فهرست مطالب

مطالعات اقتصاد انرژی - پیاپی 28 (بهار 1390)

فصلنامه مطالعات اقتصاد انرژی
پیاپی 28 (بهار 1390)

  • تاریخ انتشار: 1390/03/11
  • تعداد عناوین: 8
|
  • داود منظور، محمد ابراهیم آقابابایی، ایمان حقیقی صفحه 1
    بهبود کارایی در مصارف برق، کاهش تقاضای آن را در پی دارد، که به نوبه‎ی خود موجب کاهش قیمت در بازار برق و متعاقب آن افزایش القایی در تقاضا خواهد شد. این امر بخشی از کاهش اولیه در تقاضا را خنثی می کند که اصطلاحا آن را «اثر بازگشتی» می نامند. بر این اساس انتظار می رود بهبود کارایی در مصارف برق، اثرات بازگشتی را به همراه داشته باشد، که عدم توجه به آن در تحلیل های سیاستی، منافع ناشی از اقدامات بهبود کارایی را بیش از واقع نشان خواهد داد.
    هدف این مقاله ارائه‎ی یک الگوی نظری برای تعیین عوامل مؤثر بر میزان اثرات بازگشتی در تقاضای برق و اندازه گیری شدت این اثرات در اقتصاد ایران، با فرض بهبود کارایی در مصارف برق در بخش‎های خانگی و تولیدی به صورت برون زا و بدون هزینه می‎باشد. برای این منظور از یک الگوی تعادل عمومی محاسبه پذیر برای اقتصاد ایران استفاده می شود. مدل پیشنهادی با استفاده از ماتریس داده های خرد، که از ماتریس حسابداری اجتماعی کشور در سال 1380 استخراج می شود و با فرض یک اقتصاد باز و کوچک مورد شبیه سازی قرار می گیرد.
    بر اساس نتایج این مطالعه در سناریوی پایه، بهبود کارایی در مصارف برق به طور متوسط 2/14 درصد اثرات بازگشتی را به همراه دارد، بدین معنی که 2/14 درصد از کاهش اولیه در تقاضا تحت تاثیر اثرات بازگشتی خنثی خواهد شد. میزان این اثر در بخش‎های مختلف نیز تفاوت زیادی با یکدیگر دارد. در این میان بخش نفت و گاز با بالاترین میزان اثرات بازگشتی مواجه شده است. تحلیل حساسیت برای سنجش میزان تاثیر کشش جانشینی بین نهاده‎ی برق و انرژی های فسیلی بر شدت اثرات بازگشتی نیز حاکی از آن است که چنان‎چه کشش جانشینی مورد نظر در دامنه‎ی 1/0 تا 9/0 تغییرکند، اثرات بازگشتی در دامنه‎ی 6/11 تا 4/14 درصد نوسان خواهد داشت.
    کلیدواژگان: مدل تعادل عمومی محاسبه پذیر، کارایی برق، اثرات بازگشتی، ایران
  • حسین صادقی، مهدی ذوالفقاری، مجتبی الهامی نژاد صفحه 25
    امروزه نفت به عنوان یکی از منابع مورد استفاده‎ی بشر، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. قیمت نفت به دلیل اهمیت آن در بازارهای بین المللی، رابطه‎ی اساسی با اقتصاد کشورها و موقعیت استراتژیک آن در بین کالاهای اقتصادی، به عنوان یکی از عوامل مؤثر در اقتصاد بین الملل، نقش تعیین کننده ای دارد. شناخت ساختار قیمت این کالا و مدل‎سازی آن همواره مورد توجه پژوهش های اقتصادی بوده و تلاش هایی نیز برای بررسی علت نوسان و پیش‎بینی آن انجام گرفته است. در این راستا، شبکه های عصبی مصنوعی از قابلیت بالایی در مدل‎سازی فرایندهای تصادفی و پیچیده و پیش‎بینی مسیرهای غیرخطی پویا برخوردار هستند. در این مقاله، با استفاده از شبکه ‎ی عصبی مصنوعی مبتنی بر انتظارات قیمتی برای داده های روزانه، به مدل‎سازی و پیش‎بینی روزانه‎ی قیمت سبد نفت‎خام اوپک پرداخته شده و نتایج آن با مقادیر پیش‎بینی شده توسط مدل ARIMA براساس معیارهای اندازه گیری دقت پیش‎بینی، مورد مقایسه قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که شبکه‎ی عصبی مورد استفاده، نسبت به مدل ARIMA از قدرت پیش‎بینی بهتری برخوردار است و قیمت نفت‎خام تابعی از قیمت‎های 5 روز گذشته‎ی خود می باشد.
    کلیدواژگان: شبکه های عصبی، ARIMA، پیش بینی، قیمت سبد نفت‎خام اوپک، انتظارات تطبیقی
  • محمدحسن فطرس، جواد براتی صفحه 49
    هدف این مطالعه، تحلیل عواملی است که تغییر در سطح و شدت انتشار CO2 ناشی از مصرف انرژی را تحت تاثیر قرار می دهند. برای بررسی چهار عامل اثرگذار بر انتشار CO2 یعنی، فعالیت اقتصادی، تغییرات ساختاری، ضریب انتشار CO2 و شدت انرژی، از تحلیل تجزیه‎ی شاخص (IDA) استفاده شده است. با توجه به تفاوت میزان این اثرگذاری ها در هر یک از بخش‎ها، اقتصاد به پنج بخش مجزا (خانگی-عمومی-تجاری، صنعت، حمل و نقل، کشاورزی و دیگر بخش‎ها)، تفکیک شده است. دوره‎ی زمانی مورد مطالعه 1376-1386 می باشد. نتایج نشان می دهند که رشد اقتصادی بزرگ‎ترین اثر مثبت را بر تغییرات انتشار CO2 در تمام بخش‎های مورد بررسی، به‎جز بخش صنعت و حمل و نقل و در کل اقتصاد داشته است. تغییرات ساختاری در دو بخش صنعت و حمل و نقل، اثر غالب را بر افزایش انتشار CO2 داشته است. شدت انرژی اثری نسبتا بزرگ بر تغییر انتشار CO2 در بخش خانگی- عمومی داشته ‎است، درحالی‎که اثر آن در چهار بخش دیگر کوچک و گاه حتی منفی بوده -است. اثر تغییر در ضریب انتشار CO2 نیز به‎جز در دیگر بخش‎ها (نیروگاهی، پالایشگاهی و...) در چهار بخش دیگر اقتصادی، کوچک بوده است. تجزیه‎ی شدت انتشار CO2 نشان داده که حدود 82 درصد از تغییر در شدت انتشار CO2 در اثر تغییرات ساختاری بوده است.
    کلیدواژگان: تکنیک تجزیه‎ی شاخص، انتشار CO2، مصرف انرژی، شدت انرژی
  • مرتضی بهروزی فر صفحه 75
    اتحادیه‎ی اروپا به عنوان سومین مصرف کننده‎ی بزرگ گاز جهان، پس از ایالات متحده و جمهوری های شوروی سابق، وابستگی قابل ملاحظه ای به واردات گازطبیعی دارد و روسیه به عنوان بزرگ‎ترین صادرکننده‎ی گاز به اروپا، پس از مناقشات گازی سال‎های 2006 و 2009، عملا به طرف غیرقابل اعتمادی برای اروپا تبدیل شده است.
    در چنین چارچوبی، اروپا در راستای سیاست تامین امنیت انرژی خود، به‎دنبال آن است تا مبادی تامین انرژی به‎ویژه گاز خود را متنوع کند، بنابراین ایده‎ی احداث خطوط لوله ای که از روسیه سرچشمه نگرفته است و نیز از خاک کشورهای نامطمئن (مانند اوکراین) نمی‎گذرد، مطرح می‎شود. احداث خط لوله‎ی نابوکو در این بستر معرفی شده است. علی‎رغم وجوب دومین ذخائر گاز جهان در جغرافیای ایران و ابراز تمایل اولیه‎ی کشورهای اروپائی به حضور ایران در این پروژه، در نهایت قرارداد احداث خط لوله‎ی نابوکو بدون حضور ایران در ترکیه منعقد گردید. این مقاله به‎دنبال آن است تا با نگاهی صرفا کارشناسی، بررسی کند آیا کشورهائی که به عنوان تامین کننده‎ی گاز این خط لوله (بدون ایران) در نظر گرفته شده اند، قادر خواهند بود این حجم گاز را به نابوکو تحویل دهند و به عبارت دیگر آیا این خط لوله خواهد توانست بدون حضور ایران دوام داشته باشد یا خیر و اگر پاسخ، مثبت باشد، تبعات این عدم حضور برای کشور ما چه خواهد بود.
    کلیدواژگان: امنیت انرژی، بازار اروپا، صادرات گازطبیعی، ظرفیت تولید، نابوکو
  • سید ابراهیم دشتی رحمت آبادی، حمید محمدی*، زکریا فرج زاده صفحه 97

    این مطالعه با هدف معرفی الگوهای مطلوب پیش‎بینی برای قیمت نفت‎خام ایران انجام شده است داده های مورد استفاده به‎صورت هفتگی و شامل دوره‎ی 2010-1997 می‎باشد و پیش‎بینی ها برای 10، 20 و 30 درصد داده های یاد شده انجام گرفته است. الگوهای مورد استفاده برای پیش‎بینی، شامل 4 الگوی شبکه‎ی عصبی و یک الگوی رگرسیونی (خودرگرسیون میانگین متحرک) بوده است. شبکه های منتخب شامل شبکه‎ی پیشخور پس انتشار، شبکه‎ی آبشاری پس انتشار، شبکه‎ی المان پس انتشار و شبکه‎ی رگرسیون تعمیم یافته می باشد. هم‎چنین توابع آموزش مورد استفاده در پیش‎بینی شامل توابع لونبرگ- مارکوآت و شبه‎ی نیوتنی است. یافته های به دست آمده نشان می‎دهد برای پیش‎بینی 10 درصد از داده های قیمت نفت‎خام، الگوهای شبکه‎ی رگرسیون تعمیم یافته و شبکه‎ی آبشاری پس انتشار با تابع آموزش شبه‎ی نیوتنی، به ترتیب با خطایی کم‎تر از 1 و کم‎تر از 2 درصد دارای بهترین عملکرد هستند. برای پیش‎بینی 20 درصد داده های قیمت نفت‎خام ایران، شبکه‎ی پیشخور پس انتشار و شبکه‎ی المان پس انتشار با تابع آموزش لونبرگ- مارکوآت، دارای عملکرد بهتر می‎باشند. در مورد 30 درصد از داده ها نیز شبکه‎ی پیشخور پس انتشار مطلوب تر ارزیابی شده است. هم‎چنین نتایج نشان می‎دهد به‎طور نسبی با افزایش درصد داده های مورد استفاده در پیش‎بینی، دقت پیش‎بینی ها به‎ویژه با افزایش از 10 درصد به 20 درصد رو به افول می‎رود. دقت پیش‎بینی خودرگرسیون میانگین متحرک نیز پایین‎تر از الگوهای شبکه‎ی عصبی ارزیابی می‎شود.

    کلیدواژگان: قیمت، پیش‎بینی نفت‎خام ایران، شبکه‎ی عصبی مصنوعی، خودرگرسیون میانگین متحرک
  • محسن مهرآرا، حمید ابریشمی، حمید زمانزاده نصرآبادی صفحه 119
    بر اساس فرضیه‎ی نفرین منابع، درآمدهای حاصل از نفت به عنوان یکی از منابع طبیعی بر رشد اقتصادی کشورهای صادرکننده‎ی نفت تاثیر منفی خواهند گذاشت؛ تحقیق حاضر در حقیقت تفسیری جدید بر فرضیه‎ی نفرین منابع است و به بررسی رابطه‎ی کوتاه مدت میان تکانه های مثبت نفتی و رشد اقتصادی کشورهای صادر کننده‎ی نفت (اوپک)، مبتنی بر متدولوژی اقتصادسنجی پنل پویا برای دوره‎ی تاریخی 1975 تا 2005 می‎پردازد. فرضیه‎ی اصلی تحقیق این است که افزایش ملایم در درآمدهای نفتی برای رشد اقتصادی کشورهای صادرکننده‎ی نفت مفید است، اما اگر افزایش درآمدهای نفتی از یک حد آستانه‎ای بگذرد، آن‎گاه اثرات منفی خود را بر رشد اقتصادی این کشورها ظاهر خواهد ساخت. نتایج مطالعه‎ی حاضر در نهایت فرضیه‎ی فوق را تایید می‎نماید و آشکار می‎سازد که حد آستانه مورد نظر، حدود 21-17 درصد است.
    کلیدواژگان: تکانه‎های نفتی، رشد اقتصادی، نفرین منابع، مدل پنل پویا
  • عبدالناصر همتی، علیرضا مباشرپور صفحه 135
    این مقاله منابع نوسان‎های نرخ‎های حقیقی و اسمی ارز را در اقتصاد متکی به نفت ایران مورد بررسی قرار می دهد. بدین منظور، تغییرات نرخ حقیقی ارز به شوک‎های حقیقی و اسمی تجزیه می شوند. با استفاده از داده های فصلی دوره‎ی 1369:1 تا 1387:2 و مدل VAR ساختاری و فرض خنثی بودن شوک‎های اسمی در بلندمدت بر روی نرخ حقیقی ارز، مدل تخمین زده شده است. نتایج نشان می دهند که شوک‎های حقیقی نقش غالب را در توضیح تغییرات نرخ حقیقی ارز ایفا می کنند. از سوی دیگر تجزیه های واریانس نشان می دهد که شوک‎های اسمی در کوتاه مدت و بلندمدت به ترتیب در حدود 53 و 39 درصد تغییرات نرخ اسمی ارز را توضیح می دهند. هم‎چنین نتایج بیانگر این هستند که، می‎توان با استفاده از یک سیاست باثبات پولی (به‎دلیل مدیریت نرخ اسمی ارز توسط دولت)، تا حدودی از نوسانات نرخ حقیقی ارز در کوتاه مدت جلوگیری کرد. از سوی دیگر نتایج به‎دست آمده نشان می دهند که منابع نوسان‎های نرخ حقیقی ارز در اقتصاد ایران، شوک‎های حقیقی هستند، لذا برای بهبود رقابت پذیری از طریق سیاست نرخ حقیقی ارز، دولت بایستی بر روی طرف حقیقی اقتصاد از قبیل افزایش بهره وری و کارایی متمرکز شود.
    کلیدواژگان: ساختاری، نرخ حقیقی ارز، قید بلانچارد و کوا، تجزیه‎ی واریانس
  • محسن حبیبی باغی صفحه 153
    با توجه به ارائه‎ی رسمی گزارش رژیم تجاری ایران توسط وزارت امور خارجه‎ی کشور به دبیرخانه‎ی سازمان تجارت جهانی در پاییز 1388، اکنون سئوال اصلی این است که آیا کشور ایران با سبد صادراتی که در حدود 90% آن را نفت و فرآورده های نفتی تشکیل می‎دهد، با اقتصادی وابسته به صادرات نفت‎خام و فرآورده های آن، می‎تواند از عضویت در WTO در جهت شتاب بخشیدن به برنامه های رشد و توسعه‎ی اقتصادی خود بهره برداری کند؟
    در اواسط دهه‎ی 1990، تعداد زیادی از کشورهای در حال توسعه از جمله چند کشور مهم صادر کننده‎ی نفت، به امید تاثیر مثبت آزاد سازی تجاری بر سرعت رشد و توسعه‎ی اقتصادی به عضویت سازمان تجارت جهانی درآمدند. نتایج مطالعه‎‎ی حاضر که با تاکید بر فرمول تعدیل شده، محاسبه‎ی مزایای نسبی بلاسا (1965) در مورد هر دو گروه عضو و غیر عضو WTO انجام شده، تفاوت معناداری را از نظر افزایش تنوع محصولات صادراتی و یا افزایش تخصص در تولید و صادرات محصولات پیچیده‎تر نشان نمی‎دهد و براین مهم تاکید می‎کند که کشورهای صادرکننده‎ی نفت که تنوع سبد صادراتی آن‎ها محدود به صادرات کالاهای اولیه مانند نفت، گاز، فلزات پایه و... می‎باشد، لزوما و به طور خودکار با عضویت در WTO رشد نخواهند کرد، مگر این‎که شرایطی را جهت تغییر مزیت نسبی کشور از تولید و صادرات کالاهای اولیه به تولید و صادرات کالاهای پیچیده ایجاد کنند. به عبارت دیگر، عضویت در WTO و آزادسازی تجاری ناشی از آن، به تنهایی منجر به صنعتی شدن کشورهای مزبور نشده و سبد صادراتی آن‎ها را متنوع نخواهد ساخت.
    کلیدواژگان: تجارت در صنایع ناهمسان، حمایت‎گری، مزیت نسبی آشکار شده، سازمان تجارت جهانی، تجارت در صنایع همسان، موافقت‎نامه‎ی عمومی تعرفه و تجارت
|
  • Davood Manzoor, Mohammad Ebrahim Aghababaei, Iman Haqiqi Page 1
    Efficiency improvement in electricity uses leads to a decrease in its demand and consequently a decline in market price of electricity. It is expected that the induced increase in electricity demand due to this price effect offsets part of the primary reduction in consumption; a phenomena known as "Rebound Effects". Hence, ignorance of these effects in policy making causes overestimation of the benefits of efficiency improvement policies.This paper aims to determine the parameters that influence the magnitude of rebound effects theoretically and to evaluate the consequences of an exogenous and costless efficiency improvement in electricity use in the context of a computable general equilibrium model. This model is calibrated using Micro Consistent Matrix (MCM) constructed based on 2001 Social Accounting Matrix (SAM) of I.R.Iran assuming a small open economy. We found that electricity efficiency improvement will result in rebound effects of 14.2%. This means that 14.2% of primary decrease in demand is offset by rebound effects. According to our results, there are significant differences of rebound effects across electricity consuming sectors. Oil and Gas sector demonstrates highest rebound effects. Sensitivity analysis to test the response of rebounds to the specification of elasticity of substitution between electricity and fossil fuels shows that, economy-wide rebound effects changes from 11.6% to 14.2% due to changes in elasticity of substitution from 0.1 to 0.9.
  • Hosin Sadeghi, Mehdi Zolfaghari, Mojtaba Elhaminezhd Page 25
    Oil price has a determining role in the World Economy due to its strategic role in international production systems. This is why there has been a lot of interest in understanding its price dynamics and modeling its behavior and factors that lead to its volatility. In this context, Artificial Neural Networks have a high potential in modeling of random and complex processes and forecasting of dynamic nonlinear trends. In this paper we model and forecast the daily price of the OPEC oil basket through use of Artificial Neural Networks based on daily price expectations and compare its results with those of the ARIMA model based on prediction accuracy measure criteria. The results demonstrate that Neural Networks have better forecasting power than the ARIMA model, with the daily price of oil being a function of the price in the preceding five days.
  • M.H. Fotros, Javad Barati Page 49
    The main purpose of this paper is to analyze the factors that affect the extent and intensity of CO2 emissions due to energy consumption. To this end, the index decomposition analysis (IDA) is applied to analyze the factors that influence CO2 emissions, namely: economic activity, structural changes, coefficient of CO2 emissions and energy intensity. Due to the differentiated nature of this relationship across economic sectors, energy consumers are divided into five aggregated units: (1)domestic-public-commercial, (2)industrial, (3)transportation, (4) agriculture, and (5)other sectors. The study covers the period of 1995 to 2005. The results indicate that economic activity has the largest positive effect on CO2 emissions in the economy as a whole and all sectors except industry and transportation. Structural changes in industry and transport have a dominant impact on CO2 emissions increase. Energy intensity has a relatively large effect on changes in domestic-public-commercial CO2 emissions, while it has a negligible and at time negative impact in other sectors. Changes in the coefficient of CO2 emissions has negligible effect in all economic sectors except for the “other sectors (including power plants, refineries). Analysis of CO2 emission intensity shows that about 82 percent of changes in the intensity of CO2 emissions are due to structural changes.
  • Morteza Behrozifar Page 75
    The European Union, as the third most important consumer of gas in the World, after the USA and the ex-Soviet Union, is heavily dependent on gas imports. Russia, as the most important gas exporter to Europe has turned into an unreliable trading partner, following the gas disputes of 2006 and 2009.It is in this context that as part of its policy of energy security, Europe is attempting to diversify its sources of energy, notably natural gas. The idea of constructing a pipeline that does not originate from Russia and does not cross unstable Ukraine is one such measure. The Nabucco line has to be understood in this context.Despite initial indications from European countries that Iran should participate in the project, eventually the Nabucco line contract was signed in Turkey without Iran's participation. This study is focused on determining whether the participating countries can provide the required volume of natural gas to make full use of the pipeline. In case this is possible, the study assesses the consequences for Iran of being absent from the project.
  • S.E. Dashti Rahmat Abadi, Hamid Mohammadi, Zakaria Farajzadeh Page 97

    The aim of this study is to introduce more optimal models to forecast Iranian crude oil prices. The study uses weekly data for the period 1987-2010, to separately forecast 10, 20 and 30 percent of data variables. The study applies 4 Artificial Neural Networks and one ARIMA regression model. The selected Artificial Neural Networks are Feed-Forward Back Propagation, Cascade Back Propagation, Elman Back Propagation and Generalized Regression. The experimental functions are Levenberg-Marquardt and Quasi-Newton BFG. The findings indicate that for 10 percent of price data networks of Generalized Regression and Quasi-Newton BFG based Cascade Back Propagation networks give the best forecasts with errors of less than 1 and 2 percent respectively. To forecast 20 percent of Iranian Crude oil prices Feed-Forward Back Propagation and Elman Back Propagation networks based on the Levenberg-Marquardt experimental functions had the best performance. In the case of 30 percent of price data also Feed-Forward Back Propagation was found more optimal. The results also indicate that as the percentage of data forecast increases prediction accuracy tends to decrease and this happens most markedly when we increase the percentage of data used from 10 percent to 20 percent. The study also reveals a lower forecasting power for the ARIMA model compared to all the other models.

  • Mohsen Mehrara, Hamid Abrishami, Hamid Zamanzadeh Nasrabadi Page 119
    While there is much evidence to support the resource curse hypothesis for resource abundant countries, some studies have found that oil booms raise the economic growth of oil exporting countries. This paper examines the issue of the existence of the threshold effects in the relationship between oil revenues and output growth in oil-exporting countries, applying panel regressions. The empirical results strongly suggest the existence of a threshold beyond which oil revenues growth exerts a negative effect on output. The results indicate that the threshold of growth rate of oil revenues above which oil revenues significantly slows growth is around 17-21 percent. In contrast, linear estimation without any allowance for threshold effects would misleadingly have us believe that an increase in the oil revenues increase the growth rate. Failure to account for nonlinearities conceal the resource curse in these countries particularly during extreme oil booms as suggested in previous studies.
  • Abdolnaser Hemmati, Alireza Mobasherpour Page 135
    The paper investigates the sources of real and nominal exchange rate movements in Iran by decomposing real exchange rate movements into those attributable to real and nominal shocks. Since the real exchange rate is related to the relative price of domestic goods in terms of foreign goods, it is important to know to what extent it is influenced by real shocks versus nominal shocks. Quarterly data from the period 1369:01 to 1387:02 were utilized in this study. Using a popular structural VAR model and assuming long-run neutrality of nominal shocks, we find that real shocks dominate nominal shocks in explaining real exchange rate movements in Iran. On the other hand, variance decompositions show that nominal shocks explain about 53 percent of nominal exchange rate movements in the short run and about 39 percent in the long run. Our results imply that it is important to minimize nominal shock by following a stable monetary policy in order to achieve real exchange rate stability, at least, in the short run. Our results also imply that given the importance of real shocks in explaining exchange rate changes, in order to improve the competitiveness of the economy through a real exchange rate policy, the government needs to focus on the real side of the economy, such as improving efficiency and productivity.
  • Mohsen Habibi Baghi Page 153
    Given the engagement of Iran in the process for gaining membership in the WTO, the question that is worth considering is can Iran benefit from membership in WTO in order to accelerate its socio-economic development plans, given the dependence of the economy on crude oil and oil derivatives, which in total account for 90% of the country's exports.Many developing countries, including a number of oil exporting countries, joined the WTO during the 1990s in the hope of accelerating their socio-economic development by virtue of trade liberalization. The current study which uses the Balassa Revealed Comparative Advantage (RCA) to study differences between countries that are members of WTO and non-member countries, does not demonstrate a meaningful difference in terms of diversity of export items or increasing specialization in the production of more complex products. It shows that oil exporting countries continue to be involved in exports of oil and its derivatives. It shows that WTO membership in itself does not generate any changes, but rather its beneficial effects are a function of specific policy interventions for changing the comparative advantage of the country away from production and export of primary products to production and export of complex products.