فهرست مطالب

یافته های نوین زمین شناسی کاربردی - پیاپی 6 (پاییز و زمستان 1388)

مجله یافته های نوین زمین شناسی کاربردی
پیاپی 6 (پاییز و زمستان 1388)

  • تاریخ انتشار: 1388/12/20
  • تعداد عناوین: 7
|
  • کورش شیرانی، عبدالله سیف صفحه 1
    رسوبات دونین فوقانی در شمال شرق اصفهان (غرب روستای چاریسه) از دو واحد سنگ چینه ای پادها و بهرام تشکیل یافته اند. ضخامت رسوبات سازند پادها 237 متر و سازند بهرام 492 متر اندازه گیری شده است. در ناحیه مورد مطالعه سازند جمال با سن پرمین به صورت ناپیوسته بر روی رسوبات سازند بهرام قرار می گیرد. بر اساس سن میکروفسیل ها و مقایسه آن با سن پیشنهادی بوسیله ماکروفسیل جانوری (براکیوپودها) به ترتیب سن فرازنین و فامنین (دونین فوقانی) برای سازند پادها و بهرام پیشنهاد گردیده است.
    با مطالعه برش های نازک و تعیین میکروفاسیس های رسوبی به طور کلی چهار نوع محیط رسوبی شامل دریای باز، سد یا بار، لاگون و پهنه کشندی تعیین شده است. هم چنین محیط رسوبی سنگ های مطالعه شده شباهت فراونی با محیط های کربناته عهدحاضر مثل خلیج فارس دارد.
    این سنگ ها در محیط دریایی کم عمق در پلاتفرم اپی کنتیننتال حاشیه قاره ای تشکیل شده اند. پلاتفرم کربناته دریای دونین فوقانی در ناحیه مورد مطالعه از نوع رمپ هموکلینال بوده است. تغییرات عمودی میکروفاسیس ها و منحنی تغییرات عمق مربوط به آن، یک چرخه پس رونده را برای رسوبات پادها و دو سیکل پیش رونده را برای رسوبات سازند بهرام ارائه می دهد که حاوی چندین چرخه پسرونده وپیشرونده کوچکتر در مقیاس میلیون سال هستند. سیکل اصلی، ناشی از فاز کششی ناحیه ای و تغییرات ائوستاتیک جهانی است که ظاهرا«در اثرپائین رفتن سطح دریا ایجاد شده و چرخه های فرعی متعدد (Parasequence) احتمالا» به وسیله تغییرات ائوستاتیک ناشی از فعالیت یخچال ایجاد گردیده که ظاهرا«با افت سریع و بالا آمدن آهسته سطح نسبی دریا همراهند.
    کلیدواژگان: میکروفاسیس، چاریسه، اصفهان
  • مسعود اصغریان رستمی، ابراهیم قاسمی نژاد، بهناز بلمکی، میثم شفیعی اردستانی صفحه 13
    برش مورد مطالعه در روستای زیارت کلا، جنوب بهشهر، البرز مرکزی قرار دارد. توالی رسوبی مورد مطالعه با ضخامت 9 متر شامل طبقات مارن و آهک ضخیم لایه است. براساس فرامینیفرهای پلانکتونیک سن برش مورد مطالعه پالئوسن پیشین (آشکوب دانین) می باشد. در این برش به منظور تعیین نسبی میزان اکسیژن و مواد غذایی از دو ابزار فرامینیفرهای بنتیک و رخساره های پالینولوژیکی استفاده شد. در مورد فرامینیفرهای بنتیک از نسبت مورفوتایپ های اپی فونا به اینفونا استفاده شد. مورفوتایپ های اپی فونا نشان دهنده شرایط اکسیژن مطلوب و مواد غذایی کم و مورفوتایپ های اینفونا شرایط اکسیژن پایین و مواد غذایی بالا را نشان می دهند. در مرحله بعد با بررسی اسلایدهای پالینولوژیکی، آنالیز خرده های ارگانیکی و استفاده از جداول استاندارد در این برش سه پالینوفاسیس تعیین گردید. با تطابق فاکتورهای پالینولوژیکی و مورفوتایپ های فرامینیفرهای بنتیک پنج زون تعیین شد. مقدار بالای مواد غذایی و مقدار کم اکسیژن در زون یک و چهار مشاهده شد که با فراوانی مورفوتایپ های اینفونا و مواد بی شکل(AOM) (73 درصد) و درصد بالای پیریت وگلوکونیت مشخص می شود. در زون سوم با توجه به درصد برابر نسبت اپی فونا به اینفونا و افزایش نسبی فیتوکلاستهای تیره و کاهش مواد آلی بی شکل مقادیر متوسط اکسیژن و مواد غذایی مورد انتظار است. وجود درصد بالای فرامینیفرهای اپی فونا و فیتوکلاستهای تیره و سیست داینوفلاژله ها حاکی از مقدار اکسیژن بالاتر و کاهش مواد غذایی در زون دو می باشد. در زون شماره پنج به دلیل رخساره آهکی، و حفاظت کم شاخص های پالینولوژیکی تنها فرامینیفرهای بنتیک بررسی شد. افزایش (حدود 90درصد) اپی فونا و همچنین آهکهای ضخیم لایه گرینستونی دلالت بر اکسیژن بالا دارند.
    کلیدواژگان: فرامینیفر های بنتیک، پالینوفاسیس، پالئوسن پیشین، برش زیارت کلا
  • سجاد فاضل توسل، محمد منشوری صفحه 24
    دشت چهاردولی در شمال غرب استان همدان قرار دارد. مهم ترین منابع آبی موجود در این منطقه را آب های زیرزمینی تشکیل می دهد که بخش اعظمی از مصارف شرب، کشاورزی و صنعتی را در این مناطق تامین می کند. هدف از این پژوهش بررسی هیدروژئوشیمی، ناهنجاری های هیدروژئوشیمیایی و منشا آلودگی آب زیرزمینی منطقه مطالعه است. این گونه داده ها در تعیین کاربری (مصارف مختلف صنعتی، شرب و کشاورزی) آب های زیرزمینی اهمیت ویژه ای دارند. تجزیه های شیمیایی نمونه های آب وجود مقادیر بیش از mg/l 1500 گاز دی اکسید کربن دربعضی از چاه های منطقه را نشان می دهد. بر این اساس طبق طبقه بندی کیفی انجام شده آب های منطقه از لحاظ مصرف در رده آب های غیر قابل شرب و از نقطه نظر کشاورزی در رده آب های شورقرار می گیرند. هم چنین آب های این منطقه از لحاظ مصارف صنعتی دارای محدودیت بوده و اغلب دارای اثرات خورندگی و رسوبگذاری هستند. نتایج این بررسی حاکی از آن است که اغلب آب های کیفیت پایین از نظر شرب، کشاورزی وصنعت در شمال و شمال غرب منطقه وجود دارند.
    کلیدواژگان: دشت چهاردولی، طبقه بندی کیفی، منابع آب، هیدروژئوشیمی
  • اشرف ترکیان، زهرا طهماسبی صفحه 33
    در جنوب قروه (کردستان) باتولیت گرانیتوئیدی تیپ I وجود دارد که شامل طیفی از واحدهای کوارتز دیوریت، دیوریت، گرانودیوریت و گرانیت است. داده های حاصل از ریزپردازش الکترونی بلورهای آمفیبول در گرانودیوریت نشان می دهد که آمفیبول ها با دارا بودن محتوی) Mg / (Mg + Fe+2 > 5/0، 3/0(Na+K)A< و5/7 < TSi < 5/6 (در واحد فرمولی) در گروه منیزیو- هورنبلندها هستند. کم بودن مقادیر Al2O3، 3/1 Al total > و نیز فراوانی کم اکسید تیتانیوم (٪wt 87/.- 97/.) و مقدار تیتان در فرمول ساختمانی این کانی (کمتر از 1) بر حاکمیت فشار کم دلالت دارند. به علاوه، بر اساس مقدار Al موجود در ساختار هورنبلند چنین استنتاج می گردد که هورنبلندهای این واحد سنگی در فشار 7/1 تا 1/2 کیلوبار متبلور شده باشند. نمودار های نسبت Al کل به Ti و Al کل به Ps نیز مؤید تبلور ماگما در فشارهای مختلف طی صعود آن در پوسته می باشد. بیشینه دمای حاصل از ترمومتر «هورنبلند- پلاژیوکلاز» گرانودیوریت در فشار مذکور بین 681 تا 697 درجه سانتی-گراد است که این دما بیانگر دمای زمان جایگزینی توده می باشد. داده های ترمومتری بر پایه زوج «بیوتیت- گارنت» به تعادل رسیدن هورنفلس مجاور آن را در فاصله دمایی بین 438 تا 537 درجه سانتی گراد نشان می دهد.
    کلیدواژگان: گرانودیوریت، ژئوترمتری، ژئوبارومتری، قروه، کردستان
  • کورش شیرانی، عبدالله سیف صفحه 42
    توالی دونین بالائی مورد مطالعه در غرب تا جنوب غرب روستای چاریسه در 55 کیلومتری شمال شرق اصفهان قرار دارد. این توالی رسوبی مشتمل بر دو سازند پادها و بهرام به ضخامت 240 متر و 392 متر می باشد. همچنین در منطقه مورد مطالعه سازند جمال با سن پرمین بصورت ناپیوسته بر روی سازند بهرام قرار می گیرد.
    تعداد 100 نمونه از سازند پادها و بهرام برداشته شد و پس از انجام عملیات جداسازی و آماده سازی مورد مطالعه قرار گرفتند. اغلب نمونه های سازندهای پادها و بهرام شامل آکریتارش و اسپور فراوان می باشند و جمعا 83 گونه پالینومورف (33 گونه آکریتارش، 50 گونه اسپور) و 14 گونه فرامینیفر و جلبک شناسایی گردید.
    بر اساس انتشار چینه شناسی گونه های شناسایی شده جمعا 6 زون زیستی برای رسوبات دونین بالایی شناسایی گردید. زون زیستی I تا IV در ستبرای 5/517 متر از سازند پادها و بهرام قرار دارد و سن فراسنین برای این ستبرا پیشنهاد می گردد. زون زیستی V در ستبرای 36 متر از سازند بهرام وجود دارد که سن فامنین زیرین برای آن پیشنهاد می گردد و زون زیستی VI در ستبرای 5/78 متر از سازند بهرام وجود دارد که سن فامنین بالایی (استرونین) برای آن پیشنهاد می گردد. همچنین برای رسوبات سازند جمال که بصورت ناپیوسته بر روی سازند بهرام قرار می گیرد سن پرمین پسشنهاد می گردد. بر اساس گونه های فرامینیفر یک زون زیستی برای رسوبات پرمین شناسایی گردید. بنابراین با توجه به داده های پالینولوژیکی، کربونیفر زیرین به صورت نبود چینه شناسی ظاهر می گردد.
    کلیدواژگان: پالینوبیواستراتیگرافی، دونین، چاریسه، اصفهان
  • سیدجعفر حسینی دوست صفحه 60
    ناحیه مورد مطالعه در شمال شرق باتولیت الوند و در130 کیلومتری نوار تکتونیکی زاگرس واقع است. از نظر موقعیت زمین شناختی، این منطقه در پهنه نوار دگرگونی سنندج – سیرجان (حوضه پیش کمانی) در غرب کشور واقع بوده که براساس تقسیمات زمین‎ساختی، از جمله نواحی پویای صفحه ایران را تشکیل می دهد. بررسی سنگ بستر منطقه شهری همدان و پیرامون آن، حاکی است که سازه های شهری در تمام نقاط بر روی سنگ کف ساخته نشده اند بلکه بستر سازه های شهری در اکثر مناطق بر روی رسوبات نامتراکم کواترنری بنا گردیدند که از دامنه الوند به سمت شرق تا جنوب شرق گسترده می باشند. سنگ کف سازه های شهری و رسوبات نا متراکم زیر آن، از سنگ های اسلیتی (معروف به شیست های همدان)، تشکیل گردیده است که در سرتا سر این استان گستردگی دارند.
    در طی مطالعات تکتونیکی گسل های متعددی در این منطقه در پیرامون و در محدوده شهری همدان و هم چنین در ارتفاعات الوند مشاهده شده اند که از روی ویژگی هایی به گسل های پیش از کواترنری و گسل های کواترنری تفکیک گردیدند. گسل های کواترنری (موضوع اصلی در این پژوهش)، معمولا به صورت یک سیستم ظاهر شده، طول آن ها نسبتا زیاد بوده، گسل های قدیمی و مورفولوژی منطقه و هم چنین ساختار های قدیمی را تحت تاثیرقرار می دهند، به علاوه ساختار تقریبا خطی دارند که با ساختار اصلی زاگرس (SENW) در غرب کشور همخوانی دارند.
    هدف از این پژوهش بررسی گسل های لرزه خیز شناخته شده در پیرامون این استان و نقش آن ها برروی گسل های واقع درمحدوده مطالعه از نظر ویژگی های سایزموتکتونیکی می باشد. جهت شناسایی و تفسیر سازوکار گسل های اصلی منطقه، نتایج برداشت های صحرایی به خصوص اثر آن ها در روی سطح زمین مورد استفاده قرار گرفته است. با استفاده از این برداشت ها، بیشینه شتاب مورد انتظار برای گسل ها براساس مدل میرایی محاسبه شده است.
    گستره استان همدان توسط گسل های لرزه خیز بزرگی مانند گسل جوان اصلی زاگرس در غرب- جنوب غرب، گسل تبریز در شمال و گسل آوج در شمال شرق احاطه شده است که فاصله آن ها نیز از مرکز استان و پیرامون آن زیاد نمی باشد، لذا توان لرزه ای و شتاب بیشینه هر یک از آن ها می تواند سبب فعالیت لرزه ای گسل های بخش مرکزی گردد. به این سبب گسل های شناسائی شده در منطقه قادرند در وضعیت لرزه خیزی همدان و شهرک های پیرامون آن نقش مهمی ایفا نموده و خطر های ناشی از زمین لرزه و پیامد های آن را تشدید نمایند.
  • پرویز غضنفری صفحه 80
    دشت گانگ (گنگ) در شمال هندوستان بر روی بزرگترین پیش خشکی (فورلند) روی زمین قرار گرفته است. این دشت آبرفتی بزرگ از شمال به کمان بزرگ هیمالیا و از جنوب به کراتون هند محدود شده است. در منطقه کالپی، که در جنوب دشت گانگ و در کنار رود یامونا قرار گرفته است، نهشته های رسوبی گل سنگ، سیلت سنگ و ماسه سنگ برونزد دارد، و دارای برش چینه نگاری (33 متر) با مقیاس زمانی 410 تا 510 سال است. این برش از تناوب گل سنگ و سیلت سنگ همراه با چند لایه نازک و متوسط ماسه سنگ و میان لایه هایی از کنگلومرا تشکیل شده است. یکی از مسائل زمین شناسی این دشت، شناسایی خاستگاه نهشته های کواترنر بخش جنوبی آن می باشد. یکی از روش هایی که در این راستا می تواند تا اندازه ای بخشی از ابهامات موجود را بر طرف سازد، به کارگیری کانی های رسی است. به این منظور، پس از جداسازی دانه های در اندازه رس، با استفاده از دستگاه پراش پرتو ایکس، به صورت بدون تیمار، تیمار با گلایکول، و تیمار با گرما، شناسایی شدند. اسمکتیت کانی رسی اصلی در این برش است که همراه با آن کانی های دیگر رسی آمیخته لایه کلریت/ورمیکولیت، ایلیت و کائولینیت نیز حضور دارند. بررسی کانی های رسی نشان می دهد که کراتون کم و بیش به-طور پیوسته منبعی برای تامین رسوبات توالی کالپی عمل کرده است. به دیگر سخن، فراوانی اسمکتیت در این محل نشانگر آن است که منشاء رسوبات نمی توانسته از رشته کوه هیمالیا در شمال، بلکه از فرسایش برونزدهای کراتون در جنوب بوده است.
|
  • Kourosh Shirani, Abdollah Seif Page 1
    The Upper Devonian sequence of Northeastern Esfahan (Chariseh village) has been divided into Padeha and Bahram formations. The thickness of Padeha and Bahram formations were measuered 237 m and 492 m, respectively. In the study area, Jamal Formation disconformably overly on Bahram formation. Based on relative age of microfossils taxa and comparing with brachiopoda taxa, Frasnian and Fammenian ages were inferred for Padeha and Bahram formations, respectively.Stratigraphic section of the Upper Devonian sediments was studied to determine facies analysis and petrography. Results led to recognition of 7 microfacies deposited in open marine/barrier, shelf lagoon and tidal flat subenvironments. These sediments were deposited in a shallow sea in a epicontinental platform. Type of carbonate platform was made up a homoclinal ramp. Vertical facies associations indicate these formations consist of one major successive cycle including Padeha formation and two major progressive cycles for the Bahram formation in which several small-scale cycles (parasequences) were recognized. Major cycles result from a tension phase, that it is the cause of decreasing sea level and comprising global eustatic fluctuations whereas minor cycles are due to changes in glacioeustasy.
  • Masoud Asgharian-Rostami, Ebrahim. Ghasemi-Nejad, Behnaz Balmaki Page 13
    The section of this study is located in south of Ziyarat-kola village, south of Behshahr, Central Alborz Mountains. The section consists of 9m Thickness of monotonous marl and thick Limestone. Based of planktonic foraminifera, the age of this section is Early Paleocene (Danian). In order to determining oxygen and paleoproductivity rate, benthic foraminifera and palynological facies were used. In benthic foraminifera, the ratio of morphotypes epifauna to infauna morphotypes is used: epifauna shows the sufficiency of oxygen and low food supply condition, and infauna indicates the low oxygen and high food supply condition. By studying palynology slides and analyzing the organic matter and taking the advantage of standard tables three palynofacies were determineed in this section. Five zone were distinguished by the correlation of palynological factors and benthic foraminifera morphogroup.‏The Low oxygen and high food supply are indicative of zones 1 and 4, this imply an increasein infauna morphotypes and amorph organic matter (AOM). In zone three,because of equal percent of Epifauna ratio to infauna, increase of dark phytoclasts and decreasing the amorph organic matter (AOM), intermediate oxygen and food supply is anticipated. The existance of epifauna foraminifera and opaque phytoclasts and dinoflagellate cyst demonstrates a high-oxygen and low-food supply condition at zone two. In zone five (thick limestone), palynological factors is destroyed and at this part only benthic foraminifera were examinated; An Increase in epifauna (approximate 90 percent) and deposition of grainstone facies indicate a high oxygen condition.
  • Sajjad Fazel-Tavasol, M.Manshouri Page 24
    The Chahardoly plain is located in the northwest of Iran, northwest of Hamadan province. In the area, groundwater supplies main water demand for different applications, including drinking, agriculture and industry. The aim of study is to investigate groundwater hydrogeochemistry, to determine probable hydrogeochemical anomalies and their sources for evaluation of groundwater condition in point of various applications, carried out with geochemical analysis results. The results indicate high contents (1500 mg/l) of CO2 in the wells of area. According to qualitative classification of waters, the most water resourses of the region are undrinkable (for drinking usage); on the basis of agricultural usage, water resources are of saline water type and are usable for farming activity. Moreover, the water resources in the Chahardoly plain have various limitations for industrial applications such as corrosive and sediment lying effects. The results indicate that most low quality water resources are located in the north and northwest of the study area.
  • Ashraf Torkian, Zahra Tahmasbi Page 33
    In south of Qorveh, an I- type granitoid batholith is located which consists of Qz-diorite, diorite, granodiorite and granite units. Microprobe analyses of amphibole crystals in the granodiorite unit reveal that amphiboles fall in the magnesio-hornblende group with contents of Mg/ (Mg+Fe+2) > 0. 5, (Na+K) A< 0. 3 and 6. 5 < TSi< 7. 5 (p. f. u.). Moreover, the low content of Al2O3 and Altotal (p. f. u.) >1. 3, and the high content of TiO2 (0. 98-0. 87), as well as Ti> 1 in p. f. u. reflect the low-pressure. Based on the application of Al - in hornblende, the hornblendes of this unit were crystallized in 2. 1-1. 7 Kbar pressure. Also, Al total / Ti and Al total /Ps diagrams indicated polybaric crystallization of magma during ascent through the crust. Using appropriate hornblende- plagioclase thermometer shows the granodiorite intrusion has average temperature of 697-681°C in this pressure that it is obtained for the emplacement of granodioritic magma. In hornfels, "biotite- garnet" pair shows that maximum temperature is 537-438 ْْC.
  • Kourosh Shirani, Abdollah Seif Page 42
    The Devonian sequence is well- exposed in western chah-riseh village, 60 km northeastern Esfahan city. This sequence consists of padeha and Bahram formations with thickness of 237m and 492 m, respectively. In studied area, Jamal Formation disconformably lies on Bahram Formation. 100 samples were treated from these rock units for palynological studies. Most of the samples of Padeha and Bahram formations contain abundant acritarch and spore taxa. A total of 83 palynomorph taxa and algae were identified in this study. As a result, palynomorph species were arranged in 6 local biostratigraphic zones. Assemblage zones I to IV with total thickness of 517.5 meter, occur in the padeha and Bahram formations and suggest the Frasnian age for the Padeha and major part of Bahram formations. Assemblage zones V and VI also appear in the uppermost part of Bahram Formation with thickness 36 and 78.5 meter, respectively which represent Jamal Formation with an age of Permian. On the basis of identified foraminifera species that occured at the base of Jamal Formation, a biozone (Permian in age) is suggested. Therefore, on the basis of palynological data, there is a major hiatus (the Lower Carboniferous) in the Chariseh area.
  • Seyed-Jafar Hoseynidoost Page 60
    The study area is located in the Northeast of Alvand batholite and 130 km far from Zagros tectonic and seismotectonic belt. This area is situated on sanandaj- sirajan metamorphic belt (fore – arc basin), west of the Iran, tectonically classified as an active zone of Iran. Investigations on Hamedan bedrock and its surroundings indicate that not all of the urban constructions are built on the bedrock but in most cases they are built on the unconsolidated Quaternary sediments, which are spread out from the Alvand slopes to the east and southeast. The bedrocks under the sediments in the study area are slates of the mentioned metamorphic belt.Tectonic study on Hamedan region resulted recognition of several faults in southeast and inside the Hamedan city and in Alvand mountain; These faults are classified into two grups: pre-Quaternary and Quaternary faults. Quaternary faults (the main subject of this paper) appear as a fault system which are long and linear and affect geological structures and older faults and are correlated with main structure of zagross (NW – SE) in west of Iran. The objective of this research is to study seismic faults, distributed in the Hamedan Province, and their role on seismotectonic characteristics of the area. Field data are used for recognizing and interpretation of faults mechanism, with using of these data, the maximum expected acceleration is computed based on the waning model. The Hamedan region is surrounded with seismic faults such as Zagros strike- slip faults in the west-Northwest, Tabriz fault in the north, and Avaj fault in the north east, so it can be concluded that the recognized faults at Hamedan suburbs have important roles in earthquake potential of this region, and can intensify it.
  • Parviz Ghazanfari Page 80
    The Ganga plain is located on the greatest terrestrial foreland basin on the earth. This great alluvial plain is bounded to the north by the great arc of the Himalayas and to the south by the Indian craton. The Kalpi window is located in the southern part of the Ganga and represents (~33m) stratigraphic section on time scales of 104-105 years. Generally, the lithology consists of mudstone and siltstone with few thin or medium beds of sandstone and intercalations of conglomerate lenses. The southern marginal area of the Ganga plain is influenced by the competing influences of north flowing and south flowing drainage systems. After separation of clay size fraction (<2µ), samples were air-dried, glycolated and heat treated, and then were analyzed by XRD. Smectite occurs as the prominent clay mineral in this section followed by chlorite/vermiculite, illite and kaolinite. Clay mineral assemblages suggest that the craton acted more or less as a continuous source for supplying sediments to the Kalpi sequence.