فهرست مطالب

پژوهشنامه فیزیولوژی ورزشی کاربردی
پیاپی 12 (پاییز و زمستان 1389)

  • تاریخ انتشار: 1393/08/15
  • تعداد عناوین: 10
|
  • رستم علیزاده، علی محمد صفانیا، مریم نورشاهی، حسین فرزانه صفحات 1-16
    هدف از تحقیق حاضر، مقایسه تمرین تناوبی و تمرین در گروه های کوچک بر منتخبی از عوامل آمادگی مهارتی (سرعت دریبلینگ، پاس دادن، شوت زدن) و آمادگی جسمانی و حرکتی (توان هوازی، سرعت، شتاب، چابکی) در فوتبالیست های آماتور بود. بدین منظور تعداد 20 نفر پسر با میانگین قد 165.34±4.75 سانتی متر، وزن 58.5±5.22 کیلو گرم، سن 15.7± 0.7 سال از بین بازیکنان شهرستان آمل به صورت تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه قرار گرفتند. از آزمون های سرعت دریبلینگ، آزمون پاس و شوت مورکریستین، 12 دقیقه دوی کوپر، 30 متر سرعت، سرعت چهار خطه، ایلی نویز برای ارزیابی متغیر ها استفاده گردید. سپس هر دو گروه به مدت شش هفته، هر هفته سه جلسه که با شدت 70 درصد ضربان قلب بیشینه فزاینده و زمان یکسان شده بود، برنامه تمرینی (تناوبی و گروه های کوچک) شرکت کردند. در پایان دوره، پس آزمون مشابه پیش آزمون گرفته شد، پس از تعیین طبیعی بودن توزیع داده ها به وسیله آزمون کلموگروف اسمیرنوف، داده ها با استفاده از آزمونt مستقل و وابسته در سطح p≤0.05 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که شش هفته تمرین باعث افزایش معنی دار سرعت دریبلینگ، مهارت پاس و شوت، توان هوازی، سرعت، شتاب و چابکی در هر دو گروه تجربی شد. با این وجود در مقایسه بین دو گروه تجربی، نتایج نشان داد که بین توان هوازی (0/11 = p)، سرعت (0/69 =p) و شتاب (0/92= p) تفاوت معنی داری وجود نداشت؛ اما در متغیر های چابکی (0/001=p)، سرعت دریبلینگ (0/007= p)، مهارت پاس (0/001 = p) و مهارت شوت (0/001=p) گروه تمرین در گروه های کوچک نسبت به گروه تمرین تناوبی بهبود معنی دار یافته بود. چون تمرین در گروه های کوچک در مدت برابر، باعث افزایش بیشتر عوامل آمادگی مهارتی و برخی از عوامل آمادگی جسمانی منتخب در این تحقیق شد، توصیه می شود که تیم ها در برنامه آماده سازی خود به خصوص در حین فصل از این روش تمرینی استفاده کنند.
    کلیدواژگان: تمرین تناوبی، تمرین در گروه های کوچک، عوامل آمادگی مهارتی، آمادگی جسمانی، فوتبال
  • امیر قیامی راد، کریم آزالی علمداری، سیروس چوبینه، بابک عبادی شیرمرد صفحات 17-30
    هدف
    با توجه به وجود اطلاعات اندک در مورد بازیافت فاکتورهای عملکرد جسمانی و قلبی در فاصله زمانی بین وزن کشی رسمی کشتی تا اولین مسابقه به دنبال کاهش وزن حاد در این تحقیق با شبیه سازی شرایط وزن کشی رسمی کشتی، تاثیر جایگزینی مجدد مایعات به دنبال آب زدایی حاد، بر فاکتورهای توان بی هوازی، برخی شاخص های عملکرد قلب و همچنین مقدار هماتوکریت و آلدوسترون پلاسما بررسی شد.
    روش شناسی: 36 پسر کشتی گیر نخبه رشته آزاد (قد: 174.33 3.83 سانتی متر، وزن: 15/26±79/53 کیلوگرم، سن: 3/83±22/66 سال)، به طور داوطلبانه در قالب دو گروه کنترل و تجربی در طی دو روز متوالی در این تحقیق شرکت کردند. صبح روز اول (وضعیت پایه)، پس از صرف صبحانه استاندارد (پس از ناشتایی)، ارزیابی عملکرد قلبی (کاردیواسکرین)، خونگیری و آزمون رست انجام شد. سپس، بین ساعت12 تا 16، آب زدایی (0/27±1/48 درصد وزن بدن) انجام شد و در ساعت 16، کاردیواسکرین و خونگیری تکرار شد. در ادامه جایگزینی مایعات تا ساعت24 انجام شد و صبح روز دوم نیز کاملا مشابه روز اول بود. آلدوسترون به روش الایزا و هماتوکریت به روش میکرو هماتوکریت اندازه گیری شدند و همچنین برای مقایسه داده ها از آزمون اندازه گیری مکرر (آزمون تعقیبی بونفرونی) و تی همبسته، با سطح اطمینان 0/05 استفاده شد.
    نتایج
    فاکتورهای توان بی هوازی (اوج، حد اقل و میانگین توان) در بین صبح روز اول و دوم، تفاوت معنی داری نداشتند. در بقیه شاخص ها نیز، فقط در گروه تجربی به جز در مورد برونده قلبی و زمان مرحله پیش تزریقی (شامل حجم ضربه ای، تواتر قلبی، کار قلب چپ، حاصل ضرب دوگانه، فشار خون سیستولی و دیاستولی، زمان تزریق بطن چپ و همچنین سطوح آلدوسترون و هماتوکریت) تفاوت مشاهده شده در بین دو وضعیت آب زدایی و پایه و همچنین وضعیت جایگزینی مجدد مایعات و آب زدایی، معنی دار بود (0/05>P).
    نتیجه گیری
    عملکرد قلب در آب زدایی حاد، تغییر می کند؛ ولی توان بی هوازی، بدون تغییر می ماند. تغییرات مذکور، با جایگزینی مجدد مایعات در فاصله بین وزن کشی رسمی کشتی تا اولین مسابقه، اصلاح می شود که حاکی از کافی نبودن فاصله زمانی رسمی برای فراهم شدن زمینه منع از اقدام به کاهش وزن حاد، می باشد.
    کلیدواژگان: آب زدایی، جایگزینی مجدد مایعات، فاکتورهای عملکرد قلبی و بی هوازی، کشتی گیران
  • رامین بلوچی، عین الله نادری، آذر غیاثی صفحات 31-40
    هدف از تحقیق حاضر بررسی راستای اندام تحتانی در ورزشکاران مبتلا به شین اسپلینت بود. نمونه آماری تحقیق حاضر 12 ورزشکار مبتلا به شین اسپلینیت و 12 ورزشکار سالم به عنوان بودند که وضعیت پرونیشن، سوپنیشن و خنثی پا در آن ها به وسیله شاخص پاسچر پا و زاویه آنت ورژن ران و چرخش درشت نی به وسیله CT اسکن اندازه گیری شدند. سپس اطلاعات جمع آوری شده به وسیله آزمون t مستقل با نرم افزار spss تجزیه و تحلیل گردید. یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل تحقیق نشان داد که بین میانگین امتیاز شاخص پاسچر پا مربوط به آزمودنی های مبتلا به شین اسپلینت و آزمودنی های گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد (p < 0/05). در حالی که بین میانگین زاویه چرخش درشت نی و آنت ورژن ران مربوط به آزمودنی گروه کنترل با افراد مبتلا به شین اسپلینت تفاوت معنی داری وجود ندارد (p>0/05). با توجه به این نتایج احتمالا پرونیشن بیش از حد پا یکی از فاکتورهای خطر برای بروز شین اسپلینت است، و با تشخیص پرونیشن پا قبل از بروز شین اسپلینت، می توان با مداخله زود هنگام از وقوع عارضه شین اسپلینت جلوگیری نمود.
    کلیدواژگان: شین اسپلینت، چرخش درشت نی، آنت ورژن ران، پاسچر پا
  • مریم نورشاهی، فرید بحرپیما، فاطمه علیرضایی، سکینه گلجاریان صفحات 41-58
    هدف از این مطالعه، تعیین میزان مشارکت عوامل خستگی محیطی (تجمع اسید لاکتیک (Mmax، و مرکزی (دامنه و زمان تاخیری MVC، Hmax (به دنبال تمرین زیر بیشینه در شرایط مختلف (جنسیت و زمان روز) بود.
    تعداد 36 نفر داوطلب از بین دانشجویان تربیت بدنی دانشگاه های تهران انتخاب و در نهایت تعداد 6 مرد (میانگین vo2 max 8/1±35/48 لیتردر کیلوگرم بر دقیقه) و 6 زن (میانگین vo2 max 3/7±30/5 لیتر در کیلوگرم بر دقیقه) که دارای رفلکس H بودند به عنوان نمونه های تحقیق برگزیده شدند.
    قبل و بعد از انجام فعالیت زیر بیشینه وامانده ساز روی دوچرخه ثابت (آزمون زیربیشنه استورروداویس1990) تا حد وامانگی عوامل خستگی محیطی و مرکزی برای هر آزمودنی دو بار، صبح و عصر به فاصله 4 روز اجرا و ثبت شد. پس از تعیین نرمال بودن داده ها، اطلاعات به وسیله آزمون استنباطی تحلیل واریانس مکرر با عامل بین گروهی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. سطح معنی داری برای رد یا قبول فرضیات 0/05 >P در نظر گرفته شد.
    نتایج نشان داد میزان لاکتات خون، زمان تاخیری H رفلکس و ضربان قلب قبل و بعد از ورزش دارای تفاوت معنی دار بود. پاسخ ضربان قلب، صبح در زنان و عصر در مردان بیشتر بود. دامنه Mmaxدر صبح و عصر و در دو جنس تفاوت معنی داری داشت. دامنه رفلکس H و قدرت پلانتار فلکشن بطور معنی داری بین دو جنس تفاوت معنی داری داشت.
    چون خستگی مرکزی درصبح در مردان و خستگی محیطی در عصر زنان بیشتر بود، بنابراین توصیه می شود که زنان درصبح و مردان در عصر ورزش کنند؛ اما در این راستا تحقیقات بیشتری لازم است انجام شود، به ویژه اگر از تحریک الکتریکی قشر حرکتی مغز استفاده شود.
    کلیدواژگان: خستگی محیطیMmax، خستگی مرکزی، Hmax، MVC، تمرین زیربیشینه
  • فرهاد دریانوش، نادر تنیده، حمید علی زاده، بهزاد بازگیر صفحات 59-72
    هدف
    هدف از انجام این تحقیق بررسی تاثیر تمرینات هوازی بر عملکرد و ساختار قلب در موش های دیابتی از نژاد اسپراگ داولی است.
    روش
    بدین منظور 88 راس موش نر 2 ماهه نژاد اسپراگ داولی با میانگین وزن 6±240 گرم به طور تصادفی به چهار گروه کنترل و غیر فعال (تعداد 22، CS)، تمرین (تعداد22، T)، دیابت و غیر فعال (تعداد22، DS)و دیابت و تمرین (تعداد 22، DT) تقسیم شدند. گروه T،DT مدت 12 هفته، فعالیت ورزشی روی تردمیل داشتند که در هر هفته 5 جلسه تمرین طراحی شده بود.. هر جلسه تمرین شامل گرم کردن، دویدن و سرد کردن بود. شدت تمرین از m/min15 شروع وتاm/min 25 ادامه می یافت. همچنین زمان از 20 دقیقه آغاز و به 60 دقیقه می رسید. نمونه گیری خونی در دو نوبت از ورید دمی (ابتدا و انتهای دوره تمرین) جهت مشخص کردن سطوح گلوکز پلاسما، لیپوپروتئین پرچگال (HDL) و کلسترول انجام گرفت. قبل از شروع و در پایان دوره تمرین در هر چهار گروه بافت قلب برداشته و وزن قلب (HW)، وزن بطن چپ (LVW)، نسبت وزن قلب به وزن بدن (HW/BW) و نسبت وزن بطن به وزن قلب (LVW/HW) اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از آزمون آنوا در سطح معناداری 0/05=α و در صورت معناداری از آزمون تعقیبی توکی بهره گرفته شد.
    یافته ها
    نتایج تحقیق نشان داد که توده بطن چپ در گروه های دیابت فعال و تمرین به ترتیب 21% و 50% افزایش داشت. همچنین در گروه های تمرینی و دیابت فعال متغیرهای کلسترول و گلوکز کاهش و متغیرHDL افزایش معنادار پیداکرد (0/05>P). یافته های پژوهش نشان داد در تغییرات میانگین ضربان قلب، در بین گروه ها، تفاوت معنادار مشاهده می شود.
    نتیجه گیری
    بر اساس این یافته ها می توان اظهار داشت فعالیت ورزشی هوازی روی عملکرد و ساختار قلب بیماران دیابتی (افزایش حجم وضخامت دیواره بطن چپ وکاهش ضربان قلب استراحتی) می تواند تاثیرات مثبتی بر جای بگذارد. با وجود افزایش فشار خون سیستولی در اثر دیابت، تمرینات ورزشی تا حدودی این افزایش را پایین می آورند هرچند تفاوت معناداری بین گروه ها در فشارخون میانگین مشاهده نشد.
    کلیدواژگان: ساختار وعملکرد قلب، دیابت، تمرینات هوازی، استروپتوزوتوسین
  • عباس قنبری نیاکی، رزیتا فتحی، سارا نصیری، عاطفه محمدی، صغری رمرودی صفحات 73-82
    سابقه و هدف
    گرلین یک پپتید 28 اسید آمینه ای، مترشحه از معده است و نقش مهمی در تعادل انرژی، چاقی و رفتار دریافت غذا دارد. هدف این پژوهش، بررسی اثر 8 هفته تمرین ورزشی به مدت 90 دقیقه بر غلظت گرلین پلاسما بود.
    روش شناسی: 30 سر موش صحرایی نر 8 هفته ای با نژاد ویستار و میانگین وزن 10 ±270 گرم انتخاب شدند و بعد از 3 هفته به طور تصا دفی در سه گروه، یک گروه تجربی (90 دقیقه) و دو گروه کنترل و شم قرار گرفتند. گروه تجربی به مدت 8 هفته، هر هفته 5 روز و هر روز با سرعت 20 متر بردقیقه به مدت 90 دقیقه و شیب صفر درجه روی نوارگردان ویژه جوندگان به تمرین پرداختند. 72 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین و پس از 4 ساعت بی غذایی، موش ها بیهوش شدند و نمونه گیری خونی انجام شد. جهت اندازه گیری گرلین پلاسما از روش (ELISA) استفاده شد. گلوکز پلاسما با استفاده از روش آنزیمی کولوریمتریک اندازه گیری شد. انسولین با استفاده از کیت Rat Insulin ELISA اندازه گیری شد. برای اندازه گیری استروژن نیز از Rat Estradiol ELISA استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD نشان داد که سطوح استراحتی گرلین پلاسمایی در گروه تمرینی در مقایسه با گروه کنترل تغییر معناداری نداشت (0/6>p). استروژن در گروه های تمرینی در مقایسه با گروه کنترل تغییر معناداری داشت (p<0/05)
    نتیجه گیری
    این تحقیق نشان داد، 8 هفته تمرین هوازی به مدت 90 دقیقه بر غلظت گرلین پلاسما اثر نداشت. با توجه به این که در این تحقیق موش ها در وضعیت سیری کشته شدند، ممکن است یکی از دلایل عدم تغییر گرلین باشد.
    کلیدواژگان: گرلین پلاسما، تمرین هوازی، موش صحرایی نر
  • ضیاء فلاح محمدی، محمد مهدی سماواتی صفحات 83-94
    هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر مکمل گیری کوتاه مدت کراتین منوهیدرات بر سطوح هوموسیستئین مردان جوان فعال به دنبال یک جلسه تمرین وامانده ساز بود. بدین منظور 12 تن از اعضای حاضر در اردوی آماده سازی تیم فوتبال دانشگاه مازندران با میانگین سنی 22.11±2.02 سال، VO2 max 56.51±2.31 میلی لیتر کیلوگرم، و هوموسیستئین 13.45±0.59 میکرومول در لیتر، انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تجربی کراتین منوهیدرات (n=6) و گروه دارونما (n=6) تقسیم شدند. ابتدا مقادیر قد، وزن و چربی زیر پوستی مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس از آزمودنی ها در وضعیت حد اقل 12 ساعت ناشتایی خون گیری به عمل آمد. پس از خون گیری آزمودنی ها تا مرز واماندگی روی نوارگردان دویدند و بلافاصله بعد از آن مجددا خون گیری صورت پذیرفت. سپس گروه تجربی به مدت 5 روز به میزان 0/3 گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن کراتین منوهیدرات دریافت کرد. بعد از اتمام دوره مکمل گیری، مجددا آزمودنی ها با حفظ توالی حاکم بر پیش آزمون مورد ارزیابی قرار گرفتند. مکمل گیری کراتین منوهیدرات در سطوح پایه و بلافاصله بعد از ورزش نسبت به پیش آزمون کاهش معنی داری ایجاد کرد (به ترتیب 0/017= p و 0/013= p). بین سطوح پایه دو گروه پس از دوره مکمل گیری تفاوت معنی داری وجود نداشت (0/524= p). سطوح هوموسیستئین بلافاصله بعد از فعالیت بدنی حاد در مقایسه بین گروهی معنی دار بود (0/002= p). در مجموع می توان گفت مکمل گیری کوتاه مدت کراتین منوهیدرات موجب کاهش سطوح هوموسیستئین افراد فعال به دنبال پروتکل دویدن حاد وامانده ساز می شود.
    کلیدواژگان: هوموسیستئین، مکمل گیری کوتاه مدت کراتین منوهیدرات، ورزش وامانده ساز
  • مژگان معمار مقدم، الهه طالبی گرگانی صفحات 95-104
    فعالیت ورزشی، تولید رادیکال های آزاد را افزایش می دهد که ممکن است در تخریب برخی از اجزای تشکیل دهنده سلول نقش داشته باشد. در بدن موجودات زنده، سیستم آنتی اکسیدانی پیچیده ای وجود دارد که از وی در برابر رادیکال های آزاد محافظت می کند. هدف از این پژوهش، ارزیابی و مقایسه ظرفیت آنتی اکسیدانی تام (TAC)، وضعیت استرس اکسایشی و نیم رخ لیپوپروتئینی دوندگان سرعت مرد با غیر ورزشکاران بود. به این منظور TAC، غلظت پلاسمایی مالون دی آلدئید (MD)، دی ان کونژوگه (DC)، تری گلسیرید (Tg)، کلسترول تام (TC)، لیپوپروتئین پر چگال (HDL)، لیپوپروتئین کم چگال (LDL) و لیپوپروتئین بسیار کم چگال (VLDL)در 14 دونده سرعت مرد و 14 مرد غیر ورزشکار (دامنه سنی یکسان) مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون t مستقل نشان داد بین مقادیر MDA، DC و TAC ورزشکاران و غیر ورزشکاران از نظر آماری، تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین دوندگان از مقادیر پایین تر TC، Tg، LDL، VLDL و نسبت LDL به HDL برخوردار بودند، هرچند که این اختلاف تنها در مقدار TC معنادار بود (p<0/05). نتایج این مطالعه، نشان می دهد تمرینات منظم بی هوازی در دوندگان سرعت منجر به استرس اکسایشی نمی شود و همچنین در بهبود نیم رخ لیپوپروتئینی آنان تاثیر معناداری ندارد.
    کلیدواژگان: ظرفیت آنتی اکسیدانی تام، استرس اکسایشی، نیم رخ لیپوپروتئینی، دوندگان سرعت
  • محمداسماعیل افضل پور، احمد خامسان، علی فاضل صفحات 105-118
    هدف از این تحقیق مقایسه کیفیت زندگی مربوط به تندرستی، ترکیب بدنی و آمادگی جسمانی مردان فعال و غیر فعال بود. 40 نفر از استادان مرد دانشگاه بیرجند با دامنه سنی 25 تا 50 سال به طور تصادفی انتخاب شدند و با توجه به مقدار فعالیت بدنی و ورزش هفتگی، به دو گروه فعال (حد اقل سه جلسه تمرین به مدت 30 تا 60 دقیقه در هفته) و غیر فعال (حد اکثر یک جلسه تمرین یا کمتر) با تعداد مساوی (20 نفر) تقسیم گردیدند. از پرسش نامه کیفیت زندگی مربوط به تندرستی (SF 36) برای بررسی کیفیت زندگی، متر نواری، ترازو، کالیپر، تخته انعطاف، دینامومتر و دوچرخه کارسنج مونارک (مدل 839) برای اندازه گیری ترکیب بدنی و شاخص های آمادگی جسمانی استفاده گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون MANOVA با سطح معنی داری 0/05 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    نتایج نشان داد که در مقایسه با افراد غیر فعال، افراد فعال به طور معنی داری از کیفیت زندگی بهتری در ابعاد محدودیت عملکرد بدنی (0/000=P)، درد بدنی (0/002=P)، سلامت عمومی (0/001=P) و عملکرد اجتماعی (0/01=P) برخوردارند؛ در حالی که از نظر مشکلات جسمی روانی، سلامت روانی و نشاط بین دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد. به علاوه، بین ترکیب بدنی و شاخص های قدرت پنجه و پشت و انعطاف پذیری کمر و لگن دو گروه، تفاوت معنی داری از نظر آماری مشاهده نشد. از سوی دیگر، حد اکثر اکسیژن مصرفی (Vo2max) اعضای هیات علمی فعال به طور معنی دار از اعضای هیات علمی غیر فعال بالاتر (0/01=P) بود. در مجموع، 3 جلسه تمرین هفتگی و هر جلسه به مدت 30 تا 60 دقیقه، موجب بهتر شدن کیفیت زندگی مربوط به تندرستی و Vo2max می شود؛ اما این مقدار فعالیت بدنی برای تاثیرگذاری مثبت بر همه عوامل آمادگی جسمانی و ترکیب بدنی و نشاط و سلامت روانی کامل، کافی به نظر نمی رسد.
    کلیدواژگان: کیفیت زندگی، ترکیب بدنی، آمادگی جسمانی
  • محمدرضا حامدی نیا، حسین عظیمی طرقداری، امیر حسین حقیقی صفحات 119-131
    هدف تحقیق حاضر مقایسه اثرات دو برنامه تمرین زمان بندی شده مقاومتی خطی معکوس و موجی روزانه با شدت و حجم برابر بر شاخص های استقامت بود. بدین منظور 30 نفر از مردان غیر ورزشکار (با میانگین سنی 25.38 ± 3.4 سال، قد 176.23±6.4 سانتی متر، شاخص توده بدن 2/19 ± 24 (کیلو گرم بر مترمربع) و حد اکثر اکسیژن مصرفی 3/4 ± 38 (میلی لیتر به ازاء هر کیلوگرم از وزن بدن در دقیقه) به صورت داوطلبانه انتخاب گردیدند و به طور تصادفی به دو گروه تمرین مقاومتی زمان بندی خطی معکوس و موجی روزانه تقسیم شدند. برنامه زمان بندی خطی معکوس و موجی روزانه شامل انجام 12 هفته تمرین مقاومتی و 3 جلسه در هفته بود. تحلیل داده ها، نشان داد که تمرینات خطی معکوس و موجی روزانه، باعث بهبود معنادار ترکیب بدن، حد اکثر اکسیژن مصرفی، استقامت عضلانی بالا تنه و پایین تنه و ضربان قلب بازیافت و استراحتی می شود (p<0/001). بین دو برنامه تمرینات مقاومتی زمان بندی خطی معکوس و موجی روزانه از لحاظ تاثیرگذاری بر متغیرهای تحقیق، تفاوت معنی داری مشاهده نشد. فقط در خصوص استقامت عضلات پایین تنه تمرینات موجی روزانه، باعث افزایش بیشتر استقامت پایین تنه شد (p<0/005). در مجموع می توان گفت که دو برنامه تمرین مقاومتی زمان بندی خطی معکوس و موجی روزانه با شدت و حجم برابر بر استقامت افراد غیر ورزشکار اثر یکسانی دارد به جز در عامل استقامت عضلانی پایین تنه که برنامه زمان بندی موجی روزانه نسبت به برنامه زمان بندی خطی معکوس سازگاری بهتری را ایجاد می کند
    کلیدواژگان: استقامت، برنامه زمان بندی شده، تمرین مقاومتی، برنامه خطی معکوس، برنامه موجی روزانه
|
  • Alizadeha., Safa Nia, A. M., Nourshahim., Farzaneh, H Pages 1-16
    Purpose
    The aim of the present study was to compare the interval training with smallside game (SSG) on some selected skills preparation (speed dribbling، pass، and shot) and physical fitness factors (Vo2max، speed، acceleration and agility)، in amateur soccer players.
    Methodology
    Twenty male soccer players were randomly selected (height 165. 34±4. 75 cm، weight 58. 5±5. 22 kg، and age 15. 7± 0. 7 years)، and categorized into two groups. Speed Dribbling Test، More- Christian Pass and Shot Test، 12-Minute Running Test، 30 m Sprint Test، Four Line Sprint Test، and Illinois Test were used for measuring variably. Both groups، participated in training program (interval or small side game HR Max) progressively. Three times a week for six weeks، in which the % -95%70 intensity of the two training programs was identical. Post-test was performed similar to the pre-test at the end of the period. All data sets were tested for normal distribution using k – s test. The data was analyzed Paired Sample t-Test and Independent t- Test; the level of significance was set at p≤0. 05.
    Results
    Results showed that the 6-week training improved significantly all variables in both groups. However، comparing both experimental groups demonstrated that there is no significant changes between two groups regarding vo2max (p=0. 11)، speed (p=0. 69)، acceleration (p=0. 92); but a statistically significant improvement was found for agility (p=0. 001)، speed dribbling (p=0. 007)، pass skill (p=0. 001)، and shot skill (p=0. 001) variables increased significantly in SSG in comparison to interval training groups.
    Conclusion
    Based on our result، it is recommended to employ small side game in preparatory programs (especially، of in-season) because such training، in a similar amounts of time، improves some physical fitness and skill factors of amateur soccer players; furthermore، they are applicable to the soccer players.
    Keywords: interval training, small side game, Skill factors, Physical fitness, Soccer
  • Gyami Rad. A., Azali Alamdarik., Choobinehs., Ebadi Shirmard, B Pages 17-30
    Purpose
    Because of the little understanding about both cardiac function and also physical performance recovery in between the time period among formal wrestling weighing and the first competition following acute weight loss, in this research the efficiency of rehydration on anaerobic power, cardiac function and also Hct and plasma Aldosteron level’s recovery was evaluated similar to wrestling official weighing condition. 6.32 cm, weight: ±
    Methodology
    36 elite male free style wrestlers (height: 174.33 3.83 year) voluntarily participated in this study. The ±15.26 kg and age: 22.66±79.53 group was then divided into two (experimental and control) groups for the present study which was conducted for 2 consecutive days. The cardio screen, blood sampling and RAST tests were taken respectively following a standard breakfast (after night fasting) at the first day morning (basal condition). Thereafter, dehydration 0.27% of body weight) was induced using sauna method in between 12 to 16 ±(1.48 pm and the cardio screen and blood sampling were repeated in the following. Finally, rehydration conducted until 24 pm. The second day morning was completely similar to the first one. The plasma Aldosteron and Hct levels measured using Elisa and Microhematocrit methods respectively. ANOVA for repeated measurements and pair samples t test was used to analyze the data at significance level equal to 0.05.
    Results
    There were not significant differences in between the first and second day’s anaerobic power indices (peak, min and mean power). Significant differences was observed only in experimental group with regard to all the measured variables [including stroke volume (SV), heart rate (HR), left cardiac work (LCW), rate pressure produce (RPP), systolic and diastolic blood pressure (SBP and DBP), left cardiac ejection time (LCET) and also Hct and Aldosteron levels] in between both dehydration rather than normal level and also rehydration rather than dehydration, in exception for the pre ejection period (PEP) and cardiac out put (P<0.05).
    Conclusion
    The cardiac function is affected by acute dehydration; however it is not the case for anaerobic power. The induced changes can be defaulted by rehydration in between the official weighing and the first competition which indicates on poor prevention context toward acute body weight loss.
    Keywords: Dehydration, Rehydration, Cardiac Function, Anaerobic Power, Wrestlers
  • Balochir., Naderie., Ghiasi, A Pages 31-40
    Purpose
    The aim of present research was to study the lower extremity alignment in the athletes affected by shin splint.
    Methodology
    Statistical sample included; 12 athletes affected by shin splint and 12 healthy athletes were selected as a research subjects. Foot pronation, supination and neutral position, femoral anteversion and tibial torsion were measured by the foot posture index (IPF) and CT scan. The gathered data has been analyzed by independent t test at the level of (p<0/05) by the SPSS software.
    Results
    Findings showed that significant difference between average of IPF in the two (p<0/05). Also there wasn’t significant difference between average tibial groups torsion and femoral anteversion angle in the two groups (p>0/05).
    Conclusion
    Average of IPF for the subjects affected by shin splint was in the pronation area, therefore the shin splint must be prevented by early intervention before the exercise via examining pronated foot.
    Keywords: Foot posture, shin splint, femoral anteversion, tibial torsion
  • Nourshahim., Bhrpeymaf., Alirezaief., Goljarian, S Pages 41-58
    Purpose
    The aim of the present study was to examine the rate of central and peripheral contributions in circadian rhythms and gender differences after exhausted sub maximal exercise.
    Methodology
    12 healthy male and female subjects (mean age of 23/5±1/37 years, height of 166/83±5/11cm, weight of 59/8±9/15 kg, vo2max of 33/14±4/71 lit.kg/min in male subjects and mean age of 23±6/32 years, height of 165/17±2/48, weight of 56±2/09 and vo2max of 29/05±2/89 lit.kg/min in female subjects) took part in this investigation. Central (Mvc, latency of H reflex, amplitude of H reflex and ratio of H reflex to M wave) and peripheral properties of fatigue (blood lactate and M wave) were recorded before and after an exhausted sub maximal exercise (Storer and Davies 1998) at two different times of day: 8 and 18 oclock which is separated by a week.
    Results
    The result showed that significant differences were found in HR, blood lactate and latency of H reflex before and after exercise. However differences between male and female in Mvc, amplitude of H reflex, ratio of H reflex to M wave and M wave was significant.
    Conclusion
    As induced –exercise central and peripheral fatigue was higher in men in the morning, our results suggest designing suitable training program for men and women is preferred afternoon and morning respectively. However, more study is needed to confirm this result, especially it is recommended to use transcranial magnetic stimulation.
    Keywords: Central, peripheral fatigue, Circadian rhythms, Gender differences, H reflex, M wave
  • Daryanooshf., Tanideh. N., Bazgirb., Alizadeh, H Pages 59-72
    Objective
    The purpose of this study is to investigate the effect of aerobic exercise on heart function and structure in diabetic Sprague-dawely albino species male rat.
    Method
    For this purpose 88 two-month-male rats, with mean body mass of 240± 6 gr, randomly were divided into four groups: control and sedentary (CS n = 22), Training (T n = 22), Diabetes and sedentary (DS n = 22), and Diabetes and training (DT n = 22). DT and T groups had 12 weeks aerobic exercise on treadmill. Each exercise bout included: warm up, running (Main training), and cod own. The training time and intensity progressed from 20min, 15 m/min, and reach to 60 min 25 m/ min, respectively at the end of exercise protocol. Five training sessions were included each week. In order to measure the levels of plasma glucose, HDL and cholesterol, Blood samples were taken from tail vein twice (at the start and end of exercise period). Heart tissue was taken from all groups before starting exercising and after it was finished. Then the heart weight, left ventricular weight, ratio of heart weight to body weight and ratio of left ventricular weight to heart weight were measured. Spss-13 software was used for statistical analysis of data. Statically method of ANOVA was used for data analysis and in the case of significant result (α≤0.05) TUKEY test was used as follow test.
    Results
    The results of this study showed an increase of 27% and 50% in mass of left ventricular in DT and T groups respectively. Also significant decrease of cholesterol and glucose variables and significant increase of HDL variable were observed in DT and T groups respectively. The investigation results indicated a significant difference in mean heart rate changes among all groups.
    Conclusion
    According to these findings, it can be claimed that the aerobic exercise can cause some positive effects on the heart’s function and structure in diabetic’s patients (Increased Volume and left ventricular wall thickness and decreased rest heart rate). In spite of the increase in systolic blood pressure as a result of diabetes, exercise trainings can decrease this change to some extent. No significant differences were observed in the mean systolic blood pressure among all groups.
    Keywords: Heart's structure, function, Diabetes, aerobic trainings, streptozotocin
  • Ghanbari, Niakia., Fathir., Nasiris., Mohammadia., Ramroodi, S Pages 73-82
  • Fallah Mohammadiz., Samavati, M Pages 83-94
    Purpose
    The purpose of this study was to investigate the effect of short-term Creatine monohydrate supplementation on homocysteine concentrations in young active male after exhaustive exercise.
    Methodology
    Twelve soccer players (age 22.11±2.02 years, vo2max 56.51±2.31, homocysteine concentrations 13.45±0.59 μmol/l) assigned to Creatine monohydrate (n=6) and placebo (n=6) groups randomly. Experimental group received 0.3g per kg of body weight daily Creatine monohydrate for five days. Blood sampling was taken in 12h fasting in both pre and post test. Nutritional status and physical activity levels were similar for all subjects one week before and during the study.
    Results
    There was no significant difference in initial levels of plasma homocysteine, 12 and plasma creatinine (P≤0.5). Homocysteine levels of Creatine -folate, B monohydrate group decreased significantly in base (P=0.017) and immediately after exercise (P=0.013). No significant difference was observed between groups in post test (P=0.542). The difference between the two groups in the changes in homocysteine levels after supplementation and exhaustive exercise was statistically significant (p=0.002).
    Conclusion
    Short-term Creatine monohydrate supplementation and acute exercise may decrease homocysteine levels in young active male.
    Keywords: Plasma Homocysteine, Short, term Creatine Supplementation, exhaustive exercise
  • Memar Moghadamm., Talebi Garekani Pages 95-104
    Purpose
    Exercise increases the production of free radicals, which may damage a number of cell constituents. Organisms have developed a sophisticated antioxidant system for protection against free radicals. This study was carried out to compare the antioxidant and oxidative stress status and lipoprotein profile of sprint runners and non-athlete.
    Methodology
    Total antioxidant capacity (TAC), malondialdehyde (MDA), conjugated dienes (CD) and Serum lipid and lipoprotein profile (triglycerides, total cholesterol, HDL-cholesterol, LDL-cholesterol and VLDL-cholesterol) were measured in 14 male sprint runners and in equal number of age-matched non-athletes. It was found that the plasma values of MDA, CD and TAC were similar in both.
    Results
    groups. Athletes showed lower plasma level of total cholesterol (p=0.02). Also runners had lower levels of LDL-cholesterol, triglycerides, VLDL-cholesterol and LDL/HDL ratio but they were not significant. The result suggests that regular anaerobic training dose not lead to.
    Conclusion
    oxidative stress in sprint runners and also it does not have a significant effect on improvement of their lipoprotein profile.
    Keywords: total antioxidant capacity, oxidative stress, lipoprotein profile, sprint runners
  • Afzalpour , Khamesana., Fazel, A Pages 105-118
    Purpose
    The purpose of this study was to compare health-related quality of life (HRQOL), body composition (BC), and physical fitness (PF) of active and non-active male individuals.
    Methodology
    40 male faculty members of the Birjand university mean age 25 -50 yr. were selected randomly and divided equally into active (at least three session, 30-60 minutes per session/week) and non-active (maximum 1 session or less/week) groups based on weekly physical activity. The HRQOL was measured by SF-36 questionnaire. Also tape measure, caliper, flex board, dynamometer, and Monark’s work bicycle (839 model) were used for measuring BC and PF. We applied MANOVA test for analysis of data and statistical significance was considered if P> 0/05.
    Results
    Results indicated that active participants had higher HRQOL with regard to limitation of physical function (P=0/000), bodily pain (P=0/002), general health (P=0/001), and social function (P=0/01) compared to non-active group. Although BC, strength, and flexibility were not significantly different between groups, the mean maximal oxygen uptake (Vo2max) of active participants was significantly higher (P=0/01) than that of the non-active group.
    Conclusion
    Generally, 3 session per week and each session 30-60 minutes of physical training can establish better HRQOL and Vo2max, but this amount of physical activity do not seem enough for improved whole PF, BC, psychological health and liveliness.
    Keywords: Quality of life, Body composition, Physical fitness
  • Hamedi Nia, M. R., Azimi Taraghdarih., Haghighi, A. H Pages 119-131
    Purpose
    The purpose of this study was to compare the effects of two resistance programs of daily undulating periodization and reverse linear periodization with the equal volume and intensity on endurance indexes.
    Methodology
    Thirty untrained, male volunteers 25.38 ± 3.4 years old and 176.23±6.4 cm high were assigned to one of the two groups (under either the reverse linear or daily undulating periodized resistance programs). The reverse linear and daily undulating periodized resistance programs included 12 weeks of training, three sessions per week.
    Results
    The data analysis indicated that body composition, the muscular endurance of the upper and lower body, cardiovascular endurance, resting and recovery heart rate in both periodization programs increased significantly. Generally there are no significant differences between the two training programs. The only difference between the two programs is the significant increase in the muscular endurance of the lower part of the body in the daily undulating periodized program than the reverse linear periodization program.
    Conclusion
    In general daily undulating periodization creates higher adaptation in the muscular endurance of the lower body than the reverse linear periodization.
    Keywords: endurance, periodization program, resistance program, reverse linear, daily undulating