فهرست مطالب

دانشگاه علوم پزشکی گرگان - سال هفدهم شماره 3 (پیاپی 55، پاییز 1394)

مجله دانشگاه علوم پزشکی گرگان
سال هفدهم شماره 3 (پیاپی 55، پاییز 1394)

  • تاریخ انتشار: 1394/07/15
  • تعداد عناوین: 19
|
  • مهدی صادقیان، ذات الله عاصمی، منصوره صمیمی، زهره طبسی، پروانه صانعی، احمد اسماعیل زاده * صفحه 1
    زمینه و هدف
    برای بهبود پیامدهای بارداری در بیماران مبتلا به دیابت بارداری، راهکارهایی از قبیل اصلاح شیوه زندگی، مداخلات غذایی و در صورت ضرورت استفاده از عوامل خوراکی کاهش قندخون و تزریق انسولین به کار گرفته می شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر چهار هفته رژیم غذایی به منظور توقف پرفشاری خون بر پیامد دیابت بارداری انجام شد.
    روش بررسی
    در این کارآزمایی بالینی 52 زن مبتلا به دیابت بارداری به طور تصادفی در دو گروه 26 نفری کنترل و رژیم غذایی به منظور توقف پرفشاری خون (گروه مداخله) طی مدت 4 هفته قرار گرفتند. رژیم غذایی گروه کنترل شامل 45-55% کربوهیدارت، 15-20% پروتئین و 25-30% چربی بود. رژیم غذایی گروه مداخله غنی از میوه ها، سبزیجات، غلات کامل و محصولات لبنی کم چرب و دارای مقادیر کمتری از چربی های اشباع، کلسترول و غلات تصفیه شده با مقادیر سدیم 2400 میلی گرم بر لیتر بود. پس از مداخله تغذیه ای نوع زایمان، انسولین درمانی و میزان افزایش مایع آمنیوتیک در زنان باردار ارزیابی شد. قد، وزن، دورسر و معیار پاندرال (ponderal) نوزادان طی 24 ساعت اول بدو تولد ثبت گردید.
    یافته ها
    نیاز به عمل سزارین در گروه مداخله (46.2%) به صورت معنی داری در مقایسه با گروه کنترل (80.8%) کاهش یافت (P<0.05). درصد نیاز به انسولین درمانی در گروه مداخله (23%) به صورت معنی داری در مقایسه با گروه کنترل (73%) کاهش یافت (P<0.05). نوزادان متولد شده از مادران گروه مداخله در مقایسه با نوزادان متولد شده از مادران گروه کنترل به طور معنی داری وزن کمتر، دور سر کمتر و معیار پاندرال کمتری داشتند (P<0.05).
    نتیجه گیری
    مصرف رژیم غذایی به منظور توقف پرفشاری خون به مدت 4 هفته در زنان مبتلا به دیابت بارداری منجر به بهبود پیامدهای حاصل از بارداری گردید.
    کلیدواژگان: دیابت بارداری، رژیم غذایی به منظور توقف پرفشاری خون، نوزاد، انسولین، وزن، معیار پاندرال، سزارین
  • فیروزه مصطفوی، سیدکمال الدین میرکریمی *، رحمان بردی اوزونی دوجی، محمدعلی وکیلی، سمیرا عشقی نیا صفحه 11
    زمینه و هدف
    چاقی به عنوان یکی از مهم ترین مشکلات بهداشت عمومی مطرح بوده و تهدیدی قابل پیشگیری برای سلامت انسان ها در سراسر جهان است. مصاحبه انگیزشی، روشی مراجع محور و مستقیم به منظور افزایش انگیزه درونی افراد برای تغییر رفتار از طریق بررسی و حل ابهامات است که نتایج سودمند آن در زمینه سلامت به طور گسترده ای مورد تایید قرار گرفته است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر مصاحبه انگیزشی و مصاحبه انگیزشی به همراه قصد بر کاهش وزن زنان بر اساس تئوری انگیزش محافظت انجام شد.
    روش بررسی
    در این کارآزمایی بالینی 150 نفر از زنان چاق یا دارای اضافه وزن به طور تصادفی در سه گروه 50 نفری کنترل، مصاحبه انگیزشی و مصاحبه انگیزشی به همراه قصد قرار گرفتند. اطلاعات از طریق پرسشنامه محقق ساخته در دو نوبت (ابتدای مطالعه و دو ماه پس از انجام مصاحبه) جمع آوری گردید.
    یافته ها
    نمره سازه های تئوری شامل حساسیت درک شده، شدت درک شده، پاداش های درک شده، خودکارآمدی درک شده، کارایی پاسخ درک شده و هزینه های درک شده در هر دو گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافت (P<0.05). شاخص های آنتروپومتریک دو گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی داری کاهش یافت (P<0.05).
    نتیجه گیری
    اجرای روش مصاحبه انگیزشی به همراه قصد، منجر به کاهش وزن بیشتر و افزایش نمره سازه های تئوری انگیزش محافظت می گردد.
    کلیدواژگان: چاقی، وزن بدن، مصاحبه انگیزشی، زنان
  • حسین هراتی پور، سعید حصارکی، بهروز یحیایی * صفحه 18
    زمینه و هدف
    مونوسدیم گلوتامات به عنوان یکی از افزودنی های غذایی به کار می رود؛ اما مطالعاتی اثر نامطلوب مونوسدیم گلوتامات بر روی بیضه و مغز را گزارش نموده اند. این مطالعه به منظور تعیین اثر مونوسدیم گلوتامات بر مخچه موش صحرایی انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی 24 سر موش صحرایی بالغ از نژاد ویستار (12 نر - 12 ماده) به طور تصادفی به سه گروه آزمایش اول (A)، آزمایش دوم (B) و کنترل (C) تقسیم شدند. تعداد موش ها در هر گروه 8 سر (4 نر - 4 ماده) بود. موش های صحرایی در گروه های آزمایش روزانه 3 گرم و 6 گرم از ماده مونوسدیم گلوتامات را به صورت ترکیب با جیره غذایی به مدت 14 روز دریافت کردند. در حالی که گروه کنترل مقدار برابری از جیره غذایی را بدون ماده مونوسدیم گلوتامات دریافت کردند. جیره غذایی هم میزان و آب و غذا به صورت آزادانه در اختیار موش های صحرایی قرار داشت. موش های صحرایی در روز پانزده آزمایش کشته شدند. ساختار مخچه به دقت جدا و به سرعت در فرمالین 10 درصد بافر قرار داده شد و برای مطالعه بافت شناسی از روش معمول و رنگ آمیزی هماتوکسیلین و ائوزین بهره گرفته شد.
    یافته ها
    در گروه آزمایش اختلالات و جداشدگی هایی در لایه سلول های پورکنژ و سلول های لایه دانه دار پدید آمد و توزیع سلول های لایه دانه دار کاهش یافت. همچنین تغییرات دژنراتیو سلولی در سلول های لایه دانه دار مربوط به گروه آزمایشی که روزانه 6 گرم مونوسدیم گلوتامات را دریافت کردند؛ شدیدتر و در گروه آزمایشی با دریافت روزانه 3 گرم مونوسدیم گلوتامات کمتر بود. میانگین تعداد سلول های لایه گرانولار در گروه آزمایش اول 2750، گروه آزمایش دوم 2140 و در گروه کنترل 3150 بود.
    نتیجه گیری
    مصرف مونوسدیم گلوتامات سبب تغییرات هیستوپاتولوژیک و کاهش تعداد سلول ها در مخچه موش صحرایی بالغ می گردد و این تغییرات وابسته به دوز است.
    کلیدواژگان: مخچه، نورون، مونوسدیم گلوتامات، موش صحرایی
  • جواد صادقی نژاد، فاطمه محمودی کردی *، حسین لیمویی، سعدی رستمی صفحه 24
    زمینه و هدف
    اثر گیاه لیسیوم بارباروم (Lycium barbarum L.) در افزایش قدرت ایمنی گزارش شده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر عصاره آبی میوه گیاه لیسیوم روسنیکوم (Lycium ruthenicum L.) بر شاخص های مورفومتریک و هیستوپاتولوژیک اندام های لنفاوی موش سوری انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی 36 سر موش سوری از نژاد BALB/c به صورت تصادفی در شش گروه 6 تایی کنترل و تیمار قرار گرفتند. عصاره آبی میوه گیاه لیسیوم روسنیکوم در دوزهای 50، 100، 200، 400 و 800 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن طی 21 روز برای گروه های تیمار گاواژ گردید. گروه کنترل 100 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن سرم فیزیولوژی را به روش گاواژ دریافت نمودند. پس از مدت تیمار، افزایش نسبی وزن بدن، تغییرات مورفومتری، هیستومورفومتری و هیستوپاتولوژی تیموس، عقده لنفاوی و طحال بررسی شد.
    یافته ها
    تجویز این عصاره در دوزهای 50 و 100 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن اثری بر وزن موش ها نداشت؛ اما در دوزهای بالاتر سبب کاهش وزن بدن گردید (P<0.05). ایندکس تیموس در دوز 800 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن نسبت به گروه کنترل کاهش آماری معنی داری داشت (P<0.05). نتایج هیستومورفومتریک تیموس نشان داد ضخامت بخش مرکزی در دوزهای پایین به صورت معنی داری افزایش یافت (P<0.05)؛ اما در دوزهای بالاتر تفاوتی با گروه کنترل مشاهده نگردید. ضخامت کپسول در عقده لنفاوی و طحال در دوز800 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن نسبت به گروه کنترل افزایش معنی داری نشان داد (P<0.05). با توجه به یافته های هیستوپاتولوژیکی، دوزهای 50، 100 و 200 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن عصاره این گیاه بر اندام های لنفاوی باعث تحریک و ارتشاح سلول های ایمنی و افزایش خونسازی شد؛ اما در دوزهای 400 و 800 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن سبب فیبروز کپسول، دژنراسیون فولیکول ها و آپوپتوز در سلول های داربست سلولی و نیز آسیب در اندام های لنفاوی این گروه ها گردید.
    نتیجه گیری
    دوزهای 400 و 800 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن از عصاره آبی میوه گیاه لیسیوم روسنیکوم باعث تغییرات هیستوپاتولوژیک اندام های لنفاوی موش آزمایشگاهی می گردد.
    کلیدواژگان: لیسیوم روسنیکوم، هیستومورفومتری، هیستوپاتولوژی، تیموس، عقده لنفاوی، طحال
  • شهین مومن آبادی، مهدی زاهدی خراسانی *، عابدین وکیلی صفحه 32
    زمینه و هدف
    مطالعات مختلف اثرات استنشاقی گیاه اسطوخودوس (Lavandula angustifolia L.) را بر کاهش پرفشاری خون تایید می کند. با این وجود اثرات سیستمیک و مکانیسم اثر روغن فرار اسطوخودوس بر فشارخون روشن نیست. این مطالعه به منظور مقایسه اثر تزریق داخل وریدی با داخل صفاقی روغن فرار اسطوخودوس بر فشارخون طبیعی موش های صحرایی نر انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی 70 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به 10 گروه 7 تایی تقسیم شدند. پس از بیهوشی حیوانات توسط تیوپنتال سدیم، شریان و ورید رانی به ترتیب برای ثبت فشارخون و تزریق اسطوخودوس کانول گذاری شد. روغن فرار اسطوخودوس به میزان 25، 50 و 100 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن یا حلال آن (پروپیلن گلیکول) به طور داخل وریدی یا به طور داخل صفاقی به میزان 50 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن تزریق شد. در گروه های بررسی مکانیسم قبل از تجویز وریدی روغن فرار اسطوخودوس به میزان 50 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن، L-NAME به میزان 4 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن، آتروپین به میزان یک میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن، ایندومتاسین به میزان 5 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن یا سالین (حلال) به طور داخل صفاقی تزریق شد.
    یافته ها
    تجویز داخل وریدی روغن فرار اسطوخودوس با دوزهای 25 و 50 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن موجب کاهش فشار متوسط شریانی نسبت به گروه کنترل گردید (P<0.05) و اثر دوز 50 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن به طور معنی داری بیش از دوز 25 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن بود (P<0.05). دوز 100 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن اسطوخودوس موجب کاهش شدید فشارخون و مرگ حیوان گردید. تجویز داخل صفاقی روغن فرار اسطوخودوس با دوز 500 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن موجب کاهش طولانی تر فشارخون متوسط شریانی نسبت به روش داخل وریدی شد (P<0.05). تجویز داخل صفاقی L-NAME، آتروپین و ایندومتاسین اثری بر فشارخون پایه و کاهش فشارخون ناشی از اسطوخودوس نداشت.
    نتیجه گیری
    تزریق داخل وریدی روغن فرار اسطوخودوس با دوز 25 و 50 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن، موجب کاهش فشارخون شریانی در موش صحرایی می شود؛ اما تزریق داخل صفاقی با دوز 500 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن، باعث طولانی شدن کاهش فشارخون شریانی در موش های صحرایی می گردد.
    کلیدواژگان: اسطوخودوس، فشار خون، موش صحرایی
  • پروین فرزانگی، معصومه حبیبیان *، سیدمهدی انوری صفحه 39
    زمینه و هدف
    استرس اکسایشی نقش مهمی در تغییرات ساختاری و عملکرد میوکارد ناشی از دیابت ایفا می کند. این مطالعه به منظور تعیین اثر شنا و مکمل آربوتین بر سطح آنزیم های آنتی اکسیدان و استرس اکسیداتیو قلب موش های صحرایی دیابتی انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی 42 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به صورت تصادفی به شش گروه کنترل، دیابت، آربوتین، دیابت+آربوتین، دیابت+تمرین و دیابت+ترکیبی تقسیم شدند. دیابت با تزریق یک دوز آلوکسان درون صفاقی به میزان 90 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن القا شد و مکمل آربوتین 50 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن 5 روز در هفته به صورت درون صفاقی تزریق گردید. پروتکل ورزشی شامل شش هفته شنا به مدت 6-30 دقیقه در روز، 5 روز در هفته بود. سطح مالون دی آلدئید، کاتالاز و فعالیت سوپراکسید دیسموتاز قلب موش های صحرایی تعیین شد.
    یافته ها
    دیابت منجر به افزایش معنی دار سطح مالون دی آلدئید، کاهش سطح کاتالاز و فعالیت سوپراکسید دیسموتاز قلبی شد (P<0.05). شش هفته مصرف آربوتین، تمرین شنا و ترکیب این دو روش با افزایش سطح کاتالاز و فعالیت سوپراکسید دیسموتاز قلبی همراه بود؛ اما کاهش سطح مالون دی آلدئید قلبی تنها در گروه های ترکیبی و تمرین معنی دار بود (P<0.05).
    نتیجه گیری
    هر دو مداخله فعالیت منظم ورزشی (شنا) و مکمل آنتی اکسیدانی (آربوتین) ممکن است به واسطه اثرات آنتی اکسیدانی خود از بافت قلبی در مقابل استرس اکسیداتیو ناشی از دیابت حمایت نمایند و ترکیب این دو شیوه درمانی ممکن است با اثرات هم افزایی همراه باشد.
    کلیدواژگان: دیابت، آربوتین، تمرین هوازی، مالون دی آلدئید، سوپراکسید دیسموتاز
  • سمیه تدینی لهی، مجید ملک زاده شفا رودی، هاتف قاسمی حمیدآبادی، امیر اسماعیل نژاد مقدم، علیرضا خلیلیان، نورالله رضایی * صفحه 46
    زمینه و هدف
    با توجه به نقش آنتی اکسیدانی ملاتونین و رتینوئیک اسید به نظر می رسد این دو در میزان بلوغ و تکوین رویانی موثرند. این مطالعه به منطور تعیین اثر توام ملاتونین و آل- ترانس رتینوئیک اسید بر بلوغ، لقاح و تکوین رویانی تخمک های نارس موش در شرایط آزمایشگاهی انجام گردید.
    روش بررسی
    مجموعه تخمک- کومولوس (COCs) از تخمدان موش های ماده نژاد NMRI جمع آوری شدند و به طور تصادفی در محیط کشت بلوغ در شش گروه قرار گرفتند. گروه ها شامل کنترل، شم، آزمون1 (ملاتونین در غلظت های 100 نانومولار، 1 و 2 میکرومولار)، آزمون 2 (رتینوئیک اسید در غلظت های1، 2، 4 و 6 میکرومولار)، آزمون 3 (ملاتونین 2 میکرومولار و رتینوئیک اسید 4 میکرومولار) و آزمون 4 (ملاتونین 100 نانومولار و رتینوئیک اسید 4 میکرومولار) بودند. بعد از24 ساعت تخمک های بالغ با اسپرم لقاح داده شدند و تکوین رویانی تا مرحله بلاستوسیست به مدت پنج روز بررسی شد.
    یافته ها
    میزان بلوغ تخمک ها در گروه کنترل 50.6% و در گروه شم 49.4% بود و بین دو گروه اختلاف آماری معنی داری مشاهده نشد. در گروه ملاتونین با غلظت های 100 نانومولار، 1 و 2 میکرومولار به ترتیب 54.3%، 54.8% و 59.9%، در گروه رتینوئیک اسید با غلظت های 6،4،2،1 میکرومولار به ترتیب 51.6%، 51%، 59% و 49.6% و در گروه 3 و 4 توام به ترتیب 60.4% و 54.2% بود. میزان بلوغ تخمک در گروه 2 میکرومولار ملاتونین، گروه 4 میکرومولار رتینوئیک اسید و در گروه 3 توام نسبت به گروه کنترل افزایش آماری معنی داری داشت (P<0.05). میزان تکوین در گروه ملاتونین در غلظت 100نانومولار، گروه رتینوئیک اسید در غلظت 4 میکرومولار و گروه 4 توام نسبت به گروه کنترل افزایش آماری معنی داری داشت (P<0.05). گرچه میزان تکوین در گروه 3 توام نسبت به گروه کنترل بیشتر بود؛ اما نسبت به غلظت 100نانومولار ملاتونین و 4 میکرومولار رتینوئیک اسید که به تنهایی استفاده گردید؛ کمتر بود.
    نتیجه گیری
    اضافه کردن ملاتونین و آل-ترانس رتینوئیک اسید با هم به محیط کشت بلوغ، سبب افزایش بلوغ و بهبود تکوین جنین های حاصل از آنها به صورت وابسته به دوز می شود.
    کلیدواژگان: ملاتونین، رتینوئیک اسید، بلوغ رویان، بلوغ تخمک، لقاح آزمایشگاهی، تخمک نارس
  • سکینه شاهی، سهیلا ابراهیمی وسطی کلایی، جواد حامی، مهران حسینی، نسیم لطفی، محمد افشار * صفحه 55
    زمینه و هدف
    بیماری پارکینسون دومین اختلال نوروپاتولوژیک شایع است که در نتیجه دژنراسیون نورون های دوپامینرژیک بخش متراکم ماده سیاه مغز به وجود می آید. 1-methyl-1،2،3،6-tetrahydropiridine یک ماده نوروتوکسین است که از آن برای ایجاد مدل حیوانی پارکینسون به طور گسترده استفاده می شود. این مطالعه به منظور مقایسه اثر تزریق داخل صفاقی و داخل بینی سم عصبی MPTP بر تراکم نورون های تیره بخش متراکم ناحیه ماده سیاه مغز در موش های آزمایشگاهی به منظور ایجاد مدل حیوانی پارکینسون انجام گردید.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی 90 سر موش نر بالغ نژاد BALB/c به صورت تصادفی و مساوی در چهار گروه تجربی، چهار گروه کنترل - شم و یک گروه کنترل قرار گرفتند. گروه های تجربی سم عصبی MPTP را دریافت نمودند و شامل گروه 1 (تزریقIP با دوز 20 میلی گرم بر کیلوگرم هر2 ساعت در 4 نوبت)، گروه 2 (تزریقIP با دوز 30 میلی گرم بر کیلوگرم در 5 روز)، گروه 3 (تزریق داخل بینی با یک دوز به میزان یک میلی گرم) و گروه 4 (تزریق داخل بینی با یک دوز به میزان 2 میلی گرم) بودند. پس از طی زمان 20روز، مغز حیوانات خارج و پس از رنگ آمیزی با تولوئیدین بلو تراکم عددی نورون های تیره در ماده سیاه محاسبه گردید.
    یافته ها
    تراکم عددی نورون های تیره بخش متراکم ماده سیاه مغز گروه های دریافت کننده نوروتوکسین به روش داخل بینی، به صورت غیروابسته به دوز در مقایسه با گروه های داخل صفاقی افزایش آماری معنی داری نشان داد (P<0.05).
    نتیجه گیری
    تزریق داخل بینی روش بهتری برای ایجاد آسیب نورونی در بخش متراکم ماده سیاه مغز موش های آزمایشگاهی در مدل حیوانی پارکینسون است.
    کلیدواژگان: پارکینسون، نورون تیره، سم عصبی MPTP، ماده سیاه، تزریق داخل صفافی، تزریق داخل بینی
  • رسول اسلامی *، رضا قراخانلو، عبدالرضا کاظمی، راضیه دباغ زاده صفحه 63
    زمینه و هدف
    عضله اسکلتی چندین نروتروفین و گیرنده هایشان را بیان می کند که جایگاهی را برای سیگنالینگ نروتروفین ها در بخش های عضله فراهم می کند. این مطالعه به منظور تعیین اثر یک جلسه فعالیت مقاومتی بر بیان ژن های NT-3 و TrkC در عضله سولئوس موش های صحرایی انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی 16 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار به طور تصادفی در دو گروه 8 تایی کنترل و مداخله قرار گرفتند. بالارفتن از نردبان یک متری همراه با وزنه های بسته شده به دم حیوانات به عنوان فعالیت مقاومتی در نظر گرفته شد. برای اندازه گیری بیان ژن ها از روش Quantitative Real time RT-PCR استفاده شد.
    یافته ها
    در بیان ژن NT-3 پس از یک جلسه فعالیت مقاومتی در عضله سولئوس تغییر آماری معنی داری مشاهده نشد. یک جلسه فعالیت مقاومتی باعث افزایش آماری معنی دار بیان ژن گیرنده TrkC به میزان 1.7 برابر در عضله سولئوس گردید (P<0.05).
    نتیجه گیری
    فعالیت مقاومتی سبب افزایش بیان ژن گیرنده TrkC عضله سولئوس موش صحرایی گردید.
    کلیدواژگان: عضله سولئوس، فعالیت مقاومتی، نروتروفین، 3، گیرنده TrkC، موش صحرایی
  • مرضیه پولادی، ایرج امیری، زهره علیزاده، فهیمه طالب زاده، یوسف عباسی، آمنه محمدی روشنده * صفحه 69
    زمینه و هدف
    کاربرد سلول های بنیادی با مشکلاتی همچون پایین بودن بقای آنها بعد از تزریق به بدن و آپوپتوزیس همراه است که علت آن آماده نبودن سلول های تزریق شده در مواجهه با عوامل توکسیک مانند هایپوکسی، تغییرات دمایی، استرس اکسیداتیو و فقرغذایی است. این مطالعه به منظور تعیین میزان تکثیر سلول های بنیادی مواجهه یافته با هایپوکسی القاء شده توسط کلریدکبالت در موش صحرایی انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی سلول های بنیادی از مغز قرمز استخوان 2 سر موش صحرایی 6 هفته ای از نژاد ویستار جدا شد. پس از 4 بار پاساژ، در پلیت های 96 خانه ای با مقادیر مختلف و در زمان های 6، 12، 24 و 48 ساعت با کلریدکبالت به میزان صفر (کنترل) 5، 10، 20، 50، 70، 90، 100، 120، 150 و 200 میکرومولار کلریدکبالت تیمار شدند. برای ارزیابی تکثیر سلولی از روش MTT استفاده گردید.
    یافته ها
    سلول های بنیادی پس از استحصال از مغز قرمز استخوان در محیط کشت گسترش یافتند. همچنین کشت سلول ها با مقادیر مختلف کلریدکبالت تغییری در مورفولوژی آنها ایجاد نکرد. پیش شرطی کردن سلول ها پس از 6 ساعت با دوز 120 میکرومولار، 12 ساعت و 24 ساعت با دوز 20 میکرومولار و در 48 ساعت با دوز 5 میکرومولار میزان تکثیر سلولی را بعد از مواجهه با هایپوکسی به طور معنی داری افزایش داد (P<0.05).
    نتیجه گیری
    هایپوکسی سبب افزایش میزان تکثیر سلولی در سلول های بنیادی مزانشیمال می گردد.
    کلیدواژگان: هایپوکسی، کلرید کبالت، سلول های بنیادی، تکثیر سلولی، موش صحرایی
  • فرهاد دریانوش *، مریم شکیبایی، علی زمانی، مهدی محمدی صفحه 75
    زمینه و هدف
    آلفالیپوئیک اسید (Alpha - lipoic acid: ALA) یک آنتی اکسیدان زیستی قوی است و به عنوان یک کوفاکتور در کمپلکس آنزیمی دهیدروژناز میتوکندریایی در متابولیسم و تولید انرژی فعالیت دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر تمرینات ورزشی هوازی و مکمل آلفالیپوئیک اسید بر میزان مقاومت به انسولین در زنان مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه شبه تجربی 44 زن مبتلا به دیابت نوع 2 به صورت داوطلبانه انتخاب و سپس به صورت غیرتصادفی در چهار گروه کنترل، مکمل، تمرین و تمرین توام با مکمل (ترکیبی) قرار گرفتند. بیماران گروه های مکمل و ترکیبی به مدت 8 هفته، روزانه 3 عدد کپسول 100 میلی گرمی آلفالیپوئیک اسید مصرف کردند. برنامه تمرینی شامل سه جلسه تمرینی در هر هفته به مدت هشت هفته انجام شد. افراد در هر جلسه، گرم کردن به مدت 15-10 دقیقه، دویدن بر روی تردمیل با شدت 40-50% حداکثر ضربان قلب به مدت 30 دقیقه و سپس سرد کردن به مدت 10-5 دقیقه را انجام دادند. خونگیری بعد از 14-12 ساعت ناشتایی در دو مرحله ابتدای مطالعه و انتهای هشت هفته انجام گردید.
    یافته ها
    هشت هفته مصرف مکمل ALA سبب کاهش مقاومت به انسولین گردید (P<0.05). در گروه تمرین کاهش غیرمعنی داری در میزان مقاومت به انسولین نسبت به گروه کنترل مشاهده شد. در گروه ترکیبی اثر تعاملی ورزش و مکمل سبب کاهش معنی دار مقاومت به انسولین گردید (P<0.05).
    نتیجه گیری
    مصرف مکمل ALA به تنهایی توانست موجب کاهش انسولین و در نتیجه موجب کاهش مقاومت به انسولین گردد؛ اما در گروه مکمل + ورزش بر خلاف گروه مکمل، کاهش در میزان قندخون ناشتا موجب کاهش در مقاومت به انسولین گردید.
    کلیدواژگان: دیابت نوع 2، آلفالیپوئیک اسید، تمرینات ورزشی، انسولین
  • فریبا ستارپور *، عزت الله احمدی، ساناز صادق زاده صفحه 81
    زمینه و هدف
    در پژوهش های روان درمانی ذهن آگاهی به عنوان یک حالت ارتقاء دهنده تفکر خودآگاهی برای بهبود بهزیستی در نظر گرفته می شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس روی کاهش نشانه های افسردگی دانشجویان انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه شبه تجربی 40 دانشجوی دختر مبتلا به افسردگی در دانشگاه شهیدمدنی آذربایجان به صورت در دسترس و غیرتصادفی در دو گروه 20 نفری کنترل و آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس قرار گرفتند. دانشجویان گروه مداخله به صورت گروهی، آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس (8 جلسه، هفته ای دو جلسه یک و نیم ساعته) را دریافت نمودند و گروه کنترل آموزشی دریافت ننمود. همه آزمودنی ها در ابتدا و انتهای مطالعه فرم کوتاه پرسشنامه افسردگی Beck را تکمیل نمودند.
    یافته ها
    میانگین نمره افسردگی قبل از مداخله در گروه مورد 5.6±21.10 بود که بعد از مداخله آموزش ذهن آگاهی به 3.70±11.50 تغییر یافت (P<0.05).
    نتیجه گیری
    آموزش ذهن آگاهی بر کاهش نشانه های افسردگی موثر است.
    کلیدواژگان: افسردگی، ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس، پرسشنامه افسردگی Beck
  • الهه غیاثی، محمدحسین دباغ منش، فرهاد دریانوش *، غلامحسین ناظم زادگان صفحه 89
    زمینه و هدف
    دیابت قندی شایع ترین بیماری متابولیکی است که با هیپرگلیسمی ناشی از کمبود مطلق یا نسبی انسولین مشخص شده و با چاقی ارتباط دارد. یکی از مهم ترین هورمون ها، پروتئین وابسته به آگوتی است. پروتئین وابسته به آگوتی (Agouti-related protein: AGRP) دارای 132 اسیدآمینه است و باعث افزایش اشتها در انسان می شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر هشت هفته فعالیت ورزشی ایروبیک بر تغییرات سطح سرمی پروتئین وابسته به آگوتی، هموگلوبین گلیکوزیله و گلوکز در زنان میانسال غیرورزشکار مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه شبه تجربی 30 زن میانسال دارای اضافه وزن یا چاق مبتلا به دیابت نوع 2 به طور داوطلبانه انتخاب و به صورت غیرتصادفی به دو گروه 15 نفری کنترل و مداخله تقسیم شدند. تمرینات به مدت 8 هفته، هفته ای 3 جلسه و هر جلسه به مدت 60 دقیقه انجام شد. در طول مدت مطالعه، گروه کنترل هیچگونه فعالیتی ورزشی انجام نداد. برای اندازه گیری هورمون AGRP، هموگلوبین A1c و گلوکز سرم از آزمودنی ها نمونه خون اخذ گردید.
    یافته ها
    بین سطح هورمون AGRP، HbA1c و گلوکز سرم دو گروه کنترل و مداخله و نیز مقایسه درون گروهی، ارتباط آماری معنی داری یافت نشد. بین هورمون AGRP با گلوکز، هورمون AGRP با HbA1c و گلوکز سرم با HbA1c نیز در گروه های مورد مطالعه ارتباط آماری معنی داری مشاهده نگردید.
    نتیجه گیری
    هشت هفته فعالیت هوازی در سطح هورمون AGRP، هموگلوبین A1c و گلوکز سرم زنان میانسال دارای اضافه وزن یا چاق مبتلا به دیابت نوع 2 تغییری ایجاد ننمود.
    کلیدواژگان: دیابت، فعالیت ورزشی ایروبیک، پروتئین وابسته به آگوتی، هموگلوبین گلیکوزیله، گلوکز
  • نرگس بیگم میربهبهانی، باقر نیک یار، ناصر بهنام پور، اعظم رشیدباغان *، مریم کیانی، آرش نیک یار صفحه 96
    زمینه و هدف
    دفروکسامین یک شلاتور استاندارد طلایی در مقایسه با شلاتورهای جدیدتر است. درمان ترکیبی دفریپرون و دفروکسامین بار آهن قلبی را در بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور کاهش می دهد. این مطالعه به منظور تعیین اثر دفریپرون - دفروکسامین بر عملکرد قلب بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور انجام گردید.
    روش بررسی
    در این مطالعه کوهورت تاریخی آینده نگر 8 بیمار مبتلا به بتاتالاسمی ماژور تحت درمان با دفروکسامین زیرجلدی به صورت تصادفی انتخاب و LVEF (حجم خروجی از قلب در هر ضربان) و فریتین سرم آنها تعیین گردید. سپس درمان دفریپرون به میزان 50-10 میلی گرم بر کیلوگرم روزانه به همراه دفروکسامین به میزان 50-30 میلی گرم بر کیلوگرم به مدت 3 شب در هفته، به مدت سه سال انجام گردید. در پایان هر سال LVEF و فریتین سرم تعیین و ثبت شد.
    یافته ها
    میانگین فریتین انتهای سال اول از 3243.12 میلی گرم بر کیلوگرم به 2672.75 میلی گرم بر کیلوگرم در انتهای سال سوم تغییر یافت. میانگین LVEF از 71.12% به 64.62% تغییر یافت. ضریب همبستگی میانگین فریتین سرم با میانگین LVEF فقط در ایستگاه زمانی 3 از نظر آماری معنی دار بود (P<0.05).
    نتیجه گیری
    درمان ترکیبی طی فاصله زمانی سه ساله، علی رغم کاهش در فریتین، LVEF نیز کاهش یافت.
    کلیدواژگان: تالاسمی ماژور، دفریپرون، دفروکسامین، فریتین، LVEF
  • لعبت جعفرزاده، زهرا موبدی *، اکبر سلیمانی، مریم آل رسول، عبدالرحیم کاظمی وردنجانی صفحه 101
    زمینه و هدف
    آرتریت روماتوئید یک بیماری مزمن التهابی و سیستمیک با علت ناشناخته است که با پلی آرتریت متقارن محیطی مشخص می شود. عوامل متعدد ژنتیکی، محیطی و ایمونولوژیک در پاتوژنز بیماری نقش دارند. این مطالعه به منظور تعیین اثر آنتی بادی ضدپروتئین سیترولینه حلقوی (Anti - CCP) و فاکتور روماتوئید بر شاخص فعالیت بالینی بیماری در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه همگروهی آینده نگر 64 بیمار مبتلا به آرتریت روماتوئید براساس معیارهای ACR سال 1987 به روش نمونه گیری ساده انتخاب شدند. همه بیماران برای تعیین شاخص فعالیت بالینی بیماری اولیه مورد معاینات بالینی قرار گرفتند و برای انجام آزمایشات سرولوژیک (فاکتور روماتوئید و آنتی بادی ضد CCP) به آزمایشگاه ارجاع شدند. معاینه دوم بیماران شش ماه بعد و با تکمیل چک لیست مربوط به هر بیمار انجام شد.
    یافته ها
    81.3% از بیماران دارای تیترهای بالایی از آنتی بادی ضد CCP بودند و 74درصد بیماران مورد مطالعه فاکتور روماتوئید مثبت داشتند. کاهش واضح شدت فعالیت بالینی ثانویه بیماری نسبت به فعالیت بالینی اولیه در گروه دارای تیتر بالای آنتی بادی مشاهده شد که این کاهش از نظر آماری معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه حاکی از نقش مهم فاکتور روماتوئید و آنتی بادی ضدپروتئین سیترولینه حلقوی در تشخیص به موقع بیماری آرتریت روماتوئید است.
    کلیدواژگان: آرتریت روماتوئید، آنتی بادی ضد پروتئین سیترولینه حلقوی، فاکتور روماتوئید، شاخص فعالیت بالینی بیماری
  • مهرنوش کوثریان، محمدرضا مهدوی *، حسین جلالی، پیام روشن صفحه 108
    زمینه و هدف
    برنامه غربالگری کشوری برای شناسایی نوزادان مبتلا به نقص در عملکرد آنزیمی گلوکز-6- فسفات دهیدروژناز (G6PD) قادر نیست تمامی مبتلایان را شناسایی کند. این مطالعه به منظور مقایسه روش های فلورسانت نقطه ای، دکولوراسیون و اندازه گیری کمی آنزیمی در تشخیص نقص عملکردی G6PD نوزادان انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه توصیفی نمونه های خون بندناف 365 نوزاد بلافاصله پس از تولد جمع آوری و تست دکولوراسیون، اندازه گیری کمی آنزیمی و تست DNA انجام گردید. نوزادان مورد مطالعه وارد برنامه غربالگری کشوری G6PD شدند که در آن تست فلورسانت نقطه ای روی نمونه های پاشنه پا و در روز سوم الی پنجم پس از تولد صورت می پذیرد. در تمامی نوزادان تست اندازه گیری کمی به عنوان استاندارد طلایی در نظر گرفته شد. براساس نتایج تست اندازه گیری کمی آنزیمی، نوزادان با فعالیت آنزیمی کمتر از 20درصد میانگین فعالیت آنزیمی به عنوان بیمار کامل و نوزادان با فعالیت آنزیمی 20 تا 60 درصد میانگین فعالیت آنزیمی به عنوان بیمار جزیی تقسیم بندی شدند.
    یافته ها
    تست فلورسانت نقطه ای 13 مورد را شناسایی کرد که همگی آنها پسر بودند. تست دکولوراسیون 18 پسر و یک دختر را به عنوان بیمار شناسایی کرد. تست اندازه گیری کمی آنزیمی نیز موفق به شناسایی 19 بیمار پسر و 28 بیمار دختر (26 نفر با نقص آنزیمی جزیی و 2 نفر با نقص آنزیمی کامل) شد. آنالیز DNA نیز 14 نوزاد پسر را در حالت همی زیگوت و 34 دختر را به صورت هتروزیگوت شناسایی کرد.
    نتیجه گیری
    تست فلورسانت نقطه ای دارای حساسیت لازم برای شناسایی تمامی نوزادان نیست. لذا توصیه می گردد تا از روش اندازه گیری کمی به عنوان روش جایگزین استفاده گردد.
    کلیدواژگان: G6PD، تست فلورسانت نقطه ای، تست دکولوراسیون، تست اندازه گیری کمی آنزیمی، تست DNA
  • پانته آاسفندیاری، جعفر امانی، عباسعلی ایمانی فولادی، محمد مهدی فرقانی، سیدعلی میرحسینی صفحه 114
    زمینه و هدف
    اشریشیاکلی انتروتوکسیژنیک (ETEC) شایع ترین عامل اسهال باکتریایی در سراسر دنیا است. باکتری ETEC در سطح سلول های اپی تلیالی روده کوچک کلنیزه شده و بعد انتروتوکسین مقاوم به حرارت (ST) و یا حساس به حرارت (LT) را ترشح می کند که با ورود به سلول ها باعث خروج آب و الکترولیت از سلول های اپی تلیالی روده شده و نهایتا موجب اسهال می گردد. این مطالعه به منظور تشخیص توکسین LT باکتری اشریشیاکلی انتروتوکسیژنیک با استفاده از تکنیک PCR-ELISA انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه توصیفی با استفاده از آغازگرهای اختصاصی و با کمک روش PCR-ELISA تشخیص توکسین LT باکتری ETEC انجام شد. در این روش محصولات نشاندار شده توسط دیگوکسیژنین، به کف ظرف های دارای استرپتواویدین منتقل و به کمک آنتی بادی ضد دیگوکسی ژنین کونژوگه شناسایی شدند. همچنین از کاوشگر داخلی نشاندار با بیوتین برای تایید محصولات PCR استفاده گردید.
    یافته ها
    توکسین LT با کمک روش PCR-ELISA شناسایی شد و میزان حساسیت آن 1.9 نانوگرم بود. همچنین این روش هیچگونه واکنش متقاطع با باکتری هایی از این خانواده نداشت.
    نتیجه گیری
    روش PCR-ELISA 100 برابر حساس تر از روش PCR معمولی بوده و به دلیل عدم نیاز به ژل آگارز و دستگاه الکتروفورز می تواند جایگزین مناسبی برای روش های قدیمی باشد.
    کلیدواژگان: اشریشیا کلی انتروتوکسیژنیک، انتروتوکسین LT و PCR، ELISA
  • فریدا عابسی، احسان موعودی *، سینا حقانی فر، مصطفی نجفی صفحه 122
    زمینه و هدف
    ناحیه قدامی فک پایین محل انجام بسیاری از اعمال جراحی فک و دندان است. از طرفی این ناحیه محل شاخه ثنایایی عصب آلوئولار تحتانی است. این مطالعه به منظور تعیین میزان رویت و پیشروی شاخه ثنایایی عصب آلوئولار تحتانی در تصاویر Cone Beam Computed Tomography انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه توصیفی تحلیلی 105 تصویر CBCT از نظر وجود یا عدم وجود شاخه ثنایایی و میزان پیشروی عصب آلوئولار تحتانی بررسی شدند.
    یافته ها
    در 83 تصویر (79%) پیشروی شاخه ثنایایی عصب آلوئولار تحتانی دیده شد و از این تعداد 15 مورد (18.07%) پیشروی یک طرفه و 68 مورد (78.31%) پیشروی دو طرفه داشتند. پیشروی کانال ثنایایی عصب آلوئولار تحتانی در 49 تصویر (59%) تا دندان سانترال، 22 مورد (26.5%) تا دندان لترال و در 12 تصویر (14.5%) تا دندان کانین بود. بین جنسیت با پیشروی و رویت شاخه ثنایایی عصب آلوئولار تحتانی ارتباط آماری معنی داری یافت نشد. همچنین پیشروی شاخه ثنایایی عصب آلوئولار تحتانی با سن افراد ارتباط آماری معنی داری نشان نداد.
    نتیجه گیری
    با توجه به رویت درصد بالایی از شاخه ثنایایی عصب آلوئولار تحتانی و تعیین میزان پیشروی آن در تصاویر CBCT، می توان از این روش برای ارزیابی دقیق ناحیه قدامی فک پایین استفاده نمود.
    کلیدواژگان: عصب آلوئولار تحتانی، Cone Beam Computed Tomography
  • فائزه داوودی اصل، محمدحسن شاه حسینی *، فاطمه کشاورز صفحه 127
    زمینه و هدف
    باکتری مایکوپلاسما پنومونیه یکی از عوامل بسیار مهم در پیدایش عفونت های تنفسی است. روش های تشخیص سرولوژیکی و مولکولی هر کدام دارای محدودیت هایی هستند؛ به همین دلیل امکان استفاده از آنها در همه مراکز تشخیصی وجود ندارد. این مطالعه به منظور تشخیص سریع مایکوپلاسما پنومونیه با کمک پرایمرهای اختصاصی طراحی شده ویژه ناحیه P1 adhesin به روش تکثیر هم دما به واسطه حلقه انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه توصیفی آزمایشگاهی 92 نمونه بالینی از بیماران با پنومونی آتیپیک جمع آوری گردید. DNA نمونه ها با جوشاندن استخراج شد. 6 جفت پرایمر ویژه برای تکنیک LAMP به وسیله نرم افزار Primer Explorer ver 4 طراحی گردید. محصول LAMP به وسیله اضافه کردن سایبرگرین تشخیص داده شد. آزمون های حد تشخیص و ویژگی روی تست LAMP بهینه شده انجام شد؛ سپس آزمون بهینه شده بر روی نمونه ها انجام گردید.
    یافته ها
    تست LAMP با استفاده از قطعه بزرگ آنزیم BST در 66 درجه سانتی گراد و زمان یک ساعت بهینه گردید. حد تشخیص آزمون در حد 1 CFU به دست آمد و با هیچیک از DNA عوامل مورد آزمون در ویژگی، تکثیری مشاهده نشد. از 92 نمونه بالینی جمع آوری شده توسط تکنیک LAMP 73 مورد (80درصد) مثبت و 19 مورد (20درصد) منفی تشخیص داده شدند.
    نتیجه گیری
    تکنیک تکثیر هم دما به واسطه لوپ روشی ساده، مناسب و در دسترس برای شناسایی مایکوپلاسما پنومونیه است.
    کلیدواژگان: پنومونی آتیپیک، مایکوپلاسماپنومونیه، تکثیر هم دما به واسطه حلقه
|
  • Sadeghian M., Asemi Z., Samimi M., Tabassi Z., Saneei P., Esmaillzadeh A. * Page 1
    Background And Objective
    Modification of life style, nutrional regiment and insulin therapy is used for improvement of pregnancy outcomes in pregnant women with gestational diabetes mellitus (GDM). This study was done to evaluate the effect of the dietary approaches to stop hypertension (DASH) eating plan on pregnancy outcomes in pregnant women with gestational diabetes mellitus.
    Methods
    In this clinical trial study, 52 women with GDM were randomly divided into DASH and control groups for 4 weeks. The control diet contained 45-55% carbohydrates, 15-20% protein and 25-30% total fat. The DASH was rich in fruits, vegetables, whole grains and low-fat dairy products, and contained lower amounts of saturated fats, cholesterol and refined grains with a total of 2400 mg/day sodium. The numbers of women whom commenced insulin therapy after dietary intervention, the mode of delivery and prevalence of polyhydramnios were assessed. The length, weight and head circumference of infants were measured during the first 24 h after birth.
    Results
    46.2% of women in the DASH group needed to have a cesarean section, this rate for the control group was 80.8% (P<0.05). The percentage of those who needed to commence insulin therapy after intervention was 23% for DASH group vs 73% for controls (P<0.05). Infants born to mothers on the DASH group had significantly lower body weight (3222.7 vs 3818.8 g, P<0.05), head circumference (34.2 vs 35.1 cm, P<0.05) and ponderal index (2.50 vs 2.87 kg/m3, P<0.05) compared to those born to mothers on the control diet.
    Conclusion
    Consumption of dietary approaches to stop hypertension for 4 weeks among pregnant women with GDM resulted in improved pregnancy outcomes.
    Keywords: Gestational diabetes, Dietary approaches to stop hypertension, Newborn, Insulin, Cesarean section, Head circumference, Ponderal index, Body weight
  • Mostafavi F., Mirkarimi Sk *, Ozouni, Davaji R., Vakili Ma, Eshghinia S Page 11
    Background And Objective
    Obesity presented as the most pivotal public health problem. Motivational interviewing is a client-centered and direct technique to improve intrinsic motivation of people to change behavior using search and resolve ambivalence that its beneficial outcomes have widely been confirmed. This study was carried out to evaluate the effect of motivational interviewing on weight loss in women.
    Methods
    In this randomized clinical trial study, 150 women with overweight and obesity were randomly divided into control, motivational interviewing and motivational interviewing and intention implementation groups. Data were collected through a researcher made questionnaire at baseline and 2 month follow up.
    Results
    The score of protection motivation theory constructs including susceptibility, severity, rewards, self-efficacy, response efficacy and cost were significantly increased in the two intervention groups compared to the control group (P<0.05). Anthropometric characteristics were significantly reduced in the motivational interviewing and motivational interviewing with intention implementation group (P<0.05) in compare to the control group (P<0.05).
    Conclusion
    Motivational interviewing integrated into intention implementation causes weight loss and increase the constructs score in women.
    Keywords: Obesity, Body weight, Motivational interviewing, Women
  • Haratipour H., Hesaraki S., Yahyaei B Page 18
    Background And Objective
    Monosodium glutamate (MSG) is used as a food additive. Several studies have reported the adverse effects of Monosodium glutamate on the testis and brain. This study was performed to determine the effect of Monosodium glutamate in rat cerebellum.
    Methods
    In this experimental study, 24 adult wistar rats randomly allocated into three groups including experiment A, experiment B and control (C). The animals in experiment A and B were received 3g and 6g of MSG thoroughly mixed with their feeds for 14 days, respectively. Animals in control group were received MSG free diet. Food and water for rats to be free in all of experimental time. The rats were sacrificed on fifteen day. The cerebellum dissected and fixed with formalin 10% buffer and stained with hematoxylin and eosin.
    Results
    Disorders and detachment were observed in Purkinje and granular cell layers. Neural cell distribution in granular layer redeuced in the experimental groups. Cellular degenerative changes in the granular layer of the experimental B were more severe than experimental group A. The mean number of neuron of the granular layer in the experimental A, B and control groups were 2750, 2140 and 3150, respectively.
    Conclusion
    The consumption of monosodium glutamate dose dependly causes histopathological changes and reduces the number of the cerebellumllar neurons in adult rat.
    Keywords: Cerebellum, Neuron, Monosodium glutamate, Rat
  • Sadeghinezhad J., Mahmoudi Kordi F. *, Limoei H., Rostami S Page 24
    Background And Objective
    Several studies reported the immunological activity of Lycium barbarum. This study carried out to determine the effect of aqueous extract of fruits of Lycium ruthenicum L. on morphometric and histomorphometric indices in mice lymphatic organs.
    Methods
    In this experimental study, 36 adult mice were randomly allocated into six experimental and control groups. The experimental groups were received Lycium ruthenicum L. fruit aqueous extract in the doses of 50, 100, 200, 400 and 800 mg/kg/bw, daily by feeding tube for 21 days. In the control group animals were recived 100 mg/kg/bw of saline using feeding tube. After the treatment, the relative increase in the body weight, morphometric, histomorphometric and histopathologic indices in thymus, lymph node and spleen were measured.
    Results
    The administration of extract in doses of 50 and 100 mg/kg/bw did not effect on body weight of mice but in the doses of 200, 400 and 800 mg/kg/bw significantly reduced the body weight (P<0.05).Thymus index in 800 mg/kg/bw of extract significantly reduced in comparison with controls (P<0.05). Thickness of thymus medulla in low doses significantly increased while it was not visible in higher doses (P<0.05). Thickness of capsule in lymph node and spleen in dose of 800 mg/kg/bw significantly increased in comparison with control group (P<0.05). Low doses of the Lycium barbarum extract increased stimulation and infiltration of the immune cells and hematopoiesis in the lymphoid organs while in doses of 400 and 800 mg/kg/bw caused pathological changes including fibrosis in capsule, degeneration in follicles and stromal cell apoptosis.
    Conclusion
    Aqueous extract of fruits of Lycium ruthenicum L. in doses of 400 and 800 mg/kg/bw causes histopathological alterations in the lymphoid organs.
    Keywords: Lycium ruthenicum L., Histomorphometry, Histopathology, Thymus, Lymph node, Spleen
  • Momenabadi S., Zahedi Khorasani M. *, Vakili A. Page 32
    Background And Objective
    Several studies have shown that inhalation of Lavandula angustifolia L. (Lavender) reduces hypertension, while systemic effects and mechanism of action of lavender oil on blood pressure is not clear. This study was carried out to evaluate the effect of intravenous and ntraperitoneal injection of Lavandula angustifolia L. oil on normal blood pressure in male rats.
    Methods
    In this experimental study, 70 male Wistar rats were randomly allocated into 10 groups (n=7). Following anesthetizing the animals with sodium thiopental, femoral artery and vein were cannulated respectively for recording blood pressure and injection of Lavandula angustifolia L. oil. Lavender oil or its vehicle (Propylene glycol) was injected by intravenous (25, 50 and 100 mg/kg/bw) or intraperitoneal injection (500mg/kg/bw). For the evaluation of the mechanism of Lavender oil, L-NAME (4mg/kg/bw), atropine (1mg/kg/bw), indomethacin (5 mg/kg/bw) or saline was injected intraperitoneally before intravenous administration of Lavender angustifolia L. oil.
    Results
    Intravenous injection of Lavender oil of 25 and 50 mg/kg/bw reduced arterial blood pressure in compare to control group (P<0.05) and dose of 50 mg/kg/bw was more effective than dose of 25 mg/kg/bw (P<0.05). 100 mg/kg/bw of Lavender angustifolia L. oil caused serious fall of blood pressure and resulted in animal death. Intraperitoneally injection of Lavender angustifolia L. oil at dose of 500 mg/kg reduced arterial blood pressure that this reduction was longer than intravenously administration of Lavender oil (P<0.05). Intraperitoneal injection of L-NAME, atropine or indomethacin had no significant effect on baseline of blood pressure and hypotensive effect of Lavender angustifolia L. oil.
    Conclusion
    Intravenous injection of Lavandula angustifolia L. oil in doses of 25 and 50 mg/kg/bw reduced arterial blood pressure in rat, but intraperitoneally injection of Lavender oil at dose of 500 mg/kg/bw prolonged the reduction of blood pressure in animals.
    Keywords: Lavandula angustifolia L., Blood pressure, Rat
  • Farzanegi P., Habibian M. *, Anvari Sm Page 39
    Background And Objective
    Oxidative stress plays a major role in the structural and functional changes of the myocardium due to diabetes. This study was done to determine the effect of swimming training and arbutin supplement on cardiac antioxidant enzymes and oxidative stress in diabetic rats.
    Methods
    In this experimental study, 42 male Wistar rats were randomly allocated into 6 groups including control, diabetes, Arbutin, diabetes+Arbutin, diabetes+exercise and diabetes+ exercise + Arbutin (combined). Diabetes induced using alloxan (90 mg/kg/bw, intraperitoneally). Arbutin (50 mg/kg/bw, ip) was administered for 5 days a week. The exercise consisted of swimming training at 5 min to 36 min per day, 5 days a week for 6 weeks. Renal Malondialdehyde, catalase level and superoxide dismutase (SOD) activity were evaluated in animals.
    Results
    Diabetes significantly increased cardiac Malondialdehyde level and decreased cardiac SOD activity and catalase level (P<0.05). Six weeks of supplementation with Arbutin, swimming training and combined intervention significantly increased catalas level and superoxide dismutase activity compared to the diabetes group(P<0.05). Malondialdehyde level significantly reduced in combined and exercise groups in comparison with diabetic group (P<0.05).
    Conclusion
    Regular training (swimming) and Antioxidant supplement (Arbutin) protect the cardiac tissue against diabetes-induced oxidative stress through their antioxidants capacity and the combination of the two interventions have synergic effect.
    Keywords: Diabetes mellitus, Arbutin, Aerobic exercise, Malondialdehyde, Superoxide dismutase
  • Tadayoni S., Malekzadeh Shafarodi M., Ghasemi Hamidabadi H., Esmailnejad Moghaddam A., Khalilian A., Rezaei N. Page 46
    Background And Objective
    With respect to the antioxidant role of melatonin and retinoic acid, it seems to be effective both in the maturation and embryonic development. This study was done to investigate the effect of combination of melatonin and All-Trans retinoic acid (RA) on maturation, fertilization and embryonic development of immature mouse oocytes.
    Methods
    In this experimental study, cumulus - oocyte complex (COCs) were recovered from 4-6 week old female mice NMRI and were divided into 6 maturation medium groups including control, sham, experiment 1(melatonin 100 nM, 1 and 2 µM), experiment 2 (retinoic acid 1, 2, 4, 6 µM), experiment 3 (melatonin 2 µM+RA 4 µM), experiment 4 (Mel 100nM + retinoic acid 4µM). The maturation rate was recorded after 24 hours of culture in a humidified atmosphere of 5% CO2 at 37°C. The matured oocytes were fertilized with sperm. Fertilization and embryonic development rates to the blastocyst stage were recorded.
    Results
    Maturation rate in the control and sham groups were 50.6% and 49.4%, respectively. Maturation rate were 54.3%, 54.8%, 59.9% in melatonin group with concentrations of 100 nM, 1 and 2 µM, respectively. Maturation rate were 51.6%, 51%, 59% and 49.6% in t-RA group with concentrations of 1, 2, 4, 6 μM. Maturation rate were 60.4% and 54.2% in the experiment 3 and 4 groups, respectively. The maturation rates in the melatonin 2 µM, retinoic acid 4 µM and experiment 3 significantly increased in compare to control (P<0.05). The embryonic development rate in the melatonin with 100nM concentration and 4 µM of retinoic acid increased significantly compared to controls (P<0.05). Although, embryonic development rate in experiment 3 was higher than control, but lower in compare to melatonin 100 nM and the retinoic acid 4 µM. The embryonic development rate in experiment 4 significantly increased in compare to control (P<0.05).
    Conclusion
    Combination of melatonin and All-Trans retinoic acid in medium culture increase maturation rate and improved embryonic development in dose dependent manner.
    Keywords: Melatonin, Retinoic acid, In, vitro maturation, Immature oocytes, Embryonic development, Maturation rate, Mouse
  • Shahi S., Ebrahimi Vosta Kalaee S., Hami J., Hosseini M., Lotfi N., Afshar M Page 55
    Background And Objective
    Parkinson disease (PD) is the second most common neurologic disorder that results following degeneration of dopaminergic neurons in the pars compacta of substintia nigra (SNc). The 1-methyl-1,2,3,6-tetrahydropiridine (MPTP) is a chemical neurotoxin that widely used in animal models of PD. This study was carried out to evaluate the numerical density of dark neurons (DNs) in the SNc in mice subjected to intraperitoneal and intranasal injection of different doses of MPTP.
    Methods
    In this experimental study, 90 male adult BALB/c mice were randomly allocated into four experimental groups including: group 1 (MPTP was injected via i.p. at the dose of 20mg/kg per 2 hours for 4 times), group 2 (MPTP was injected via i.p. at the dose of 30mg/kg for 5 consecutive days), group 3 (MPTP was injected via i.n. at a single dose of 1mg/kg), group 4 (MPTP was injected via i.n. at a single dose of 1mg/kg), four sham and one normal groups. 20 days after the final injection, the animal's brain were removed and stained by toluidine blue. Numerical density of DNs was counted.
    Results
    Intranasal injection of MPTP significantly increased density of dark neurons in the pars compacta of substintia nigra in compare to intraperitoneally injection of MPTP (P<0.05).
    Conclusion
    Intranasal injection of MPTP is more effective manner to induce degeneration of neurons in substintia nigra in animal model of Parkinson's disease.
    Keywords: Parkinson disease, MPTP, Dark neuron, Substintia Nigra, Intraperitoneal injection, Intranasal injection
  • Eslami R. *, Gharakhanlou R., Kazemi Ar, Dabaghzadeh R. Page 63
    Background And Objective
    Skeletal muscle expresses several neurotrophin and their receptors which providing the basis for neurotrophin signaling within the muscle compartments. This study was done to evaluate the effect of a session of resistance exercise on mRNA expression of NT-3 and TrkC proteins in soleus muscle of Wistar Rats.
    Methods
    In this experimental study, 16 male Wistar rats were randomly allocated into exercise and control groups. The resistance training protocol consisted of climbing a 1-meter–long ladder, with a weight attached to a tail sleeve. Expressions of NT-4/5 and P75, quantitatively were measured using RT-PCR.
    Results
    There was not any significant alteration in NT-3 mRNA in soleus muscle after resistance exercise. However, one session of resistance exercise significantly increased mRNA expression of TrkC (1.7 Folds) in soleus muscle (P<0.05).
    Conclusion
    Resistance exercise increases TrkC expression in soleuse muscle of wistar rats.
    Keywords: Soleus muscle, Resistance exercise, Neurotrophin, 3 (NT, 4, 5), TrkC receptor, Rat
  • Pooladi M., Amiri I., Alizadeh Z., Talebzadeh F., Abbasi Y., Mohammadi Roushandeh A Page 69
    Background And Objective
    Some problems such as low viability and apoptosis after injection to the body because of exposure to toxic factors such as hypoxia, thermal stress, oxidative stress and food deprivation are encountered with stem cell application. It is suggested that preconditioning of the cells with cytotoxic factors before injection could enhance their efficiency. This study was done to determine the mesenchymal stem cell proliferation exposed to hypoxia by cobalt chloride.
    Methods
    In this experimental study, Mesenchymal stem cells were isolated from rat bone marrow and cultured at least for four times. The cells were cultured in 96 well plates and treated with different concentration (0, 5, 10, 20, 50, 70, 90, 100, 120, 150 and 200 µM) of cobalt chloride for 6, 12, 24 and 46 hours. Cell proliferation was detected by MTT assay [3-(4,5-Dimethylthiazol-2-Yl)-2,5-Diphenyltetrazolium Bromide].
    Results
    The cells isolated from bone marrow were propagated easily in culture condition. The cells morphology was not altered after exposure to cobalt chloride. Preconditioning of mesenchymal stem cells with 120 µM for 6 hours, 20µM for 12 and 24 hours and 5µM for 48 hours significantly improved cell proliferation after hypoxia in cell culture (P<0.05).
    Conclusion
    Hypoxia preconditioning increases proliferation of mesenchymal stem cell.
    Keywords: Hypoxia, Cobalt chloride, Stem cells, Cell proliferation, Rat
  • Daryanoosh F. *, Shkibaie M., Zamanie A., Mohammadi M Page 75
    Background And Objective
    Alpha lipoic acid (ALA) is a powerful biological antioxidant which is involved in metabolism and energy production as a co-factor in mitochondrial dehydrogenase enzyme complex. This study was done to evaluate the effect of aerobic exercise and alpha lipoic acid supplement on insulin resistance in females with type 2 diabetes.
    Methods
    In this quasi-experimental study, 44 females with type 2 diabetes divided into four groups including: control, supplementation, training and supplementation + training groups. Patients of supplementation and complex (supplementation + training) groups took three 100mg ALA capsules per day for eight weeks. The training program consisted of 8 weeks and three sessions per week. In each session, the subjects warmed up for 10-15 minutes, ran on a treadmill with the intensity of 40-50% of maximum heart rate for 30 minutes and then cooled down for 5-10 minutes. Blood samples were taken after 12-14 hours fasting in two stages - the beginning and the end of the eighth week.
    Results
    Eight weeks of taking ALA supplements significantly reduced patient's insulin resistance (P<0.05). Eight weeks of running on a treadmill with an intensity of 40-50% of maximum heart rate non-significantly reduced insulin resistance in the training group compared to the controls. In the supplementation + training group a significant reduction of insulin resistance was observed (P<0.05).
    Conclusion
    Alpha lipoic acid supplementation reduces insulin and insulin resistance. While, reduction in fasting blood glucose level causes reduction in insulin resistance in the combination of supplementation and training.
    Keywords: Type 2 diabetic_Alpha lipoic acid_Exercise_Insulin
  • Sattarpour F. *, Ahmadi E., Sadegzadeh S. Page 81
    Background And Objective
    In psychotherapy, mindfulness is intended as a mode promotion of self- awareness think to improve well-being. This study was done to determine the effect of mindfulness training on reduction of depressive symptoms among students.
    Methods
    In this quasi-experimental study, 40 female students with depressive symptoms were divided into mindfulness training and control groups. Subjects in experimental group received training mindfulness-based stress reduction and the control group did not receive any training. Training was performed eight sessions for experimentl group. Subjects completed the beck depression questionnaire prior and after the training.
    Results
    The mean±SD of depression symptoms was 21.10±5.6 but after mindfulness training significantly reduced to 11.5±3.70 (P<0.05).
    Conclusion
    Mindfulness training reduces depression symptoms among female students.
    Keywords: Depression, Teaching mindfulness, Beck depression questionnaire
  • Ghiasi E., Dabbagh Manesh Mh, Daryanoosh F. *, Nazemzadeghan Gh Page 89
    Background And Objective
    Diabetes mellitus is the most common type of metabolic diseases which is characterized with hyperglycemia due to implicit or relative insulin deficiency. Diabetes mellitus is acutely related to obesity. Agouti-related protein (AGRP) has 132 amino acids and increases appetite in humans. This study was done to determine the effect of eight weeks aerobic exercise on plasma level of agouti-related protein, glycated hemoglobin and glucose in non-active type II diabetic women.
    Methods
    In this quasi-experimental study, 30 female diabetic patients were divided into exercise and control groups. The training program was performed 3 sessions a week in course of 8 weeks, each session was last for 60 minutes, and the controls did not have any exercise. The plasma level of agouti-related protein, glycated hemoglobin and glucose were measured.
    Results
    There was no significant alteration in the level of AGRP, HbA1c and glucose in either exercise or control groups. There was no significant relation between AGRP with glucose, AGRP with HbA1c and HbA1c with glucose in the exercise and control groups.
    Conclusion
    Eight weeks of aerobic exercise is not enough for making any changes on plasma level of AGRP, HbA1c and glucose in non-active type II diabetic women.
    Keywords: Diabetes mellitus, Aerobic exercise, Agouti, related protein, Glycated hemoglobin, Glucose
  • Mirbehbahani Nb, Nikyar B., Behnampour N., Rashidbaghan A. *, Kiani M., Nikyar A. Page 96
    Background And Objective
    Deferoxamin is the current “gold standard” chelator in comparison with new chelators. Combined therapy of Deferiprone and deferoxamin reduces the cardiac iron overload in patients with major talassemia. This study was done to evaluate the effect of defriprone-deferoxamine on heart function in patients with major thalassemia.
    Methods
    In this historical cohort study, 8 patients with major beta thalassemia treated by subcutaneous deferoxamine were randomly selected and LVEF (the rate of blood that exited from heart in each beat) and serum ferritin were measeared. The patients were treated by deferiprone (50-100 mg/kg/day) compained with dferoxamine (30-50 mg/kg as 3 times in a week). In the end of each year, LVEF and serum ferritin of patients were measured.
    Results
    The ferritin level changed from 3243.12 in the first year to 2672.75 mg/kg at the end of third year. The mean of LVEF changed from 71.12% to 64.62 %. The correlation of serum ferritin and LVEF only at the end of third year was significant (P<0.05).
    Conclusion
    Combined therapy of deferiprone-deferoxamine during 3 years reduces ferritin and LVEF in patients with major thalassemia.
    Keywords: Thalassemia major, Deferiprone, Deferoxamine, Ferritin, LVEF
  • Jafarzadeh L., Mobedi Z. *, Soleimani A., Ale., Rasool M., Kazemi Vardanjani A. Page 101
    Background And Objective
    Rheumatoid arthritis is a chronic, inflammatory and systemic disease with peripheral, symmetric polyarthritis symptoms. Several genetic, environmental, and immunological factors contribute greatly to the disease pathogenesis. This study was done to evaluate the effect of anti-cyclic citrullinated peptide (anti - CCP) and rheumatoid factor on clinical disease activity index (CDAI) in the patients with rheumatoid arthritis.
    Methods
    This prospective cohort study was done on 64 rheumatoid arthritis patients according to ACR criteria (1978) whom referred to Rheumatology Clinic of Hajar Hospital in Shahrekord, Iran. Patients were clinically examined for primary CDAI and tested for anti - CCP and rheumatoid factor in the prior and six months after the initiation of the study.
    Results
    81.3% and 74% of the patients had high titers of anti – CCP antibody and positive rheumatoid factor, respectively. A non-significant recudtion was observed in intensity of secondary clinical activity of the disease in compare to primary clinical activity in the patients with high antibody titer.
    Conclusion
    This study indicated the important role of rheumatoid factor and anti- CCP antibody in the on time diagnosis of rheumatoid arthritis.
    Keywords: Rheumatoid arthritis, Anti, CCP antibody, Rheumatoid factor, Clinical disease activity index
  • Kosaryan M., Mahdavi Mr *, Jalali H., Roshan P Page 108
    Background And Objective
    The national screening program for G6PD enzyme deficiency is not able to detect all affected neonates. This study was done to compare the fluorescent spot test (FST), decolorization test, and quantitative enzyme assay (QEA) for detecting G6PD enzyme deficiency in neonates.
    Methods
    In this descriptive study, cord blood samples of 365 neonates were collected. Decolorization test, QEA and DNA test was done for each sample. All of the neonates were tested by FST as a part of national screening program on heel-prick blood sample collected on day 3–5 after birth. QEA was considered as the gold standard. According to QEA test results, neonates with <20% and 20–60% of mean normal enzyme activity were considered as total deficient and partial deficient, respectively.
    Results
    Fluorescent spot test detected 13 male neonates with G6PD enzyme deficiency while decolorization test identified 18 male and 1 female neonates. Using QEA, 19 of male and 28 of female neonates with G6PD enzyme deficiency (26 cases with partial and 2 cases with total deficiency) were diagnosed. DNA analysis detected 34 female case as heterozygote and 14 male neonates as hemizygote for the disease.
    Conclusion
    Fluorescent spot test do not have required sensitivity for screening of neonates with G6PD enzyme deficiency. QEA test is recommended to replace the fluorescent spot test in national screening program.
    Keywords: G6PD enzyme deficiency, Fluorescent spot test, Decolorization test, Quantitative enzyme assay, DNA test
  • Esfandiari P., Amani J. *, Imani Fooladi Aa, Forghanifard Mm, Mirhossaini Sa Page 114
    Background And Objective
    Enterotoxigenic Escherichia coli (ETEC) are the most common agent which causes diarrhea, worldwide. ETEC is colonized along the cells and then producing heat-labile (LT) and heat-stable enterotoxigenic which enter into intestinal epithelial cells and causes water and electrolyte loss from intestinal epithelial cells and eventually cause diarrhea.This study was done to detect the heat-labile toxin in Enterotoxigenic Escherichia coli using PCR-ELISA technique.
    Methods
    In this descriptive study, DIG-labeled PCR products were bounded to streptoavidin-coated wells of a microtiter plate and detected by anti-DIG–peroxidase conjugate. The biotin-labeled internal probe was used for verification of PCR products.
    Results
    Heat-labile toxin was detected by PCR-ELISA method. The sensitivity of heat-labile toxin was 1.9 ng. This method did not cross-react with bacteria from this variety.
    Conclusion
    PCR-ELISA method is 100 times more sensitive than conventional PCR method and due to lack of agarose gel and electrophoresis device it can be a good alternative to traditional method.
    Keywords: Enterotoxigenic Escherichia coli, PCR, ELISA, Heat, labile enterotoxin
  • Abesi F., Moudi E. *, Haghanifar S., Najafi M Page 122
    Background And Objective
    Many surgeries are performed on anterior region of mandible. Incisive branch of the inferior alveolar nerve is located in the anterior region of mandible. The identification of various form of nerve is important for diagnosis and treatment plan. This study was carried out to the assessment of visibility and extension rate of incisive branch of the inferior alveolar nerve in cone beam computed tomography (CBCT) imagings.
    Methods
    This descriptive – analytic study was performed on 105 CBCT images. The presences or absence of incisive branch of the inferior alveolar nerve and assessment of visibility and extension rate of mandibular incisive canal were studied.
    Results
    In 79% extension of the incisive branch of the inferior alveolar nerve were observed. 18.07% of extensions were observed in one-side and 78.31% were bilateral. Extension of the incisive branch of the inferior alveolar nerve was observed to central, lateral and canine tooth in 59%, 26.5% and 14.5% respectively. There was no significant relation beween gender and age of subjects with extension of the incisive branch of the inferior alveolar nerve.
    Conclusion
    Regarding the high visibility of the incisive nerve branches in the lower dental CBCT images this method can be used to evaluate the anterior region of mandible.
    Keywords: Inferior alveolar nerve, Cone beam computed tomography
  • Davudi, Asl F., Shahhosseiny Mh *, Keshavarz F. Page 127
    Background And Objective
    Mycoplasma pneumoniae bacteria, is one of the most important factor in causing of respiratory infections. Serological and molecular detection methods have their own limitation. Due to this limitation, the application of these methods in all diagnostic laboratories is not possible. Therefore this study was done to determine the rapid detection of Mycoplasma pneumonia by loop mediated isothermal amplification (LAMP).
    Methods
    In this descriptive laboratory study, nasopharynx samples were collected from 92 patients with atypical pneumonia. DNA sample were extracted by boiling method. Six specific primer pairs were designed for LAMP technique by primer explorer ver 4 software. LAMP product identified by adding SYBR Green. Limit of detection and specificity tests have been done for optimizing LAMP test and optimized test carry out for each sample.
    Results
    The LAMP test was optimized using the large Bst enzyme fragment at 66 degree temperature for 1 hour. The detection limit of the test obtained 1 CFU and the DNA replication does not observed in non of the examined pathogenic factors. Out of 92 clinical samples using LAMP technique, 73 cases were negative (80%) and 19 cases were positive (20%).
    Conclusion
    The loop-mediated isothermal amplification technique is simple, convenient and available method for detection of Mycoplasma pneumoniae.
    Keywords: Atypical pneumonia, Mycoplasma pneumoniae, Loop mediated isothermal amplification