فهرست مطالب

اندیشه های نوین تربیتی - سال پنجم شماره 2 (پیاپی 12، تابستان 1388)

نشریه اندیشه های نوین تربیتی
سال پنجم شماره 2 (پیاپی 12، تابستان 1388)

  • 204 صفحه، بهای روی جلد: 5,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1388/09/05
  • تعداد عناوین: 8
|
  • محمد مزیدی، محبوبه البرزی صفحه 9
    هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین خود پنداری دانش آموزان وشیوه های فرزند پروری والدین و همچنین مقایسه خودپنداری دانش آموزان دختر و پسر به طورکلی و به تفکیک در زمینه های تحصیلی، اجتماعی، ورزشی و ارزشی بود. نمونه آماری مورد پژوهش 150 نفر دختر و پسر در مقطع پنجم ابتدایی شهرستان شیراز را شامل بود به منظور گرد آوری اطلاعات ازپرسشنامه زمینه یابی ادراک خود و پرسشنامه محیط خانوادگی استفاده شد.نتایج نشان داد که بین خود پنداری کلی آزمودنی ها و محیط خانوادگی گرم و حمایت پذیر همبستگی مثبت ومعناداری وجوددارد. بین خود پنداری دختران ومحیط خانوادگی گرم وحمایت پذیر نیز همبستگی مثبت و معناداری وجوددارد. از سوی یگر بین خود پنداری کلی دختران وپسران تفاوت معناداری به نفع پسران وجود دارد. در بررسی مقوله های مختلف خود پنداری نتایج نشان داد که تنها در خود پنداری تحصیلی میان دختران و پسران تفاوت معناداری به نفع پسران وجود دارد. بررسی ها همچنین نشان داد که دانش آموزان دختر و پسر برای نظر پدر و مادر خود نسبت به معلم و دوست اهمیت بیشتری قائل هستند. درراستای این پژوهش پیشنهادهایی ارائه شده است.
    کلیدواژگان: خودپنداری، تفاوت های جنسینی، ابعاد محیط خانوادگی
  • احد نویدی صفحه 25
    برای ارزشیابی طرح مجتمع های آموزشی، اطلاعات لازم از منابع متعدد و با استفاده از ابزارهای مختلف (مطالعه اسناد، مصاحبه و پرسشنامه) جمع آوری شد. در سطح کشور، حجم نمونه آماری 3674 نفر بود ک از میان گروه های مختلف انتخاب شدند: و با 64 نفر کارشناس، 56 نفر رئیس مجتمع آموزشی، 42 نفر نماینده انجمن اولیاء و مربیان در هیات امناء، 50 نفر نماینده معلمان در هیات امناء، 52 نفر مدیران مدارس در هیات امناء، 40 نفر نماینده آموزش و پرورش در هیات امناء مصاحبه شد. همچنین، تعداد 220 مدیر مدرسه، 1000 معلم، 1050 ولی دانش آموز و1100 دانش آموز، به پرسشنامه های ویژه پاسخ دادند. یافته های مطالعه حاضر نشان داد که بیشتر افراد نمونه آماری دستورالعمل اجرای طرح را مناسب ارزیابی کرده اند، ولی تاسیس مجتمع های آموزشی را مستلزم تامین شرایط ویژه ای دانسته اند که از این شرایط غفلت شده است. بسیاری از مصاحبه شونده ها درباره افزایش اختیار مدیران مدارس ابراز تردید کرده یا به کاهش اختیار مدیران مدارس در اثر تاسیس مجتمع اشاره کرده اند. بیش از 70 درصد اعضاء هیئت های امناء، مدیران مدارس، معلمان، دانش آموزان و اولیاء آنها درباره جنبه های مختلف طرح و وظایف اختصاصی خود ابهام دارند. بنابراین، اطلاع رسانی و نظارت از طرف حوزه ستادی و سازمان آموزش و پرورش استان بسیار ضعیف ارزیابی می شود. مدارس عضو مجتمع های فعال در برخی زمینه ها (برگزاری جلسه های آموزش خانواده، اردوهای دانش آموزی، مسابقه های علمی و استفاده مشترک از امکانات آموزشی) همکاری کرده اند، ولی وسعت و کیفیت فعالیت ها در حد مطلوب نبود و تاثیر اختصاصی طرح مورد نظر بر فعالیت ها و عملکرد مدارس عضو ناچیز ارزیابی می شود. بیش از 70 درصد عوامل اصلی مجتمع ها، اعتقاد دارند که در اثر تاسیس مجتمع های آموزشی در برنامه مدارس عضو تغییرات محسوسی به وجود نیامده است. مجموعه شواهد فراهم شده نشان می دهد که در زمینه مدیریت منابع مالی و نیروی انسانی و فضا و تجهیزات آموزشی اقدام مهمی انجام نشده است. موفقیت آمیز نبودن طرح را می توان به چند عامل اساسی نسبت داد که یکی از آنها واکنش گروه های ذی نفع نسبت به طرح است. بی تفاوتی یا ضعف احساس تعهد عوامل انسانی نسبت به طرح کاملا مشهود بوده و کمبود انگیزه در همه سطوح اداری به چشم می خورد. به همین دلیل، طرح به صورت خیلی ناقص اجرا شده است. در واقع، شرایط مطلوب برای اجرای طرح مجتمع های آموزشی در ایران فراهم نبوده است.
    کلیدواژگان: مجتمع آموزشی، مدارس خوشه ای، ارزشیابی آموزشی، اجرای آزمایشی، طرح آزمایشی
  • اکبر رهنما، جمال عبدالملکی صفحه 55
    در این پژوهش، رابطه بین متغیرهای هوش هیجانی و خلاقیت با پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه شاهد تهران در سال تحصیلی (85-84) بررسی شده است. تعداد (394) نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه شاهد که به شیوه تصادفی انتخاب شده بودند به عنوان گروه نمونه تحقیق انتخاب شدند. اطلاعات مربوط به متغیرهای تحقیق از آزمون های هوش هیجانی «شرینگ» (1995) و آزمون خلاقیت «گیلفورد» (1987) به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل آماری ضریب همبستگی به منظور مشخص کردن رابطه متغیرهای مورد نظر با پیشرفت تحصیلی و از رگرسیون گام به گام برای شناسایی سهم تبیینی هر یک از متغیرها استفاده شد. از آزمون t مستقل و تحلیل واریانس یک راهه نیز برای تعیین رابطه متغیرها با عوامل جمعیت شناختی همچون جنس و رشته تحصیلی دانشجویان استفاده شد.
    نتایج نشان داد که پیشرفت تحصیلی دانشجویان (معدل کل آنها) با هفت متغیر پیش بینی کننده، در سطح 01/0 رابطه معناداری (با جهت مثبت) دارند، که سیالی، انعطاف پذیری، بسط، ابتکار، خودانگیزی، خودآگاهی و خود کنترلی را شامل بودند. بیشترین میزان همبستگی درخصوص پیش بینی پیشرفت تحصیلی مربوط به متغیر «سیالی» (334/0) و کمترین میزان همبستگی، مربوط به متغیر «خود کنترلی» با مقدار (105/0) بود. متغیرهای همدلی و مهارت اجتماعی با پیشرفت تحصیلی رابطه معناداری را نشان ندادند.
    نتایج تحلیل رگرسیون به منظور تبیین سهم هر یک از متغیرهای هوش هیجانی و خلاقیت به تفکیک در پیش بینی پیشرفت تحصیلی نیز نشان داد که به ترتیب متغیرهای «سیالی»، «انعطاف پذیری»، «بسط»، «ابتکار»، «خودانگیزی»، و «خودآگاهی» بیشترین سهم را دارند. نتایج به دست آمده از آزمون t مستقل نیز نشان داد که بین هوش هیجانی و خلاقیت دانشجویان دختر و پسر در پیش بینی پیشرفت تحصیلی آنها تفاوت معناداری وجود ندارد.
    کلیدواژگان: پیشرفت تحصیلی، هوش هیجانی، خلاقیت، دانشجو، دانشگاه شاهد
  • سهیلا هاشمی صفحه 79
    پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش هیجانی، خلاقیت هیجانی و خلاقیت در دانشجویان هنر، ادبیات و علوم پایه دانشگاه مازندران انجام شده است.
    ابزار پژوهش آزمون هوش هیجانی بار – آن، آزمون خلاقیت هیجانی آوریل و مقیاس رفتار اندیشه پردازی رانکو بوده است که در یک نمونه 183 نفری از دانشجویان فوق الذکر دانشگاه مازندران اجرا شد. داده های حاصل از طریق آزمون تحلیل واریانس (ANOVA)، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تجزیه و تحلیل شد.
    نتایج پژوهش حاکی از نبود تفاوت معنی دار دانشجویان گروه های تحصیلی مورد پژوهش در هوش هیجانی و خلاقیت بوده است، اما در خلاقیت هیجانی میان دانشجویان گروه هنر با دانشجویان گروه ادبیات و علوم پایه تفاوت معنی دار وجود داشت. نتایج مرتبط با همبستگی نیز حاکی از همبستگی ضعیف بین هوش هیجانی و خلاقیت هیجانی، فقدان همبستگی هوش هیجانی و خلاقیت و همبستگی متوسط خلاقیت هیجانی و خلاقیت بوده است.
    تحلیل رگرسیون خلاقیت بر هوش هیجانی و خلاقیت هیجانی حاکی از رگرسیون خلاقیت بر خلاقیت هیجانی بوده است و بررسی یافته ها نمایانگر دخالت فرآیندهای ذهنی متفاوت – تفکر همگرا، تفکر واگرا – در هوش هیجانی و خلاقیت هیجانی و خلاقیت می باشد.
    کلیدواژگان: هوش هیجانی، خلاقیت هیجانی، خلاقیت
  • یحیی کاظمی، حامد برماس، فاطمه آذرخرداد صفحه 103
    هوش هیجانی در شکوفایی توانایی های افراد عاملی مهم است و با موفقیت، کارایی، سلامتی، رضایت از زندگی و به طور کلی با قدرت تفکر و هوش رابطه مثبت دارد. بنابراین، بررسی روش های پرورش هوش هیجانی به پرورش تمام این توانایی ها در فرد می انجامد. در همین راستا هدف از این پژوهش بررسی تاثیر آموزش «مهارتهای مدیریت هیجان» بر هوش هیجانی دانش آموزان است. محقق این مهارتها را بر اساس عوامل مختلف موثر بر هیجان در قالب برنامه آموزشی، تهیه کرده است. در این تحقیق، از روش نیمه تجربی استفاده شده است و از روش نمونه گیری خوشه ایبرای انتخاب 103 دختر و 124 پسر گروه نمونه استفاده شده است. ابزار اندازه گیری آزمون هوش هیجانی برادبری و گریوز(1384) بوده و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری تحلیل واریانس و تحلیل کواریانس، کروسکال والیس و من ویتنی استفاده شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که آموزش مهارتهای مدیریت هیجان تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و کنترل از نظر هوش هیجانی را باعث شده است. همچنین در مولفه های هوش هیجانی میان گروه های آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در زمینه خودآگاهی و مدیریت رابطه مشاهده شد. بنابراین، یافته های این پژوهش نشان می دهد که آموزش مهارتهای مدیریت هیجان خصوصا در زمینه خودآگاهی و مدیریت رابطه، افزایش هوش هیجانی دانش آموزان را باعث شده است.
    کلیدواژگان: هوش هیجانی، مدیریت هیجان، دانش آموزان
  • سیده منور یزدی صفحه 123
    این پژوهش به منظور بررسی و مقایسه شیوه ها و سبک های یادگیری دانشجویان دانشکده های مختلف دانشگاه الزهراء انجام شد. از بین دانشکده های دانشگاه الزهرا، دانشکده های هنر، فنی، علوم پایه و روانشناسی به صورت تصادفی انتخاب شد و 312 نفر از دانشجویان این دانشکده ها به روش نمونه گیری خوشه ای- تصادفی، به عنوان گروه آزمون انتخاب شدند. برای اندازگیری متغیرهای پژوهش(شیوه ها و سبک های یادگیری) از پرسشنامه سبک های یادگیری کلب استفاده شد. یافته ها نشان داد که دانشجویان دانشکده های مختلف از شیوه ها و سبک های یادگیری متفاوتی استفاده می کنند. دانشجویان دانشکده هنر بیشتر از شیوه تجربه عینی و سبک های واگرا - انطباق یابنده، دانشجویان دانشکده فنی از شیوه های مشاهده تاملی و مفهوم سازی انتزاعی و سبک جذب کننده، دانشجویان دانشکده روانشناسی از شیوه های آزمایشگری فعال، مفهوم سازی انتزاعی و سبک همگرا و دانشجویان دانشکده علوم پایه نیز از شیوه مفهوم سازی انتزاعی و سبک همگرا استفاده می کنند.
    در این پژوهش، به منظور کارآمدی و رضایت تحصیلی- شغلی دانشجویان، پیشنهاد شده است سبک ها و شیوه های خاص یادگیری آنها در دوران قبل از دانشگاه بررسی شود و براساس آن و با توجه به علایق دانش آموزان، رشته تحصیلی مناسب آنها انتخاب شود، همچنین می توان شیوه ها و سبک های مناسب رشته مورد دلخواه دانش آموزان را به آنها آموزش داد تا در تحصیل رشته موردنظر موفق باشند.
    کلیدواژگان: شیوه یادگیری، سبک یادگیری، مسیر حرفه ای
  • رضا جعفری هرندی، سید ابراهیم میرشاه جعفری، محمد جواد لیاقتدار صفحه 145
    این مقاله برگرفته از یک پژوهش کیفی است که با روش تطبیقی و به کمک الگوی بردی از یک طرف همچنین روش توصیفی- تحلیلی برنامه درسی آموزش علوم در چند کشور جهان، را بررسی کرده است. بدین منظور اسناد و مدارک مرتبط با موضوع در کشورهای پیشرو در زمینه علوم و فن آوری (کشورهای منتخب) گردآوری توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه آنها انجام شد تا نتایج پژوهش آماده شود.
    مقاله حاضر تلاش می کند، عناصر اساسی برنامه درسی از جمله هدف ها، محتوا، روش های تدریس و شیوه های ارزشیابی آموزش علوم، را در کشورهای منتخب مطالعه و بررسی کند. نتایج به دست آمده از این پژوهش می تواند به برنامه ریزان، مولفان کتاب های درسی و معلمان و سایر علاقه مندان کمک کند تا با دید وسیع تری نسبت به تدوین بهتر برنامه درسی، تغییر برنامه درسی و انتخاب مناسب تر اهداف، محتوا، روش های تدریس و ارزشیابی اقدام کنند.
    نتایج به دست آمده، شباهت ها و تفاوت های ملاحظه پذیری بین اهداف، محتوا، روش های تدریس و شیوه های ارزشیابی در بین کشورهای مورد مطالعه و ایران را نشان می دهد. شباهت ها بیشتر در اهداف و محتوا و در اسناد مکتوب برنامه درسی یا برنامه درسی قصد شده موجود است، اما تفاوت ها بیشتر در روش های تدریس و شیوه های ارزشیابی دیده می شود، هر چند در عمل فاصله ملاحظه پذیری بین کشور ایران با کشور های فوق در تمام عناصر ذکر شده وجود دارد که جای تامل دارد. البته، شاید بتوان آن را ناشی از اجرای برنامه درسی دانست که در برنامه درسی کسب شده توسط دانش آموزان همان طور که نتایج آزمون های تیمز نشان می دهد تاثیر می گذارد. به هرحال، نتایج پژوهش های بیشتر در این زمینه می تواند موضوع را بهتر مشخص کند.
    کلیدواژگان: بررسی تطبیقی، برنامه درسی، آموزش علوم، هدف های آموزش علوم، محتوای آموزش علوم، روش های تدریس آموزش علوم، شیوه های ارزشیابی آموزش علوم
|
  • M. Mazeedee, M. Alborzee Page 9
    To explore the relation between children's self-concept and parenting style of their parents, a sample of 150 fifth graders was selected in Sheeraaz and two measures were administered to them. The two instruments were questionnaires on self-concept and family environment. Data show that where there is a warm and supporting family environment children's self-concept is high and positive. Overall, boys scored higher than girls in self-concept and this significant difference is only due to the boy's academic self-concept. It was also found that the respondents value their parent's views more than those of their parents and peers.
    Keywords: self, concept, gender differences, dimensions of family environment
  • A. Naveedee Page 25
    To evaluate the experimental implementation of educational complexes in Iran, a national sample of 3674 individuals involved with the project were asked questions regarding the plan and its implementation. Although most respondents consider the program guidelines as clear and appropriate, they do not see the necessary conditions for the plan's success in place. Most respondents think that contrary to the plan, administrator's range of duties has been reduced rather than extended. More than 70% of the parents, students, and the members of the school's boards of regents were not clear on different aspects of the plan. Member schools in some complexes had cooperated in doing certain activities, but the extent of such activities was not considered adequate. The project's lack of success can be attributed to the indifference and apathy among those involved in the implementation process and the absence of necessary conditions for its implementation.
    Keywords: school complexes, educational evaluation, experimental implementation
  • A. Raahnamaa, J. Abdolmalekee Page 55
    To show the relationship between academic achievement, emotional intelligence, and creativity, a sample of 394 university students was randomly selected and tested on the last two constructs. Cumulative GPA was taken to be an index of academic achievement. Results show that academic achievement is positively and significantly correlated with seven components of creativity (fluidity, flexibility, expansion, initiative, self-motivation, self-awareness, and self-control). The highest correlation was 0.3 and the lowest 0.1. No significant difference was observed between males and females.
    Keywords: academic achievement, emotional intelligence, creativity, university student
  • S. Hashemi Page 79
    To discover the relationship between creativity and emotional intelligence and creativity on the one hand, and the difference between the three groups of students in arts, literature, and sciences, a sample 183 students attending Maazandaraan University was tested using Baron's EQ test, Avreel's test of emotional creativity, and Ranko's thinking behavior scale. Results show that there is no significant difference between three groups of students in emotional intelligence and creativity. However, the arts students were significantly higher in emotional creativity than the other two groups. These results are indicative of the involvement of cognitive processes in emotional intelligence and creativity.
    Keywords: emotional intelligence, emotional creativity, creativity
  • Y. Kazemee, H. Barmaas, F. Azarkhordad Page 103
    Emotional intelligence plays an important role in all aspects of one's life as it is positively related to one's health, life satisfaction, efficiency, and success, among others. Thus, to improve emotional intelligence is to improve all these aspects. A sample of junior high students (103 girls and 124 boys) were selected and divided into two groups, one of which was then put through a specially designed course in which students learned emotional management skills. The emotional intelligence of all students was measured consequently and compared. Results show that the EQ of the experimental group was significantly improved following the course. The effectiveness of the program seems to have been due to the improvements occurring in the self awareness and relationship management skills.
    Keywords: Emotional Intelligence, emotional management, students
  • S. M. Yazdee Page 123
    Based on the assumption that learning styles can help identify one's professional direction, and students in different faculties have chosen their field of study, and hence, their professional direction, without considering their learning styles, a sample of 312 students from four faculties were randomly selected. The instrument used to measure the participant's learning styles was Kolb (1999) Learning Style Inventory which yielded the following
    Results
    Arts students are mostly concrete- experiential and use the divergent- assimilator style, while most of the Engineering students are abstract- observational and use the accommodation style. The students in Basic Sciences and in Psychology showed similarity in being abstract conceptualists and using the convergent style, although some Psychology students also showed to be active experimentalists.
    Keywords: learning styles, professional direction, career orientation
  • R. Jafaree Harandee, S. E. Meershah Jafaree, M.J. Leeyaaghatdaar Page 145
    It is assumed that the developed countries have effective science education curricula and any country like Iran wanting to improve its curriculum in this area should take a comparative look at its curriculum and those of the developed countries. Based on the documents available, many similarities and differences were observed between the Iranian curriculum and those of other countries. Similarities were more in goals and content as stated in the intended curricula. The differences were observed to be mainly in methods of both teaching and evaluation. Yet in all areas there seem to be a big gap between Iran and the countries included in the study. The gap in achievement, as demonstrated by TIMMS results, may be due to the impact of the implemented curriculum on the achieved curriculum.
    Keywords: comparison, curriculum, science education, teaching methods, evaluation methods