فهرست مطالب

فصلنامه مطالعات فرهنگی و ارتباطات
پیاپی 24 (پاییز 1390)

  • تاریخ انتشار: 1390/09/09
  • تعداد عناوین: 8
|
  • بهرنگ صدیقی صفحه 11
    در این مقاله برای پاسخ به این پرسش که آیا جامعه شناسی و مطالعات فرهنگی در تخاصم با هم تعریف می شوند یا رابطه آن ها در اصل نوعی تعامل و تکمیل هم است، ضمن بررسی رابطه میان جامعه شناسی و مطالعات فرهنگی از دو رویکرد ذات باور و تبارشناسانه یاد کرده و با اتخاذ موضعی تبارشناسانه، این رابطه را در بستر اجتماعی انگلستان و امریکا بررسی کرده ایم. ضمن این بررسی، گسست هایی پارادایمی را که در مطالعات فرهنگی انگلستان رخ داده تشریح کرده و رابطه آن را با شرایط اجتماعی انگلستان سنجیده ایم. با این رویکرد معین می شود که به جای سخن از نسبت جامعه شناسی و مطالعات فرهنگی لازم است از رابطه جامعه شناسی”ها” و مطالعات فرهنگی”ها” سخن به میان آورد. بررسی رابطه این دو صورت بندی گفتمانی در انگلستان این امکان را فراهم می آورد که این رابطه را در ایران بررسی کنیم و شباهت ها و تفاوت های آن را به ویژه با مصادیق انگلیسی اش بسنجیم و به این ترتیب راهی نشان داده شود که به توان در آن به بیشینه کردن دستاوردهای این دو حوزه رسید.
    کلیدواژگان: جامعه شناسی، مطالعات فرهنگی، تبارشناسی، ذات باوری، صورتبندی گفتمانی
  • غلامرضا جمشیدی ها، مجید فولادیان صفحه 39
    یکی از ابزارهای کارا برای شناسایی تحولات و تغییرات فرهنگی در دوره های تاریخی مختلف استفاده از «نام» و تحولات آن است. بدین لحاظ، شناخت تحولات نام گذاری کودکان یکی از منابع مفید و قابل اطمینان برای شناخت تحولات فرهنگی در جامعه ایران است.
    در این مقاله در نظر است با رویکرد نظری دولت محور و با استفاده از تحلیل فرایند نام گذاری در ایران از سال 1340 تاکنون، فرایند تحولات فرهنگ عمومی را در طی این دوران تا حدودی مشخص نماید. برای این مهم 50 اسم پربسامد از سال 1340 تا 1388 را که تقریبا 60 درصد کل نام گذاری ها در هر سال را شامل می شدند، مورد تحلیل و طبقه بندی بر حسب گرایش های فرهنگی نهفته در آن ها قرار گرفت. سپس برای تعیین تاثیر رویکرد دولت ها و بستر اجتماعی و سیاسی بر گرایش های فرهنگی نام گذاری، تاریخ 50 ساله ایران را از سال 1340 تا کنون بر اساس نقش و رویکرد دولت ها به هشت دوره تاریخی تقسیم شده و سپس تحولات نام گذاری را بر حسب این دوره های تاریخی مورد بررسی قرار گرفت.
    براساس نتایج گرایش ملی اسلامی نام گذاری مسلط ترین گرایش در عرصه فرهنگی کشور طی سا ل های اخیر بوده است، مهمترین تحول در این گرایش افزایش معنادار آن در دوره اصلاحات است. همچنین نتایج نشان می دهد که روند به کارگیری اسامی اسلامی سنتی، در جامعه ایرانی رو به کاهش گذاشته است. گرایش به اسامی اسلامی مدرن در سال 57 و با آغاز انقلاب با یک افزایش چشمگیر مواجه است. اما آنچه در باب گرایش نام گذاری اسلامی ایدئولوژیک مشخص است رابطه معنادار آن با انقلاب است. این گرایش نام گذاری با شروع موج انقلابی در سال 56 متولد می شود. و در دوره انقلاب به اوج خود می رسد. اسامی حامل فرهنگ ایرانی باستانی در دوره پیش از انقلاب چند سالی افزایش می یابند اما با شروع انقلاب گرایش به این نام ها به شدت کاهش می یابد اما مجددا در دوران سازندگی به طور معناداری افزایش می یابند. یکی از گرایش های نوظهور در حیطه نامگذاری، گرایش ایرانی مدرن می باشد. این گرایش از دوره جنگ به بعد با سرعت زیادی در فرهنگ عمومی جامعه گسترش یافته است.
    کلیدواژگان: فرهنگ عمومی، نام گذاری، گرایش ملی اسلامی، گرایش اسلامی سنتی، گرایش اسلامی مدرن، گرایش اسلامی ایدئولوژیک، گرایش ایرانی باستانی و گرایش ایرانی مدرن
  • محمدرضا کلاهی صفحه 65
    جهانی شدن عبارت است از «بسط جهان غریبه»؛ جهانی که از دیالکتیک میان «ذهنیت کنش گران جهان نزدیک» با «عینیت عناصری که از جهان دور آمده اند» شکل گرفته است. بسط جهان غریبه، عناصر جهان آشنا را دستخوش دگرگونی می سازد. «دین داری» نیز به عنوان یکی از مهم ترین عنصر جهان آشنا از این تاثیرات مصون نخواهد ماند. در این مقاله، دین داری ها به چهار گونه تقسیم شده است: 1 دین داری روش مدار، که در آن، روش های دست یابی به اهداف دینی و معنوی بر خود هدف ها اولویت دارند. 2 دین داری هدف مدار که در آن اهداف اصالت دارند و روش ها می توانند سیال و متغیر باشند.3 دین داری اخلاق مدار که متعلقان اش چهارچوب های کلی زندگی شان را بر اساس ضوابط اخلاقی و عقلانی می سازند و دین به معنای رایج اش، حداکثر در کنار سایر بخش های زندگی شان قرار دارد 4 دین داری عرف مدار که دین داری ای است کم تر آگاهانه و بیش تر در تقلید از عرف رایج. هر یک از این چهار دسته دین داران، با بسط جهان غریبه و عناصر آن مواجهه ای متفاوت دارند که چهار پیامد مختلف درپی خواهد داشت: خودآگاه شدن کنش گر، فعال شدن کنش گر، تیز شدن دین داری ها و ایجاد دین داری های بدیل.
    کلیدواژگان: جهانی شدن، دین داری، جهان زندگی، دین داری روش مدار، دین داری هدف مدار، دین داری اخلاق مدار، دین داری عرف گرا، خودآگاه شدن کنش گر، فعال شدن کنش گر، تیز شدن دین داری
  • مریم کیان، محمد عطاران، نعمت الله فاضلی صفحه 95
    این پژوهش درصدد فهم فرهنگ یادگیری، به عنوان بازنمایی از برنامه درسی تجربه شده، در فضای یادگیری الکترونیکی دانشگاه های ایران است. در این راستا، یک پرسش اصلی مورد بررسی قرار گرفت؛ فرهنگ یادگیری الکترونیکی در دانشگاه های ایران چه پدیده محوری را نشان می دهد؟ داده ها با استفاده از روش کیفی نظریه مبنایی و ابزار مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته جمع آوری شد. مجموع 23 دانشجو و 9 استاد، از سه دانشگاه مجازی علوم حدیث، علم و صنعت و خواجه نصیر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها از طریق روش کدگذاری در دو مرحله آزاد و محوری، تحلیل شد. اعتبار یافته ها نیز از طریق سه معیار قابل قبول بودن، قابلیت اطمینان و تایید پذیری حاصل گردید. یافته ها بر اساس الگوی پارادایمی مورد واکاوی قرار گرفت و پنج عنصر اصلی الگو در قالب پدیده محوری، شرایط علی، زمینه ها، راهبردها و پیامدها تبیین گردید. برایند تعاملی یافته ها حاکی از محوری بودن پدیده «چالش هویت آکادمیک» در دانشجویان و استادان است. از یک سو، هویت رشته ای، هویت فردی و هویت جمعی دانشجویان و از سوی دیگر، هویت نقش و تعهد آموزشی استاد دستخوش چالش های قابل توجهی بوده است. مجموع یافته ها، حکایت از آن دارد که دانشگاه های مجازی با وجود تلاش برای گسترش دوره های یادگیری الکترونیکی، همچنان در شکل دهی هویت آکادمیک دانشجویان و استادان مجازی، راهی طولانی را در پیش دارند.
    کلیدواژگان: فرهنگ، یادگیری الکترونیکی، برنامه درسی تجربه شده، نظریه مبنایی، دانشگاه، ایران
  • محسن نیازی صفحه 129
    بسیاری از متفکران اجتماعی مانند: وبر، آدلر، گیدنز و بوردیو بر رابطه بین سبک زندگی و هویت و نقش سبک زندگی بر شکل گیری هویت پرداخته اند. با توجه به موارد فوق، هدف اساسی این مطالعه، تبیین مفاهیم سبک زندگی و هویت ملی و چگونگی پیوند آن ها در جامعه مورد مطالعه می باشد. بر این مبنا، مطالعه حاضر به بررسی رابطه سبک زندگی و هویت ملی پرداخته است.
    این مطالعه از نوع پیمایش اجتماعی (social survey) بوده و داده های تحقیق با استفاده از تکنیک پرسش نامه توام با مصاحبه جمع آوری گردیده است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه شهروندان شهر کاشان در سال 1389 می باشد که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 300 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین و به صورت تصادفی ساده انتخاب گردیده اند. برای سنجش متغیر سبک زندگی از پرسش نامه سبک زندگی کریستین مایرز (2004) پژوهش رسولی (1383) و برای سنجش هویت ملی از شاخص های پرسش نامه آزاد و غفاری(1383) و علیخواه (1383) استفاده شده است. اعتبار و روایی مقیاس های سنجش دو متغیر سبک زندگی و هویت ملی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بررسی و با توجه با نتایج آزمون (سبک زندگی 941/0=a) و (هویت ملی 780/0=a) مورد تایید قرار گرفته است. یافته های تحقیق و نتایج آزمون های آماری مربوطه، همبستگی معنادار بین دو متغیر سبک زندگی و هویت ملی (383/0=r) در سطح 99 درصد اطمینان را مورد تایید قرار می دهد. همچنین، نتایج رگرسیون چندگانه و با توجه به بتای استاندارد شده در ارتباط با رابطه هر یک از مولفه های سبک زندگی بر متغیر هویت ملی بیانگر بیشترین رابطه مولفه های قانون گرایی و پایبندی به ارزش ها، شرایط محل زندگی و نحوه گذران اوقات فراغت بر متغیر هویت ملی می باشد. میزان تاثیرگذاری متغیرهای فوق بر میزان هویت ملی به ترتیب 18/0، 21/0- و 19/0- درصد نشان داده شده است.
    کلیدواژگان: سبک زندگی، هویت ملی، سبک فراغتی، نمادهای منزلتی، نقش های خانوادگی، پایبندی به ارزش ها، شرایط محل زندگی
  • صادق صالحی، سارا کریم زاده صفحه 159
    نخستین گام در تلاش برای ساختن جوامع پایدار کسب سواد زیست محیطی است (فریتیوف،1386). صاحب نظران مطالعات زیست محیطی نظیر بوردن و اسکتینو(1979)، اسکان و هولزر(1990)، کایزر و همکاران(1999)، بایارد و جولی(2006) و نیز تانگلت و همکاران (2007) معتقدند که بین دانش زیست محیطی و رفتار های مهم زیست محیطی رابطه وجود دارد. با توجه به این که دانش در شکل دهی و پیش بینی رفتار های زیست محیطی تاثیر گذار است، مقاله حاضر به بررسی رابطه میان دانش زیست محیطی با رفتار زیست محیطی)مصرف انرژی خانگی) در مناطق شهری شهرستان ارومیه می پردازد. در تحقیق حاضر، دانش زیست محیطی در دو سطح دانش نظام مند و دانش مربوط به عمل(رفتار)، مطمح نظر قرار گرفته است. بر این اساس، رابطه مثبت بین دانش و رفتار زیست محیطی، فرضیه اساسی تحقیق را شکل می دهد. از نظر روش شناسی، از روش پیمایش استفاده شده و با استفاده از نمونه گیری خوشه ای، نمونه ها از مناطق شهری انتخاب شدند. داده های تحقیق با استفاده از پرسش نامه و از383 نفر از ساکنان شهر ارومیه جمع آوری شدند. نتایج ضریب آلفای کرونباخ (66/63) نشان داد که پرسش نامه تحقیق از روایی نسبتا بالایی برخوردار است. نتایج تحقیق نشان داده است که بر خلاف بسیاری از تحقیقات تجربی پیشین که در سایر مناطق جهان انجام شده، در جامعه آماری مورد بررسی، رابطه معنا داری بین دانش زیست محیطی چه دانش از نوع نظام مند و چه از نوع رفتاری و رفتار زیست محیطی وجود ندارد. در ادامه ی مقاله، دلایل احتمالی بروز این نتیجه مورد بحث قرار گرفته و در موضوعاتی نیز برای انجام تحقیقات آتی پیشنهاد شده است.
    کلیدواژگان: دانش زیست محیطی نظام مند، دانش زیست محیطی مربوط به عمل، رفتار زیست محیطی، مصرف انرژی
  • شیوا علینقیان صفحه 175
    این مطالعه به بررسی تجربه ی تماشای زنانه سریال ویکتوریا از شبکه فارسی وان می پردازد. این سریال که در سال 88 از محبوبیت قابل توجهی در میان زنان ایرانی برخوردار گشت، مجموعه ای است با انبوهی از بازیگران که بر محور زندگی روزمره زنی توانمند می چرخد. روند داستان به گونه ای است که همچون «سریال های بازاری»، معماهایی طرح می شود تا کنجکاوی بیننده را بر انگیزاند و سپس آن را به نحوی که مورد انتظار مخاطب است، پاسخ می دهد.
    برای شناخت دلالت های معنایی حاکم بر قرائت مخاطبان زن از سریال ویکتوریا از روش پژوهش کیفی بهره گرفته و با استفاده از تکنیک مصاحبه به جمع آوری اطلاعات پیرامون تجربه تماشای مخاطبان زن ایرانی اقدام شد. به علاوه، برای تکمیل یافته های تحقیق، به سراغ نظرات کاربران اینترنتی در خصوص چرایی تماشای سریال رفته و با استفاده از تحلیل محتوا، نظرات ایشان در سایت ها و وبلاگ های مرتبط بررسی شد.
    نهایتا براساس یافته ها و نتایج تحقیق می توان عواملی را معرفی کرد که بینندگان را به دنبال کردن سریال ترغیب و در آن ها لذت ایجاد می کند. مجموعه ی پاسخ های مصاحبه شوندگان به ترتیب اهمیت در شش گروه زیر قرار می گیرند: ایجاد سرگرمی برای بینندگان به عنوان اولین عامل، الگوهای جنسیتی جایگزین که در این سریال بازتولید می شوند دومین عامل مهم در تماشای سریال، مشارکت گروهی در تفسیر متن به نحوی که تنها یک نوع از قرائت را خوانش غالب معرفی کند، مشابهت در تجربه زیسته که همسانی هایی را میان بیننده و شخصیت های داستان ایجاد می کند، آشنایی شنیداری یا تماشای سریال به زبان فارسی که از طریق شنیدن گفتگوهایی که خارج از فضای فرهنگی خانواده های ایرانی است هیجان می آفریند و نهایتا نزدیکی فضایی به متن که از سبک تصویربرداری آن حاصل شده است، فرصت تجربه، لذت و هیجانات متمایزی را برای مخاطب به دست می دهد
    کلیدواژگان: سریال ویکتوریا، سریال بازاری، الگوهای جنسیتی جایگزین، تجربه ی زیسته زنانه
  • فروزنده جعفرزاده پور صفحه 201
    در دوران تغییرات سریع امروز، رسانه های جمعی به ویژه تلویزیون تاثیرات بسیار زیادی در انتقال ارزش ها و هنجارها به جامعه دارند. آن ها در حقیقت به عنوان ابزاری قدرتمند جهت الگو فرستی در جامعه مطرح می باشد. به دلیل نقش دوگانه تلویزیون به عنوان یک آیینه بازتاب کننده (رفتارها، الگوها و ارزش های جامعه) و یک عامل تاثیرگذار (بر جامعه که در دراز مدت تغییر ارزش ها در جامعه را سبب می شود) ارزیابی و سنجش پیام های ارسالی از طریق تلویزیون به خانه های ایرانیان بسیار اساسی و مهم است. در بین برنامه های متنوع تلویزیون، سریال های ایرانی آن، به دلایل قرابت بیشتر با زندگی مخاطبان و امکان الگوبرداری بیشتر و نیز ارسال غیر مستقیم پیام، مورد مطالعه قرار گرفته است. مطالعه حاضر به بررسی ارزش های بازنمایی شده در شخصیت های چهار سریال منتخب به تفکیک دوره زندگی و جنسیت پرداخته است. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل چهار سریال ایرانی پخش شده در سال 1385 از شبکه های یک و سه است که به روش تحلیل محتوا کمی مورد بررسی قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که به طور کلی شخصیت های مونث تفاوت چندانی در منظومه ارزشی خویش به تفکیک دوره زندگی نشان نمی دهند فقط در مورد ارزش های اقتصادی تفاوت های مشاهده شد. درحالی که شخصیت های مذکر دارای تفاوت هایی در منظومه ارزشی خویش به تفکیک دوره زندگی هستند. به گونه ای که آن ها در دوره جوانی کمتر به ارزش های اقتصادی بها می دهند در حالی که شخصیت های سالمند این سریال ها بیشتر به ثروت توجه می کردند. جوان ها اخلاقی تر ولی بی دین تر نشان داده شده بودند. مقاله به تفضیل و با استفاده از نظریات اینگلهارت، گربنر و نظریه بازنمایی به تحلیل یافته ها پرداخته است.
    کلیدواژگان: ارزش ها، رسانه، تلویزیون، جنسیت، نسل ها
|
  • B. Sedighi Page 11
    What kind of relationship is there between sociology and cultural studies? Are these two confronting to each other or there is a kind of interdependency and completing relation between them? These are under discussion questions in this article. For dealing with these questions, essentialism and genealogical perspective review and, on the basis of genealogical perspective, the relationship between these two areas explore in the social context of Britain and America. In this exploration, the main paradigmatic ruptures expound in the British tradition of cultural studies and measure the relation between these ruptures and social condition in Britain. On this basis, instead of exploring about relationship between "sociology" and "cultural studies", relationship between “sociologies” and “varied cultural studies” come into view. Exploring in the relationship between these two discursive formations, especially in Britain, could help to explore this relationship in Iran and compare it with Britain. It could be helpful for maximizing the accomplishment of these areas.
    Keywords: Sociology, Cultural studies, Genealogy, Essentialism, Discursive Formation
  • Gh R. Jamshidiha, M. Fuladiyan Page 39
    One of the efficient tools to identify cultural evolutions and changes in different historical periods is use of name and its evolutions. Recognition of naming evolutions is one of the reliable and useful sources for recognition cultural evolutions in society of Iran.This paper determines process of public cultural evolutions in Iran from 1962 to 2010 with the theoretical approach of central government and naming process analysis. 50 names with high frequency from 1962 to 2010 that almost involve 60 percent of naming in every year analyzed and classified according to cultural trends behind them. Results show Islamic-National naming trend has been the most dominant trend in cultural context in recent years. The most important evolution in this trend is its significant increase in Reform period (1998-2006). Also results show application process of Traditional-Islamic names has declined in society of Iran. Trend to Modern-Islamic names increased in 1979. Trend to Ideological-Islamic names has had significant relation to revolution. This naming trend began in 1978 and increased in revolution period. The names that are related to Ancient-Iranian culture increased before revolution but this trend reduced with beginning of revolution but again increased significantly in construction period (1990-1998). One of the emerging trends in naming context is Modern-Iranian trend. This trend has expanded after war period in public culture.
  • M. R Kolahi Page 65
    Globalization is "the expansion of strange world", the very world which is constituted of dialectics between "subjectivity of actors in near world" and "objectivity of elements coming from distant world". The expansion of strange world will make the elements of familiar world undergo transformation. "Religiosity", as one of the most important elements of familiar world, would not survive such effects. Religiosities in this article are divided by four types: 1- “Method-oriented religiosity” in which methods of achieving religious goals, takes priority over the goals itself. 2- “End-oriented religiosity”, in which the goals are attributed by originality and methods, remain fluid and variable. 3- “Moral-oriented religiosity” in which the believers make their whole living frame-work based on rational and moral codes, and religion, in its conventional meaning, constitutes just a part of the life. 4- “Custom-oriented religiosity” is a less conscious religiosity and more in following the conventional custom. Each religious has its different encounter with the expansion of the strange world which will have four different consequences: Increasing the actor's consciousness; increasing the actor's activation; sharpening of religiosities and creation of substitute religiosities.
    Keywords: globalization, Cultural Globalization, Religiosity, Life's World, Sharpening of Religiosity, Substitute Religiosity
  • M. Kiyani, M. Ataran, N. Fazeli Page 95
    This study aims to understand learning culture at E-learning environment in universities of Iran. The major question is: what is the main phenomenon of learning culture in virtual universities of Iran? Data were gathered by grounded theory method, using semi-structured interviews. Twenty-three students and nine faculty members, from three virtual universities, were interviewed through purposeful sampling. Data were analyzed by coding. Also, data reliability was illuminated through credibility, dependability and confirm-ability. Findings showed that the main phenomenon of E-learning culture is "academic identity challenge", for both virtual students and faculty members. On one hand, student's academic identity, regarding disciplinary, personal and collective dimensions, and on the other hand, faculty member's identity, regarding role and educational commitment were not shaped properly. In general, virtual universities in Iran have a long way forward to shape academic identity for their users, specially students and faculty members.
    Keywords: Iran, Culture, E, Learning, Grounded Theory Method, Virtual University
  • M. Niyazi Page 129
    This paper explains the concepts of Life-Style and Nation identity and their consolidations. The study is such a social survey and its data is gathered by questionnaire along with interview. Considered population is all citizens of Kashan on 1389 and 300 people are selected as sample society through a simple random sampling on the basis of Cochran model. To measure the Life Style variable the questionnaires of Christine Mayers (2004) and Rasouli (1383) are utilized and for measuring the National Identity the indicators of questionnaires of Azadarmaki and Ghafary (1383) and Alikhah (1383) are used. The reliability and validity of the two variables are confirmed by Chronback Alfa test. Results show the correlation between the variables is in the accuracy level of 99%. In addition, the results of multi-regression analysis show the effects of Low Obedience and Loyalty to Values, the Conditions of Residency, and the Leisure variables on the extent of National Identity are 18%, -21% and -19% respectively.
    Keywords: Life Style, National Identity, Leisure style, Status Symbols, Family Roles, Roles, Loyalty to Values, Condition of Residency
  • S. Salehi, S. Karimzade Page 159
    This paper investigates the relationship between environmental knowledge- both Systematic knowledge and action related knowledge- and energy consumption behavior in Urmia as an environmental. Scholars on environmental studies like Borden and Schettino (1979), Schahn and Holzer(1990), Kaiser et.al.(1999), and Bayard and Joley (2006) believe that there is an association between environmental knowledge and environmental significant behaviors. This research hypothesizes that there is a positive relationship between environmental knowledge and environmental behavior, and survey method is applied with cluster sampling method to choose the samples. The overall results show that there was no significant relationship between environmental knowledge and environmental significant behavior. The probable reasons of this controversial result are discussed thoroughly and several suggestions are put forward for further studies.
    Keywords: Environmental Behavior, Environmental Knowledge, Environmental System Knowledge, Action Related Knowledge, Energy consumption, Urmia
  • Sh Alinaghiyan Page 175
    This study focused on female experience of watching the Channel Farsi1’s serial, the Victoria. The qualitative method and in-depth interview technique in data collection are used to understand semantic implications of feminine readings. Results show 6 important factors which perusing females to follow the soap: entertainment, alternative gendered patterns which reproduced in the soap, collective participating for interpreting the text which offers a cultural authority to the audiences negotiating it, similar lived experience which shows some proportion among audience’s cultural circumstances, aural familiarity which creates excitement through expressing forbidden vocabulary and phrases according to formal Islamic culture, and closeness of the setting which is produced by camerawork. These 6 factors give female audiences distinctive opportunity of watching, interpreting and pleasure.
    Keywords: Victoria, Soap Opera, Alternative Gendered Pattern, Female Lived Experience
  • F. Jafarzadepur Page 201
    In the course of recent years, mass media and particularly television have an extreme effect in transmitting of norms and values to the societies. On the other word, they are considered as powerful means of making pattern attitudes to the societies. Due to binary roles of TV as a reflector of behaviors, patterns, and values of society and also as an effecting factor on society which in long term cause the some changes in the social values, it is very essential to evaluate of the sending messages through TV to the Iranian homes. Among the variety of TV programs, Iranian serials are selected for study due to their closeness to the audiences’ life and more possibility of model making as well as indirect massage sending. This article studies the represented values among the characters of 4 selected serials by classifying gender and the life period. The universe of this study contains 4 Iranian serials broadcasted on channel 1 & 3 in year 2001. And content analysis method is applied as the research method by the utilization of Ingelhart, Gerbner theories as well as representation theory. Findings indicate generally female characters do not have many differentiations in value system by the life period expect tiny differences only in economic values. On the other side, male characters have some differences in value system by according to the life period, in such a way that young male characters have less attention to economic worthies while elder male characters have more attention to wealth. Young male characters were shown more moral and less religious.
    Keywords: Values, Media, TV, Gender, Generations