فهرست مطالب

فیزیک زمین و فضا - سال سی و نهم شماره 1 (بهار 1392)

فصلنامه فیزیک زمین و فضا
سال سی و نهم شماره 1 (بهار 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/02/20
  • تعداد عناوین: 14
|
  • نعیمه سادات مقدسی، حسین هاشمی، محمدرضا قیطانچی صفحات 1-12
    توموگرافی زمان سیر لرزه ای، روشی مناسب برای بازسازی مدل سرعتی زیر سطح زمین است. همواره کمبود داده و پوشش پرتو به اندازه کافی موجب ایجاد ابهاماتی در توموگرافی شده است. با استفاده از روش توموگرافی بازتابیوتوموگرافی عبوری (استفاده از امواج مستقیم)، نه تنها سرعت ها تعیین می شوند بلکه با تلفیق آنها یک مدل سرعتی دقیق ساخته می شود. در این تحقیق داده های زمان رسید بازتابی که در طول یک خط لرزه ای در منطقه لرستان برداشت شده و داده های زمان رسید زمین لرزه های محلی ثبت شده در بازه زمانی 2006 تا 2011 در منطقه مورد بررسی، با اعمال فیلترهای مختلف به منظور ایجاد محدودی تهایی در عمق و فاصله رو مرکزی و آزیموت، برای اجرای مراحل توموگرافی زمان سیر لرزه ای تلفیق شدند. مدل سرعتی جدیدی از داده های تلفیق یافته به دست آمده و در حین مراحل پردازش داده های خام در امتداد خط لرز های مورد نظر، بکار گرفته شد. بعد از اعمال هر دو مدل سرعت به دست آمده از داده های بازتابی و داده های تلفیقی، مقاطع بعد از مهاجرت هر دو به طور جداگانه مقایسه شد. در این دو مقطع که درهمه مراحل به جز مدل سرعتی، مشترک هستند، بازتاب کننده ها با وضوح و پیوستگی بیشتری در مقطع حاصل از داده های تلفیقیمشاهده شدند.
    کلیدواژگان: توموگرافی، وارون سازی، مدل سرعتی، زمین لرزه، بازتاب کننده، لرستان
  • ایرج مداحی، ناصر کشاورز، اصغر نادری، مصطفی حیدری، سجاد اسماعیل پور صفحات 13-29
    در این تحقیق به منظور برآورد مشخصات مخزن و بررسی های رخساره ای در میدان شادگان، ابتدا سرسازند سروک و بخش های بالایی آن به منزله لایه های مخزنی هدف، تفسیر ساختمانی شد و سپس با اعمال روش های وارون سازی لرزه ای، نشانگر مقاومت صوتی لایه های پیش گفته استخراج شد. با به کارگیری روش های آماری و شبکه های عصبی مصنوعی پارامتر های مخزنی تخلخل و سیری (اشباع) شاره در لایه های مخزنی سازند سروک مورد بررسی قرار گرفت و نقشه توزیع آنها تهیه شد. تحلیل نتایج و بررسی نقشه های مقاومت صوتی، تخلخل مفید، سیری شاره و مقدار هیدروکربور نشان داد که زون های مخزنی گروه بنگستان محدود به بخش های سروک 2 و سروک 4 است که دارای تغییرات رخساره ای هستند؛ به طوری که این تغییرات در گستره مکانی باعث تفکیک جانبی زون های مخزنی به دو بخش کاملا مجزای رسوبی با AIو میزان تخلخل کاملا متفاوتی شده است. وقتی که این تغییرات رخساره ای و مقدار تخلخل در کنار سیری شاره مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت مشخص شد که مخازن گروه بنگستان در میدان شادگان تحت تاثیر تغییرات رخساره ای اند و به دو بخش شمال غربی و جنوب شرقی تقسیم می شوند که بخش شمال غربی، دارای پتانسیل مخزنی بیشتری است. با توجه به نتایج این طرح، مخازن سازند سروک در این میدان از نوع مخازن چینه ای ارزیابی می شوند و تغییرات رخساره ای درحکم عامل اصلی کنترل کننده کیفیت مخزنی آنها در نظر گفته شده است. لذا برای توسعه و حفاری های جدید، بخش شمال غربی میدان و زون های مخزنی 2 و 4 پیشنهاد می شود.
    کلیدواژگان: رخساره، تخلخل، سیری آب، نشانگر لرزه ای، کیفیت مخزن، میدان شادگان
  • آرش متشرعی صفحات 31-43
    با ظهور فناوری گرانی سنجی ماهواره ای، امکان محاسبه درجات بالای ضرایب ژئوپتانسیل و در نتیجه دسترسی به میدان گرانی با قدرک تفکیک مکانی زیاد میسر شده است. مدل ژئوپتانسیل EGM2008 با ضرایب بسط تا درجه 2190 معادل قدرت تفکیک مکانی حدود 10 کیلومتر، کاربردهای فراوانی در بررسی های میدان گرانی زمین دارد. یکی از کاربردهای این مدل، محاسبه مدل پوسته با قدرت تفکیک مکانی مناسب است. به ویژه در منطقه فلات ایران که به سبب شرایط خاص جغرافیایی و توپوگرافی (وجود کوهستان های صعب العبور و کویرهای فاقد دسترسی مستقیم) امکان مشاهدات زمینی میدان گرانی به شکل یکنواخت و یکپارچه وجود ندارد.
    در این پژوهش با استفاده از میدان بی هنجاری بوگه محاسبه شده از ضرایب ژئوپتانسیل در یک شبکه با تراکم 0.1 درجه اقدام به بازسازی و محاسبه مدل پوسته پیوسته با قدرت تفکیک مکانی هم ارز میدان بی هنجاری بوگه (0.1 درجه) شد. با توجه به عمق متوسط موهو به منزله چشمه سبب ساز، در منطقه معادل 40 کیلومتر به منظور حذف تاثیرات بی هنجاری های سطحی، یک فیلتر پایین گذر میانگین گیر متحرک، با تابع کرنل 5 در 5 یکانی به کار رفته است. در این مدل سازی، از مدل پوسته جهانی (براساس داده های امواج سطحی حاصل از زمین لرزه ها) با قدرت تفکیک مکانی 2 درجه، به منظور برازش با داده های بی هنجاری بوگه و محاسبه فاکتورهای برازش استفاده شده است. شیب خط برازش 12.499- برآورد شد که با توجه به رابطه خطی بوگه معادل تباین چگالی حدود 300 کیلوگرم بر متر مکعب است.
    مدل پوسته محاسبه شده با مدل های پوسته جهانی و مدل دهقانی (دهقانی و ماکریس، 1983) به لحاظ آماری مورد مقایسه قرارگرفته است. تفاوت مشاهده شده در منطقه البرز میانی (قله های مرتفع دماوند و پیرامون آن) با نتایج صدودی و همکاران (2009) مقایسه شد و ادعای بی ریشه بودن کوه های البرز، به خصوص برای البرز میانی، مورد تردید قرار گرفته است.
    کلیدواژگان: مدل ژئوپتانسیل EGM2008، مدل پوسته، بی هنجاری بوگه، فیلترپایین گذر میانگین گیر متحرک
  • عباسعلی جمعه‎گی، عبدالرضا صفری صفحات 45-58
    مدل سازی میدان گرانی و تعیین ژئوئید به روش مسئله مقدار مرزی، یک مسئله معکوس و بدوضع است که نیاز به پایدار سازی دارد. روش های متداول پایدار سازی هنگامی جواب صحیح را برآورد خواهند کرد که ماتریس وزن مشاهدات معلوم باشد و این شرط جزء فرضیات مسائل معمول پایدارسازی است. مشکل هنگامی حادتر می شود که از تلفیق مشاهدات گوناگون با وزن های متفاوت و نامعلوم برای تعیین ژئوئید در قالب یک مسئله مقدار مرزی بدوضع، استفاده شود. ازآنجاکه همه مشاهدات ژئودزی تحت تاثیر میدان گرانی زمین صورت می گیرد، حاوی اطلاعات گرانشی اند؛ و همچنین ترکیب مشاهدات گرانشی از انواع گوناگون در مسائل مقدار مرزی، موجب افزایش درجه آزادی و دستیابی به دقت های بالاتر می شود. لذا در این مقاله برای حل مشکل استفاده از مشاهدات نامتجانس درحکم مقادیر مرزی و تعیین وزن نسبی آنها، از روش کخ- کوشه، در برآورد مولفه های واریانس به منزله برآوردی از وزن نسبی مشاهدات از انواع (1) اندازه بردار شتاب گرانی حاصل گرانی سنجی، (2) ژئوئید حاصل از ارتفاع سنجی ماهواره ای و (3) ژئوئید حاصل از GPS/Leveling، در مسئله مقدار دومرزی تعیین ژئوئید با مرزهای ثابت و آزاد که مسئله ای بدوضع است، استفاده شده است. از مزایای این روش هم زمانی حل مسائل بدوضع و وزن دهی به مشاهدات و مقادیر مرزی است. بدین ترتیب در این تحقیق نخستین بار، امکان تلفیق انواع مقادیر مرزی نامتجانس از قبیل ژئوئید حاصل از GPS/Leveling و ارتفاع سنجی ماهواره ای با وزن نسبی مناسب در کنار مشاهدات شتاب جاذبه، برای تعیین ژئوئید و مدل سازی میدان گرانی با قدرت تفکیک زیاد فراهم شد. صحت وزن نسبی برآورد شده به منظور تلفیق مشاهدات از انواع متفاوت در یک مسئله مقدار مرزی در منطقه پارس ساحلی، به صورت عددی مورد آزمایش قرار گرفته است. نتایج حاصل، موید موفقیت این روش در تلفیق انواع مشاهدات گرانشی و برآورد وزن نسبی مناسب، به منظور مدل سازی میدان گرانی و تعیین ژئوئید است.
    کلیدواژگان: مولفه واریانس مشاهدات، ژئوئید تلفیقی، انتقال به سمت پایین، تبدیل برونز، میدان گرانی، مسئله مقدار مرزی، ارتفاع سنجی ماهواره ای، GPS، Leveling
  • فرزاد شیرزادی تبار، بهروز اسکویی، مهرداد باستانی صفحات 59-72
    محاسبات ریاضی برای به دست آوردن ساختارهای مقاومت ویژه الکتریکی از داده های الکترومغناطیسی با در نظر گرفتن زمین به صورت سه بعدی بسیار پیچیده هستند. با در نظر گرفتن مدل زمین سه بعدی به صورت مدل های ساده تر از یک طرف پیچیدگی محاسبات کمتر می شود و از طرف دیگر بخشی از اطلاعات از دست می رود. اما به هرحال برای اینکه فهمیده شود که کدامیک از این فرض ها یا مدل های در نظر گرفته شده به واقعیت نزدیک تر هستند باید بین آنها مقایسه ای صورت گیرد. در این مقاله دو فرض برای زمین در نظر گرفته شده است: 1) فرض زمین همگن که مقاومت ویژه و عمق براساس این فرض با استفاده از تبدیل داده ها به دست می آید و 2) فرض زمین لایه ای که مقادیر مقاومت ویژه با استفاده از فرایند معکوس سازی محاسبه می شوند. نتایج بررسی ها روی مدل مصنوعی نشان می دهد که فرض زمین همگن، در سطح زمین مدل های نزدیک به واقعیت را به دست می دهد و در عمق دچار انحراف می شود؛ درحالی که مدل زمین لایه ای، هم در سطح و هم در عمق، پاسخ های بسیار بهتری به دست می دهد. مقایسه مقاطع به دست آمده از داده های واقعی هم تایید می کند که با فرض زمین به صورت لایه ای، ساختارهای بیشتر با قدرت تفکیک بیشتری به دست می آید.
    کلیدواژگان: الکترومغناطیس هوابرد، تبدیل مستقیم، مدل نیم فضا، معکوس سازی، مدل زمین لایه ای
  • بهرام یوسفی، بهروز اسکویی صفحات 73-88
    هدف از این تحقیق، بررسی بی هنجاری های مغناطیسی موجود در منطقه گزستان در استان یزد با استفاده از برگردان سه بعدی داده های مغناطیسی و عرضه یک راهکار جدید برای مدل سازی ساختارهای زیرزمینی است. با استفاده از نرم افزار Mag3D، که براساس الگوریتم غیرخطی لی- اولدنبرگ نوشته شده است، امکان مدل سازی ساختارهای زمین شناسی با توزیع هندسی پیچیده فراهم شده است. در پایان، توزیع خودپذیری مغناطیسی در هریک از سلول ها، شکل سه بعدی توده زیرزمینی را تعیین می کند. رهیافت مطرح شده در این تحقیق، متغیر گرفتن ابعاد و تعداد سلول ها و پارامترهای هموارسازی است. برای ارزیابی صحت مدل به دست آمده، نتایج با اطلاعات به دست آمده از گمانه های حفاری موجود در منطقه مقایسه شده است که همبستگی قابل قبولی بین نتایج وجود دارد. نتیجه تحقیق، تشخیص سه بی هنجاری نسبتا بزرگ با خودپذیری بالای 8/0 در دستگاه cgs در منطقه مورد بررسی است که در عمق های 10 متر تا 120 متر واقع اند.
    کلیدواژگان: برگردان سه بعدی مغناطیسی، خودپذیری مغناطیسی، بی هنجاری مغناطیسی، پارامترهای هموارسازی
  • کمال علمدار، ابوالقاسم کامکار روحانی، عبدالحمید انصادری صفحات 89-105
    مزیت اصلی استفاده از تابع های ویژه مانند سیگنال تحلیلی و اویلر واهمامیخت این است که این امکان را فراهم می آورد تا برآوردی از موقعیت افقی و عمق توده زیرسطحی بدون نیاز به دانستن پارامترهای بردار مغناطیس زمین صورت گیرد. در این بررسی با استفاده هم زمان از تابع های سیگنال تحلیلی و اویلر واهمامیخت به برآورد پارامترهای فیزیکی توده های مولد زیرسطحی پرداخته شده است. در محاسبات مربوط به این روش نیازی به تعیین سطح مبنای مغناطیس سنجی نیست. لذا می توان عمق، مرز (موقعیت افقی)، شاخص ساختاری، تباین مغناطیسی و شیب توده را برآورد کرد. این روش روی داده های مغناطیس مصنوعی مدل های کنتاکت، استوانه و دایک نازک به کار برده شده است. همچنین این روش روی داده های مغناطیس زمینی منطقه ژرف دره فورموساFormosa) Canyon، FC) واقع در جنوب غرب کشور تایوان به کار رفته است که نتایج ان با مقاطع لرزه نگاری موجود در انطباق است. همچنین این روش روی داده های مغناطیس زمینی معدن سنگ آهن سورک در استان یزد به کار برده شده است که نتایج حاصل از برآورد عمق و شاخص ساختاری لاگ های حفاری موجود را تایید می کند.
    کلیدواژگان: سیگنال تحلیلی، اویلر واهمامیخت، تابع های ویژه، تباین مغناطیسی، شاخص ساختاری، ژرف دره فورموسا، سورک، یزد، لاگ حفاری
  • علی مرادزاده، یاسر سلیمی دلشاد، عزت الله کاظم زاده صفحات 107-121
    یکی از پارامتر های بسیار مهم مخزنی که لازم است با دقت زیاد محاسبه شود، میزان اشباع شدگی آب است. روش متداول برای این منظور، استفاده از داده های حاصل از نگارهای الکتریکی متفاوت و به کار گیری روابط مربوط است که در بعضی از موارد دارای دقت لازم نیست. از آنجا که داده های آزمایشگاهی حاصل از آزمایش های مغزه، دارای دقت زیاد است، در تحقیق حاضر تلاش می شود تا با بهره مندی از این داده ها، روشی بهبودیافته برای محاسبه اشباع شدگی آب در عمق های متفاوت یکی از مخازن هیدروکربوری کربناته عرضه شود. در این روش با تلفیق داده های آزمایشگاهی فشار موئینگی، به روش تزریق جیوه و طبقه بندی سنگ های کربناته با استفاده از مفهوم واحد های جریان هیدرولیکی و همچنین استفاده از تابع لورت و ارتباط آن با اشباع آب نرمال شده، میزان اشباع شدگی آب در چاه مورد بررسی و در پایان نتایج حاصل از این روش، با مقادیر اشباع شدگی آب به دست آمده از نگار های چاه مقایسه می شود. نتایج حاصل و مقایسه آن با مقادیر اشباع شدگی حاصل از روش چاه نگاری نشان می دهد که با روش معرفی شده می توان میزان اشباع شدگی آب را در مخازن هیدروکربوری کربناته با خطایی کم و دقتی مناسب محاسبه کرد.
    کلیدواژگان: فشار موئینگی، اشباع شدگی آب، واحد های جریان هیدرولیکی، مخازن هیدروکربوری کربناته
  • علیرضا آزموده اردلان، فرهنگ احمدی گیوی، محمدهادی رضوانی صفحات 123-133
    امروزه با توجه به توسعه و گسترش روز افزون به کارگیری سامانه های تعیین موقعیت ماهواره ای در دریا، تعیین زاویه های رول (roll)، پیچ (pitch)، و هدینگ (heading یا yaw) شناور با استفاده از گیرنده های GNSS از موضوعات تحقیقاتی مورد توجه در هیدروگرافی است. در این مقاله روشی برای تعیین زاویه های یاد شده بر مبنای سرشکنی کمترین مربعات مورد استفاده و با نصب سه و چهار گیرنده GNSS دو بسامدی جواد با آنتن چوکرینگ روی شناور هیدروگرافی 27 متری سازمان جغرافیایی وزارت دفاع، به صورت میدانی در سرعت های 5 الی knots 12 پیاده سازی و نتایج حاصل از تعیین زاویه های دوران با استفاده از سه و چهار گیرنده GNSS با یکدیگر مقایسه شده اند. بر مبنای مشاهدات میدانی صورت گرفته، جذر خطای مربعی متوسط (RMS) اختلاف بین نتایج حاصل از تعیین زاویه های دوران با استفاده از سه و چهار گیرنده مقدار «46 ''4 برای پیچ،»43 ''2 برای رول، و «26 ''21 برای هدینگ است. بر اساس این اختلاف به کارگیری چهار گیرنده به خصوص برای دستیابی به دقت زیاد برای تعیین هدینگ و در اولویت بعدی پیچ ضروری است.
    کلیدواژگان: زاویه های دوران شناور، رول، پیچ، هدینگ، GNSS، نقشه برداری هیدروگرافی
  • زهرا شرعی پور، عباسعلی علی اکبری بیدختی، محمدعلی ثقفی صفحات 135-149
    در این تحقیق که به منظور بررسی تغییرات منطقه ای ازن کلی صورت گرفته است، از داده های ازن کلی ماهواره ای OMIبرای 10 ایستگاه از مراکز استانی منطقه ایران طی سال 2007 استفاده شد. در سال 2007 میانگین مقدار سالانه منطقه ای ازن، 291 واحد دابسون، بیشینه ماهانه منطقه ای ازن کلی در ماه مارس مقدار 2/328 دابسون و کمینه آن در ماه اکتبر، مقدار 267 دابسون برآورد شد. مقایسه فصلی ایستگاه های منتخب منطقه نشان داد که در فصل های تابستان و پاییز، بیشترین مقدار ازن کلی مربوط به ایستگاه رشت و کمترین آن مربوط به ایستگاه شیراز است.
    طی سال 2007 تغییرات میانگین ماهانه منطقه ای ازن کلی بین 5 تا 27 درصد است و بیشترین تغییرات منطقه ای در فصل سرد و کمترین آن در فصل گرم رخ داده است. بیشترین تغییرات روز به روز ازن کلی معمولا در ماه های سرد فوریه و مارس و کمترین آن در ماه های گرم ژوئیه و سپتامبر رخ می دهد. محدوده تغییرات میانگین ماهانه تغییرات روز به روز ازن کلی ایستگاه های منتخب تقریبا بین 1 تا 8 درصد است و این تغییرات با افزایش عرض جغرافیایی، افزایش پیدا کرده اند.
    برای بررسی توزیع فصلی ازن کلی منطقه، نقشه های هم مقدار ازن کلی رسم شد و الگوهای فصلی برای سال های 2007 و 2008 به دست آمد. به منظور بهتر نشان دادن توزیع ازن، علاوه بر 10 ایستگاه پیش گفته از 38 ایستگاه دیگر نیز استفاده شد. الگوی زمستانی و بهاری ازن کلی در منطقه ایران نشان داد که هم مقدارهای ازن در این فصل تقریبا به صورت مداری است و ازن کلی با افزایش عرض جغرافیایی افزایش پیدا می کند. الگوی تابستانی و پاییزی ازن کلی منطقه ایران نشان داد که مقادیر ازن در ارتفاعات زاگرس کاهش و در مناطق ساحلی افزایش پیدا کرده است. کمینه ازن در ارتفاعات بالای زاگرس تشکیل می شود و در بخش های شرقی ایران با افزایش طول جغرافیایی، مقدار ازن افزایش ولی در بخش های غربی، کاهش پیدا می کند.
    نتایج بررسی ها روشن ساخت که در تمام فصل های سال، همبستگی مثبت معنی داری بین مقادیر ازن و عرض جغرافیایی وجود دارد و این همبستگی درفصل های زمستان و بهار قوی تر از سایر فصل ها است. همچنین در فصل های تابستان و پاییز، همبستگی منفی معنی داری بین مقادیر ازن و ارتفاع برقرار و این همبستگی در تابستان قوی تر از پاییز است.
    کلیدواژگان: ازن کلی، تغییرات منطقه ای، تغییرات زمانی، الگوی فصلی
  • حسین غلامی، علیرضا محب الحجه، سرمد قادر صفحات 151-162
    در این پژوهش، روش شبه طیفی برای حل عددی معادلات آب کم عمق دوبعدی غیرخطی در منطقه محدود به کار گرفته می شود. روش شبه طیفی بر استفاده از توانایی روش طیفی در برآورد مشتقات فضایی تابع هایی که به قدر کافی هموارند، استوار است. در مدل منطقه محدود ساخته شده برمبنای طرحواره دارای پایستاری آنستروفی پتانسیلی سادورنی برای معادلات آب کم عمق یا بسیط فشارورد، به جای تفاضل مرکزی از روش طیفی برمبنای تابع های فوریه برای برآورد مشتقات فضایی استفاده می شود. برای کاربست روش شبه طیفی در منطقه محدود که در هیچ یک از دو راستای شرقی- غربی و شمالی- جنوبی حوزه محاسباتی دوره ای نیست، از الگوی گسترش و واهلش هاگن و مکنهاور استفاده می شود. برای پایداری محاسباتی یک میرایی صریح به صورت پخش عددی با ضرایب متفاوت برای معادلات تکانه و ژئوپتانسیل به الگوریتم افزوده می شود. برای به روزرسانی کمیت های مدل در هر گام زمانی از طرحواره زمانی لیپ فراگ به همراه پالایه روبرت- آسلین استفاده می شود.
    نتایج برای یک مورد پیش بینی 48 ساعته با استفاده از روش طیفی در تفکیک های فضایی 150، 75 و 5/37 کیلومتر عرضه و مقایسه می شوند. جواب ها در تفکیک 150 کیلومتر به دلیل اثر پخش عددی و نیز میرایی خود میدان زمینه بسیار هموارند و این میرایی زیاد باعث جدایی جواب ها از جواب های متناظر الگوریتم تفاضل متناهی می شود. با این حال در تفکیک های 75 و 5/37 کیلومتر حرکت الگوهای مقیاس همدیدی و حتی زیرهمدیدی دارای نمایشی رضایت بخش هستند. محاسبه خطای روش طیفی از دیدگاه نبود توازن، حاکی از گسیل بی توازنی نسبتا بزرگی از منطقه گسترش به داخل حوزه محاسباتی است.
    کلیدواژگان: منطقه محدود، معادلات آب کم عمق، روش شبه طیفی، روش تبدیل، گسترش دوره ای، منطقه واهلش، میدان زمینه
  • مسعود خوش سیما، عباسعلی علی اکبری بیدختی، فرهنگ احمدی گیوی صفحات 163-174
    برآورد غلظت ذرات معلق با استفاده از تعیین عمق نوری هواویزها (AOD) کاربرد بسیاری در تحقیقات مرتبط با آلودگی هوا دارد. در مقاله حاضر عمق نوری هواویزها در زنجان و تهران درحکم نمونه ها یی از مناطق شهری و ابرشهری در دوره دسامبر 2009 تا سپتامبر2010 بررسی شده است. بدین منظور از داده های حس گر مادیس و همچنین نورسنج خورشیدی مرکز تحصیلات تکمیلی زنجان و دید افقی ایستگاه های همدیدی واقع در موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران و زنجان، در تعیین AOD استفاده شده است.
    داده های نورسنج خورشیدی برای ارزیابی درستی داده های به دست آمده با حس گر مادیس و دید افقی در زنجان به کار رفته که دقت زیاد اندازه گیری های مادیس را نشان می دهد. ارزیابی نتایج اندازه گیری عمق نوری هواویزها با حس گر مادیس و نورسنج خورشیدی در زنجان، همبستگی این دو عمق نوری را با ضریب 87/0 نشان می دهد. مقادیر AOD برآورد شده از دید افقی همراه با نتایج اندازه گیری های نورسنج خورشیدی (با ضریب همبستگی 62/0) نیز برای ارزیابی میزان درستی استفاده از داده های دید در تعیین میزان عمق نوری هواویزها در طول موج 550 نانومتر است. به علاوه، وجود همبستگی بین داده های مادیس و نتایج حاصل از داده های دید افقی (در حد 66/0 برای زنجان و 23/0 برای تهران) بیانگر امکان استفاده از داده های دید به صورت کمی به منزله منبع اطلاعاتی ثانویه و جایگزین اندازه گیری های ماهواره ای در تحقیقات آلودگی هوا به شکل روزانه است و این داده ها به صورت روزانه و ساعتی در ایستگاه های همدیدی به فواصل کم، در دسترس هستند.
    کلیدواژگان: عمق نوری هواویزها، دید افقی، نورسنج خورشیدی، مادیس، مناطق شهری و ابرشهری
  • علیرضا محب الحجه، سارا کرمی صفحات 175-190
    انتشار بسته موج، یکی از شکل های مهم انتقال انرژی در جو است. همه امواج شناخته شده جوی را می توان به صورت بسته موج شناسایی و دنبال کرد. متداول ترین روش برای شناسایی بسته موج ها تعیین پوش آنها است.
    در این مقاله با استفاده از داده های سامانه پیش بینی جهانی موسوم به GFS برای سه ماه دسامبر 2004 تا فوریه 2005، دو بسته موج در نظر گرفته شده و پوش آنها با هریک از روش های و مدوله سازی مختلط، تبدیل هیلبرت یک بعدی و تبدیل هیلبرت با پالایه نصف النهاری با عدد موج قطع 9 و 12 محاسبه شده است. سپس با مبنا قرار دادن الگوریتم تبدیل هیلبرت یک بعدی، سایر روش ها از نظر کیفی و کمی با این روش مقایسه شده اند.
    مقایسه الگوریتم ها نشان می دهد که، الگوریتم تبدیل هیلبرت یک بعدی از وامدوله سازی مختلط به مراتب ساده تر است و مانند آن نیاز به در نظر گرفتن یک عدد موج مشخص ندارد، همچنین روش وامدوله سازی مختلط مقادیر پوش ها را بیشتر برآورد می کند. در روش های تبدیل هیلبرت یک بعدی و وامدوله سازی مختلط گاهی ممکن است به دلیل وجود امواج با عدد موج نصف النهاری بزرگ یا طول موج نصف النهاری کوچک، دو پوش که متعلق به یک بسته موج هستند ظاهر شوند، در این صورت با اعمال پالایه در راستای نصف النهاری می توان مانع بروز این مشکل شد. در روش تبدیل هیلبرت دو بعدی با عدد موج قطع 9، اگرچه از مشاهده دو پوش که مربوط به یک بسته موج هستند در عرض های جغرافیایی نزدیک به هم جلوگیری می شود، اما به دلیل درنظرگرفتن عدد موج نسبتا کوچک برای اعمال پالایه، پوش های به دست آمده بسیار هموار هستند و بسیاری از جزئیات موردنظر حذف می شود. در الگوریتم تبدیل هیلبرت دو بعدی با عدد موج قطع 12، چون عدد موج مناسبی برای اعمال پالایه در نظر گرفته شده، علاوه بر مشاهده جزئیات مفید، از بروز مشکلات ناشی از وجود امواج با اعداد موج بزرگ در راستای نصف النهاری نیز جلوگیری می شود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که مناسب ترین الگوریتم برای تعیین پوش بسته موج، الگوریتم تبدیل هیلبرت با اعمال پالایه نصف النهاری بر امواجی با عدد موج بزرگ تر از 12 است.
    کلیدواژگان: بسته موج، پوش، تبدیل هیلبرت، وامدوله سازی مختلط، پالایه نصف النهاری
  • مریم رضازاده، پرویز ایران نژاد، یاپینگ شائو صفحات 191-212
    هدف از این پژوهش بررسی میزان گسیل غبار برآوردشده با مدل منطقه ای پیش بینی عددی و تحقیقاتی WRF-Chem در منطقه خاور میانه با استفاده از سری داده های بهبود یافته پارامترهای سطح است. این داده ها، که در برگیرنده پوشش گیاهی، بافت خاک و توپوگرافی اند، به کمک داده های ماهواره ای حس گر مادیس و داده های USGS تهیه شده اند، و با تلفیق آنها، مناطق مستعد گسیل غبار منطقه مشخص شده است. از آنجا که داده های سطح موجود در مدل WRF-Chem شامل داده های میانگین پنج ساله و با تفکیک افقی کم است و همچنین به دلیل اهمیت شرایط سطحی مناطق چشمه غبار در تعیین میزان گسیل غبار و نحوه توزیع آن در منطقه، مقایسه ای بین نتایج داده های موجود در مدل WRF-Chem با داده های جدید صورت گرفت که نشان دهنده ناتوانی داده های موجود در مدل برای نمایان کردن جزئیات خصوصیات بافت خاک و پوشش گیاهی منطقه بود. هرچند که داده های جدید، میزان خطا را در شناسایی چشمه های غبار و به دنبال آن تعیین میزان گسیل و نحوه توزیع غبار کاهش می دهد. علاوه بر آن، گسیل غبار با داده های سطح موجود در مدل و داده های ورودی جدید برای توفان غبار دوره 13 تا 18 تیرماه 1388 شبیه سازی و چشمه های غبار موثر و میزان گسیل از هریک از آنها و نحوه توزیع غبار در منطقه بررسی شد. نتایج شبیه سازی ها، چهار چشمه عمده غبار را در منطقه خاورمیانه نشان می دهد که شامل سودان، عربستان سعودی و بخشی از عراق، ایران و افغانستان، و پاکستان هستند که هریک از این چشمه ها در طی رویداد غبار، نقش های متفاوتی دارند. همچنین این توفان غبار بر فراز چشمه سودان شکل می گیرد و با جریان های جنوب غربی به سمت شمال شرق تا ایران و ترکمنستان کشیده شده است. در پایان دوره، چشمه ضعیف تری در جنوب شرق ایران در بار غبار موجود در منطقه مشارکت کرده است. همچنین نتایج حاصل از شبیه سازی گسیل غبار، نشان می دهد که الگوی گسیل غبار حاصل از داده های جدید، گستردگی بیشتری در اطراف چشمه های اصلی غبار تعیین شده در منطقه خاورمیانه دارند.
    کلیدواژگان: مدل WRF، Chem، چشمه غبار، گسیل، منطقه خاورمیانه، بافت خاک، توپوگرافی، پوشش گیاهی
|
  • Farzad Shirzaditabar, Behroz Oskooi Pages 59-72
    When an alternating electromagnetic field propagates through the ground, it induces electric currents in any conductor in its path. The strength of the induced currents mainly depends on the electrical resistivity of the conductor concerned and the frequency with which the primary field is alternating. Generally speaking, the currents are stronger for smaller resistivity and higher frequency. Airborne Electromagnetic (AEM) surveys can be used extensively for mapping and interpretation of geological targets. If the data were available for many frequencies, the resolution of such maps will be better. With modern AEM equipment, the secondary magnetic field of the current induced in the ground is measured at a rate of ten readings per second and for several frequencies simultaneously. The large amount of data collected during a survey must be converted into a set of apparent resistivity and centroid depth values which will provide at least a rough picture of the vertical resistivity distribution at each sampling point. The centroid depth for each frequency is an estimate of the depth in the half-space at which there is maximum induced current flow. This is the depth for which there will be maximum sensitivity to resistivity variations. Here we have used a complex transfer function c (or generalized skin depth) derived from data for the secondary magnetic field measured by a dipole system with a small coil spacing "r" at a height "h" above the ground. It is known that the data measured above layered ground with AEM systems which satisfy h?3.3 r, can generally be interpreted in terms of an equivalent half-space. The complex transfer function ‘c’ has useful properties: for a uniform or layered ground, the real part of c yields the ‘centroid depth’ (z*) and the imaginary part of c yields the apparent resistivity (?a) as a function of frequency. So, if the function? a(z*) is known over a broad frequency range, it yields a smoothed approximation of the true resistivity distribution? (z) without an initial model. The relations between? a(z*) and? (z) are studied for a number of multilayer models. We also examine the method on real data which are collected over Kalat-e-Reshm area in southeast of Semnan province. Results show that the method can determine the existence of conductive and resistive structures but it cannot deliver detailed information about subsurface structure. Thus, it is recommended to use this method as a reconnaissance method not an exact detailed method.
    Keywords: Airborne electromagnetic, Apparent resistivity, Forward modeling, Half, space model