ماهنامه سیاحت غرب
پیاپی 117 (اردیبهشت 1392)

این مقاله با تاکید بر بافت‌یابی بین صنعت فیلم و سیاست‌های فرهنگی دولت و نیز قراردادهای تجارت آزاد،4 به بررسی تاریخی مجموعه روابط اجتماعی و تعامل قدرت بین ایالات متحده و دیگر کشورها(به ویژه دولت‌های غیر غربی) و نیز بین منافع تجاری هالیوود و ایدیولوژی سیاسی انتقادی صنایع فیلم داخلی می‌پردازد. علاوه بر آن، این مقاله به تحلیل این مطلب می‌پردازد که آیا ایالات متحده، با حمایت و لابی‌گری هالیوود به ویژه با استفاده از قراردادهای تجارت آزاد در بستر جهانی‌سازی نیولیبرال، مانع استقلال و تنوع فرهنگی در دیگر کشورها شده است یا نه. این نوشتار مشخص می‌کند که ایالات متحده چگونه قدرت حکومتی خود را در بازار فرهنگی جهانی افزایش داده است. همچنین پی‌آمدهای قراردادهای تجارت آزاد در حوزه فرهنگ را در کشورهای مختلف تبیین می‌کند تا تاثیر فرهنگی این قراردادها بر بازارهای فرهنگی و بازارهای فیلم داخلی روشن شود. البته ایجاد ارتباط متقابل و تنگاتنگ بین قراردادهای تجارت آزاد و پی‌آمدهای زیان‌آور امضای چنین قراردادهایی برای صنایع فیلم داخلی کار ساده‌ای نیست. از این رو، نوشتار ما رابطه علی و کلی‌تر بین قراردادهای تجارت آزاد و پی‌آمدهای آن در صنایع فیلم داخلی را به بحث می‌گذارد.

محتوای این مقاله به نقد سیاست‌های رسانه‌های غربی در قبال مسلمانان جهان پرداخته است. این گونه که نویسنده مطرح می‌کند، نویسندگان غربی اسلام‌ستیز درصدد راهکارهایی برای منفی نشان دادن نگرش جهان نسبت به مسلمانان هستند. آنان این هدفشان را با حقه‌های ژورنالیستی از جمله جعل اطلاعات به روش‌هایی زیرکانه تحقق می‌بخشند. برای مثال، خشونت و وحشی‌گری را به مسلمانان ریش‌دار خاورمیانه و شرق نسبت داده‌ و دین داری آنان را در نگه داشتن ریش، به نوعی تعصب معنا کرده‌اند.

این مقاله، برخی پی‌آمدهای ناگوار سیاست‌های امریکا و انگلیس با عنوان «مبارزه با تروریسم» را بررسی می‌کند. نویسنده برای درک بهتر اوضاع نابسامان خانواده‌های قربانی این سیاست، زندگی با آنها را از نزدیک تجربه می‌کند و دردها و محدودیت‌های آن را به تصویر می‌کشد. در این خانواده‌ها که پدران یا پسرانشان زندانی شده‌اند یا در حبس خانگی به سر می‌برند، مسئولیت اداره خانواده بر دوش مادرانی است که با وجود تمام محدودیت‌ها و ناملایمات، با حفظ عزت و آبروی خود، کانون خانواده را گرم نگه می‌دارند.
به عقیده نویسنده، جنگ امریکا و انگلیس با تروریسم که در واقع، مبارزه با مسلمانان دنیاست، سیاستی غیر انسانی است که همانند آپارتاید، محکوم به فناست.

نویسنده این مقاله بر آن است تا ضمن بررسی حقوقی جایگاه جرم نسل‎کشی در قراردادهای بین‎المللی و منشور حقوق بشر سازمان ملل متحد، شدت وقاحت صهیونیست‎ها را در ارتکاب این جنایات در فلسطین اشغالی تبیین کند. وی همچنین با اشاره به خاستگاه معاهده نسل‎کشی موجود در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد و نقش ایالات متحده در پیشنهاد این مواد قانونی برای محاکمه سران آلمان نازی و سپس تصویب جهانی آن، به خوبی توانسته است زشتی حمایت ایالات متحده و هم‎پیمانانش در حمایت از نسل‎کشی رژیم اشغال‎گر اسراییل علیه فلسطینیان و برخورد دوگانه امریکا نسبت به کنوانسیون‌های بین‌المللی را نمایان سازد.

امروزه «جنایت علیه بشریت» صرفا به نقل محافل سیاسی بدل گردیده است. حامیان اصلی حقوق بشر، سالانه بخش قابل توجهی از بودجه کشورهای خود را صرف تحقیقات نظامی و تولید تسلیحات نظامی می‌کنند تا هر روز بخش‌هایی از محروم‌ترین مردم جهان را بمباران کنند. از جمله جنایات علیه بشریت می‌توان از قتل، به بردگی گرفتن، ریشه‌کن کردن، نسل‌کشی، محبوس کردن، شکنجه، خشونت‌های جنسی، ناپدید کردن اجباری اشخاص، آزمایش‌های علمی و نظامی غیر قانونی و اعمال غیر انسانی مشابه نام برد. دولت‌های غربی و در راس آنها، ایالات متحده امریکا، پرچم‌دار این‌گونه جنایات به ویژه در کشورهای فقیر و محروم امریکای جنوبی هستند. نسل‌کشی و آزمایش‌های غیرقانونی پزشکی در گواتمالا که به طور مستقیم از حمایت و پشتیبانی امریکا برخورد می‌شد، نمونه کوچکی از جنایات آنها علیه بشریت به شمار می‌رود. به همین دلیل، جهان نیازمند دادگاهی بین‌المللی برای مبارزه با این افراد و دولت‌هاست تا بتواند دور از تحت تاثیر قرار گرفتن محاکم به مجازات و محاکمه آنها بپردازد.

در مقاله حاضر، نویسنده با بررسی پی‌آمدهای خصوصی‌سازی و فروش املاک عمومی، حقوق آب، آموزش و پرورش، بهداشت و درمان و آزادی بیان، نقش سرمایه‌داران قدرت‌مدار امریکایی را با ارایه نمونه‌هایی در مناطق مختلف جهان تشریح می‌کند. نویسنده، تلاش جمعی در راستای پیش‌گیری از به حراج گذاشتن منابع و ثروت‌های همگانی را به عنوان پادزهری برای این پی‌آمدهای فاجعه‌‌آمیز پیشنهاد می‌کند.

این که مصرف و مصرف‌گرایی و مفاهیم و مسایل مربوط به این حوزه دقیقا چه معانی و دلالت‌هایی دارند و چه تعریف‌هایی در این باره می‌تواند کاشف حقیقت از آنها باشد، بسیار دشوار است و بیشتر پاسخ‌های بیان شده مبهم مینمایند. مبنا و هدف از تولید و مصرف متنوع است و میتواند امور ذیل را دربرگیرد: تقویت قدرت انتخاب مشتری، رونق عمل خرید، تقویت اعتبار، اقتدار و اصالت مصرفکننده در بازار، جذب مصرفکننده، رضایت ظاهری و عمومی خریداران، رفع نیازهای حیاتی، کسب اعتبار اجتماعی فرهنگی، مسایل و نیازهای مربوط به هویت افراد و کسب لذت. هریک از این موارد را برگزینیم، در بحث اصلی این نوشتار فرقی ندارد و آن این است که همگی این موارد در قلمرو کلی معنویات زندگی راه مییابند. در نهایت، باید دانست که همه اقلام مربوط به مقوله خرید را نباید به عرصه معنای منفی مصرف، در صورت وجود، وارد ساخت به گونه‌ای که خرید برخی محصولات معنوی، مصرفگرایی به شمار نمیرود هر چند در بیشتر موارد این‌طور نیست. نویسنده این مقاله هرچند با نگاهی سکولار مسئله مصرف‌گرایی در معنویات را مطرح ساخته است اما باید توجه داشت که تحلیل ایشان در مورد عرفان‌ها و معنویت‌های کاذبی چون یوگا، ذن و... می‌تواند صحیح باشد. ضمن اینکه اثبات تحلیل ایشان چیزی را از حقانیت اصل دین نمی‌‌کاهد. چراکه متدینین یک دین اصیل به باورهای خود به عنوان کالا نگاه نمی‌کنند.

مقاله حاضر، مشارکتهای سقراط در پیشرفت تفکر و تمدن یونانی و وارد کردن این مشارکتها برای پیشرفت در علم و تکنولوژی معاصر را بررسی می‌کند. امروزه علم و تکنولوژی به جنبههای اساسی زندگی ما نفوذ کرده است، اما توصیههای سقراط مبنی بر همراهی علم و تکنولوژی با اخلاق به وسیله علم معاصر کنار گذاشته شده است. مقاله حاضر استدلال میکند که این موضوع، سرچشمه مشکلات کنونی است که همراه با شاهکارهای علمی مختلف به وجود آمدهاند. این مقاله به این نتیجه میرسد که توجه کردن به توصیههای سقراط، راه مطمینی برای بخشیدن وجه انسانی به علم و تکنولوژی است که به وسیله آن، علم و تکنولوژی به درستی در جهت خدمت به بشریت قرار خواهند گرفت.