فهرست مطالب

تحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران - سال سی و دوم شماره 1 (پیاپی 75، فروردین و اردیبهشت 1395)

مجله تحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران
سال سی و دوم شماره 1 (پیاپی 75، فروردین و اردیبهشت 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/02/25
  • تعداد عناوین: 15
|
  • فاطمه سفیدکن*، ریحانه طائب نیا، مهدی میرزا صفحات 1-13
    مرزه ها گیاهان یک ساله یا چندساله معطر از خانواده نعنا هستند که قسمت های سبز آنها به صورت خوراکی و اسانس آنها به فراوانی در صنایع غذایی و دارویی استفاده می شود. مرزه رشینگری (Satureja rechingeri Jamzad) یکی از گونه های انحصاری جنس مرزه در ایران است که در استان ایلام به صورت خودرو می روید. در این تحقیق به منظور زراعی کردن این گونه و بررسی کمیت و کیفیت اسانس آن در حالت زراعی، ابتدا بذر شش توده از این گونه از رویشگاه های طبیعی در استان ایلام جمع آوری شده و در مزرعه تحقیقاتی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی، در سه تکرار کشت شدند. به منظور بررسی و مقایسه کمی و کیفی اسانس این توده ها، سرشاخه های گلدار آنها، طی سه سال متوالی پس از کشت جمع آوری شدند و پس از خشک شدن در محیط آزمایشگاه به روش تقطیر با آب مورد اسانس گیری قرار گرفتند. ضمن محاسبه بازده اسانس، ترکیب های تشکیل دهنده اسانس ها با استفاده از کروماتوگرافی گازی تجزیه ای (GC) و گاز کروماتوگراف متصل به طیف سنج جرمی (GS-MS) و محاسبه شاخص بازداری مورد اندازه گیری و شناسایی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بازده اسانس چهار جمعیت از شش جمعیت مورد بررسی در سه سال پس از کشت دارای یک روند افزایشی بوده و در سال سوم به 8/4% تا 6% رسید. ترکیب عمده اسانس همه جمعیت ها در سه سال متوالی پس از کاشت، کارواکرول بود که بین 80% تا 88% اسانس را در گیاهان دو و سه ساله به خود اختصاص داد. براساس این نتایج و بهبود بازده اسانس در نمونه های کشت شده نسبت به نمونه های خودرو و همچنین حفظ کیفیت اسانس با توجه به مقدار بالای کارواکرول، می توان کشت و توسعه مرزه رشینگری را در شرایط زراعی محل اجرای تحقیق و شرایط مشابه توصیه کرد.
    کلیدواژگان: مرزه (Satureja rechingeri Jamzad)، توده، اسانس، کارواکرول
  • محمدحسین سعیدی راد*، پروین شرایعی، سعید ظریف نشاط صفحات 14-22
    زعفران ازجمله گیاهانیست که ازدیاد آن از طریق پیاز انجام می شود. پس از پایان عمر مفید گلدهی مزرعه زعفران، باید پیازها از خاک خارج شده و پس از درجه بندی در مزرعه جدید کشت شوند. بررسی و تعیین شرایط مناسب بسته بندی و نگهداری پیازها می تواند از تحلیل رفتن قوه نامیه کاسته و همچنین کیفیت پیاز را در حد مطلوب برای کشت مجدد حفظ نماید. در این تحقیق به منظور تعیین مناسب ترین شرایط نگهداری پیازهای زعفران، اثر نوع بسته بندی، دما و زمان نگهداری بر میزان ضایعات پیازها، تغییرات خصوصیات فیزیکی (رطوبت، جرم مخصوص)، خصوصیات مکانیکی (نیرو و انرژی مورد نیاز برای شکست در بارگذاری شبه استاتیکی) در قالب آزمایش فاکتوریل با پایه طرح کاملا تصادفی بررسی شد. نوع بسته بندی، دمای انبار و زمان نگهداری تاثیر معنی داری در سطح احتمال 1% بر ضایعات و همچنین درصد کاهش وزن پیازهای زعفران داشت. به طوری که با افزایش زمان نگهداری پیازهای زعفران از یک ماه به سه ماه، درصد ضایعات و کاهش وزن مربوط به از دست دادن رطوبت افزایش یافت. البته کمترین و بیشترین میزان ضایعات به ترتیب در بسته بندی نوع توری و نایلون مشاهده شد. به نحوی که نگهداری پیازهای زعفران در دمای 10 درجه سانتی گراد و استفاده از توری برای بسته بندی آن، علاوه بر کاهش ضایعات موجب حفظ بهتر رطوبت بافت پیاز گردید.
    کلیدواژگان: پیاز زعفران (Crocus sativus L، )، نگهداری، بسته بندی، دمای انبار
  • فریدون صالحی، محمد امین سمیع* صفحات 23-34
    پسیل معمولی پسته با نام علمیAgonoscena pistaciae Burkhardt and Lauterer (Hem.: Aphalaridae)، به عنوان یکی از مهمترین آفات باغ های پسته ایران شناخته شده است. روش های مختلفی مثل استفاده از آفت کش ها برای کنترل این آفت استفاده شده است، اما به دلیل خطرات زیست محیطی و محافظت از منابع طبیعی به خصوص در مدیریت سیستم های آب و خاک و استفاده از زنجیره غذایی استفاده از روش های دیگر ضروریست. در سال های اخیر، استفاده از عصاره های گیاهی به دلیل خواص حشره کشی که دارند برای کنترل آفات مورد توجه قرار گرفته اند. در این تحقیق تاثیر عصاره های اتانولی گیاه آویشن، رزماری، کرچک و تلخه بیان روی سن پنجم پورگی پسیل در دمای oC2±26 و رطوبت نسبی 5±65% و دوره نوری 16: 8 (روشنایی: تاریکی) ارزیابی شد. در آزمایش های زیست سنجی دیسک های برگی در غلظت های مختلف عصاره ها با استفاده از برج پاشش روی پوره های سن پنجم پسیل پسته پاشیده شد و آب مقطر و اتانول به عنوان شاهد مورد استفاده قرار گرفت و 36 و 72 ساعت بعد از تیمار کردن مرگ و میر محاسبه شد. این آزمایش در قالب طرح کامل تصادفی با 3 تکرار برای هر تیمار انجام شد. غلظت کشنده 50% برای عصاره های آویشن، رزماری، کرچک، گل تلخه بیان و برگ تلخه بیان در 36 ساعت پس از تیمار به ترتیب 642/386، 207/322، 338/314، 127/25 و 367/94 گرم بر لیتر) محاسبه شد. براساس این نتایج عصاره گل و برگ گیاه تلخه بیان در مقایسه با سایر عصاره ها روی آفت موثرتر است و می تواند به عنوان گزینه پیشنهادی از میان عصاره های بررسی شده مورد توجه قرار گیرد.
    کلیدواژگان: پسیل معمولی پسته، کرچک، تلخه بیان، آویشن، رزماری، کشندگی
  • مهری عسکری*، فریبا امینی، لیلا حسین پور صفحات 35-46
    تنش شوری یکی از تنش های عمده غیرزیستی است که اثرات زیان آوری بر تولید و کیفیت گیاهان می گذارد. آزمایشی به منظور بررسی اثرات کاربرد عنصر روی به عنوان تعدیل کننده تنش شوری بر آنتی اکسیدانت ها، پروتئین، اسیدآمینه پرولین و رشد گیاه دارویی پریوش (Catharanthus roseus (L.) G. Don.) در پاییز 1391 در دانشگاه اراک انجام شد. گیاهان 49 روزه با غلظت های مختلف کلریدسدیم (0، 35، 70 و 100 میلی مولار) به تنهایی و همراه با غلظت های مختلف سولفات روی (0، 5 و 10 میکرومولار) به مدت 21 روز تیمار شدند. سپس درصد بازدارندگی رادیکال دی فنیل-2-پیکریل هیدرازیل DPPH، فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانت سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز و گایاکول پراکسیداز، مقدار پرولین و پروتئین و شاخص های رشد اندازه گیری شد. نتایج نشان دادند که کاربرد سولفات روی ارتفاع بخش هوایی، عمق ریشه، وزن تر و خشک ریشه و بخش هوایی را در همه تیمارهای شوری بهبود بخشید. در نتیجه تنش شوری، درصد بازدارندگی رادیکال DPPH، فعالیت سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز و گایاکول پراکسیداز و نیز محتوای پرولین به ترتیب 5/348%، 6/475%، 7/172%، 200% و 364% افزایش یافت، ولی محتوای پروتئین 33% کاهش یافت. کاربرد روی محتوای پروتئین را در تیمارهای شوری تا 16% بهبود بخشید و محتوای پرولین را در آنها تا 36% کاهش داد. فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانت در گیاهان تیمار شده با NaCl+Zn نسبت به آنهایی که تنها با NaCl یا Zn تیمار شده بودند به طور معنی داری افزایش یافت. این نتایج از اثرات مثبت کاربرد عنصر روی بر سیستم دفاع آنتی اکسیدانتی پریوش تحت تنش شوری حمایت می کند. عنصر روی می تواند به عنوان پاک کننده گونه های اکسیژنی واکنش گر به منظور کاهش آسیب غشاهای زیستی تحت تنش شوری عمل کند.
    کلیدواژگان: پرولین، تعدیل کننده، سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز، گایاکول پراکسیداز
  • بهلول عباس زاده*، فاطمه ذاکریان صفحات 47-59
    به منظور بررسی اثر کودهای میکوریزا (Glomus mosseae و G. intraradieces)، شبه میکوریزا (Piriformospora indica) و ورمی کمپوست بر برخی از عناصر بادرنجبویه (Melissa officinalis L.)، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار در مجتمع تحقیقات البرز، موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور در سال 1391 اجرا شد. تیمارهای مورد استفاده شامل کاربرد ورمی کمپوست در 3 سطح (صفر، 5 و 10 تن در هکتار) و تلقیح نشاء با کودهای زیستی در 4 سطح (بدون تلقیح، تلقیح با میکوریزا، تلقیح با شبه میکوریزا و تلقیح با میکوریزا+ شبه میکوریزا) بودند. نتایج نشان داد که اثر ورمی کمپوست و کود زیستی بر پتاسیم، فسفر، کلسیم، منیزیم، آهن، روی، منگنز و مس در سطح 1% معنی دار بود. اثر ورمی کمپوست بر میزان آهن جذبی در سطح 1% معنی دار بود. تجزیه واریانس اثر متقابل تیمارها بر عناصر فسفر، کلسیم، منیزیم، آهن، روی، منگنز و مس در سطح 1% معنی دار نشان داد. مقایسه میانگین اثرات ساده نشان داد که در تیمار مصرف 10 تن در هکتار ورمی کمپوست مقدار نیتروژن (83/2%) و پتاسیم (66/1%) بادرنجبویه بیشترین بود. بیشترین مقدار فسفر این گیاه (53/0%) متعلق به تیمار مصرف مایکوریزا بود. مقایسه میانگین اثر متقابل تیمارها نشان داد که بادرنجبویه با مصرف مایکوریزا به همراه 10 تن در هکتار ورمی کمپوست بیشترین میزان فسفر را داشت. حداکثر کلسیم (77/0%) در تیمار مصرف 5 تن ورمی کمپوست×عدم مصرف کود زیستی مشاهده شد. حداکثر منیزیم (6/0%) را تیمارهای عدم مصرف ورمی کمپوست×مایکوریزا و 10 تن ورمی کمپوست×مایکوریزا داشتند. بیشترین مقدار آهن (ppm 2/925) را تیمار 5 تن ورمی کمپوست×مایکوریزا نشان داد. نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده از مایکوریزا و 10 تن در هکتار ورمی کمپوست و یا مایکوریزا به همراه 5 تن کود ورمی کمپوست موجب افزایش جذب بیشتر عناصر در گیاه دارویی بادرنجبویه شد.
    کلیدواژگان: بادرنجبویه (Melissa officinalis L، )، ورمی کمپوست، کود میکوریزا، شبه میکوریزا، اسانس
  • قادر جلیل زاده امین*، نجمه شمشیری، جواد علی اکبرلو صفحات 60-70
    داروهای گیاهی به دلیل طبیعی بودن ترکیب های سالمی هستند ولی عوارض سوئی به دنبال استفاده بی رویه از آنها اتفاق می افتد. هدف این پژوهش ارزیابی سمیت حاد و فعالیت آنتی اکسیدانی اسانس ترخون (Artemisia dracunculus L.) می باشد. اسانس ترخون توسط دستگاه کلونجر با روش تقطیر با آب استخراج شد. تمام پروتکل های آزمایش برای اسانس تازه و اسانس کهنه که به مدت سه ماه در شرایط آزمایشگاهی نگهداری شده بود، انجام گردید. میزان LD50 براساس روش لورک و با روش آنالیز احتمال و Maximum Likelihood با استفاده از نرم افزار MINITAB تعیین شد. برای بررسی مسمومیت حاد و تغییرات رفتاری ایجاد شده از دوزهای (mg/kg) 10، 100، 1000،1600،2900 و 5000 اسانس (به روش خوراکی و تزریق داخل صفاقی) استفاده گردید. فعالیت آنتی اکسیدانی اسانس دوزهای مختلف (mg/ml32-1)، با بهره گیری از دو روش DPPH و ABTS ارزیابی شد. مقدار LD50 برای اسانس ترخون تازه و کهنه در روش خوراکی به ترتیب بیشتر از g/kg5 و mg/kg33/3801 وزن بدن بود. با تزریق داخل صفاقی مقدار LD50 برای اسانس تازه و اسانس کهنه به ترتیب 06/4810 و 33/3013 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن تعیین شد. اسانس تازه فعالیت آنتی اکسیدانی قوی تری را در مقایسه با اسانس کهنه در هر دو روش ارزیابی نشان داد. یافته های اولیه این تحقیق نشان می دهد که اسانس این گیاه غیر سمی بوده و دارای ترکیب های آنتی اکسیدانتی است که موید استفاده از این گیاه در طب سنتی می باشد.
    کلیدواژگان: سمیت حاد، زمان نگهداری، ترخون (Artemisia dracunculus L، )، آنتی اکسیدان
  • دیاکو رسولی*، محمود سلوکی، براتعلی فاخری، صدیقه اسمعیل زاده بهابادی صفحات 71-82
    به منظور بررسی اثر منگنز و سالیسیلیک اسید در سه زمان مختلف بر فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی، پرولین و قندهای محلول، رنگریزه های فتوسنتزی و اسانس گیاه دارویی نعناع فلفلی (Mentha piperita L.)، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه زابل اجرا شد. نمونه گیاهی در سه زمان 1، 3 و 5 روز بعد از محلول پاشی با تیمارهای منگنز (500 میکرومولار) و سالیسیلیک اسید (1 میلی مولار) برداشت شدند. نتایج نشان داد که تنش منگنز اثر معنی داری بر میزان فعالیت آنزیم اسکوربات پراکسیداز و محتوای پرولین برگ های گیاه نعناع فلفلی در هر سه زمان داشت. محتوای پرولین و قندهای محلول تحت تنش منگنز و سالیسیلیک اسید در طول سه زمان نسبت به تیمار شاهد افزایش معنی دار داشتند. از طرفی کاهش معنی داری در رنگریزه های فتوسنتزی تحت تنش منگنز مشاهده نشد. همچنین میزان اسانس در برگ های نعناع فلفلی، در تیمارهای منگنز و سالیسیلیک اسید افزایش یافت، البته این افزایش تحت تیمار سالیسیلیک اسید بیشتر بود. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر آن بود که افزایش فعالیت آنزیم APX و محتوای پرولین، پاسخ های فیزیولوژیک گیاه نعناع فلفلی در مقابل تنش اکسیداتیو ناشی از منگنز بودند و سالیسیلیک اسید به عنوان یک تنظیم کننده رشد در تعدیل میزان اثرات تنش منگنز بر گیاه نعناع فلفلی، نقش موثری داشت.
    کلیدواژگان: کلروفیل، اسانس، نعناع فلفلی (Mentha piperita L، )، آنزیم های آنتی اکسیدانی، پرولین
  • مهدی موحدی، ولی الله قاسمی عمران*، سپیده ترابی صفحات 83-97
    شاهدانه ایرانی (Cannabis sativa L.) گیاهی دارویی متعلق به خانواده Cannabinaceae است که ترکیب های متنوعی از متابولیت های ثانویه را تولید می کند. این تحقیق به منظور بهینه سازی باززایی مستقیم و غیرمستقیم این گیاه در شرایط in vitro انجام شد. ریزنمونه های برگ و هیپوکوتیل از گیاهچه های استریل جداسازی شده و محیط کشت های حاوی BA (1/0، 2/0، 5/0، 1، 2، 3 میلی گرم در لیتر) به تنهایی یا در ترکیب با 5/0 میلی گرم در لیتر IBA و TDZ (1/0، 2/0، 5/0، 1، 2، 3 میلی گرم در لیتر) به تنهایی یا در ترکیب با 5/0 میلی گرم در لیتر IBA کشت شدند. عکس العمل ریزنمونه ها در همه محیط های کشت مورد استفاده، تولید کالوس بود. هیچگونه باززایی مستقیم در ریزنمونه ها مشاهده نشد و در ریزنمونه هیپوکوتیل باززایی غیرمستقیم در سطوح مختلف هورمونی BA اتفاق افتاد. بیشترین حجم کالوس تولید شده، در غلظت 2 میلی گرم در لیتر TDZ به همراه 5/0 میلی گرم در لیتر IBA در ریزنمونه برگ بدست آمد. بیشترین وزن تر و خشک کالوس تولید شده مربوط به ریزنمونه برگ در تیمار هورمونی 1 میلی گرم در لیتر TDZ به همراه 5/0 میلی گرم در لیتر IBA بود. تیمار هورمونی 5/0 میلی گرم در لیتر TDZ به همراه 5/0 میلی گرم IBA در هیچ ریزنمونه ای کالوس تولید نکرد. البته ترکیب هورمون IBA در غلظت های مختلف هورمون BA، تاثیر شگرفی در بهبود حجم و وزن تر و خشک کالوس ریزنمونه ها داشت. با این حال افزودن هورمون IBA در غلظت های مختلف هورمون TDZ چندان تاثیری در بهبود حجم و وزن تر و خشک کالوس هر دو ریزنمونه نداشت.
    کلیدواژگان: تنظیم کننده های رشد، ریزازدیادی، ریزنمونه، شاهدانه (Cannabis sativa L، )، کالوس
  • برزو یوسفی*، حمیدرضا قاسمپور، بایزید یوسفی، سید رضاطبایی عقدایی، کامکار جایمند صفحات 98-114
    گل محمدی (Rosa damascena Mill.) یک گونه مهم دارویی و صنعتی است. برای رسیدن به تولید اسانس بیشتر و با کیفیت بهتر، شناسایی اکسشن های برتر این گیاه و روابط ژنتیکی آنها اهمیت زیادی دارد. برای بررسی دقیق روابط بین ژنوتیپ های مختلف این گونه و تنوع در ترکیب های شیمیایی اسانس، استفاده از آنالیزهای آماری چند متغیره می تواند مفید باشد. در این مطالعه 25 اکسشن مختلف گل محمدی از استان کرمانشاه و سایر نواحی ایران جمع آوری و در قالب طرح آماری بلوک های کامل تصادفی کشت شدند. با روش تقطیر با آب از گلبرگ های آنها اسانس استخراج شد و با استفاده از گازکروماتوگرافی و کروماتوگرافی گازی همراه با طیف سنج جرمی، ترکیب های شیمیایی اسانس شناسایی و مقدار (درصد) هر ترکیب اندازه گیری شد. ترکیب های شیمیایی اسانس با استفاده از تجزیه خوشه ای(کمی و کیفی) و تجزیه تابع تشخیص به شکل کیفی و با استفاده از تجزیه به مولفه های اصلی و تجزیه همبستگی به شکل کمی، ارزیابی شدند. با توجه به نتایج تجزیه خوشه ای، اکسشن ها در 4 گروه مجزا قرار گرفتند. تجزیه تابع تشخیص، نتایج تجزیه خوشه ایرا تایید کرد. نتایج تجزیه به مولفه ها نیز اکسشن ها را در 4 گروه قرار داد و نشان داد که 4 روند متفاوت برای ترکیب های شیمیایی اسانس در بین اکسشن ها وجود داشت. نتایج تجزیه همبستگی نشان داد که 2 ترکیب مهم اسانس گل محمدی، ژرانیول و سیترونلول که از ترکیب های مهم عامل افزایش کیفیت اسانس گل محمدی بودند، با یکدیگر و با ترکیب های سیترونلیل استات و ژرانیال ارتباط مثبت معنی دار داشتند.
    کلیدواژگان: گل محمدی (Rosa damascena Mill، )، اسانس، گاز کروماتوگرافی، ترکیب های شیمیایی، آنالیزهای چند متغیره
  • محسن نصیری*، سید اسماعیل سیدیان، ابراهیم شریفی عاشورآبادی صفحات 115-126
    جنس آویشن (Thymus) از تیره نعناعیان (Lamiaceae) و یکی از گیاهان بومی با اهمیت ایران است که دارای مصارف متعددی در صنایع غذایی، بهداشتی، آرایشی و به ویژه دارویی است. به منظور بررسی ویژگی های جوانه زنی و استقرار گیاهان، اکسشن های مختلف گونه های آویشن موجود در بانک ژن منابع طبیعی ایران (T. daenensis، T. fedchenkoi، T. kotschyanus، T. lancifolius، T. migricus، T. pubescens، T. transcaspicus و T. vulgaris)، آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار اجرا شد. صفات وزن هزاردانه، درصد جوانه زنی، مدت ذخیره سازی، سرعت جوانه زنی و مراحل رشد رویشی (2، 4، 6 و 8 برگی شدن و ظهور شاخه های جانبی) و استقرار اکسشن های گونه های مختلف جنس آویشن در شرایط گلخانه بررسی شدند. اکسشن هایی که نام گونه آنها مشخص نبود پس از گلدهی در گلخانه و تهیه نمونه هرباریومی مورد شناسایی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که در بین گونه های مورد بررسی، وزن هزاردانه با درصد جوانه زنی و درصد استقرار گیاه چه همبستگی مثبت و معنی دارد اشته، در حالی که با تاریخ ظهور برگ همبستگی منفی و معنی دار داشت. بیشترین وزن هزاردانه مربوط به گونه های T. kotschyanus و T. lancifolius و بالاترین درصد جوانه زنی مربوط به گونه T. pubescens بود. درصد جوانه زنی اولیه با درصد و سرعت سبز شدن رابطه مثبت و معنی دار و با ظهور شاخه جانبی رابطه منفی و معنی دار نشان داد. درصد سبز شدن ثانویه با صفات سرعت سبز شدن و تاریخ ظهور برگ به ترتیب در سطح یک و پنج درصد رابطه مثبت و معنی دار داشت. سرعت سبز شدن با تاریخ ظهور برگ همبستگی مثبت و معنی دار نشان داد. در ویژگی های مربوط به ظهور برگ و شاخه جانبی اختلاف معنی دار بین گونه ها مشاهده نشد.
    کلیدواژگان: آویشن (Thymus)، استقرار، شناسایی، گیاهان دارویی
  • غلامحسین ینگی ملکی*، احمد همت فر، ناصر حیدری صفحات 127-137
    هدف از این مطالعه، بررسی اثر دویدن در سرازیری و مکمل دهی کوتاه مدت عصاره آبی بادرنجبویه با نام علمی Melissa officinalis L. (به مدت دو هفته، روزانه به مقدار 5/1 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) بر شاخص التهابی و میزان احساس کوفتگی (درد) در مردان ورزشکار بود. بدین منظور، 20 نفر مرد ورزشکار سالم به طور تصادفی در دو گروه 10 نفری (مکمل و دارونما) قرار داده شدند. سطح شاخص التهابی سرمی (C-reactive protein) و میزان احساس درد در حالت پایه، قبل از مکمل گیری و پس از آن مورد اندازه گیری قرار گرفت. پس از جمع آوری داده ها، از آزمون تحلیل واریانس مکرر برای بررسی سری های زمانی و در صورت معنی داری از آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد، و از آزمون t مستقل برای بررسی تفاوت های بین گروهی استفاده شد (سطح معنی داری 05/0>p استفاده شد). با بررسی یافته های پژوهش مشخص شد که شاخص التهابی پس از مکمل گیری، در پاسخ به دویدن در سرازیری در گروه عصاره بادرنجبویه نسبت به دارونما افزایش کمتری داشت که این تفاوت از لحاظ آماری معنی دار بود (033/0=p). همچنین میزان احساس درد در گروه مکمل به طور معنی داری کمتر از گروه دارونما بود (031/0=p). به طور کلی، چنین نتیجه گیری می شود که این مکمل گیاهی می تواند در کاهش شاخص التهابی ناشی از دویدن در سرازیری و احساس درد موثر باشد.
    کلیدواژگان: عصاره بادرنجبویه (Melissa officinalis L، )، شاخص التهابی، کوفتگی تاخیری، احساس درد، دویدن در سرازیری
  • معصومه لایق حقیقی، معظم حسن پور اصیل، بهلول عباس زاده* صفحات 138-147
    این آزمایش در سال 92-1391 در مجتمع تحقیقاتی البرز- کرج (موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور) با استفاده از بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار بر روی گل محمدی اجرا شد. تیمارها شامل کود نانو کلات آهن در 6 سطح (صفر (شاهد)، 1 بار محلول پاشی (4 گرم بر بوته)، 2 بار محلول پاشی (8 گرم بر بوته)، 3 بار محلول پاشی (12 گرم بر بوته)، مصرف 8 گرم بر بوته در خاک (1 بار) و مصرف 12 گرم بر بوته در خاک (1 بار) بودند. محلول پاشی های نوبت اول همزمان با غنچه دهی، نوبت دوم و سوم به ترتیب 10 و 20 روز بعد انجام شد. مصرف در خاک نیز همزمان با غنچه دهی و همراه با آبیاری بود. نمونه ها به مدت 3 ساعت با دستگاه کلونجر و به روش تقطیر با آب اسانس گیری شدند. درصد و نوع ترکیب های تشکیل دهنده اسانس مرحله اول اسانس گیری (اسانس گل های تازه) با استفاده از GC و GC/MS تعیین و شناسایی گردید. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تیمارهای اعمال شده بر درصد اسانس گل، درصد سیترونلول، نونادکان، هگزادکانول، ایکوزان، هنی کوزان، دوکوزان، تری کوزان و تتراکوزان گل تازه در سطح احتمال 1% اثر معنی دار داشت. نتایج مقایسه میانگین تیمارها نشان داد که درصد اسانس گل تازه در تیمار 3 بار محلول پاشی با میانگین 071/0% بیشتر از 1 بار محلول پاشی (061/0%) و مصرف 12 گرم بر بوته (051/0%) و سایر تیمارها بود. ترکیب سیترونلول در تیمار 1 بار محلول پاشی با میانگین 17/6% بیشترین و در تیمار شاهد با میانگین 36/0% کمترین مقدار بود. همچنین مشاهده شد که با مصرف 12 گرم کلات آهن در خاک، بیشترین هنی کوزان با میانگین 77/33% بدست آمد. نتایج همبستگی درصد اسانس ها نشان داد که بین درصد اسانس گل تازه با ماندگاری اسانس در یخچال و نیز گل خشک شده در سایه رابطه مثبت معنی دار وجود داشت. همچنین مشاهده شد که سیترونلول با هگزادکانول (*82/0- =r) همبستگی منفی معنی دار داشت. نتایج نشان داد که با استفاده از روش مصرف کودها می توان در درصد اسانس و نوع ترکیب های اسانس گل محمدی تغییراتی بوجود آورد و تا حدودی نسبت به تولید گل با اهداف خاص اقدام کرد.
    کلیدواژگان: نونادکان، هگزادکانول، سیترونلول، محلول پاشی، نانو کلات آهن
  • محمدحسین عبدالمحمدی *، ابوالفضل دادخواه تهرانی، معصومه بابایی صفحات 148-160
    تتراکلریدکربن طی متابولیسم توسط سیتوکروم P450 به رادیکال CCL3O تبدیل می شود. این متابولیت فعال توسط آنزیم گلوتایتون-s-ترانسفراز (GST: Glutathion s-transferase) با اتصال به گلوتایتون باعث کاهش GSH کبدی و ایجاد آسیب اکسیدایتو در سلول ها می شود. به همین دلیل، ترکیب های دارای خواص آنتی اکسیدانی می توانند از بروز آسیب های اکسیداتیو ناشی از CCL4 جلوگیری کنند. در این مطالعه، رت ها به 5 گروه تقسیم شدند. تتراکلریدکربن با دوز ml/kg bw2 و اسانس آویشن شیرازی
    (Zataria multiflora Boiss.) با دوز 100 و 200 mg/kg bw و همچنین BHT با دوز mg/kg bw10 به صورت درون صفاقی (iP) به رت ها تزریق شد و نمونه های خون و کبد در زمان های مختلف پس از تزریق دارو جمع آوری شد. فعالیت آنزیم GST، سطح گلوتایتون احیاء (GSH) و میزان پراکسیداسیون لیپیدها (LP: Lipid Peroxidation) در هموژن بافت کبد و همچنین سطح مارکرهای آسیب بافتی (ALP (Alkaline Phosphatase)،AST (Aspartate Amino Transferase)،ALT (Alanine Amino Transferase) و بیلی روبین) و ظرفیت آنتی اکسیدانی کل، در پلاسما اندازه گیری شد. نتایج این تحقیق نشان داد که تزریق CCL4 منجر به کاهش فعالیت آنزیم GST و همچنین کاهش سطح GSH و افزایش سطح LP در کبد شد که با افزایش سطح AST و ALT همراه بود. تیمار رت ها با اسانس آویشن همانند BHT منجر به جلوگیری از تغییرات فوق گردید. به طور کلی، CCL4 منجر به القاء آسیب اکسیدایتو در بافت کبد شد و تیمار رت ها با اسانس آویشن، احتمالا به دلیل خواص آنتی اکسیدانی قوی، می تواند تا حدودی از بروز این آسیب ها در بافت کبد جلوگیری کند.
    تتراکلریدکربن طی متابولیسم توسط سیتوکروم P450 به رادیکال CCL3O تبدیل می شود. این متابولیت فعال توسط آنزیم گلوتایتون-s-ترانسفراز (GST: Glutathion s-transferase) با اتصال به گلوتایتون باعث کاهش GSH کبدی و ایجاد آسیب اکسیدایتو در سلول ها می شود. به همین دلیل، ترکیب های دارای خواص آنتی اکسیدانی می توانند از بروز آسیب های اکسیداتیو ناشی از CCL4 جلوگیری کنند. در این مطالعه، رت ها به 5 گروه تقسیم شدند. تتراکلریدکربن با دوز ml/kg bw2 و اسانس آویشن شیرازی
    (Zataria multiflora Boiss.) با دوز 100 و 200 mg/kg bw و همچنین BHT با دوز mg/kg bw10 به صورت درون صفاقی (iP) به رت ها تزریق شد و نمونه های خون و کبد در زمان های مختلف پس از تزریق دارو جمع آوری شد. فعالیت آنزیم GST، سطح گلوتایتون احیاء (GSH) و میزان پراکسیداسیون لیپیدها (LP: Lipid Peroxidation) در هموژن بافت کبد و همچنین سطح مارکرهای آسیب بافتی (ALP (Alkaline Phosphatase)،AST (Aspartate Amino Transferase)،ALT (Alanine Amino Transferase) و بیلی روبین) و ظرفیت آنتی اکسیدانی کل، در پلاسما اندازه گیری شد. نتایج این تحقیق نشان داد که تزریق CCL4 منجر به کاهش فعالیت آنزیم GST و همچنین کاهش سطح GSH و افزایش سطح LP در کبد شد که با افزایش سطح AST و ALT همراه بود. تیمار رت ها با اسانس آویشن همانند BHT منجر به جلوگیری از تغییرات فوق گردید. به طور کلی، CCL4 منجر به القاء آسیب اکسیدایتو در بافت کبد شد و تیمار رت ها با اسانس آویشن، احتمالا به دلیل خواص آنتی اکسیدانی قوی، می تواند تا حدودی از بروز این آسیب ها در بافت کبد جلوگیری کند.
    کلیدواژگان: آویشن شیرازی (Zataria multiflora Boiss، )، تتراکلریدکربن، کبد، رت
  • محمدتقی عبادی، فاطمه سفیدکن، مجید عزیزی، نورالله احمدی* صفحات 161-173
    به منظور بررسی تاثیر سرعت جریان هوا و شدت تابش مادون قرمز بر زمان خشک کردن، درصد و اجزای اسانس گیاه دارویی به لیمو (Lippia citriodora Kunth.)، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار اجرا شد. سرعت جریان هوا در سه سطح (5/0، 1 و 5/1 متر بر ثانیه) و سه سطح شدت تابش مادون قرمز 2/0، 3/0 و 5/0 وات بر سانتی متر مربع در این آزمایش مورد بررسی قرار گرفتند. پس از خشک شدن نمونه ها و استخراج اسانس به روش تقطیر با آب، به کمک دستگاه های GC و GC/MS ترکیب های اسانس ها مورد تجزیه و شناسایی قرار گرفتند. نتایج نشان دهنده تاثیر معنی دار تیمارها بر زمان خشک شدن و میزان اسانس برگ های به لیمو بود. با کاهش سرعت جریان هوا و افزایش میزان شدت تابش مادون قرمز، زمان خشک شدن نمونه ها کاهش یافت، به طوری که کمترین مدت زمان خشک کردن (35 دقیقه) مربوط به تیمار سرعت جریان هوای 5/0 (m/s) و شدت تابش 5/0 (W/cm2) بود و بیشترین زمان (65 دقیقه) به تیمار سرعت جریان هوا 5/1 (m/s) و شدت تابش 3/0 (W/cm2) تعلق داشت. افزایش شدت تابش مادون قرمز در تمامی سرعت های جریان هوا سبب افزایش درصد اسانس شد، به طوری که بیشترین میزان اسانس (1/1%) در تیمار استفاده از سرعت جریان هوا 1 و 5/1 (m/s) همراه با استفاده از شدت تابش 5/0 (W/cm2) بدست آمد. بررسی اجزای اسانس نشان داد که بیشترین میزان مونوترپن های اکسیژن دار (3/73%) به خصوص سیترال (3/61%) در اسانس نمونه های خشک شده با سرعت جریان هوای 5/0 (m/s) همراه با تابش مادون قرمز 2/0 (W/cm2) وجود داشت. با توجه به نتایج این تحقیق، می توان بیان کرد که کاربرد تابش مادون قرمز در خشک کن های متداول ضمن کاهش زمان خشک کردن، سبب حفظ کمیت و کیفیت اسانس گیاه دارویی به لیمو خواهد شد.
    کلیدواژگان: به لیمو (Lippia citriodora Kunth، )، خشک کردن، تابش مادون قرمز، اسانس، سیترال
  • امل مقدم، محمد محمودی سورستانی*، زهرا رمضانی، احمد فرخیان فیروزی، فرخنده اسکندری صفحات 174-188
    ریحان مقدس (Ocimum sanctum L.) یکی از مهمترین گیاهان دارویی محسوب می شود و متعلق به تیره نعناعیان می باشد. به منظور بررسی اثر محلول پاشی آهن بر تعداد و اندازه کرک های ترشحی، میزان، عملکرد و اجزاء اسانس گیاه دارویی ریحان مقدس در برداشت اول و دوم، آزمایشی در سال زراعی 92-1391 در مزرعه تحقیقاتی گروه علوم باغبانی، دانشگاه شهید چمران اهواز بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در شش تیمار و سه تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل: شاهد (بدون محلول پاشی)، محلول پاشی با کلات آهن (1 و 5/1 گرم در لیتر) و نانو کلات آهن (5/0، 1 و 5/1 گرم در لیتر) بود. نتایج نشان داد که کاربرد محلول پاشی کود آهن بر صفات اندازه گیری شده در سطح احتمال 1% معنی دار بود. بیشترین تعداد (8/19) و اندازه (3/173 میکرومتر مربع) کرک های ترشحی، میزان اسانس (2/2%)، عملکرد اسانس (7/14 کیلوگرم) و میزان اوژنول (3/33%) در برداشت اول در تیمار محلول پاشی 1 گرم در لیتر نانوکلات آهن مشاهده شد. همچنین بیشترین میزان (3/2%) و عملکرد (8/12 کیلوگرم در هکتار) اسانس و بیشترین میزان اوژنول (5/41%) در برداشت دوم در تیمار محلول پاشی 1 گرم در لیتر نانو کلات آهن بدست آمد. کمترین میزان صفات مذکور در تیمار شاهد مشاهده گردید. البته بین تیمارهای 1 و 5/1 گرم در لیتر نانو کلات آهن اختلاف معنی داری وجود نداشت. براساس نتایج موجود، برای افزایش درصد و عملکرد اسانس ریحان مقدس، محلول پاشی 1 گرم در لیتر نانو کلات آهن پیشنهاد شد.
    کلیدواژگان: اسانس، اوژنول، ریحان مقدس (Ocimum sanctum L، )، کرک ترشحی، نانو کلات آهن
|
  • F. Sefidkon *, R. Taebnia, M. Mirza Pages 1-13
    Satureja species are aromatic plants, belonging to Lamiaceae family. The green parts and essential oils of Satureja species are used in medicinal and food industries. Satureja rechingeri Jamzad is an endemic species growing wild in Ilam province. In this research, the seeds of six populations were collected from natural habitats for domestication of this species and study the essential oil content and composition in cultivated plants. The seeds were cultivated in the research farm of Research Institute of Forests and Rangelands in three replications in a complete randomized blocks design. For comparing the yields and constituents of essential oil, the aerial parts of each accession were collected in full flowering stage at three consecutive years. The plant materials were subjected to hydro-distillation after drying in room temperature. The oil yields were calculated and the oil compositions were identified by GC and GC/MS analysis and retention indices. Our results showed an increasing pattern for the oil yields of four populations during three years after cultivation and then it reached to 4.8%-6% in the third year. The major compound in all oils was carvacrol accounted for 80 to 88% in two- and three- year-old plants. According to the obtained results and improved yield of essential oil in cultivated samples compared to the wild ones as well as high levels of carvacrol, the cultivation of S. rechingeri in the same condition could be recommended.
    Keywords: Satureja rechinger Jamzad, populations, Essential oils, carvacrol
  • M.H. Saeidirad *, P. Sharayei, S. Zarifneshat Pages 14-22
    Saffron (Crocus sativus L.) is one of the plants propagating by corm. After flowering period, saffron corms should be harvested and replanted in the new field. Determining the suitable conditions for corms packing and storage could prevent the reduction of seed viability and maintain the bulb quality. In this research, the effects of packing type, storage temperature and storage period were investigated on waste and physical and mechanical properties of saffron corms. The study was conducted in a randomized complete block design. The results showed that the packing type, storage temperature and storage period had significant effects on the waste and weight loss of saffron corms. The percentage of waste and weight loss due to the loss of moisture increased by increasing of storage period from 1 to 3 month. The lowest and highest waste corms were related to grid pack and nylon pack, respectively. The storage of saffron corms in grid pack and at 10˚C caused to decreased waste and maintained the moisture content of corms.
    Keywords: Saffron (Crocus sativus L.) corm, maintain, packaging, storage temperature
  • F. Salehi, M.A. Samih* Pages 23-34
    The common pistachio psylla, Agonoscena pistaciae Burckhardt and Lauterer (Hem.: Aphalaridae), is one of the most important pests of pistachio orchards in Iran. In this study, the effect of ethanol extracts of Thymusv ulgaris L., Rosmarinus officinalis Save., Ricinus communis L. and Sophopra alopecuriodes L. were studied on the mortality of this pest in vitro. The bioassay experiments were done within 8-cm-diameter Petri dishes, containing pistachio leaf disks and fifth instar nymphs of common pistachio psylla. Different concentrations of extracts were sprayed on nymphs, by using the spray tower, and distilled water and ethanol were used as control. Nymphal mortality was calculated at 36 and 48h post-treatment. The experiment was conducted in a CRD design with three replications for each concentration of each treatment. According to the obtained results, the effect of different concentrations of all treatments was significant on the mortality of pest at 36 and 48h after treatment. The LC50 values for T. vulgaris, R. officinalis, R. communis and S. alopecuriodes (flowers) and S.alopecuriodes (leavs)at 36hafter treatmentwere calculated to be 386.642, 322.207, 314.338, 94.367 and 25.127 g/l, respectively. Based on the toxicity of extract used in this study at 24 and 48 hours after treatment, T. vulgaris and S. alopecuriodes extracts hadthe lowest and highest insecticidal effect on common pistachio psylla, respectively. The extract of S. alopecuriodes flowers and leaves was more effective and it could be used as an effective and environmentally friendly compound candidate in controlling this pest.
    Keywords: Agonoscena pistaciae, Ricinus communis L, Sophopra alopecuriodes L, Thymus vulgaris L, Rosmarinus officinalis Save, lethality
  • M. Askary *, F. Amini, L. Hosseinpour Pages 35-46
    Salinity stress is one of the major abiotic stresses that have destructive effects on plant productivity and quality. An experiment was conducted to investigate the effects of zinc as alleviating agent under salinity stress on antioxidative system, proteins, proline and growth of Catharanthus roseus (L.) G. Don. at Arak University in 2012 autumn. A number of 49-days-old plants were treated with different concentrations of NaCl (0, 35, 70 and 100mM) alone and in combination with various ZnSO4 concentrations (0, 5 and 10μm) for 21 days. Then, the inhibition percent of 1, 1-diphenyl-2-picrylhydrazyl radical (DPPH), activity of antioxidant enzymes such as superoxide dismutase, catalase and guaiacol peroxidase, proline and protein content and growth parameters were measured. Results showed that zinc application improved shoot length, root depth, root and shoot fresh and dry weight under all salinity treatments. As a result of salinity stress, the inhibition percent of DPPH radical and superoxide dismutase, catalase, guaiacol peroxidase activity and also proline content increased 348.5%, 475.6%, 172.7%, 200% and 364%, respectively but protein content was reduced 33%. Zinc application improved protein content up to 16% in plants under salinity treatment and also reduced the proline content up to 36%. The activity of antioxidant enzymes increased significantly in treated plants with NaCl as compared with those treated with NaCl or Zn alone. These results support the positive effects of Zn application on antioxidant defense system in vinca under salinity. Zinc may act as a scavenger of reactive oxygen species for mitigating the injury on biomembranes under salt stress.
    Keywords: proline, alleviator, superoxide dismutase, catalase, guaiacol peroxidase
  • B. Abbaszadeh *, F. Zakerian Pages 47-59
    In order to investigate the effect of vermicompost, mycorrhiza and semimycorrhiza(Piriformospora indica) on some micro and macro elements of Balm (Melissa officinalis L.), this experiment was conducted in the Alborz research station, Research Institute of Forests and Rangelands, Karaj, Iran, in 2012. The experiment was conducted as factorial in a randomized complete blocks design with three replications. Factors included vermicompost at three levels (0, 5 and 10 t/ha), and inoculation with biofertilizers at four levels (control, inoculation with Glomus mosseae. intraradices, Piriformospora indica, and Glomus mosseae. intraradices㸪諦ꋊ梭 indica). Results indicated that vermicompost and biofertilizer significantly affected the content of potassium, phosphorus, calcium, magnesium, iron, zinc, manganese and cooper (p
    Keywords: Balm (Melissa officinalis L.), vermicompost, mycorrhiza, semimycorrhiza, Essential oil
  • Gh. Alilzadeh, Amin *, N. Shamshiri, J. Aliakbarlu Pages 60-70
    Herbal medicines are natural and safe; however, side effects can occur following excessive use of them. This research was aimed to investigate the acute toxicity and antioxidant activity of the essential oil of Artemisia dracunculus L. The essential oil of A. dracunculus (EOAD) was extracted by Clevenger apparatus using hydrodistillation. Two types of essential oil were studied including fresh and old oil (kept in laboratory conditions for three months). All protocols were tested for both fresh and old oil. The LD50 was calculated based on Lorke’s method using Probit Analysis and maximum Likelihood method with MINITAB software. To induce acute toxicity, appropriate concentrations of essential oil (10, 100, 1000, 1600, 2900 and 5000mg/kg of EOAD) were given orally and intraperitoneally. The antioxidant activity of EOAD (1-32mg/ml) was measured by two
    Methods
    DPPH and ABTS assays. The oral LD50 values were greater than 5000 mg/kg and 3801.33mg/kg for fresh and old EO, respectively. When fresh and old EO administered intraperitoneally, the LD50 values were calculated to be 4810.06mg/kg and 3013.33mg/kg, respectively. The fresh essential oil showed higher antioxidant activity as compared with the old essential oil in both DPPH and ABTS methods. Our results clearly indicate that the essential oil of this plant is non-toxic and contains antioxidant compounds that support the use of tarragon in traditional medicine.
    Keywords: Acute toxicity, storage, Artemisia dracunculus L, antioxidant
  • D. Rasouli *, M. Solouki, B. Fakheri, S. Esmaelzadeh Bahabadi Pages 71-82
    This study was aimed to investigate the effects of manganese stress and salicylic acid treatments at three different times on activities of antioxidant enzymes, proline, soluble sugars, photosynthetic pigments and essential oils of Mentha piperita L. The research was conducted in a greenhouse at the University of Zabol in 2012-13. A factorial experiment was performed in a randomized complete block design with three replications. Plant samples were harvested at three times in 1, 3 and 5 days after spraying with Mn stress (500µM) and salicylic acid (1mM). The results indicated that manganese stress significantly affected APX and proline content of peppermint leaves during all three times. The content of proline and soluble sugars significantly increased in three times compared to the control treatment under salicylic acid and manganese stress. On the other hand, the Mn stress did not significantly decrease the photosynthetic pigments. In addition, essential oils increased with manganese stress and salicylic acid. This increase was much under salicylic acid treatment. According to the obtained results, increased APX enzyme and proline content were the physiological responses of peppermint against oxidative stress. It was also observed that salicylic acid acted as a powerful growth regulator and caused modification in manganese stress response in Mentha piperita.
    Keywords: chlorophyll, Essential oil, Mentha piperita L, oxidative enzymes, proline
  • M. Movahedi, V. Ghasemiomran*, S. Torabi Pages 83-97
    Cannabis sativa L., belonging to cannabinaceae family, is a medicinal plant that produces a diverse array of secondary metabolites. The present study aimed to optimize in vitro direct and indirect regeneration in this valuable plant. For this reason, leaf and hypocotyl explants from in vitro grown plantlets were excised and cultured on MS media containing different concentrations of BA (0.1, 0.2, 0.5, 1, 2 and 3mg/l) and TDZ (0.1, 0.2, 0.5, 1, 2 and 3mg/l) alone or in combination with 0.5 mg/l IBA. The explants reaction in all media led to formation of calli. Direct shoot regeneration from explants was not observed but shoot induction from callus was seen on MS media containing different concentrations of BA in hypocotyl explants. The highest volume of callus was formed on MS medium containing 2 mg/l TDZ 0.5mg/l IBA using leaf as explant. The highest wet and dry weight of callus belonged to leaf explant cultured on MS medium containing 1 mg/l TDZ 0.5 mg/l IBA. MS medium containing 0.5 mg/l TDZ 0.5 mg/l IBA produced no callus in both explants. The addition of IBA in different concentration of BA had significant effects on volume, wet and dry weight of calli in both explants whereas it had no significant effects in different concentrations of TDZ.
    Keywords: Growth regulators, micropropagation explants, Cannabis sativa L, callus
  • B. Yoosefi *, H.R. Ghasempoor, B. Yousefi, S.R. Tabaeii Aghdaie, K. Jaimand Pages 98-114
    Damask Rose (Rosa damascena Mill.) is an important medicinal and industrial species. To achieve more and better-quality essential oil identifying the superior accessions of Damask Rose and their genetic relationships is very important. For a detailed review of the relationship among the genotypes of this species and variations in the essential oil composition, the use of multivariate statistical analysis could be useful. In this study, 25 different accessions of Damask Rose were collected from Kermanshah province and other regions of Iran and were planted in a randomized complete blocks design. The essential oil was extracted from the petals with hydrodistillation method. Essential oil composition was identified by using the gas chromatography and gas chromatography coupled with mass spectrometry and the amount (percentage) of each composition was measured. Essential oil compositions were evaluated using cluster analysis. According to the results of cluster analysis, the accessions were grouped in four groups. Discriminant analysis confirmed the results of cluster analysis. Component analysis showed that the accessions were in four groups and there were four different trends among the accessions studied for the chemical compositions of essential oils. According to the correlation analysis, the two important factors, geraniol and citronellol, which increased the quality of essential oil compounds in damask rose, showed a significant positive relationship with each other and with citronellyl acetate and geranial.
    Keywords: Rosa damascena Mill, Essential oils, gas chromatography, chemical components, multivariable analysis
  • M. Nasiri *, S.E. Seedian, E. Sharifi Ashorabadi Pages 115-126
    Thymus, belonging to Lamiaceae family, is one of the most important medicinal genera in Iran. It has many uses in food, health care, cosmetics and especially in pharmaceutical industries. This research was aimed to investigate the germination parameters and establishment of seedlings from different accessions of Thymus species(T. daenensis, T. fedchenkoi,
    T. kotschyanus, T. lancifolius, T. migricus, T. pubescens, T. transcaspicus and T. vulgaris). All the accessions are stored in Natural Resources Gene Bank of Iran. The seeds of accession were son in pots using a completely randomized design with three replications. Data were collected for thousand seed weight, seed germination percentage, seed storage time, germination rate, vegetative growth rate (2, 4, 6 and 8-leaf stage and the emergence of lateral branches), and the establishment percentage of each accession was measured in greenhouse. Unknown accessions were identified after preparing the herbarium specimens. Results indicated positive and significant correlations between 1000-seed weight and germination percentage as well as between seedling establishment and germination percentage (p
    Keywords: Establishment, identification, Medicinal plants, Thymus, viability
  • Gh. Yengi Maleki *, A. Hemat, Far, N. Heidari Pages 127-137
    The purpose of this study was to investigate the effects of downhill running and short term Melissa officinalis L. (MO) supplementation on CRP(circulating reactive protein) and the amount of perceived soreness (pain) in the male athletes. For this purpose, 20 male athletes were randomly divided into two groups of 10 (supplement and placebo). Serum CRP concentration and level of perceived thigh pain before and after the supplementation were measured. After collecting the data, ANOVA for repeated evaluation of time series and the Bonferroni post hoc test were significant (p
    Keywords: Melissa officinalis L, circulating reactive protein, delays fatigue, perceived soreness, eccentric activity
  • M. Layeghhaghighi, M. Hassanpour Asil, B. Abbaszadeh* Pages 138-147
    This research was conductedon Rosa damascena Mill. in a randomized complete block design with three replications in the Alborz research station during 2012-2013. Treatments included nano chelated iron fertilizer at six levels: (0 (control), two times foliar spray (8g/plant), three times foliar spray (12g/plant), one time soil application (8g/plant), one time soil application (12 g/plant). The first foliar spray was done at blossoming stage. The second and third applications were 10 and 20 days after blossoming. Soil application was at blossoming stage accompanied by irrigation. The essential oil of samples was extracted by Clevenger and water distillation method for three hours. GC and GC/MS were used to determine the percentage and essential oil compounds of fresh flowers. According to the results of variance analysis, significant differences were found for the essential oil percentage, citronellol, icosane, octadecanol, Henicosane, Tricosane, Tetrosane, geraniol, and Tridane (p
    Keywords: Nonadecane, hexadecanol, citronellol, foliar spray, nano chelated Iron
  • M.H. Abdolmohammadi *, A. Dadkhah, M. Babaei Pages 148-160
    Carbon tetra chloride converts to CCL3O by cytochrom P 450 that conjugate with glutathione by GST, leading to GSH depletion and oxidative injuries. Therefore, the compounds with antioxidant activity can prevent oxidative damages induced by CCL4. In this study, the rats were divided into five groups treated with CCL4, (2ml/kg bw), essential oil (100 and 200 mg/kg bw) and BHT (10mg/kg bw) (ip). In following, the liver and blood were removed after administrations. The activity of GST, reduced glutathione (GSH), and lipid peroxidation (LP) levels were measured in liver homogenate. In addition, total antioxidant activity and the level of hepatic marker (AST, ALT, ALP and bilirubin) were measured in plasma of rats. The results showed that CCL4 caused GSH depletion and reduction of GST activity in liver, leading to increased liver LP level and transaminase activities (AST and ALT) in plasma. Treatments of rats with essential oil as same as BHT prevent the changes of these parameters. We can conclude that CCL4 induces hepatic oxidative damages in rats. Treatment of rats with essential oils, probably due to its antioxidant activity, can partly prevent the induction of liver injuries.
    Keywords: Zataria multiflora Boiss, carbon tetrachloride, liver, rat
  • M.T. Ebadi, F. Sefidkon, M. Azizi, N. Ahmadi* Pages 161-173
    To evaluate the effect of air velocity and infrared radiation intensity on drying time, essential oil content, and composition of Lemon Verbena (Lippia citriodora Kunth), a factorial experiment based on completely randomized design was carried out. The two main treatments were as follows: three air velocity levels (0.5, 1 & 1.5m/s) and three levels of infrared radiation intensities (0.2, 0.3 & 0.5W/cm2). After drying the samples, their essential oil was extracted by hydro-distillation method and compositions of essential oil were identified with capillary gas chromatography, using flame ionization and mass spectrometric detection. Results indicated that the various treatments had significant effects on drying time and essential oil content. With decreasing air velocity and increasing radiation intensity, drying time was reduced. Minimum drying time (35 minutes) was obtained at 0.5 m/s air velocity with the use of 0.5W/cm2 radiation intensity. In contrast, the maximum drying time (65 minutes) was revealed for the sample treated with 1.5 m/s air velocity, which received concomitantly 0.4W/cm2 radiation intensity. Increasing the intensity of infrared radiation in all air velocities had a significant effect on the essential oil content, so that the maximum essential oil content (1.1%) was obtained by application of 1 &1.5 m/s air velocity and the use of 0.5W/cm2 radiation intensity. The survey of essential oil components showed that the highest amount of oxygenated monoterpenes (73.3%), especially citral (61.3%) was measured from samples dried by 0.5 m/s air velocity and 0.2W/cm2 radiation intensity. According to these results, due to the decreased duration of drying time and desired essential oil content and composition, it seems that the use of infrared radiation in conventional dryers could lead to appropriate quality of essential oil.
    Keywords: Lippia citriodora Kunth, drying, infrared radiation, Essential oil, citral
  • A. Moghadam, M. Mahmoodi Sourestani *, Z. Ramazani, A. Farrokhian Firoozi, F. Eskandari Pages 174-188
    Holy basil (Ocimum sanctum L.), belonging to Lamiaceae family, is one of the most important medicinal plants. In order to evaluate the effect of foliar application of iron on the number and size of glandular trichomes and essential oil content, yield and composition of holy basil, an experiment was conducted at the research farm of Department of Horticultural Science, Shahid Chamran University of Ahvaz based on randomized complete block design, with six treatments and three replications. The treatments were control, nano iron chelate (0, 0.5, 1 and 1.5 g.L-1) and iron chelate (1 and 1.5g.L-1) fertilizers. Results showed that the effect of foliar application of iron fertilizers on all measured traits of holy basil was significant (p≥0.01).The highest number (19.76) and size (173.33μm2) of glandular trichomes, essential oil content (2.17%) and yield (14.74 kg.ha-1), and eugenol (33.27%) at first harvest were observed in plants sprayed with 1 g.l-1 nano iron chelate. The highest oil content (2.33%) and yield (12.75 kg.ha-1) and eugenol (41.51%) at second harvest were obtained in plant sprayed with 1 g.L-1 nano iron chelate. The lowest values of mentioned traits were obtained in control plant. Overall, since there was no significant difference between 1 and 1.5 g.L-1 nano iron chelate treatments, foliar application of plant with 1g.L-1 nano iron chelate is recommended for increasing morphological traits of holy basil.
    Keywords: Essential oil, eugenol, holy basil (Ocimum sanctum L.), glandular trichomes, nano iron chelate