فهرست مطالب

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل
پیاپی 45 (پاییز 1391)

  • تاریخ انتشار: 1391/08/27
  • تعداد عناوین: 11
|
  • غلامحسین اتحاد، ندا پرستار، یاسمین پهلوان، مجتبی امانی صفحه 230
    زمینه و هدف
    ماتریکس متالوپروتئینازها (MMPs) خانواده ای از آنزیم های پروتئولیتیک هستندو باعث تخریب ماتریکس خارج سلولی (ECM) و غشای پایه می شوند و از این لحاظ در فرایندهای فیزیولوژیکی و پاتولوژیکی دارای اهمیت می باشند. افزایش غلظت پلاسماییMMP-9 در انواعی از تومورهای بدخیم مانند سرطان معده، سرطان پستان، سرطان کلون، سرطان ریه، سرطان های سر و گردن و غیره مشاهده شده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی غلظت پلاسمایی آنزیم ماتریکس متالوپروتئیناز در مبتلایان به عفونت هلیکوباکترپیلوری می باشد.
    روش کار
    در یک مطالعه توصیفی از کلیه افراد مراجعه کننده جهت آزمایش مدفوع و آزمایش خون به طور همزمان به صورت تصادفی نمونه گیری انجام شد. افراد فاقد بیماری خاص و بدون محدودیت سنی و جنسی بودند. پس از اخذ رضایت، پرسشنامه ای شامل مشخصات فردی و اطلاعات مربوط به سن، جنسیت، شغل، قد، وزن، استعمال دخانیات و بیماری خاص خود فرد و سابقه بیماری خاص در بستگان درجه یک با ذکر نسبت فامیلی و نوع بیماری از شخص مصاحبه شونده تهیه و تکمیل شد. بلافاصله سرم نمونه های خونی جدا و در یخچال 70- درجه سانتی گراد تا زمان سنجش غلظت MMP-9 به روش الایزا نگهداری شد. نمونه های مدفوع نیز به منظور تعیین آلودگی به عفونت H.pylori با روش تست آنتی ژن H.pylori مورد استفاده قرار گرفت.
    یافته ها
    مبتلایان، افراد مشکوک و سالم از نظر ابتلا به H.pylori به ترتیب 38/52%، 76/29% و 85/17% از داوطلبین را شامل می شدند. بین دو گروه سالم و مبتلا تغییر معنی داری از نظر غلظت MMP-9 مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج مطالعه حاضر هرچند افزایشی در غلظت سرمی MMP-9 افراد مبتلا به H.pylori در مقایسه با افراد سالم مشاهده می شود، اما این افزایش معنی دار نمی باشد.بین دو گروه خانه دار و رانندگان تفاوت معنی دار مشاهده شد. افزایش غلظتMMP-9 می تواند قبل از سرطانی شدن معده در افراد مبتلا بهH.pylori اتفاق بیافتد.
    کلیدواژگان: آنزیم ماتریکس متالوپروتئیناز، هلیکوباکترپیلوری، سرطان معده، سرم
  • منوچهر ایرانپرور علمداری، حسین قربانی بهروز، عباس یزدانبد، نیره امینی ثانی، سولماز اسلام پناه، محمود شکر آبادی صفحه 239
    مقدمه و هدف
    دیابت یک بیماری متابولیک است که در صورت عدم کنترل مناسب می تواند باعث ناتوانی و مرگ و میر قابل ملاحظه ای گردد. انجمن دیابت آمریکا مراقبت از بیماران دیابتی را یک امر لازم و ضروری دانسته و اهداف چندی برای افزایش طول عمر بیماران و زندگی بهینه با عوارض کمتر پیشنهاد نموده است که براساس کنترل قند خون، لیپید، نوروپاتی، کنترل فشار خون، مراقبت از پا و توصیه های تغذیه ای و غربالگری بیماری های قلبی عروقی می باشد. هدف این مطالعه بررسی وضعیت مراقبت دیابت در کلینیک دیابت اردبیل و مقایسه آن با اهداف توصیه شده انجمن دیابت امریکا بود.
    روش کار
    مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی مقطعی بود که روی 100 بیمار مراجعه کننده به کلینیک دیابت اردبیل که با استفاده از جدول اعداد تصادفی در طول یکسال انتخاب شده بودند انجام گرفت. پرسشنامه حاوی سئوالات و معاینات بالینی و آزمایشگاهی برای بیماران با استفاده پرونده و خود بیماران تکمیل گردید. داده ها پس از جمع آوری با نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. از آمار توصیفی برای ارایه نتایج و برای نشان دادن ارتباط آزمون ها از مجذور همبستگی کای و آنالیز واریانس ANOVA یکطرفه استفاده گردید.
    یافته ها
    در یکسال اخیر هموگلوبین گلیکوزیله و جمع آوری ادرار 24 ساعته از نظر میکروآلبومینوری به ترتیب در 33% و 16% از بیماران انجام گرفته بود اندازه گیری کلسترول HDL و LDL به ترتیب در 58% و 55% بیماران انجام یافته بود فقط 9% بیماران معاینه پا و تنها 5% از نظر نبض های محیطی معاینه شده بودند. در آزمایشات نهایی انجام شده روی بیماران 24% بیماران قندخون ناشتای در محدوده توصیه شده انجمن دیابت آمریکا یعنی 130-70 میلی گرم در دسی لیتر داشتند. 46% بیمارانی که هموگلوبین گلیکوزیله در آنها اندازه گیری شده بود در محدوده هدف بودند. 32% بیماران دچار میکروآلبومینوری و 4% ماکروآلبومینوری داشتند. رتینوپاتی دیابتی در 32% بیماران گزارش گردید. در نهایت تنها 10% بیماران برای آزمایشات FBS و BS2hPP و LDL کلسترول و HbA1C در سطح مطلوب قرار داشتند و 22% بیماران برای سه عامل فشارخون، کلسترول تام و کلسترول LDL در سطح مطلوب بود.
    نتیجه گیری
    در 100 بیمار مورد مطالعه تفاوت زیادی از نظر کیفیت کنترل دیابت با توصیه های ADA (انجمن دیابت امریکا) وجود داشت.
  • زهرا درخشانی نژاد*، فاطمه مریم شیخ الاسلامی، پریسا فرنیا، زهرا دیلمی خیابانی، رشید رمضان زاده، مهدی کاظم پور، محمدرضا مسجدی، علی اکبر ولایتی صفحه 248
    زمینه و هدف

    اتامبوتول یکی از 4 داروی اصلی در درمان بیماری سل محسوب می گردد. شایع ترین موتاسیون مرتبط با این دارو معمولا در ژن embB کدون 306 رخ می دهد. هدف از این مطالعه، تعیین مقاومت به اتامبوتول با استفاده از روش Allele-Specific PCR و Spoligotyping در سویه های مختلف مایکوباکتریوم توبرکلوزیس است.

    روش کار

    140 نمونه خلط از بیماران مشکوک به سل ریوی جمع آوری و با استفاده از روش پتروف، هضم و آلودگی زدایی گردید. سپس حساسیت دارویی به روش تناسبی و استخراج DNA روی 106 مورد کشت مثبت به دست آمده انجام گردید. DNA های استخراج شده برای ارزیابی جهش در ژن embB کدون 306 با استفاده از روش Allele-Specific مورد بررسی قرار گرفتند. برای تعیین ساب تایپ ها از روش اسپولیگوتایپینگ استفاده شد.

    یافته ها

    از 106 نمونه کشت مثبت، 36 نمونه (9/33٪) توسط روش تناسبی مقاوم به اتامبوتول بودند. با استفاده از روش Allele-Specific نود و سه سویه حساس و 13سویه (6/27٪) مقاوم به اتامبوتول بودند که مقاومت دارویی این سویه ها، با روش تناسبی هم خوانی، حساسیت 97 درصدی داشت. همچنین مشخص شد که موتاسیون در باز اول 5/61٪ و در باز سوم 5/38٪ بوده است. براساس روش اسپولیگوتایپینگ نمونه های مایکوباکتریوم توبرکلوزیس شناسایی شد. از میان آنها 3 خانواده Haarlem،CAS،T بیش ترین درصد موتاسیون در ژن embB را به خود اختصاص دادند.

    نتیجه گیری

    برطبق نتایج به دست آمده، آن دسته از سویه هایی را که نتوانستیم با روش Allele-Specific شناسایی کنیم می توان فرض کرد که یا موتاسیون در ژن های دیگری بجزemb رخ داده و یا مکانیسمی به غیر از موتاسیون باعث ایجاد مقاومت شده که باید مورد بررسی قرار گیرند.

    کلیدواژگان: مایکوباکتریوم توبرکلوزیس، اتامبوتول، Allele، Specific PCR، Spoligotyping، embB306
  • سارا رهبر، ناصر احمدی اصل صفحه 256
    زمینه و هدف
    مطالعات متعددی در مورد اثرات ورزشهای حاد مقاومتی بر ساختار و عملکرد قلب انجام شده است اما در مورد اثرات ورزش مقاومتی مزمن، مطالعه ای صورت نگرفته است. بنابراین هدف مطالعه حاضر بررسی اثرات ورزش منظم دراز مدت بر عملکرد قلب و استرس اکسیداتیو است.
    روش کار
    تعداد 40 موش صحرایی نر از نژاد ویستار در محدوده وزنی 300-250 گرم انتخاب شد و سپس موش های صحرایی به دو گروه 20 تایی تقسیم بندی شدند: گروه ورزش سه ماهه و گروه کنترل (بدون ورزش). ورزش مقاومتی بر اساس مدل تاماکی و همکاران انجام شد. در نهایت قلب 10 عدد از موش های صحرایی هر گروه جهت هموژنیزاسیون و اندازه گیری استرس اکسیداتیو و قلب 10 عدد از موش های صحرایی باقیمانده جهت بررسی عملکرد قلب در نظر گرفته شد. مالون دی آلدئید (بعنوان شاخص استرس اکسیداتیو) و سوپراکسید دیسموتاز، گلوتاتیون پر اکسیداز وکاتالاز (بعنوان شاخص ظرفیت آنتی اکسیدانی) با استفاده از کیتهای اختصاصی اندازه گیری شدند.
    نتایج
    میزان وزن موشهای صحرایی در ورزش مقاومتی افزایش معنی داری نداشت، اما وزن قلب در گروه ورزش بطور معنی داری افزایش داشت (05/0> p). تعداد ضربان قلب پایه در گروه ورزش بطور معنی داری کمتر از گروه کنترل بود (05/0> p). اخنلاف معنی داری در میزان فشار پایان دیاستولی بطنی بین گروه ها وجود نداشت. اما قدرت انقباضی بطن چپ و جریان کرونری در گروه ورزش افزایش یافت (05/0> p). این ورزش تغییر معنی داری در میزان مالون دی آلدئید و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان ایجاد ننمود.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان دهنده بهبود قابل توجه کارآیی قلب شامل افزایش وزن، جریان کرونر و شاخصهای انقباضی قلب تحت تاثیر ورزش مقاومتی می باشد. همچنین ورزش مقاومتی منظم تاثیری بر استرس اکسیداتیو و فعالیت آنتی اکسیدانتی بافت قلب نداشت.
    کلیدواژگان: ورزش مقاومتی، استرس اکسیداتیو، موش صحرایی
  • حمید شیخکانلوی میلان صفحه 265
    زمینه و هدف
    نقش ساقه مغز بخصوص ناحیه منقاری - شکمی- میانی بصل النخاع یا Rostral Ventromedial Medulla)RVM) مدتهاست که ازنظر کنترل درد مد نظر بوده است، در این میان نقش ماده خاکستری دور قناتی (PAG) و ناحیه منقاری شکمی میانی بصل النخاع (RVM) در ایجاد ضددردی اثبات شده است. علاوه بر این در آزمایشات انجام گرفته، معلوم شده که RVM از هسته میخی شکل یا(Cuneiformis (CnF نیز پیامهای عصبی دریافت می کند و احتمال می رود که هسته CnF نیز دارای مکانیسمی مشابه PAG باشد. بنابراین در این طرح مطالعاتی، سعی شده است نقش هسته CnF و مسیرهای مربوط به سیستم گاباارژیک در امر ضددردی بررسی گردد.
    روش کار
    موشها توسط داروی تیوپنتال بیهوش شدند. با استفاده از دستگاه استریوتاکس و اطلس پاکسینوس، نقطه موردنظر (هسته CnF) در روی جمجمه مشخص گردید. بعد از یک هفته از زمان جراحی، موشها برای انجام آزمایش آماده شدند. حیوانات به سه گروه تقسیم شدند. ابتدا برای تعیین گروه کنترل، 5/0 میکرولیتر سالین نرمال به داخل هسته CnF تزریق گردید. سپس به روش وابسته به دوز، داروی بیکوکولین به عنوان آنتاگونیست (گیرنده های GABA A) در حد نانوگرم به داخل هسته CnF تزریق و سپس به روش وابسته به دوز، داروی بیکوکولین به عنوان آنتاگونیست (گیرنده های GABA A) به داخل هسته CnF تزریق گردید
    یافته ها
    نتایجی نشان دهنده نقش هسته CnF در ایجاد بی دردی می باشد. چون موقعی که داروی بیکوکولین تزریق می گردید زمان تاخیر پس کشیدن دم موش (به عنوان شاخص احساس درد) افزایش می یافت که موید احساس بی دردی در موش متعاقب تزریق آنتاگونیست گیرنده های GABA A می باشد. علاوه بر این تزریق داروی بیکوکولین به روش وابسته به دوز (با افزایش دوز دارو)، زمان تاخیر پس کشیدن دم را بیشتر افزایش داد.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج مطالعه حاضر، هسته CnF نقش موثری در کنترل درد دارد و در این بین مسیرهای گاباارژیک نیز نقش اساسی در ایجاد حالت بی دردی دارند.
    کلیدواژگان: هسته میخی شکل، بیکوکولین، گیرنده های گابا A، تنظیم درد
  • معصومه قدس فومنی، لیلا اسد پور، علیرضا عزیزی سراجی، علی شریفات سلمانی، محمدرضا آقاصادقی صفحه 276
    ادجوانت ها، ترکیبات شیمیایی یا بیولوژیک هستند که باعث تحریک غیر اختصاصی سیستم ایمنی، علیه آنتی ژنی یا آنتی ژنهایی می شوند که به همراه آن تزریق شده است. کاهش اثرات مضر مربوط به واکسن و تحریک انواع خاصی از ایمنی، منجر به توسعه ادجوانت های بسیار زیاد و جدیدی شده است. ادجوانت ها در واکسن های آزمایشگاهی و تجاری، شامل نمک های آلومینیوم (آلوم)، امولیسیون های روغنی، ساپونین ها، کمپلکس های محرک ایمنی، لیپوزوم ها، میکروپارتیکل ها، کوپلیمرهای دسته ای غیر یونی، پلی ساکارید های مشتق شده، سایتوکاین ها و انواع گسترده ای از مشتقات باکتریایی می باشند. مکانیسم فعالیت این ترکیبات مختلف، متفاوت است و فاکتورهای تاثیر گذار در انتخاب یک ادجوانت شامل گونه حیوان، پاتوژن، آنتی ژن، مسیر ایمن سازی و نوع ایمنی مورد نیاز می باشد. به طور کلی در این مقاله مروری سعی شده انواع ادجوانت های رایج، ساختار و مکانیسم عمل و کاربرد آنها در تولید واکسن های دامی و انسانی معرفی شود تا به عنوان یک منبع مناسب جهت مطالعه در اختیار دانشجویان و محققین رشته های مرتبط قرار بگیرد.
    کلیدواژگان: ادجوانت، واکسن، محرک های سیستم ایمنی، ایمن سازی
  • عباس کریمی، مرتضی جبارپور بنیادی، محسن اسماعیلی، سعید دستگیری صفحه 292
    زمینه و هدف
    تب فامیلی مدیترانه ای یک اختلال اتوزمال مغلوب بوده و از شایع ترین و شناخته شده ترین سندرم های تب های دوره ای است. بیماری بیشتر در میان یهودیان غیراشکنازی، اعراب، ترک ها و ارامنه شایع می باشد. با توجه به موقعیت جغرافیایی شمال غرب ایران و به لحاظ نزدیکی به دو جمعیت در خطر بالای FMF، یعنی ارمنستان و ترکیه، احتمال شیوع FMF در این ناحیه از ایران نامحتمل به نظر نمی رسد. هدف از این مطالعه برآورد میزان ناقلین جهش های شایع FMF در افراد سالم می باشد. نتایج حاصله می تواند برای تخمین شیوع بیماری بالقوه مفید باشد.
    روش کار
    به طور تصادفی200 نمونه فرد سالم غیر مبتلا به FMF از شمالغرب کشور انتخاب گردید. پس از اخذ رضایت نامه و خونگیری از این افراد استخراج DNA به عمل آمد. سپس با استفاده از تکنیک های ARMS-PCR وPCR-RFLP جهش های شایع مورد بررسی قرار گرفتند.
    یافته ها
    از 400 آلل مورد بررسی 44 آلل موتانت برای جهش E148Q و 7 آلل موتانت برای جهش V726A یافت گردید. برای دو جهش دیگر هیچ آلل موتانتی پیدا نشد. فراوانی آللی کل برای این 4 جهش شایع 1325/0 و میزان ناقلین 4/23% بدست آمد.
    نتیجه گیری
    این مطالعه بیانگر این است که فرکانس آللی موتاسیون E148Q نسبت به سایر موتاسیون ها بیشتر می باشد.
    کلیدواژگان: تب فامیلی مدیترانه ای، ژنMEFV، جهش های شایع، ایران
  • محمد مسافری ضیاء الدینی، خسرو ابراهیم، داور امانی، زهرا عرب نرمی صفحه 303
    زمینه و هدف
    تمرین شدید موجب افزایش تولید رادیکالهای آزاد و ایجاد پاسخ های التهابی در ورزشکاران می شود. تقویت و بهبود سیستم ایمنی ورزشکاران می تواند اثرات مضر فعالیت بیشینه را کاهش دهد. هدف از تحقیق حاضر بررسی مصرف مکمل کوآنزیم Q10 بر غلظت سرمی عامل نکروز دهنده تومورآلفا (TNF-α) طی فعالیت شدید بود.
    روش کار
    12 نفر از دانشجویان فعال دانشگاه شهید بهشتی با میانگین سن (64/0± 75/21) سال و شاخص توده بدن (94/0±70/23) کیلوگرم بر متر مربع به طور داوطلب در این تحقیق شرکت کردند. تحقیق نیمه تجربی و به صورت دوسوکور متقاطع انجام شد. آزمودنی ها به طور تصادفی به گروه مکمل و دارونما تقسیم شدند. در این مطالعه آزمودنی ها 120 دقیقه قبل از انجام آزمون، کوآنزیم Q10 (دو میلی گرم به ازای هر کیلو گرم از وزن بدن) یا دارونما مصرف کردند و پس از 4 روز جای گروه ها عوض شد. نمونه خونی آزمودنی ها قبل از مکمل دهی و بلافاصله پس از آزمون جمع آوری شد. برای بررسی تغییرات و تحلیل داده های درون گروهی از آزمون t وابسته و بین دو گروه از t مستقل در سطح معنی داری p<0.05 استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که سطوح سرمی TNF-α در گروه مکمل در مقایسه با گروه دارونماکاهش معناداری نداشت (8/0=p).
    نتیجه گیری
    با وجود اینکه میانگین افزایش غلظت TNF-α در گروه مکمل در مقایسه با گروه دارونما کمتر بود، اما مصرف کوآنزیم Q10 منجر به اختلاف معنادار بین دو گروه نشد.
    کلیدواژگان: عامل نکروز دهنده تومور آلفا(TNF، α)، یوبیکینون، فعالیت شدید
  • مهرناز مشعوفی، رباب نظری، رقیه شیرین کام چوری، افشان شرقی، افروز مردی، مریم قره زاد آذری صفحه 312
    زمینه و هدف
    واژینوز باکتریال وضعیتی است که با تغییرمیکروبی اکوسیستم واژن مشخص می شود و بعنوان یک خطر فاکتور قابل پیشگیری برای زایمان زودرس مطرح است. بر این اساس مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه غربالگری عفونت واژینوز باکتریال درمراقبتهای روتین دوران بارداری و اثر آن برکاهش زایمان زودرس انجام شده است.
    روش کار
    این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی بوده و طی سالهای 87-86 روی 474 زنان باردار که در هفته 24-8 حاملگی قرارداشتند و بصورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرارگرفتند انجام شد. غربالگری نمونه ها از نظر واژینوز باکتریال در گروه مداخله با داشتن سه معیار از چهار معیار آمسل انجام شد و در صورت مثبت بودن تشخیص واژینوز باکتریال، درمان با کرم کلیندامایسین 2% برای مدت یک هفته انجام و سپس نتیجه زایمانی در هر دو گروه بررسی شد. داده ها در قالب آمار توصیفی و تحلیلی با استفاده از 11SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت.
    یافته ها
    گروه های مداخله و کنترل از نظر رتبه حاملگی، حاملگی خواسته و ناخواسته، افزایش وزن ناکافی مادر، واکسیناسیون کامل مادر و وجود مشکلات مادر حین بارداری تفاوت معناداری با هم نداشتند. از کل 216 نفر از گروه مداخله 17نفر (8%) مبتلا به واژینوز باکتریال بودند که مورد درمان قرار گرفتند. شیوع زایمان زودرس در گروه مداخله با 3 نفر (4/1%) و درگروه کنترل با 12 نفر (7/4%) بود. 3/0 = RR و 033/0 =DR و30 = NNT بود.
    نتیجه گیری
    یافته های این مطالعه نشان داد که غربالگری و درمان واژینوز باکتریال در زنان باردار بطور معناداری توانسته میزان زایمان زودرس را کاهش دهد.
    کلیدواژگان: واژینوز باکتریال، غربالگری، مراقبتهای روتین بارداری، زایمان زودرس
  • ثنا ملاحسینی، لطف الله خواجه پور *، مهناز کسمتی، عبدالرحمن راسخ صفحه 321
    زمینه و هدف

    مطالعات متعددی نشان داده اند که گلوکوکورتیکوئیدها فرآیند یادگیری و حافظه را با اثر بر اجزای مختلف سیستم لیمیبک، از جمله آمیگدال، تحت تاثیر قرار می دهند. آمیگدال یکی از نواحی مهم مغزی درشکل گیری حافظه است. با توجه به اینکه ناحیه قاعده ای-جانبی آمیگدال (BLA: Baso-Laterl Amygdala) دارای توزیع گسترده ای از گیرنده های موسکارینی استیل کولین است، در تحقیق حاضر، اثر تزریق پیلوکارپین در درون ناحیه BLA بر اثر دگزامتازون بر فراخوانی حافظه مورد بررسی قرار گرفته است.

    روش کار

    یادگیری اجتنابی مهاری به عنوان یک مدل یادگیری، با استفاده از دستگاه Step-through، در 80 سر موش صحرائی نر از نژاد ویستار بررسی گردید. همه حیوانات به صورت دو طرفه در ناحیه BLA کانول گذاری شدند. آزمایش های رفتاری، یک هفته بعد ازجراحی، طی دو مرحله آموزش (یادگیری) و آزمون (فراخوانی) با فاصله24 ساعت انجام گرفتند. باثبت زمان تاخیر ورود حیوان به بخش تاریک دستگاه و مدت زمان صرف شده در این بخش، در مرحله آزمون، فراخوانی حافظه آن ها مورد ارزیابی قرار گرفت.

    یافته ها

    تزریق زیرپوستی دگزامتازون پیش از آزمون، فراخوانی حافظه را در حیواناتی که یک روز قبل آموزش دیده بودند، تخریب نمود. تزریق پیلوکارپین (موش/میکروگرم2و1)،آگونیست گیرنده موسکارینی کولینرژیک، به درون ناحیه BLA قبل از استعمال دگزامتازون، مانع از اثرتخریبی دگزامتازون بر فراخوانی حافظه گردید.

    نتیجه گیری

    یافته های این تحقیق نشان داد که اثرتخریبی گلوکوکورتیکوئیدها بر فرآیندهای حافظه ممکن است باکاهش عملکرد مکانیسم موسکارینی کولینرژیک ناحیه BLA میانجی گری گردد.

    کلیدواژگان: پیلوکارپین، آمیگدال قاعده ای، جانبی، حافظه، دگزامتازون، موش صحرائی
  • علی نعمتی، رضا مهدوی، ایرج فیضی، عباس نقی زاده باقی صفحه 333
    زمینه و هدف
    مصرف داروهای شیمی درمانی در بیماران سرطانی دارای عوارض جانبی است. در مدل های حیوانی نشان داده شده است که مصرف اسیدهای چرب ω3 می تواند در کاهش عوارض جانبی ناشی از مصرف داروهای شیمی درمانی موثر واقع شود. مطالعه اخیر با هدف تاثیر مصرف مکمل روغن ماهی بر عوارض جانبی ناشی از شیمی درمانی در بیماران مبتلا به سرطان معده انجام گردید.
    روش کار
    پژوهش حاضر به صورت کارآزمایی بالینی دو سوکور در شهر اردبیل در سال 90-1389 انجام شد. بدین منظور 15 نفر از بیماران داوطلب مبتلا به سرطان معده تحت شیمی درمانی برای گروه آزمایش و 15 دیگر نفر برای گروه کنترل بعد از مصاحبه به صورت تصادفی جهت مطالعه انتخاب گردیدند. سپس به گروه آزمایش مکمل اسیدهای چرب ω3 به میزان 3 گرم (محتوی ایکوزاپنتانوئیک و دوکوزاهگزانوئیک اسید به ترتیب 8/1 و 2/1 گرم) و به گروه کنترل ماده دارونما به مدت شش هفته داده شد. پس از ثبت اطلاعات اولیه هر دو گروه، اطلاعات مربوط به عوارض جانبی شیمی درمانی در شروع، هفته های چهارم و ششم بعد از مداخله جمع آوری شد. نتایج بدست آمده توسط آزمونهای آماری تی مستقل، آمار توصیفی، کای دو و کیو کوکران مورد بررسی قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج مطالعه نشان داد که در میزان تهوع و کرامپ شکمی بیماران مابین دو گروه مورد مطالعه در انتهای هفته ششم اختلاف معنی داری وجود دارد (05/0>p). در گروه آزمایش با افزایش زمان از وقوع تهوع در بیماران کاسته شد و این تفاوت از نظر آماری معنی دار می باشد (05/0>p). در گروه آزمایش با اینکه در طول مطالعه از وقوع ریزش موی سر، استفراغ و اسهال کاسته شد، ولی این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود. هیچ اختلاف معنی داری پس از مداخله در میزان استفراغ، اسهال و ریزش موی سر مابین دو گروه مورد مطالعه وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه حاضر نشان داد که مصرف مکمل روغن ماهی در سرطان معده تحت شیمی درمانی ممکن است از طریق کاهش برخی از عوارض جانبی شیمی درمانی مانند تهوع و کرامپ شکمی مفید باشد، پس می توان از اسیدهای چرب ω3 بعنوان یک مکمل بی ضرر همراه شیمی درمانی در بیماران سرطانی استفاده کرد.
    کلیدواژگان: اسیدهای چرب3 ω، سرطان معده، عوارض شیمی درمانی
|
  • Ettehad Gh, Parastar N., Pahlavan Y., Amani M Page 230
    Background and Objectives
    Matrix Metalloproteinases (MMPs)، a member of photolytic enzyme family، degrade the extra cellular matrix. MMPs have very important roles in physiological and pathological processes. It has been reported that MMPs concentration increase in malignancies such as stomach، breast، colon، lung، head and neck cancers. Infection with Helicobacter pylori is risk factor for gastric cancer and may increase the serum level of MMP-9. The aim of this study was to measure the concentration of MMP-9 in sera of patients infected with H. pylori.
    Methods
    In a descriptive-experimental study، apparent healthy individuals who were refereed for stool and blood tests were randomly selected and their stools and sera samples were collected. A questionnaire containing age، sex، smoking and special diseases in family and type of their diseases was filled for every volunteer. The sera collected immediately after blood sampling and stored in -70oC until used. The concentration of MMP-9 was assessed using ELISA. Stool samples were used for detection of H. pylori antigen.
    Results
    H. pylori positive، negative and equivocal volunteers were 52. 38%، 29. 76% and 17. 85%، respectively. Differences between MMP-9 concentration and H. pylori negative and positive groups were not significant (p =0. 25). A significant increase in MMP-9 concentration was found in sera from drivers in compare with housewives.
    Conclusion
    Although there was an increase in serum concentration of MMP-9 in H. pylori infected person، differences between H. pylori negative and positive groups were not significant. The raised concentration of MMP-9 in drivers may arise from difference in their health condition in compare with the housewives. This study suggests that MMP-9 level in serum may increase before initiation of gastric cancer in H. pylori infected individuals.
    Keywords: Metalloproteinase Enzyme, Helicobacter pylori, Gasteric Cancer, Serum
  • Iranparvar Alamdari M., Ghorbani Behrooz H., Yazdanbood A., Amini Sani N. Page 239
    Background and Objectives
    Diabetes Mellitus is a metabolic disorder in which lacking of control and suitable care lead to disability and mortality. American Diabetes Association (ADA) has emphasized the medical care of diabetic patients and has suggested several objectives to increase survival and improve health outcomes with low complications by controlling the glycemic، lipids، nerupathy and hypertension as well as foot care، nutritional therapy and screening of cardiovascular disease. The aim of this study was to evaluate the quality of care in diabetic patients from Ardabil and its concordance to the standards recommended by ADA.
    Methods
    In a cross sectional study، 100 diabetic patients referring to a clinic of diabetes in Ardabil (2005) were randomly selected and enrolled. The study was conducted according to a questionnaire with 90 questions and physical examination and Final lab tests. Data were collected and analyzed with Spss version 12. ANOVA test was used to compare groups.
    Results
    The 12 months recorded lab tests for diabetic patients were as follows: Hb A1C in 33%، MicroAlbuminuria in 16%، HDL in 58% and LDL in 55% of patients had been checked. Foot and peripheral pulses exams were only recorded in 9 and 5% of patients respectively. In final lab tests، 24% of patients had favorable FBS level (90- 130mg/dl). 46% of patients had suitable Hb A1C and 32% patients had MicroAlbuminuria. Aspirin was recommended to 45% of patients over 50 years old. Only 10% of patient for three lab tests (FBS، LDL cholesterol، Hb A1C) achieved the intended aims. According to ADA recommendations 22% of patients for three risk factors (BP، LDL cholesterol & Total cholesterol) were in optimal level.
    Conclusion
    There is a high difference between current diabetes care in our clinic and ADA goals.
    Keywords: Quality of Care of DM, DM, ADA Recommendations
  • Derakhshani Nezhad Z., Sheikolslami F.M., Farnia P., Deilami Khiabani Z., Ramazanzadeh R., Kazempoor M., Masjedi M. R., Velayati A. A Page 248
    Background and Objectives

    Ethambutol is one of the four main drugs in treatment of tuberculosis. The most common mutation associated with this drug resistance usually occurs in codon 306 of embB. The aim of this study was to detect ethambutol resistance using Allele-Specific PCR and Spoligotyping in various subtypes of Mycobacterium tuberculosis.

    Methods

    140 sputum specimens were collected from suspected TB patients. They were digested and decontaminated using Pettrof method before culturing them on LJ medium. Drug susceptibility testing was performed on 106 culture positive specimens using proportional method. DNA was extracted from the isolated organisms and subsequently subjected to Allele-Specific PCR to detect any mutationin embB306. Spoligotyping was then used to determine the subtypes.

    Results

    Out of 106 cultures positive samples، 36 samples (33. 9%) showed resistance to ethambutol using proportional method. Allele-Specific PCR assay identified 93 as sensitive and 13 (27. 6%) as resistant strains. The results of PCR were in agreement with result of proportional method. The PCR method revealed that 61. 5% of mutation occurred in the first and 38. 5% in third nucleotides. Spoligotyping differentiated Mycobacterium tuberculosis strains into Beijing (10; 9. 4%)، Bovis (2; 1. 8%)، CAS (24; 22. 6%)، EAI (1; 0. 9%)، Haarlem (27; 25. 4%)، LAM (5; 4. 7%)، Manu (5; 4. 7%)، T (27; 25. 4%) and U (2; 1،8%) families. The high frequency of mutation in embB gene was belonged to Haarlem، CAS and T subfamilies.

    Conclusion

    Based on results current study، mutations in the genes other than embB might have occurred in the resistant strains that gave negative result in Allele-Specific PCR assay. Therefore other mechanisms of resistance to this antibiotic should be investigated.

    Keywords: Allele, Specific PCR, Spoligotyping, Mycobacterium tuberculosis, Ethambutol
  • Rahbar S., Ahmadiasl N Page 256
    Background and Objectives
    Numerous studies have been conducted to assess the effects of acute resistance exercises on the structure and the function of heart، but little works done on effects of chronic resistance exercises. So، the objective of current study was to investigate the long term effect of regular exercises on cardiac function and oxidative stress.
    Methods
    Forty male Wistar rats in the weight range of 250- 300 g were used in this study. They were divided in 2 following groups: The 3 months exercises test group and control group which remained without exercises. Regular resistive exercise was carried out according to the model proposed by Tamaki et al. Test group rats exercised for three months. Finally the hearts of 10 rats in each group were taken for homogenization، oxidative stress measurement and the other ten were examined for heart function. Malondialdhyde as an index of oxidative stress and superoxide dismutase، glutathione peroxides and catalase as an indicator of antioxidant capacity with special kits were specifically measured.
    Results
    Regular resistive exercise didn''t significantly affect the rats'' weight، but heart weight in exercise group showed a significant increase (p <0. 05). There was a significant decrease in heart rate in exercise group (p <0. 05). Left ventricle contraction strength and coronary flow had a significant increase in exercise group in comparison with control group (p <0. 05). There was not any significant difference in Malondialdhyde and antioxidant enzymes activity.
    Conclusion
    This study showed that، heart efficiency had a significant improvement under effect of regular resistive exercise. Meanwhile، regular resistive exercise didn’t have any significant effect on oxidative stress and heart antioxidant defense capacity.
    Keywords: Resistance Exercise, Oxidative Stress, Rats
  • Sheikhkanloui Milan H Page 265
    Background and Objective
    It''s been considered that midbrain region namely rostral ventromedial medulla (RVM) is the coring point of modulation of pain. The periaqueductal gray (PAG) matter has been documented to act as antinociceptive along with RVM. However، there are evidences demonstrating that RVM get a few connections from the cuneiformsnucleus (CnF) which might indicate CnF does have the same mechanism as PAG. Thus in this study، we tried to explore the antinociception effects of CnF and GABAA circuits.
    Methods
    Rats were anesthetized with Thiopental drug. Using the stereotaxic apparatus and Paxinos atlas، the point representing for CnF location over the scalp has been designated. One week after the surgery، rats were fully prepared for tests. Animals were put in three groups. First for control group، 0. 5 µl of normal saline was injected into the CnF. Later، a few nanograms of bicucculline (as a GABAA antagonist) were administered into the CnF، dose dependently.
    Results
    From the results، it has been shown that CnF has a role in antinociception effect since the injection of bicucculline increased tail flick latency (TFL) and even further increased TFL when administered dose dependently (with high doses).
    Conclusion
    According to results of current study، CnF has a significant role in pain modulation and circuits of GABAergic system also plays a key role on its antinociception effect.
    Keywords: Nucleus Cuneiforms, Morphine, Bicucculline, GABAA Receptors, Pain Modulation
  • Foumani Mg, Asadpour L., Azizi Saraji Ar, Sharifat Salmani A. Page 276
    Adjuvants are chemicals، microbial components، or mammalian proteins that enhance the immune response to vaccine antigens. Reducing vaccine-related adverse effects and inducing specific types of immunity has led to the development of numerous new adjuvants. Adjuvants in experimental and commercial vaccines include aluminum salts (alum)، oil emulsions، saponins، immune-stimulating complexes (ISCOMs)، liposomes، microparticles، nonionic block copolymers، derivatized polysaccharides، cytokines، and a wide variety of bacterial derivatives. The mechanisms of action of these diverse compounds are different. Factors influencing the selection of an adjuvant include animal species، specific pathogen، vaccine antigen، route of immunization، and type of immunity needed. In this paper we review the current adjuvant types، structure and mechanism of action and their application in the design and production of animal and human vaccines to provide a source for students and researchers in related fields.
    Keywords: Aadjuvants, Vaccine, Immunostimulators, Immunization
  • Karimi A., Bonyadi M., Esmaeili M., Dastgiri S Page 292
    Background And Objectives
    Familial Mediterranean Fever، an autosomal recessive disorder، is the most common and well known periodical fevers syndrome. Disease is mainly prevalent among non-Ashkenazi Jews، Arabs، Turks and Armenia. According to the geographical location of North-West of Iran، neighboring with two high risk FMF population (Turkey and Armenia)، the prevalence of FMF in this region of Iran is not unlikely. The aim of this study was to estimate the carriers rate of FMF common mutations in healthy control people. Results can be potentially useful to estimate prevalence of disease.
    Methods
    Randomly 200 samples from healthy people [non-FMF] from North-West of Iran selected. After taking consent، DNA was extracted from blood samples of these groups. Then mutations were evaluated using ARMS-PCR and RFLP-PCR techniques.
    Results
    from 400 studied alleles، 44 and 7 mutant alleles were found for E148Q and V726A respectively. For 2 other mutations، no mutant alleles were found. The total allelic frequency for these four common mutations was 0. 132. The carriers rate was 23. 4%.
    Conclusion
    This study showed that E148Q has high mutation frequency relative to other mutations in North-West of Iran.
    Keywords: Familial Mediterranean Fever, MEFV Gene, Common Mutations, North, West of Iran
  • Mosaferi, Ziaaedini M., Ebrahim Kh, Amani D., Arabnarmi Z Page 303
    Background and Objectives
    Intense training increases the production of free radicals and causes inflammatory response in athletes. Strengthen and improving athlete’s immune system may reduce the harmful effects of intense physical activity. The aim of this study was to investigate supplementary consumption of coenzyme Q10 on serum concentration of tumor necrosis factor-alpha (TNF-α) during the maximal activity.
    Methods
    Twelve healthy active males (age 21. 75 ± 0. 64 yr، BMI 23. 7±0. 94 kg/m2) performed 30-min exercise at 80% to 85% HRmax. Subjects 120 minutes pre-exercise received either of the following regimens: Coenzyme Q10 (2 mg per kg body weight) or placebo (food color). Blood samples were obtained prior to supplement consumption and immediately after exercise، then groups were reversed after 4 days. The data were analyzed using paired and independent t-test. The statistical significance was set at p <0. 05.
    Results
    TNF-α serum level increased in both supplementation and placebo group (4. 2% and 5. 12% respectively) and the difference between two groups was insignificant.
    Conclusion
    The results of this study indicated that after maximal activity increasing of TNF-α serum level was slower in the supplement group in comparison with placebo group but Q10 consumption did not caused a significant difference between two group (p =0. 8).
    Keywords: Coenzyme Q10, Sport Immunology, Training, TNF, α
  • Mashoufi M., Nazari R., Shirinkam Chouri R., Sharghi A., Mardi A., Azari M Page 312
    Background and Objectives
    Bacterial vaginosis is a condition which is determined by changes in microbial ecosystem of vagina and is considered as a preventable risk factor for preterm delivery. This study was conducted to assess the effectiveness of bacterial vaginosis screening program in routine prenatal care and its effect on decreasing preterm labor.
    Methods
    This clinical trial study was conducted on 474 pregnant women at gestational stage between 2007 and 2008. The participants were randomly divided into 2 groups: intervention group and control group. Screening was performed in intervention group with Amsel''s criteria (3 of 4 needed for diagnosis). Positive cases were given clindamycin cream (2%) for one week. The outcome of the delivery was assessed in both groups afterward. Data were analyzed by SPSS11 software using descriptive statistics.
    Results
    There was no significant difference between two groups regarding pregnancy rank، wanted and unwanted pregnancy، insufficient weight gain، mother vaccination and complication of pregnancy. Bacterial vaginosis was observed in 17 out of 216 (8%) in the intervention group and then treated. Prevalence of preterm delivery in the intervention and control groups were 3 (1. 4%) and 12 (4. 7%)، respectively. The relative risk was protective (RR: 0. 3، DR: 0. 033، NNT: 30).
    Conclusion
    Screening and treatment of bacterial vaginosis in pregnant women could significantly decrease the rate of preterm delivery.
    Keywords: Bacterial Vaginosis, Screening, Routine Prenatal Care, Preterm Delivery
  • Mollahoseini S., Khajehpour L., Kesmati M., Rasekh A Page 321
    Background and Objectives

    Several studies have shown that Glucocorticoids affect learning and memory processes by influences on limbic structures such as amygdala. The amygdala is an important region for memory formation. Considering the existence of the muscarinic acetylcholine receptors in the basolateral amygdala (BLA)، the aim of the present study was to investigate the effect of intra-BLA microinjection of pilocarpine on the effect of dexamethasone on memory retrieval.

    Methods

    As a model of learning، using a step-through apparatus، inhibitory avoidance was used for assessment of long-term memory in 80 adult male Wistar rats. All animals were bilaterally implanted with cannulas into the BLA and were trained and tested (with 24 h interval) 7 days after surgery. Memory retrieval was evaluated by recording of the step-through latencies and the time spent in dark chamber of apparatus in the testing day.

    Results

    Pre-test subcutaneous (s. c) administration of dexamethasone (2 mg/kg) impaired memory retrieval in animals when trained 24 h in advance. Co-pretest microinjection of different doses of pilocarpine (1، 2 μg/rat، intra-BLA)، a muscarinic acetylcholine receptor agonist، with the dexamethasone (2 mg/kg، s. c) caused enhancement of memory retrieval.

    Conclusion

    Results of this research indicate that impairment effect of dexamethasone on memory processes may be mediates by decrease of mechanisms of BLA muscarinic cholinergic.

    Keywords: Pilocarpine, BLA, Memory, Dexamethasone, Rat
  • Nemati A., Mahdavi R., Faizi I., Nagizadeh Baghi A Page 333
    Background and Objectives
    Chemotherapeutics induce side effects in patients with cancer. In animal models the intake of ω3 fatty acids during chemotherapy can increase the impact of chemotherapy drugs and reduce their side effects. This study was aimed to determine the fish oil intake on side effects of chemotherapy drugs in patients with gastric cancer.
    Methods
    A double blind clinical trial study on 30 adult volunteer patients (15 experiments and 15 controls) with gastric cancer was conducted during chemotherapy in Ardabil، Iran، during 2010-2011. Experimental and control groups were selected by randomized allocation. About 3 grams ω-3 fatty acid supplementation (1. 8 g Eicosapentaenoic acid & 1. 2 g Docosapentaenoic acid) and placebo were given to experimental and control groups for 6 weeks، respectively. Then، the results of data were collected at the beginning، 4 and 6 weeks after intervention of ω3/placebo in both groups and analyzed by using descriptive statistics، Chi-Square، Independent sample t-test and Cochran،s Q test.
    Results
    The results of this study showed that there were significant differences of nausea in both group of patients at the end of 6 weeks (p <0. 05). Abdominal cramp and nausea significantly decreased in experimental group during the study (p <0. 05). Hair loss، vomiting and diarrhea were reduced in experimental group during the study، but these differences were not statistically significant. There were no significant differences in vomiting، diarrhea and hair loss between two groups at the end of intervention.
    Conclusion
    The present study showed that the intakes of fish oil strongly reduce side effects of chemotherapy drugs such as nausea and abdominal cramp. So، this oil supplementation appears to be harmless and useful in patients with gastric cancer during chemotherapy.
    Keywords: Supplementation, ω3 Fatty Acids, Gastric Cancer, Chemotherapy Side Effects