فهرست مطالب

تحقیقات مرتع و بیابان ایران - سال پانزدهم شماره 4 (پیاپی 33، زمستان 1387)

فصلنامه تحقیقات مرتع و بیابان ایران
سال پانزدهم شماره 4 (پیاپی 33، زمستان 1387)

  • 120 صفحه، بهای روی جلد: 20,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1388/04/20
  • تعداد عناوین: 10
|
  • سادات فیض نیا، مسعود نصری، علی نجفی، حسن نخکوب صفحه 423
    احداث سد های مخزنی در سرشاخه رودخانه های بزرگ کشور و افزایش و پایداری عمر مفید آنها به منظور امکان اجرای طرحهای انتقال آب بین حوزه ای نقش مهمی در توسعه پایدار مناطق خشک و بیابانی در حوزه مرکزی ایران دارد. از جمله محدودیت ها در مناطق بیابانی کمبود آب و در حوزه های آبخیز سدها، فرسایش و تولید رسوب است. از آنجائی که تولید رسوب در یک حوزه آبخیز تحت تاثیر عوامل مختلف زمین شناسی و اقلیمی است، در این میان، نقش سازندهای فرسایش پذیر در تولید رسوب حائز اهمیت بیشتری است. در این مطالعه تاثیر سازندهای فرسایش پذیر از طریق روش فیض نیا با بهره گیری از نقشه های زمین شناسی منطقه و امتیاز دهی سازندهای آن در محیطGIS و استفاده از تکنیکهای رقومی سازی و تلفیق اطلاعات، در استانهای مجاور حوزه آبخیز کارون 1 شامل استانهای چهارمحال و بختیاری، اصفهان، کهکیلویه و بویراحمد، خوزستان و فارس مورد بررسی قرار گرفت. سهم آبدهی هر یک از استانها به ترتیب 1/168، 1/50، 7/64، 6/64 و 5/8 مترمکعب بر ثانیه می باشد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیونی نشان می دهد که دبی رسوب با مساحت حوزه آبخیز، دبی جریان و مساحت سازندهای فرسایش پذیر با ضرایب همبستگی 974/0 و 97/0 و در سطح معنی داری 1 درصد رابطه دارد. منظور از سازندهای فرسایش پذیر با عنایت به مطالعات و منابع موجود در این زمینه سازندهای آغاجاری (Mg)، رازک- گچساران (Mr-Mgs)، (فلیش) امیران (Kaf)، گورپی- پابده (Kg-Ep)، کژدمی (kk) و هرمز (PEh) می باشد که در محدوده مطالعاتی حضور دارند. با توجه به عوامل مؤثر در دبی رسوب، نسبت تولید رسوب هر استان محاسبه گردید و مشخص شد استان چهار محال و بختیاری با 9/47 درصد بیشترین و استان فارس با 1/2 درصد کمترین تاثیر را بر دبی رسوب حوضه کارون 1 دارند. نتایج حاصل می تواند در مدیریت حوزه های آبخیز به منظور کنترل رسوب ورودی به مخازن سدها از طریق تاکید بر اجرای طرحهای مدیریت عرصه های منابع طبیعی به تفکیک استانی با تخصیص اعتبارات ویژه و ملی مؤثر باشد.
    کلیدواژگان: دبی رسوب، سازندهای فرسایش پذیر، حوزه آبخیز کارون
  • غلامرضا زهتابیان، جمال بخشی، مهرنوش قدیمی، نادر بیرودیان صفحه 436
    از آنجایی که شناسایی اثرهای یک گونه در یک منطقه خاص می تواند تعیین کننده اثرهای آن گونه در دیگر مناطق کشور باشد، اقدام به بررسی اثرهای تاغکاری بر پوشش زیراشکوب بین درختچه تاغ و زیردرختچه تاغ در اراضی بیابانی شهرستان اردستان شد. برای مطالعه 3 منطقه تاغکاری و یک منطقه به عنوان شاهد که از نظر ارتفاع، شیب، خاک و ژئومورفولوژی تقریبا مشابه بود انتخاب شد و با استفاده از روش آماری تعداد پلاتهای مورد نیاز هر منطقه محاسبه شد. در این بررسی تراکم و درصد تاج پوشش گونه های زیراشکوب در بین درختچه تاغ و زیر درختچه تاغ در مناطق تاغکاری و منطقه شاهد مورد مقایسه قرار گرفتند، سپس داده های به دست آمده از نمونه برداری با استفاده از آنالیز واریانس و آزمون دانکن در سطح 5 درصد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که کشت تاغ سبب بهبود ترکیب گیاهی، افزایش در تراکم و درصد تاج پوشش گونه های زیراشکوب در بین درختچه تاغ و کاهش در تراکم و درصد تاج پوشش گونه های زیراشکوب زیردرختچه تاغ شده است.
    کلیدواژگان: سیاه تاغ، پوشش زیراشکوب، بیابان، اردستان
  • محمد شریفی یزدی، امرعلی شاهمرادی، صدیقه زارع کیا، منصوره خداشناس صفحه 447
    حفظ و احیاء پوشش گیاهی در منابع طبیعی از اهمیت خاصی برخوردار است و لازم است که مورد توجه خاص قرار گیرد. جهت رسیدن به این هدف باید ویژگی های اکولوژیک گونه های مهمی را که تشکیل دهنده پوشش گیاهی در عرصه منابع طبیعی می باشند مورد شناسایی قرار داد و سپس در جهت اصلاح و احیاء رویشگاه های آنها اقدام نمود. به همین منظور، بررسی آت اکولوژی گونه Ferula oopoda که در سطح نسبتا وسیعی از استان کرمان می روید، صورت گرفت. در این بررسی نقشه رویشگاه و خصوصیات رویشگاهی شامل توپوگرافی، اقلیم، خاک، گونه های همراه، فنولوژی و سیستم ریشه گیاه مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج مطالعه نشان داد که گونه Ferula oopoda اغلب در عرصه های شمالی و برف گیر مناطق کوهستانی و سردسیر استان، با ارتفاع 3100-2000 متر از سطح دریا حضور دارد. میانگین بارندگی سالانه در این رویشگاه ها 400-250 میلیمتر و میانگین دمای سالانه 11-7 درجه سانتیگراد می باشد. خاک رویشگاه های این گیاه مرتعی عمدتا«بسیار کم عمق و بافت آن سبک و سنگریزه دار است و اغلب بر روی سازند زمین شناسی کنگلومرا واقع شده است. اسیدیته خاک 8/7-3/7 و هدایت الکتریکی آن ds/m43/0-31/0 می باشد. در رویشگاه های مختلف، این گیاه در جهت ها و شیب های مختلف دیده می شود. ریشه اصلی این گیاه تا عمق 90-60 سانتیمتر در خاک نفوذ می کند. بررسی مراحل فنولوژی نشان داد که رشد رویشی در اوایل فروردین شروع می شود و تا اواسط اردیبهشت ادامه دارد. مرحله گلدهی از اوایل اردیبهشت تا اوایل خرداد، تشکیل بذرها از اواخر اردیبهشت تا اوایل تیر، رسیدن کامل بذرها از اواخر خرداد تا اوایل مرداد و مرحله ریزش بذرها از اواسط تیر تا اواسط مرداد می باشد. وزن هزار دانه بذر های جمع آوری شده گیاه از مناطق مختلف 2/30 -1/27 گرم می باشد. بذر های این گیاه قادرند تا چندین سال قوه نامیه خود را حفظ نمایند و با مهیا گشتن شرایط مطلوب جوانه بزنند. بذرکاری این گیاه به منظور احیاء و اصلاح مراتع تخریب شده که دارای شرایط اکولوژیک شبیه به آنچه که در رویشگاه های آن در استان کرمان وجود دارد قویا» پیشنهاد می شود. لازم است که در جهت حفظ و گسترش این گونه مرتعی مرغوب اقدامات اساسی انجام گیرد.
    کلیدواژگان: آت اکولوژی، فنولوژی، رویشگاه، Ferula oopoda، کرمان
  • علیرضا قاسمی آریان، جواد ایزی، محمدرضا سعید افخم الشعرا، روزبه اجلالی صفحه 455
    گیاه کندل یک گونه صنعتی، دارویی و علوفه ایست که در آسیای مرکزی و از جمله ایران می روید. در سالهای اخیر به علت استفاده بی رویه، رویشگاه های آن در کشور در حال تخریب می باشد. یکی از روش های احیاء رویشگاه این گونه گیاهی، بهبود عملیات بذرکاری می باشد. اگر زمان کاشت منطبق بر دمای مناسب جوانه زنی گیاه در منطقه شود، شانس جوانه زنی بذرها افزایش می یابد. در این پژوهش، از یک طرح آزمایشی کاملا تصادفی با آزمایشهای فاکتوریل 5×2 با دو عامل درجه حرارت با پنج سطح3 6، 9، 12 و 15 درجه سانتی گراد و عامل شستشو با دو سطح (بدون شستشو و با شستشو) با 4 تکرار در هر تیمار استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که عامل شستشو بر جوانه زنی بذر کندل بی اثر بوده، ولی عامل درجه حرارت تاثیر مستقیم بر جوانه زنی آن دارد. اصلی ترین نتیجه تحقیق حاضر عبارت است از: بهترین درجه حرارت برای جوانه زنی بذر کندل دمای 3 درجه سانتی گراد می باشد و هر چه از این دما بالاتر رویم درصد جوانه زنی کمتر شده به نحوی که در دمای 15 درجه سانتی گراد جوانه زنی بذرها به صفر می رسد. بنابراین در کشت مکانیزه این گیاه، بهتر است به جای کشت فصل کاشت، بازه کاشت با دامنه دمایی متوسط 3 درجه سانتی گراد را بکار برد.
    کلیدواژگان: کندل، گیاهان دارویی، جوانه زنی، شستشوی بذر
  • کاظم ساعدی، حسین آذرنیوند، روح انگیز عباس عظیمی، بهنام حمزه صفحه 464
    با توجه به رویشگاه جامعه استپی درمنه در ایران، تحقیقات پایه ای جهت شناخت جنس درمنه در حال انجام است. در مقاله حاضر به ویژگی های کمی و کیفی آناتومی هشت جمعیت (شش گونه) درمنه موجود در استان آذربایجان غربی از منظر سیستماتیکی و اکولوژیکی پرداخته ایم. در این مطالعه، بعد از شش ماه پیش تیمار محلول آب و الکل (70%) برای نرم شدن اندام ها و حفظ حالت بافت ها، برگ، ریشه، ساقه و اپیدرم پنج بوته از هر جمعیت به صورت برش دستی جهت مطالعات میکروسکوپی آماده شد. بعد از رنگ آمیزی لازم، اندازه گیری ها و تهیه عکس در بزرگنمایی های مختلف و توسط میکروسکوپ نوری انجام شد. جمعیت های خشکی پسند واقعی (گزرومرف ها) به لحاظ سازگاری و تغییراتی که در ساختار و شکل ظاهری حاصل کرده اند مورد بررسی قرار گرفتند. جهت تعیین خصوصیاتی که قادر به تفکیک اکولوژیک یا سیستماتیک جمعیت ها یا گونه ها از هم باشند به کمک نرم افزار SPSS تجزیه واریانس یکطرفه صورت گرفت. نتایج حاکی از این می باشد که اغلب ویژگی ها به شدت تحت تاثیر عوامل اکولوژیکی و رویشگاهی می باشند؛ به گونه ای که تقریبا تمامی ویژگی ها بین تمام جمعیت ها (حتی جمعیت های متعلق به یک گونه واحد) دارای اختلاف معنی داری بودند. مهمتر اینکه، عواملی مانند اندازه و تراکم روزنه ها که سایر محققان جهت تفکیک گونه ها پیشنهاد داده اند، برای جنس یاد شده ناکارآمد می باشد.
    کلیدواژگان: درمنه، آناتومی، اکولوژی، سیستماتیک، جمعیت، آذربایجان غربی
  • علی اکبر جمالی، جمال قدوسی، صدیقه زارع کیا صفحه 475
    یکی از گزینه های مهم در برنامه ریزی مرتع یافتن بحرانی ترین چراگاه های حوزه آبخیز و در اولویت قرار دادن آنهاست. بر این اساس برای حوزه آبخیز حبله رود در شرق دماوند الگوی ترکیب عوامل مکانی مرتع (شیب، بارش، تولید مرتع یا واحد دامی در ماه، گرایش مرتع، وضعیت مرتع)، عوامل مکانی بحران که تردد دام در نزدیکی آنها بیشتر و فشار بر چراگاه زیادتر است (نزدیکی به جاده، به روستا، به رودخانه، به چاه و به چشمه) و محدودیتهای مکانی (شیب، رخساره ژئومرفولوژی توده یا برونزدسنگی، کاربری زمین، محل جاده، محل رودخانه، محل روستا) در محیط ارزیابی چندمعیاره مکانی نرم افزار سامانه اطلاعات جغرافیایی ILWIS طراحی شد. استانداردسازی فازی عوامل و محدودیت ها با توابع هدفی یا بیشینه خطی مستقیم (سود) یا غیرمستقیم (هزینه) در محدوده ارزشی صفر تا یک انجام شد. وزن نرمال عوامل (دامنه اعداد صفر تا یک) با مقایسه زوجی عوامل با ارزشهای ارجحیتی 1 تا 9 و ناسازگاری کمتر از 1/0 از روش تحلیل سلسله مراتبی مشخص شد. تلفیق این لایه ها به صورت تحلیل چندمعیاره انجام شد. نقشه شاخص مرکب در محدوده ارزشی صفر تا یک ساخته شد. طبق این نقشه و نمودار ستونی ارزش پیکسل های آن، محل بحرانی ترین چراگاه های حوزه آبخیز با مساحت 150 هکتار در نقشه نهایی برای اولویت بندی برنامه ها به دقت تعیین شد. استفاده از این الگوی در مناطق دیگر باعث استفاده بهینه از داده ها و صرفه جویی در زمان و هزینه است.
    کلیدواژگان: تحلیل چندمعیاره مکانی، تصمیم، تحلیل سلسله مراتبی، استانداردسازی فازی، بحرانی ترین چراگاه ها
  • محمد غلامپور، محمد خسروشاهی، جلال برخورداری صفحه 485
    بیابانهای ناشی از فرایندهای ژئومرفولوژی از نظر خواص مرفوژنیک، ساختمانی، لیتو- ادافیکی و ترکیبی طبقه بندی و تعریف شده اند. در این پژوهش از روش مرفوژنیک برای تعیین و تفکیک مناطق بیابانی استان هرمزگان استفاده شده است. برای این کار با استفاده از نقشه های زمین شناسی و نقشه های توپوگرافی و تلفیق داده های مربوط به عوارض ژئومورفولوژی خاص بیابان از جمله دشت سرها، بسترهای طغیانی در مسیر شبکه آبها، تپه های ماسه بادی نبکاها، کویرها و زمینهای نمک دار، بدلندها، گنبدها، توده های نمکی و... شناسایی شده و سپس با استفاده از تصاویر ماهواره ای ETM محدوده عوارض اصلاح و عوارض جدید شناسایی شده و به آن افزوده شده اند. در پایان کار محدوده های یاد شده به عنوان محدوده بیابانهای استان هرمزگان معرفی شدند. بر اساس بررسی های به عمل آمده توسعه رخساره های ژئومورفولوژی خاص بیابان در گستره استان قابل مشاهده اند و مساحی حاصل از آنها 2/17 درصد از مساحت استان هرمزگان را در برگرفته اند.
    کلیدواژگان: بیابان، ژئومورفولوژی، استان هرمزگان
  • علی اکبر ایمانی، علی اشرف جعفری، رجب چوکان، علی اصغری، فرخ درویش صفحه 493
    به منظور دستیابی به جمعیت های پرمحصول با کیفیت بالای علوفه در فستوکای بلند، تعداد 36 جمعیت در قالب طرح لاتیس سه گانه در سالهای 1384 و 1385 در شرایط آبی در ایستگاه تحقیقات اردبیل مورد ارزیابی قرار گرفتند. صفات مورد بررسی، شامل عملکرد علوفه، ارتفاع بوته، تاریخ ظهور خوشه و نیز صفات کیفی ارزیابی شده با استفاده از دستگاه طیف سنج مادون قرمز نزدیک (NIR)، قابلیت هضم، قندهای محلول در آب، پروتئین خام، خاکستر کل، درصد دیواره سلولی بودند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که غیر از درصد خاکستر در سال اول، بین جمعیتهای مورد مطالعه از نظر سایر خصوصیات بررسی شده اختلاف در سطوح احتمال 1 و 5 درصد معنی دار بود. نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد، که اثر ژنوتیپ برای کلیه صفات به استثناء درصد خاکستر و اثر متقابل ژنوتیپ در سال برای عملکرد علوفه، تاریخ خوشه دهی و درصد خاکستر معنی دار بود. مقایسه میانگین داده های دو سال نشان داد که جمعیت های VIII (روسیه)، 782026 (شهرکرد) و 60075 (توانکش) به ترتیب با 76/5، 32/5 و 5/5 تن علوفه خشک در هکتار بالاترین عملکرد علوفه را به خود اختصاص دادند، بنابراین درصورت یکنواختی در زمان ظهور خوشه می توان از جمعیت های فوق بعنوان والدین ارقام ترکیبی استفاده نمود. از نظر ارتفاع بوته ژنوتیپ های 60075 (توانکش) و 60066 (بروجن) به ترتیب بیشترین و کمترین ارتفاع بوته را داشتند. از نظر تاریخ ظهور خوشه ژنوتیپ های 418 (استرالیا) دیررس و 1317 (بانک ژن ایران) زود رس ترین بودند. ژنوتیپ های 60071 (بروجن) و 078 (آمریکا) از بالاترین درصد قابلیت هضم برخوردار بودند. ضریب همبستگی بین قابلیت هضم و درصد قندهای محلول در آب مثبت و معنی دار بود. این دو صفت با درصد ADF همبستگی منفی و معنی دار داشتند. تاریخ ظهورخوشه با صفات عملکرد علوفه و ارتفاع بوته رابطه منفی و معنی دار داشت. در حالی که، همبستگی بین عملکرد علوفه و صفات قابلیت هضم و قندهای محلول در آب، کم و ناپایدار بود. با توجه به نتایج بدست آمده جمعیت های VIII (روسیه)، 782026 (شهر کرد) و 60075 (توانکش) از لحاظ تولید علوفه و 60071 (بروجن) و 078 (آمریکا) از نظر کیفیت علوفه، جمعیتهای برتر برای اصلاح مراتع و تولید چراگاه در مناطق استپی شمال غرب کشور معرفی شدند.
    کلیدواژگان: فستوکای بلند، عملکرد علوفه، فاکتورهای کیفیت، همبستگی
  • ناصر انصاری، سیدجعفر سیداخلاقی شال، محمدحسن قاسمی صفحه 508
    منابع طبیعی کشور طی قرنها، بستر زیست، تولید و معاش و حضور اقوام کوچنده این سرزمین بوده و به رغم خشکی طبیعی به مدد وجود پستی و بلندی و تنوع اقلیم، امکان استفاده های متنوع و متناسب را برای بهره برداران فراهم کرده است. طی این دوره بهره برداری تا زمانی که استفاده از سرزمین در حد توان اکولوژیک آن بوده، هیچ شکلی از انهدام و تخریب منابع طبیعی مشهود نبوده، اما طی قرن حاضر و بخصوص چند دهه اخیر با افزایش جمعیت و افزایش سطح زندگی، استفاده بی رویه و البته خارج از توان اکوسیستم ها توسعه یافته و تخریب منابع طبیعی در نظر بهره برداران، متولیان و پژوهندگان نمود پیدا کرده است. به دلیل اهمیت مسئله تخریب منابع طبیعی کشور و با هدف دستیابی به عوامل اجتماعی اقتصادی مؤثر در تخریب منابع طبیعی در این مقاله با استفاده از نتایج تحقیقی میدانی، با تکیه بر3 محور بررسی اسناد و مدارک، جمع آوری اطلاعات عرصه ای و کار ستادی با استفاده از ابزارهای مشاهده، مصاحبه و تکمیل پرسشنامه در سطح 11 استان کشور نتایج بدست آمده مورد بحث و نتیجه گیری قرار گرفته است. در استانهای اردبیل، گیلان، همدان، کرمانشاه، تهران، مرکزی، خوزستان، اصفهان، یزد، بوشهر و سیستان و بلوچستان ابتدا با استفاده از روش هانری پابو نواحی و زیرنواحی رویشی مشخص و در هر ناحیه مناطق با حداقل5000 هکتار وسعت به عنوان منطقه نمونه تعیین و اندازه گیری ها و جمع آوری اطلاعات از روستاهای واقع در آنها با استفاده از پرسشنامه روستا و خانوار انجام شد. در هر استان نیز پرسشنامه هایی حاوی سؤالهای مرتبط با موضوع از کارشناسان و دست اندرکاران منابع طبیعی تکمیل شد. در مجموع 504 پرسشنامه کارشناسان، 487 پرسشنامه روستا و 1847 پرسشنامه خانوار بهره بردار تکمیل و اطلاعات آنها استخراج و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در مجموع، 20 عامل مؤثر در تخریب در3 گروه دام و دامداری، قطع و برداشت و تغییرکاربری و طرحها دسته بندی شدند.از نظر بهره برداران، گروه عوامل مربوط به دام و دامداری 2/47%، گروه قطع و برداشت 9/16% و گروه تغییر کاربری و طرحها 9/35% در تخریب منابع طبیعی سهم دارند. از نظر کارشناسان، گروه عوامل مربوط به دام و دامداری 3/43%، گروه قطع و برداشت 3/24% و گروه تغییرکاربری ها و طرحها 4/32% تخریب منابع طبیعی را بر عهده دارند. از جمع بندی نظرات بهره برداران و کارشناسان نیز مشخص شد که گروه دام و دامداری 9/45% گروه قطع و برداشت 6/20 و گروه تغییرکاربری ها و طرحها 5/33% در تخریب منابع طبیعی مؤثرند. بدین ترتیب مهمترین عامل در تخریب منابع طبیعی کشور، عوامل مربوط به دام و دامداری شامل افزایش تعداد دام و دامدار، چرای بی رویه (چرای زودرس، چرای طولانی و چرای شدید یا خارج از ظرفیت) و تضادهای بین استفاده کنندگان از مراتع می باشد. در این بررسی تعیین سهم عوامل تخریب به تفکیک نواحی رویشی نیز نتایج قابل اتکایی برای برنامه ریزان منابع طبیعی بدست آورد.
    کلیدواژگان: چرای بی رویه، دام و دامداری، مسایل اجتماعی، اقتصادی
  • داریوش قربانیان، سودابه کروری، پروین صالحی، عمار رفیعی امام، سید محمد موسوی صفحه 525
    به منظور شناخت مهمترین عوامل موثر بر زردی و پژمردگی تاغ های دست کاشت، مطالعه برخی عوامل اساسی اکولوژیکی در منطقه محسن آباد گرمسار به عنوان منطقه ای با تاغزار دست کاشت و منطقه چاه جام شاهرود با تاغزار طبیعی انجام شد. در روش تحقیق، بررسی شرایط موجود تاغزارهای طبیعی و دست کاشت استان و انجام مطالعه فنولوژی، خاک شناسی، هواشناسی، تعیین قوه نامیه بذرها در سالهای مختلف، تعیین درصد رطوبت و ماده خشک در سرشاخه های پایه های سبز، پژمرده و زرد کامل، برای تعیین نقش عوامل یادشده در زردی تاغ ها، پیش بینی شد. نتایج بدست آمده از مطالعه تاغزار دست کاشت با شرایط تاغزارهای طبیعی مقایسه شده است. براساس این نتایج، بارندگی و درجه حرارت نقش مستقیم بر رشد و بذردهی درختچه های تاغ دارد. مهمترین عوامل مؤثر بر زرد شدن تاغ ها علاوه بر شرایط آب و هوایی، کمبود عناصر تبادلی و مغذی در خاک، بافت نامساعد خاک و نزدیکی فواصل درختان و درختچه ها که سبب ایجاد رقابت درون گروهی شدیدی شده، شناسایی شد. وجود تک پایه های تاغ سرسبز و شاداب در بین گروهی از تاغ های زرد و خشک و پژمرده به علت مقاومت ژنتیکی آنها بوده و احتمالا از گونه های بومی کویرهای مرکزی ایران هستند.
    کلیدواژگان: تاغ، اکولوژی، فنولوژی، خاک، بیابان، استان سمنان
|
  • Feiznia S., Nasri M., Najafi A., Nakhkub H Page 423
    Construction of reservoir dams and increasing its lifespan in the upper catchment of large rivers play an important role in the sustainable development of the dry and desertified lands of the central basin of Iran. Water scarcity, erosion and sedimentation in dam’s reservoir are the major problems of dry and desertified regions in Iran. Generating sediment yield in a watershed area is normally influenced by different geological formation and climatological agents. Among them, the role of erodible formations is very important when compared with other factors. In this study the influence of erodible formations was investigated by feiznia’s methodology (1995) using the geological maps and GIS technology for surrounding provinces of the Karon 1 basin including: Chahar-Mahal and Bakhtiari, Esfahan, Kohkiloyeh and Boyer-Ahmad, Khouzestan and Fars. The contribution of these provinces to Karon river discharge are 168.1, 50.1, 64.7 and 8.5 m3/sec respectively. The results of regression analysis show that sediment load is correlated to watershed area, water discharge and the area of the erodible formation exist in the region. The regression coefficient of this correlation was 0/97 and significant at 0/01 probability level. Finally the contribution of each province- geological formation to sediment discharge was then calculated based on the factors responsible for sediment load at Karon- river outlet.Erodible formation in the drainage basin are: Agha-Jari(MJ), Razak-Gachsaran(Mr-Mgs), Amiran(Kaf), Gurpi-Pabdeh(Kg-Ep), Kazhdumi(KK) and Hormoz(PEh) formations. It was concluded that Chahar-Mahal and Bakhtiari with 47/9%(the highest rate of sediment) and Fars province with 2/1%(the lowest rate) contributed to the sediment yield of the Karon 1 basin.
  • Zehtabian G.R., Bakhshi J., Ghadimi M., Biroudian N Page 436
    As the recognition impact of a plant specie plantation in a specific area can determine the effects of that plant in other parts and areas of the country, the effects of Haloxylon plantation on the stand understory in desert lands of Ardestan were studied. Three areas of Haloxylon plantation and a reference site which were approximately similar in terms of altitude (height), slope, soil, and geomorphology have been selected. The necessary number of plots in each area was chosen on statistical base. In this study the plant density and crown closure of the understory species in the Haloxylon stand and also, the reference area were measured. Then, by using Dankan Test and Analysis of Variance through SPSS package the achieved data of the sampling were analyzed. The study conducted that there was a significant difference between the understory coverage of plantation areas and the reference site. It is concluded that the Haloxylon plantation caused a great deal of increasing in understory species number and composition.
  • Sharifi Yazdi M., Shahmoradi A., Zarekia S., Khodashenas M Page 447
    Conservation and reclamation of vegetation in renewable natural resources is of high importance; and it is necessary to pay a focal attention to it. To achieve this goal, ecological characteristics of important plant species that form natural vegetation need to be detected and recognized; and then actions could be taken to rehabilitate plant species habitats. For this purpose, a study on autecology of Ferula oopoda in Kerman Province was conducted. This plant species grows in wide areas of the province. In this research, phenology of the plant and its root system were studied. A map of plant growing areas was created. Characteristics of the species (Ferula oopoda) habitat including topography, climate and soil were determined; and accompanied species in the habitats were detected. The results showed that Ferula oopoda grows mostly in northern aspects of cold mountain areas of the province with elevations 2000-3100 m above sea level. Average annual precipitation and temperature are 250-400 mm and 7-11 Cº, respectively. For the plant growing areas, geological formation is often conglomerate. Soil depth is very shallow and its texture is coarse. Soil acidity (pH) is 7.3-7.8 and its electrical conductivity (EC) is 0.31-0.43 ds/m. This plant species is found in habitats with different topographic aspects and slopes. The main root of this species penetrates soil to the depth of 60-90 cm. Phenological stages of this species showed that its vegetative growth stage is from late March until Early May. Flowering stage is from Late April until late May. Seed ripening for this species is from mid June until late July. Seeds of Ferula oopoda are able to germinate several years after dissemination. Using seeds of this plant species for the purpose of reclamation and rehabilitation of deteriorated rangelands in mountainous areas, with ecological conditions similar to those of Kerman Province, is highly recommended.
  • Gasemi Arian A., Izadi J., Saeid Afkhamoshoara M.R., Ejlali R Page 455
    Gum ammoniac (Dorema amoniacum), is a perennial forb which its gum resin is used in traditional medicine of Iran and also widely used in food, cosmetic and detergent industries. Habitats of this species are seriously disturbed by conversion of natural ecosystems to rainfed farms. Recovery of natural habitats by seed planting can be a suitable strategy to conserve this valuable plant, therefore dormancy and germination requirements were investigated in seeds of this species. Seeds were subjected to interact in different temperatures consisting of (3, 6, 9, 12 and 15 ºC), and washing or not washing. So, a completely randomized design with 25 factorial experiments was used for conducting and analyzing the data. Results indicated that whased seeds had no significant effects on germination percentages. The optimum temperature for this plant was observed at 3ºC and increasing of temperatures decreased the germination percentages of the seeds. The lowest germination percentage (0%) was recorded at 15 ºC. Therefore, in machinery planting of this species, the better plan is to use the suitable time of sowing.
  • Saedi K., Azarnivand H., Abbas Azimi R., Hamzeh B Page 464
    Considering Artemisia-Astragalus as the largest community in Iran, currently, basic studies are conducting on Artemisia spp. properties. Ecological-systematical aspects of anatomical studies of eight populations (six species) of the genus were dealt with in Western Azarbaijan. For removal of ligneous hardness and tissues maintenance, after a six-month pretreatment of leave, root, stem and epidermis of five bushes per population, hand-cutting slides prepared for observations under a light photomicroscope. Taking photographs and measurings followed coloring different transversal sections or preparing epidermises. Adaptability and xeromorphic aspects of structural characters were studied. To determine the indicators among characters, useful for categorizing species/populations, ANOVA analysis was used in SPSS 11.2. Results were indicatives of the prevalence of ecological conditions on systematical attributes; therefore, nearly all characters were significantly different between populations (even between populations of a certain species). As another important conclusion, stomata density and length were not useful anatomical factors for taxonomic purposes in Artemisia genus, although many researchers laid emphasis on them.
  • Jamali A.A., Ghoddousi J., Zarekia S Page 475
    One of vital choices in rangeland planning is finding the most critical pastures set those places in priority. Thus for Hable Roud watershed was located east of Damavand (Iran), model of range spatial factors composition (slope, rainfall, AUM, range trend, range condition), spatial critical factors which domestic traffic is high near them and subsequently grazing pressure is high around those places (proximity to road, to village, to river, to well and to spring) and spatial constraints (slope, geomorphology, land use, road, river, village) was designed. Fuzzy standardization for factors and constraints in value range 0 to 1 by goal or maximum and linear benefit or cost functions was done. Normal weights of factors with pairwise with prefer values in 1 to 9 and inconsistency ratio less than 0.1 from analytic hierarchy process (AHP) method was determined. Compositing of these layers was done by multi criteria analysis (MCA). Composite index map (CIM) in value range 0 to 1 was made. Considering this CIM and its pixel value histogram is determining the most critical rangelands in watershed with 150 ha area for priority plans accuracy. Using this model in other districts cause to optimum data exploitation and can saving time and money.
  • Gholam Pour M., Khosroshahi M., Barkhordari J Page 485
    Desert in terms of geomorphologic aspects has been defined and classified based on the morphogenesis, litological structures and combination of these two criteria. In this study Hormozgan desert has been classified in terms of geomorphologic features using morphometric method in order to separate the desert area from non desert area. The objective of this work was to determine the extent of the natural desert of Hormozgam province using maps of geology, topography and combination of data collected from geomorphologic features of desert in the GIS environment. The geomorphologic features such as pediment plains, flooding beds in the route of water way network, drifted sand, nebkas, playa, saline lands and badlands were diagnosed. In order to be able to map all items in maps showing Hormozgan desert areas, the Satellite images from ETM was used to fined the new land features and also correct the boundary of desert lands. Finally it was found that the geomorphologic desert of Hormozgan covers % 17/2 of the whole area of the province.
  • Imani A.A. Jafari A. A. Chokan R. Asgari A. Darvish F Page 493
    In order to determine the best populations for both yield and quality traits, 36 populations of tall fescue (Festuca arundinacea) were evaluated using a triple lattice design in Ardabil, Iran during 2005-2006. The data were collected for heading date, plant height, dry matter yield and five quality traits dry Matter digestibility (DMD), water soluble carbohydrates (WSC), crude protein (CP), acid detergent fiber (ADF) and total ash over two years. Near infrared spectroscopy was used for estimation of the quality traits. Result showed significant difference among populations for all of traits except the ash, in the first year. The populations VIII (Russia), 782026 (Shahrekord) and 60075 (Tavankesh) with average values 5.76, 5.32 and 5.5 ton/ha had the highest total dry matter production, respectively. They were suggested as the promising populations for produce synthetic varieties. The populations of 60075 (Tavankesh), 60066 (Borojen), had higher and lower values for plant heights, respectively. For heading date, 418 (Australia) and 1317 (Iranian Gene bank), were recognized as latest and earliest populstions, respectively. The populations of 60071 (Borojen) and 078 (USA) had the higher values for DMD. Results of correlation analysis showed that DMD was positively correlated with WSC, while the correlation among ADF with both DMD and WSC was negative. Heading date was negatively correlated with both DM yield and plant height. The relationships among DM yield with both DMD and WSC were weak and non significant. It was concluded that the population VIII (Russia), 782026 (Shahre kord) and 60075 (Tavankesh) with higher forage production and 60071 (Borojen) and 078 (USA) with higher quality were suggested as the best populations for cultivation in semi steppe area of northwest of Iran.
  • Ansari N., Seyed Akhlaghi Shal S., Ghasemi M Page 508
    The most important problem of natural resources of Iran in recent decades is natural resources degradation. This research was based on documental research method, field research method and desk research method, by using 3 questionnaires for villages, tribe settlements and stockholders. Altogether, 131 sample areas in 3 main climatic zones of 11 provinces and sub zones were selected. In these sample areas, 487 village questionnaires, 1847 family questionnaires and 504 expert questionnaires were completed. Results indicated that degradation intensity from semi-desert zone toward semi-steppe, steppe, dry forests and high mountainous sub zones of Iran-touranian zone have increased. In addition, 19 socio-economic factors are the most important and effective factors of natural resources degradation of Iran. These factors were ordered in three groups including animal and animal husbandry group, cutting and harvesting group and land use changing group. Stockholder ideas showed that animal and animal husbandry group were 47.2%, cutting and harvesting group were 16.9% and land use changing group were 35.9% effective in natural resources degradation. In contrary, expert opinions were 43.3% animal and animal husbandry group, 24.3%cutting and harvesting group, 32.4% land use changing group. Mean of these two ideas indicated that the first effective group in natural resources degradation with 45.9% is the animal and animal husbandry group, cutting and harvesting group with %33.5 is the second and land use changing group with 20.6% is the third. So, the most important factor in natural resources degradation of Iran is animal and animal husbandry group, including, increasing in livestock and herder numbers, premature grazing, over grazing and problems between stockholders.
  • Ghorbanian D., Korouri S., Salehi P., Rafiei Emam A., Mousavi S.M Page 525
    This project was done as a part of ecological and phonological studies of Haloxylon sp. This study was done in artificial habitat (Mohsenabad in Garmsar) and natural habitat (Chahjam in Shahrood) of Haloxylon sp. General information about condition of Haloxylon sp. habitats was gathered. Haloxylon stands were examined from different points including viability of seeds, dry matter in green, yellow and green- yellow stands. Phonological studies were done. In addition, soil physical and chemical properties were determined. Results indicated the direct and significant effect of precipitation and temperature on growth of Haloxylon sp. The other important factors were insufficient amount of major elements, unsuitable texture, the low distance between stands that caused strong competition between trees to get nutrients. The presence of rare green stands indicated their genetical resistance. It seems that the origin of these stands are form central desert region of Iran.