فهرست مطالب

تحقیقات مرتع و بیابان ایران - سال دهم شماره 4 (پیاپی 13، سال 1382)

فصلنامه تحقیقات مرتع و بیابان ایران
سال دهم شماره 4 (پیاپی 13، سال 1382)

  • تاریخ انتشار: 1382/11/11
  • تعداد عناوین: 6
|
  • امر علی شاهمرادی، محمدتقی فیضی، مرتضی خداقلی، مصطفی سعیدفر صفحه 387
    Eurotia ceratoides (L).C.A.Mey گیاهی است بوتهای از خانواده اسفناجیان Chenopodiaceae که در سطح وسیعی ازمناطق استپی و نیمه استپی ایران و استان اصفهان میروید. جهت بررسی آتاکولوژی گونه مورد نظر ابتدا منابع مختلفی مورد بررسی قرار گرفتند و بعد عملیات صحرایی انجام شد. پس از تهیه نقشه پراکنش آن در استان، دو منطقه موته در واحد رویشی استپی (خشک) و منطقه سمیرم در واحد رویشی نیمه استپی (نیمه خشک) جهت انجام مطالعات انتخاب گردید. مواردی نظیر فنولوژی، مورفولوژی اندامهای هوایی و زمینی، ترکیبهای شیمیایی، میزان تولید علوفه، تاثیرات خاک، زمینشناسی، اقلیم و توپوگرافی بر گونه مورد نظر مطالعه و تحقیق شد. نتایج حاکی از آن است که این گونه در مناطق وسیعی از جهان، ا یران و استان اصفهان بیشتر در فواصل 3400- 1100 متری از سطح دریا گسترش دارد. در بیشتر واحدهای اراضی و انواع خاکها از جمله خاکهای آهکی، گچی وکمی شور (تا هدایت الکتریکی 29/5 دسی زیمنس برمتر) با بافتهای مختلف و در اقلیمهای متقاوت دیده میشود. در انواع پوششهای گیاهی میروید ودر بعضی رویشگاه ها به صورت گونه غالب در میآید. فنولوژی آن در مناطق مختلف بسته به شرایط آب و هوایی تغییرات فاحشی را از خود نشان میدهد، بهطوریکه زودترین زمان گلدهی اواخر اردیبهشت و دیرترین آن اوایل مهرماه میباشد. تولید علوفه آن بین 32 تا 390 کیلوگرم درهکتار بسته به مناطق مختلف استان متغیر است. به انواع بیماری ها، آفات وچرای سنگین مقاوم است. بیشترین میزان پروتئین این گونه در مرحله رویشی 57/10 درصد است.
    کلیدواژگان: Eurotia ceratoides آت اکولوژی، فنولوژی، مناطق رویشی استپی، نیمه استپی، حنا، سمیرم، موته، ترکیبهای شیمیایی
  • محمد خسروشاهی، مجید حسینی، سیدعزیز کرمی، حمیدرضا عباسی، شیرین محمدخان، عباس عطاپور، ابوالفضل خلیل پور، ابراهیم فراهانی صفحه 409
    در این مقاله مناطق بیابانی از دیدگاه های اقلیم، خاک، ژئومورفولوژی، زمینشناسی و پوشش گیاهی مورد مطالعه و تفکیک قرار گرفته است. بدین منظور پس از تهیه لایه های اطلاعاتی مربوط به معیارهای سنجش مناطق بیابانی، شاخصهای مربوط به هر عامل در منطقه مورد مطالعه تعیین گردید. به طوریکه در عامل اقلیم، میزان بارندگی، ضریب تغییرپذیری بارندگی، ضریب بی نظمی بارش، شدت میانگین باران روزانه، دامنه مطلق و میانگین دماهای ماهانه و سالانه، میزان تبخیر و نسبت بارش سالانه به تبخیر سالانه و برای عامل پوشش گیاهی؛ گونه های شورپسند، ماسهدوست، تنوع کم گیاهان و... مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. این شاخصها برای هریک از عوامل مورد بررسی به شرح روش تحقیق تعیین شد. تهیه نقشه های رقومی در محیط GIS برای هر یک از عوامل یاد شده نشان داد که سطوح بیابانی استان از 7.7 درصد برای عامل زمینشناختی تا 23.6 درصد برای عامل خاک تغییر میکند. در این میان سهم بیابانهای استان از دیدگاه اقلیم، پوشش گیاهی و ژئومرفولوژی به ترتیب 15، 9.3 و 16.1 درصد است. تلفیق دو به دو و بعد تلفیق تمامی لایه های اطلاعاتی نشان داد که اولا در شناسایی و معرفی محدوده های بیابانی توسط عوامل فوق اختلاف سطح وجود دارد یعنی مجموعه سطوحی را که یکی از عوامل بیابان میداند از نظر یک یا چند عامل دیگر بیابان تلقی نمیشود، به سخن دیگر محدودهای را که هر 5 عامل بهطور مشترک بیابانی میشناسند تنها یک درصد از سطح استان را شامل میشود. دوم آنکه 7/51 درصد از کل مناطق بیابانی فقط از منظر یک عامل بیابان شناخته میشوند(در این سطح عوامل با یکدیگر اشتراک ندارند). بنابراین برای تفکیک مرز مناطق بیابانی تنها استفاده مجرد از عواملی چون اقلیم، خاک، پوشش گیاهی و... نمیتواند کل محدوده های مورد نظر را مشخص سازد. چنین است که در برنامهریزی های جامع می بایست از اجتماع کلیه عوامل محیطی یاد شده استفاده کرد و در این میان محدوده هایی که از نظر عوامل بیشتری بیابانی محسوب شده اند، از درجه سختی و یا مشکلات افزونتری در زمینه های زیست محیطی برخوردارند.
    کلیدواژگان: بیابان، اقلیم، زمینشناسی، ژئومورفولوژی، پوشش گیاهی، خاک
  • حسین حیدری شریف آباد، امیر قلاوند، خسرو عزیزی، سیدعلی مدرس ثانوی صفحه 429
    استفاده از یونجه های یکساله به جای آیش در دیمزارها به دلیل تنوع در نحوه رشد و سریعالرشد بودن باعث ایجاد پوشش گیاهی مناسب بر سطح خاک و در نتیجه باعث کاهش رواناب سطحی و کاهش فرسایش خاک میشود. این تحقیق به منظور بررسی تاثیر کشت مخلوط و تککشتی گونه های مختلف یونجه های یکساله در مقایسه با آیش (نکاشت) و کشت نخود بر رواناب سطحی، فرسایش خاک، قابلیت نگهداری رطوبت خاک و میزان رطوبت ذخیره و حفظ شده در خاک در سال زراعی 80-1379 در ایستگاه تحقیقات هواشناسی کشاورزی واقع در 30 کیلومتری شمال شرقی شهرستان خرمآباد اجرا شد. نتایج نشان داد که کشت مخلوط گونه های مختلف یونجه های یکساله در مقایسه با تک کشتی آنها به دلیل ایجاد پوشش گیاهی متراکم و پوشاندن سطح خاک باعث کاهش رواناب سطحی و در نتیجه کاهش فرسایش خاک و افزایش در میزان قابلیت نگهداری رطوبت و میزان رطوبت ذخیره و حفظ شده در خاک میشود. آیش (نکاشت) در مقایسه با سایر سیستمهای کشت دارای بیشترین رواناب سطحی و فرسایش خاک است، به طوری که در یک مرحله بارش به میزان 30 میلیمتر در مدت 12 ساعت مقدار 02/2 تن خاک در هکتار فرسایش یافت. کشت نخود دیم در مقایسه با کشت مخلوط و تککشتی یونجه های یکساله دارای رواناب سطحی و فرسایش خاک بیشتری است. در مراحل اولیه رشد به دلیل عدم پوشش گیاهی مناسب بر روی خاک میان سیستمهای مختلف کشت یونجه های یکساله و آیش (نکاشت) و کشت نخود از نظر میزان رواناب سطحی و فرسایش خاک اختلاف معنی داری وجود نداشت و میزان رواناب سطحی و فرسایش خاک زیاد بود. سیستمهای مختلف کشت گونه های مختلف یونجه های یکساله، کشت نخود، آیش (نکاشت) از نظر درصد رطوبت ذخیره و حفظ شده در خاک اختلاف معنی داری داشتند. به طوری که در پایان آزمایشها، تیمار کشت مخلوط دو رقم یونجه یکساله شامل Medicago rigidula cv. rigidula و Medicago truncatula cv.orion در مقایسه با سایر تیمارهای آزمایشی به دلیل برجای گذاشتن بقایای گیاهی بیشتر و افزایش نفوذپذیری آب در خاک، دارای بیشترین و کشت نخود دارای کمترین میزان رطوبت ذخیره و حفظ شده در خاک بود.
    کلیدواژگان: یونجه های یکساله، سیستمهای کاشت، رواناب سطحی، فرسایش خاک
  • امر علی شاهمرادی، مریم مجید صفحه 445
    مطالعات آت اکولوژی گونه های گیاهی با هدف بررسی روابط بین گیاه و عوامل زنده و غیر زنده محیطی در رویشگاه گیاه و اکوسیستم مربوط به آن انجام میگیرند. شناخت این روابط و چگونگی رفتار هر یک از گونه های مرتعی در اکوسیستم و تعامل با اجزاء آن، در مدیریت علمی اکوسیستمهای مرتعی به منظور حفظ، احیاء و اصلاح آنها حائز اهمیت میباشد. در این تحقیق آت اکولوژی گونه Smirnovia turkestana در شنزارهای استان اصفهان مورد مطالعه قرار گرفت. ابتدا نقشه رویشگاه و خصوصیات رویشگاهی گیاه مورد نظر، از قبیل وضعیت آب و هوایی شامل بارندگی و درجه حرارت و ویژگی های خاکشناختی شامل بافت خاک، pH و EC تعیین گردید. گونه های همراه با گونه مورد مطالعه و نیز چگونگی حضور آنها در رویشگاه بررسی شد. سپس در مورد فنولوژی این گونه گیاهی، نحوه تکثیر در طبیعت، سیستم ریشه، و ترکیبهای شیمیایی آن تحقیق شد و نیز بعضی از جانوران مرتبط با این گیاه جمع آوری گردید. نتایج مطالعه نشان داد که این گونه گیاهی با دامنه اکولوژیکی نسبتا«محدود در شنزارهای منطقه ریگ بلند کاشان با ارتفاع 1150 متر از سطح دریا در تمام جهات شیب رویش دارد. متوسط میزان بارندگی در رویشگاه ریگ بلند2/131 میلیمتر و متوسط درجه حرارت سالانه 7/19 درجه سانتیگراد برآورد شد. این گیاه درختچهای است با ارتفاع 1 تا 5/1 متر که در این منطقه، شروع رشد رویشی آن در اوایل اسفند ماه است. زمان گلدهی گیاه در اردیبهشت ماه و بذردهی آن در خرداد ماه میباشد. نتایج آزمایش ترکیبهای شیمیایی نشان میدهد که با افزایش سن گیاه پروتئین خام کاهش و الیاف خام افزایش می یابد. در این گونه گیاهی اندامهای ریشه مانندی وجود دارد که در لایه سطحی خاک در عمق 20 تا 50 سانتیمتری گسترش می یابند. بر روی این اندامها، در فواصل مختلف ساقه های جدیدی ایجاد میشود. پایه هایی که به این صورت بوجود میآیند از طریق اندامهای زیر زمینی به همدیگر متصل میباشند. این گیاه از طریق بذر هم تکثیرمی یابد اما، به دلیل شرایط خاص بیابان از جمله حضور بادهای شدید، رویش بذر در اغلب موارد در معرض خطر قرار میگیرد. این گونه مرتعی میتواند نقش مؤثری در تثبیت شنهای روان و ایجاد پوشش گیاهی مناسب در مناطق بیابانی داشته باشد.
    کلیدواژگان: آت اکولوژی، Smirnovia turkestana، شنزار، استان اصفهان
  • اسماعیل رهبر، محمد جواد احمدیان یزدی صفحه 459
    کاربرد اجرایی الگوی آماری معرفی شده برای توضیح رابطه کلی بافت خاک، بارش متوسط سالانه، انبوهی و اندازه رشد و سرسبزی تاغکاری ها مستلزم واسنجی این الگو در مقیاس طرحهای پیشاهنگ، درمناطق مختلف تاغکاری کشور است. برای اجرای یکی از این طرحهای پیشاهنگ، ابتدا اندازه رشد و سرسبزی قابل انتظار تاغکاری های منطقه کال یاغمورت سبزوار برآورد شد. با قرار دادن این مقدار و مقادیر مربوط به مشخصات بافت خاک و بارندگی در الگو، انبوهی بهینه تاغکاری های پژمرده همین منطقه محا سبه شد و به عنوان تیمار شماره 3 منظور شد. تیمارهای تنک کردن برای رسیدن به سطوح انبوهی 20 و10 درصد کمتر از تیمار3 و 10 و 20 درصد بیشتر از تیمار 3 و انبوهی کنونی یا شاهد (در جمع شش تیمار) در قالب طرح آماری بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در اواخر زمستان1372 اجرا شد. ارتفاع و قطر تاج درختان باقیمانده از تیمارهای تنک کردن در ابتدای کار و پایان هر یک از فصول رویش سالهای بعد اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل نتایج پنجساله اثر تیمارها بر رشد ارتفاع، قطر تاج و شاخص اندازه کلی درختان (که از حاصلضرب ارتفاع در مربع قطر تاج محاسبه شد) نشان می دهد که اختلاف رشد ارتفاع معنی دار نیست، ولی اختلاف رشد قطر تاج و شاخص اندازه کلی درختان معنی دار است. بیشترین رشد این شاخص در تیمار 2 (با انبوهی 10 درصد کمتر از تیمار 3) و کمترین آن در تیمار 6 (شاهد) بدست آمد. اختلاف تیمار 3 و تیمار 1 (با انبوهی 20 درصد کمتر از تیمار 3) و تیمار 2 با یکدیگر معنی دار نیست و این سه تیمار به طور مشترک در گروه a قرار می گیرند. تیمار شاهد به تنهایی درگروهb و تیمارهای 4 و 5 به طور مشترک در گروه بینابینیab جای می گیرند.
    کلیدواژگان: سبزوار، تاغ، پژمردگی، انبوهی، تنک کردن، بافت خاک
  • احمد احمدی صفحه 471
    به منظور بررسی مدیریت چرا عامل حفظ یا تخریب مراتع دو سامان عرفی به نامهای شوریک و حاجو در حوضه آبخیز سد ارس و منطقه بورالان واقع در 35 کیلومتری بازرگان انتخاب شد. هدف از اجرای این طرح بررسی شیوه های بهره برداری از مراتع شوریک و حاجو بود. برای این منظور ابتدا نسبت به مطالعات پوشش گیاهی، فیزیوگرافی، هوا و اقلیم شناسی، ژئومرفولوژی و مدیریت اعمال شده بر مراتع اقدام گردید. در این بررسی مبنای کار واحدهای ژئومرفولوژیکی انتخاب گردیده و برای رسیدن به واحدهای کاری نقشه های شیب جهات جغرافیایی، ارتفاع، سنگ شناسی و رخساره های ژئومرفولوژیکی با همدیگر تلفیق گردیدند. مطالعات پوشش گیاهی در داخل واحدهای کاری و بر اساس نمود ظاهری (physiognomic) و روش فلورستیک و بر پایه 2 تا 3 گونه غالب چند ساله انجام گردید. در ضمن گرایش مراتع با استفاده از ترازوی گرایش وضعیت با استفاده از روش چهار عاملی و تولید با استفاده از روش قطع و توزین تعیین گردید. علاوه بر روش فوقالذکر جهت بررسی مدیریت حاکم بر دو سامان عرفی داده های موردنیاز به روش مصاحبه جمع آوری و با استفاده از آزمون (Z) مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان داد که در سامان عرفی شوریک بین تعداد دام و تولید مراتع تعادل وجود داشت، ولی در سامان عرفی حاجو بین دو عامل مذکور تعادلی برقرار نبود. در مراتع شوریک چرای تاخیری اعمال گردیده بدین معنی که دامداران شوریک سعی می کردند تا چرای برخی از مناطق ضعیف را به منظور تجدید حیات پوشش گیاهی به تاخیر بیندازند. در مورد دام مازاد، دامداران شوریک هنگام بروز خشکسالی اقدام به فروش تعدادی از دامهای خود نموده تا از این طریق فشار وارد بر مرتع را کاهش دهند، در حالیکه دامداران حاجو اساسا توجهی به این مسائل ندارند و سعی میکنند تا هر چه بیشتر برتعداد دامهای موجود بیفزایند. در سامان عرفی شوریک به دلیل روابط خویشاوندی حاکمیت متمرکز بوده و یک نفر بهعنوان قدرت بلامنازع مطرح میباشد. در سامان عرفی حاجو به علت اختلافات قومی حاکمیت متمرکز نبوده و فرد مقتدری وجود ندارد. در مراتع حاجو دام در دسته های جداگانه توسط اشخاص مختلف در مراتع چرانیده میشوند، ولی در سامان عرفی شوریک تمام دامهای موجود به صورت دسته جمعی در مرتع چرانیده میشوند. چرای دام در دسته های مختلف با توجه به رقابت حاصل در دسترسی به علوفه بهتر موجب تخریب پوشش گیاهی و خاک گردیده بود. در این تحقیق دو شیوه مدیریتی پروانه چرا و واگذاری طرحهای مرتعداری مورد مقایسه قرار گرفت و مدیریت حاکم بر شوریک به دلیل رعایت تعادل بین دام و مرتع بهعنوان الگوی موفق معرفی شد و در مورد نحوه اداره مراتع توسط دولت پیشنهادهای ضروری ارائه گردید.
    کلیدواژگان: مدیریت چرا، استان آذربایجان غربی، سامانه ای عرفی شوریک و حاجو