فهرست مطالب

فصلنامه اندیشه دینی
پیاپی 23 (تابستان 1386)

  • تاریخ انتشار: 1386/05/11
  • تعداد عناوین: 7
|
  • مقالات فارسی
  • بیوک علیزاده، عباس احمدی سعدی صفحه 1
    برخی عرفان پژوهان معاصر با رویکردی پسینی و با توجه به گزارش های عرفا، از اقالیم و سنت های دینی مختلف؛ به دیدگاهی موسوم به ذات گرایی قائل شده اند که طبق آن، تجارب عرفانی با وجود اختلافات متعدد، دارای هسته ای مشترک اند. از میان فیلسوفان قدیم، ظاهرا می توان ابن سینا را از زمره ذات گرایان محسوب کرد، اگر چه دست کم در دو مورد از آن ها افتراق می یابد: 1) به لحاظ روش شناسی: ابن سینا با روی کردی پیشینی و مبتنی بر نفس شناسی و جهان نگری فلسفی اش طرح بحث کرده است؛ 2)شیخ به ویژگی مهم تناقض آمیزی تجربه عرفانی اعتقادی ندارد، زیرا در اندیشه های فلسفی-اشراقی او تناقض جایگاهی ندارد.
    تجربه و مکاشفه عرفانی نزد شیخ، آگاهی بی واسطه ای است که نفس و عقل سالک -که در سیر استکمالی خود به درجه «عقل مستفاد» رسیده است– با اتصال به عقل فعال، حقایق کلی هستی را ادراک می کند و از درک این حقایق ملتذ و مبتهج می گردد. شیخ به ویژگی کانونی مکاشفات، یعنی مواجهه با حقیقت واحد تصریح کرده، ترجیح هر چیزی، حتی خود عرفان را بر آن، انحراف از توحید می داند. وی با فراستی تمام، زودگذر بودن و بیان ناپذیری تجارب عرفانی را یادآوری می کند. عارف در عالی ترین تجارب خود در همه چیز، خدا را می بیند و این بدان معنا می تواند باشد که تجارب عرفانی نزد شیخ الرییس حداکثر از سنخ تجارب عرفان آفاقی است. دیدگاه ابن سینا را در نهایت در چارچوب معرفت شناسی عقلی-اشراقی وی می توان جای داد و لذا به نظر وی، عارف در مکاشفه خود حداکثر به مرتبه وحدت شهود و نه وحدت وجود، نائل می شود.
    کلیدواژگان: تجربه عرفانی، ذات گرایی، مکاشفه، ابن سینا
  • مقاله انگلیسی
  • علی پایا صفحه 7
    در مقاله حاضر به دنبال تحلیلی مفهومی در خصوص سه واژه کلیدیی که در عنوان مقاله به کار رفته اند، یعنی، "جهانی شدن"، "تمدن" و "گفت و گو"، به بررسی شماری از شیوه های ممکن قرائت و تفسیر پرسش اصلی عنوان مقاله خواهیم پرداخت. نتیجه ای که از این بررسی نتیجه می شود آن است که این پرسش "آیا جهانی شدن گفت و گویی میان تمدن هاست؟" را می توان لااقل به دو شیوه ممکن پاسخ داد. در حالت اول پاسخ ارائه شده، روشن اما غیر جالب، یعنی از حیث نو و بدیع بودن محتوا فقیر، است. در حالت دوم، پاسخ هایی که عرضه می شود پرمحتوا و جالب است، اما این ظرفیت اضافی ارزان به دست نمی آید: بهایی که برای این پاسخ ها باید پرداخت مربوط به اجماع و توافق جمعی بر سر قبول آن هاست؛ پاسخ های ارائه شده، پر محتوا، اما بحث برانگیزند و صرفا مورد قبول کسانی واقع خواهند شد که مفروضاتی که در پس هر پاسخ جای دارد، پذیرفته باشند.
  • مقالات فارسی
  • حسن قنبری صفحه 21
    در این مقاله، ابتدا زندگی نامه علمی شلایرماخر به نحو مختصر بیان می شود. در ادامه، با تمرکز بر مهم ترین کتاب او، نظرگاه او درباره دین و دین داری به تفصیل بحث خواهد شد. در این زمینه، خواهیم گفت که او دو واژه کلیدی دین و ادیان را به کار می برد. از منظر او دین احساس وابستگی به امر مطلق است و ادیان صورت تفردیافته دین هستند. بنابراین محور اصلی نوشتار بر تبیین این دو واژه متمرکز است. در پایان، به نقد نظرگاه او درباره دین پرداخته می شود.
    کلیدواژگان: الاهیات، دین، دینداری، اخلاق، احساس وابستگی
  • محمدعلی خورسندیان صفحه 41
    مساله و هدف اصلی این تحقیق تبیین قاعده «بسیط الحقیقه کل الاشیاء» از دیدگاه صدرالمتالهین است. هم چنین در این مقاله این سوال پاسخ داده می شود که چه برهانی بر این قاعده اقامه شده است و چه استفاده هایی از آن در ابواب مختلف حکمت متعالیه صورت می گیرد؟
    بیشتر داده های مورد نیاز این پژوهش، از آثار ملاصدرا گردآوری شده و تلاش بر این بوده است که پس از درک درست عبارات ایشان و مقایسه شان با یک دیگر و با تحلیل و استنتاج مبتنی بر اصول کلی فلسفه اسلامی و منطق ارسطویی، به تبیین موضوع پرداخته شود.
    در این مقاله، استدلال ملاصدرا بر این که حقیقت بسیط محض، کل اشیا است و در عین حال، هیچ کدام از آن ها نیست، به کمک نوعی برهان خلف به اثبات می رسد و در مقایسه این استدلال با قاعده اعطاء (معطی الشئ لایکون فاقدا له) که عرفا بدان استناد کرده اند، برتری این برهان اثبات می گردد. در نهایت، به پی آمدهای مهم پذیرش این قاعده در اثبات توحید و وحدت حقیقی ذات واجب الوجود، شناخت صفات خداوند، رابطه وحدت و کثرت، مفهوم حیات در جهان هستی، اتحاد نفس ناطقه با قوای خود و هم چنین تاثیر این قاعده در فهم برخی عبارات متون مقدس دینی پرداخته شده است.
    کلیدواژگان: بسیط الحقیقه، بساطت وجود، توحید، وحدت وجود، وحدت در کثرت
  • علیرضا فاضلی صفحه 65
    در این نوشتار، به بررسی دو رویکرد در حکمت متعالیه در زمینه معلوم بودن مادیات و عالم بودن آنها پرداخته می شود. ملاصدرا در جاهایی ماده را مناط ظلمت می داند، که نه متعلق علم واقع می شود و نه خود عالم است و در مواضعی خلاف این را می گوید؛ یعنی ماده به خاطر موجود بودن، بهره ای از علم دارد و علم به آن تعلق می گیرد. در این مقاله، ابتدا این دو قول با براهین آن ها آورده می شود، سپس راه حل هایی که ملاصدرا و شارحانش برای رفع اختلاف یا اتخاذ یکی از دو رویکرد مطرح کرده اند مورد بررسی قرار می گیرد. هم چنین مبانی حکمت متعالیه مورد توجه قرار می گیرد. در آخر، نتیجه گرفته می شود که اگر اصول حکمت متعالیه مورد تدقیق قرار گیرد، هم خوانی اقوال ملاصدرا آشکار می شود.
    کلیدواژگان: شعور ماده، علم به موجودات مادی، ملاصدرا
  • فروغ سادات رحیم پور صفحه 83
    در میان آن چه در باب انگیزه بعثت انبیا و شوون رسالت آنان بیان شده است، بعضی موارد، مانند بسط توحید، گسترش معرفت نسبت به مبدا و معاد هستی، شناساندن جهان آخرت و غیب، انسان سازی و بیان راه های نیل به تهذیب نفس و تعالی اخلاقی مورد اتفاق اغلب متفکران دینی است، اما نفی یا اثبات برخی دیگر، محل اختلاف و بحث است که مهم ترین آن ها پرداختن به اصلاح امور دنیوی و قیام به قسط و برپا داشتن عدل از طریق تشکیل نظام سیاسی - اجتماعی است.
    در این مساله، دو دیدگاه عمده مطرح است که یکی ورود در امور دنیوی را خروج از حوزه رسالت می داند و دیگری اصلاح زندگی اجتماعی و تشکیل نظام حکومتی را نه تنها از غایات بعثت، بلکه شرط لازم و زمینه حصول غایات دیگر می شمارد.
    کلیدواژگان: شوون رسالت، بسط توحید و شناخت آخرت، پیوند مادیت و معنویت، اقامه عدالت اجتماعی، نظریه نصب و نظریه وکالت
  • محمدحسن صرام مفروز صفحه 103
    عصمت پیامبر(ص) از موضوعاتی است که در مباحث قرآنی، به ویژه در خلال تفسیر آیاتی که در ظاهر با عصمت آن حضرت منافات دارند، به تفصیل مورد بحث و کنکاش قرار گرفته است.
    آیات ده گانه نخست سوره عبس از جمله این موارد است، با این تفاوت که می توان ادعا کرد برخلاف آیات دیگر که به خوبی تبیین شده، تفاسیری که در ذیل آیات مذکور آمده است، همه ابهامات مطرح پیرامون تنافی آیات یادشده با عصمت پیامبر و اخلاق بزرگوارانه ایشان را نمی زداید و روح تشنه انسان حقیقت جو را سیراب نمی نماید.
    در این مقاله، ابتدا آرای تفسیری مشهور پیرامون آیات و ابهامات و نواقص هر کدام مطرح شده، سپس عصمت پیامبر(ص) در آیات یاد شده با بیانی متفاوت، به گونه ای که تمامی ابهامات را برطرف نماید، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
    کلیدواژگان: پیامبر، عصمت، عبس، تفسیر
|
  • Dr. Biuok Alizadeh, 'Abbas Ahmadi Sadi Page 1
    Although Ibn Sina is known, as a great philosopher, some of his works imply some significant mystical and theosophical elements. In this article, Ibn Sina's viewpoints concerning the theory of "Essentialism" have been examined. Based on the mystic's reports, the Essentialists claim that despite of their differences in time occurrence and place and also the differences in the religious and cultural traditions, mystical experiences have some similarities. It seems evidently that Ibn Sina can be classified as an Essentialist, but at least he is different from them in the following two main cases: 1) Methodologically, Ibn Sina has a philosophical and aprior approach, but Essentialists, especially Stace, have a posteriori one. 2) Ibn Sina has not mentioned anything about the "paradoxicality", while Essentialists have. These significant differences result from the fact that Ibn Sina is a really noble philosopher and paradox can not have a position in a philosophical system. According to Ibn Sina, mystical experience is a kind of "immediate knowledge" in which the mystic extract the universally intellectual realities from the "Active Intellect". Because of the theoretical and practical perfection, the mystic achieves a degree which is called "Blessing Intellect" ("Aqle-Mostafad"). Afterward, it is connected to the active intellect, and because of this connection he can observe the universal realities. The mystical experience in Ibn Sina's opinion, is at most an objective experience in all parts of which the mystic can observe God. In other words, the mystic in his observations and experiences, can reach the "Unity of Intution", but not "Pantheism".
  • Dr. Hasan Ghanbari Page 21
    This paper is firstly concerned with schleiermacher's scientific biography in brief. Then by reviewing his most important book On Religion, his view about religion and being religious will be discussed in detail. It will also be discussed that by the term religion he means feeling of dependence to the Infinite and by the term religions he intends the individualized forms of the Religion. So, these two terms will be central for this paper. At the end we will have some criticism about his views concerning religion.
  • Dr. Mohammad Ali Khursandian Page 41
    This article attempts to explain Mulla Sadra`s viewpoint concerning the philosophical principle: "Simple reality must be the whole things" and tries to show its effect in different chapters of Transcendent Philosophy.The necessary data for this essay is mostly collected from Mulla Sadra`s books. The author first tries to clarify Sadra's expressions and subject matters of this principle and then to analyze and justify it by other Sadra's principles. And finally we will discuss the results of this principle in Sadra's philosophical system and in understanding some mystical viewpoints and some teachings of the sacred texts concerning unity or multiplicity of the world, God's attributes and unity of being.
  • Ali Reza Fazeli Page 65
    In this paper, two apparently different views of Mulla Sadra concerning the knowledge of corporeal beings will be discussed. Sometimes he states that material beings are a kind of darkness which is neither the subject and nor the object of knowledge. But in other cases he states that "being" and "knowledge" are simultaneous, so corporeal beings possess a degree of knowledge because they possess a degree of being. But considering the principles of his philosophy, we can discuss that these two views do not contradict each other.
  • Dr. Forough Rahimpour Page 83
    Most Islamic thinking agree that the main aims of the prophet hood and sending of the prophets by God are giving people the knowledge concerning God, next world, monotheism, and moral facts, and leading human beings to felicity by self purification. But about the aims of the prophets concerning this world, there is not an agreement. There are two different viewpoints which will be discussed in this paper. The first is that the prophets aim to improve social, political and economic aspects of the society as well as the abovementioned goals. The other viewpoint limits their aims to the mentioned ones concerning the individuals.
  • Mohammad Hasan Saram Mafroz Page 103
    The infallibility of the Prophet Muhammad has been accepted by almost all of the Muslim theologians. But the first ten verses of surat al-'Abas seem to be contrary to their attitudes. This paper will discuss firstly various comments of different interpretators of Quran in this relation, then criticizes them and finally gives a new interpretation of these ten verses which is consistent with the infallibility of the prophet Muhammad.