characters and has conformed to a newer culture and value system. This paper studies the elements including the black colour of the man-in-black and the young sleeping only two–week old in Afrāsiāb’s dream. It also examines the changes and revolution of these two elements from myth to epic.
  • Dr. Mohammad Taghi Rashed-Mohasel, Syedeh Fatemeh Moosavi Page 113
    Ancient myths, being retold in following ages, lose some of their typical features i.e. god-like characters, super-naturalness and sanctity. Thus totally it remains stories with ancient elements and archetypes. In this research, we inspect story elements in Wizārišn ī Čatrang (ud Nihišn ī Nēw-Ardaxšīr): a story remained out of a myth. These elements include theme, verisimilitude, plot, conflict, characterization, viewpoint, setting and tone of voice. Accordingly we wish to present its narrative features and testify the foundation of narration in ancient Iran and to illustrate its qualities.
  • Dr. Mahmoud Rezayii Dasht-Arjaneh Page 133
    In story of Siāvash in Shahnameh, only the surface structure of this myth has been presented. However, some more in depth signs of the original myth in Shahnameh is evident. In fact Siāvash was a vegetation and fertility god that due to replacement and change in the myth appears in the form of a prince in the natural epic. In this article an analytical comparative study is presented between Siāvash and Demouzi myths. It is concluded that both gods had common duties and are similar in many ways. That means both of them had direct relation to the nature and its green. Both were linked to “sacred king ceremony”, both had goddesses who prepared the grounds for their death and resurrection (Spring and Winter). Every year, in order for the nature to be more fertile and green, death and resurrection rites of the two gods are celebrated during the New Year.
  • Dr. Enayatollah Sharifpoor, Dr. Dariush Kazemi, Fereshteh Dehghani Page 159
    Celebrations have their roots in culture and traditions of a society and one way to know the societies is to know these cultures and traditions. In the poetries remained from the past, there are direct and indirect references to these celebrations. Poets have played an important role in preserving them. There have been more references in the past to ceremonies; the reason for it has been the poets who were perhaps connected to the courts. They would recite a poem for an occasion and present it to the ruler or the king. After Constitution Revolution, the poets went away from the court and poetry found its way to the people. Topics of the poems became every day important subjects and the attention to ceremonies moved away. Poets paid less attention to ceremonies and their attention has been mainly to Nowrooz. In this article, Iranian and Islamic ceremonies which have been mentioned in Shahriyar’s poem have been investigated and the customs relating to each ceremony have been studied. His book of poems has been studied. Among Iranian ceremonies, he has mentioned Nowrooz, Mehregān, Sadeh and Yaldā. Among the Islamic ceremonies he has mentioned Fitr, Prophet’s birthday, 15th Sha’bān and Ghadir.
  • Historical Geography of Roudbar-e Jonub in Islamic Period And the Study of Ancient Site of This Period: Ghale-ye Kharg (Ghale Doukhtar-e Tumb-e Kharg)
    Meysam Shasavari, Dr. Reza Mehrafarin Page 179
    One of the most important points considering the study of the background of different cities and lands is from historical geography perspective. Considering Roudbar-e Jonub’s importance and richness of ancient places and sites, it is necessary to study these lands’ potentials in different periods. In the following research, in addition to primary historical geography sources such as Hodoud Ala’lam, Ashkal Ala’lam, Masālek va Mamālek-e Estakhri, Itinerary of Ebn-e Howqal, Ahsan Altaqāsim-e Maqadasi, many more primary historical sources such as Eqd Alulalelmoqef Ala’la, Semt Alulalelhazrat Alulya and Mavaheb-e Elahi, have been consulted. On this basis, in Islamic Period, Roudbar-e Jonub did not have a big and important city centre, on the other hand, Ghal’e Doukhtar-e Tumb-e Kharg located in Mokhtar Abād, village can be regarded as one of the important settlements relating to Islamic Period.
  • Dr. Sayyed Mohammad Tayyebi Page 203
    Mirza Agha Khan Kermani is among the great thinkers and challengers in the contemporary history of Iran who has written various works during his life. Among his collection of works left as a memorial, historiography is very significant. This paper attempts to describe deliberation and investigation in the works of above mentioned thinker, his verbal and practical methods in the field of history and traditional history writing in Iran. Findings imply that history, its nature and importance is very significant from the point of view of Mirza Agha Khan and in addition to the criticism of the tradition of Iranian history writing, he proposes some points and guidelines based on the requirements of the period that show how we can find events, occurrences, periods and historical discussions to stop degeneration and increase the exaltation of Iran.
  • Dr. Mirhashem Mohhades Page 225
    This article has adopted document writing method and consists of two parts; in the first part the book of Tohfat Alolbā fi Tazkarat Aloliyā va Alshoraf ā the work of Zein olAbedin Safavi Ganjavi, an important writer of Ghajar dynasty has been introduced. This is one of the rare manuscripts which present its points through geographic-historical method.On the second part, all about Kerman is being extracted from the book and are mentioned after correction. This material can shed light on some parts of the history of Kerman and is a reminder of the need to revise and print the book. Contents about Kerman are being collected in 11 parts. Although Tohfat Alolbā and Bostān alsiyahe are similar, they are different in many ways.
  • Dr. Manouchehr Moshtagh Khorassani Page 243
    The beauty of Persian watered steel has been a source of great interest and fascination for different nations over centuries. The magnificent whitish lines intertwined with each other set in a dark background furnish a great deal of detailed information regarding steel working. These patterns differ from sword to sword, and although one can classify them into more general groups, each watered steel blade remains unique and individual in its own right. Different terms are used in Old Persian manuscripts to define and refer to watered steel. The present article provides a detailed account of these terms and describes how this type of steel was made.
  • Dr. Mohammad Motallebi Page 283
    Minābi is a dialect spoken in the most parts of Mināb region especially in Kariyan and Gourband. This dialect belongs to the southwest group of Iranian languages. Minābi dialect has similarities with other dialects of Hormozgān province such as Roudāni and Bashkardi and also with Roudbāri of Kerman. The inflection of verb in Minābi including stems, personal endings, tenses and modes has been studied in this article.
  • Dr. Shamsadin Najmi, Ashkan Mokhtari Page 307
    At the end of Sasanian Empire and during fourteen years after the death of Khosrow II (Khosrow Parviz) and enthronement of Yazdgird III (last Sasanian King) approximately twelve kings were enthroned. Two of those twelve kings were Khosrow Parviz’s daughters, Pourandokht and Azarmidokht. None of these kings were able to re-organize the situation and they were either killed or dethroned. At such a time, it was difficult to find someone to rule the country.Then a Sasanian prince was introduced as a king. The new king’s name was Yazdgird III. Looking briefly at the history of Sasanian Empire, it becomes evident that the ancient city of Estakhr has been the city for the empire both at the beginning and end of the dynasty. Historical evidence prove that the city of Estakhr had been one of the most important cities of ancient Iran and specially one of the most important centres for Sasanians. This important city lost its splendour after the downfall of the dynasty. Estakhr was occupied after coming of Islam and following that the city was destroyed during the first Islamic years. This article revisits the historical events in this city.
  • Dr. Katayoon Namiranian Page 325
    The present research aims at comparing the Gnosticism thoughts of the ancient Iranian prophet with the teachings of the great Gnostics Iranian Muslims. Moreover, a large number of similarities among them are illustrated through examples.Following introduction to the Gāөās, its time, language, structure and its semantic briefly, a study will be carried out in Gnosticism from the perspective of the above mentioned Gnostics. Examples are presented for each case for further illustrations.
  • Dr. Ebrahim Vashghani Farahani Page 337
    Myth of Beginning is systematic and regulated in ancient Iranian believes. Creation on this basis has good and heavenly foundations. On this basis, whatever is created has inseparable link to other creatures. Therefore, its creation is necessary so that it will complete a system whose goal is to combat against bad and Ahrimanic i.e. Satanic creations. On this basis, the creation of the sky and stars are necessary to complete a chain in order to fight against Ahriman and his bad creations. Therefore, creation is not only a heavenly creation but also itself is an Izad (worthy of worship). For this fight, Ahriman, polluted the sky, like other heavenly creations with badness and darkness. This darkness in the sky were planets and comets. Sky in the view of ancient Persians is the first material being created. It is firm, column-less, round, with a number of layers and endless.