فهرست مطالب

مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی
سال چهاردهم شماره 8 (پیاپی 70، آبان 1393)

  • تاریخ انتشار: 1393/09/07
  • تعداد عناوین: 10
|
  • خدیجه احمدزاده *، عبدالرسول خسروی، شعله ارسطوپور، رحیم طهماسبی صفحات 661-668
    مقدمه
    منابع آموزش به بیماریکی از عوامل مهم در ارتقای سطح سواد سلامت بیماران دارای بیماری های مزمن نظیر دیابت است و با هدف توسعه مهارت های خودمراقبتی به کار می رود. این منابع زمانی چنین هدفی را برآورده می کند که برای مخاطبان آن ها قابل درک باشد. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی خوانایی منابع آموزشی منتشر شده در زمینه دیابت انجام شده است.
    روش ها
    این پژوهش از نوع توصیفی با رویکرد تحلیل محتوا است. جامعه پژوهش را 22 منبع آموزش به بیمار در زمینه بیماری دیابت موجود در مراکز بهداشتی درمانی شهر شیراز در سال 1391 تشکیل داد و خوانایی آن با استفاده از شاخص فلش دیانی سنجیده شد. در شاخص فلش دیانی میزان خوانایی عددی بین 0 تا 100 است. هرچه این عدد بزرگ تر باشد میزان خوانایی بالاتر است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی استفاده شد.
    نتایج
    از 22 منبع گردآوری شده، (32%)7 منبع الکترونیکی و (68%)15 منبع چاپی بود. میانگین خوانایی منابع 22±40 به دست آمد. این منابع مناسب افرادی است که سال های اول و دوم دانشگاه را گذرانده باشند. مقایسه میانگین این منابع نشان داد که منابع الکترونیکی نسبت به منابع چاپی خوانایی بیش تری دارند.
    نتیجه گیری
    از آن جا که بیش تر منابع منتشر شده مناسب افرادی است که تحصیلات دانشگاهی داشته باشند و بالاتر از سطح سواد سلامت عموم مردم نوشته شده است، بنابراین تهیه کنندگان این منابع باید در تهیه منابعی ساده و قابل درک متناسب با همه افراد جامعه تلاش کنند.
    کلیدواژگان: خوانایی، آموزش به بیمار، بیماران دیابتی، سطح سواد سلامت
  • عطیه فقیهی مرقی، نیکو یمانی*، پیمان متقی، زهرا دهقانی صفحات 669-679
    مقدمه
    نیازسنجی آموزشی در برنامه های آموزش مداوم، امکان استفاده بهینه از منابع را فراهم می کند. هدف از این مطالعه، بررسی نظرات پزشکان عمومی در خصوص نیازهای آموزشی آنان در رابطه با دوره آموزش مداوم مواجهه با علایم و بیماری های عضلانی اسکلتی بود.
    روش ها
    این مطالعه توصیفی- پیمایشی در سال1392 در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شد. جامعه آماری کلیه پزشکان عمومی مشمول آموزش مداوم بودند. نمونه گیری به صورت یک نمونه در دسترس و حدود 150 نفر انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات فرم نیازسنجی محقق ساخته ای روا و پایا بود. جهت اولویت بندی علایم و بیماری ها از میزان فراوانی مواجهه و نیاز به آموزش استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آمار ناپارامتریک و جدول توافقی انجام شد.
    نتایج
    در این مطالعه تعداد 86 پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت(57 درصد پاسخ دهی). بالاترین میزان مواجهه مربوط به علامت درد مفصلی با فراوانی مواجهه هفتگی 76 (4/88 درصد) بود. پایین ترین میزان مواجهه نیز به علامت تغییر رنگ انگشتان در اثر سرما با فراوانی میزان مواجهه کمی 57 (3/66 درصد) و بیماری اسکلرودرمی با فراوانی مواجهه بندرت 78 (7/90 درصد) اختصاص داشت. علامت کمردرد با فراوانی 62(1/72 درصد) و بیماری آرتریت روماتوئید با فراوانی 60(7/69 درصد) دارای بالاترین میزان نیاز به آموزش بود، در حالی که علامت تغییر رنگ انگشتان در اثر سرما با فراوانی 18(9/20درصد)و بیماری اسکلرودرمی با فراوانی 26(2/30 درصد) میزان نیاز به آموزش پایینی را داشت.
    نتیجه گیری
    از دیدگاه پزشکان بالاترین میزان نیاز به آموزش مربوط به علامت کمردرد و بیماری آرتریت روماتوئید بود که دلیل آن را می توان شیوع بالای آن در جامعه دانست. نتایج این نیازسنجی مجریان آموزش مداوم را قادر می سازد برنامه ای در راستای نیازهای شرکت کنندگان طراحی نمایند.
    کلیدواژگان: نیازسنجی آموزشی، آموزش مداوم، بیماری های عضلانی اسکلتی، پزشکان عمومی
  • منیره متوسلیان، خدیجه نصیریانی* صفحات 670-676
    مقدمه
    یکی از روش های جدید در آموزش، تدریس توسط همتایان است و در تدریس دروس مختلف بکار گرفته شده است اما اثربخشی آن در آموزش پرستاری به خصوص مهارت های بالینی کم تر مورد توجه قرار گرفته است. در این مطالعه به بررسی تاثیر آموزش توسط همتا نزدیک بر یادگیری مهارت پانسمان در دانشجویان پرستاری پرداخته شده است.
    روش ها
    دراین پژوهش تجربی 50 نفر از دانشجویان پرستاری ترم یک دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد واجد شرایط انتخاب و با گمارش تصادفی به دو گروه آموزش توسط مربی و همتا نزدیک تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها چک لیست مهارت پانسمان بود که با مصاحبه و مشاهده قبل و بعد از آموزش تکمیل گردید. نمره کل چک لیست بین صفر تا 388 بود و بر اساس کتاب مرجع اصول و فنون تایلور تهیه گردیده بود. جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی، آزمون کای اسکوئر، تی مستقل وتی زوج استفاده شد.
    نتایج
    بر اساس یافته ها نمره مهارت پانسمان قبل از آموزش بین گروه ها تفاوت معنادار نداشت (08/0p=). بعد از آموزش نمره مهارت پانسمان در گروه آموزش توسط مربی 39/24±322 و در گروه همتا نزدیک 38/14±80/350 بود و بین گروه ها تفاوت معنادار وجود داشت(05/0p<). همچنین نتایج نشان داد که دانشجویان در آموزش مهارت پانسمان توسط همتا نزدیک در سه زیر حیطه، عملکرد بهتری داشتند.
    نتیجه گیری
    اگر چه بهبود مهارت انجام پانسمان دانشجویان پرستاری در گروه همتا مشاهده گردیده است توصیه می گردد مطالعات بیش تری در این زمینه انجام پذیرد.
    کلیدواژگان: تدریس، همتا نزدیک، مهارت بالینی، پانسمان، دانشجوی پرستاری
  • سمانه نخعی، احمد نصیری*، مینو علیزاده، فرشته جوادی، زهرا ابراهیم آبادی صفحات 677-686
    مقدمه
    ارتباط یکی از مفاهیم کلیدی در پرستاری و بخش مهم مراقبت از بیمار است. یکی از اقشار مهمی که با بیماران به طور مستقیم و طولانی مدت در ارتباط هستند دانشجویان پرستاری اند که ارتباط با بیمار بخش مهمی از وظایف آنان و لازمه آموزش و یادگیری موثر مراقبت های بالینی محسوب می شود. در این مطالعه عوامل موثر بر ارتباط بیمار– دانشجو از دیدگاه دانشجویان پرستاری مورد بررسی قرار گرفت.
    روش ها
    این مطالعه توصیفی مقطعی درسال 1392 انجام شد. تعداد 91 نفر ازدانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی بیرجند به صورت نمونه در دسترس وارد مطالعه شدند. اطلاعات از طریق پرسشنامه محقق ساخته که دارای 6 بعد شامل عوامل فردی، اجتماعی، حرفه ای، محیطی، عوامل مرتبط با آموزش و شرایط بالینی بیمار بود، گردآوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی (آزمون های t مستقل، آنالیز واریانس و کروسکال والیس) انجام گرفت.
    نتایج
    از دیدگاه دانشجویان، عوامل حرفه ای با میانگین نمره 71/0±02/4 از مجموع5 نمره، بیش ترین و عوامل فردی با میانگین نمره 46/0±45/3 کم ترین تاثیر را در ارتباط آنان با بیمار دارد. مقایسه دیدگاه دانشجویان به تفکیک متغیرهای دموگرافیک نشان داد که بین دیدگاه دانشجویان دختر و پسر در حیطه عوامل بالینی (001/0=p و 9/2-=t) و اجتماعی(02/0=pو 32/2-=t) تفاوت آماری معناداری وجود دارد.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه حاضر نشان داد که در بین ابعاد مورد بررسی، عوامل حرفه ای تاثیر بیش تری برارتباط دانشجو-بیمار دارد و مدیران سیستم های آموزشی و درمانی بایستی تلاش خود را درجهت تعدیل اثراین عوامل به منظور بهبود این رابطه و در نهایت ارتقای کیفیت آموزش بالینی دانشجویان، متمرکز نمایند.
    کلیدواژگان: ارتباط، بیمار، دانشجوی پرستاری، مراقبت بیمار، دیدگاه دانشجویان
  • حسن اسلامیان، حسین جعفری ثانی، زهره گودرزی، زهرا اسلامیان صفحات 687-697
    مقدمه
    امروزه توانایی تنظیم و مدیریت هیجانات استادان در کلاس درس، مقوله ای بسیار مهم و تعیین کننده برای تدریس موفق و موثر است. هدف اصلی پژوهش حاضر، تعیین رابطه بین هوش هیجانی استادان و اثربخشی تدریس و به کارگیری مولفه های تدریس اثربخش استادان دانشگاه علوم پزشکی بود.
    روش ها
    دراین پژوهش توصیفی همبستگی جامعه آماری شامل کلیه استادان دانشگاه علوم پزشکی مازندران بود که در سال تحصیلی 92-91 مشغول به تدریس بودند (393نفر). مطابق با جدول حجم نمونه کرجسی و مورگان، 191 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش حاضر شامل پرسشنامه محقق ساخته تدریس اثربخش و پرسشنامه هوش هیجانی بار _ ان بود. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون انجام شد.
    نتایج
    بین متغیر هوش هیجانی استادان با انجام تدریس اثربخش توسط آنها رابطه معناداری مشاهده شد (05/0p<). هوش هیجانی استادان با ضریب معناداری قدرت پیش بینی تدریس اثربخش را نشان داد (78/0، ß= 0005/0p<). بین هوش هیجانی استادان و به کارگیری همه مولفه های تدریس اثربخش(طراحی تدریس، اجرای آموزش، مدیریت کلاس درس، روابط انسانی، ارزشیابی و برخورداری از ویژگی های مطلوب شخصیتی) رابطه معناداری وجود داشت (05/0p<).
    نتیجه گیری
    نتایج بیانگر آن بود که با کنترل متغیرهای سن، جنس و تحصیلات استادان، فاکتور هوش هیجانی قادر است با قدرت بالایی اثربخشی تدریس استادان را پیش بینی نماید. به بیان دیگر، برخورداری استادان از هوش هیجانی بالا، می تواند عاملی تعیین کننده در اثربخشی تدریس آنان باشد.
    کلیدواژگان: هوش هیجانی، تدریس اثربخش، پیش بینی تدریس اثربخش، استادان دانشگاه
  • رحمت الله مرزوقی*، مهدی محمدی، فهیمه کشاورزی صفحات 698-710
    مقدمه
    محیط دانشگاه به عنوان محیط فکری و اخلاقی با ایجاد و انتشار دانش موجب افزایش انگیزه و تقویت تعاملات سازنده دانشجویان می گردد و بر بروز و ظهور استعدادهای درخشان شخصیت انسانی تاثیر می گذارد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین کیفیت محیط دانشگاه، تسهیم دانش و عملکرد تحصیلی دانشجویان است.
    روش ها
    این پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز در سال تحصیلی 92- 93 است. نمونه ای با حجم 175 نفر بر اساس روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شد. ابزارهای این پژوهش، پرسشنامه ارتباطات دانشگاه و دانشکده و مقیاس رفتار تسهیم دانش با اقتباس از پژوهش ون دن هوف و دی رایدر نقل از سلیمی بود که پس از محاسبه روایی و پایایی آن ها، بین نمونه ها توزیع و داده ها توسط آزمون رگرسیون چندگانه به روش هم زمان و بر اساس مدل بارون و کنی تحلیل شد.
    نتایج
    یافته ها نشان داد کیفیت محیط دانشگاه پیش بینی کننده مثبت و معنادار عملکرد تحصیلی دانشجویان است (0001/0>ρ، 50/83f=). کیفیت محیط دانشگاه 61 درصد از واریانس کل ارائه دانش دانشجویان را پیش بینی می نماید. مولفه های کیفیت محیط دانشگاه اثر معناداری بر دریافت دانش دارند(0001/0> p، 33/134f=). کیفیت محیط دانشگاه 76 درصد از واریانس کل دریافت دانش دانشجویان را پیش بینی می نماید. مولفه های کیفیت محیط دانشگاه و تسهیم دانش اثر معناداری بر عملکرد تحصیلی دانشجویان دارند(0001/0> p، 76/74f=). همچنین کیفیت محیط دانشگاه به واسطه تسهیم دانش پیش بینی کننده مثبت و معنادار عملکرد تحصیلی دانشجویان است.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج، به منظور بهبود و ارتقای کیفیت محیط دانشگاه و تسهیم دانش دانشجویان پیشنهاد می گردد ارتقای کیفیت محیط دانشگاه در راستای هدف مداری، توسعه روابط علمی و اخلاقی اعضا، حفظ احترام به دانشجویان و افزایش امکانات فیزیکی دانشگاه، جلب مشارکت دانشجویان در تسهیم و به اشتراک گذاری دانش انجام گردد.
    کلیدواژگان: کیفیت محیط دانشگاه، دانشگاه، تسهیم دانش، عملکرد تحصیلی، دانشجویان
  • نادرقلی قورچیان، پریوش جعفری، مصطفی قانعی، شهرام شایان* صفحات 711-728
    مقدمه
    یکی از اساسی ترین مسائل در مدیریت آموزش عالی، «چگونگی پیوند بین آموزش و پژوهش»است. این مساله در دانشگاه های علوم پزشکی ایران به لحاظ پیچیده تر بودن ساختار و وظایف خاص این دانشگاه ها در مقایسه با دانشگاه های تحت پوشش وزارت علوم، با چالش بیش تری مواجه است. مطالعه حاضر از طریق بررسی و شناسایی مولفه های اصلی و تاثیرگذار بر نحوه تعامل و پیوند بین این دو کارکرد اساسی دانشگاه ها در جهان، اقدام به طراحی الگویی متناسب برای ارائه به دانشگاه های علوم پزشکی نموده است.
    روش ها
    با استفاده از مرور مستندات موجود در تارنماهای دانشگاه های اصلی 10 کشور برتر دنیا بر اساس رتبه بندی شانگهای (از هر کشور 1 تا 5 دانشگاه)، موسسه آموزش عالی تایمز انگلستان (حوزه علوم پزشکی) و همچنین بررسی ادبیات پژوهش مولفه های تاثیر گذار بر پیوند بین آموزش و پژوهش جمع آوری و تحلیل گردید. همچنین با استفاده از مدل مفهومی سه شاخگی مولفه های به دست آمده بر اساس سه عامل ساختاری، محیطی و رفتاری طبقه بندی شد.
    نتایج
    نتایج حاصل از بررسی 32 دانشگاه برتر جهان و مرور ادبیات پژوهشی مرتبط، منجر به شناسایی 17 مولفه اصلی و 42 زیر مولفه گردید که موارد مذکور بر اساس همگنی آنها با هم در چارچوب مدل مفهومی سه شاخگی طراحی و ارائه گردید. بر اساس مدل مذکور مولفه ها و زیر مولفه های استخراج شده در قالب سه عامل ساختاری، رفتاری و محیطی قابل جاگذاری بوده و ارتباط تعاملی بین آنها مشخص گردیده است.
    نتیجه گیری
    مجموعه مولفه های ارائه شده در مدل مفهومی می توانند به عنوان اجزای اصلی تدوین «راهبرد های سازمانی» به منظور هم راستا کردن آموزش و پژوهش و بهره گیری از مزایای این هم افزایی در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی، مورد استفاده قرار گیرد.
    کلیدواژگان: پیوند بین آموزش و پژوهش، مدل مفهومی سه شاخگی، مطالعه مروری، دانشگاه های علوم پزشکی ایران
  • فریبا حقانی، طیبه شکری*، اطهر امید، محمد علی برومند، زیبا فرج زادگان صفحات 729-741
    مقدمه
    امروزه محققین معتقدند که تفاوت هایی در تاثیرگذاری آموزش بر پایه مساله در مقایسه با روش های سنتی و مرسوم مانند سخنرانی وجود دارد و در همین راستا، پژوهش های زیادی انجام شده است. مطالعه حاضر به منظور بررسی مطالعات مختلف با هدف مقایسه پیشرفت تحصیلی دانشجویان پزشکی در روش تدریس سخنرانی و یادگیری مبتنی بر مساله از طریق مرور نظام مند شواهد انجام پذیرفت.
    روش ها
    پژوهش حاضر به روش مرور نظام مند مطالعات انجام شد. در این مطالعه، کلیه مقالات منتشر شده از سال های 1998 تا 2013که مرتبط با مقایسه ی پیشرفت تحصیلی در دانشجویان پزشکی با دو روش سخنرانی و یادگیری مبتنی بر مساله بود، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. ابتدا سوال مطالعه تعریف و استراتژی جستجو مشخص گردید. برای جستجوی مطالعات از بانک داده های بین المللی از جمله، Pubmed، SCOPUS، Wiley، Springer، Ovid، EMBASE و منابع داخلی از بانک های MagirIran، Iranmedex.، Irandoc SID و مجلات مرتبط با استفاده از کلید واژه های مناسب و ترکیب آنها استفاده گردید. مقالاتی که شرایط ورود به مطالعه را داشتند از نظر کیفیت با استفاده از چک لیست های مربوطه ارزیابی شدند.
    نتایج
    از مجموع 95 مقاله که در جستجوی اولیه منابع به دست آمد، در نهایت 8 مقاله قابل استناد و دسته بندی در زمینه پیشرفت تحصیلی انتخاب و وارد مرحله تجزیه و تحلیل داده ها شد. در اکثر پژوهش هایی که به مقایسه این دو روش پرداخته بودند پیشرفت تحصیلی در گروهی که محتوای درسی با روش یادگیری مبتنی بر مساله به آنها ارائه شده است بالاتر بود و در هیچ مطالعه ای پیشرفت تحصیلی در گروه یادگیری مبتنی بر مساله کم تر از روش های سنتی یا سخنرانی نبوده است.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از روش یادگیری مبتنی بر مساله باعث افزایش توانایی شناختی دانشجویان پزشکی می شود و در بهبود پیشرفت تحصیلی آنان نیز اثربخش است.
    کلیدواژگان: مرور نظام مند، یادگیری مبتنی بر مساله، سخنرانی، پیشرفت تحصیلی، دانشجویان پزشکی
  • زهره بادیه پیمای جهرمی*، مصطفی عنایت راد، حمید صالحی نیا صفحات 742-747
    مقاله ای با عنوان تاثیر برنامه آموزشی-توجیهی بر خودپنداره حرفه ای دانشجویان مقطع کارشناسی پرستاری در مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی، جلد 14 و شماره 6 منتشر شده است. این مطالعه به صورت تجربی بر روی 50 دانشجوی کارشناسی پرستاری دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در نیمسال اول سال تحصیلی 91-90 صورت گرفته است(1). با توجه به سیاست های مجله مبنی بر انتشار نقد مقاله برای بهبود کیفیت مقالات منتشر شده و مشخص بودن تاثیرگذاری این مقالات و عملی شدن ترجمان دانش(2) و با توجه به اهمیت روز افزون نیاز به مقالات مداخله ای برای تصمیم گیری های بهداشتی(3) ذکر چند نکته در مورد مقاله فوق برای اطمینان بیش تر به مقاله قابل ذکر است. در وهله اول به عنوان یک خواننده بابت چنین کار مفید و کاربردی به نویسنده های مقاله تبریک گفته وامیدوارم من بعد نیز شاهد انتشار مقالاتی از این قبل که برای سیستم آموزش پزشکی و پرستاری بسیار مفید و سازنده است، باشیم، ضمن این که مقاله به گونه ی مناسبی نگارش شده است، ولی برای تایید و تکمیل این مقاله سازنده و کاربردی موارد زیر قابل بحث است: 1- در مطالعه حاضر ذکر شده است از روش نمونه گیری تصادفی بر پایه ی زوج و فرد بودن شماره دانشجویی برای تخصیص افراد به دو گروه استفاده گردید، با توجه به این که در هر گروه 25 نفر وجود داشته است، روش تصادفی و تخصیص گروه ها به خوبی روشن نیست، چرا که در این گونه روش تصادفی تعادل افراد در دو گروه در همه موارد ممکن است رخ ندهد، به این صورت که اگر به صورت تصادفی تعدادی عدد(شماره دانشجویی) را انتخاب کنیم، ممکن است شماره همه به تصادفی فرد شود و در یک گروه(برای مثال مداخله) قرار بگیرند، بعد با تکمیل شدن این گروه ممکن است گروه دیگر به تصادف، تکمیل نشده باشد در این صورت بالاجبار می بایست تعدادی را بدون تخصیص تصادفی در گروه دیگر جای داد. یعنی در حقیقت با این روش نمی توان از برابر بودن تعداد افراد تخصیص داده شده به دو گروه مطمئن بود. 2- مورد قبلی شاید با رسم دیاگرام روند کار بهتر روشن شود(4)، چرا که مشخص نشده است که چه تعداد دانشجو واجد شرایط بوده اند و برای مطالعه اعلام آمادگی کرده اند 50 نفر بوده اند و این 50 نفر به دو گروه تقسیم شده اند، یا این که تعداد بیش تری برای ورود به مطالعه داوطلب شده اند و از بین آن ها 50 نفر انتخاب شده اند و سپس به دو گروه تقسیم شده اند(4). 3. استفاده از فرمول برای محاسبه حجم نمونه: محققین در حالی حجم نمونه را بر اساس مطالعات مشابه محاسبه کرده اند که هیچ استنادی به مقالات مشابه نکرده اند و مشخص نیست که تفاوت میانگین ها و انحراف معیار متغیر اصلی در دو گروه بر چه اساس تعیین شده است، در صورتی که از مطالعه خاصی برای این منظور استفاده شده است، برای اطمینان نیاز است تا به مطالعات استناد شده و تفاوت ها میانگین ها و واریانس متغیر در دو گروه در فرمول محاسبه حجم نمونه، بر پایه شواهد علمی باشد تا برای خواننده سوالی ایجاد نشود(4). 4. در مورد معیار های خروج ذکر شده است که عدم شرکت در جلسه توجیحی و یا عدم شرکت در دو جلسه به عنوان معیار خروج تلقی می شد، آیا همه افراد مورد مطالعه تا پایان مطالعه این شرایط را رعایت کرده اند، چون در نتایج به این نکته اشاره ای نشده است که آیا افرادی طی مطالعه خارج شدند یا خیر؟ از طرفی مطالب آموزشی با توجه به وابستگی مطالب جلسات، اساس غیبت دو جلسه به عنوان معیار خروج چه چیز بوده است. 5. آلودگی داده ها: استفاده از افرادی که مطالعه ی پایلوت در این مطالعه برای تایید پایایی مطالعه، در مطالعه اصلی با اشکالاتی همراه است و باعث آلودگی داده ها می شود که در این پژوهش اشاره ای نشده است، که آیا افراد مطالعه پایلوت از مطالعه خارج شدند و این آیتم به عنوان یک معیار خروج در نظر گرفته شد یا نه(5). 6. بررسی عدم تفاوت دو گروه از نظر متغیر های زمینه ای و اصلی(4): در جدول 3 مشخص می شود دو گروه از نظر متغیر های زمینه ای و دموگرافیک متفاوت هستند، که این می تواند بر نتایج مطالعه تاثیرگذار باشد. برای مثال در گروه تجربی درصد کم تری از افراد مجرد هستند، و با توجه به درگیری کم تر این افراد و تمرکز بیش تر در درس و مسائل آموزشی می تواند در نتایج هر چند اندک تاثیر گذار باشد(4). با توجه به نقش سازنده نقد در بهبود کیفیت مقالات و پویایی دانش و ارتباط بین پژوهشگران، انتظار می رود با رعایت نکاتی هر چند جزیی شاهد ارتقای سطح کیفی مقالات در سطح کشور عزیزمان باشیم و بدین طریق شواهدی مطمئنی برای تصمیم گیری فراهم خواهد شد(6)، که در راستای اهداف توسعه کشور در جهت تولیدات علمی نیز است(7).
  • سارا مرتاض هجری، رقیه گندم کار*، عظیم میرزازاده، ماندانا شیرازی، هومان حسین نژاد، محمد جلیلی صفحات 748-750
    انجمن آموزش پزشکی اروپا (The Association for Medical Education in Europe) یا AMEE در سال 1972 در کپنهاگ به عنوان شاخه اروپایی فدراسیون جهانی آموزش پزشکی بنا نهاده شد؛ اما به زودی فعالیت های خود را در سطح بین المللی گسترش داد و امروزه به عنوان یک سازمان معتبر جهانی در زمینه آموزش پزشکی شناخته می شود و بیش از 90 کشور در آن عضو هستند. این انجمن از طریق برگزاری همایش های سالانه، انتشار مجله، انتشار گایدلاین، برگزاری کارگاه ها و کورس های آموزشی و وبینارها برای ارتقای کیفیت آموزش علوم پزشکی و توسعه پژوهش های مرتبط تلاش می کند. کنفرانس AMEE که به صورت سالانه در یکی از شهرهای اروپایی برگزار می شود، هم اکنون به عنوان یکی از مهم ترین محافل علمی برای ملاقات و تبادل ایده ها و تجربیات دست اندرکاران آموزش علوم پزشکی شناخته شده است. در این کنفرانس استادان دانشگاه، متخصصان آموزش، پژوهشگران، مدیران و دانشجویان حوزه علوم پزشکی به ارایه فعالیت های کاری خود در طیف وسیعی از حیطه های آموزش پزشکی مانند برنامه ریزی، ارزشیابی، یادگیری الکترونیک، روش های تدریس می پردازند. علاوه بر این، با شرکت در کارگاه ها، سمپوزیوم ها، دوره های آموزشی و جلسات مختلف ارائه سخنرانی و پوستر از نظرات متخصصان و تجربیات یکدیگر استفاده می کنند.
|
  • Khadijeh Ahmadzadeh *, Abdolrasoul Khosravi, Sholeh Arastoopoor, Rahim Tahmasebi Pages 661-668
    Introduction
    Patient education materials are one of the important factors to improve the health literacy of patients with chronic diseases like diabetes and are employed in order to develop self-care skills. These materials will meet such objectives if they are understandable by their audiences. Hence, the aim of present study was to evaluate the readability of educational resources published about diabetes.
    Methods
    This research was a descriptive study with a content analysis approach. The sample consists of 22 patient education materials about diabetes available in Shiraz health centers in 2012 and their readability was measured by Flesch Dayani index in which readability level is a figure ranging from 0 to 100. The bigger the figure, the higher the readability. The collected data were analyzed using descriptive statistics tests.
    Results
    22 materials were collected which 7 (32%) of them were electronic and 15 (68%) were printed. The average readability score was 40±22. These materials are appropriate for individuals who have already passed the first and second years of university. Electronic resources were also found to have a higher readability level than printed ones.
    Conclusion
    Since most of the published materials are suitable for people with higher education and written with a language beyond public’s health literacy, health information providers are strongly advised to prepare simple education materials understandable for all people in the society.
    Keywords: Readability, Patient education, Diabetic patients, Health literacy
  • Atiye Faghihy Maraghi, Payman Motaghi, Zahra Dehghani Pages 669-679
    Introduction
    Educational needs assessment in continuing medical education programs can provide the opportunity for optimum use of resources. The aim of this study was to determine the viewpoints of general physicians about their educational needs in the continuing education courses about encountering with musculoskeletal signs and diseases.
    Methods
    This descriptive survey study was performed in 2013 in Isfahan University of Medical Sciences. The participants were a number of 150 general physicians participating in the continuing education courses who were selected through convenient sampling. The data collection tool was a self-tailored questionnaire to perform needs assessment. The validity and reliability of the questionnaire were confirmed. To prioritize the diseases and their symptoms, the frequency of encountering and educational needs were used. The collected data were analyzed through non-parametric statistics and cross tabulation.
    Results
    In this study 86 questionnaires were analyzed (57 percent response). From the viewpoints of general physicians, the maximum encountering was Joint Pain sign (88.4%). The lowest rates of encountering were Raynaud's Phenomena sign (%66.3) and Scleroderma Disease (%90.7). The Education was claimed to be the most needed for Back Pain (%72.1) and Rheumatoid Arthritis Disease (%69.7), and the least needed for Raynaud's Phenomena (%20.9) and Scleroderma Disease (%30.2).
    Conclusion
    From the general physicians’ viewpoints, Lower Back Pain and Rheumatoid Arthritis Disease were the most needed for education. This can partly be due to the prevalence of these cases. Therefore, the results of this needs assessment may enable executives to plan appropriate continuing medical education with regard to the participants’ needs.
    Keywords: Needs Assessment, continuing medical education, musculoskeletal diseases, General Physicians
  • Monireh Motevasseliyan, Khadijehi Nasiriaian * Pages 670-676
    Introduction
    One of the new methods of teaching is peer teaching. Although it has been applied to various contexts, its efficacy has gained little attention in nursing education especially in clinical skills. Therefore, this study examined the effect of near-peer teaching on learning dressing skills among nursing students.
    Methods
    In this experimental study, 50 freshmen nursing students studying in Shaheed Sadoughi University were selected and randomly assigned to two groups of instructor teaching and near-peer teaching. The data collection tool was a dressing skill checklist which was completed based on interviews and observations before and after training. The collected data were analyzed using descriptive statistics, chi-square test, and independent and paired samples t-tests.
    Results
    No significant difference was found between two groups regarding the scores of dressing skills before training (p = 0.08). After training, the score of dressing skills was 322±24.39 in instructor group and 350. 80±14.38 in near-peer group, and there was found a significant difference between groups (p < 0.05). The results of this study showed that students in near-peer teaching group performance better in three sub-domains.
    Conclusion
    Although the improvement of dressing skills of nursing students was observed in the near-peer group, it is recommended that further studies be conducted in this area.
    Keywords: Near, peer teaching, clinical skills, dressing, nursing students
  • Samaneh Nakhaee, Ahmad Nasiri *, Mino Alizade, Freshte Javadi, Zahra Ebrahim Abadi Pages 677-686
    Introduction
    The relationship is a key concept in nursing and an integral part of patient care. Nursing students are one of the most influential individuals who directly communicate with patients for a long period of time, therefore proper relationship with patients is considered one of their important duties and a necessity for effective training and learning clinical cares. This study aimed to identify the factors affecting student-patient relationship from the viewpoints of nursing students.
    Methods
    This cross-sectional descriptive study was conducted in 2013. Ninety-one nursing students of Birjand university of Medical Sciences were selected through convenient sampling. Data were gathered through a researcher-made questionnaire consisted of six categories including: personal, social, professional, environmental, educational and clinical conditions of patients. The collected data were analyzed through descriptive and analytical statistics (independent t-tests, ANOVA, and Kruskal-Wallis).
    Results
    The results showed that professional (4.02±0.71) and personal factors (3.45±0.46) were the most and the least important factors from the students’ perspective, respectively. A demographic comparison revealed a significant difference between the viewpoints of male and female students in terms of clinical (t=2.9, p=0.001) and social (t=-2.32, p=0.02) factors.
    Conclusion
    The Results indicated that professional factors had the greatest effect on student-patient relationship. Thus health providers and educational managers should focus their efforts on modifying professional factors in order to improve student-patient relationship and thereby improve the quality of clinical education.
    Keywords: Relationship, patient, nursing student, patient care, student's viewpoints
  • Hassan Eslamian *, Hossein Jafari Sani, Zohreh Goodarzi, Zahra Eslamian Pages 687-697
    Introduction
    The ability to set and manage faculty members’ emotions in classrooms is an important and determinant factor in successful and effective teaching. The main objective of this study was to determine the relationship between emotional intelligence and effectiveness of teaching and implementation of effective teaching components by faculty members of Mazandaran University of Medical Sciences.
    Methods
    This descriptive study was conducted on 393 faculty members of Mazandaran University of Medical Sciences who were teaching in 2012-2013 academic years. A sample of 191 faculty members was selected according to krejcie and Morgan’s sample size table. Research tools were a research-made effective teaching questionnaire and Bar-Ann emotional intelligence questionnaire. The collected data were analyzed using descriptive statistics, Pearson Correlation and Regression analysis.
    Results
    The findings showed a significant relationship between faculty members’ emotional intelligence and their effective teaching (p< 0.05). Their emotional intelligence was able to predict the effective teaching with a significant coefficient (ß=0.78, p<0.0005). There was a significant correlation between faculty members’ emotional intelligence and implementation of all the components of effective teaching (teaching design, education, classroom management, human relations, assessment, and desired personality traits) (P<0.05).
    Conclusion
    The results indicated that by controlling variables such as age, gender, and education of faculty members, emotional intelligence can strongly predict the effectiveness of their teaching. In other words, faculty members` high emotional intelligence could be a determining factor for their effective teaching.
    Keywords: emotional intelligence, effective teaching, university professors
  • Rahmatollah Marzooghi *, Mehdi Mohammadi, Fahimeh Keshavarzi Pages 698-710
    Introduction
    As an intellectual and ethical environment, university campus increases motivation and enhances constructive interactions among students by creating and disseminating knowledge and leads to emergence of talents. The purpose of this study was to examine the relationship among university Campus community quality, knowledge sharing and students’ academic performance.
    Methods
    This descriptive-correlational study was performed on all students of Shiraz University of Medical Sciences in 2013-14 academic years. 175 students were selected through random sampling method. Research tools were the College and University Community Inventory Ernest Boyer and the knowledge sharing behavior scale derived from the work of Van den Hooff and De Ridder cited in Salimi. The questionnaires were distributed among subjects after calculating the validity and reliability. Data were analyzed through simultaneous multiple regression analysis according to Baron and Kenny’s model.
    Results
    Results showed that: 1) Campus community quality was a significant positive anticipant of students’ academic performance (p<0.0001T f=50.83). 2) Campus community quality anticipated 61% of students’ total knowledge sharing variance. 3) Campus community quality components had a significant influence on knowledge reception (p<0.0001, f=33.134). 4) Campus community quality anticipated 76% of students’ total knowledge reception variance. 5) Knowledge sharing and Campus community quality components had significant effects on students’ academic performance (p<0.0001, f=76.74). 6) Due to the mediating role of knowledge sharing, Campus community quality also was a significant positive anticipant of students’ academic performance.
    Conclusion
    According to the results, in order to enhance and promote campus community quality and students’ knowledge sharing, the following are suggested: improving the quality of campus community in line with target-orientation, promoting scientific and ethical relations among the members, maintaining respect for students and enhancing university physical facilities, and encouraging students participation in knowledge sharing.
    Keywords: Campus community quality, university, knowledge sharing, academic performance, students
  • Nader Gholi Ghourchian, Parivash Jaafari, Mostafa Ganeni, Shahram Shayan * Pages 711-728
    Introduction
    Teaching-Research Nexus (TRN) is one of the most fundamental issues in higher education management. This issue faces greater challenges in Iranian universities of medical sciences due to their more complex structure and obligations in contrast to universities under the supervision of Ministry of Science. Therefore, this study tried to design an appropriate model of teaching-research nexus for Iranian universities of medical sciences by identifying the determining components involved in the interaction and nexus between teaching and research in the world’s top universities.
    Methods
    Using a review study, documents available in the university websites of the world’s top 10 countries (according to Shanghai Ranking of 1 to 5 top universities in each country), as well as Times Higher Education Ranking (medical sciences), and the literature on components affecting research-teaching nexus were reviewed and analyzed. The obtained components were classified through the three-dimensional conceptual model into structural, environmental, and behavioral factors.
    Results
    The results of the review of the world’s top 32 universities and relevant research literature led to the identification of 17 major and 42 minor components which were designed and presented in the three-dimensional conceptual model based on their homogeneity. According to the model, the extracted major and minor components were classified into structural, environmental, and behavioral factors and their interactive relationship was identified.
    Conclusion
    The components presented in the proposed conceptual model can be employed as the main part of formulating “organizational strategies” in order to align teaching and research and to be able to benefit from such interaction in universities and institutes of higher education.
    Keywords: Teaching, Research Nexus, Review Study, Three Dimentional Model, universities of medical sciences
  • Fariba Haghani, Taiebe Shokri *, Athar Omid, Mohammad Ali Boroumand, Ziba Farajzadegan Pages 729-741
    Introduction
    Nowadays researchers widely believe that there are differences in the effectiveness of problem-based training compared to traditional methods such as lecture. This study was done in order to compare academic achievement in lecture-based learning versus problem-based learning among medical students through a systematic review.
    Methods
    This study is a secondary research done using a systematic review method. In this study, all published articles related to comparing academic achievement of medical students through lecture and problem-based methods were analyzed. These studies were conducted from 1998 to 2013. At first, the question of study was defined and search strategy was specified. The related articles were searched through international data bases such as, Pubmed, SCOPUS, Wiley, Springer, Ovid, EMBASE and internal resources such as, Iranmedex, Irandoc, SID, Magiran and related journals using the proper keywords and mixing them. Articles that met the inclusion criteria were assessed using the relevant checklists.
    Results
    Out of the total 95 articles found in the primary search of resources, eight met the inclusion criteria. In most studies comparing these two methods, academic achievement was higher in groups with problem-based learning, and in none of the reviewed studies, academic achievement was found to be less in problem-based group compared with the group receiving traditional or lecture-based methods.
    Conclusion
    The results of this study showed that using a problem-based learning method can increase cognitive abilities of medical students and can be effective in improving their academic achievement.
    Keywords: Systematic Review, problem, based learning, lecture, academic achievement, medical students