فهرست مطالب

مطالعات فرهنگی و ارتباطات - پیاپی 31 (تابستان 1392)

فصلنامه مطالعات فرهنگی و ارتباطات
پیاپی 31 (تابستان 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/05/15
  • تعداد عناوین: 7
|
  • ابوعلی ودادهیر*، سید محمدهانی ساداتی، سید مرتضی نوربخش صفحه 11
    صرف نظر از اینکه در یک دهه گذشته سهم زنان در آموزش عالی، به ویژه در مقاطع کارشناسی و عمومی افزایش یافته است و بارقه هایی از گسترش حضور زنان در موقعیت های شغلی بالاتر وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی دیده می شود، اما حضور ایشان در مقاطع بالای تحصیلی و شغلی نظام آموزش پزشکی همچنان اندک و کمرنگ بوده و نابرابری ها و تحریم های اجتماعی مبتنی بر جنسیت در این حوزه چشمگیر است. در این مقاله، با اتخاذ رویکرد روش شناختی کیفی و با استفاده از تکنیک «مصاحبه با مطلعین کلیدی» تلاش شده است فهم شماری از مطلعین کلیدی نظام آموزش پزشکی ایران درباره این موضوع مورد مطالعه قرار گیرد. یافته های این واکاوی نشان می دهد که مشارکت کنندگان، پنج مقوله یا عامل مهم مرتبط با عاملیت و ساختار را به مثابه موانع عمده در مشارکت جدی و واقعی زنان در مقاطع و مدارج بالای علمی و دانشگاهی نظام آموزش پزشکی مشخص کرده اند. این پنج عامل بازدارنده عبارتند از: «وارد شدن به حوزه ازدواج و خانواده»، «مردسالاری یا پدرسالاری موجود در فرهنگ جامعه ایرانی»، «مسائل مالی و اقتصادی»، «تفاوت های روانشناختی موجود میان دو جنس» و «مساله رعایت حدود شرعی و عرفی در روابط بین دو جنس». همچنین از نظر مشارکت کنندگان، اگرچه نقش مسئولین و تصمیم گیران نظام آموزش پزشکی در عدم دستیابی زنان به پست های مدیریتی پررنگ است، اما نمی توان نقشی بازدارنده در خصوص ادامه تحصیل زنان برای ایشان قائل شد. من حیث المجموع، می توان عامل «خانواده مردسالار و مبتنی بر کلیشه های جنسیتی» را در صورت بندی تحریم های اجتماعی مبتنی بر جنسیت و سلب فرصت های برابر پیشرفت از زنان در حوزه نظام آموزش پزشکی ایران به عنوان عاملی بسیار موثر معرفی نمود.
    کلیدواژگان: آموزش زنان، برابری فرصت ها، نظام آموزش پزشکی، جامعه شناسی آموزش پزشکی، شکاف جنسیتی
  • زهرا اجاق*، حمید عبداللهیان صفحه 43
    این مقاله به این مساله می پردازد که نحوه بازنمایی علم در مجله های علمی عمومی ایرانی از نظر ارتباطی به شکلی ناقص صورت می گیرد و به همین دلیل این مجله ها نقش چندانی در افزایش سواد علمی مخاطبانشان نداشته اند. چارچوب نظری برای تحلیل این مساله با استفاده از نظریه قالب بندی تنظیم شده که بین کیفیت متون علمی عمومی و کیفیت سواد علمی مخاطبان رابطه منطقی برقرار می کند تا بتواند فرآیند اثرگذاری متون ارتباطی را تبیین کند. به لحاظ روش شناسی نیز 144 مجله علمی عمومی (12 شماره از 12 عنوان مجله) را به طور تصادفی انتخاب و تحلیل محتوای کیفی کرده ایم تا توانایی آن ها در افزایش سواد علمی مخاطبان را نشان دهیم. برای انجام این تحلیل، ابتدا مفهوم سواد علمی را براساس مشخصاتی که برای فرد باسواد علمی تعریف شده، عملیاتی و چهار مولفه بازنمایی ویژگی های کنش علم محور، ویژگی های نگرش علمی، تاثیرات اجتماعی علم و ویژگی های هنجاری علم را شناسایی کردیم. سپس چنین فرض کردیم که چنانچه این ابعاد چهار گانه در متن علمی عمومی بازتاب یافته باشند، در این صورت می توان قضاوت کرد که چنین متونی قابلیت افزایش سواد علمی مخاطبان را دارند. تحلیل این مجله ها، امکان مقایسه آن ها را نیز فراهم آورد و نتایج نشان می دهند که مجله «نجوم»، بیش از یازده مجله دیگر، متونی را تولید کرده که توانایی افزایش سواد علمی مخاطب را دارند.
    کلیدواژگان: سواد علمی، بازنمایی، مجله های علمی عمومی ایرانی، تحلیل محتوای کیفی، مخاطب معمولی
  • مرضیه آزادارمکی* صفحه 63
    امروزه بی توجهی معماران و طراحان به ارزش های متفاوت زنانه، غالب های جدید غیر قابل انعطافی را تشکیل داده است. وجود آشپزخانه های باز در خانه ها و آپارتمان های جدید جزئی از ساختار واحد مسکونی امروز ایران به حساب می آید. این تغییر فضایی پیامدهایی در نظام اجتماعی و روابط انسانی دارد. این مقاله در صدد کاوش تجربه زیست زنان ایرانی در این فضای نوپدید است. این مقاله با بهره مندی از روش مصاحبه کیفی تفاسیر زنان تهرانی از این پدیده را بازنمایی می کند. زنان موافق مورد مصاحبه دلایلی چون از میان رفتن حریم اختصاصی، نامناسب بودن این سبک معماری با سبک زندگی ایرانیان در زمینه آشپزی و پوشش را عمده ترین دلایل مخالفت خویش با این سبک معماری ذکر کرده اند. در مقابل زیبایی و به روز بودن و همچنین امکان ارتباط بیشتر با فضاهای دیگر و خانواده از سوی زنان موافق، دلایل مناسب بودن این سبک دانسته شده است. یافته های این مقاله ضرورت ارائه مدل های معماری متنوع تر برای خانه های ایرانی را مطرح می کند. مدل هایی که ضمن دارا بودن ارزش های زیباشناختی برای سبک های زندگی متنوع زنان ایران، گزینه های متنوع تر و سازگارتری را عرضه نمایند.
    کلیدواژگان: آشپزخانه، زن ایرانی، حریم، فضای شهری، مسکن
  • حسین میرزایی*، سید محمد امین سیادتی صفحه 77
    در مقاله حاضر چهار فرایند شکل گیری هویت در فرایند توسعه فضاهای کار و زندگی در دو روستای جنوبی شهر سمنان بر اساس مطالعه میدانی و داده های مردم نگارانه بررسی شده اند. در واقع با توجه به ابعاد تئوریک و دشوار مساله هویت، نقاط ارتباط و اتصال میان فرد و فضا - که یکی از جنبه های مادی شکل گیری هویت است- در چهارچوبی تحلیلی قرار گرفته است. این تحقیق با استفاده از روش هرمنوتیکی که یکی از روش های تحلیل کیفی است با تغییر مفهوم هویت به مفهوم هویت بخشی چهار فرایند تحلیلی را در بر داشته است: خوانش بلاغی فضا، نوشتار فضایی، جایگیری خود و کرونوتوپ. فرایندهای مذکور که باعث فضایی سازی مفهوم هویت می شوند به طور مشخص در دو روستای جنوبی شهر سمنان با نام های خیرآباد(خیروژ) و رکن آباد(رکنوژ) بررسی شده اند که در طول زمان های گذشته تاکنون بعنوان دو رقیب موثر در توسعه فضاهای کار و زندگی خود نقش داشته اند.
    کلیدواژگان: توسعه، هویت، فضا، خوانش فضایی، نوشتارفضایی، جایگیری خود، کرونوتوپ
  • داوود عبداللهی*، رسول ربانی، حمید وارثی صفحه 105
    فضا بستری است که فعالیت ها و رفتارهای انسانی در آن شکل می گیرد و روابط اجتماعی و فرهنگی انسان ها با یکدیگر در این عرصه اتفاق می افتد بنابراین همچون ساختاری است که می تواند در کنار مجموعه ای از قابلیت ها، محدودیت هایی هم برای کنشگران فراهم آورد. جبرگرایان محیطی و طرفداران رویکرد جبریت معماری معتقدند هرنوع تغییر در محیط به تغییر در رفتار اجتماعی منجر می شود درواقع ساختار های محیطی چه محیط ساخته شده و چه محیط زمینی تعیین کننده اصلی کنش انسان هستند به تعبیر آلتمن محیط سکونتگاه در شکل گیری ارتباط افراد و هنجارهای ناشی از آن تاثیر دارد از این جهت توجه به رویکردهای انسان گرا در معماری سکونتگاه های جمعی یک ضرورت حیاتی است چرا که توجه به چنین زیرساخت هایی می تواند زمینه ساز ارتباط و پیوند ساکنان، تقویت حس تعلق و تعهد اجتماعی، اعتماد متقابل، پایبندی به هنجارها و موازین اخلاقی و در یک کلام سرمایه اجتماعی اجتماعی باشد منظور از سرمایه اجتماعی سرمایه و منابعی است که افراد و گروه ها از طریق پیوند با یکدیگر می توانند بدست آورند به تعبیر دیگرسرمایه اجتماعی امر رابطه ای بوده و در شبکه روابط اجتماعی و تعامل بین افراد شکل می گیرد و به تعبیر پورتز، سرمایه اجتماعی در درون ساختار روابط افراد یافت می شود. برای برخورداری از سرمایه اجتماعی، فرد بایستی با دیگران رابطه داشته باشد و در واقع همین دیگران هستند که منبع واقعی برخورداری فرد از مزایا و امتیازات می باشند. با توجه به عنصر رابطه (تعامل اجتماعی) به عنوان هسته اصلی سرمایه اجتماعی، شکل و قالب طراحی فضای مسکونی می تواند بستر لازم برای یرقراری رابطه بین افراد نقش مهمی ایفا کند. نوشتار حاضر با این رویکرد به بررسی رابطه ی بین معماری مجتمع های آپارتمانی و سرمایه اجتماعی می پردازد. تحقیق به مطالعه رابطه معماری مجتمع های آپارتمانی با سرمایه اجتماعی می پردازد. تحقیق از نوع علی- همبستگی بوده و در شهر اردبیل به بررسی دیدگاه ساکنین در خصوص کیفیت معماری مجتمع های مسکونی می پردازد جامعه آماری کلیه ساکنین واحدهای آپارتمانی سه واحد و بیشتر می باشد (120000)که از بین آن ها390 نفر به طور تصادفی مورد مصاحبه و پرسشگری قرار گرفتند یافته ها نشان می دهند که: کیفیت طراحی واحدهای همسایگی/کیفیت طراحی طبقات مجتمع/تعداد طبقات واحدها/ معماری و طراحی مجتمع/فضاهای عمومی و مشترک مجتمع/احساس امنیت در مجتمع آپارتمانی بر سرمایه اجتماعی تاثیر معناداری دارند. تاثیرکیفیت استقرار واحدهای مجتمع های بر سرمایه اجتماعی ساکنین تایید نشد.
    کلیدواژگان: سرمایه اجتماعی، معماری، مجتمع آپارتمانی، طراحی، فضای عمومی
  • مریم نهاوندی*، بهنام لطفی خاچکی صفحه 133
    این مقاله به تحلیل رابطه بین شغل، به عنوان یکی از اصلی ترین فعالیت های بشری و الگوی مصرف برخی کالاهای فرهنگی می پردازد. مطالعه مباحث نظری پیرامون ارتباط شغل با سبک زندگی و مصرف نشان می دهد که گروه بندی شغلی افراد به واسطه مولفه های ملموس و عینی سبک زندگی بر مصرف آن ها به ویژه مصرف فرهنگی تاثیرگذار است. یکی از متفکرانی که در این حوزه نظریاتی ارائه نمود، پی یر بوردیو است. همان طور که بوردیو تاکید داشت مصرف را باید مانند دسته ای اعمال اجتماعی و فرهنگی به عنوان راهی برای ایجاد تمایزات بین گروه های اجتماعی در نظر بگیریم. بر این اساس شغل افراد با توجه به اینکه یکی از مهم ترین عوامل نشان دهنده منزلت اجتماعی آن ها محسوب می گردد، به طور عامدانه یا غیرعامدانه عاملی برای در پیش گرفتن سبک متفاوتی از زندگی و نمایان ساختن آن به وسیله عینی نمودنش به صورت استفاده از کالاهای فرهنگی خاص دیده می شود. به تعبیر دیگر مدل نظری تحقیق حاضر نشان می دهد که چگونه گروه های شغلی مختلف با انتخاب الگوی های خاص مصرفی تلاش دارند تا روش زندگی مجزایی را انتخاب کرده و خود را از دیگران متمایز سازند. در واقع این تمایزطلبی از طریق اثرگذاری شغل افراد بر مولفه های عینیت یافته سبک زندگی امکان پذیر می گردد. روش تحقیق این پژوهش تحلیل ثانویه بوده که در آن از اطلاعات ثانوی پیمایشی ملی که در کل استان های کشور اجرا گردید استفاده شده است. نتایج نشان داده است که فرض های اصلی تحقیق مبنی بر وجود رابطه بین گروه بندی شغلی از جمله دانشجو، کارمند، معلم، مهندس، کارگر، بازاری و... و میزان مصرف کالاهای فرهنگی همچون تلویزیون، ماهواره، کتاب، سینما و... مورد تایید قرار گرفته است.
    کلیدواژگان: مصرف فرهنگی، مشاغل، ماهواره، اینترنت، سبک زندگی، گروه بندی شغلی
  • اعظم راودراد*، معصومه تقی زادگان صفحه 157
    بازنمایی، بازتابی از واقعیت های جهان پیرامونی نیست؛ بلکه تصویری جهت داده شده از واقعیت، در رابطه با متن اجتماعی و فرایندهای ایدئولوژیک جاری در جامعه است. رسانه ها نیز تصویر بازنمایی شده از واقعیت ارائه می دهند؛ به ویژه زمانی که واقعیت زندگی زنان را در فیلم و سریال ها به تصویر می کشند؛ آنچه از زنان در فیلم ها به تصویر در می آید، منطبق بر متن اجتماعی و ایدئولوژی های پنهان در هنجارهای اجتماعی است، هنجارهایی که نه خنثی هستند و نه عینی؛ بلکه در راستای منافع طبقات برخوردار از قدرت اجتماعی شکل یافته اند. طبیعی جلوه دادن آنچه تاریخمند است را بارت، اسطوره می نامد. به نظر وی زندگی اجتماعی مملو از اسطوره هاست. اسطوره ها، نظام های معنایی ای هستند که نبایستی آن ها را بدیهی و مسلم فرض کرد، بلکه اسطوره با طبیعی جلوه دادن آنچه تاریخی است، منافع گروهی را تامین می کند رویکرد تاریخمند بارت و تلاش او در جهت پرده برداشتن از منافع برخی نیروهای اجتماعی در فرهنگ عامه قابل توجه است. با همین رویکرد، مقاله حاضر به بازنمایی زن در فیلم «درباره الی...» اصغر فرهادی می پردازد تا به کشف معانی پنهان فیلم و آشکارسازی اسطوره بی کفایتی زن در لایه های معنایی این فیلم برسد. در این راستا مقاله حاضر در بخش رویکرد نظری با گذری بر مفهوم بازنمایی به شرح نظریه اسطوره بارت می پردازد. سپس همچون بارت که نشانه شناسی را روشی اساسی برای نقد ایدئولوژیک و کشف اسطوره می داند، این مقاله نیز به تحلیل نشانه شناختی فیلم «درباره الی...» می پردازد تا اسطوره فیلم و گفتمان سازنده آن را برملا سازد.
    کلیدواژگان: سینما، زن، اسطوره، نشانه شناسی، بی کفایتی زن
|
  • Abouali Vedadhir*, Seyyed Mohammad Hani Sadati, Seyyed Morteza Nourbakhsh Page 11
    This article is to explain poorer attendance of women at higher and professional levels of medical education, taking a qualitative methodological approach. The findings illustrate that the participants of this qualitative study have recognized five factors as main forces to deter women from improvement in Iranian medical education system and serious participation at higher, specialized and managerial levels of the system. These factors are: "Involvement in domains of marriage and family", "Existing a sort of patriarchy or masculinity in Iranian culture and society", "financial & economic issues", "psychological differences between men and women", "issue of adherence to traditional and religious norms in relations between men and women."Moreover, in view of participants, authorities and policymakers of medical education systems play key roles in deterring women from accessing higher managerial positions at the system, while they don’t blame authorities for excluding women from all rights of being highly educated and qualified in medical education system. The article, as a final point, asserts that the factor of "genderbased stereotypes" is central to explain poorer attendance of women at higher and specialized levels of medical education, among various factors influencing the subject. The findings also demonstrates that two factors, namely, "Patriarchal family" and "gender-based stereotypes" play key role in generating disparities and deterring women from equal improvement opportunities in the society.
    Keywords: Equality of opportunities, Gender, Based Stereotypes, Gender Gap, Medical education system, Sociology of medical Education, Women
  • Zahra Ojagh*, Hamid Abdollahyan Page 43
    This article offers an argument on public science magazines in Iran and their ability to increase public scientific literacy. This research paper covers 144 public science magazines that appeared since some100 years ago in the late 19th century in Iran and have gone through various changes. We selected 12 issues from 12 magazines randomly to establish our argument. Then a qualitative content analysis was used to study these 12 issues. In order to perform the qualitative content analysis on the sample issues, we first operationalized the concept of "public scientific literacy" in accordance with the characteristics that can be identified in an individual who is considered to be "scientific literate". During this process we identified four indicators that could represent "public scientific literacy" and they included: 1- scientifically-driven actions, 2- scientific attitudes, 3- social reflexivity of science, and; 4-scientific norms of behavior. Had these four characteristics been present in any of the randomly selected issues, we considered the text to be able to deliver scientific literacy to its audience and to increase the level of scientific literacy among individual audiences. Some of the findings indicate that Nojoom Magazine was among the best in terms of delivering scientific literacy to its audience and contributing to and increase of scientific literacy among its audience.
    Keywords: scientific literacy, representation, Iranian public science magazines, qualitative content analysis, customary audience
  • Marziye Azad Armaki* Page 63
    This article aims at the relation between Iranian women and Iranian modern spaces such as kitchens. Their approach towards their homes and spaces especially kitchen has been studied through a survey done on about 15 women from different types of culture, education and age, mainly having a middle or high class level. Different lifestyles and classifications in religious believes has presented various results. Different tastes have lead to paradoxical feedbacks from these social classes and lifestyles. Yet a particular kitchen type for an Iranian culture is necessary.
    Keywords: Women, kitchen, esthetic, belief, space, culture
  • Hossein Mirzaei*, Mohammad Amin Siadati Page 77
    This article examines four processes of identity formation in developing of life and occupation opportunities in southern villages of Semnan city. This study relies on field study and ethnographical data. In fact for the significance of theoretical dimension of identity formation, the study of connections and relations between space and individual has been put in analytical framework. The Andreas Glaeser’s spatial hermeneutics analytical model has been applied in qualitative analysis. It emphasizes on transition of identity into identification and encompasses four analytical processes: The tropic reading of space /writing of space/placement of self/chronotop. These processes are made specialization of identity have been examined in Kheirabad & Roknabad villages. These villages have been rivals of each other during the long time.
    Keywords: Development, Identity, Space, Reading Of Space, Writing of Space, Placement of Self, Chronotop
  • Davood Abdollahi*, Rasool Rabani, Hamid Reza Varesi Page 105
    This article studies the relationship between architecting of Apartment complexes with social capital amid residents in Ardabil city. The research is causal–correlation and examines respondent's views on this relationship (architecture and social capital). Population of the study is all residents who living in apartments with 3 stories and above (approximately 120000) and all flats and apartment complexes in Ardabil. Almost 430 people randomly selected as a representative sample and findings show that. Designing and architecture quality of apartment complexes affect resident's social capital. Designing and architecture quality of stories affect resident's social capital. Number of stories affects resident's social capital. Designing and architecture quality of neighbor units affect resident's social capital. Public and general spaces design in complexes affect resident's social capital. There is significant relationship between apartment security feeling and resident's social capital. And hypothesis that establishing position of apartment complexes affects resident's social capital was rejected.
    Keywords: Social Capital, Architecture, Apartment Complexes, Common Spaces, Designing
  • Maryam Nahavandi*, Behnam Lotfi Khachaki Page 133
    This article try to analyzes relationship between occupational, as one of main humankind activities, and pattern of several cultural goods. Theoretical discussions about relationship between occupational, life style and consumption shows persons Occupational grouping influence on consumption Particularly cultural consumption, through tangible and objective components of life style. Our Theoretical framework is based on one of the ideas in this field presented by Pierre Bourdieu. He emphasizes that consumption is a way to make a distinction between social groups. According this theory individual’s occupational, as a important marker of social status, Intentionally or unintentionally lead to taking different life style and showing it by using of Specific cultural goods. In fact Theoretical model of this research shows how various Occupational groups try to choose different life way and Distinguish themselves from others. This distinction is Possible by persons’ occupational influence on objectified components of life style. The method of this study was a secondary analysis of the data from a national survey was conducted in all provinces. Research results have shown that the basic assumptions regarding the relationship between occupational groups, including students, staff, teachers, engineers, workers, businesses … etc, and consumption of cultural goods such as TV, Satellite, books, cinema and. .. etc, Has been approved.
    Keywords: Cultural Consumption, Occupations, Satellite, Internet, Lifestyle, Occupational Grouping
  • Azam Ravadrad*, Masoume Taghizadegan Page 157
    Representation is not a direct reflection of the outside world; rather, it is a biased image of the reality related to the social context and the current ideological processes of the society. Media show a representational image of reality, especially when demonstrate the reality of women’s life in television serials. What is portrayed about women is in accord with the corresponding social context and the ideologies hidden in social norms. These norms are neither neutral nor objective. Rather, they are in harmony with the profits of those classes having social power. Naturalizing what is in essence historical, is what Barthes names it myth. According to Barthes social life is full of myths, which aremeaning systems whose meaning should not be taken for granted. Myth will guarantee the group interests by naturalizing what is historical. Barthes historical approach, and his efforts on unveiling the interests of some social forces existing in the popular culture, is interesting. This article will analyze the movie “About Eli …” directed by Asghar Farhadi, using this approach in order to discover the hidden meanings of the film and unveiling the myth of “inefficiency of woman” in its different meaning making layers. The article includes two parts. In the first part considering the theory of representation, Barthes’ theory of myth is explored. In the second part, as Barthes views the semiology as a method for ideological criticism and unveiling the myth, this method is used to analyzing them movie “About Eli …” in order to unveil the myth hidden in the movie and its constructive discourse.
    Keywords: Cinema, Women, Myth, Semiology, inefficiency of women