فهرست مطالب

تحقیق در علوم دندانپزشکی - سال سیزدهم شماره 3 (پیاپی 49، پاییز 1395)

مجله تحقیق در علوم دندانپزشکی
سال سیزدهم شماره 3 (پیاپی 49، پاییز 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/07/05
  • تعداد عناوین: 9
|
  • ستاره قناد *، پیمان مهرورزفر، مهدی وطن پور صفحات 109-116
    سابقه و هدف
    یکی از چالش های اساسی در اندودانتیکس، بی حسی مولرهای مندیبل با پالپیت برگشت ناپذیر دردناک می باشد. هدف از این مطالعه مقایسه تاثیر تزریق تکمیلی انفیلتراسیون باکالی و یا لینگوالی آرتیکائین بر میزان موفقیت بی حسی عصب آلوئولر تحتانی در دندان های خلفی بیماران با پالپیت برگشت ناپذیر دردناک بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه کارآزمایی بالینی کنترل شده و دو سویه کور تعداد 160 دندان مولر اول یا دوم دارای پالپیت برگشت ناپذیر دردناک،بر اساس معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند.همه ی افراد تزریق بلاک عصب آلوئولر تحتانی با لیدوکائین 2% و اپی نفرین100000/1 دریافت کردند.پس از گذشت 15 دقیقه دندان هایی که به تست سرما پاسخ منفی دادند در یکی از چهار گروه دریافت کننده تزریق مکمل با آرتیکایین 4 درصد و اپی نفرین 100000/1 به این شرح گروه قرار گرفتند:1)شاهد(بدون مکمل)، 2) انفیلتراسیون باکالی 3) انفیلتراسیون لینگوالی 4) انفیلتراسیون باکالی_لینگوالی.شدت درد بیمار بر اساس معیار HP-VAS (170-0 میلی لیتر) در حین تهیه حفره دسترسی، در هنگام ورود به پالپ چمبر و ورود به داخل کانال ثبت گردید.جهت تجزیه و تحلیل آماری آزمون های T-test، Chi-square و kruskal-wallis انجام شد.
    یافته ها
    تفاوت معنی داری از لحاظ شدت درد بین گروه ها مشاهده نشد. (05/0
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد تزریق مکمل انفیلتراسیون باکالی_لینگوالی باعث افزایش موفقیت بی حسی دندان های مولر مندیبل دارای پالپیت برگشت ناپذیر دردناک می شود. با این وجود هیچ کدام از روش ها موفقیت بی حسی 100 درصد نشان ندادند.
    کلیدواژگان: بی حسی انفیلتراسیون، آرتیکائین، پالپیت، بی حسی عصب آلوئولر تحتانی، تزریق مکمل
  • امیر افشارنجات، مجید شربتداران، مهندس همت قلی نیا، حمید عباس زاده * صفحات 117-121
    سابقه و هدف
    اهمیت دیسپلازی دهان از این جهت است که درصدی از این ضایعات می توانند به سمت سرطان پیشروی کنند. با توجه به تحقیق انجام شده در سرطان پوست، به نظر می رسد فاکتور کمپلمان I در پیشرفت کارسینوم سلول سنگفرشی نقش دارد. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی بیان ایمونوهیستوشیمیایی فاکتور کمپلمان I بین مخاط دیسپلاستیک و نرمال دهان بود .
    مواد و روش ها
    در این مطالعه ی موردی- شاهدی، جامعه مورد مطالعه شامل بلوک های پارافینه مربوط به 30 نمونه مخاط دیسپلاستیک دهانی و 30 نمونه مخاط نرمال دهانی (به عنوان گروه کنترل) بود. مقاطع 4 میکرونی از بلوکها تهیه و به روش ایمونوهیستوشیمی با آنتی بادی فاکتور کمپلمان I در آزمایشگاه پاتولوژی رنگ آمیزی شدند. در این بررسی درصد سلولهای رنگ شده و شدت رنگ پذیری آنها مورد توجه قرار گرفت. و با آزمون MANN-U-WHITNEY مورد قضاوت آماری قرار گرفت. سطح معنی داری 05/0> P در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    25 مورد از نمونه های مخاط نرمال و 20 مورد از نمونه های مخاط دیسپلاستیک با این آنتی بادی رنگ نگرفتند. میانگین درصد سلول های رنگ گرفته در مخاط نرمال 1/4±5/1درصد و در مخاط دیسپلاستیک 7/6±16/4 درصد بود. (1/0 >P) بین مخاط نرمال و دیسپلاستیک دهان به لحاظ میانگین درصد سلول های رنگ شده، تفاوت آماری معناداری وجود نداشت. طبقه بندی نیمه کمی درصد سلول های رنگ گرفته نیز تفاوت آماری معنی داری بین مخاط دیسپلاستیک و نرمال دهان نشان نداد. به لحاظ شدت رنگ پذیری نیز تفاوت آماری معنی داری بین مخاط دیسپلاستیک و نرمال دهان مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد در شروع تغییرات پیش بدخیم در سلولهای مخاطی نقش فاکتور کمپلمان I محدود است. این امر در سایر ضایعات فکی- صورتی با قابلیت رشد فزاینده و تخریب موضعی نیز توسط سایر مارکرها به اثبات رسیده است.
    کلیدواژگان: دیسپلازی، مخاط دهان، فاکتور کمپلمان I
  • نیلوفر بهرامیان *، محمد عطایی، محمدرضا نعیمی جمال صفحات 122-128
    سابقه و هدف
    امروزه کاربرد کامپوزیت های دندانی تقویت شده با الیاف در مواد دندانی رو به گسترش است. در این مطالعه، اثر افزودن درصدهای متفاوت الیاف و نانوذرات بر خواص خمشی و چقرمگی شکست کامپوزیت های دندانی تقویت شده با الیاف بررسی شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی- آزمایشگاهی، رزین مورد استفاده در کامپوزیت ها مخلوط 2و2- بیس- ] 4- (متاکریل اکسی پروپوکسی)- فنیل[- پروپان (Bis-GMA) و تری اتیلن گلیکول دی متاکریلات (TEGDMA) با نسبت وزنی 70 به 30 بود و از الیاف اصلاح شده پلی اتیلن با وزن مولکولی بسیار بالا (UHMWPE) به عنوان تقویت کننده استفاده شد. استحکام و مدول خمشی کامپوزیت ها، روی نمونه هایی به ابعاد mm2×mm2×mm25 با آزمون خمش سه نقطه ای به دست آمد و چقرمگی شکست نمونه ها به روش خمش سه نقطه ای نمونه با تک شکاف در لبه تعیین شد. برای ارزیابی اثر درصد الیاف بر خواص مکانیکی، از سه درصد حجمی (41%، 33% و 25%) استفاده شد و برای مطالعه اثر افزودن نانوذرات، نانوذرات فیوم سیلیکای اصلاح شده در درصدهای وزنی (15%، 10% و 0%) به کامپوزیت اضافه شد. توزیع نانوذرات به وسیله میکروسکوپ الکترونی عبوری مطالعه شد. نتایج از طریق آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون تکمیلی توکی در سطح معناداری 5%، بررسی شد.
    یافته ها
    استحکام خمشی، مدول خمشی و چقرمگی شکست نمونه ها با افزایش درصد الیاف از 25% حجمی به 41% حجمی به صورت معنادار (05/0˂ p) افزایش می یابد. (استحکام خمشی(MPa 2/22±7/225)، مدول خمشی GPa1/5±225/45) و چقرمگی شکست (MPa.m1/2 3/1±832/6). همچنین افزایش 10% و 15% وزنی نانوذرات کاهش معنی دار (05/0˂ p) استحکام خمشی کامپوزیت را نشان می دهد.
    نتیجه گیری
    با افزایش درصد الیاف خواص خمشی و چقرمگی شکست کامپوزیت های تقویت شده با الیاف افزایش می یابد. همچنین چگونگی توزیع و پخش نانوذرات در تعیین خواص مکانیکی نهایی کامپوزیت های هیبریدی تاثیر گذار است.
    کلیدواژگان: کامپوزیت دندانی، رزین Bis، GMA، پلی اتیلن با وزن مولکولی بسیار بالا، الیاف، نانوذرات
  • شمس الملوک نجفی، بهزاد سالاری * صفحات 129-135
    سابقه و هدف
    دنچر استوماتیت پاسخ التهابی مزمن مخاط دهان به محرک های آسیب رسان می باشد. این ضایعه به عنوان شایع ترین درگیری مخاطی در افراد استفاده کننده از دندان های مصنوعی(دنچر) شناخته شده منشا عفونی این ضایعه بیشتر به خانواده کاندیدا (مخصوصا کاندیدا آلبیکانس) نسبت داده شده است. این مطالعه به منظور اثر کلرهگزیدین بر روی کلونی های کاندیدا آلبیکانس و مقایسه آن با نیستاتین به عنوان داروی انتخابی در درمان دنچر استوماتیت انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به روش تجربی-آزمایشگاهی انجام شد. سه غلظت از کاندیدا آلبیکانس (105،106،107 CFU/mL) تهیه شد. کلرهگزیدین و نیساتین به صورت جداگانه به هر یک سه غلظت اولیه کاندیدا آلبیکانس اضافه شدند و در زمان های1، 2 ، 3 و 4 دقیقه مورد نمونه برداری و کشت قرار گرفتند (10 بار نمونه گیری برای هر زمان). در گروه کنترل، استریل سالین به هر کدام از سه غلظت اولیه کاندیدا اضافه شد و فرایند، تکرار شد. در نهایت تعداد کلونی های رشد کرده کاندیدا آلبیکانس در هر کدام از360 پلیت کشت داده شده شمارش و توسط آزمون های آماری Kruskal-Wallis، Post Hoc Testsو Friedman Test تحلیل شدند.آستانه معنا داری در این مطالعه 05/0 در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    کلرهگزیدین در غلظت های 105و 106 CFU/mL ، اثر ضد کاندیدیایی مشهودی از خود نشان داد. در این دو غلظت کلرهگزیدین اثر ضد کاندیدایی تقریبا مشابهی با نیستاتین داشت. در غلظت اولیه 107 از کاندیدا آلبیکانس، نیستاتین به صورت معنا داری موثرتر از کلرهگزیدین بود. هر دو ماده در تمامی غلظت ها نسبت به گروه کنترل اثر ضد کاندیدایی بیشتری داشتند.
    نتیجه گیری
    کلرهگزیدین در شرایطی که غلظت اولیه یا به عبارتی عفونت کاندیدایی کم تا متوسط بود، اثر ضد کاندیدایی مشابه با نیستاتین دارد.
    کلیدواژگان: کلرهگزیدین، نیستاتین، کاندیدا آلبیکانس، دنچر استوماتیت
  • علیرضا دانش کاظمی، نجمه جوهر *، عبدالرحیم داوری، راحله سادات میرسیفی نژاد نایینی، لاله داودی صفحات 136-142
    سابقه و هدف
    توجه به زیبایی دندان ها هر روزه افزایش می یابد. با گذشت زمان مواد ترمیمی کامپوزیتی دچار تغییر رنگ می شوند و استفاده از درمان بلیچینگ یکی از راه های موثر در رفع تغییر رنگ ترمیم های کامپوزیتی است. این مطالعه به هدف بررسی تغییر رنگ 4 نوع کامپوزیت پس از درمان Office Bleaching با هیدروژن پراکساید 40% انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی- آزمایشگاهی از هر کامپوزیت (Z100،Z250،Z350،P90) تعداد 24 دیسک کامپوزیتی به ابعاد 3×8 میلی متر تهیه گردید. نمونه ها به مدت 4 هفته مراحل Aging و staining را سپری کرده سپس به میزان 5000 سیکل در دستگاه Thermocycling قرار گرفتند. نمونه ها شماره گذاری شده و رنگ اولیه ثبت شد. سپس نمونه های هر کامپوزیت به دو زیرگروه 12 تایی تقسیم شدند و هر زیرگروه در معرض درمان بلیچینگ متفاوتی شامل: 1-گروه کنترل بدون درمان 2-هیدروژن پراکساید 40%(Office B.) قرار گرفتند از درمان 14 روزه کامپوزیت ها، ثبت رنگ ثانویه و محاسبه تغییرات رنگ انجام شد. داده های حاصل با آزمون های آماری ANOVA و Tukey آنالیز شدند و سطح معناداری برابر 05/0 تعیین شد.
    یافته ها
    میزان تغییر رنگ پس از Office Bleaching در نمونهن های Z100، Z250، Z350 و P90 به ترتیب (68/2±04/16)، (43/3±13/21(، (26/2±61/16) و (36/2±53/7) بوده نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی داری داشت. (05/0 P< تغییر رنگ در کامپوزیت Z250 نسبت به سایر کامپوزیت ها تفاوت معنی داری داشت. (000/0>P)
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد Office Bleaching موجب تغییر رنگ انواع کامپوزیت دارای رنگدانه می گردد و بیشترین تاثیر در این زمینه بر روی کامپوزیت Z250 می باشد.
    کلیدواژگان: کامپوزیت رزین، سفید کردن دندان، هیدروژن پراکساید، Aging، تغییر رنگ دندان
  • احمدرضا طلایی پور، لادن حافظی، فریدون میانجی، ساناز حیدرخان طهرانی* صفحات 143-148
    سابقه و هدف
    امروزه جهت رسیدن به طرح درمان جامع و تشخیص صحیح، تجویز رادیوگرافی به تعداد مناسب از یک طرف و حفظ اصول حفاظت بیماران در برابر اشعه غیر ضروری چالش بزرگ پیش روی دندانپزشکان می باشد این مهم در درمان های جامعی چون ارتودنسی و جراحی های بازسازی ناحیه فک و صورت اهمیت بیشتری پیدا می کند. لذا اندازه گیری مقادیر دوز دریافتی ارگان های حیاتی حین تصویر برداری های مختلف دندانپزشکی و مقایسه آنها با هم امروزه مورد توجه قرار گرفته است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی دوزیمترهای کالیبره شده TLD(Thermoluminiscent dosimeter) در 12 ارگان مختلف فانتوم قرارداده شد و تحت تصویربرداری های دیجیتال پانورامیک،لترال سفالومتری، سری کامل پری اپیکال field of view ماگزیلوفاسیال CBCT با دو دستگاه مختلف قرار گرفت. جهت پایایی، دوزیمتری سه بار انجام شد و نتایج پس از محاسبه میانگین و انحراف معیار با آزمون ANOVA آنالیز شدند.
    یافته ها
    بیشترین دوز جذبی مربوط به غده بزاقی تحت فکی راست با دستگاه CBCT ASAHI به میزان4997 میکروسیوت و سپس مغز استخوان راموس راست با همان دستگاه بوده و کمترین دوز متعلق به لوب فرونتال مغز با رادیوگرافی دیجیتال داخل دهانی به میزان16 میکروسیوت بود. در مجموع دوز جذبی در دستگاه ASAHIبیشتر از NEWTOMبود. همچنین دوز جذبی در اسکنرهای CBCT بیشتر از تصویربرداری دیجیتال خارج دهانی و دیجیتال داخل دهانی بود. (001/0>P)
    نتیجه گیری
    دوز جذبی اندامها در سر و گردن حین تصویربرداری باFOV(Field of View) بزرگ CBCT بیشتر از تصویربرداری های دیجیتال خارج دهانی و دیجیتال داخل دهانی می باشد.
    کلیدواژگان: رادیوگرافی دندانی، ConeBeamCT، اندازه گیری دوز جذبی
  • مراد صدقیانی، سعید نعمتی انارکی، رامین ماهری * صفحات 149-155
    سابقه و هدف
    با توجه به اهمیت پلی مریزاسیون و خلاء اطلاعات در مورد مقایسه سه دستگاه لایت کیور متداول کشور و به منظور مقایسه تاثیر سه نوع دستگاه لایت کیور بر درجه پلی مریزاسیون سه نوع کامپوزیت Bulk fill در سطح و عمق این مطالعه انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی- آزمایشگاهی از 3 نوع دستگاه لایت کیور شامل Astralis 7 (هالوژن) Pen Cure(LED نسل دوم) و Blue phase N(LED نسل سوم) و سه نوع کامپوزیت Bulk fill شاملTetric Evocerambulk fill (Ivoclar) - Filtek Bulk fill (3M) ، X-trafill (VOCO) استفاده شد.
    سیلندرهای کامپوزیتی به قطر 5 میلی متر و ضخامت 4 میلی متر تهیه و سپس توسط دستگاه های لایت کیور طبق دستور کارخانه سازنده کیور شدند. (روی سطح کامپوزیت ها قبل از کیور کردن با یک نوار سلولوئیدی شفاف جهت جلوگیری از تشکیل لایه محافظ اکسیژن(inhibited layer) پوشانده شد. سپس نمونه ها 24 ساعت در آب 37درجه سانتی گراد و در انکوباتور بدور از نور محیط نگه داری شد. و بعد از 24 ساعت میزان درجه پلی مریزاسیون سطح فوقانی و تحتانی (4 میلی متری) نمونه ها توسط دستگاه FTIR اندازه گیری شد. داده ها با آنالیز آماری Kruscall –wallis و Mann-U-Whithney مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که میزان درجه پلی مریزاسیون ناشی از کیور شدن توسط هر 3 دستگاه Blue phase N (LED III) PEN Cure (LED II) – Astralis7 (QTH) در سطح هر سه نوع کامپوزیت Bulk fill مورد استفاده تفاوت معنی داری با هم نداشتند. (2/0>P) اما میزان درجه پلی مریزاسیون سطح تحتانی (4 میلی متری) هر سه نوع کامپوزیت که با (LED lll) (QTh) کیور شده بودند به طور معنی داری بیشتر از کامپوزیتهای کیور شده با (LED II) بودند. (001/0>P) ضمنا میزان درجه پلی مریزاسیون سطوح فوقانی و تحتانی کیور شده با هر سه نوع دستگاه لایت کیور (LED III) (LED II) (QTH) قابل قبول و بالاتر از حد پایه درجه پلی مریزاسیون (55%=DC) بود.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که هر سه نوع کامپوزیت Bulk fill مورد مطالعه توسط هر سه نوع دستگاه لایت کیور هالوژن –LED نسل دوم و LED نسل سوم هم در سطح و هم در عمق 4 میلی متری به میزان قابل قبول از نظر کلینیکی کیور شدند.
    کلیدواژگان: لایت کیور (QTH)، LED، درجه پلی مریزاسیون، کامپوزیت رزین، FTIR
  • مراد صدقیانی، کیوان ساعتی، سولماز مویدی، سمیه رضایی * صفحات 156-162
    سابقه و هدف
    یکی از مشکلات دندانپزشکی ترمیمی کاهش کیفیت کامپوزیت ها در معرض مواد غذایی و بزاق و بر هم کنش این مواد می باشد، بنابراین تحقیق حاضر با هدف تعیین تاثیر محلول مشابه غذایی هپتان بر روی ریزسختی چهار نوع کامپوزیت Z250، Z350XT، P60 وP90 انجام شده است.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق تجربی- آزمایشگاهی از هر نوع کامپوزیت 20 دیسک با ارتفاع 2 و قطر 5 میلیمتر ساخته شد، نمونه ها به مدت 40 ثانیه توسط دستگاه لایت کیور LED با شدت 1000 میلی وات بر سانتیمتر مربع پلیمریزه شدند و بلافاصله زیر اسپری آب به وسیله دیسک های اکسید آلومینیوم به ترتیب از زبر تا خیلی نرم پرداخت شدند. این نمونه ها در مخزن ضد نور حاوی آب مقطر به مدت 24 ساعت در دمای 37 درجه سانتیگراد ذخیره شده، سپس نمونه های هر کامپوزیت به صورت تصادفی به دو گروه ده تایی تقسیم شدند و ریزسختی تمام نمونه ها در دستگاه سختی سنجی ویکرز اندازه گیری شد. در ادامه یک گروه ده تایی از نمونه ها در آب مقطر به عنوان گروه شاهد و گروه ده تایی دوم در محلول هپتان (دمای 37 درجه سانتیگراد) به مدت 7 روز قرار گرفتند و سپس ریزسختی نهایی اندازه گیری شد. از روش آماری ANOVA و آزمون تکمیلی Tukey و سطح معنی داری (05/0>p) برای تحلیل داده ها استفاده شد.
    یافته ها
    ریزسختی سطحی نهایی تمامی کامپوزیت ها بعد از قرارگیری در آب مقطر افزایش پیدا کرد. میزان ریزسختی نهایی نسبت به اولیه در هر 4 نوع کامپوزیت تفاوت معنی دار با یکدیگر داشت. (05/0>P) میزان ریزسختی نهایی نسبت به اولیه در محلول هپتان در کامپوزیت P90 افزایش پیدا کرد و این تفاوت معنی دار بود. (01/0= P) در سه کامپوزیت دیگر هم ریزسختی نهایی نسبت به اولیه در محلول هپتان افزایش داشت ولی این تفاوت معنی دار نبود. (05/0
    نتیجه گیری
    ریزسختی کامپوزیت های مورد آزمایش بعد از قرارگیری در محلول مشابه غذایی هپتان و آب مقطر افزایش می یابند و میزان این افزایش به نوع کامپوزیت و محیط نگهداری مرتبط است.
    کلیدواژگان: کامپوزیت رزین، ریزسختی، محلول مشابه غذایی، هپتان
  • سید حسین حسینی زارچ، آدینه جوادیان لنگرودی *، حامد ابراهیم نژاد، مریم رجبی، سعیده ابراهیمی صفحات 163-166
    سابقه و هدف
    نقص استخوانی استفنه یافته ای نادر و فاقد علامت در تصاویر رادیوگرافی می باشد. کیست استفنه مربوط به غده بزاقی پاروتید یافته بسیار نادری است که می تواند در سمت باکال یا لینگوال راموس واقع شود.
    گزارش مورد : در کلیشه پانورامیک یک مرد 37 ساله بطور تصادفی دو رادیولوسنسی با حدود مشخص در بالای زاویه فک تحتانی و ابتدای راموس صعودی سمت چپ کشف شد. در تصاویر اگزیال و کرونال CBCT پلیت کورتیکال باکال پرفوره شده و این دو نقص استخوانی بیش از نیمی از ضخامت استخوان را درگیر کرده بودند. بر مبنای نمای رادیوگرافیک و عدم تغییر سایز ضایعه در فالوآپ های 6 ماهه و یکساله، ضایعه نقص استخوانی استفنه تشخیص داده شد.
    نتیجه گیری
    نماهای ناشایع نقص استخوانی استفنه، بویژه انواع مرتبط با پاروتید، بایستی مد نظر رادیولوژیست قرار گیرد تا از تفسیر اشتباه جلوگیری شود.
    کلیدواژگان: غده پاروتید، کیست استخوانی، توموگرافی کامپیوتری با اشعه مخروطی
|
  • Dr S. Ghannad *, Dr P. Mehrvarzfar, Dr M. Vatanpour Pages 109-116
    Background and Aim
    One of the most important challenges in Endodontics is to achieve a successful anesthesia in mandibular molars with symptomatic irreversible pulpitis. The purpose of this study was to compare the anesthetic efficacy of buccal and/or lingual supplementary injections of Articaine in mandibular molars with symptomatic irreversible pulpitis
    Material &
    Methods
    In this prospective, randomized, double blind, clinical trial study, one hundred sixty first and second molars with symptomatic irreversible pulpitis were selected based on included and excluded criteria. Initially all samples received IANB by using 2% lidocaine with 1:100,000 epinephrine. After 15 minutes the teeth were negatively responded to cold test received supplementary injections by using 4% Articaine with 1:100,000 epinephrine as following groups: 1) control(without supplementary injection) 2) buccal infiltration 3) lingual infiltration 4) buccal_lingual infiltration. Intensity of pain was assessed based on HP-VAS (0-170 mm) in different intervals including access cavity preparation, pulpotomy and pulpectomy. All data were statistically analyzed using Chi-square, T-test and Kruskal-wallis.
    Result
    There is no statistical differences regarding intensity of pain among all groups (P>0/05). However in first molar both buccal and buccal_lingual supplemental infiltrations were significantly more successful than controls (P=0.02 and P=0.005, respectively). In addition buccal_lingual supplemental infiltration in second molars showed higher success compare to control. (P=0.005)
    Conclusion
    It seems that a new approach of buccal_lingual infiltration of Articaine may improve the anesthesia in mandibular molars with symptomatic irreversible pulpitis.However, none of the above methods reach to 100% success.
    Keywords: infiltration anesthesia, Articaine, pulpitis, inferior alveolar nerve block, supplementary injection
  • Dr A. Afsharnejat, Dr M. Sharbatdaran, Eng H. Gholinia, Dr H. Abbaszadeh* Pages 117-121
    Background and Aim
    The importance of oral dysplasia is in this regard that a percentage of these lesions can progress to cancer. According to the research on cutaneous squamous cell carcinoma, complement factor I may play a role in progression of squamous cell carcinoma. The aim of present study was to evaluate immunohistochemical expression of complement factor I between normal and dysplastic oral mucosa.
    MATERIAL &
    Methods
    In this case-control study, studied group was consisted of paraffin-embedded tissue blocks of 30 dysplastic oral mucosa samples and 30 normal oral mucosa samples (as control group). 4 μ sections were prepared from tissue blocks and stained with complement factor I antibody at pathology laboratory using immunohistochemistry technique. In this study, percentage of stained cells and staining intensity of them was considered and data analyzed by Mann-U-Whitney test. Significancy level was set as P-value of lower than 0.05.
    Result
    25 cases of normal mucosal samples and 20 cases of dysplastic mucosal samples didn’t stain with this antibody. Mean percentage of stained cells in normal mucosa was 1.5±4.1 and in dysplastic mucosa was 4.16±6.7. (p
    Conclusion
    According to immunohistochemical expression of complement factor I didn’t have significant difference between normal and dysplastic oral mucosa, it seems that this factor don’t play a role in initiation of carcinogenesis.
    Keywords: dysplasia, oral mucosa, complement factor I
  • Dr N. Bahramian *_Dr M. Atai_Dr M. R Naimi_Jamal Pages 122-128
    Background and Aim
    Fiber reinforced composite (FRC) has become a considerable material in restorative dentistry. In this work the effect of different UHMWPE fiber content and fumed silica nanoparticle incorporation on the flexural properties and fracture toughness of UHMWPE fiber-reinforced dental composite was studied.
    Materials And Methods
    FRC used in this experimental study, was made of BisGMA/TEGDMA (70/30) resin and silanized corona treated UHMWPE fibers. The flexural strength and flexural modulus of the FRCs were determined on 2 mm×2 mm×25 mm specimens. The fracture toughness (the critical stress intensity factor, KIC) of the composites was also evaluated using a three-point single edge notch beam (SENB) bending technique. To investigate the effect of fiber content on mechanical properties, three different fiber volume fraction (41%, 33% and 25%) were used. Treated nanosilica filler with different weight percentage (0wt%, 10 wt% and 15 wt%) were added to composite samples to evaluate the effect of nanoparticle incorporation on mechanical properties. The nanoparticles distribution was studied by transmission electron microscopy (TEM). The results were submitted to statistical analysis through ANOVA complemented by Tukey’s test at a significance level of 5%.
    Results
    The results show that flexural strength, flexural modulus and fracture toughness of the samples increases with increase in the fiber percentage and this increasing in FRC is significant (P˂0.05), (flexural strength (225.7±22.2 MPa), flexural modulus (45.225±5.1 GPa), fracture toughness (6.832±1.3 MPa.m1/2). Nanoparticles incorporation (10%wt, 15%wt) show significant reduction (P˂0.05) in flexural strength of the composites.
    Conclusion
    Fracture toughness and flexural properties of FRC increase with increasing fiber content. Also nanoparticles distribution and dispersion are two important factors to determine mechanical properties of hybrid composites.
    Keywords: dental composites, Bis, GMA, UHMWPE, fiber, nanoparticles
  • Dr Ar Danesh Kazemi, Dr N. Johar *, Dr A. Davari, Dr Rs Mirseifi Nejad Nayini, Dr L. Davoodi Pages 136-142
    Background and Aim
    Esthetic attention of teeth is increasing, nowadays. After aging, restorative composite materials lead to discoloration and bleaching is one of the effective ways to eliminate of restorative composite discolorations. The aim of this study was to investigate discoloration after office bleaching with Hydrogen peroxide 40%.
    Materials And Methods
    in this experimental in vitro study, From each composite (Z100, Z250, Z350, P90) A total of 24 composite discs were prepared with dimensions of 3 * 8. Aging and staining process is done for samples in 4 weeks, then spent the 5000 cycle in Thermocycling devices. The samples are numbered and base line color of each composite is record. Samples were divided into two subgroups with 12 member, and each subgroup exposed to different treatment: 1- untreated control group 2- hydrogen peroxide 40% (Office B.). After 14 days of treatment Composite recorded secondary colors and color changes were calculated. The data were analyzed by ANOVA and Tukey and a significance level of 0.05 was determined.
    Results
    Discoloration after bleaching in composite Z100, Z250, Z350 and P90 were (16.04±2.68), (21.13±3.43), (16.61±2.26) and (7.53±2.36), respectively which had significant difference with control group. (p
    Conclusion
    office bleaching causes significant color change in the all types of stained composites and The greatest effect was on the Z250.
    Keywords: composite resin, bleaching, Aging, Hydrogen peroxide, tooth discoloration
  • Dr Ar Talaiepour, Dr L. Hafezi, Dr F. Mianji, Dr S. Heidarkhan Tehrani* Pages 143-148
    Background and Aim
    Accurate radiographic images are necessary for correct diagnosis and appropriate treatment plan. In patients with permanent teeth and is scheduled to receive comprehensive orthodontic treatment with full band and bracket setup, full mouth intraoral radiographic examination is recommended. Panoramic and lateral cephalometry radiographics are also among documents of patients which it refers as ORD or Orthodontic Radiographic Documentation. Due to reliable 3D images of CBCT, high geometric accuracy and reduce errors in linear and angular measurements , most recently its application in the field of dentistry, such as the use of implants, oral and maxillofacial surgery, orthodontics and endodontics is on the rise, so knowing the dose of target organs in different imaging modalities is essential.
    Method and materials:In this experimental study, calibrated TLD (thermoluminescence dosimeter) was placed in 12 different phantom organ .Then digital panoramic imaging, lateral cephalometry,full mouth periapical and large FOV of two different CBCT units was applied. For reliability of the study, dosimetry was performed three times and then mean and standard deviation of the results were calculated and were analyzed with ANOVA statistical test.
    Results
    The highest absorbed dose was the right sub mandibular salivary glands with CBCT ASAHI by 4997 svμ followed by right ramus bone marrow with the CBCT ASAHI, and the lowest dose belongs to the frontal lobe of brain with digital intra-oral radiography which was 16 svμ. Totall, obtained absorbed dose for ASAHI CBCT was more than NEWTOM CBCT. The absorbed dose for CBCT scanners were higher than digital intra-oral and extra-oral imaging.
    Conclusion
    Absoreb organs dose in the head and neck with large FOV of CBCT imaging is more than digital intra-oral and extra-oral imaging. But when the additional information and detailed of CBCT is necessary for diagnosis and appropriate treatment plan , if it is possible, the ALADA should be consider while obtaining the scan.
    Keywords: ConeBeam CT, dosimetry radiation, dental radiography
  • Dr M. Sadaghiani, Dr K. Saati, Dr S. Moayedi, Dr S. Rezae* Pages 156-162
    Aim and
    Background
    One of the problems encountered in the restorative dentistry is the degradation of composites in the presence of foods, saliva, and their interaction. In view of that, this study evaluates the effect of Heptane food simulating liquid on the micro-hardness of four different Z250, Z350XT, P60, and P90 composites.
    Materials And Methods
    In this experimental-in vitro study, 20 disks of 2 mm in height and 5 mm in diameter are prepared from each composite (leading to a total number of 80 samples). Using an LED light cure unit, the specimens are carefully polymerized for 40 seconds under a 1000 mw/cm2 light radiation and then immediately polished under water spray by means of subsequent application of coarse to super-fine aluminum oxide disks. These samples are immersed in a 37ºC distilled water dark tank for 24 hours. Next, samples of each composite are randomly put into two equal groups of ten. The micro-hardness of each sample is then measured in a Vickers microhardness testing machine. Next, keeping temperature at 37 ºC, the first (control) group and the second (test) group are immersed for 7 days in distilled water and Heptane food simulating liquid, respectively, and the micro-hardness is re-evaluated for each disk. Finally, the recorded data are analyzed using one-way analysis of variance (ANOVA) and Tukey's multiple comparison tests with significance level of lower than 0.05 in SPSS V20 software.
    Results
    It is found that immersing composite disks in distilled water meaningfully increases the micro-hardness of samples ( P0.05).
    Conclusions
    The micro-hardness of samples is increased in the presence of both distilled water and Heptane food simulating liquid but the amount of this increase totally depends on the type of composite and also the sample storage environment.
    Keywords: Composite resin, Micro, hardness, Food Simulating Liquid, Heptane
  • Dr Sh Hoseini Zarch, Dr A. Javadian Langaroodi *, Dr H. Ebrahimnejad, Dr M. Rajabi, Dr S. Ebrahimi Pages 163-166
    Background
    Stafne bone defect is a rare asymptomatic finding in radiographs. Parotid Stafne cysts are very scarce and can be located on buccal or lingual aspect of mandibular ramus.
    Case report: Two well-defined radiolucent lesions were found incidentally on the panoramic radiograph of a 37 year old man. The lesions were located on the buccal side of left mandibular ramus above the lower jaw angle. CBCT showed buccal cortical plate perforation and involved more than half diameter of bone structure. No change in the size of lesion was noticed in the six-month and one-year follow-ups.
    Conclusions
    Infrequent Stafne bone defect appearances (especially parotid related Stafne cysts) should be considered to prevent misdiagnosis.
    Keywords: Parotid gland, Bone cysts, Cone, Beam Computed Tomography