فهرست مطالب

فصلنامه اعتیاد پژوهی
پیاپی 7 (پاییز 1387)

  • تاریخ انتشار: 1387/10/11
  • تعداد عناوین: 11
|
  • اعظم شامحمدی قهساره، زهرا درویزه، مه سیما پورشهریاری صفحه 3
    طرح مساله: این پژوهش به اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی، با رویکرد شناختی- رفتاری، بر میزان سازگاری زناشویی همسران معتادان و پیشگیری از عود معتادان می پردازد.
    روش
    بررسی حاضر، یک پژوهشی شبه تجربی است که با دو گروه آزمایش و کنترل انجام شده و ضمن استفاده از متغیر آزمایشی (آموزش های مهارت های ارتباطی به مدت 8 جلسه)، از پیش آزمون و پس آزمون 1 و پس آزمون 2، به فاصله 2 ماه استفاده شده است. نمونه مورد نظر پژوهش با استفاده از نمونه گیری در دسترس، از میان همسران معتادان مرد انتخاب شد که در حال اتمام مراحل ترک خود بوده، در مقطع زمانی 4 ماه (از فروردین تا تیرماه 1386)، به مرکز ترک اعتیاد بهزیستی اصفهان مراجعه کرده و نمرات سازگاری زناشویی آنها زیر حد میانگین بوده است. (1 انحراف استاندارد زیر میانگین). برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده در این پژوهش نیز از روش تحلیل واریانس با اندازه های مکرر و آزمون معناداری (خی دو) استفاده شد. ابزار پژوهش، مقیاس سازگاری زناشویی اسپانیر (1979)، با چهار مؤلفه (رضایت زناشویی، همبستگی دونفری، توافق دو نفری و ابراز محبت زناشویی) بوده است و برای سنجش بازگشت به مصرف معتادان از «تست آزمایشگاهی تشخیص سریع»، استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج به دست آمده، حاکی از آن است که آموزش مهارت های ارتباطی، در سازگاری کلی، تاثیر مثبت داشته، همچنین آموزش مهارت های ارتباطی بر مؤلفه های توافق دو نفری و ابراز محبت، تاثیر مثبت نشان داد و به افزایش هر یک از شاخص های یاد شده منجر شد، اما در مؤلفه های رضایت زناشویی و همبستگی دو نفری تاثیر مثبتی مشاهده نشد. همچنین در پیشگیری از بازگشت معتادان مرد نیز تعداد بازگشت به مصرف در گروه کنترل، بیشتر از گروه آزمایش بود ولی از لحاظ آماری معنادار نبود.
    نتایج
    در کل، نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که آموزش مهارت های ارتباطی، با رویکرد شناختی- رفتاری، بر سازگاری زناشویی همسران معتادان مرد مؤثر است.
    کلیدواژگان: مهارت های ارتباطی، رویکرد شناختی، رفتاری، سازگاری زناشویی، اعتیاد
  • پرویز دباغی، علی اصغر اصغرنژاد فرید، محمدکاظم عاطف وحید، جعفر بوالهری صفحه 29
    هدف
    بررسی اثربخشی روان درمانی پیشگیری از عود، بر پایه ذهن آگاهی در درمان وابستگی به مواد افیونی و سلامت روانی هدف اصلی این پژوهش بود.
    روش
    در یک طرح آزمایشی، 90 بیمار مرد با تشخیص وابستگی به مواد افیونی بر پایه معیارهای DSM-IV پس از دوره سم زدایی انتخاب و بر حسب تصادف در دو گروه آزمایشی) رفتار درمانی شناختی و پیشگیری از عود بر پایه ذهن آگاهی(و یک گروه گواه جای داده شدند. گروه های آزمایشی در طی 12 جلسه دو ساعته، به صورت گروهی تحت درمان قرار گرفتند. آزمودنی ها به کمک مصاحبه ساختار یافته و پرسشنامه سلامت عمومی 28 سؤالی ((GHQ-28، پیش از آغاز درمان، جلسه دوازدهم و پایان مرحله پی گیری 4 ماهه، پس از درمان گروهی ارزیابی شدند. گروه گواه بدون هیچ درمان گروهی، تنها داروی نالترکسون دریافت کردند. داده ها به کمک روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های تکراری و آزمون خی دو تحلیل شدند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که هر دو روش پیشگیری از عود گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی و رفتاردرمانی شناختی، در کاهش میزان عود (01/0p<)، افزایش اطاعت درمانی و مدت باقی ماندن در درمان (0001/0p<)، کاهش علایم جسمانی، اضطراب، بهبود کارکرد اجتماعی، از نالترکسون مؤثرتر است. روش پیشگیری از عود مبتنی بر ذهن آگاهی از نظر کاهش میزان عود، افزایش میزان اطاعت درمانی، کارکرد اجتماعی از رفتار درمانی شناختی و نالترسکون به تنهایی موثرتر بود (01/0p<).
  • صمیمه کتابی، مرحوم فرهاد ماهر، احمد برجعلی صفحه 45
    طرح مساله: شناسایی عوامل شخصیتی گرایش به مواد مخدر، به تشخیص و درمان هر چه بهتر اعتیاد کمک کرده و با ارائه به موقع خدمات مشاوره ای و روان شناختی نیز می توان از اعتیاد افراد مستعد تا حدودی پیشگیری کرد. لذا هدف این پژوهش، بررسی نیمرخ شخصیتی معتادان به مواد مخدر با استفاده از دو نظام شخصیتی کلونینجر و آیزنگ است.
    روش
    یکصد نفر معتاد به مواد مخدر و یکصد نفر غیر معتاد، به روش نمونه گیری در دسترس برگزیده شدند و پرسشنامه های شخصیتی کلونینجر و آیزنگ را تکمیل کردند. برخی ویژگی های جمعیت شناختی معتادان به مواد مخدر نیز گردآوری و داده های پژوهش به کمک روش های آماری تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    این پژوهش نشان داد که بین ابعاد سرشتی نوجویی (تازگی طلبی)، آسیب پرهیزی، ابعاد منشی خودراهبری و همکاری نظام شخصیتی کلونینجر و ابعاد روان نژندگرایی و روان پریش گرایی نظام شخصیتی آیزنگ، در معتادان به مواد مخدر و افراد عادی تفاوت معناداری وجود دارد.
    نتایج
    معتادان به مواد مخدر در ابعاد نوجویی (تازگی طلبی)، آسیب پرهیزی، روان نژندگرایی و روان پریش گرایی، در مقایسه با افراد عادی، نمرات بالاتر و در ابعاد خود راهبری و همکاری، نمرات پایین تری کسب کردند.
    کلیدواژگان: اعتیاد به مواد مخدر، شخصیت، کلونینجر، آیزنگ
  • رحم خدا جوادی صفحه 55
    طرح مساله: این پژوهش با هدف شناخت رابطه پایگاه هویت و اعتیاد در زنان استان تهران انجام شده است.
    روش
    روش پژوهش، پس رویدادی است. نمونه گیری به روش در دسترس و شامل40 زن معتاد مراجعه کننده به مراکز توانبخشی استان تهران و 40 زن غیرمعتاد بود که از نظر برخی متغیرهای دموگرافیک با آنها همتا سازی شدند. از «آزمون گسترش یافته عینی پایگاه هویت من»(EOM-EIS2) (مارسیا، 1966)، برای سنجش پایگاه هویت استفاده شد. داده ها به کمک آزمون t تحلیل شد.
    یافته ها
    آزمون t نشان داد که نمرات پایگاه های هویت سردرگم و معوق در گروه معتاد، به طور معنا داری بالاتر از گروه غیر معتاد و نمرات پایگاه هویت موفق در گروه غیر معتاد، بالاتر از گروه معتاد بود.
    نتایج
    هرچه فرد بحران هویت را تجربه کرده باشد و از وضعیت هویتی دارای تعهد و رشد یافته تری برخوردار باشد، کمتر احتمال دارد که به معضل اعتیاد گرفتار شود.
    کلیدواژگان: هویت، پایگاه هویت، اعتیاد، زنان
  • کبری حاجی علیزاده، سید عبدالمجید بحرینیان، قاسم نظیری، مرتضی مدرس غروی صفحه 67
    طرح مساله: بر اساس تحقیقات انجام شده، فرآیندهای اعتیاد، تحت تاثیر باورها و نگرش های بیماران است. این پژوهش، با هدف بررسی نقش تحریفات شناختی و پیامدهای روانشناختی آن، در رفتار سوء مصرف مواد افراد مراجعه کننده به مراکز درمانی سوءمصرف مواد شهر بندرعباس و مقایسه آن با گروه عادی انجام شد.
    روش
    پژوهش حاضر یک طرح مورد – شاهدی است که در آن یکصد نفر از افراد سوءمصرف کننده مواد، با یکصد نفر افراد عادی که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و از نظر برخی متغیرهای جمعیت شناختی با یکدیگر تقریبا همتا شده بود مقایسه شدند. گردآوری داده ها به کمک پرسشنامه های اطلاعات زمینه ای، مصاحبه بالینی، پرسشنامه نگرش های ناکارآمد و پرسشنامه اضطراب، افسردگی، تنیدگی (DASS) انجام شد. داده های پژوهش با بهره گیری از شاخص های آمار توصیفی، آزمون t، آزمون خی دو و آنالیز واریانس، تحلیل شدند.
    یافته ها
    یافته ها نشان داد، افراد سوءمصرف کننده مواد، اضطراب، افسردگی و استرس بیشتری را تجربه کرده و از نظر شناختی نیز درصد بیشتری از آنها در مقایسه با گروه گواه، نگرش های ناکارآمد را نشان دادند.
    نتایج
    نتایج نشان می دهد که نگرش های ناکارآمد می تواند به عنوان یک عامل آسیب پذیر، احتمال گرایش به سوء مصرف مواد را افزایش دهد و در نتیجه شناخت درمانی برای این افراد مؤثر به نظر می رسد.
    کلیدواژگان: نگرش های نا کارآمد، سوء مصرف مواد، اضطراب، افسردگی
  • مهرانگیز شعاع کاظمی صفحه 79
    طرح مساله: پژوهش حاضر، با هدف بررسی ارتباط بین راهبردهای مقابله ای و نگرش معتادان نسبت به مواد انجام گرفته است،
    روش
    بررسی حاضر با نمونه ای متشکل از یکصد نفر آزمودنی (50 نفر مرد معتاد و 50 نفر مرد غیر معتاد همتا) که در محدوده سنی 34-20 قرار داشتند و در سال 87-86 برای درمان دارویی به مرکز درمانی موسسه مطالعات ملی اعتیاد ایران مراجعه کرده بودند، انجام شد. طرح پژوهشی این تحقیق نیز از نوع توصیفی (علی- مقایسه ای) است. فرضیه اصلی پژوهش رابطه بین راهبردهای مقابله ای و نگرش نسبت به مصرف مواد بود که با استفاده از پرسشنامه های راهبرد های مقابله ای کارور و شیرر و وینتراب (1989)، با 72 سوال که پایایی و اعتبار آن 63/. تا 95/. و پرسشنامه بررسی نگرش نسبت به مواد، با 20 سوال که ضریب اعتبار آن 73/. محاسبه شده بود، صورت پذیرفت. آزمون های آماری مورد استفاده t دو گروه مستقل و خی2 بوده است.
    یافته ها
    داده ها حاکی از تفاوت معنادار بین راهبردهای مقابله ای و نگرش مثبت نسبت به مصرف مواد 2/36 X2 = در سطح معناداری P<0/000است.
    نتایج
    نتایج نیز حاکی از عدم تفاوت معنادار بین راهبردهای مقابله و نوع مصرف مواد است.
    کلیدواژگان: راهبردهای مقابله ای، نگرش نسبت به مواد و معتادان
  • مجید قربانی صفحه 91
    پیشگیری از عود، جزء مهمی از درمان الکلیسم است. این مدل به وسیله مارلات و گوردون پیشنهاد شده است. آنها معتقدند که تعیین کننده های بی واسطه، (برای مثال، موقعیت های پر خطر، مهارت های کنارآمدن، پیامد انتظارات و تاثیر پرهیز از تخلف) و پیشایندهای پنهان (برای مثال، عوامل سبک زندگی و اشتیاق ها و ولع ها)، می توانند در عود اعتیاد سهیم باشند. همچنین، مدل پیشگیری از عود، راهبردهای مداخله ای جهان و خاص بی شماری را که درمانگر و مراجع، در هر قدم از فرایند عود، با آن مواجه می شوند، یکپارچه می سازد. مداخلات خاص، شامل شناسایی موقعیت های پر خطر برای هر مرجع و افزایش مهارت های آنان برای کنار آمدن با این موقعیت ها، افزایش خودکارآمدی مراجع، از بین بردن باورهای غلط درباره اثرات الکل، مدیریت لغزش ها و بازسازی ادراکات مراجع، از فرایند عود است. راهبردهای جهانی ازجمله، ایجاد تعادل در سبک زندگی مراجع و کمک به آنها در جهت ایجاد علایق مثبت، باعث به کارگیری فنون کنترل محرک ها و فنون مدیریت اشتیاق به مصرف مواد و بسط دادن نفشه های مسیر عود می شود. در این چارچوب، مطالعات چندی، از مدل پیشگیری از عود حمایت نظری و عملی کرده است.
    کلیدواژگان: وابستگی به الکل و دیگر مواد، عود و پیشگیری از آن، مدل درمانی شناختی و رفتاری، عوامل خطر، مهارت های کنار آمدن، خود کارآمدی، انتظار از مواد، پرهیز، سبک زندگی، ولع مصرف
  • فرخ الله شاه بهرامی صفحه 115
    آیا می توانیم جزء کشورهای توسعه یافته باشیم؟ راه های رسیدن به توسعه کدام است؟ موانع توسعه نیافتگی کدامند؟ این قبیل سئوالات از مهم ترین پرسش هایی است که از زمان تقسیم جهان به دو بخش توسعه یافته و توسعه نیافته در ذهن تقریبا اکثر مردم، بویژه متفکرین، دانشمندان سیاسی و محققین امر توسعه در کشور نقش بسته و هر یک برای دستیابی به توسعه و قرار گرفتن در سطح کشورهای توسعه یافته طرح ها و ایده های مختلفی را که اغلب برگرفته از مطالعات و یافته های کشورهای غربی است ارائه نموده اند. این مسئله از اهمیت خاصی برخوردار است، چرا که از یکسو، متاسفانه مطالعات آکادمیک توسعه ای در سطح نخبگان علمی کشورهای جهان سوم، به جز چند مورد جزیی صورت نگرفته و از سوی دیگر، مطالعات غربی انجام شده را نیز نمی توان به کشورهای جهان سوم و کشورمان تعمیم داد. زیرا شناختی از جهان سوم و کشورمان توسط کشورهای توسعه یافته صورت نگرفته است. این مقاله در صدد پاسخگویی به سئوالات فوق نیست، اما می خواهد برخی از مفاهیم توسعه را به طور مختصر توضیح دهد.
|
  • Azam Shamohammadi, M.A. Zahra Darvizeh , Mahsima Pourshahriari Page 3
    Objectives
    The general objective of the present research is to examinethe effect of training in communicative skills with a cognitive – behaviorist approach on spouses ’marital adjustment and the prevention of men’s addiction from relapsing.
    Methods
    This study is a Quasi – experimental research which is carried on with 2 groups of control and experimental subjects by using an experimental variable (training in relation ship skills for 8 sessions), in this study we have also used a pretest and a post test and follow up was used after 2 months. The samples were selected among addicts ‘wives. The addicts were completing their quitting stages and they had been referring to addiction quitting center in Isfahan for four month And the Wives marital adjustment scores were below average (1 Standard deviation below average). The study tool was marital adjustment measure of Spanier (1979) with 4 factors including marital satisfaction. mutual correlation, mutual agreement and love expression. To measure the possibility addicts ‘relapsing to drug, experimental test for fast recognition (Rapid) was utilized. The selection of samples was done through available sampling and for analysis of data repeated measures of variance analysis and χ2 statistical test were used in this study.
    Findings
    The result showed that training in communicative skills with a cognitive-behaviorist approach influences positively general adjustment. No positive effect was noticed in marital satisfaction and mutual correlation factors. There is positive effect of training skills on mutual agreement and love expression factors. Furthermore, the prevention of addicts from relapsing in male addicts, the number of relapse in control group is more than experimental group but this different was not significant.
    Results
    In general, communicative skills training with a cognitive – behaviorist approach effects spouses adjustment of male addicts.
  • P. Dabbaghi, A. A. Asgharnejad Farid, M. K. Atef Vahid, J. Bolhari Page 29
    Objectives
    This project was aimed to evaluate the effectiveness of mindfulness-based relapse prevention therapy in opioid dependence treatment and mental health.
    Methods
    In this clinical trial study, 90 patients with the diagnosis of opioid dependence (based on DSM-IV criteria) were randomly to assigned three groups following detoxification: 1- mindfulness based relapse prevention plus Naltroxan, 2- cognitive behavior therapy relapse prevention, plus Naltroxan, 3- Naltroxan alone. The Two experimental groups take 12 weekly session two hours group therapy plus Naltroxan group took Naltroxan only. The data were analyzed with using analysis of variance with repeated measures and chi-square tests.
    Findings
    therapy compliance, retention in treatment, decrease in somatic symptoms, anxiety, social dysfunction and increase in health was significantly in both combination of psychological intervention method than the Naltroxan group. Mindfulness-based on relapse prevention was more effective than CBT relapse prevention in decreasing of, social dysfunction, relapse prevention, increase of therapy compliance, and health.
    Results
    Mindfulness based relapse prevention was superior to CBT and Naltroxan and considerably increased effectiveness of opioid relapse prevention therapy.
  • Samime Ketabi, M.A. Farhad Maher Ahmad Borjale Page 45
    Objectives
    Identifying personality factors of tendency to drugs can be helpful in better recognition and treatment of drug-dependency and also by providing consulting and psychological services can relatively prevents from vulnerable people to be addicted. This research therefore aims to investigate personality profile of substance dependent by using personality models of Cloninger and Eysenck.
    Methods
    100 substance-dependent and 100 normal men selected by available sampling method and completed Temperament and Character Inventory of Cloninger (TCI) and Eysenck Personality Questionnaire _ Revised (EPQ-R). Also, some democratic information regarding substance- dependents collected. Research data were analyzed by inferential and descriptive statistics.
    Findings
    This research showed that there are significant differences in temperament dimensions of novelty seeking and harm avoidance and character dimensions of self-direction and cooperativeness of Cloninger model and neuroticism and psychosis dimensions of Eysenck model between substance- dependent men and normal men.
    Results
    Comparing in normal men, substance dependent men gained higher scores at novelty seeking and neuroticism and psychosis, and lower scores at self-direction and cooperativeness.
  • Rahmkhoda Javadi, M.A Page 55
    Objectives
    Current study was conducted to examine relationship between identity status and addiction among women of Tehran province.
    Methods
    research method was ex-post facto. Convenient Sampling method was used consisted of 40 addictive women whom referred to addiction rehabilitation centers and 40 Non-addictive women. Second revised version of Extended Objective Measure of Ego Identity Status (Marcia, 1966) was used to explore identity status. Data were analyzed by t-test.
    Findings
    Mean scores of identity achievement status in nonaddicting group was higher than addict ones and addict group obtained higher scores in diffusion and moratorium status.
    Results
    The more the individual experienced identity crisis and developed a higher commitment, the less probability that she becomes addict.
  • Kobra Haj Alizadeh Seyed Abdolmajid Bahreinian Ghasem Naziri , Morteza Modares Ghoravi Page 67
    Objectives
    Addiction researchers find that addictive processes are influenced by patient beliefs and attitudes. This research was carried out to assess the role of dysfunctional attitudes, outcomes of psychology in substance abuse behaviors of subject were referred to addiction treatment center in the city of Bandar Abbas, and to compare the with the control group.
    Methods
    This is a retrospective study in which 100 subject substance abusers were compared with 100 subject s of control group who were selected using convenience sampling and were also demographically matched. Data were gathered using a demographic questionnaire, clinical interview, dysfunctional attitudes scale (DAS), Depression Anxiety Stress Scale (DASS). The data were analyzed via descriptive statistic method, T- Test and chi-square and variance analysis.
    Findings
    Findings indicated that in comparison with control group, subject of substance abusers had experienced more stress, anxiety, depression, had shown a cognitively more percent of them dysfunctional attitudes in comparison with control group.
    Results
    The results suggested that the dysfunctional attitudes could be as a Vulnerability Factor that increase abuse of substance; consequently use of cognitive therapy could be helpful and effective in prevention and treatment of the addicts.
  • Mehrangiz Shoakazemi Page 79
    Objectives
    The present article has been carried out the relationship between coping strategies and attitude to drug in drug users.
    Methods
    The research method is descriptive (causalcomparative).The sample includes 100 men (50 addicted and 50 non addicted mea) Aged 20-34 years old. Tools of research were two questionnears: 1- Coping strategies inventory (Carror, Shirer & Wintrab) containing 72 questions with 0.63 – 0.95 reliability. 2- Other attitudes toward drug measurement contained 20 questions whose reliability is 0.73. The statistical tests used in this research were T- TEST and K-square.
    Findings
    Analyzing the data indicated a significant difference between coping strategies and attitude toward drug.
    Results
    Regarding x2=36.2,P<./…, the suggestion of preventive interventions specially teaching coping strategies is appropriate abilities for stressful situations are useful for achieving healthy life style.
  • Majid Ghorbani, M.A Page 91
    Relapse prevention(RP)is an important component of alcoholism treatment. The RP model proposed by Marlatt and Gordon suggests that both immediate determinants (e.g.,high- risk situations, coping skills, outcome expectancies, and the abstinence violation effect) and covert antecedents (e.g., lifestyle factor and urges and cravings) can contribute to relapse.The RP model also incorporates numerous specific and global intervention strategies that allow therapist and client to address each step of the relapse process. Specific interventions include identifying specific high-risk situations for each client and enhancing the client's skills for coping with those situations, increasing the client's self- efficacy, eliminating myths regarding alcohol's effects, managing lapses, and restructuring the client's perceptions of the relapse process. Global strategies comprise balancing the client's lifestyle and helping him or her develop positive addictions, employing stimulus control techniques and urgemanagement techniques, and developing relapse road maps. Several studies have provided theoretical and practical support for the RP model.