فهرست مطالب

تحقیقات جنگل و صنوبر ایران - سال پانزدهم شماره 3 (پیاپی 29، پاییز 1386)

فصلنامه تحقیقات جنگل و صنوبر ایران
سال پانزدهم شماره 3 (پیاپی 29، پاییز 1386)

  • 120 صفحه، بهای روی جلد: 20,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1386/09/05
  • تعداد عناوین: 10
|
  • محمد امینی، هاشم حبشی، روجا امینی صفحه 195
    پس از سپری نمودن یک یا دو پریود بیست ساله، بیشتر طرح های جنگل داری، حتی با اجرای دقیق برنامه و دستورات کتابچه طرح با مشکلات فنی و برنامه ریزی روبرو شده اند. یکی از عوامل موثر در ایجاد این مشکلات، نحوه تهیه اطلاعات و فرآیند پردازش داده ها می باشد. در این تحقیق، فرضیه احتمال وجود تفاوت بین واقعیت جنگل و نتایج آماربرداری با روش تصادفی- سیستماتیک در قطعات نمونه با وسعت یک هزار مترمربع به آزمون گذاشته شده است. به این منظور در بخشی از طرح جنگل داری نکا- ظالمرود به وسعت 100 هکتار دو روش آماربرداری صددرصد و قطعات نمونه به مساحت ده آر تحت شبکه تصادفی- سیستماتیک اجرا شدند. برای هر روش میانگین و توزیع حجم سرپا، رویه زمینی (سطح مقطع برابر سینه) و تعداد درخت در طبقات قطری محاسبه گردید. مقایسه توزیع ها با آزمون های ویلکاکسون و T جفتی انجام شد. نتایج بدست آمده از روش نمونه برداری در جنگل مورد مطالعه، برای گونه های هیزمی و ممرز از دقت قابل اعتماد برخوردارند. برای راش و سایر گونه های صنعتی به نسبت افزایش میانگین قطری و نیز پراکنش جغرافیایی آنها، به عبارت دیگر فقدان پیوستگی مکانی تیپ های همگن در عرصه جنگل، دقت روش یادشده کاهش می یابد. همبستگی رویه زمینی با حجم بسیار قوی است. بنابراین توصیه می شود در برنامه ریزی ها، رویه زمینی به جای متغیر حجم مورد استفاده قرار گیرد. آماربرداری پس از تشریح قطعات و تفکیک تیپ ها انجام شود و روش آماری طبقه بندی تصادفی- سیستماتیک جایگزین روش تصادفی- سیستماتیک گردد.
    کلیدواژگان: حجم سرپا، رویه زمینی، تعداد درخت در طبقات قطری، صددرصد، نمونه، تصادفی، سیستماتیک
  • کامبیز اسپهدی، منوچهر امانی، شیرزاد محمدنژاد کیاسری، حبیب زارع، بهنوش جعفری گرزین، عظیم چابک، محمد احتشام زاده صفحه 207
    به منظور تعیین پراکنش بارانک در جنگل های مرکزی مازندران و عوامل موثر در آن، چهل هزار هکتار از جنگل های تحت مدیریت شرکت سهامی چوب فریم در چهار ناحیه، از ارتفاع 500 متر تا 2700 متر از سطح دریا به فاصله تقریبی 5 کیلومتر از همدیگر مورد پیمایش قرار گرفت. هر جا که پایه ای از بارانک مشاهده شد، قطعه نمونه ای به مساحت 10 آر پیاده گردید. در قطعات نمونه، مشخصات جغرافیایی و اکولوژیکی منطقه، مشخصات جنگل شناسی توده حاوی بارانک و نیز صفات کمی و کیفی پایه های آن ثبت شد. نتایج نشان داد، تعداد پایه های بارانک در هر قطعه نمونه از حداقل 1 تا حداکثر 10 پایه متغیر بود. تراکم پایه های بارانک در جهت های مشرف به غرب و روی خاک کم عمق به طور معنی دار از تراکم آن در جهت های شمالی و روی خاک نیمه عمیق تا عمیق بیشتر بود. بالغ بر 81.6 درصد از پایه های بارانک در توده های حفاظتی و بهره برداری نشده و 18.4 درصد از آنها در توده های تحت بهره برداری مشاهده شدند. اختلاف بین طبقات ارتفاعی از نظر حضور پایه های بارانک معنی دار (P<0.01) بوده و محدوده ارتفاعی 1751 تا 2000 متر از سطح دریا بهترین عرصه حضور آن شناخته شد. بیشترین حضور پایه های بارانک در شیب های 25 تا 50 درصد ثبت گردید. در محدوده ارتفاعی حضور بارانک، بین افزایش خصوصیات کمی پایه های بارانک (قطر برابر سینه و ارتفاع) با کاهش عمق خاک، افزایش شیب و ارتفاع از سطح دریا نسبت معکوس ولی بین تعداد در هکتار پایه های آن با تغییرات عوامل اکولوژیکی یاد شده رابطه مستقیم مشاهده شد.
    کلیدواژگان: بارانک، پراکنش، شیب، جهت، ارتفاع از سطح دریا
  • یوسف گرجی بحری، ارسلان همتی، رضا مهدوی صفحه 217
    تنک کردن از مهمترین عملیات پرورشی جنگل است که هدف آن افزایش رشد و بهبود کیفیت درختان می باشد. با این هدف، در سال 1368 جنگل 18 ساله کاج تدا به مساحت 1.5 هکتار با فاصله کاشت 2×3 متر در ناحیه پیلمبرای گیلان (حوزه شرکت جنگل شفارود، چوکا) انتخاب و به مدت پانزده سال (1368 تا 1383) تنک ملایم (سه سال یکبار و برداشت 15 درصد از سطح مقطع برابر سینه) و شدید (پنج سال یکبار و برداشت 30 درصد از سطح مقطع برابر سینه) و تیمار شاهد (بدون برداشت) در آن اجرا شد. چارچوب طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار و در هر تکرار دو تیمار تنک ملایم و شدید و یک تیمار شاهد (در کل 12 قطعه نمونه یک هزار مترمربعی) بود. طی پانزده سال و طبق اصول و مبانی کاربردی علم جنگل شناسی از 1464 اصله درخت، تعداد 725 اصله قطع، حجم یابی و از عرصه جنگل خارج گردید. یافته های این تحقیق نشان داد که با فاصله کاشت یاد شده، 10-8 سالگی مناسب ترین سن برای اجرای اولین تنک کردن می باشد. آزمون های آماری نشان داد که هر دو شدت تنک اثر یکسان داشتند و میانگین قطر، ارتفاع و سطح مقطع برابر سینه درختان و در نتیجه رویش جنگل را افزایش داده اند و تفاوت میانگین ها در هر دو تیمار با تیمار شاهد در سطح 5 درصد معنی دار است. در این مدت بر قطر درختان در تیمار تنک ملایم 68 درصد و تیمار تنک شدید 72 درصد و اندازه ارتفاع به ترتیب 53.5 و 56.9 درصد افروده شد و به علاوه کیفیت بیشتر درختان از درجه 3 و 2 به درجه یک بهبود یافت. در این تحقیق دو معادله حجم برای درختان جوان و میانسال ارایه شد که برای برآورد حجم درختان کاج تدا در ناحیه مورد بررسی کاربرد دارد. میانگین رویش حجمی کاج تدا در گیلان با انجام عملیات پرورشی تنک کردن 18.7 مترمکعب در سال برآورد می شود که با مقایسه آن با رویشگاه اصلی در ایالات متحده آمریکا در درجه مرغوبیت خوب تا عالی قرار می گیرد. در کل و با توجه به سازگاری، زادآوری طبیعی فراوان و مقاومت در برابر آفات و بیماری ها، این کاج به عنوان موفق ترین گونه سوزنی برگ برای جنگل کاری در ناحیه جلگه ای گیلان به ویژه زمین های با خاک سنگین معرفی می گردد تا بخشی از نیاز چوبی کشور تامین شود.
    کلیدواژگان: کاج تدا، تنک کردن، رویه زمینی، رشد، محصول، گیلان
  • اسلام ذوالفقاری، محمدرضا مروی مهاجر، منوچهر نمیرانیان صفحه 234
    این مطالعه برای بررسی اهمیت اکولوژیکی خشکه دارها و تاثیر آنها بر زادآوری طبیعی جنگل در بخش چیلر جنگل خیرودکنار نوشهر که جنگلی کمتردست خورده است، صورت گرفت. در این مطالعه پس از انتخاب یک قطعه 50 هکتاری، نهال های اطراف خشکه دارها شمارش و ثبت شدند. بررسی ها نشان داد که در درجات مختلف پوسیدگی خشکه دارها حالات متفاوتی از استقرار زادآوری در اطراف آنها وجود دارد. بیشترین تعداد نهال در اطراف خشکه دار با درجه پوسیدگی 3 دیده شد و بعد از آن به ترتیب در درجات پوسیدگی 4، 2 و 1 از تعداد نهال ها کاسته می شود. باز شدن روشنه (حفره) در تاج پوشش در نتیجه خشک شدن درختان، آثار قابل توجهی را در استقرار زادآوری دارد. در این مطالعه مشاهده شد که با افزایش درجه پوسیدگی از سطح روشنه کاسته می شود. برای بررسی اثر روشنه ها، از نظر سطح به 5 دسته روشنه بسته، روشنه با سطح خیلی کم (صفر تا 12.5 متر مربع)، روشنه با سطح کم (12.5 تا 50 مترمربع)، روشنه با سطح متوسط (50 تا 113 مترمربع) و بیشتر از 113 مترمربع روشنه با سطح زیاد یا تاج پوشش باز تقسیم شدند. فراوانی نهال ها در روشنه های بسته در تاج پوشش بالای خشکه دارها حداکثر بود که بعد از آن به ترتیب در زیر روشنه با سطح متوسط، خیلی کم، کم و زیاد (تاج پوشش باز) از تعداد نهال ها کاسته شد. با آزمون ANOVA در سطح 5 درصد مشخص شد که میان میانگین تعداد نهال های موجود در کنار خشکه دارهای با درجات مختلف پوسیدگی از نظر استقرار نهال ها تفاوت آماری معنی داری وجود ندارد ولی میان اندازه های مختلف روشنه (بالای خشکه دارها) در رابطه با تعداد نهال های مستقر شده در زیر آنها تفاوت معنی داری وجود دارد. بنابراین اثر خشکه دارها با بازکردن روشنه در تاج پوشش در استقرار زادآوری، بیشتر از درجه پوسیدگی آن است.
    کلیدواژگان: خشکه دار، تجدید حیات طبیعی، پوسیدگی، روشنه
  • عبادالله محمودی طالقانی، قوام الدین زاهدی امیری، ابراهیم عادلی، خسرو ثاقب طالبی صفحه 241
    این تحقیق به منظور بررسی میزان حجم سرپا و تاثیر آمیختگی گونه ها و تیپ جنگل در میزان ترسیب کربن خاک در حوزه آبخیز 45 جنگل های شمال کشور صورت گرفته است. در این تحقیق برای نمونه برداری خاک در هر طرح جنگل داری یک پروفیل به عنوان شاهد حفر و در تیپ های شناخته شده هر طرح (بر اساس کتابچه طرح موجود) نمونه برداری بوسیله اگر انجام شد که با توجه به متغیر بودن تیپ های جنگلی در هر سری، در کل عرصه مورد تحقیق 11 نمونه خاک با حفر پروفیل و 288 نمونه تهیه گردید. نمونه های خاک بعد از خشک شدن به آزمایشگاه ارسال گردید. اندازه گیری کربن در افق های معدنی خاک با استفاده از روش والکی- بلاک انجام شد و برای برآورد کربن در افق های هوموسی خاک از روش احتراق یا سوزاندن در کوره با 400 درجه استفاده گردید. نتایج بدست آمده از برآورد میزان ترسیب کربن در طرح های مختلف جنگل داری نشان داد که اختلاف قابل توجهی در میزان ترسیب کربن بین طرح جنگل داری دلدره و توسکاچال وجود دارد. بیش از 283 تن در هکتار ترسیب کربن در طرح جنگل داری دلدره، نشان دهنده فعال بودن این اکوسیستم جنگلی است. این طرح جنگل داری با 312 مترمکعب حجم در هکتار در مقایسه با سایر طرح های جنگل داری مورد مطالعه، دارای بیشترین موجودی حجمی است. تاثیر حجم در هکتار جنگل رابطه مستقیم با میزان بیوماس جنگل داشته و در نتیجه به افزایش ذخیره کربن خاک کمک می نماید. تنوع در ترکیب و آمیختگی گونه ها منتج به تشکیل تیپ های مختلف در طرح جنگل داری دلدره شده و آن را از سایر طرح ها متمایز نموده که این موضوع نیز یکی از عوامل مهم در افزایش ظرفیت ذخیره کربن در افق های معدنی خاک می باشد. از دیگر نتایج این مطالعه حد میزان نمونه برداری در افق های معدنی خاک برای سنجش ترسیب کربن است که در جنگل های منطقه مورد مطالعه تا عمق 50 سانتیمتری خاک کفایت می نماید، زیرا اختلاف معنی داری بین عمق 50 تا 100 سانتیمتری خاک از نظر میزان ذخیره کربن در یازده طرح جنگل داری مورد مطالعه مشاهده نشد.
    کلیدواژگان: ترسیب کربن، خاک های جنگلی، جنگل های شمال، گلبند
  • بایزید یوسفی، علیرضا مدیررحمتی صفحه 253
    این آزمایش با تعداد 10 کلن صنوبر تاج باز (گزینش شده از میان 28 کلن) در اراضی حاشیه رودخانه قشلاق سنندج به مدت 5 سال (1385-1380) اجرا گردید. از هر کلن 75 اصله نهال با فاصله 4×4 متر در قالب طرح آزمایشی بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار کشت گردید. هر کرت آزمایشی مربع شکل و شامل 25 اصله نهال به صورت 5×5 بود که 9 اصله میانی به عنوان پایه های اصلی آماربرداری و بقیه به عنوان حاشیه در نظر گرفته شد. خصوصیات فنولوژیکی کلن ها با بازدید منظم و همزمان برای کلن ها ثبت و برخی خصوصیات کیفی از جمله شادابی عمومی، آلودگی به آفات، وضعیت تنه درختان در طی رشد در هر سال ارزیابی گردید. اندازه گیری رشد قطری و ارتفاعی درختان هر سال در آذرماه پس از خزان کامل از 9 پایه اصلی در هر کرت انجام و میانگین آن به عنوان ارزش کرت در تکرار و تیمار مربوطه منظور و بر اساس آنها رویش حجمی تراکمی کلن ها نیز محاسبه گردید. به علاوه در شهریور ماه سال 1384 صفات سطح و وزن خشک برگ (با برداشت 20 برگ از هر درخت) و قطر تاج درخت در درختان اصلی هر کرت اندازه گیری و ثبت گردید. نتایج نشان داد که کلن های صنوبر از سال سوم به بعد رشد سریع را به صورت تصاعدی با زمان شروع نمودند. میانگین صفات قطر تنه، ارتفاع و رویش حجمی تراکمی کلن ها در پایان آزمایش به ترتیب 14.7 سانتیمتر، 9.88 متر و 0.093 مترمکعب درهر پایه بود. تجزیه واریانس نشان داد که کلن های صنوبر در این آزمایش از لحاظ کلیه صفات مورد بررسی و در تمام سال ها اختلافات معنی داری را در سطح احتمال p?0.01 نشان دادند. نتیجه مقایسه میانگین صفات مورد بررسی در ارقام با آزمون دانکن (p?0.01) نشان داد که در پایان سال پنجم (1384) سه رقم P.e.561.41, P.d.63.2 و P.d.63.1 به ترتیب با میانگین قطر برابر سینه 16.9, 18.5 و 16.6 سانتیمتر، ارتفاع 10.77, 12.11 و 10.95 متر و رویش حجمی تراکمی 0.1241, 0.1612 و 0.1220 مترمکعب و میانگین رویش حجمی متوسط سالانه 0.03101, 0.0429 و 0.03050 مترمکعب در سال در هر درخت و میانگین رویش حجمی متوسط سالانه در هر هکتار برابر 19.38, 25.18 و 19.06 مترمکعب در سال در هکتار با قطر تاج حدود 3.68-3.9 متر، با وضعیت شادابی عمومی خوب تا عالی، میزان آلودگی به آفات بسیار کم و تنه به طور عمده صاف و بدون شاخه به عنوان کلن های سازگارتر، برتر از لحاظ تولید چوب و مناسب تر برای کشت در شرایط مشابه سنندج در استان کردستان تا این مرحله معرفی می گردد. میانگین عملکرد چوب 3 کلن برتر معرفی شده 1.5 تا 2 برابر میانگین کل عملکرد چوب ارقام مورد آزمایش و 5 تا 7 برابر عملکرد چوب گونه کبوده به عنوان شاهد در این آزمایش بود.
    کلیدواژگان: آزمایش سازگاری، صنوبر، تاج باز، رشد حجمی، سنندج
  • سوزان نقشی تیمور رستمی شاهراجی، بیت الله امان زاده، محمود دستمالچی، ذوقعلی سیاهی پور، ارسلان همتی صفحه 268
    تنوع ژنتیکی درون گونه ای ناشی از تنوع جغرافیایی، یکی از عوامل مهم در اصلاح درختان جنگلی است. بنابراین برای اصلاح هر یک از گونه های جنگلی که در جنگل داری مورد استفاده قرار می گیرد، مطالعه میزان تنوع ژنتیکی و قابلیت تغییرپذیری آن کاری ضروری است. گونه بلندمازو که یکی از باارزشترین گونه های جنگلی شمال کشور است به دلیل بهره برداری های بی رویه به شدت مورد تخریب قرار گرفته است. برای توسعه و ایجاد جنگل های دست کاشت این گونه، یکی از مطالعات پایه ای برای اصلاح گونه بلندمازو، مطالعه تنوع جغرافیایی است که در قالب آزمایش های پراوننس قابل انجام است. برای انجام این آزمایش، بذرهای بلندمازو از 9 منطقه در غرب استان گیلان، جمع آوری شده و در پارسل 5 سری 15 شفارود در یک طرح آماری بلوک های کامل تصادفی کاشته شد. مشخصه های ارتفاع، قطر و زنده مانی، برای مقایسه پراوننسها بررسی شد. این مطالعه نشان داد که بین پراوننسها در مشخصه های فوق اختلاف معنی دار وجود دارد. میانگین رشد ارتفاعی سالانه 9 پراوننس بررسی شده، از 24 سانتیمتر تا 43 سانتیمتر بوده است. 4 پراوننس (1، 2، 3 و 9) بهترین رشد ارتفاعی را نشان داده اند. قطر برابر سینه پراوننسها بین 0.6 و 1.9 سانتیمتر بوده و پراوننسهای 1 و 2 و 9 بیشترین قطر برابر سینه را دارا هستند. نرخ زنده مانی پراوننسهای بررسی شده، از 52% تا 86% متفاوت بوده و نتایج تجزیه واریانس نشان می دهد که تفاوت، در نرخ زنده مانی، در سطح 0.01 معنی دار است. نرخ زنده مانی کلی آزمایش بیش از 77% است؛ پراوننسهای 1 و 7 از نرخ زنده مانی پایینی برخوردار هستند؛ در حالی که نرخ زنده مانی بقیه پراوننسها از میانگین کلی زنده مانی (77%) بیشتر است. پراوننس بره کوه از لحاظ رشد ارتفاعی، قطر و زنده مانی بهترین عملکرد را در بین همه پراوننسها نشان می دهد و می تواند منبع بذر مناسبی برای جنگل کاری های آینده باشد.
    کلیدواژگان: آزمایش پراوننس، تنوع ژنتیکی، رویش، بلندمازو، گیلان
  • سیدیوسف عرفانی فرد، محمود زبیری، جهانگیر فقهی، منوچهر نمیرانیان صفحه 278
    در جنگل های زاگرس مشخصه تاج پوشش به عنوان معیار مهمی برای مطالعه و بررسی تغییرات و پایش جنگل محسوب می گردد. با توجه به ساختار این جنگل ها که اغلب شاخه زاد بوده و قادر به تولید چوب صنعتی نمی باشد، حجم سرپا و سطح مقطع در ارتفاع برابر سینه شاخص های مناسبی از توده برای مطالعه و پژوهش نیستند. استفاده از عکس های هوایی در جنگل های زاگرس با توجه به گستردگی آنها و به دلیل هزینه کم و سرعت عمل زیاد (در مقایسه با عملیات زمینی) گسترش یافته، اما وجود سایه باعث می شود تا اندازه گیری تاج پوشش روی عکس هوایی دشوار گردد. در این تحقیق سعی شده تا با ارایه یک روش مناسب ابتدا شاخص سایه تعیین شده و بعد با استفاده از آن، سطح تاج پوشش در هکتار برآورد گردد. برای این منظور، یک قطعه 30 هکتاری در جنگل های سروک در استان کهگیلویه و بویراحمد در نزدیکی شهرستان یاسوج به عنوان منطقه مورد مطالعه انتخاب شد. با استفاده از 30 قطعه نمونه دایره ای با مساحت 10 آر در یک شبکه 100×100 متر سطح تاج پوشش روی زمین اندازه گیری شد. عکس هوایی محدوده مورد مطالعه تهیه و به ارتوفتو تبدیل شد. ارتوفتوی منطقه به چهار روش حداقل فاصله از میانگین، حداکثر احتمال، متوازی السطوح وکلاپا به دو طبقه جنگل (تاج پوشش با سایه) و سایر پدیده ها طبقه بندی شده و مساحت تاج پوشش با سایه در هر قطعه نمونه محاسبه شد. میانگین نسبت مساحت تاج پوشش روی زمین به مساحت تاج پوشش با سایه در عکس هوایی در هر روش طبقه بندی، شاخص سایه آن روش می باشد. با استفاده از این شاخص مقدار تاج پوشش در هکتار برای هر روش تعیین گردید. مقایسه مقدار مشخصه E%2×T در هر روش نشان داد که نقشه طبقه بندی حاصل از کلاپا در مقایسه با سه روش دیگر برای طبقه بندی عکس هوایی در تعیین شاخص سایه و تاج پوشش در هکتار مناسب تر است.
    کلیدواژگان: شاخص سایه، تاج پوشش، طبقه بندی، عکس هوایی، زاگرس
  • حمیدرضا عدل، مجید مخدوم، محمدرضا مروی مهاجر صفحه 289
    امروزه برنامه ریزی صحیح و استفاده همه جانبه از محیط زیست بر پایه شناخت استعدادها و ارزیابی توان تولیدی سرزمین استوار است. آگاهی درباره توان اکولوژیک رویشگاه های جنگلی و طبقه بندی آنها، برنامه ریزی و نحوه انجام اقدامات متناسب را در زمینه مدیریت بهینه این منابع کم نظیر هموار می سازد. طبقه بندی توان رویشگاه بر اساس شناخت ویژگی های محیطی و اکولوژیک رویشگاه انجام می شود. در واقع طبقه بندی اکولوژیک سرزمین سیستمی است که مناطق دارای همگنی نسبی از نظر منابع اکولوژیک را تفکیک می نماید. هدف این پژوهش ارزیابی توان اکولوژیک رویشگاه های جنگلی ناو اسالم، لساکوتی تنکابن و زیارت گرگان بوده است. مناطق مورد مطالعه با رعایت معیارهایی مانند: یکسان بودن دامنه ارتفاعی مناطق، جهت جغرافیایی غالب، حداقل دست خوردگی و موجود بودن اطلاعات اولیه انتخاب شدند. پس از شناسایی منابع اکولوژیک و تجزیه و تحلیل آنها به کمک سامانه های اطلاعات جغرافیایی و تلفیق اطلاعات، نقش واحدهای همگن اکولوژیک تهیه شد. ارزیابی توان اکولوژیک مناطق با استفاده از روش ارزیابی چندعامله و مدل ارزیابی مخدوم انجام شد. در نهایت توان رویشگاه های جنگلی بر اساس هفت طبقه تفکیک و نقشه آن برای هر منطقه ارایه گردید. نتایج نشان می دهند که عوامل شیب، ارتفاع از سطح دریا و تراکم پوشش گیاهی از جمله عوامل موثر و مشترک در کلیه مدل های مزبور می باشند. عامل تمایز مدل های ویژه در این مناطق وجود عوامل عمق خاک در مدل ویژه جنگل ناو اسالم، نوع سنگ مادری و تحول یافتگی خاک در مدل ویژه جنگل لساکوتی و عمق خاک و تحول یافتگی آن در مدل ویژه جنگل زیارت می باشد.
    کلیدواژگان: توان اکولوژیک، طبقه بندی رویشگاه، مدل اکولوژیک، مدل ویژه اکولوژیک، منابع اکولوژیک
  • هادی کیادلیری، سعید کاظمی نجفی، یزدانفر آهنگران صفحه 301
    در این تحقیق کاهش رویش قطری ناشی از حمله دوگونه از پروانه های برگخوار Erannis defoliaria و Operophtera brumata به سه گونه راش، ممرز و افرا در جنگل های شمال ایران از طریق اندازه گیری پهنای دوایر سالیانه مورد توجه قرار گرفته است. تعداد 30 نمونه رویشی از هر گونه گرفته شده و پهنای دوایر سالیانه آنها اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که در سال هایی (1377 تا 1379) که درختان این گونه ها مورد حمله پروانه برگخوار قرار گرفتند، کاهش رویش قابل ملاحظه ای اتفاق افتاده است، به طوری که با شروع و مشاهده آفت در سال 1377، پهنای دایره ها کاهش یافته و در نهایت در سال 1379 یعنی در اوج خسارت و طغیان به حداقل مقدار خود در چندین سال اخیر رسیده است. بیشترین کاهش رویش در ممرز و کمترین کاهش رویش در افرا مشاهده شد.
    کلیدواژگان: پروانه های برگخوار، رویش قطری، پهنای دوایر رویش، ممرز، راش، افرا