فهرست مطالب

تحقیقات جنگل و صنوبر ایران - سال دوازدهم شماره 2 (پیاپی 16، تابستان 1383)

فصلنامه تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
سال دوازدهم شماره 2 (پیاپی 16، تابستان 1383)

  • 159 صفحه، بهای روی جلد: 18,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1383/05/13
  • تعداد عناوین: 6
|
  • پروین صالحی شانجانی، خسرو ثاقب طالبی صفحات 147-184

    گونه راش یکی از فراوانترین و از نظر اقتصادی مهمترین درختان جنگلهای شمال ایران است. تعیین ساختار هر توده و ترکیب آن با خصوصیات جنگل شناسی که شامل آمیختگی، سن، ساختار عمودی یا اشکوب بندی، ساختار افقی، وجود یا عدم وجود روزنه، تاج پوشش، انبوهی، وجود و یا عدم وجود زادآوری یا زیراشکوب درختی و درختچه ای است می تواند ما را در دستیابی به یک مدیریت مناسب و فراگیر، یاری نماید.
    در این پژوهش خصوصیات مورفولوژیکی و ویژگی های ژنتیکی در 14 قطعه نمونه نیم هکتاری در راشستانهای شمال ایران مورد بررسی قرار گرفته است. هم چنین سعی شده است نقش عوامل انسانی و مدیریت راشستانهای مورد نظر (شیوه های جنگل شناسی بکار رفته) بر این خصوصیات مطالعه شود.
    تنوع ژنتیکی بالای راش در راشستانهای ایران (هتروزیگوزیتی مورد انتظار = 0.191) حاکی از توان سازگاری این درخت در جنگلهای خزری می باشد. از آنجایی که رابطه مثبتی بین تنوع ژنتیکی و درصد پایه های چند شاخه و غیر مستقیم (بد فرم) وجود دارد، بنابراین از لحاظ نظری انتخاب و حفظ درختان خوش فرم برای زادآوری در توده ها که در اثر فعالیتهای مدیریت تحت شیوه تدریجی پناهی اعمال می گردد می بایست با احتیاط با آن برخورد شود. زیرا انتخاب برای حفظ برخی ژنوتیپها از مهمترین فرایندهایی است که در طی عملیات مدیریت جنگل باعث تغییر در گوناگونی ژنتیکی درختان می گردد. در طی این فرایند میزان برخی ژنها به شدت کاهش می یابد و بنابراین، باعث کاهش گوناگونی ژنتیکی می شود که می تواند روی سازگاری آینده تاثیر بگذارد. بنابراین یک شیوه جنگل شناسی مناسب می بایست ضمن حفاظت توده ها، همزمان با برداشت و استفاده از محصولات و خدمات جنگل در حال حاضر، کوششی برای تامین محصولات، کالاها و سایر خدمات در آینده نیز باشد. به این ترتیب میزان و چگونگی استفاده از منابع موجود در حدی خواهد بود تا تامین مناسب و مستمر آنها در آینده تضمین گردد. همان گونه که مطالعات اخیر نشان داده اند در میان شیوه های جنگل شناسی دو شیوه تک گزینی و شیوه گروه گزینی با ساختار توده های طبیعی راش شمال ایران همخوانی بیشتری دارد. در این پژوهش نیز توان سازگاری بالای برخی مناطق (نکا در ارتفاع 900 متر و خیرود در ارتفاع 600 متر از سطح دریا با 14 آلل نادر و مختص به محل) در مقایسه با سازگاری محدود برخی دیگر (مثل خیرود در ارتفاع 1200 متر و گرگان در ارتفاع 2000 متر از سطح دریا با 2 آلل نادر و مختص به محل) تاکیدی بر حفاظت راشستانهای شمال ایران و انتخاب شیوه جنگل شناسی مناسب با هدف تولید مستمر و حفاظت از تنوع ژنتیکی توده های راش می باشد.

    کلیدواژگان: Fagus orientalis Lipsky، راش، ایران، جنگل شناسی، تنوع ژنتیکی، حفاظت ژن
  • غلامرضا دمی زاده صفحات 185-199
    میوه های رسیده و نارس کلیر در خرداد ماه از رویشگاه طبیعی آن در سیریک جمع آوری گردید و به طور جداگانه بذرگیری شدند. دو آزمایش جداگانه به طور همزمان، جهت مقایسه قوه نامیه بذرهای رسیده و نارس کلیر و درصد نهالهای زنده در شرایط نهالستان ترتیب داده شد. هر بررسی در قالب آزمایش فاکتوریل با طرح پایه کاملا تصادفی اجرا گردید که در آنها عوامل آزمایشی عبارت بودند از: تیمار پیش رویشی بذر (در چهار سطح شامل شاهد یا 12 ساعت خیساندن در آب، 30 دقیقه اسید سولفوریک، 45 دقیقه اسید سولفوریک و کاشت میوه کامل) و ترکیب خاک گلدان) در 11 سطح شامل نسبتهای مختلف شن، خاک باغچه، خاک رس، کود حیوانی و نیز خاک رویشگاه طبیعی به عنوان شاهد). جهت کاشت بذرها از گلدانهای با ارتفاع 25 سانتیمتر استفاده شد و هر ترکیب تیماری شامل 4 گلدان در 3 تکرار در نظر گرفته شد.به جز تیمار شاهد (12 ساعت آب معمولی)، در سایر تیمارها بذرهای رسیده نسبت به بذرهای نارس به طور بسیار معنی داری (در سطح 0.01) از قوه نامیه و درصد نهال های زنده بیشتری برخوردار بودند. در تیمار 12 ساعت آب معمولی علاوه بر اینکه قوه نامیه و درصد نهال های زنده کلیر بیشتر از سایر تیمارها بود، هیچ گونه تفاوت معنی داری بین بذرهای رسیده و نارس مشاهده نشد. در تمامی خاکهای آزمایشی، بذرهای رسیده نسبت به بذرهای نارس به طور بسیار معنی داری (در سطح 0.01) بهتر سبز شدند. به طور کلی استفاده از بذرهای رسیده نسبت به بذرهای نارس تفاوت بسیار معنی داری (در سطح 0.01) نشان دادند.
    کلیدواژگان: کلیر، تولید نهال، استان هرمزگان
  • ناصر مهاجر، سید زیدالله میر کاظمی صفحات 201-219

    به منظور بررسی وضعیت زادآوری طبیعی بلند مازو، سری 2 دانگ زادآوری طرح جنگلداری لوه که از نظر درصد ترکیب و حجم بلوط وضع معرفی داشت انتخاب گردید. دانگ فوق از سال 1360 در سطحی معادل 350 هکتار با پیش بینی برشهای پناهی و ایجاد جنگل دانه زاد همسال مورد برنامه ریزی قرار گرفت و در حال حاضر برشهای پناهی به شکل نامنظم در حال اجرا است. در این بررسی در سال 74 تعداد 102 پلات تودرتو به مساحتهای یک و 10 آر به طور تصادفی و سیستماتیک انتخاب و برداشتهای لازم در آن انجام شد. زادآوری بلند مازو و سایر گونه ها از نظر کمی و استقرار آن در عرصه دانگ زادآوری و همچنین ارتباط آن با شیوه جنگل شناسی و عوامل رویشگاهی که در تحقق آن نقش داشته اند مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج به شرح زیر است:- 78.5 درصد سطح دانگ زادآوری دارای زادآوری متوسط تا خیلی خوب بوده است.
    - 59 درصد سطح دانگ زادآوری، فاقد زادآوری بلند مازو است.
    ارتباط زادآوری با عوامل رویشگاهی نشان می دهد که بیشترین زادآوری با 51.7 درصد به شیب 10 تا 20 درصد اختصاص دارد. زادآوری در دامنه های شمال غربی با 35.2 درصد بیشتر از سایر جهات بوده است 761.7 درصد زادآوری در محدوده تاج پوشش (0.9-0.5) بوده است 30.2 درصد زادآوری در محدوده ضخامت هوموس و لاشبرگ 4 تا 3 سانتیمتر است. بررسی عوامل موثر در زادآوری بلند مازو نشان می دهد که روش اجرای طرح مطابق با دستورالعملها و اهداف اولیه نبوده است. به طور کلی، برشهای ناهماهنگ، نشانه گذاری درختان مادری در برشهای اولیه (اجرای نادرست شیوه جنگل شناسی)، تعداد کم پایه های مادری، ایجاد شبکه راه های فرعی غیر اصولی، خسارات ناشی از عملیات قطع و حمل و نقل بهره برداری، جمع آوری بذرها توسط اهالی، تغذیه وحوش از بذرها و آفات جونده موش و تشی و کرم ریشه را باید در نقص زادآوری بلند مازو دانست.

    کلیدواژگان: بلند مازو، تجدید حیات طبیعی، جنگل شناسی، شیوه پناهی
  • رفعت الله قاسمی، علیرضا مدیر رحمتی صفحات 221-249

    برای اجرای این تحقیق تعداد 15 کلن برتر از میان ارقام صنوبر بررسی شده در مرحله اول آزمایش (خزانه های سلکسیون) انتخاب گردید. از هر کلن به تعداد 75 اصله نهال یکساله بر اساس طرح بلوکهای کامل تصادفی در اسفند ماه 1369 در اراضی مرکز تحقیقات البرز کرج مورد کاشت قرار گرفت. در پایان هر فصل رویش، قطر برابر سینه و ارتفاع درختان اندازه گیری شد و بعد از تعیین میانگینهای قطر و ارتفاع نسبت به محاسبه رویش کل، رویش جاری و رویش متوسط حجمی کلن ها اقدام گردید و سپس متغیر رویش متوسط حجمی با استفاده از نرم افزار MSTATC مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج بدست آمده طی یک دوره ده ساله بیانگر آن است که:از میان صنوبرهای بررسی شده کلن P.euramericana vernirubensis با میانگین قطر برابر سینه 24.6 سانتیمتر و کلن P.euramericana 154 با میانگین ارتفاع 18.57 متر از بیشترین میزان رویش قطری و طولی برخوردار بوده اند.
    کلن P.eur. vernirubensis با میانگین تولید 27.45 متر مکعب، بیشترین و کلن P.alba nivea با میانگین 9.02 متر مکعب در هکتار و در سال کمترین میزان رویش متوسط حجمی را داشته اند و از این نظر میان کلن ها اختلاف معنی دار وجود داشته است.
    بررسی رویش جاری حجمی کلن ها طی دوره اجرای طرح نشان می دهد که حداکثر رویش طی سالهای 1375 تا 1377 صورت گرفته است. به طوری که از 52.18 تا 64.20 درصد از کل رویش ده ساله کلن ها طی این سه سال انجام شده است.
    از نظر آلودگی کلن ها به آفات، حساسترین کلن ها، صنوبرهای P.deltoides از جمله P.deltoides 73.51 و مقاومترین آنها ارقام گروه های P.nigra وP.alba از جملهP.nigra 42.51 و P.alba nivea بوده اند.

    کلیدواژگان: صنوبر، کلن، تولید چوب، مقایسه ارقام
  • بهرام دلفان اباذری، خسرو ثاقب طالبی، منوچهر نمیرانیان صفحات 251-266

    از میان مناطق رویشی پنجگانه کشور تنها جنگلهای هیرکانی در شمال ایران هستند که با سطحی حدود 1.9 میلیون هکتار جز جنگلهای تولیدی بحساب می آیند که در طول سالیان گذشته در قالب طرحهای جنگلداری تحت مدیریت درآمده اند و بخشی از فرآورده های چوبی مورد نیاز کشور را تولید می کنند. تداوم تولید در جنگل به استقرار و تحول زادآوری طبیعی در آن وابسته است. جنگلهای شمال ایران چنانچه تحت دخالتهای بی جا و مخرب انسانی قرار نگیرند، خودبه خود به تجدید حیات قادر خواهند بود. روند استقرار تجدید حیات طبیعی در جنگل نسبتا کند و بطیی است. در جنگلهای طبیعی دخالت نشده راش در منطقه کلاردشت اساسا سه مرحله تحولی شامل: تخریب اولیه، (صعود و افزایش رشد) و اپتیمال قابل مشاهده است. شروع استقرار زادآوری به ایجاد حفره در تاج پوشش توده های جنگلی منوط است که این وضعیت زمانی به وجود می آید که در نتیجه کهولت سن و دیر زیستی درختان دچار ضعف فیزیولوژیکی شده و از وسعت تاج پوشش آنها کاسته می شود و یا در اثر عوامل طبیعی مانند باد، طوفان و صاعقه شکسته و یا می افتند و در نتیجه سبب ایجاد حفره هایی در سطح عرصه جنگل می گردد. اندازه سطح حفره هایی که بدون هیچ گونه دخالتی در توده های طبیعی ایجاد می شود و همچنین وضعیت کمی و کیفی و روند استقرار زادآوری در هر مرحله تحولی می تواند راهکار بسیار خوبی در مدیریت، طراحی و اجرای طرحهای جنگلداری داشته باشد که در نهایت به حصول یک زادآوری طبیعی مطلوب در جنگل منجر خواهد شد. بررسی های به عمل آمده نشان داد که در توده های طبیعی دخالت نشده راش، بیشترین فروانی به حفره هایی مربوط است که حداقل 2 اصله درخت افتاده داشته و به طور متوسط سطحی معادل 552 متر مربع را شامل می شود و کمترین فراوانی مربوط به حفره هایی است که بیش از 4 اصله درخت افتاده داشته و سطحی معادل 1200 تا1700 متر مربع را شامل می شود. در میان مراحل تحولی مختلف از نظر میزان زادآوری طبیعی بیشترین فراوانی به مرحله تحولی تخریب (فاز تجدید حیات) با 17600 اصله در هکتار مربوط است و در مراحل تحولی بعدی از میزان تجدید حیات به شدت کاسته می گردد.

    کلیدواژگان: حفره، زاد آوری طبیعی، تاج پوشش، مراحل تحولی
  • فرهاد اسدی، حسین میرزایی ندوشن، علیرضا مدیر رحمتی، محبت علی نادری شهاب صفحات 267-300
    شناسایی و تمایز گونه ها و کلنهای مختلف جنس صنوبر و تعیین قرابتها و تنوع آنها در دستیابی به پدیده هتروزیس به ویژه در فرایند انتخاب ضرورت دارد. تمایز و انتخاب این گونه ها و کلنها با استفاده از مطالعه تعداد اندکی از صفات مورفولوژیکی و پس از طی مراحل تحقیقاتی 10تا 15 ساله انجام می پذیرد. این روش هر چند اطلاعات زیادی را از نظر ویژگی های رویشی ارقام در اختیار می گذارد، اما برای تمایز ارقام صنوبر، مستلزم بر صرف هزینه های نسبتا سنگین زمان و مکان است.
    در این تحقیق با استفاده از معیارهای جدید 12 کلن از چهار گونه صنوبر در قالب یک طرح آزمایشی بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در محل ایستگاه تحقیقاتی مرکز البرز کرج کاشته شده و طی سالهای 1377 تا 1380 فعالیتهای زیر بر روی آنها انجام گرفته است.
    20 صفت مورفولوژیکی اعم از ویژگی های برگ، شاخه و ریشه ارقام صنوبر که بر اساس روش های موجود در مراحل اولیه رشد می توانستند موجب تمایز گونه ها و کلنها گردند، در زمانهای مختلف از روی کلیه واحدهای آزمایشی طرح فوق اندازه گیری گردیدند. تجزیه آماری داده ها با استفاده از روش های تجزیه واریانس یک متغیره، تجزیه خوشه ایو تجزیه به مولفه های اصلی انجام شد.
    بر اساس نتایج بدست آمده با تجزیه واریانس صفات مختلف مشخص شد که اختلاف معنی دار در سطح یک یا پنج درصد بین کلنها و گونه ها وجود دارد، ولی گروه بندی کلنها بر اساس تک تک این صفات با تقسیم بندی های رایج سیستماتیک همخوانی بالایی نداشت. لیکن با استفاده از روش های چند متغیره مانند روش های تجزیه خوشه ایو تجزیه به مولفه های اصلی به علت در نظر گرفتن کلیه صفات و با ارایه شکلهای مناسب ارقام مختلف صنوبر در سطح قابل قبولی از هم تفکیک شدند. بر این اساس کلنهای متعلق به گونه های Populus alba، P. nigra، P. euphratica وP. deltoids در گروه های جداگانه قرار گرفتند.
    کلیدواژگان: صنوبر، خزانه، شناسایی مورفولوژیکی، تجزیه خوشه ای، تجزیه به مولفه های اصلی