فهرست مطالب

کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی - پیاپی 18 (بهار و تابستان 1388)

نشریه کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی
پیاپی 18 (بهار و تابستان 1388)

  • 254 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1388/12/01
  • تعداد عناوین: 10
|
  • سجاد آیدنلو صفحه 9
    مشهورترین روایت پایان کار ضحاک در سنت حماسی اساطیری ایران به بند کشیده شدن او در بن غاری در دماوند است که در شاهنامه و بسیاری دیگر از منابع آمده. مطابق متون پهلوی ضحاک تا روز رستاخیز در آنجا زندانی است و در آن هنگام بند می گسلد و پس از زیانکاری کشته می شود. درباره علت کشته نشدن و زنده زندانی گشتن ضحاک توضیحاتی در سنت زرتشتی و روایات عامیانه آمده است و پژوهشگران نیز فرضیات مختلفی در این باره مطرح کرده اند. نظریه دیگر این است که با توجه به شواهد داستانی یک بن مایه هند و اروپایی و سامی، ضحاک برای تحمل رنج و عذاب این جهانی و سپس انجام دادن خویشکاری رستاخیزی زنده می ماند.
    غیر از فریدون و نیز سام یا گرشاسپ به عنوان بند کنندگان و کشندگان ضحاک، در شماری از روایات رسمی و عامیانه، نریمان، کاوه و حضرت سلیمان(ع) هم از جمله دستگیر کنندگان این شهریار پتیاره فش معرفی شده اند. در غالب روایات، محل زندان ضحاک غار یا چاهی در دماوند است و بر پایه اشاره بعضی منابع فریدون او را با زهی از پوست خود وی می بندد. این کار- که نمونه های دیگری نیز در داستانهای ایرانی و غیر ایرانی دارد- احتمالا از آن روی است که موجوداتی چون ضحاک را با هر بندی غیر از پوست یا یکی از اجزا، اندامها و متعلقات آنها یا نزدیکانشان ببندند، می توانند آن بند را بگسلند. با این حال فریدون به گزارش برخی مآخذ برای جلوگیری از گریز ضحاک از زندان نگهبانانی بر او می گمارد. از جمله: نگاره یا پیکره خویش، آهنگران سندان کوب، گروهی از پریان، طلسمی به هیات دو مرد و دسته ای از محافظان با سالاری ویژه.
    تفصیل مطالب مذکور و برخی دیگر از نکات و جزئیات روایات پایان کار ضحاک در سه بخش: الف) زنده ماندن یا کشته شدن ضحاک ب) به بند کشنده و کشنده ضحاک ج) بند و بندجای ضحاک؛ بررسی شده است.
    کلیدواژگان: ضحاک، فریدون، روایات حماسی، اساطیری ایران، شاهنامه
  • قهرمان شیری صفحه 49
    با آن که حماسه و تراژدی از زمان شکل گیری ادبیات در جهان، همواره با اشکال گوناگون خود در فرهنگ ملت های مختلف وجود داشته است، اما تعریف آنها از زمان ارسطو تا به امروز تغییر چندان عمده ای پیدا نکرده است. در این نوشته، هدف نویسنده آن است که با نگاهی انتقادی، حماسه و تراژدی را به ارزیابی مجدد بگذارد و ویژگی های آن دو را به گونه ای امروزی تر تبیین کند. برای این منظور، رمان کلیدر از محمود دولت آبادی به عنوان یک اثر حماسی تراژیک امروزی انتخاب شده است تا با تراژدی ها و حماسه های گذشته به مقایسه گذاشته شود و از طریق تطبیق ویژگی های آن با آثار گذشته و مقایسه خصوصیات حماسه ها و تراژدی های گذشته با کلیدر، هم تفاوت های آنها آشکار شود و هم دیدگاه های گذشته و حتی امروز به عرصه نقد و تحلیل و تعدیل آورده شود و هم از طریق مقایسه نمونه ها و دیدگاه های گذشته و امروز، خصوصیات مشترکی برای حماسه و تراژدی تدوین شود که قابل تطبیق به هر نوع اثری، صرف نظر از زمان و مکان آنها باشد. برای تکمیل مبحث، از نظرات شماری از منتقدان چون ارسطو، جورج لوکاچ، هنری میلر، و آندره بونار نیز استفاده شده است.
    کلیدواژگان: حماسه، تراژدی، ارسطو، کلیدر، اسطوره
  • مجید پویان صفحه 71
    دانشور با رویکردی نسبیت انگار و پرهیز ازهرگونه مطلق انگاری یا نگرشی دوالیستی، نظامیان را از یک سو مظهر قانون مداری، اجرای قانون و جرم ستیزی می داند؛و از دیگر سو به دلیل وابستگی تام بروکراتیک این طبقه به دولت، آنان را مجریان ناگزیر فرمان ها و سیاست های دولت قلمداد می کند؛ دستورهایی که می تواند در تقابل با جهان ارزشی، فکری و عاطفی آنان باشد. رویکرد او به حضور نظامیان به عنوان ابزار اقتدار دولت در جهان داستان های کوتاهش متفاوت با رویکرد دیگر نویسندگانی است که این طبقه را در مقام یکی از طبقات تاثیرگذار در تحولات اجتماعی، سیاسی جامعه ایران قلمداد کرده اند. از این چشم انداز دانشور نظامیان داستان های خود را در آنچه انجام می دهند، گاهی تا ساحت برائت پیش می راند، اگرچه وی قائل به این قابلیت در میان نظامیان است که آنان در تلاقی امر بروکراتیک غیرانسانی با نظام ارزشی و ذهنیت عاطفی انسان مدارانه شان، عملکردی غیربروکراتیک داشته باشند و به ضد خود تبدیل شوند، چنانکه در تقابل با منافع و مصالح کانون های اقتدار فراطبقاتی خود قرار گیرند.
    کلیدواژگان: ادبیات داستانی، سیمین دانشور، نقد جامعه شناختی، میلیناریسم
  • عطا محمد رادمنش صفحه 97
    ردیف که خاص شعر پارسی و واضع آن، شاعران پارسی گوی بوده اند از دیرباز مورد توجه قرار گرفته است و سخنوران رویکرد بدان را مهم تلقی کرده، کاربرد آن را مایه تفاخر و توانمندی خویش می شمرده اند.
    ردپای ردیف را پیشتر از قرن دوم هجری قمری، حتی در ایران باستان می توان دید. این عنصر بلاغی خاصیت کمالی شعر را دارد و استقبال از آن از نظر ساختار زبانی، تاکید معنایی بویژه بعد موسیقایی حائز اهمیت است؛ ردیف در غزل در طول حیات خود و بروز و حضور آن در آثار هنری منظوم نادره پردازان، سیر صعودی داشته و پس از ترجیع بند و ترکیب بند که این دو هم، گونه تحول یافته تغزلها و منشعب از غزل هستند و با آن پیوند هنری دارند بیشترین درصد آماری را به خود اختصاص داده است.
    سنایی بیشتر اشعار خود را مردف سروده؛ او در بین همه شاعران سبک خراسانی، غیر از ادیب صابر ترمذی، بالاترین آمار ردیف را در غزل دارد؛ ردیف او بعضا چند رکن عروضی را تشکیل داده، موسیقی غزل را دو چندان می کند. ردیف های او انواع کلمات: اسم، فعل، حرف، ضمیر، صفت و قید را در بردارد؛ افزون بر آن، ردیف های شبه جمله ای و جمله ای در غزلیات او فراوان دیده می شود.
    سنایی بیش از شاعران دیگر به تنوع و تفنن و هنجارشکنی در ردیف روی آورده است؛ وی گاهی ردیف ها را هم معنی به کار نمی برد و زمانی در غزل مردف، قافیه را رعایت نمی کند؛ برخی از ردیف های این چنینی مولوی متاثر از اوست. او در بعضی موارد در غزل به خلاف سنت متعارف و معتاد، ردیف و قافیه را همچون قطعه غیرمصرع فقط در مصاریع زوج به کار می برد و خود را به التزام ردیف، در مصراع اول مطلع مقید نمی کند؛ یا به تفنی دیگر دست می یازد؛ بدین معنی که ردیف را به جای تکرار در «عروض» (پایان مصراع اول) مطلع، در «صدر» (آغاز مصراع اول)آن می آورد.
    کلیدواژگان: ردیف، غزل های سنایی، هنجارشکنی، تنوع، تاثیر و تاثر
  • علی گراوند صفحه 121
    مولانا در غزل نیز قصه پردازی کرده است. این قصه ها دارای انواع گوناگونی هستند. بخشی از این قصه ها مربوط به احوال، مکاشفات و مشاهدات عرفانی مولاناست. ازاین رو این نوع قصه ها به صورت رمزی و در هاله ای از ابهام و رازگونگی شناور هستند و ماهیتی رمزی دارند. این قصه ها دارای یک ساختار کلی و واحد به صورت یک ابرقصه هستند. شناخت این ساختار راهی است برای تحلیل ساختار ذهنی مولانا. در این ساختار کلی(ابر قصه) ابتدا با ورود یکی از اشخاص اصلی قصه(عاشق یا معشوق) در جایی، شکل می گیرند و به دنبال آن بین عاشق و معشوق دیدار و ملاقات روی می دهد. به دنبال دیدار و ملاقات یکی از چهار کنش یا عمل زیربنایی شراب نوشی، دیدن احوال شگفت و غیره منتظره، گفتگو و دردمندی و علاج و درمان درد می آید. هر کدام از این کنش ها به نوبه خود نتایج و پیامدهایی به دنبال دارند که پس از ذکر آنها قصه به پایان می رسد. نمودار کلی این قصه ها به این صورت است:نتیجه و پیامد- یکی ازاعمال زیربنایی چهارگانه دیدار و ملاقات- ورود1- شراب نوشی 2- دیدن احوال شگفت 3- گفتگو 4- دردمندی و علاج درداین ساختار در واقع بیانگر اشتیاق و آرزوی مولانا برای دیدار و ملاقات شمس به عنوان نمودی از ذات حق و در نهایت اتصال و اتحاد مولانا با منشا و مبدا عالم هستی است.
    کلیدواژگان: روایت پردازی، مولانا، غزلیات شمس، رمز، ساختار
  • حمید جعفری قریه علی صفحه 159
    توتمیسم که نوعی اعتقاد به ارواح بود، برای انسان ابتدایی پناهگاهی اعتقادی شمرده می شد که می توانست از طریق آن با عوالم فراسویی ارتباط برقرار کند. این نوع اعتقادات در آثار حماسی بازتابی گسترده داشته است که می توان با شناخت آنها راهی نو در مسیر درک درست تر از اسطوره های کهن قوم ایرانی نشان داد. در این میان داستان گم شدن تازیانه بهرام در شاهنامه، داستانی شگرف و درخور توجه است. به پندار نگارنده، تازیانه که به طور معمول در میدان مبارزه به کار گرفته می شد و در ضمن وسیله ای برای مجازات گناهکاران بود، بر اساس اعتقادات ایرانیان، تقدس ویژه ای داشته است.
    نگارنده در این جستار برآن است که داستان گم شدن تازیانه بهرام را از دیدگاه اعتقادی توتمیسم بررسی کند و نشان دهد که تازیانه بهرام بخشی از اعتقادات وی بوده و او درواقع برای حفظ این اعتقادات، جان خویش بر کف نهاده و برای بازیافتن آن به میدان رزم بازگشته است.
    کلیدواژگان: توتم، تازیانه بهرام، نام، تابو
  • سعید حسام پور، کاووس حسنلی صفحه 183
    دیر زمانی از مرگ خیام نگذشته بود که دیدگاه های متفاوت و حکایت ها و افسانه های متناقضی درباره زندگی و شخصیت خیام پدید آمد. برای نمونه در آثاری مانند تتمه صوان الحکمه، تاریخ الحکما، مرصاد العباد و... می توان بخشی از این دیدگاه های گوناگون وگاه متضاد را دید. این تناقض ها در سده چهاردهم به گونه ای بسیار آشکارتر در پژوهش های محققان درباره خیام دیده می شود. در این مقاله کوشش شده، با در نظر گرفتن دو محور اساسی(اندیشه و شخصیت) در همه آثار پدید آمده درباره خیام رویکردهای متفاوت در زمینه خیام شناسی بررسی شود. به طور کلی می توان پنج رویکرد زیر را معرفی کرد:1 - رویکردی که صادق هدایت آغازگر آن بود؛2- رویکردی که با محمد علی فروغی و قاسم غنی شروع شد؛ 3- رویکردی که با اثر صدیقی نخجوانی زیر عنوان خیام پنداری آغاز شد؛4- رویکردی که با عباسعلی کیوان قزوینی در ایران پدید آمد؛ 5- رویکردی که ف. دوبلوای فرانسوی آن را زیر عنوان «چهره ای داستانی از خیام» ارائه داد.
    کلیدواژگان: خیام، خیام شناسی، صادق هدایت، محمدعلی فروغی، صدیقی نخجوانی، کیوان قزوینی
  • محمدرضا برزگر خالقی صفحه 201
    روح یک ملت در ادبیات فولکلوریک آن متجلی است. بخش عمده ای از فولکلور کردی، داستان ها و منظومه ها و ادبیات دلکش عامیانه این سرزمین است که «حله های تنیده ز دل و بافته ز جان» و مظاهر زنده ذوق و احساسات و عواطف و آیینه زندگی مردم روزگار گذشته است. اگر این منظومه ها هر چه زودتر گردآوری نشود، دیری نخواهد گذشت که از آنها اثری بر جای نخواهد ماند؛ مقاله حاضر در پی تشخیص چنین ضرورتی نوشته شده است.
    این مقاله، به سیر منظومه سرایی در ادب کردی و فارسی، بیت یا منظومه عاشقانه شفاهی، ساختار داستان های عاشقانه، سبک شعر در عاشقانه ها، تفاوت بیت ها با حکایت ها، عشق در عاشقانه ها، تقسیم بندی بیت ها، بیت خوانان یا نقالان غنایی و چند نمونه بیت در مورد عشق می پردازد.
    روش انجام این تحقیق از نوع توصیفی و کتابخانه ای است؛ به گونه ای که با مراجعه به منابع محدود کتابخانه ای و اینترنتی سعی شده است که مجموعه کاملی از داستان های عاشقانه کردی جمع آوری گردد. عاشقانه های کردی غالبا مکتوب نشده است و حافظه ضعیف بیت خوانانی که در قید حیات هستند، پژوهندگان را نه به اصل بیت ها که تنها به بیت های تاریخی رهنمون می سازد.
    کلیدواژگان: ادبیات کردی، فولکلور کردی، عاشقانه های کردی، بیت خوانان
  • محمود درگاهی صفحه 225
    اندیشه حافظ بر خلاف آنچه که حافظ شناسی سنتی ارائه می دهد، شالوده های استواری دارد که شرح و گزارش شعر حافظ بدون دخالت دادن آنها، به نتیجه مطلوب و موجهی دست نخواهد یافت. این بنیآنها که در حقیقت همان دغدغه ها و دل مشغولی های روزانه حافظ است و استخوان بندی تفکر او را تشکیل می دهند، در شعر حافظ متعدد است اما از آن میان می توان چهار شالوده و بنیان اصلی آن را بدین گونه برشمرد:اندیشیدن به مرگ و ناکامی انسان؛جبر گرایی؛هستی شناسی شکاکانه؛لذت جویی و هدنیسم؛
    کلیدواژگان: حافظ، مرگ، جاودانگی، جبر، اختیار، هستی شناسی، لذت جویی
|
  • Sajjad Aydenloo Page 9
    The imprisonment of Zahhak by Fereydun is the most famous narrative of Zahhak's fate in the Iranian epic tradition. Based on the texts left from old time, Zahhak will be imprisoned till Resurrection (day) then he will be killed. About his imprisonment some opinions have been offered according to Zoroastrian tradition. Regarding the research done in the field, some believe that Zahhak lives to suffer the torture of this world and to perform a devilish function in Resurrection. This eternal torture and resurrectional role is an Indo-European motif.In this paper, issues like place of Zahhak's prison, chain of Zahhak, guards of Zahhak's prison and those who imprison Zahhak would be discussed.
  • Ghahraman Shiri Page 49
    Epic and Tragedy in their various forms have been considered as the oldest literary figures in different cultures in the world of literature. However, the accounts given to them had not changed so much from the time of Aristotle. In this article, an attempt has been made to analyze epic and tragedy and describe their features in a new way. To do so, Kalidar's novel by Mahmoud Dowlat Abadi is selected as a tragic and epic work to be compared with older tragedies and epics. By comparing the features of old tragedies and epics with Kalidar, not only would their differences be appeared but also the old and new views would be compared. In this manner common features of epic and tragedy would be written, and used to compare every tragedy or epic regardless of their time and location. For completing this discussion, the views of some critics like Aristotle, George Lukacs, Henry Miller and Ande Bonnard are used.
  • Majid Pooyan Page 71
    Undertaking a relative approach and avoiding any kind of absolutism or dualistic attitude, Simin Daneshvar regards the militarism either from the embodiment of respecting law and fighting against crime, or the inexorable executors of decrees and policies of Pahlavi regime, due to their unqualified interdependencies on bureaucracy. However; these policies and commands often stand in opposition to their moral values, assessments and sentiments. Her approach to the presence of the militarism, in her short stories, as the major instruments of governmental power, differs from that of those writers who present them as an impressive stratum in social and political upheavals. From this perspective, Daneshwar sometimes elevates the soldiers to the state of incorruptibility, regarding their actions and operations. As Daneshwar prescribes, the non-humanitarian bureaucracy occasionally contradicts to the soldier's sentimental and humanitarian discernments.However, she adheres to the competence among the military that they have the capability to undertake a non-bureaucratic counteraction, whenever they encounter the benefits and expedients of metaclass canonical authority
  • Ata Mohammad Radmanesh Page 97
    Radif, that exclusively has been used in Persian poetry and invented by Iranian poets has had an attractive effect on poems and the poets regarded it as an indication of their power in writing poems.The trace of Radif has been seen since the second century of Hijra and even since the earlier history of Iran.This eloquent element is remarkably important, and statistically is the most frequent artistic element in poetry.Out of Sanaei 407 odes, 50.5 percent have radif. Sanaei after Adib Saber has used the most radifs in his odes and mostly his radifs constitute several prosodic foots. Therefore, they have multiplied the musical characteristics of his verses. Furthermore, most of his radifs have more than one word and he sometimes uses a pseudo-sentence and even a sentence. Sanaei more than any other Persian poet likes diversity, fancy and uses different ways in radif. In this article, the researcher tries to give some examples indicating the wide variety of the ways that Sanaei has offered radif.
  • Ali Geravand Page 121
    Mowlana has told tale in Ghazel (ode). Some tales are about his mystic seeings. In this case, these tales are mysterious and, they have been used in Symbolic forms. Awareness of the common Structure of these tales is a way of analyzing the Mowlana's thought. In this type of tales, the main step is suddenly taken by the entrance of one of the main characters (lover or beloved) at the beginning of the tale. Then they meet each other repeatedly. Having met each other, the characters make efforts for four actions. The actions includes: a) vine drinking, b) dream a surprising and unexpected scene, c) talking, d) seeking for solutions and finding a way to remedy it. These actions result in their own consequences by which the tale comes to an end. Indeed this structure reveals the Mowlana's hope and eagerness to meet Shams, who is the symbol of divine nature and Mowlana, in turn, feels attached to the source of light or divine destination.
  • Hamid Jafari Gharieh Ali Page 159
    Totemism as a kind of believing in souls, was accounted for by primitive man as a way to communicate with super nature. This kind of belief has had a wide reflection in epic works and it can be studied in a way to shed light on better recognition of the Old Iranian mythology. Among these, the story of the missing of Bahram's scourge in Shahnameh is a remarkable and significant story. Accordingly, the researcher believes that scourge, which was used as a fighting tool in wars and a punishing tools in courts, has had a special holiness for old Iranian people.In this article, the researcher tries to study the missing of the Bahram's scourge from the view point of totemism and shows that the scourge was as a part of Bahram's belief and he risked to support his beliefs.
  • Saeed Hesampour , Kavoos Hasanli Page 183
    Not so long after Khayyam's death did different anecdotes and legends raise about his life and personality. For example; in the books as "Tatameye sewanolhekmah," Tarikholhokama, Mersadolebad and etc, one can find part of these different and sometimes controversial opinions. These controversies can be seen in 14th century (A.H.) research about Khayyam. In this article an effort is made to study all the approaches to Khayyam focusing on main characteristics: his thought and personality. Generally one can represent five approaches the first three of which are more related to Khayyam's thoughts and the last two approaches are closely related to his personality. These approaches are introduced by 1-Sadeq Hedayat 2-Forooqi and Gani 3-Abbasali Keyvan Qazvini 4-Seddiqi Nakhjavani 5-F.de Blovoi, a French scholar
  • Mohammad Reza Barzegar Khaleghi Page 201
    The spirit of a nation is reflected in its folklore, which provides a perfect field for study. Kurdish folklore forms a major part of Iranian popular literature, including stories and poetry. Such folklore is developed within a nation and mirrors the feeling and lifestyle of the people in old era. If such works are not compiled and recorded, they will be soon removed from memories of the people. The present article is an endeavor to show the recognition of such necessity.This article tries to deal with the history of poetry in Kurdish and Persian literature, spoken love songs or poems, the structure of love stories, the style of love songs, the difference between Beits (love songs) and anecdotes, love in love songs, classification of Beits, reciters of Beits and lyric poems, plus a few love Beits.
  • Mahmood Dargahi Page 225
    Hafez's thought, in contrast to what traditional studies on Hafez represents, has fundamental bases without which the accounts of Hafez poems will not achieve their own significance. These bases that form Hafez daily concerns make the building blocks of Hafez thought. The most important of these bases in his poems are:1-Death2-Determinism3-Existence4-Hedonism
  • Page 3