فهرست مطالب

فصلنامه پژوهش در برنامه ریزی درسی
پیاپی 40 (بهار 1393)

  • تاریخ انتشار: 1392/11/16
  • تعداد عناوین: 13
|
  • سمیه شاه طالبی، محمدحسین یارمحمدیان صفحات 1-5
    این مقاله مروری کوتاه دارد بر زندگی نامه یکی از اساتید برجسته ایران در زمینه برنامه درسی. دکتر مصطفی شریف، عضو هیات علمی دانشگاه اصفهان بود و تلاش شده است تا زندگی نامه شخصی و دیدگاه های تخصصی ایشان در زمینه برنامه درسی از جزوات درسی کلاس دکتری به صورت اجمالی بیان شود، همچنین مجموعه مقالات و کتاب های تالیفی ایشان به طور کامل بیان شده است.
  • میمنت عابدینی بلترک، محمدرضا نیلی صفحات 6-17
    هدف پژوهش حاضر، تحلیل محتوای کتاب های درسی دوره ابتدایی براساس سازنده گرایی است که مشتمل برمولفه های میزان توجه به مشارکت فعال دانش آموز، توجه به نقش تسهیل گری معلم، توجه به تعامل گروهی، توجه به ارزشیابی تکوینی، توجه به محیط فیزیکی یادگیری وتوجه به ارزشیابی به عنوان ابزاری جهت بهبود فرآیند یادگیری می شود. روش پژوهش مورد استفاده توصیفی و از نوع تحلیل محتوا است که با استفاده از روش آنتروپی شانون انجام شده است. واحد مورد تحلیل نیز صفحات کتاب های درسی (متن، پرسش ها، تمرین ها و تصاویر) است که در مجموع 3467 صفحه را در بر گرفته است. جامعه آماری، کلیه کتاب های پایه های دوره ابتدایی؛ شامل 36 جلد کتاب در سال تحصیلی 1388 1387 و نمونه آماری این پژوهش شامل 31 جلد و 7 عنوان فارسی (بخوانیم)، فارسی (بنویسیم)، علوم، هدیه های آسمانی، هدیه های آسمانی (کتاب کار)، قرآن و تعلیمات اجتماعی است. نتایج حاصل ازتجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که به مولفه تعامل گروهی بیش از سایر مولفه ها توجه شده و کمترین میزان توجه و اهمیت مربوط به مولفه های توجه به محیط فیزیکی یادگیری و توجه به ارزشیابی به عنوان ابزاری جهت بهبود فرآیندیادگیری است.
    کلیدواژگان: آموزش، سازنده گرایی، دوره ابتدایی، کتاب های درسی، یادگیری
  • مرضیه اسلامیان، نرگس کشتی آرای صفحات 18-33
    برنامه درسی یکی از جوان ترین حوزه های معرفت بشری است که همواره تبیین حدود و ثغور آن فراز ونشیب های متعددی را به دنبال داشته است. یکی از بنیادهای اساسی برنامه های درسی مبانی فلسفی آن است که به منزله چراغ راهنمایی در پی پاسخ گویی به مسائل هستی شناسی، معرفت شناسی و ارزش شناسی است. در میان فلاسفه بزرگ تعلیم و تربیت کسانی هستند که به این فرایند مهم از لحاظ، معنا و مفهوم، اهداف و اصول، روش ها و ضرورت آن به صورت جامع نگریسته اند. از جمله این فلاسفه بزرگ، افلاطون پدر فلسفه غرب و دیگری فارابی ملقب به معلم ثانی، پدر فلسفه اسلامی است که در این پژوهش به بررسی آراء و دیدگاه های تربیتی آنان جهت تبیین مولفه های برنامه درسی پرداخته شده است. برای دستیابی به این مهم از روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. اطلاعات با استفاده از روش کتابخانه ای جمع آوری و با به کارگیری نظام مقوله بندی قیاسی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که افلاطون وفارابی اهداف تعلیم و تربیت را شامل اهداف جسمانی، ذوقی، اخلاقی، عقلانی و اجتماعی می دانند. محتوای درسی افلاطون عبارتند از: عادت دادن کودکان به بازی، پرورش قوای جسمانی، آموزش خواندن و نوشتن، آموزش نظامی، مطالب ادبی و آموزش فلسفه و دیالکتیک. فارابی بر محتوایی تاکید دارد که فرد را به شناخت خدا، ایمان به او و پیروی از دستوراتش هدایت کند و سپس به شناخت خود فرد، به عنوان مخلوق و معلول پروردگار بپردازد. به عقیده افلاطون، مهمترین روش تدریس، روش گفت و شنود و فارابی به دو روش برهانی و اقناعی توجه دارد.
    کلیدواژگان: برنامه درسی، افلاطون، فارابی، تحلیل محتوای کیفی
  • مرتضی کرمی، ملیحه رجایی، مرضیه نامخواه صفحات 34-47
    اخیرا، پژوهش در زمینه گرایش به تفکر انتقادی و عوامل مرتبط با آن، به عنوان یکی از صلاحیت های حرفه ای معلمان، توجه بسیاری از صاحب نظران تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان گرایش به تفکر انتقادی در معلمان مقطع متوسطه و نقش آن در ترجیح سبک تدریس آنان صورت پذیرفت. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش، تمامی معلمان زن مقطع متوسطه شاخه نظری شهر مشهد در سال تحصیلی1391 1390 بود که بر اساس استعلام از سازمان آموزش و پرورش خراسان رضوی برابر با 4115 نفر می شد. 110 معلم طبق فرمول حجم نمونه کوکران و به روش تصادفی خوشه ایچند مرحله ای انتخاب و با استفاده از پرسشنامه های سبک تدریس و مقیاس گرایش به تفکر انتقادی ریکتس مورد ارزیابی قرار گرفتتند و داده های حاصل با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t وابسته، تحلیل و تفسیر شد. یافته های پژوهش نشان داد که معلمان به سبک تدریس فعال بیش از سبک تدریس غیرفعال گرایش داشتند و در مجموع سطح تفکر انتقادی معلمان مطلوب بود و بین دو سبک تدریس فعال و غیر فعال، گرایش به تفکر انتقادی معلمان تنها با سبک تدریس فعال رابطه مثبت و معناداری وجود داشت (48/0r=، 001/0 >p).
    کلیدواژگان: تفکر انتقادی، گرایش به تفکر انتقادی، تدریس، سبک تدریس
  • هادی سارانی، محسن آیتی صفحات 48-60
    این مطالعه با هدف بررسی تاثیر استفاده از تلفن همراه (پیام کوتاه) بر یادگیری واژگان زبان انگلیسی و نگرش دانشجویان نسبت به مزایا، معایب و استفاده از تلفن همراه در یادگیری و آموزش زبان انگلیسی انجام گرفت. در این مطالعه، ابتدا از نمونه در دسترس استفاده گردید؛ لذا دانشجویان دو رشته تحصیلی، حقوق و علوم سیاسی به تعداد 152 دانشجو به دلیل داشتن شرایط مورد نظر از جامعه 521 نفری انتخاب شدند. سپس با استفاده از فرمول کوکران تعداد 76 دانشجو از دو رشته مذکور به عنوان نمونه انتخاب و با روش نمونه گیری تصادفی در دو گروه 38 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای اطمینان از سطح یکنواختی دو گروه از معدل نیم سال و آزمون زبان استفاده شد. سپس گروه آزمایش به مدت 2 ماه در معرض آموزش از طریق تلفن همراه (پیام کوتاه) قرار گرفت. در حالی که گروه دیگر تنها با روش معمول تحت آموزش قرار داشت. در این پژوهش برای سنجش میزان یادگیری دانشجویان از آزمون معلم (محقق) ساخته استفاده شد. اعتبار آزمون مذکور با استفاده از روش کودر ریچاردسون (20KR=) معادل 86% محاسبه گردید. همچنین به منظور بررسی نگرش دانشجویان نسبت به مزایا و معایب و دلایل به کارگیری تلفن همراه در یادگیری و آموزش از مصاحبه استفاده شد. برای این منظور تعداد 32 دانشجو از گروه آزمایش به روش نمونه گیری هدفمند تحت مصاحبه نیمه سازمان یافته قرار گرفتند. برای برآورد روایی صوری و محتوایی سوالات مصاحبه از نظرات متخصصان استفاده شد. در پایان داده های حاصل از روش آموزش از طریق تلفن همراه با استفاده ازآزمون t نشان داد که پیام کوتاه تاثیر بیشتری بر یادگیری دانشجویان در یادگیری واژگان زبان انگلیسی داشته است. همچنین نتایج مصاحبه بیان کرد که معایب و مزایای برجسته به کارگیری تلفن همراه در آموزش و یادگیری از نظر مصاحبه شوندگان به ترتیب کوچکی صحفه نمایش و استفاده در هر زمان و مکان است. از سوی دیگر، بررسی نگرش دانشجویان نسبت به استفاده از تلفن همراه در یادگیری زبان نشان داد که اکثر دانشجویان خواستار به کارگیری تلفن همراه در یادگیری زبان و ترکیب این روش با سایر ابزارهای سیار و روش های نوین جهت یادگیری زبان انگلیسی هستند.
    کلیدواژگان: تلفن همراه، زبان انگلیسی، موبایل، نگرش، یادگیری
  • محمدحسین محبی نورالدین وند، منیجه شهنی ییلاق، حسن پاشا شریفی صفحات 61-79
    پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه سرمایه روان شناختی (امید، خوش بینی، تاب آوری و خودکارآمدی) با هدف های پیشرفت و عملکرد تحصیلی دانشجویان سال اول انجام گرفت. به همین منظور از بین دانشجویان سال اول کارشناسی دو دانشگاه آزاد اسلامی مسجد سلیمان و اهواز520 نفر (262 پسر و 258 دختر) به شیوه تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس امیدواری گرایشی بزرگسالان، آزمون جهت گیری زندگی (فرم تجدید نظر شده)، مقیاس تاب آوری و مقیاس خودکارآمدی تحصیلی که 4 مولفه سرمایه روان شناختی را اندازه گیری می کنند و جهت اندازه گیری اهداف پیشرفت از خرده مقیاس های هدف های تبحر گرا، عملکرد گرا و عملکرد گریز از مجموعه الگوهای یادگیری سازگار و خرده مقیاس هدف تبحر گریز از مجموعه مقیاس های هدف های پیشرفت اندرو و همکاران استفاده شد. عملکرد تحصیلی نیز با استفاده از میانگین نمره های پایانی اندازه گیری شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل عامل تاییدی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که سرمایه روان شناختی و 4 مولفه آن با هدف های تبحر گرا، عملکرد گرا و عملکرد تحصیلی رابطه مثبت معنادار و با هدف عملکرد گریز رابطه منفی معنادار دارند. همچنین، اهداف پیشرفت با عملکرد تحصیلی دارای رابطه معنادار هستند. به علاوه، ترکیب چهار متغیر امید، خوش بینی، تاب آوری و خودکارآمدی بهتر می تواند جهت گیری هدف تبحر گرایی و عملکرد تحصیلی دانشجویان را پیش بینی کند.
    کلیدواژگان: سرمایه روان شناختی، امید، خوش بینی، تاب آوری، خودکارآمدی، هدف های پیشرفت و عملکرد تحصیلی
  • محسن فرمهینی فراهانی، مهدی ملکی، علی فاضل علاف صفحات 80-92
    هدف پژوهش حاضر، شناسایی و اولویت بندی صلاحیت های اثربخش مدرسان از نظر دانشجویان با استفاده از ای اچ پی و تاپسیس است. روش پژوهش توصیفی پیمایشی و جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه شاهد در سال تحصیلی 91 90 یعنی 1182 نفر بوده است. از این تعداد 291 نفر از طریق نمونه گیری ساده با استفاده از فرمول کوکران برای جامعه محدود انتخاب و پرسشنامه محقق ساخته در سه بخش فنی، حرفه ای و فردی تهیه و از طریق مصاحبه با اساتید و خبرگان روایی آن به دست آمد و آلفای کرونباخ ای اچ پی 0.783 و تاپسیس 0.849 محاسبه گردید. یافته ها نشان داد که دانشجویان به ترتیب صلاحیت های حرفه ای، فنی و فردی را در اولویت اول تا سوم خود برگزیده اند. همچنین نتایج نهایی رتبه بندی در مورد 17 معیار مورد بررسی به گونه ای بود که از نظر دانشجویان معیار «توانایی تفهیم مطالب به دانشجویان» به عنوان اولویت اول و معیار «وضع ظاهری مدرس» به عنوان اولویت آخر انتخاب شد.
    کلیدواژگان: صلاحیت اثربخش، مدرس، ای اچ پی، تاپسیس
  • حسین مومنی مهمویی، مرتضی کرمی، مریم سادات سید شریفی کاخکی صفحات 93-103
    آموزش در خانه عبارت است از آموزش کودکان در محیط خانه و توسط خود والدین. در این روش آموزشی، برنامه های درسی و روش های آموزشی توسط خود والدین و کودک مشخص می شود. پژوهش حاضر، با هدف بررسی دلایل گرایش به آموزش در خانه انجام گرفت. رویکرد این پژوهش کیفی بود که در آن 9 خانواده در شهر تهران بر اساس نمونه گیری هدفمند و به صورت «روش گلوله برفی» انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از روش های مصاحبه نیمه ساختار یافته و «خود شرح حال نویسی» استفاده شد. روش تجزیه و تحلیل یافته ها، تحلیل محتوای متن مصاحبه و اتوبیوگرافی بوده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است عامل اقتصادی به عنوان عامل موثر در گرایش به آموزش در خانه چندان مورد توجه والدین نبوده است. پیرامون عوامل فرهنگی اجتماعی به جو رقابتی مدارس، خالی بودن جای آموزش های اخلاقی و ارزش های انسانی در برنامه های درسی مدارس و تجربیات آموزشی والدین و احساس مسوولیت والدین اشاره شده است. در مورد عوامل آموزشی و پداگوژیکی گرایش به آموزش در خانه، نارضایتی از برنامه های درسی، روش های آموزشی در مدارس و استقلال در یادگیری، توجه به علایق و نیازهای کودک، پویایی روش و فرصت آموزش متقابل در آموزش در خانه بیان شد. تمرکزگرایی و سیاست زدگی آموزشی نیز نیز به عنوان خط مشی های سیاسی موثر در آموزش در خانه ذکر گردید.
    کلیدواژگان: آموزش، آموزش در خانه، برنامه های درسی، آموزش رسمی، مدرسه
  • حسین کارشکی، حسین مومنی مهمویی، بهجت قریشی صفحات 104-114
    پژوهش حاضر، با هدف مقایسه انگیزش تحصیلی و کیفیت زندگی دانش آموزان پسر مشمول ارزشیابی توصیفی با ارزشیابی سنتی پایه چهارم ابتدایی شهر قاین انجام شده است. جامعه آماری آن دانش آموزان پایه چهارم شهر قاین در سال تحصیلی90 89 بالغ بر 698 نفر دانش آموز پایه چهارم ابتدایی (70 نفر تمامی دانش آموزان طرح ارزشیابی توصیفی و 628 نفر از کلاس های ارزشیابی سنتی) بوده که با روش نمونه گیری چند مرحله ای، حجم نمونه 136 نفر برآورد شده است. روش این پژوهش توصیفی از نوع علی مقایسه ای بود و به منظور گردآوری داده ها پرسشنامه انگیزه به تحصیل همچنین پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی در مدرسه مورد استفاده قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های مانوا (MANOVA) وآزمون t استفاده شده است. نتایج نشان داد که بین انگیزش تحصیلی دانش آموزانی که با ارزشیابی کیفی توصیفی سنجش می شوند با دانش آموزانی که با تحت سنجش ارزشیابی سنتی سنجش بودند، تفاوت معناداری مشاهده نشد (115/ 0P=، 585/1-=t). بین کیفیت زندگی در مدرسه دانش آموزانی که با ارزشیابی کیفی توصیفی سنجش می شوند با دانش آموزانی که تحت سنجش با ارزشیابی سنتی بودند، تفاوت معناداری مشاهده نشد (750/0P=، 318/0=t). بین کیفیت زندگی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد
    کلیدواژگان: ارزشیابی توصیفی، ارزشیابی سنتی، انگیزش تحصیلی، کیفیت زندگی در مدرسه، آموزش ابتدایی
  • کاوس قبادی چهارراه گشین، حجت الله فانی، ویدا فلاحی صفحات 115-128
    پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر ارزشیابی توصیفی بر مهارت های خواندن و نوشتن دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی روستاهای شهرستان گچساران در سال تحصیلی 1391 1390 اجرا شد. روش پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون بوده است. جامعه آماری این پژوهش همه دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی روستاهای شهرستان گچساران در سال تحصیلی 91 90 را در بر می گیرد و حجم نمونه 80 نفر از دانش آموزان روستاهای این شهرستان است. از کلاس های موجود 4 کلاس انتخاب شدند. سپس به طور تصادفی 2 کلاس از مدارسی که طرح ارزشیابی توصیفی در آنها اجرا می شد، برای طرح آزمایشی (طرح توصیفی) و 2 کلاس از مدارسی که هنوز در آنها طرح سنتی ارزشیابی اجرا می شد، برای طرح گواه (طرح ارزشیابی سنتی) انتخاب شدند. معلمان کلاس هایی که به عنوان گروه آزمایشی انتخاب شدند، به طور ویژه توسط پژوهشگر برای اجرای صحیح طرح آموزش دیده و به ترتیب توسط پژوهگشر مورد نظارت و راهنمایی لازم قرار می گرفتند. برای سنجش مهارت خواندن دانش آموزان مورد پژوهش آزمون تشخیص سطح خواندن اصفهان که توسط دکتر محمدرضا عابدی و مرضیه عزیزیان تهیه و هنجاریابی شده، مورد استفاده قرار گرفت و برای سنجش مهارت نوشتن دانش آموزان از آزمون نوشتاری محقق ساخته استفاده شد که روایی صوری آزمون نوشتن، توسط نظر سنجی از معلمان دوره ابتدایی و کارشناسان گروه های آموزشی استان به دست آمد و با انجام اصلاحات، مورد تایید قرار گفت. ضریب کل بازآزمایی آزمون مهارت خواندن 78/0 و ضریب کل بازآزمایی آزمون مهارت نوشتن73/0به دست آمد. جهت آزمایش فرضیه های تحقیق و بررسی تاثیرات پیش آزمون پیش آزمون، از روش آماری تحلیل کوواریانس استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از تاثیرمعنادار ارزشیابی توصیفی بر دو مهارت خواندن و نوشتن دانش آموزان بوده است. از نتایج دیگر پژوهش، توانایی بیشتر مهارت خواندن پسران درگروه توصیفی نسبت به گروه سنتی و توانایی بیشتر مهارت نوشتن دختران گروه توصیفی نسبت به گروه سنتی بوده است.
    کلیدواژگان: ارزشیابی توصیفی، مهارت خواندن، مهارت نوشتن، پایه چهارم ابتدایی، مدارس روستایی
  • مهسا جلیلی، حسین نیک فرجام صفحات 129-138
    هدف این پژوهش بررسی توانایی و صلاحیت های معلمان از دیدگاه دانش آموزان در وضع موجود و مقایسه آن با وضع مطلوب ازدیدگاه صاحب نظران، در درس فیزیک و آزمایشگاه دوره متوسطه شهرستان قدس سال تحصیلی 91 90 است. این پژوهش از نوع کاربردی و در آن از روش توصیفی زمینه یاب استفاده شده است. جامعه آماری آن، دانش آموز سال چهارم رشته ریاضی و تجربی در قالب 15 دبیرستان شهر قدس است که با استفاده از جدول اعداد تصادفی280=n دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند و همچنین از 35 نفر صاحب نظران علوم تربیتی در مورد صلاحیت های مطلوب معلمان، نظرخواهی به عمل آمد. ابزار پژوهش پرسشنامه محققق ساخته است که روایی آن توسط اساتید علوم تربیتی تعیین و پایایی آن از طریق فرمول آلفای کرونباخ (درصد 89=n) به دست آمده است. جهت تجزیه تحلیل داده ها از نرم افزار spss و از آزمون مقایسه میانگین های مستقل و آزمون مقایسه یک میانگین با عدد ثابت استفاده شده است. تجزیه و تحلیل آماری نشان می دهد که با توجه به این که سطح معناداری محاسبه شده از 01/0 کوچکتر است، بنابراین بین وضعیت موجود توانمندی معلمان با وضعیت مطلوب توانمندی آنان تفاوت معناداری مشاهده گردیده است. لذا می توان اظهار داشت که وضعیت موجود توانمندی معلمان در 3 بعد شناختی، مهارتی و نگرشی در حد مطلوب نیست.
    کلیدواژگان: بعدشناختی، بعد مهارتی، بعد نگرشی، تدریس، صلاحیت های معلمان
  • نادر سلیمانی، سارا خانی صفحات 139-150
    پژوهش حاضر با هدف مطالعه تاثیر مصرف صبحانه بر عملکردهای شناختی و پیشرفت تحصیلی دانش اموزان پایه چهارم دوره ابتدایی انجام شد. روش پژوهش علی –مقایسه ای و در قالب تک آزمون با مقایسه دو گروه و به روش نمونه گیری غیر تصادفی انجام شد. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان پایه چهارم مدارس ابتدایی شهرستان گرمسار در سال تحصیلی 1390- 1389 بودند. برای انتخاب نمونه پژوهش ابتدا یک پرسشنامه مقدماتی در بین دانش آموزان پایه چهارم مدارس شهر توزیع گردید تا با کمک والدین خود تکمیل نمایند. بعد از جمع اوری پرسشنامه ها، 120 نفر از دانش آموزانی که از شرایط مشابه برخور دار بودندو تنها وجه افتراق آنها عادت به صرف صبحانه بود، به دو گروه 60نفری تقسیم شدند. برای سنجش متغیر ملاک در بعد عملکردهای شناختی از تست هوشی وکسلر کودکان(مرکب از ده خرده آزمون) و در بعد عملکرد تحصیلی از معدل ترم قبلی دانش اموزان بهره گیری شد. داده های گردآوری شده با استفاده از شاخص های میانگین، انحراف استاندارد و آزمون t مستقل تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان داد که مصرف صبحانه در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و عملکرد های شناختی آنان در هفت خرده آزمون تکمیل تصاویر، تشابهات، تنظیم تصاویر، محاسبه عددی، طراحی مکعب، لغات و حافظه عددی تاثیر مثبت دارد. ((p≤0.05 واژه های کلیدی: پیشرفت تحصیلی، صبحانه، عملکرد شناختی، مدرسه ابتداییپژوهش حاضر با هدف مطالعه تاثیر مصرف صبحانه بر عملکردهای شناختی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه چهارم دوره ابتدایی انجام شد. روش پژوهش علی مقایسه ای بود و در قالب تک آزمون با مقایسه دو گروه و به روش نمونه گیری غیر تصادفی انجام شد. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان پایه چهارم مدارس ابتدایی شهرستان گرمسار در سال تحصیلی 1390 1389 بودند. برای انتخاب نمونه پژوهش ابتدا یک پرسشنامه مقدماتی در بین دانش آموزان پایه چهارم مدارس شهر توزیع گردید تا با کمک والدین خود کامل نمایند. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، 120 نفر از دانش آموزانی که از شرایط مشابه برخوردار بودند و تنها وجه افتراق آنها عادت به صرف صبحانه بود، به دو گروه 60 نفری تقسیم شدند. برای سنجش متغیر ملاک در بعد عملکردهای شناختی از تست هوشی وکسلر کودکان (مرکب از 10 خرده آزمون) و در بعد عملکرد تحصیلی از معدل ترم قبلی دانش آموزان بهره گیری شد.
  • سالار فرامرزی، یاسمین عابدینی صفحات 151-163
    در دهه های اخیر، شاهد توجه روز افزون محققان و صاحب نظران حوزه های روان شناسی و علوم تربیتی به دینداری و آموزه های برگرفته از آن هستیم. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر بررسی میزان توجه کتاب های درسی دوره ابتدایی به دینورزی و مهارت های دینی بین فردی با استفاده از روش تحلیل محتوایی است. با استفاده از نمونه گیری تمام شمار، کلیه کتاب های درسی دوره ابتدایی که شامل 35 جلد و 8 عنوان بوده و درسال 1389 تالیف شده است، انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت. ابزار جمع آوری داده ها عبارت بود از سیستم مقوله بندی و رمزگذاری متغیرها وخرده متغیرها که می توان از آن به عنوان فهرست وارسی یادکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی و مجذور خطی یا x2، استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین کتاب های درسی مختلف و همچنین پایه های مختلف تحصیلی از نظر میزان تاکید برمتغیرهای دینورزی، تعاون، صله رحم، سپاسگزاری و گذشت تفاوت معناداری وجود دارد؛ به طوری که بیشترین میزان تاکید درکتاب های درسی مربوط به متغیر دین ورزی و کمترین میزان تاکید مربوط به متغیر صله رحم بوده است. با توجه به یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که تاکید کتاب های درسی دوره ابتدایی در وهله اول بر پرورش روحیه دینداری آشنایی دانش آموزان با اصول و فروع دین بوده و پرورش مهارت های بین فردی دینی از اولویت دوم و کمتری برخوردار است.
    کلیدواژگان: اصول و فروع دین، مهارت های بین فردی دینی، تحلیل محتوا، کتب درسی
|
  • Meimanat Abedini Baltork, Mohammadreza Nili Pages 6-17
    The purpose of this study was to analyze the contents of elementary textbooks based on the components of constructivism such as active participation of the students to facilitate casting the role of teacher، group interaction according to the formative evaluation، notice to the physical environment of learning and evaluation as a tool for developmental process learning. The used method in analyzing of the present study was Shannon Entropy Method and unit of analyzing was textbook pages (texts، questions، practices and pictures) with the sum of 3467 pages. Statistical society of all three of elementary books was 36 books in the academic year of 2009-10 in eight topics of reading Farsi، writing Farsi، sciences، sky gifts، sky gifts (homework)، Quran، math and social education. Statistical sample of this study was consisted of the same topics excluding the math. The obtained results from data analysis showed that group interaction was considered more than other components and there was less notice to the physical environment of learning and evaluation as a tool for developmental process learning.
    Keywords: Education, Constructivism, Elementary school, Textbook, Learning
  • Marzieh Eslamyan, Narges Keshtiaray Pages 18-33
    Curriculum is one of the youngest domains of human knowledge. Definition of its limits and boundaries has been followed by many ups and downs. One of the basic foundations of curriculum is its philosophical foundations، which is like a guide light in response to the questions of ontology، epistemology and axiology. Among the great philosophers of education، there are ones who have comprehensively considered impression، objectives، principles، methods and the necessity of this important process. One of these great philosophers is Plato، the father of West''s philosophy، and the other one is Farabi who is called the second teacher، as the father of Islamic philosophy. This study reviewed their educational approaches and opinions to define the components of curriculum. In order to achieve this important goal، the research method of qualitative content analysis has been used. Information collected using a library method and then analyzed through applying the inductive categorization system. The obtained results indicated that both of Farabi and Plato believed in education goals including physical، chimerical، moral، intellectual and social objectives. Plato''s lesson contents are as follows: habituate children to play، develop physical strengths، literacy training، military training and teaching philosophy، literary material and dialectics. Farabi focuses on the content that directs the man towards cognition of the God، trust and following up the instructions and then leading to cognition of the man himself as the God''s creature. According to Plato، the dialogue approach is the most important teaching method. Farabi focuses on the two persuasive and argumentative methods on teaching approach.
    Keywords: Curriculum, Plato, Farabi, Qualitative content analysis
  • Morteza Karami, Malihe Rajaei, Marzieh Namkhah Pages 34-47
    Recently، studying on critical thinking disposition and its related factors as one of the teacher’s professional competences has attracted many education experts. The present study investigated the trend of critical thinking in high school teachers and its role in their preferred teaching style. The study was descriptive and correlation. The study population included all of 4115 female high school teachers in the city of Mashhad in 2012-2013 academic year. Kukran formula and cluster random sampling of 110 teachers were selected. Research tools were the questionnaire of teaching style (Mousa Poor، 1998) and critical thinking disposition criteria of Ricketts (2003). The findings from this study showed a significant meaning (r = 0. 48، p < 0. 001) and teachers tendency toward active teaching style was more than passive and the overall critical thinking disposition of teachers was desirable.
    Keywords: Critical thinking, Critical thinking disposition, Teaching, Teaching style
  • Hadi Sarani, Mohsen Ayati Pages 48-60
    This study aimed to evaluate the impact of mobile phone using (SMS) on English vocabulary learning of the students and their attitudes towards the benefits and disadvantages of using mobile phones in learning and teaching English. In this study، the first available samples were selected from the disciplines of law and political sciences with a number 152 students among 521 population. Then، by using Cochran Formula، 76 students were randomly selected and randomly divided into two groups of 38 experimental and control groups. After ensuring the consistency of the two groups'' average age، the proficiency test was used. The students in experimental group were trained for two months by mobile phone (SMS). Meanwhile، the other group was trained with the conventional technique. The validity of measuring the rate of students’ learning was covered by using the method of Korder - Richardson (KR = 20). It was calculated equal to 86%. Interviews were used in order to investigate the benefits and disadvantages and the reasons of the students'' attitudes toward the use of mobile phones in teaching and learning. For example، 32 students were targeted from the experimental group and made the semi-structured interviews. Face and content validity of the interviews were confirmed by the experts. The end result by using t-test showed that phone mobile learning method (SMS) was more effective in learning English vocabulary. The interviews’ results showed and highlighted the advantages and disadvantages of using mobile phones in teaching and learning of the interviewees due to the small screen and the friendly usage of mobile phones every time and everywhere. On the other hand، it showed the attitude toward using the mobile phone in language learning and combining this method with other mobile devices.
    Keywords: Mobile phone, English, Learning
  • Mohammad Hossein Mohebi Nooredinvand, Maniji Shehni Yeilagh, Hassan Pasha Sharifi Pages 61-79
    The purpose of this study was analyzing the relationships of psychological capital (PsyCap) with achievement goals and academic performance of the first-year university students of Islamic Azad University in Masjed Soleiman and Ahwaz branches. The participants were consisted of 520 students (262 males and 258 females) who were selected by using the stratified random sampling method. The used instruments in the present study were consisted of Adult Dispositional Hope Scale (ADSH)، Life Orientation Test-Revised (LOT-R)، Resiliency Scale (RS)، and Academic Self-Efficacy Scale (ASES) in order to assess each of the four factors of making up psychological capital. The Patterns of Adaptive Learning Scales (PALS) and Andrew Achievement Goals Scale were used to measure the achievement goals. The average of student''s final scores in that semester was used to measure the academic performance. For analyzing the data، the confirmatory factor analysis، Pearson correlation coefficient and multiple regression methods were applied. The results showed that psychological capital and its four components with mastery-approach and performance-approach goals، and also academic performance had a meaningful positive relationship. Moreover، psychological capital and its four components had negative relationship with performance avoidance goal. Achievement goals had meaningful relationship with academic performance as well. In addition، the combination of the four variables of hope، optimism، resiliency and self-efficacy with respect to higher order construction of psychological capital can predict the mastery- approach goal and academic performance of the students more effectively.
    Keywords: Psychological capital (Hope, Optimism, Resiliency, Self, efficacy), Achievement goals, academic performance
  • Mohsen Farmahinifarahani, Mehdi Maleki, Ali Fazel Allaf Pages 80-92
    The aim of this study was to identify and prioritize the teachers’ effective qualifications from the students’ perspectives by using AHP and TOPSIS methods. The study method was descriptive - survey research and the population was consisted of 1182 university graduate students in 2011-12 academic year. 291 students were selected by simple sampling method. The results showed that students were considered professional، technical and interpersonal qualifications as a lecturer as their first three priorities. The validity was confirmed by the experts and calculated by using the Cronbach''s alpha coefficient of HPV and TOPSIS as 0. 783 and 0. 849، respectively. The final results of the rankings on 17 criteria were reviewed in order to measure the ability of the students for understanding the content of first priority. The criterion of «the teacher appears» was allocated as the last priority. The most weight was assigned to «ability to understand the content by the students»، «scientific literacy» and «research literacy».
    Keywords: Competent, Effective, Teacher, AHP, TOPSIS
  • Pages 93-103
    Homeschooling is defined as educating the child by parents in home environment. In this approach curricula and teaching methods are determined by child and their parent. The current research was aimed at studying the factors influencing on tendency to homeschooling. In this qualitative a sample of 9 families selected based on purposeful sampling and using the snowballing method. Method for gathering data included semi- structured interview and autobiography. Results shoe that economic factors were not considered as an effective to tendency to home schooling from the parent’s standpoint. Parents believed that the most important socio- cultural factors affecting the tendency to home schooling were as following; being the competitive climate within schools، lack of the ethical education and human values in school curricula، educational experiences of parents and taking the responsibility from parents. In addition to، parents referred to this reasons as educational and pedagogical factors leading to homeschooling; dissatisfaction with the school curricula، teaching methods and lack of autonomy in learning، attending to the interests and needs of child. Active methods and being opportunities for mutual learning. Centralization and politicization of education also mentioned as influential policies in tendency to home schooling. Results also indicate that tendency of parents to home schooling is not only because of dissatisfaction with schooling، but also because of positive homeschooling factors and incentives.
    Keywords: Education. Homeschooling. Curricula. Formal education. school
  • Hossein Karshki, Hossein Momeni Mahmouei, Behjat Ghoreyshi Pages 104-114
    The study aim was to compare educational motivation and quality of life of male students، subjected to descriptive evaluation with the traditional evaluation in the fourth-grade of elementary schools of Qaen city. The statistical population was consisted of 698 students in the 2010-11 academic year (70 eligible students for descriptive evaluation and 628 students for traditional evaluation). Multi-stage sampling method was used and the sample size was estimated to 136. The research method was descriptive with causal-comparison type. In order to collect the data، the questionnaires of educational motivation and quality of life was used. MANOVA and t-test were used to analyze the obtained data. The results showed that there was no significant difference in educational motivation between the eligible students for assessment in the description evaluation and students under the traditional evaluation. There was no significant difference in the quality of life between the students who are assessed with descriptive evaluation and those under the traditional evaluation. There was a significant and direct relationship between the educational motivation and quality of life of the fourth-grade students.
    Keywords: Descriptive evaluation, Traditional evaluation, Educational motivation, Quality of life, Elementary education
  • Mahsa Jalily, Hoseyn Nikfarjam Pages 129-138
    The major goal of this research was surveying on the present status of the ability and competencies of the teachers from the perspective of students and the comparison with the ideal situation from the perspective of experts about physics in the fourth grade of high schools in Shahre ghod. This research as an applied one was carried out on the basis of descriptive-explanatoryresearch methodology. The participants of the research were students from 15 High schools. The research sample was taken based on Krejsi and Morgan Sampling Table. The sample size was consisted of 280 students. Furthermore، 35 educational experts were surveyed. The stability of the research''s tool was estimated by the Cronbach''s alpha as 89%. The research data was analyzed by the alpha one-sample t-test and independent samples t-test statistics. The analysis of data based on the students’ perspectives revealed that cognitive، affective domain and skills were different from educational experts’ perspectives. The research findings showed that on physics education and laboratory، the teacher was not competent.
    Keywords: Affective, Attitudinal, Cognitive, Competency, Domain, Skill, Psycho, motor