فهرست مطالب

پژوهشنامه فیزیولوژی ورزشی کاربردی - پیاپی 20 (پاییز و زمستان 1393)

پژوهشنامه فیزیولوژی ورزشی کاربردی
پیاپی 20 (پاییز و زمستان 1393)

  • تاریخ انتشار: 1394/01/15
  • تعداد عناوین: 12
|
  • مرضیه معینی فرد، مهدی هدایتی صفحات 13-22

    آلوکسان و استرپتوزوتوسین به طور گسترده در القای دیابت آزمایشگاهی در مدل حیوانی استفاده می گردند. هردو ماده با مکانیسم های متفاوتی، باعث تخریب سلول های بتا پانکراس می شوند. فعالیت دیابت زایی آنها به واسطه گونه های فعال اکسیژن صورت می گیرد. با این وجود، منبع تولید این رادیکالها در هرکدام از آنها متفاوت است. آلوکسان و محصول احیا شده آن یعنی دیالوریک اسید، باعث ایجاد رادیکال های سوپراکسید در طی واکنش های سیکل ردوکس می گردد. در ادامه این واکنش ها پراکسید هیدروژن و رادیکال هیدروکسیل تشکیل می شود که در نهایت سبب آسیب بافت پانکراسی می شوند. استرپتوزوتوسین نیز مانند آلوکسان بوسیله ناقل گلوکز یا همان ترانسپورتر گلوکز (GLUT2) وارد سلول بتا پانکراسی می شود. این ماده در داخل سلول باعث آلکیلاسیون DNA می گردد. آسیب DNA به واسطه متیلاسیون القایی توسط استرپتوزوتوسین، باعث فعالسازی فرآیند ترمیمی پلی ADP ریبوزیلاسیون می شود که در عمل دیابت زایی استرپتوزوتوسین نقش مهمی را ایفا می کند. این فرآیندباعث تخلیه سلول از NAD+ و ATP شده که افزایش فعالیت آنزیم گزانتین اکسیداز را به همراه دارد. در پی فعالیت این آنزیم، رادیکال های آزاد تولید می شود که سبب تخریب بافتی پانکراس می شود. در نهایت آلوکسان و استرپتوزوتوسین، دیابت را به واسطه تخریب سلول های بتا پانکراسی در حیوانات آزمایشگاهی القا می کنند و در این حالت، هیپرگلایسمی و عدم ترشح انسولین در پلاسمای آنها مشاهده می شود.

    کلیدواژگان: آلوکسان، استرپتوزوتوسین، سلول های بتا پانکراس، دیابت
  • محمد مهدی پور، ارسلان دمیرچی، پروین بابایی * صفحات 23-34
    سابقه و هدف

    شواهد پیشنهاد می کنند، فعالیت بدنی مستمر و منظم از طرق مکانیسم های سلولی و مولکولی مختلف منجر به بهبود عملکرد شناختی افراد در طی دوره بزرگسالی می شود. هدف از این تحقیق، اثر دو فعالیت شدید هوازی و بی هوازی بر سطح سرمی عامل مشتق شده از مغز (BDNF) تعداد پلاکت ها و متعاقب آن بر عملکرد حافظه میان مدت مردان میانسال ورزشکار با سابقه ورزشی طولانی مدت بود.

    مواد و روش ها

    19 مرد میان سال با میانگین سنی 68/3 ± 36/51 که سابقه بیش از 15 سال فعالیت ورزشی هوازی (فوتبال در حد تیم باشگاهی) داشتند، به طور تصادفی در دو گروه جهت فعالیت شدید هوازی (10 نفر) و فعالیت شدید بی هوازی (9 نفر) تقسیم شدند. پروتکل تمرینی گروه هوازی شاتل ران (Shuttle Run) و بی هوازی رست (Rast) بود. خون گیری در دو مرحله پیش آزمون و پایان تمرین، به عمل آمد. همچنین عملکرد حافظه میان مدت یک بار در شرایط استراحتی و یک بار 30 دقیقه پس از پایان تمرین ارزیابی شد. داده ها با استفاده از آزمون t همبسته و مستقل تحلیل شد.

    یافته ها

    سطوح BDNF در اثر یک جلسه فعالیت شدید هوازی (001/0P=) و بی هوازی (04/0P=) افزایش معنی دار یافت. همچنین تفاوت معنی داری در تعداد پلاکت های افراد دو گروه پس از یک جلسه فعالیت شدید هوازی (009/0P=) و بی هوازی (001/0P=) دیده شد. در مقابل عملکرد قبل و بعد حافظه دو گروه در اثر یک جلسه فعالیت شدید هوازی و بی هوازی تفاوت معنی داری نداشت.

    بحث و نتیجه گیری

    هر دو نوع فعالیت ورزشی هوازی یا بی هوازی حاد می توانند منجر به افزایش BDNF در افراد با سابقه طولانی ورزشی گردند. احتمالا ورزش با فعال سازی مکانیسم های مولکولی از جمله BDNF می تواند راهکار مناسبی جهت افزایش سلامت مغز در برابر استرس های اکسیداتیو ناشی از افزایش مصرف انرژی در جریان ورزش باشد

    کلیدواژگان: BDNF، فعالیت شدید هوازی، فعالیت شدید بی هوازی، عملکرد شناختی
  • غلامعلی قاسمی، سید محمد مرندی، ناصر رحیمی*، اکبر بکرانی صفحات 35-46
    سابقه و هدف

    ازدیر باز اهمیت شیوه ها و روش های مختلف تمرین جهت کسب آمادگی و نتایج درخشان در مسابقات مد نظر مربیان و ورزشکاران بوده است، بنابراین با توجه به اهمیت تمرینات پلایومتریک در بهبود عملکرد ورزشکاران، هدف از تحقیق حاضر مقایسه تاثیر تمرینات پلایومتریک و تمرینات رایج تکواندو بر توان بی هوازی، سرعت حرکت و چابکی تکواندوکاران نوجوان پسر 14 تا 17 سال بود.

    مواد و روش ها

    جامعه آماری این تحقیق نیمه تجربی کلیه نوجوان پسر تکواندوکاران 14 تا 17 سال شرکت کننده در مسابقات لیگ استان اصفهان بودند که تعداد 30 نفر از آزمودنی ها به صورت در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری (تمرینات رایج تکواندو و تمرینات پلایومتریک) قرار گرفتند. متغیرهای توان بی هوازی، سرعت حرکت و چابکی آزمودنی ها به ترتیب توسط آزمون های پرش عمودی درجا، دوی سرعت 36 متر و آزمون چابکی T اندازه گیری گردید. آزمودنی های گروه تمرینات پلایومتریک به مدت 8 هفته، هر هفته سه جلسه و هر جلسه 40 دقیقه، تمرینات پلایومتریک را انجام دادند و در این مدت آزمودنی های گروه تکواندو تمرینات رایج تکواندو را در مدت زمان برابر انجام دادند. پس از اتمام دوره مجددا آزمون های مربوطه تکرار و اطلاعات مورد نیاز جمع آوری گردید. در این تحقیق برای بررسی و مقایسه گروه ها به لحاظ ویژگی های خواسته شده بررسی تغییرات قبل و بعد از تمرین در هر گروه، از تحلیل کوواریانس استفاده شد.

    یافته ها

    در مقایسه نتایج پس آزمون رکوردهای گروه تمرینات پلایومتریک و گروه تمرینات رایج تکواندو تفاوت معناداری در رکورد پرش عمودی و چابکی وجود داشت. به نظر می رسد تمرینات پلایومتریک روی این دو عامل اثربخش بوده و سبب افزایش میزان پرش عمودی و کاهش زمان (افزایش چالاکی) در گروه تمرینات پلایومتریک گردیده است (01/0p<). ولی در مقایسه نتایج پس آزمون رکورد دوی سرعت 36 متر دو گروه تمرینات پلایومتریک وگروه تمرینات رایج تکواندو تفاوت معنی داری مشاهده نگردید.

    بحث و نتیجه گیری

    به طور کلی یافته های تحقیق نشان می دهد یک دوره تمرینات منتخب پلایومتریک در مقایسه با تمرینات رایج تکواندوبر میزان چابکی و پرش عمودی تکواندوکاران پسر نوجوان 14 تا17 سال تاثیر مثبت و معناداری داشته است در حالی که این تغییرات در سرعت حرکت معنادارنمی باشد. لذا جهت افزایش میزان چابکی و توان انفجاری تکواندوکاران می توان متناسب با سطح آمادگی آنها از تمرینات پلایومتریک استفاده کرد.

    کلیدواژگان: پلایومتریک، چابکی، سرعت، پرش عمودی
  • خسرو جلالی دهکردی*، خسرو ابراهیم، عباس علی گایینی، ماندانا غلامی صفحات 47-58
    سابقه و هدف

    یکی از راهبردهای مورد استفاده ورزشکاران برای بهبود عملکرد در بسیاری از رشته های ورزشی، تعدیل بار تمرین قبل از مسابقه اصلی است. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر یک دوره تعدیل بار تمرین بعد از هشت هفته تمرین منتخب بر شاخص های ایمنی سلولی بازیکنان مرد فوتبال نیمه حرفه ای است.

    مواد و روش ها

    جامعه ی آماری این پژوهش را بازیکنان فوتبال استان چهار محال و بختیاری تشکیل دادند.30 بازیکن فوتبال نیمه حرفه ای (سن: 2/3± 54/26 سال، قد: 90/5 ± 90/176 سانتی متر،سابقه ورزشی21/1± 22/10 سال) پس از هشت هفته تمرین منتخب فوتبال به طور تصادفی به سه گروه مساوی، تعدیل تمرین1 (کاهش 25%حجم تمرین)، تعدیل تمرین2 (کاهش 50%حجم تمرین) و کنترل قرار گرفتند. متعاقب هشت هفته تمرین فوتبال، دو هفته تعدیل تمرین (کاهش حجم تمرین بدون تغییر در شدت تمرین) اجرا گردید. نمونه خونی در سه مرحله، پیش از شروع هشت هفته تمرین منتخب، قبل و بعد ازتعدیل تمرین گرفته شد. برای توصیف آماری داده ها از میانگین و انحراف معیار و برای تحلیل استنباطی داده ها از آزمون t همبسته، آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون بونفرونی استفاده شد. سطح معناداری 05/0 P< در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    نتایج پژوهش حاضر نشان داد،پس از دو هفته تعدیل تمرین، در گروه های 25 و50% تعداد گرانولوزین به ترتیب 9/5 و61/2 درصد افزایش داشت ولی از لحاظ آماری معنادار نبود. میزان لکوسیت ها در گروه های 25 و50% به ترتیب 44/9 و 8/13درصد و لنفوسیت ها 91/18و36/17 درصدکاهش معنادار داشت (05/0P<).

    بحث و نتیجه گیری

    در مجموع به نظر می رسد، تعدیل تمرین دو هفته ای باعث کاهش معنادار لکوسیت ها و لنفوسیت ها شد اما بر میزان گرانولوزین تاثیر معنادار نداشت. تعدیل تمرین 50 %کاهش بیشتری نسبت به تعدیل 25 درصددر لکوسیت ها و لنفوسیت ها داشت. تعدیل تمرین راهبرد مناسبی برای بهبود سیستم ایمنی وکاهش التهاب پس از یک دوره تمرین پرفشار در بازیکنان فوتبال است.

    کلیدواژگان: تعدیل تمرین، گرانولوزین، لکوسیت ها، لنفوسیت ها، بازیکنان مرد فوتبال
  • بهاره شیخ صراف، فضل الله فتح الهی شورابه *، خسرو جلالی دهکردی، محمد فرامرزی صفحات 59-72
    سابقه و هدف

    در حقیقت، یکی از نگرانی ها در درمان مواد مخدر مربوط به جنبه افزایش وزن، شاخص توده بدنی (BMI) افزایش کلسترول و اختلالات تغذیه ای پس از ترک مواد مخدراست. هدف از این پژوهش بررسی اثر 8 هفته فعالیت ورزشی ترکیبی بر سازه های سلامت قلبی – عروقی در مردان غیر فعال پس از ترک مواد مخدر است.

    مواد و روش ها

    جامعه آماری این پژوهش را معتادان مرد غیر فعال در شهر خرم آباد که حداقل دو ماه از ترک مواد مخدر آن ها می گذشت تشکیل داده اندکه تعداد 30 نفر از بین آنها بعنوان نمونه حاضر به همکاری شده و به صورت تصادفی ساده به نسبت 1:1 به دو گروه تجربی(15 نفر) و کنترل(15 نفر) تقسیم شداند. فعالیت ورزشی پیاده روی با 50-70 درصد ضربان قلب بیشینه و کار با وزنه با 45- 50 درصد یک تکرار بیشینه به مدت هشت هفته اجراگردید. 48 ساعت پیش و پس از هشت هفته فعالیت ورزشی نمونه خونی جهت اندازه گیری هموسیستئین، آپوپروتئین A،HDL،LDL، ،فیبرینوژن ولکوسیت ها به عمل آمد. برای تحلیل استنباطی داده ها از آزمون تحلیل کواریانس (ANCOVA) و ضریب همبستگی گشتاوری پیرسون استفاده شد.

    یافته ها

    8 هفته فعالیت ورزشی ترکیبی باعث کاهش معنادار مقادیرهموسیستئین، فیبرینوژن، LDL ولکوسیت ها شد(05/0 P<). 8 هفته فعالیت ورزشی ترکیبی باعث افزایش معنادار مقادیرآپوپروتئین A و HDL شد (0001/0= P). مقادیر شاخص توده بدنی و اکسیژن مصرفی اوج بعد از هشت هفته فعالیت ورزشی ترکیبی به طور معنی دار افزایش یافت(0001/0= P). رابطه معکوس و معنی داری میان فیبرینوژن (001/0P=،76/0- r=)، هموسیستئین (001/0P=،67/0- r=)، شمار لکوسیتها (001/0P=، 81/0- r=) و BMI (001/0P=،86/0- r=)، با VO2peakپس از هشت هفته وجود داشت.

    بحث و نتیجه گیری

    هشت هفته فعالیت ورزشی ترکیبی موجب کاهش سازه های خطرزای قلبی عروقی و بهبود آمادگی قلبی تنفسی در مردان غیرفعال پس از ترک مواد مخدر می شود.

    کلیدواژگان: فعالیت ورزشی ترکیبی، هموسیستئین، آپوپروتئینA، فیبرینوژن، لکوسیت ها، اعتیاد به مواد مخدر
  • مهدی عباس پور*، روح الله محمدی، خبات قمری، مرتضی بهرامی نژاد صفحات 73-84
    سابقه و هدف

    در آزمون های ورزشی فزاینده پس از تعیین آستانه های تنفسی اول و دوم، فاصله بین دو آستانه به عنوان مرحله«ایزوکپنیک بافرینگ» (ایزو) و از آستانه تنفسی دوم تا پایان آزمون به عنوان مرحله«هیپوکپنیک بیش تهویه ای» (هیپو) در نظر گرفته می شود. هدف تحقیق حاضر مقایسه مراحل ایزو و هیپو در ورزشکاران نخبه سه رشته ورزشی دو استقامت، کشتی و فوتبال بود.

    مواد و روش ها

    میزان اکسیژن مصرفی، دی اکسیدکربن دفع شده، تهویه تنفسی و ضربان قلب 30 ورزشکار نخبه رشته های مذکور ضمن انجام آزمون فزاینده توسط گازآنالایزر اندازه گیری و با استفاده از نرم افزار ریاضیMatmatica گراف های مربوطه ترسیم گردید.

    یافته ها

    آزمون آنالیز واریانس یک سویه و تعقیبی HSD تفاوت معنی دار (05/0 P ≤) بین مرحله ایزوی گروه کشتی گیر با دو گروه دیگر را نشان داد. 30% کل زمان آزمون گروه کشتی گیر به مرحله ایزو اختصاص یافت اما در گروه های دیگر این بخش 20% کل زمان آزمون بود. در بخش هیپوی آزمودنی ها تفاوت معنی داری بین گروه ها مشاهده نشد.

    بحث و نتیجه گیری

    یافته های تحقیق حاکی از برتری نسبی ورزشکاران رشته های ورزشی فوتبال و دو استقامت در تامین انرژی از مسیرهای هوازی در مقایسه با کشتی گیران و توسعه یافتگی مرحله ایزو در کشتی گیران بود. یافته های تحقیق می تواند در هدف گذاری تمرینات تخصصی ورزشکاران رشته های مزبور مورد استفاده قرار گیرد.

    کلیدواژگان: ورزشکار نخبه، ایزوکپنیک بافرینگ، هیپوکپنیک بیش تهویه ای
  • احمد عبدی *، آسیه عباسی دلویی، محمد قاسمی صفحات 85-92
    سابقه و هدف

    آگوتی وابسته به پروتئین (AgRP) یک پپتید اشتهاآور موثر بر تنظیم و تعادل انرژی است که به طور عمده در هسته های کمانی هیپوتالاموس بیان می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیرمصرف فروکتوز بر سطح AgRP، انسولین و گلوکز پلاسما پس از یک جلسه فعالیت هوازی در مردان جوان دانشگاهی بود.

    مواد و روش ها

    12دانشجوی مرد غیرورزشکار (سن 37/1±33/21 سال، وزن 89/8±25/74 کیلوگرم، قد 05/0±76/1متر و شاخص توده بدنی22/2±68/23 کیلوگرم بر متر مربع) به طور تصادفی به گروه های آب و فروکتوز تقسیم شدند. از آزمودنی ها خواسته شد تا فعالیت هوازی را با شدت 75 درصد حداکثر ضربان قلب انجام دهند. نمونه گیری خون در سه مرحله قبل، بلافاصله و 90 دقیقه پس از فعالیت گرفته شد.بلافاصله بعد از نمونه گیری دوم خون، مایعات قندی (5/1گرم فروکتوزبه ازای هر کیلوگرم وزن بدن و آب (با حجم برابر) داده شد. داده ها با استفاده از روش آماری آنالیز واریانس (اندازه گیری مکرر) و آزمون تعقیبی LSDآنالیز شد. تفاوت معنی دار در سطح 05/0α< پذیرفته شد.

    یافته ها

    سطح AgRP پلاسما بلافاصله بعد از فعالیت در هر دو گروه افزایش یافته که این افزایش معنی دار نبوده است. 90 دقیقه بعد از فعالیت سطح AgRP پلاسما در گروه فروکتوز نسبت به گروه آب کاهش معنی داری یافته بود. سطح گلوکز پلاسما در دوره 90 دقیقه بعد از فعالیت در گروه فروکتوز نسبت به گروه آب کاهش معنی دارییافت. اگر چه در دوره 90 دقیقه بعد از فعالیت سطح انسولین پلاسما در گروه فروکتوز نسبت به گروه آب افزایش داشته، ولی معنادار نبود.

    بحث و نتیجه گیری

    یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد قند خوراکی فروکتوز از طریق افزایش احتمالی انسولین توانسته است سطح افزایش یافته AgRP بعد از فعالیت هوازی را کاهش دهد.

    کلیدواژگان: فروکتوز، AgRP، فعالیت هوازی، مردان جوان
  • مهدی قیطاسی*، محمدحسین علیزاده، رضا رجبی، اسماعیل ابراهیمی تکامجانی، سوانا حق وردیان صفحات 93-106
    سابقه و هدف

    از میان اختلالات ارتوپدی، تغییرات وضعیتی ستون فقرات بالاترین شیوع را دارد. یکی از ناهنجاری های ستون فقرات انحراف جانبی ستون مهره ها یا اسکولیوزیس است که از جمله مهمترین علل عدم تقارن تنه محسوب می شود. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر 8 هفته تمرینات اصلاحی متداول (تمرینات کششی- تقویتی) بر میزان انحناء جانبی ستون فقرات در زنان 18 تا 25 سال مبتلا به ناهنجاری اسکولیوزیس غیرساختاری با تاکید بر استفاده از روش فتوگرامتری می باشد.

    مواد و روش ها

    نمونه های تحقیق حاضر شامل 32 فرد مبتلا به اسکولیوز غیرساختاری با میانگین سن 21/2±86/22 سال، قد 75/3±11/164 سانتی متر و وزن 57/2±/19/63 کیلوگرم بودند که به طور تصادفی به دو گروه تمرین (17 آزمودنی) و کنترل (15 آزمودنی) تقسیم شدند. برنامه تمرینات اصلاحی شامل تمرینات کششی- تقویتی بود که به مدت 8 هفته و 3 جلسه در هفته انجام شد. از فتوگرامتری (عکس برداری دیجیتال) برای تعیین درجه اسکولیوز (میزان انحراف جانبی ستون فقرات) استفاده گردید.

    یافته ها

    نتایج آزمون تحلیل واریانس اندازه های تکراری با عامل بین گروهی نشان داد که پس از 8 هفته تمرینات اصلاحی تفاوت معنی داری در میزان انحنای جانبی (درجه اسکولیوزیس) بین گروه های تحقیق وجود دارد (001/0P≤).

    بحث و نتیجه گیری

    بر اساس نتایج تحقیق حاضر می توان اظهار کرد که پروتکل تمرینات اصلاحی متداول شامل تمرینات کششی متقارن و نامتقارن و تمرینات تقویتی متقارن و نامتقارن سبب کاهش انحنای جانبی ستون فقرات در زنان 18 تا 25 سال شده است. به طوری که در تمامی آزمودنی های گروه تمرین که برنامه تمرینات اصلاحی را به مدت 8 هفته و 3 جلسه در هفته انجام دادند به طور معناداری درجه اسکولیوز کاهش یافت.

    کلیدواژگان: اسکولیوزیس غیرساختاری، تمرینات اصلاحی، تمرینات کششی، تقویتی و فتوگرامتری
  • منصور اسلامی*، حسن جلالی، سید اسماعیل حسینی نژاد صفحات 107-114
    سابقه و هدف

    در ورزش تیراندازی، ایستادن برای مدت طولانی با حفظ وضعیت مناسب ضروری است. در ایستادن طولانی مدت، واحدهای حرکتی عضلات کنترل کننده پاسچر، به صورت مداوم فعال هستند، که ممکن است موجب وقوع خستگی عضلانی شود. خستگی عضلانی یکی از عوامل تاثیرگذار بر کنترل پاسچر در وضعیت ایستاده است. افزایش نوسانات قامتی می تواند باعث کاهش کنترل پاسچر و در نتیجه کاهش دقت در تیراندازی شود. هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط دقت هدف گیری و خستگی عضلات مچ پا در دو فرم وضعیتی تیراندازی با تپانچه بادی بود.

    مواد و روش ها

    8 نفر تیرانداز حرفه ای تپانچه بادی 10 متر که در لیگ تیراندازی کشور حضور داشتند، به صورت در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها در دو روز تصادفی در دو فرم وضعیتی با تپانچه بادی شلیک نمودند. در فرم اول ایستادن ممتد آزمودنی ها بدون استراحت و در فرم دوم، نشستن متوالی، آزمودنی ها همراه با استراحت شلیک های خود را انجام دادند. در هر دو فرم، فعالیت الکتریکی سه عضلات ساقی قدامی، دوقلو داخلی و نعلی توسط دستگاه الکترومیوگرافی BioVision ثبت شد و شیب میانه فرکانسی آنها جهت تعیین خستگی عضلانی همچنین امتیاز هر شلیک توسط داور محاسبه گردید. نتایج با روش آماری همبستگی اسپیرمن تجزیه و تحلیل گردید. (p<0.05)

    یافته ها

    بین امتیاز هدف گیری و خستگی عضله ساقی قدامی)، دوقلو و نعلی در فرم ایستاده ممتد رابطه معنی داری مشاهده نشد. همچنین، ارتباط معناداری بین شیب تغییرات فعالیت هر یک از عضلات مورد مطالعه و تغییرات امتیاز دقت آزمودنی ها در حالت ایستاده متوالی نیز مشاهده نشد.

    بحث و نتیجه گیری

    نتایج نشان داد که خستگی ناشی از دو فرم ایستادن در تیراندازی با امتیاز حاصل از دقت تیراندازی ارتباط ندارد. بنابر این، مربیان می توانند انتخاب فرم ایستادن در تیر اندازی را در مسابقات تپانچه بادی در اختیار تیراندازان قرار دهند.

    کلیدواژگان: تیراندازی، فرم های وضعیتی، دقت هدف گیری، شاخص خستگی، الکترومایوگرافی
  • شادمهر میردار*، احسان عرب زاده، اکرم ارزانی، سجاد احمدی، فروغ نیستانی، مینا باغبانی صفحات 115-128
    سابقه و هدف

    تیپر یک دوره ی کلیدی در کسب حداکثر سازگاری ورزشکار است. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر یک دوره تمرین اینتروال و الگوهای مختلف تیپر در دوره زمانی دو و سه هفته همراه با مکمل سیاهدانه بر تغییرات وزنی و عملکرد استقامتی موش های صحرایی نر در حال بالیدگی بود.

    مواد و روش ها

    80 سر موش صحرائی ویستار نر نوزاد سه هفته ای (9±68 گرم) به طور تصادفی به گروه های کنترل و تمرین تقسیم شدند. پس از پایان دوره 6 هفته تمرین، گروه کنترل به 2 گروه و گروه تیپر به 6 گروه تیپر تکرار، تواتر و شدت با و بدون سیاهدانه، دسته بندی شدند. مکمل سیاهدانه پس از هفته ششم، روزانه به مقدار mg/kg500 وزن بدن به صورت گاواژ به گروه های سیاهدانه خورانده شد. تمرین اینتروال فزاینده به مدت 6 جلسه در هفته، هر جلسه 30 دقیقه با سرعت 15 تا 70 متر بر دقیقه و سپس مرحله تیپر به مدت سه هفته در سه الگوی کاهش شدت، تواتر و تکرار انجام شد. وزن و عملکرد استقامتی در گروه های تمرین و تیپر مورد ارزیابی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل با استفاده از آنالیز واریانس دوطرفه و آزمون LSD در سطح 05/0P< انجام شد.

    یافته ها

    اختلاف معنی داری بین زمان خستگی گروه های با و بدون سیاهدانه وجود داشت(05/0P≤). مصرف سیاهدانه میانگین زمان خستگی گروه های تیپر تکرار، تواتر و شدت را به ترتیب 32/37، 8/39 و 97/45 درصد کاهش داد. در حالی که گروه های سیاهدانه افزایش وزن بیشتری نسبت به گروه های بی سیاهدانه داشتند. همچنین تیپر سه هفته ای در مقایسه با تیپر دوهفته ای موجب افزایش وزن و کاهش زمان واماندگی در گروه های با و بی سیاهدانه شد.

    بحث و نتیجه گیری

    استفاده از تیپر دوهفته ای با تکیه بر الگوی کاهش بار شدت تمرین اثر بهتری بر عملکرد و ظرفیت استقامتی و رسیدن به زمان واماندگی دارد و مصرف سیاهدانه در این زمینه نیاز به بررسی بیشتری دارد.

    کلیدواژگان: تمرین اینتروال، تیپر، سیاهدانه، عملکرد استقامتی
  • حسن قدیمی ایلخانلار *، مریم نورشاهی، رضا قراخانلو، فریبا خداقلی صفحات 129-138
    زمینه و هدف

    یکی از عوامل مهمی که باعث بروز سارکوپنیا می شود نوروترپسین است. نوروترپسین یک بیومارکر عصبی است که از مغز، آکسون ها و موتونورون ها آزاد شده و باعث تخریب ساختار اتصال عصبی-عضلانی (NMJ) و در نتیجه موجب بروز سارکوپنیا می شود. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر هشت هفته تمرین مقاومتی بر میزان نوروترپسین عضلات تند انقباض و کند انقباض در موش های صحرایی نژاد ویستار سالمند بود.

    مواد و روش ها

    به این منظور 20 سر موش صحرایی نژاد ویستار سالمند (24 ماه) با میانگین وزنی 5/3 ± 485 پس از یک هفته آشناسازی با شرایط آزمایشگاهی به صورت تصادفی به دو گروه کنترل (10=n) و گروه تمرین مقاومتی(10= n) تقسیم شدند.پروتکل تمرینی گروه تمرین مقاومتی شامل بالا رفتن از نردبان با حمل وزنه های 50 %، 75%، 90% و 100درصد وزن کل بدن حیوانات به مدت 8 هفته و سه جلسه در هفته بود.گروه کنترل در مجاورت گروه تجربی و در آزمایشگاه بدون اجرای هیچ گونه تمرینی نگهداری می شدند.حیوانات 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین تشریح شدند.در عمل جراحی موش ها، عضله کند انقباض نعلی و تند انقباض باز کننده طویل انگشتان پا (EDL) استخراج گردید و در نیتروژن مایع منجمد شده و تا زمان آنالیز بافت ها در دمای 80- درجه سانتیگراد نگهداری شد. به منظور سنجش تغییرات پروتئین در بافت های عضلانی از روش وسترن بلات و برای تجزیه و تحلیل داده های آماری از آزمون t-مستقل استفاده شد.

    یافته ها

    تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از تحقیق نشان داد که بین میزان پروتئین نوروترپسین عضلات کند انقباض نعلی و گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد (0.05> P).. همچنین یافته نشان داد که تفاوت میزان نوروترپسین گروه کنترل و تمرین در عضله تند انقباض(EDL) معنی دار بود (0.05 >P).

    بحث و نتیجه گیری

    از آنجایی که بالارفتن میزان نوروترپسین باعث تخریب NMJ، تخریب تار های عضلانی و بروز سارکوپنیا می شود،لذا با توجه به نتایج تحقیق حاضر استنباط می شود که احتمالا تمرین مقاومتی محرک مناسبی جهت کاهش میزان نوروترپسین برای جلوگیری از تخریب NMJ و بروز سارکوپنیا باشد.

    کلیدواژگان: سالمندی، سارکوپنیا، نوروترپسین، تمرین مقاومتی، موش های نر ویستار
  • ابراهیم صالحی عمران *، محمد جوادی پور، سمیه محمدی زاد صفحات 139-144
    مقدمه و هدف

    تحقیق حاضر، با هدف بررسی میزان آمادگی جسمانی دانش آموزان دوره ابتدایی شهرستان بابل و ارتباط آنها با هم بوده است. اگرچه وضعیت آمادگی جسمانی گروهای سنی مختلف در برخی استان ها تعیین شده است، اما سطوح شاخص های مختلف آمادگی جسمانی در نواحی ویژه استان با استفاده از آزمون اصلاح شده بست ایفرد مشخص نبوده است. هدف مطالعه حاضر بررسی میزان آمادگی جسمانی دانش آموزان دوره ابتدایی شهرستان بابل و ارتباط آنها با هم بوده است.

    روش

    جامعه آماری این تحقیق را 10330 دانش آموز دختر و پسر ابتدایی در دو گروه سنی 11و12 سال شهرستان بابل تشکیل می دادند که از بین آنها 370 نفر به صورت طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. آمادگی جسمانی دانش آموزان با استفاده از آزمون های اصلاح شده آمادگی جسمانی ایفرد، دو540 متر، انعطاف پذیری، دراز نشست و کشش بارفیکس مورد سنجش قرار گرفت. جهت تحلیل مقادیر به دست آمده از نورم استاندارد شده دختران و پسران گروه سنی10 و11ساله استان مازندران استفاده شد. برای مقایسه وضعیت هر شاخص آمادگی جسمانی دانش آموزان شهرستان بابل در مقایسه با نورم استانی از آزمون t استفاده شده است.

    یافته ها

    آمادگی جسمانی دانش آموزان دوره ابتدایی شهرستان بابل بیشتر از حد متوسط نورم استان مازندران بوده است. تحقیق حاضر وضعیت دانش آموزان مازندرانی را نسبت به نورم استانی در قابلیت های قلب و عروقی (دو 540 متر) کمتر از حد نورم استانی، در بارفیکس در حد متوسط، در دراز نشست و انعطاف پذیری بیشتر از نورم استانی است. همچنین بین میزان آمادگی جسمانی دختران و پسران در دو رده سنی 10 و11 سال در شهرستان بابل تفاوت وجود داشت. پسران در زمینه آزمون دو 540 متر کمتر از حد متوسط استانی، ولی در بقیه آزمونها در حد متوسط یا بیشتر از حد متوسط عمل کرده اند. دختران 11ساله نیز در آزمونهای دو 540 متر و دراز نشست بیشتر از حد متوسط و در آزمون های بارفیکس و انعطاف پذیری کمتر از حد متوسط عمل کرده اند، اما دختران 10 ساله در همه آزمونها کمتر از حد متوسط نورم استانی عمل کرده اند.

    بحث و نتیجه گیری

    با توجه به یافته های تحقیق می توان عنوان نمود که میزان آمادگی جسمانی دانش آموزان دوره ابتدایی شهرستان بابل بیشتر از حد متوسط نورم استان مازندران بوده است. اگر چه عملکرد موجود نشان از وضعیت مناسب زمینه های مورد بررسی می دهد ولی همچنان اطلاع از میزان پیشرفت آمادگی جسمانی کودکان و نوجوانان کشور و تجدید نورم های استانی و ملی آمادگی جسمانی در اولویت قرار گیرد.

    کلیدواژگان: آمادگی جسمانی، دوره ابتدایی، تربیت بدنی، ایفرد