فهرست مطالب

اندیشه دینی - پیاپی 30 (بهار 1388)

فصلنامه اندیشه دینی
پیاپی 30 (بهار 1388)

  • 156 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1388/03/20
  • تعداد عناوین: 9
|
  • مقالات فارسی
  • علیرضا شجاعی زند صفحات 1-26
    وجود تعدد و تنوع در تعاریف دین، نه به معنی غیر محصل بودن تلاش های نظری دین پژوهان سلف در این راه است و نه مانع از ادامه ی آن توسط دین-پژوهان بعد از ایشان می شود. مهم، حصول اشراف بر فحوا و غلبه بر تکثر آن ها است که از طریق گونه شناسی به دست می آید. رایج ترین گونه شناسی از تعاریف دین، جداسازی آن ها بر حسب جوهری یا کارکردی بودن تعریف است که چون نمی توانست انواع موجود و متصور را به خوبی پوشش دهد، کنار گذاشته شد و مبنای دیگری ذیل عنوان تحویلی- غیرتحویلی اتخاذ گردید. این گونه شناسی علاوه بر کمک فوق، امکان و شرایط لازم برای عرضه ی تعریف دیگری از دین را فراهم می آورد که از شمول و تطابق بیشتری نسبت به تعاریف موجود برخوردار است. دین به مثابه ی عامل انگیزه بخش و نشان دهنده ی راه و مقصد فراروی، تعریف مختار این مقال است که اعتبارش را علاوه بر براهین و قیاسات مبناشناختی، از تعابیر قریب المعنای دین-پژوهان درباره ی دین گرفته است.
    کلیدواژگان: تعریف دین، جوهری، کارکردی، تحویلی، فراروی
  • محسن ایمانی، محمود شرفی صفحات 27-56
    هدف اصلی نگارش این مقاله، بررسی و مقایسه ی مراحل سه گانه ی «عرفانی»، «فلسفه ی تحقق بخشی» و «فلسفه ی گفت وگویی» در اندیشه ی بوبر است. پس از تحلیل مراحل یاد شده و تبیین وجوه اختلاف آن ها، در نهایت، یافته ها حاکی از آن است که در مرحله ی «عرفانی»، رابطه ی «من و تو» در تفکر بوبر ظاهر می گردد، اما این رابطه، غیر از آن رابطه ای است که بعدا در کتاب من و تو مطرح شده است؛ زیرا آن رابطه، رابطه ای است که در آن، طرفین با یک دیگر وحدت پیدا نمی کنند، بلکه پس از برقراری رابطه هم مستقل باقی می مانند؛ اما در مرحله ی دوم، رابطه ی «من و تو»ی مربوط به مرحله ی «تحقق بخشی» از رابطه ی «من و تو»ی مربوط به مرحله ی «عرفانی» متفاوت است و از جهتی نیز با رابطه ی «من و تو»ی مربوط به مرحله ی «فلسفه ی گفت وگویی» تفاوت دارد. رابطه ی مربوط به مرحله ی «من و تو»ی تحقق بخشی مانند رابطه ی مربوط به مرحله ی «من و تو»ی عرفانی در قلمروی ذهنیت یعنی در درون فرد رخ می دهد و نه بین انسان و دیگری؛ اما رابطه ی «من و تو»ی مبتنی بر گفت وگو در بین موجودی با موجود دیگر رخ می دهد. پس رابطه ی واقعی و حقیقی از نظر بوبر، رابطه ی «من و تو»ی مربوط به مرحله ی «فلسفه ی گفت وگویی» است.
    کلیدواژگان: حسیدیسم، فلسفه ی تحقق بخشی، فلسفه ی گفت وگویی، توی سرمدی، فاصله و رابطه
  • حسین شیخ رضایی صفحات 57-74
    در این نوشته پس از بررسی مختصری در باب وجوه مختلف پدیده ی استعاره و مروری کوتاه بر سیر تحول این مفهوم، به دو رویکرد قرن بیستمی به استعاره (متعلق به بلک و دیویدسن) اشاره خواهد شد. آن گاه به بررسی نقش استعاره در فلسفه ی علم می پردازیم. ابتدا نشان خواهیم داد که استعاره چگونه نقش پر کردن خلا های زبانی علم را بر عهده دارد؛ زبان علم بدون استعاره نمی تواند هم پای محتوای رو به توسعه ی آن پیش رود. آن گاه به مقوله ی مهم تر جایگاه استعاره در توسعه ی نظریه های علمی و نقش استعاره در پیشرفت علم خواهیم پرداخت. استدلال اصلی این نوشته آن است که نه الگوی بلک و نه الگوی دیویدسن نمی توانند به تنهایی از عهده ی نشان دادن نقش استعاره در علم برآیند. پیشنهاد نگارنده آن است که تلفیقی از این دو دیدگاه لازم است تا بتوان دو مرحله ی مهم پیشرفت علم را توضیح داد. الگوی دیویدسن برای توضیح نقش راهنما و سرنخ بودن استعاره مناسب است و الگوی بلک برای توضیح نقش شناختی استعاره در علم کارآمد خواهد بود.
    کلیدواژگان: استعاره، رویکرد تعاملی، رویکرد علی، مدل های علمی
  • علی ارشد ریاحی، صفیه واسعی صفحات 75-102
    یکی از مباحث مهم فلسفه ی ملاصدرا اثبات عالم مثال است. مساله ی عالم مثال، از قدیم مورد بحث بوده است که در میان فیلسوفان نامبردار جهان اسلام، حکمای مشاء، به ویژه شیخ الرییس منکر وجود این عالم بوده اند. شیخ اشراق با طرح ادله ی عقلی و با استناد به مکاشفات شهودی خود، کوشیده است وجود این عالم را اثبات کند، هر چند به این علت که خیال را منفصل می داند، در رد اشکال های وارد بر نظریه اش موفق نبوده است.
    در این مقاله، بعد از طرح بحث عالم مثال از نظر ملاصدرا و ذکر اموری که با نظریه ی عالم مثال نزولی قابل تبیین است، به رابطه ی عالم مثال صعودی با تجرد قوه ی خیال پرداخته شده، بدین وسیله علاوه بر شناسایی بیشتر عالم مثال نزولی از نظر ملاصدرا، اهمیت تجرد قوه ی خیال متصل که از ابتکارات بارز و ارزشمند این فیلسوف مبرز است نیز اثبات شده است؛ چرا که با اثبات تجرد این قوه، صدرالمتالهین توانست بسیاری از اشکالات موجود در باب معاد جسمانی را مرتفع و عوالم برزخی در قوس صعود را اثبات کند.
    کلیدواژگان: مثال متصل، مثال منفصل، تجرد، قوس نزول و صعود
  • علیرضا فارسی نژاد، حامد دژآباد صفحات 103-124
    مساله ی «فلسفه ی آفرینش» و این که چرا خداوند، انسان و سایر موجودات را آفریده، یکی از اساسی ترین مسایلی است که همواره مطرح بوده و هست.
    به طور کلی در این زمینه دو سوال اساسی مطرح است: یکی این که آیا آفریننده و فاعل این جهان، از کار خود هدفی داشته است؟ دیگر این که آیا این جهان به عنوان آفریده و فعل خداوند، هدف و مقصدی دارد؟ سوال اول، بیان گر هدف فاعلی و سوال دوم، بیان گر هدف فعلی است. مکاتب مختلف کلامی، فلسفی و عرفانی، پاسخ های مختلف و متعددی به این دو سوال داده اند؛ عده ای به کلی منکر غرض و هدف در افعال الهی و آفرینش موجودات شده اند. جمعی قا یل به وجود غرض و هدف در همه ی افعال شده اند و گروهی وجود غرض و غایت را در برخی از افعال پذیرفته اند، اما منکر عمومیت و لزوم آن شده اند.
    مقاله ی حاضر این مساله را از دیدگاه قرآن بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که از دیدگاه قرآن، آفرینش کاملا هدف دار است؛ هدف از آفرینش جهان (در مقابل انسان)، انسان است و آسمان ها و زمین و هر چه در آن ها است برای انسان آفریده شده است، مقصود از انسان، انسان کاملی است که به مقام عبودیت حقیقی رسیده است. هدف از آفرینش انسان کامل، ذات خداوند است و خداوند، انسان کامل را برای خودش آفریده است. پس به طور کلی، می توان گفت هدف خداوند از آفرینش جهان و انسان، ذات بی همتای او است.
    کلیدواژگان: فلسفه ی آفرینش، جهان، عبادت، انسان کامل، ذات خداوند
  • حامد ناجی اصفهانی صفحات 125-136
    معرفت شناسی یکی از بنیادی ترین مباحث فلسفه است که در قرون اخیر، تحول ژرفی یافته است. فلسفه ی اسلامی همانند تمام فسلفه های پیش از خود، بیش از آن که به ماهیت معرفت شناسی ادراک نظر داشته باشد، به بررسی هستی شناسانه ی ادراک پرداخته است. صدرالدین محمد شیرازی، بنیان گذار حکمت متعالیه، اگرچه از این قاعده مستثنا نیست، ولی با توجه به مباحث ژرف ادراک و انواع آن، مطالبی بنیادین در این موضوع عرضه کرده است. گفتار حاضر با عنایت به طرح بحث معرفت شناسی معاصر و چگونگی تطابق معلوم ذهنی و خارجی، سعی بر ارایه ی طرحی از معرفت شناسی حکمت متعالیه، با توجه به تحقیقات ملاصدرا و شارحان متاخر وی دارد.
    کلیدواژگان: معرفت شناسی، حکمت متعالیه، ملاصدرا
  • مقاله انگلیسی
  • سروش دباغ صفحات 1-11
    در این مقاله می کوشیم تا دلیلی له موضع عام گرایانه در وادی اخلاق اقامه گردد. لازمه ی این مدعا این خواهد بود که تلقی خاص گرایانه درباره ی چگونگی رفتار یک خصوصیت اخلاقی مربوط در سیاق های گوناگون ناموجه است.
    بر خلاف عام گراها، خاص گراها ایده ی کل گرایی را پذیرفته اند مبنی بر این که چگونگی مشارکت یک خصوصیت اخلاقی در سیاق های مختلف، کاملا وابسته به سیاق است.
    برای نقد این موضع در ابتدا باید توضیح داده شود که به چه معنایی خاص گرا و عام گرا هر دو واقع گرایند. پس از آن با وام گرفتن مفاهیمی هم چون "توان علی" و "قابلیت" از فلسفه ی علم، نشان داده خواهد شد که واقع گرایی در دو وادی علم و اخلاق مستلزم ذره گرایی و عام گرایی است.
|
  • Dr. Ali Reza Shojaeezand Pages 1-26
    Presence of plurality and diversity in the definitions of religion doesn’t mean either non-productive theoretical endeavor of the previous researchers of religion or an impediment to continue through later researchers of religion. Significantly, attainment of their tenor and overcome upon their multiplicity are the things that are acquired through typology. The most prevalent typology, thus, from definitions of religion, is its separation on the basis of a Substantive or a Functional that was not being able to fully cover the existing and conceivable entities and consequently, another foundation was borrowed as a reductive or non-reductive. This diversification, apart from the above-mentioned help, provided opportunities and conditions for offering another definition of religion that enjoys larger coverage and conformity compared to the existing definitions. The religion as motivate and expresser of path and destination of transcendence, is the accepted definition of this article whose credence, apart from logical reasons, has been taken out from the interpretations of researchers about the religion.
  • Dr. Mohsen Imani, Mahmoud Sharafi Pages 27-56
    Buber's thought. Like Wittgensteins, has seen some changes and developments during his philosophical life. The trend in Buber's intellectual development is divided into three periods namely Mysticism, philosophy of Realization, and Dialogical philosophy. This paper addresses some of the key concepts related to Hasidism from Buber's point of view. It then elaborates on the concept of "Eternal Thou". In the final conclusion of the article it is shown that according to Buber, our relationship to God has dialogical pantheism as its main characteristic. It is also shown that pantheism is not consistent with Iranian Islamic mystical thoughts.
  • Dr. Hossein Shaykh Rezaee Pages 57-74
    In this paper, after some preliminary and historical remarks on the concept of metaphor, two recent philosophical analyses of metaphor (the interactive view and the causal view) will be introduced and critically analyzed. Then different functions of metaphor in relation to science will be discussed. The first function is to describe different aspects of scientific inquiry. The second function is to facilitate science education. The third function is to provide clues for scientific discoveries or to suggest ways of developing current theories. It will be argued that neither the interactive nor the causal view can explain this function of metaphor alone. A hybrid view is required to do this job. Finally, we will consider the suggestion that any model in science is a metaphor, and therefore doing science is a metaphorical activity in principle. It will be pointed out that this radical view does not hold for (at least) some scientific models.
  • Dr.Ali Arshad Riyahi, Safieh Vasei Pages 75-102
    One of the important subjects in Mulla Sadra's philosophy is the world of imagination. This subject has been a problematic one in Islamic philosophy. Some famous Muslim philosophers, including Ibn Sina, have denied the existence of such a world. Suhrawardi tried to prove its existence by rational arguments as well as his mystical unveiling. But he could not reject the objections against his attitude. Mulla Sadra, influenced by Suhrawardi, could establish a firm foundation for the existence of the imaginal World in his philosophy. Indeed he is the first philosopher who could represent an orderly philosophical discussion concerning the Imaginal World. He has given several arguments proving the existence of both contiguous and discontiguous imaginal worlds. In this paper, first we will explain the Imaginal World from Mulla Sadra's viewpoint and mention some subjects which can be explained only by the existence of the world of descendent Imagination. Then we will discuss the relation between the world of ascendant imagination and immateriality of the faculty of imagination which is one of the Mulla Sadra's important innovations. By proving the immateriality of this faculty, he could solve many problems concerning bodily resurrection and could prove the existence of isthmus worlds in the ascendant arch.
  • Alireza Farsinezhad, Hamed Dezhabad Pages 103-124
    One of the basic issues ever debated has been the rational behind the genesis and why Allah has created man and other beings. Generally, two fundamental questions could be posed here: Has the creator of the universe pursued a certain goal in His acts? And, does the universe as the creation and Allah's acts follow a certain purpose? The former indicates the creator's goal and the latter indicates the act's goal. Various schools in theology (Kalam), philosophy and mysticism (Gnosticism) have provided different answers to the above- mentioned questions. Some have entirely denied the presence of a certain goal in divine acts and creation of the beings. In contrast, some others admit the presence of such a purpose and there are still others who accept its presence but only in some acts and deny its generality and necessity. This paper has investigated the issue from Quranic viewpoint according to which the goal of the creation the universe (Vs. man) is the man., the heavens, the earth and whatever within them are created for the sake of man, i. e., the perfect man who is at the pinnacle of truly divine obedience. The rationale behind the creation of the perfect man is the essence of Allah and He created perfect man for Himself; therefore, it could generally be held that divine rationale of creation is His unique essence.
  • Dr. Hamed Naji Isfahani Pages 125-136
    In recent centuries, epistemology has become one of the fundamental subjects of philosophy and has developed deeply. Islamic philosophy, like all other philosophies before it, has had an ontological approach to the nature of knowledge instead of an epistemological one. Although Mulla Sadra is not an exception in this approach, in his philosophy but we can find some deep discussion in the nature of knowledge and its different kinds. Reviewing contemporary epistemology and the way of correspondence of mental and external objects of knowledge, we shall try to give a perspective of epistemology in the Transcendental Wisdom, based on Mulla Sadra's and his commentator's viewpoints.