ماهنامه سیاحت غرب
پیاپی 146-148 (زمستان 1394)

در این مقاله با استفاده از رویکردهای نظری و روش‌شناسانه، برخی از باورهای اشتباه و افسانه‌های مربوط به شرکت تجاری والت دیزنی را نقد می‌کنیم. افسانه‌های والت دیزنی عبارت‌اند از: 1. دیزنی نابغه‌ای با ویژگی‌های خیلی خاص بود؛ 2. دیزنی یک کمپانی معصوم و بی‌گناه و به همین دلیل، خاص و منحصر به فرد است؛ 3. دیزنی فقط برای بچه‌هاست؛ 4.‌ محصولات دیزنی خیلی ایمن‌اند و ضرری ندارند؛ 5. همه مردم دیزنی را دوست دارند. برای نقد کردن این پنج افسانه یا فرض به ظاهر قطعی، مطالعه‌ای بینارشته‌ای انجام دادیم و در آن از دیدگاه‌های مربوط به اقتصاد سیاسی، تحلیل انتقادی فرهنگ و نظریه دریافت نیز استفاده کردیم.

در دنیای امروز که بیشتر زمان افراد به تعامل با رسانه یا استفاده آن می‌گذرد، توجه انسان اهمیتی ویژه یافته و تبدیل به منبعی سودآور شده است. طراحان و دست‌اندرکاران رسانه‌ها یا به بیان بهتر، اقتصاددانان توجه، با علم کامل به این موضوع و سنجش توجه افراد، به آسانی رشته کنترل انسان‌ها را به دست گرفته‌اند و]آنها را[به هر سو که منافع‌شان می‌طلبد می‌کشانند. این رسانه‌ها با دیدگاهی تمامیت‌گرا و برای رسیدن به سود هرچه بیشتر، به هر راهکاری، حتی به بیگاری گرفتن انسان‌ها برای رقم زدن بازدید و پسند بیشتر، متوسل می‌شوند تا شاید موفقیتی هرچند ظاهری را به ثبت برسانند. اما منبع این سود، انسان‌ها هستند که اگرچه ظاهرا هزینه‌ای نمی‌پردازند اما در حقیقت توجه خود را که می‌بایست معطوف به زندگی، اطرافیان، تفریح و کارشان شود، بسیار ارزان می‌فروشند.

پیدایش اینترنت و حضور فراگیر فناوری دیجنتال، ما را در محاصره منابع بی‌پایان پرت‌اندیشی قرار داده است. متون، رایانامه‌ها و اینستاگرام‌های دوستان، سیل موسیقی و فیلم، قیمت اجناس و اخبار بی‌پایان ما را احاطه کرده‌اند. برای انجام کارمان می‌توانیم این جریان دیجیتال را قطع کنیم، اما زمانی که طاعون مدرن ترس از محرومیت و پشیمانی4 به جان ما می‌افتد، این کار مشکل می‌شود. برخی تصور می‌کنند قدرت اراده ما بسیار ضعیف است، زیرا عامل مخل دیجیتال به مغزمان صدمه زده است. اما سرزنش کردن فناوری به خاطر افزایش بی‌توجهی، درست نیست. تاریخ نشان می‌دهد یک پدیده جدید، مسبب تشویش نیست، بلکه خطر آن با هر ماهیتی برای اقتدار اخلاقی عصر خودش، عامل این تشویش است.

نویسنده در این مقاله سعی دارد با استفاده از شواهد علمی، دلیلی بیولوژیک برای تبعیض نژادی پیدا کند و به این نتیجه می‌رسد که نژادپرستی ناخودآگاه فراگیر است و از سال‌های ابتدایی زندگی آغاز می‌شود و شکافی مرگبار در همدلی میان نژادهای مختلف ایجاد می‌کند. وی معتقد است سفیدپوستان برای آنکه در ظاهر نژادپرست خطاب نشوند از بروز احساسات واقعی خود خودداری می‌کنند، در حالی که در ضمیر ناخودآگاه و نیمه خودآگاه خود نژادپرست هستند.

چگونه جنسیت، جنسی بودن، و جنسی‌سازی در سال‌های اخیر چنان محبوبیتی به دست آوردند که]توانستند[سوبه معیار داوری در مورد ارزش زنان و دختران بدل شوند؟ در حالی که جنسی‌سازی اصلا پدیده نوینی نیست، اما در مورد چگونگی پیدایش و نحوه اثرگذاری آن بر دختران بسیار جوان عصر حاضر، نکات خاصی مطرح است.4 این پژوهش به عنوان بخشی از پروژه دولت بریتانیا در سال 2010 است تا خشونت علیه زنان و دختران از بین برود. آنچه در ادامه می‌آید خلاصه‌ای کارآمد از بخش‌های مختلف پژوهش نهایی است.

نوشتار حاضر، نتیجه دو گزارش از نقد آموزش و پرورش عمومی امریکا است که بیشتر به دو معضل فقر و خصوصی‌سازی می‌پردازد.
دانش‌آموزان فقیر به تحصیلات دانشگاهی نیازمندند تا در جامعه‌ای که شرایط زندگی در آن برای عامه فقیر در حال سخت‌تر شدن است، تغییراتی ایجاد کنند. اما درآمد، موفقیت در آزمون‌های استاندارد را پیش‌بینی می کند. در حالی که دانش‌آموزان با میانگین نمرات بالا و نتایج پایین در آزمون‌های استاندارد، عملکرد خوبی در دانشگاه‌ها دارند. فقر نباید به معنای نفی حق رفتن به دانشگاه باشد. دانشگاه، باید تغییرات اجتماعی را مدل‌سازی کند. کمک هزینه باید منحصر به دانشجویان موفق کم درآمد باشد. اما دریافت کنندگان کمک هزینه دانشجویی، اغلب سفید پوست، مونث، و با درآمد متوسط و بالاتر هستند و این، روندی رو به رشد است.
امروز این جمله که: «آموزش و پرورش در بحران است» به یک آگاهی سنتی تبدیل شده است. تهدید واقعی، خصوصی‌سازی است که تهدیدی وجودی، برای بقای آموزش و پرورش عمومی و خطری برای دموکراسی است. مدارس عمومی؛ در شرف ورشکستگی قرار دارند. چون مدارس ویژه، منابع و دانش‌آموزان خوبشان را جذب کرده‌اند. مدارس خصوصی نیز کارنامه ای بالاتر از آنها به دست نمی‌آورند، مگر با گزینش انتخابی دانش‌آموزان. شغل معلمی از سوی غیرحرفه‌‎ای‌گرایی تهدید می‌شود. ساختارشکنی، به عنوان یک استراتژی مطرح می‌شود نه سیاست گمراهانه و غیرانسانی. تعلیم و تربیت، به یک فرایند معین تولید داده‌های آماری تبدیل شده است. نویسنده در نهایت پیشنهاد می‌کند که باید برای جنگیدن با سازوکار یادگیری، و همگون‌سازی کودکان متحد شویم.

این مصاحبه به دنبال آن است که اثرات اشغالگری اسراییل را بر کودکان فلسطینی با توجه به شرایط قدس شرقی واکاوی کند. زمانی که اسراییل تشکیل دولت خود را در سال 1948 اعلام کرد، 750 هزار فلسطینی را از خانه‌های خود بیرون کرد که این افراد آواره‌گان شدند. اسراییل اسم این کار را «جنگ استقلال» گذاشت؛ فلسطینیان آن را روز «نکبت» نامیدند.
کرانه باختری که شامل قدس شرقی نیز می‌شود، در اختیار دولت اردن درآمد؛ غزه تحت کنترل دولت مصر. حدود 20 سال بعد در نتیجه جنگ 1967 اسراییل تمام آن مناطق را فتح کرد. اسراییل کرانه باختری و غزه را اشغال کرد، ولی قدس شرقی را برخلاف مخالفت‌های جهانی جامعه بین الملل و با بی‌اعتنایی به قوانین بین‌المللی، به خود ملحق کرد. برای فلسطینی‌های ساکن قدس، کارت‌های شناسایی مخصوص قدس صادر شد که آنها را با نام "ساکنان دایم" معرفی می‌کرد.
حال دولت اسراییل و شهرک‌نشینان غیر قانونی مصمم‌اند تا تمام فلسطینی‌ها را از قدس بیرون کنند؛ آنها این مسئله را در پایتخت اسراییل اعلام کرده‌اند. در نتیجه این کار، خانه‌های فلسطینیان ساکن قدس خراب و درختان و کشتزارها نابود شده‌اند. بچه‌های زیر ده سال مرتب بازداشت و شکنجه می‌شوند. بر طبق گزارش مرکز اطلاعات وادی حلوه4 در سیلوان5 قدس شرقی و گروه حقوق بشری اسراییلی بیتسلم6؛ شهرک‌نشینان بیشتری وارد منطقه می‌شوند و خانه‌ها و زمین‌های فلسطینیان را غصب می‌کنند. خشونت‌های اخیر قدس شرقی که به کل فلسطین گسترش پیدا کرد، در این زمینه رخ داده است.
زکریا اوده مدیرعامل ایتلاف مدنی در قدس شرقی است. این مصاحبه در نوامبر 2015 انجام شده است.

منشا رکود یک معما نیست. رکود در تمام حالات خود، نتیجه ای جانبی از سقوط تقاضای انبوه است – افت شدید هزینه‌کرد مردم به طوری که تولیدکنندگان دایم مجبور به شکستن قیمت‌های پایه می‌شوند تا بتوانند برای محصولات خود خریدار بیابند. به علاوه اثرات اقتصادی یک دوره رکود -در بیشتر قسمت ها- مانند اثراتی است که در زمان کاهش شدید هزینه‌کرد انبوه رخ می‌دهد. به طور مثال: کسادی، افزایش بیکاری و تنش مالی (بن اس. برننک، 21 نوامبر 2002)
من می‌خواهم آنچه که سال گذشته و سال قبل از آن گفته‌ام بار دیگر تکرار کنم . . . دیر یا زود ورشکستگی رخ خواهد دارد و این اتفاق ممکن است هولناک باشد. حلقه تبهکاران به طور کامل عملیاتی می‌شود و باعث یک بحران اقتصادی جدی خواهد شد. هجوم برای فروش سهام شدیدتر از هر زمان دیگری خواهد شد که بازار سهام به چشم دیده باشد. سرمایه‌گذارانی عاقل هستند که امروز خود را از زیر بار قرض رها کنند. (راجر بابسون، 5 سپتامبر 1929)

در دنیای امروز و با رونق مبادلات داخلی و بینالمللی کشورها، اهمیت سیستم بانکداری انکارناپذیر است. در این بین، بانکهای مرکزی کشورها نقش اصلی را در این قبیل مبادلات ایفا میکنند. آیا این بانکها حافظ منافع ملی کشورها هستند یا دستهای دیگری پشت پرده مدیریت و کنترل آنها وجود دارد؟
مقاله پیشرو به تغییرات صورتگرفته در بانک مرکزی انگلستان پس از انتصاب رییس جدید میپردازد. ملیت غیربریتانیایی، سابقه اشتغال در گلدمن ساکس و پیش گرفتن سیاستهایی همسو با بانک مرکزی امریکا و گلدمن ساکس از مواردی است که نویسنده مقاله با تردید به آن مینگرد.

امروزه، هر یک از پیشگویان محبوب ما، نوعی بهشت دیجیتال به ما وعده می‌دهند. در هزاره گذشته توانسته‌ایم خود را از مشکلات زمان و مکان از گرما، سرما، گرسنگی، تشنگی، فاصله فیزیکی، فعالیت بدنی در امتداد مسیری ظاهرا منتهی به پریشانی حواس، رهایی بخشیم. قرار است خودآگاهی جمعی بشر در فراماتریس آینده نزدیک قرار گیرد، یا به جاودانگی سایبورگ برسد، یا اذهان ماشینی خودآگاه آن را به تکامل برسانند. صرف نظر از هر نوع اتفاقی در آینده، قرار است ماهیت فیزیکی واقعی وجودمان به دست فراموشی سپرده شود.
البته، مادامیکه ماهیت خود، یعنی همین آدم خاکی، را به طور کامل حفظ کنیم چنین اتفاقی نخواهد افتاد. اکنون فقط خودمان هستیم که بر صندلی منزل، محل کار یا اتومبیل خود نشسته‌ایم و به گوشی‌های هوشمند و تبلت، خود، آرام ضربه می‌زنیم. لایه‌های توهم و خیال را عقب جلو می‌کنیم و آنچه باقی می‌ماند این است که یک مغز درون خمره5 نیست صرف نظر از نگرانی یا عطش شدید احتمالی ما به این امر- بلکه مغز درون یک بدن است که همانند مغز انسان‌های اولیه شکارچی و گردآورنده، بی‌رحم و همواره مطیع خواسته‌ها و محدودیت‌های این بدن است.

نتشار گازهای گلخانه‌ای به ویژه دی‌اکسید کربن موجب افزایش دمای کره زمین شده است. ذوب برف و یخ‌ها، کمبود ذخایر آب آشامیدنی، بالا آمدن سطح آب دریاها، انقراض بسیاری از گونه‌های متنوع زیستی، تغییرات ناگهانی آب و هوا، بارندگی‌ها و خشکسالی‌های شدید، ایجاد موج‌های گرمایی کشنده و گسترش بیماری‌های واگیردار برخی از پیامدهای افزایش دما هستند.

همیشه حمایت از سرمایه‌داران و صاحبان شرکت‌های بزرگ به عنوان راهکاری برای توسعه چرخه تولید و رونق کسب و کارهای کوچک در فهرست اولویت دولت‌ها قرار گرفته است، حال آنکه این نظام بیشترین ضربه را به بدنه کشور وارد می‌آورد و از مهم‌ترین عوامل تزلزل سرمایه زندگی در جوامع مختلف به شمار می‌رود. شرکت‌های بزرگ بدون در نظر گرفتن ارزش انسانی و محیط زیست تنها به فروش محصولات خود می‌اندیشند و رسانه‌های جمعی، ورزش قهرمانی و حتی دانشمندان و فرهیختگان دانشگاهی را در اختیار خود در می‌آورند. مقاله حاضر به طور خلاصه به اقدامات شرکت‌های بزرگ برای کنترل بازارهای جهانی و کسب درآمد‌های هنگفت می‌پردازد.

عصر جدید پدیده‌ای مرموز است که هر چند در تظاهراتش قابل شناسایی است، اما ماهیت، دامنه و مرزهای آن را نمی‌توان شناخت؛ چراکه مجموعه‌ای از مذاهب مختلف و آداب و سنن متنوع مذهبی است. مولف در این مقاله می‌کوشد با ردیابی عصر جدید، ویژگی‌های برجسته و ارتباط آن با فرهنگ و مذهب غالب غرب را شناسایی کند و به این نتیجه می‌رسد که عصر جدید با تاکید بر عرفان، مسیحیت را پشت سر گذاشته و مذهبی نیست که به اندازه آن بتواند با جاذبه‌های گوناگون، پیروان ادیان مختلف را حول محوری واحد کنار هم قرار دهد.