فهرست مطالب

پژوهشنامه فیزیولوژی ورزشی کاربردی - پیاپی 25 (بهار و تابستان 1396)

پژوهشنامه فیزیولوژی ورزشی کاربردی
پیاپی 25 (بهار و تابستان 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/06/30
  • تعداد عناوین: 17
|
  • مقاله پژوهشی
  • آسیه عباسی دلویی، مینا خطیبی، احمد عبدی، محمد قاسمی صفحات 15-24
    مقدمه و هدف
    فاکتور رشد فیبروبلاست 21 (FGF 21) پروتئینی است که در مصرف گلوکز، متابولیسم چربی و تعادل انرژی نقش دارد. هدف از مطالعه حاضربررسی تاثیر 8 هفته تمرین مقاومتی بر تغییرات سرمی FGF21، لسیتین کلسترول آسیل ترانسفراز و نسبت LDL-C به HDL-C در زنان چاق بود.
    مواد و روش ها
    20 زن چاق (سن27/2±35/30 سال، قد 05/0±61/1 متر، وزن 69/5±24/85 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 40/1±49/32 کیلوگرم بر متر مربع) به طور تصادفی به 2 گروه تمرین مقاومتی و کنترل تقسیم شدند. فعالیت مقاومتی شامل 6 ایستگاه با شدت 50-75 درصد یک تکرار بیشینه، سه روز در هفته و به مدت 8 هفته بود. نمونه گیری خون در دو مرحله قبل و بعد از 8 هفته (48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی) بعد از 12 ساعت ناشتایی گرفته شد. از آزمون آنالیز واریانس در اندازه گیری مکرر جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج تحقیق نشان داد که سطوح سرمی FGF21و لسیتین کلسترول آسیل ترانسفرازدر گروه تمرین بعد از 8 هفته تمرین مقاومتی در مقایسه با گروه کنترل افزایش معناداری پیدا کرد.
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج تحقیق حاضر نشان داد که هشت هفته تمرینات مقاومتی احتمالا از طریق افزایش سطح FGF21 و لسیتین کلسترول آسیل ترانسفراز می تواند. موجب بهبود پروفایل لیپید در افراد چاق شده و به عنوان یک فاکتور ضد آتروژنیک از بروز بیماری های قلبی عروقی در افراد چاق جلوگیری کند.
    کلیدواژگان: تمرین مقاومتی، FGF21، نسبت LDL، C به HDL، C، زنان چاق
  • عین الله نادری، فاطمه شعبانی، فاطمه ملکی، فائزه خسروی صفحات 25-36
    مقدمه و هدف
    کوله پشتی به عنوان یکی از رایجترین تجهیزات مورد استفاده کودکان و نوجوانان، از جنبه های متفاوتی چون؛ طرح و شکل، وضعیت حمل، وزن و مدت زمان حمل آن و به واسطه اثراتی که بر روی ستون فقرات و نواحی دیگر بدن دارد به عنوان یک نگرانی رو به رشد مورد توجه بسیاری از محققان سلامت بوده است. تحقیق حاضر در نظر دارد تاثیر وزن، محل قرار گیری و مدت زمان حمل کوله پشتی را بر تغییرات کینماتیکی بدن دانش آموزان پسر 10 تا 12 ساله مقطع ابتدایی بررسی کند.
    روش شناسی: تحقیق حاضر از نوع تحقیقات نیمه تجربی بود. نمونه آماری تحقیق را 25 دانش آموز پسر با دامنه سنی 10 تا 12 سال تشکیل دادند. متغیرهای اندازه گیری شده شامل؛ زاویه سر در سطح افق(CHA)، زاویه سر بر روی مهره های گردنی(CVA)، زاویه شانه در سطح ساجیتال(SSPA)، زاویه تنه(TA) و زاویه اندام تحتانی(LLA) بود که از روش عکس برداری از نمای ساجیتال جهت ارزیابی میزان تغییرات کینماتیکی بدن استفاده شد. داده های گرد آوری شده توسط آزمون آماری تحلیل واریانس اندازه های تکراری تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    یافته های تحقیق نشان داد زمانی که کوله پشتی با وزن 15% وزن بدن حمل می شود، زوایایCHA ،CVA و TA به طور معنی داری تغییر می کند(p<0.05). علاوه بر این قرار دادن کوله پشتی در ناحیه های L7 و L12 نسبت به ناحیه L3 زوایای TA و CVA را به طور معنی داری تغییر می دهد(p<0.05). مدت زمان حمل کوله پشتی نیز تغییر معنی داری را در زوایای LLA و TA ایجاد می کند(p<0.05).
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های تحقیق می توان بیان نمود که؛ برای دانش آموزان پسر سنین 10 تا 12 سال بهترین وزن کوله پشتی کمتر از 10% وزن بدن آنها است، بهترین محل قرارگیری کوله پشتی در ناحیه پایین ستون فقرات (L3) است و راه رفتن طولانی مدت با کوله پشتی نیز می تواند تغییرات پاسچرال مخربی را به همراه داشته باشد.
    کلیدواژگان: کوله پشتی، تغییرات کینماتیکی، پاسچر
  • بختیار ترتیبیان، عباس مآل اندیش، زینب شیخلو صفحات 37-50
    سابقه و هدف
    پوکی استخوان بیماری است که با کاهش قدرت استخوان، خطر شکستگی استخوان را افزایش می دهد. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر 12 هفته ای فعالیت ورزشی هوازی با شدت متوسط بر تراکم و محتوای استخوانی اندام های فوقانی و تحتانی در زنان یائسه کم تحرک بود.
    مواد و روش ها
    20 زن یائسه سالم و کم تحرک داوطلب و واجد شرایط با میانگین سنی 2.12±60 سال و شاخص توده بدن 3.24±29.46 کیلوگرم بر مترمربع به صورت تصادفی در یکی از دو گروه فعالیت ورزشی (11 زن) و کنترل (9 زن) در این پژوهش شرکت نمودند. گروه فعالیت ورزشی به مدت 12 هفته، هر هفته سه جلسه و در هر جلسه 50 تا 60 دقیقه فعالیت هوازی با شدت 65 الی 70 درصد ضربان قلب ذخیره را اجرا کردند، ولی گروه کنترل در هیچ مداخله ای شرکت نداشتند. ارزیابی تراکم و محتوای استخوانی اندام های فوقانی و تحتانی آزمودنی ها با دستگاه دگزا صورت گرفت. اطلاعات آمده توسط آزمون t همبسته و ANCOVA در سطح معناداری (0.05≥P) تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل پس از 12 هفته فعالیت هوازی با شدت متوسط در تراکم استخوانی اندام های فوقانی و تحتانی تفاوت معناداری وجود نداشت. اما در محتوای استخوانی پای راست تفاوت معنادار بود (0.05≥P). نتایج درون گروهی نیز تفاوت معناداری را در هیچ یک از متغیرها بجز در محتوای استخوانی مهره های کمری گروه کنترل نشان نداد (0.05≥P).
    نتیجه گیری
    نتایج این تحقیق بیانگر آن است که 12 هفته برنامه فعالیت ورزشی هوازی با شدت متوسط مانند پیاده روی و دوی سبک نمی تواند تراکم و محتوای مواد معدنی استخوانی را در زنان یائسه کم تحرک افزایش دهد.
    کلیدواژگان: تراکم مواد معدنی استخوان، محتوای مواد معدنی استخوان، فعالیت ورزشی هوازی، یائسگی
  • زینب هوشمندی*، مریم کوشکی جهرمی صفحات 51-62
    سابقه و هدف
    مولتیپل اسکلروزیس (MS) شایع ترین بیماری سیستم عصبی مرکزی است. این بیماری اثرات منفی بر سلامت جسمی و روانی دارد. سایتوکین ها و رادیکال های آزاد نقش مهمی در پاتوژنز این بیماری دارند و مهمترین هدف مداخلات درمانی می باشند. فعالیت ورزشی منظم افت عملکردی مرتبط با بیماری MS را کاهش می دهد. اما تاثیر ورزش بر سایتوکین ها و رادیکال های آزاد مرتبط با فعالیت در این بیماری به طور کامل مشخص نشده است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر 8 هفته فعالیت ورزشی هوازی بر سطح IL-10،NO ،خستگی و کیفیت زندگی در زنان مبتلا به MS بود.
    مواد و روش ها
    30 زن مبتلا به MS با میانگین سن 6.97 ± 30.11 سال و شدت بیماری(EDSS) کمتر از 3 به طور داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند.آزمودنی ها بصورت تصادفی به دو گروه ورزش (n=15) و کنترل (n=15) تقسیم شدند. گروه تمرین برنامه ورزش هوازی را 3 روز در هفته و به مدت 8 هفته اجرا کردند. نمونه گیری های خونی در سه مرحله(هفته 0، پایان هفته چهارم و پایان هفته هشتم) و تکمیل پرسشنامه ها در دو مرحله قبل و بلافاصله بعد از اتمام آخرین جلسه تمرین انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون های آماری تحلیل کوواریانس با اندازه گیری های تکراری، تحلیل کوواریانس و تی مستقل در سطح معنا داری p≤0.05 تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که پس از 8 هفته فعالیت هوازی NO در گروه تمرین کاهش معنی دار یافت (p≤0.05). IL-10 گروه تمرین پس از 8 هفته در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی دار داشت (p≤0.05). خستگی در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل پس از 8 هفته فعالیت کاهش معنی دار و کیفیت زندگی افزایش معنی دار داشت (p≤0.05).
    نتیجه گیری
    فعالیت ورزشی هوازی با شدت کم تا متوسط (40 تا 70 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی) و متناسب با توانایی بیماران MS به گونه ای که باعث تشدید علائم بیماری از جمله حساسیت گرمایی و خستگی نشود، می تواند از طریق بهبود خستگی،کیفیت زندگی و افزایش سایتوکین های ضدالتهابی مانند IL-10 و همچنین کاهش رادیکال های آزاد از جمله NO برای بیماران MS مفید باشد.
    کلیدواژگان: مولتیپل اسکلروزیس، IL، 10، NO، کیفیت زندگی، فعالیت هوازی
  • رضا منصوری مطلق پری، امیرعباس منظمی*، ناصر بهپور، حمیدرضا نگارستانی صفحات 63-74
    مقدمه و هدف
    هدف تحقیق حاضر تعیین آثار30 دقیقه پیش سرمایش بر شاخص های عملکرد بی هوازی مردان فوتسالیست بود.
    مواد و روش ها
    12 آزمودنی مرد به صورت تصادفی و به روش متقاطع در دو جلسه جداگانه به فاصله 3 روز از جلیقه معمولی و جلیقه یخ استفاده کردند. پروتکل پیش سرمایش شامل سرد کردن بدن به مدت 30 دقیقه با جلیقه یخ بود که آزمودنی ها پس از آن به گرم کردن پرداخته و سپس آزمون توان بی هوازی RAST را اجرا کردند. متغیر های دما ،لاکتات خون، ضربان قلب ،توان بیشینه ،متوسط و کمینه اندازه گیری شدند. برای مقایسه تغییرات بین گروهی از روش آماری t مستقل استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج تحقیق نشان داد که در گروه پیش سرمایش، میانگین برون ده توان بیشینه، توان متوسط، توان کمینه، تغییرات ضربان قلب و دمای مرکزی، نسبت به گروه کنترل بالاتر بود و تفاوت معنا داری در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد
    نتیجه گیری
    این نتایج پیشنهاد می کنند که 30 دقیقه پیش سرمایش موجب بهبود تکرار اجرای فعالیت شدید از طریق انسداد عروق پوستی که احتمالا موجب افزایش جریان خون به عضلات کاری می شود، می گردد.
    کلیدواژگان: پیش سرمایش، آزمون RAST، فوتسال
  • اصغر توفیقی*، علی گرزی، بهاره امیری صفحات 75-86
    سابقه و هدف
    تمرینات استقامتی شدید موجب فشار اکسایشی در ورزشکاران می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر مصرف مکمل کورکومین و تمرین مقاومتی سبک بر میزان فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز (SOD) و سطوح مالون دی آلدئید(MDA) در بافت کلیه موش های نر ویستار طی 8 هفته تمرین استقامتی بود.
    مواد و روش ها
    33 سر موش صحرایی نر ویستار (سن 8 هفته) پس از یک هفته آشناسازی به طور تصادفی به چهار گروه کنترل (6=n)، تمرین استقامتی (9=n)، تمرین استقامتی+ کورکومین (9=n) و تمرین استقامتی+کورکومین+تمرین مقاومتی (9=n) تقسیم شدند. تمرین استقامتی (8 هفته، 5 جلسه در هفته) روی نوارگردان مخصوص جوندگان انجام شد. سرعت و مدت دویدن در هفته اول پژوهش به ترتیب 10 متر در دقیقه و 30 دقیقه بود و در هفته آخر به سرعت 35 متر در دقیقه و زمان 70 دقیقه رسید. تمرین مقاومتی (8 هفته، 2 جلسه در هفته) روی نردبان عمودی با بستن وزنه اضافی(با 30 الی 70 درصد وزن بدن) به دم موش ها انجام شد. موش های صحرایی مکمل کورکومین را به وسیله تزریق داخل صفاقی دریافت کردند (8 هفته، 3 جلسه در هفته، 30 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن). میزان فعالیت آنزیم SOD و سطوح MDA در بافت کلیه با استفاده روش اسپکتروفتومتریک سنجیده شد. داده ها به وسیله تحلیل واریانس، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که تمرین استقامتی شدید فعالیت آنزیم SOD دربافت کلیه را کاهش و نیز سطوح آنزیم MDA را افزایش می دهد؛ درحالی که مکمل کورکومین و ترکیب آن با تمرین مقاومتی سبک می تواند از کاهش فعالیت آنزیمSOD و افزایش سطوح آنزیم MDA جلوگیری نماید (p<0.05).
    نتیجه گیری
    مکمل کورکومین و به ویژه در ترکیب با تمرین مقاومتی سبک از فشار اکسایشی تمرین استقامتی شدید جلوگیری می کند.
    کلیدواژگان: تمرین استقامتی، تمرین مقاومتی سبک، مکمل کورکومین، ظرفیت آنتی اکسیدانی، بافت کلیه
  • منصور اسلامی*، سید اسماعیل حسینی نژاد، افشین فیاض موقر، حیدر صادقی صفحات 87-96
    سابقه و هدف پژوهش: تعیین میزان شباهت دویدن با کفش مینیمال و پابرهنه در دو دهه ی اخیر بسیار مورد توجه بوده است. هدف پژوهش حاضر تعیین میزان شباهت دویدن پابرهنه و با کفش مینیمال بوسیله ی گروه بندی آزمودنی ها با استفاده از انرژی مکانیکی و روش آماری PCA بود.
    مواد و روش ها
    99 نفر از دانشجویان تربیت بدنی (47 مرد و 52 زن) در سه حالت دویدن پابرهنه، کفش پنج انگشتی (کفش مینیمال) و دویدن با کفش ورزشی رایج و با دو سرعت 3 و 5 متر بر ثانیه دویدند. انرژی مکانیکی لگن، ران، ساق و پای راست آزمودنی ها در مرحله ی استقرار دویدن محاسبه شد. مولفه های اصلی حاصل از PCA که 95% پراکندگی داده ها را تشکیل می دادند، به عنوان درون داد روش تشخیصی برای گروه بندی استفاده شدند. صحت گروه بندی با استفاده از روش اعتبارسنجی متقابل تعیین شد.
    یافته ها
    نتایج این پژوهش نشان داد که صحت مدل تشخیصی در تمایز بین دویدن پابرهنه و کفش نایک 8/81% بود. صحت آزمون تشخیصی برای دو شرایط «پابرهنه-کفش پنج انگشتی» و «کفش نایک-کفش پنج انگشتی» به ترتیب 46% و 7/70 % بود.
    بحث و نتیجه گیری
    استفاده از روش آماری PCA و تکنیک های گروه بندی می تواند به خوبی برای تعیین شباهت ها و تفاوت های حالت های مختلف گام برداری مورد استفاده قرار گیرد. همچنین دویدن با کفش مینیمال می تواند دویدن پابرهنه را تقلید نماید.
    کلیدواژگان: دویدن پابرهنه، دویدن با کفش مینیمال، PCA، آزمون تشخیصی، انرژی مکانیکی
  • سید مرتضی طیبی، حمید آقاعلی نژاد، شهریار شفایی، رضا قراخانلو، محسن آسوری صفحات 97-114
    سابقه و هدف
    مطالعات اندکی در خصوص ورزش و مکمل گیری و آثر آن بر آپوپتوز نوتروفیل وجود دارد. اما درباره تمرین مقاومتی و مکمل گیری عناب به عنوان یک گیاه دارویی سنتی شواهدی یافت نشد. لذا، هدف از تحقیق حاضر اثر مصرف حاد محلول خوراکی عناب یک ساعت قبل از یک جلسه ورزش مقاومتی دایره ای بر آپوپتوز نوتروفیل انسانی بود.
    مواد و روش ها
    تعداد 14 دانشجوی داوطلب پسر جوان بطور تصادفی به دو گروه 7 نفره شامل گروه تمرین مقاومتی دایره ای با دارونما و گروه تمرین مقاومتی دایره ای با محلول عناب تقسیم شدند؛ و یک ورزش مقاومتی دایره ای را انجام دادند. آزمون شامل سه دایره بدون توقف با 3 دقیقه استراحت فعال بین دورها، و هر حرکت 30 ثانیه (حدود 14- 10 تکرار) با 75% یک تکرار بیشینه (1RM) بود. افراد یک ساعت قبل از ورزش دارونما و محلول عناب (0.5 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در 2.5 سی سی آب مقطر) را به صورت دوسوکور دریافت نمودند. نمونه های خونی یک ساعت قبل از مصرف محلول عناب، بلافاصله و 2 ساعت پس از ورزش جمع آوری گردید. پس از جداسازی و شمارش نوتروفیل ها، آپوپتوز نوتروفیل توسط کیت AnexinV-FITC و روش فلوسایتومتری اندازه گیری شد.
    یافته ها
    در گروه محلول عناب کاهش معناداری در نوتروفیل های آپوپتوزی اولیه مشاهده شد ولیکن افزایش معناداری در گروه دارونما یافت شد (0.048 = p). از طرف دیگر نوتروفیل های آپوپتوزی تاخیری در گروه محلول عناب تغییر معناداری نکرد، اما در گروه دارونما کاهش معناداری مشاهده شد (0.003 = p).
    نتیجه گیری
    عناب حاوی کربوهیدارت ها و اسیدهای آمینه ای نظیر آلانین، اسید آسپارتیک، و مخصوصا اسید گلوتامیک می باشد که می توانند در شکل گیری گلوتامین در بدن شرکت کنند. از این رو می توان نتیجه گیری نمود که مهار آپوپتوز در گروه عناب شاید به دلیل فراهمی گلوکز و گلوتامین بدن در نتیجه فراهمی آن ها یک ساعت قبل از آزمون توسط مصرف محلول عناب بوده باشد.
    کلیدواژگان: محلول خوراکی عناب، نوتروفیل، آپوپتوز اولیه، آپوپتوز تاخیری، نکروز، تمرین مقاومتی، تمرین دایره ای
  • ابوالفضل رزاقی*، مجید کاشف، عباسعلی گائینی صفحات 115-124
    سابقه و هدف
    گلوتامین یکی از فراوانترین اسیدهای آمینه آزاد در پلاسمای انسان است که مکمل سازی خوراکی آن باعث بهتر شدن قند خون می شود. تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر مصرف کوتاه مدت گلوتامین بر Vo2max و لاکتات خون مویرگی در دوره بازیافت پس از یک وهله فعالیت بیشینه در پسران ورزشکار انجام شد.
    مواد و روش ها
    12نفر آزمودنی بصورت تصادفی انتخاب و در سه جلسه آزمون فزاینده بروس شرکت کردند. در جلسه اول دارونما و در جلسه دوم و سوم مکمل گلوتامین را بترتیب به مقدار 0.3 و0.6 گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن دریافت کردند. قبل، بلافاصله و 1 ساعت پس از آزمون، لاکتات پایه، تعداد ضربان قلب و فشار خون پایه اندازه گیری شد. نتایج با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی LSD بررسی شد و سطح معنی داری 0.05≥P در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    مصرف کوتاه مدت مکمل گلوتامین با مقادیر متفاوت باعث کاهش لاکتات خون مویرگی در دوره بازیافت و افزایش VO2max پس از یک وهله فعالیت بیشینه شد (0.01≥P).
    نتیجه گیری
    براثر مکمل گیری گلوتامین VO2max افزایش یافته و لاکتات خون در دوره بازیافت کاهش می یابد. بنابراین، توصیه می شود ورزشکاران از مکمل گلوتامین، برای کاهش سطح لاکتات خون در دوره بازیافت پس از یک وهله فعالیت بیشینه و همچنین جهت افزایش عملکرد در فعالیت های شدید استفاده کنند.
    کلیدواژگان: مکمل گلوتامین، لاکتات خون مویرگی، VO2max، دوره بازیافت، آزمون بروس
  • شهاب الدین باقری*، صدرالدین شجاع الدین، علی اشرف جمشیدی، امیر لطافت کار، محمدرضا نیکو صفحات 125-136
    سابقه و هدف
    سندروم درد پاتلوفمورال یکی از شایع ترین اختلالات زانو در افراد فعال و ورزشکاران است. کنترل عصبی عضلانی ضعیف عضله گلوتوس مدیوس در سندروم درد پاتلوفمورال از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف مطالعه حاضر بررسی فعالیت الکترومایوگرافی عضله گلوتوس مدیوس در پاسخ به اغتشاش پوسچرال دینامیک در ورزشکاران مبتلا به سندروم درد پاتلوفمورال و سالم بود.
    مواد و روش ها
    12 ورزشکار مرد مبتلا به سندروم درد پاتلوفمورال و 12 ورزشکار سالم در این مطالعه شرکت کردند. فعالیت الکترومایوگرافی عضله گلوتوس مدیوس با استفاده از دستگاه 16-کاناله مدل BTS-FREEEMG 300 اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و برای مقایسه دو گروه از آزمون آماری t مستقل استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد بین دو گروه مبتلا و سالم در میزان Peak-RMS و Average-RMS تفاوت معنی دار مشاهده نشد. بین دو جهت اعمال اغتشاش در گروه مبتلا به سندروم درد پاتلوفمورال در متغیرهای Peak-RMS و Average-RMS تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به مشارکت ورزشکاران در برنامه های تمرینی متعدد، این احتمال وجود دارد که خصوصیات فیزیولوژیک، فاکتورهای عصبی عضلانی و الگوی فراخوانی واحدهای حرکتی عضلات مورد مطالعه در ورزشکاران با افراد غیر ورزشکار متفاوت باشد.
    کلیدواژگان: گلوتوس مدیوس، الکترمایوگرافی، سندروم درد پاتلوفمورال، اغتشاش پوسچرال
  • مهسا حکیمی پور*، رضا رجبی، هومن مینونژاد صفحات 137-146
    زمینه و هدف
    اندازه گیری قوس داخلی پا به عنوان مهم ترین مرجع برای مشخص کردن ناهنجاری های پا و پیگیری روند درمان به شمار می رود و استفاده از شاخص های اثر پا به عنوان متداول ترین روش برای ارزیابی قوس داخلی پا شناخته می شود. هدف از مطالعه حاضر معرفی وسیله جدید طراحی و ساخته شده به نام جعبه عکسبرداری کف پا در اندازه گیری شاخص های رایج اثر پا و تعیین اعتبار آن می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی-همبستگی تعداد 20 آزمودنی مرد و زن به صورت تصادفی از میان جامعه آماری انتخاب شدند. اندازه گیری شاخص های اثر پا بوسیله جعبه عکسبرداری کف پا انجام گرفت. طراحی این وسیله با دوربین و بر اساس تکنیک پردازش تصویر بوده و قابلیت محاسبه تمامی شاخص های پا را دارا می باشد. از رادیوگرافی جانبی پا به عنوان استاندارد طلایی به منظور اعتبارسنجی وسیله جدید استفاده شد. برای تعیین میزان اعتبار دستگاه جدید از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان دادند که بین مقادیر شاخص های اثر پا حاصل از جعبه عکسبرداری کف پا و رادیوگرافی اعتبار قوی و بسیار قوی وجود دارد ( 0.89 تا 0.55 =r). بیشترین ضریب همبستگی بین شاخص استاهلی و زاویه انحراف پاشنه (0.89=r) و کمترین ضریب همبستگی بین شاخص چیپائوکس اسمیراک و ارتفاع ناوی مشاهده شد (0.55=r).
    نتیجه گیری
    نتایج این تحقیق نشان دادندکه جعبه عکسبرداری کف پا در سنجش شاخص های رایج اثر پا دارای اعتبار بالا می باشد; لذا استفاده از این وسیله برای اندازه گیری دقیق و سریع شاخص های اثر پا توصیه می شود.
    کلیدواژگان: اعتبار، شاخص های اثر پا، رادیوگرافی
  • هانیه نه برادر، پروانه نظر علی، پریچهر حناچی، رستم علیزاده* صفحات 147-158
    مقدمه و هدف
    دویدن و دوچرخه سواری از رایج ترین فعالیت های بدنی هستند که بیشترتوسط افراد برای افزایش سوخت وساز چربی در برنامه های ورزشی استفاده می شود. بدین منظور هدف از مطالعه ی حاضر بررسی تاثیر نوع آزمون ورزشی و سن بر میزان اکسیداسیون چربی در دختران 9-17سال بود.
    مواد و روش ها
    36 دختر9 -17سال در سه رده ی سنی سه جلسه به آزمایشگاه مراجعه کردند. در جلسه ی اول قد، وزن و ترکیب بدن افراد اندازه گیری شد و در نهایت با پروتکل های ورزشی آشنا شدند. در جلسه ی دوم و سوم، افراد به اجرای پروتکل رمپ روی نوارگردان و دوچرخه به شکل توازن متقابل پرداختند. اکسیژن مصرفی و ضربان قلب با استفاده از دستگاه گاز آنالایزر ثبت شد. برای بررسی تاثیر نوع آزمون ورزشی و سن به ترتیب از روش آماری t مستقل و ANOVA استفاده شد.
    یافته ها
    مقادیر حداکثر اکسیداسیون چربی (MFO) در نوارگردان نسبت به دوچرخه بالاتر بود (p=0.001)، اما نسبت تبادل تنفسی در لحظه ی MFO بین دو نوع آزمون تفاوت معناداری نداشت. مقادیر MFO (p=0.009)، FATmax بر اساسHRmax % (p=0.047) و نسبت تبادل تنفسی در لحظه ی MFO (p=0.011) بین سه رده ی سنی متفاوت بود.
    نتیجه گیری
    هنگام استفاده از پروتکل رمپ اکسیداسیون چربی در نوار گردان نسبت به دوچرخه بیشتر بود. همچنین در دختران 9 تا 17 ساله با افزایش سن میزان اکسیداسیون چربی کمتر شد.
    کلیدواژگان: حداکثر اکسیداسیون چربی، نوارگردان، دوچرخه ی کارسنح، پروتکل رمپ، کودکان و نوجوانان
  • حمید اراضی*، بهمن میرزایی، هادی نوبری صفحات 159-174
    سابقه و هدف
    دوی صحرانوردی از ماده های مهیج و محبوب در بین دوهای استقامت محسوب می شود و به دلیل شرایط خاص این رشته که در طبیعت برگزار می شود، نیازمند شرایط ویژه ای از نقطه نظر آنتروپومتریک و زیست حرکتی می باشد. از این رو، هدف پژوهش حاضر تعیین نیمرخ آنتروپومتریک و زیست حرکتی اعضای تیم ملی دوی صحرانوردی کشور بود.
    مواد و روش ها
    شرکت کنندگان این پژوهش نه دونده بزرگسال مرد تیم ملی دوی صحرانوردی با سن 4.1±25.4 سال، قد 7.2±175.2 سانتی متر، وزن 8.7±63.5کیلوگرم و رکوردهای0.47±36.55 دقیقه برای 12 کیلومتر بودند. ویژگی های آنتروپومتریکی شامل: قد، وزن، طول ها و عرض های استخوانی، محیط اندام ها و ضخامت چربی زیر پوستی 7 نقطه ای بود. ویژگی های زیست حرکتی شامل: توان هوازی، توان بی هوازی، توان انفجاری، سرعت، چابکی، انعطاف پذیری، حداکثر ضربان قلب و استراحتی بود که با روش های استاندارد مورد اندازه گیری قرار گرفت.
    یافته ها
    بین متغیر های آنتروپومتریک، طول ران (0.038=P و 0.69- =r)، عرض قدامی- خلفی سینه (0.009=P و 0.80- =r)، عرض سینه (0.006=P و 0.82-=r)، محیط سینه (0.032=P و 0.70-=r) و از طرفی بین متغیرهای زیست حرکتی تنها ضربان قلب استراحت (0.001= P و 0.94 =r) و رکورد 10 کیلومتر (0.05=P و 0.62=r) با بهترین رکورد دوی صحرانوردی آزمودنی ها رابطه معنی دار داشت. همچنین، 12/2 دقیقه اختلاف بین رکورد مردان تیم ملی دوی صحرانوردی کشور با میانگین رکورد دوندگان جهانی مشاهده شد، که به طور معناداری، رکورد دوندگان خارجی بهتر از دوندگان داخلی بود.
    نتیجه گیری
    براساس یافته های پژوهش حاضر، ضعف عملکرد دوندگان تیم ملی دوی صحرانوردی متاثر از ویژگی های آنتروپومتریک، زیست حرکتی و نوع تمرینات آنهاست. لذا، توجه ویژه به برخی از این شاخص ها در راهبردهای استعدادیابی و نیز برنامه ریزی دقیق تر در راستای تجویز تمرینات مطلوب برای تقویت عوامل قابل توسعه به مسوولین فدراسیون دوومیدانی، مربیان و ورزشکاران توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: نیمرخ، توان هوازی، دوی صحرانوردی، سوماتوتایپ، دوندگان استقامت
  • سجاد رضایی، حمید آقا علی نژاد*، مهدیه ملانوری شمسی صفحات 175-186
    سابقه و هدف
    چرخ گردان اجباری یکی از کارسنج های رایج در مطالعات حیوانی است. با توجه به اهمیت شدت فعالیت در تمرینات ورزشی، هدف پژوهش حاضر تعیین شدت حداکثر لاکتات حالت پایدار (MLSS) در موش های صحرایی ویستار در چرخ گردان اجباری به منظور کمک به تجویز مناسب فعالیت ورزشی است.
    مواد و روش ها
    21 سر موش صحرایی ویستار نر (20±200 گرم) پس از آشنا سازی با چرخ گردان اجباری به صورت تصادفی به 4 گروه آزمون توان فزاینده (تعداد=6)، آزمون توان ثابت با سرعت 5/14 متر بر دقیقه (تعداد=5)، آزمون توان ثابت با سرعت 16 متر بر دقیقه (تعداد=5) و آزمون توان ثابت با سرعت 17 متر بر دقیقه (تعداد=5) تقسیم شدند. بالاترین شدت تلاش حیوان که غلظت لاکتات خون طی دقایق 10 الی 25 آزمون توان ثابت بیش از 1 میلی مول در لیتر افزایش نداشت به عنوان شدت حداکثر لاکتات حالت پایدار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    غلظت لاکتات خون آزمون های توان ثابت در سرعت های 14.5 متر بر دقیقه و 16 متر بر دقیقه بین دقایق 10 الی 25 به حالت پایداری رسید. در حالی که افزایش ناگهانی غلظت لاکتات خون در سرعت 17.5 متر بر دقیقه مشاهده شد. بنابراین حداکثر لاکتات حالت پایدار، سرعت 16متر بر دقیقه با میانگین غلظت لاکتات 0.91± 3.85مول بر لیتر در موش صحرایی ویستار در چرخ گردان اجباری تعیین گردید.
    نتیجه گیری
    یافته های پژوهش حاضر نشان داد موش های صحرایی ویستار در سرعت 16 متر بر دقیقه در چرخ گردان اجباری به MLSS می رسند. یافته های این پژوهش کمک بسزایی در طراحی پروتکل های تمرین ورزشی موش های صحرایی ویستار در چرخ گردان اجباری در پژوهش های بعدی می باشد.
    کلیدواژگان: حداکثر لاکتات حالت پایدار، لاکتات خون، چرخ گردان اجباری، موش صحرایی
  • علیرضا صفرزاده، حسن برزگری مرزونی، الهه طالبی گرکانی*، رزیتا فتحی صفحات 187-196
    سابقه و هدف
    لیپوکالین-2 آدیپوکینی است که به میزان بالایی در بافت چربی سفید بیان می شود و به نظر می رسد بر متابولیسم گلوکز و حساسیت انسولینی اثرگذار باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر 8 هفته تمرین مقاومتی دایره ای بر سطوح پلاسمایی لیپوکالین-2 مردان دیابتی بود.
    مواد و روش ها
    شانزده مرد مبتلا به دیابت نوع 2 با میانگین سن 7.9 ± 49.2 سال، وزن 11.4 ± 81.6 کیلوگرم و شاخص توده بدن 3.9 ± 28.1 به طور تصادفی به دو گروه کنترل (تعداد = 8) و تمرین مقاومتی (تعداد = 8) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تمرین 8 هفته تمرین مقاومتی دایره ای با شدت 50 تا 80 درصد یک تکرار بیشینه را (3 روز در هفته) انجام دادند. شاخص های پیکرسنجی و سطوح ناشتای گلوکز، انسولین و لیپوکالین-2 پلاسمایی همراه با هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1c)، شاخص مقاومت انسولینی (HOMA-IR) و تعداد سلول های سفید خون (WBC) در ابتدا و پایان مطالعه مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    تمرین مقاومتی موجب کاهش معنی دار سطوح پلاسمایی انسولین، HbA1c و WBC مردان دیابتی شد (0.05>P). تغییرات غلظت پلاسمایی گلوکز و مقادیر HOMA-IR در گروه تمرین مقاومتی در مقایسه با گروه کنترل معنی دار بود (0.05>P). غلظت پلاسمایی لیپوکالین-2 در گروه تمرین با افزایش همراه بود (0.05>P) که این تغییرات تفاوت معنی داری در مقایسه با گروه کنترل داشت (0.05>P).
    بحث و نتیجه گیری
    یافته های تحقیق حاضر بیانگر آن است که تمرین مقاومتی دایره ای می تواند روش مداخله ی موثری در بهبود نیم رخ متابولیکی و التهابی در مردان مبتلا به دیابت نوع 2 باشد. افزایش غلظت پلاسمایی لیپوکالین-2 احتمالا ساز و کاری جبرانی در بهبود متابولیسم این بیماران است.
    کلیدواژگان: سیدروکالین، تمرین مقاومتی، دیابت نوع 2، التهاب سیستمی
  • رمضان امین احمدی، امیرحسین حقیقی، محمدرضا حامدی نیا صفحات 197-210
    زمینه وهدف
    روش های تمرینی مختلف می تواند تاثیرات متفاوتی بر عملکرد جسمانی ورزشکاران داشته باشد. هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر یک دوره تمرینات پلایومتریک و تناوبی سرعتی بر برخی عوامل آمادگی جسمانی و عملکرد فوتبالیست های نوجوان بود.
    مواد و روش ها
    31 فوتبالیست نوجوان انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه تمرینات پلایومتریک، تناوبی سرعتی و کنترل تقسیم شدند. گروه های آزمایش در یک دوره تمرین 6 هفته ای شرکت کردند. داده ها با استفاده از آزمون شاپیرو – ویلک، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD در سطح معنی داری P≤0.05 تحلیل شدند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که تمرینات پلایومتریک و تناوبی سرعتی باعث بهبود معنی دار سرعت عمومی (30 و 40 متر)، توان بی هوازی (بی اسید لاکتیک، با اسیدلاکتیک)، قدرت پا، توان پا و عملکرد سرعتی فوتبالیست های نوجوان شد. همچنین تمرینات پلایومتریک باعث بهبود معنی دار سرعت عمومی 15 متر و تمرینات تناوبی سرعتی باعث افزایش معنی دار Vo2max شد. عملکرد هوازی فوتبالیست ها با هر سه نوع تمرینات پلایومتریک، تناوبی سرعتی و معمول فوتبال افزایش معنی داری یافت.
    نتیجه گیری
    می توان گفت هر دو نوع تمرینات پلایومتریک و تناوبی سرعتی عوامل آمادگی جسمانی و عملکرد فوتبالیست های نوجوان را افزایش می دهد.هر چند با توجه به نتایج این مطالعه، تمرینات تناوبی سرعتی بهبود بیشتر این شاخص ها را باعث می شود.
    کلیدواژگان: تمرینات پلایومتریک، تمرینات تناوبی سرعتی، آمادگی جسمانی، فوتبال، بازیکن نوجوان
  • تاثیر سه ماه تمرین هوازی تناوبی بر بیان برخی از ژن های مسیر میتوکندریایی آپوپتوز عضله ی اسکلتی موش های صحرایی
    معرفت سیاه کوهیان، لطفعلی بلبلی، افشار جعفری، فرزام شیخ زاده حصاری، مسعود اصغرپورارشد صفحات 218-228
    سابقه و هدف
    آپوپتوز یک فرآیند سلولی محافظت کننده است که نقش مهمی در توسعه و هومئوستاز بافت طبیعی و نیز عوامل پیدایش بیماری ها بازی می کند. برخی شواهد حاکی است که تمرینات ورزشی ممکن است مسیرهای پیام رسانی آپوپتوز در عضله ی اسکلتی را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین، مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر سه ماه تمرین هوازی تناوبی بر برخی از شاخص های آپوپتوز عضله ی نعلی موش های صحرایی نر انجام گردید.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر در قالب یک طرح تجربی دو گروهی انجام گردید. 20 سر موش صحرایی نر سه ماهه به شکل تصادفی به دو گروه همگن تمرین تناوبی و کنترل (هر گروه 10 سر) تقسیم شدند. گروه تمرین به مدت سه ماه در برنامه ی تمرین هوازی تناوبی شرکت کردند. جراحی آزمودنی ها دو روز پس از آخرین جلسه ی تمرین انجام و بیان ژن های Bax، Bcl-2 و کاسپاز-3 عضله ی نعلی با استفاده از روش Real Time-PCR بررسی شد. داده ها با استفاده از آزمون t مستقل در سطح معنی داری p<0.05 تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    یافته ها نشان داد که بیان ژن Bcl-2 در گروه تمرین به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل بود (0.002=P) و نسبت Bax به Bcl-2 در گروه تمرین به طور معنی داری کمتر از گروه کنترل بود (0.048=P). این در حالی است که بیان ژن Bax و کاسپاز-3 در دو گروه تفاوت معنی داری نداشت، با این حال بیان این پروتئین ها در گروه تمرین تناوبی به ترتیب 44 و 21 درصد کمتر از گروه کنترل بود.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد سه ماه تمرین هوازی بر افزایش پروتئین ضد آپوپتوز میتوکندریایی عضله ی نعلی تاثیر قابل توجهی دارد. با این حال و با توجه به عدم تغییر معنی دار بیان ژن کاسپاز-3، اظهار نظر قطعی در مورد تاثیر تمرینات ورزشی بر شاخص های مربوط به آپوپتوز عضله ی اسکلتی، منوط به انجام مطالعات بیشتری می باشد.
    کلیدواژگان: تمرین هوازی تناوبی، عضله ی اسکلتی، آپوپتوز، کاسپاز، 3
|
  • Asiyeh Abbasi-Daloii, Ahmad Abdi, Mohammad Ghasemi Pages 15-24
    Background&
    Purpose
    fibroblast growth factor 21 (FGF 21) protein involved in glucose, lipid metabolism and energy balance. The aim of this study was to determine effect of 8 weeks of resistance training on FGF21, LCAT, and LDL-C to HDL-C ratio in obese women.
    Material and
    Methods
    20 obese women (Age 30/35 ± 2/27 years, height 1/61 ± 0/05 m, weight 85/24 ± 5/69 kg, BMI 32/49 ± 1/4 kg/m2; mean ± SD ) were randomly divided into 2 groups: resistance training and control groups. Resistance exercise include 6 stations with the intensity of 50-75% of 1RM, three days a week for 8 weeks. Blood samples were collected before and after 8 weeks (48 hours after the last training session) after 12 hours fasting. Analysis of variance for repeated measures was used to analyze the data.
    Results
    The results showed that FGF21 and LCAT significantly increased in training group compared to the control group during the 8 weeks of resistance training(Respectively p =0.037 and p =0.009). Also LDL-C to HDL-C was significantly reduced ratio during 8 weeks of resistance activity compared with the control group(p =0.004).
    Conclusion
    The results of this study showed that eight weeks of resistance training, probably through increased levels of FGF21 and LCAT can be and as anti-atherogenic factor prevented cardiovascular diseases in obese people.
    Keywords: Resistance Training, FGF21, LDL-C to HDL-C ratio, obese women
  • Aynollah Naderi, Fatemeh Shaabani, Fatemeh Malki, Faezeh Khosravi Pages 25-36
    Background &
    Purpose
    Backpack as one of the most common equipment used by children and adolescents has been to the attention of health researchers as a growing concern, because of different aspects included; design and shape, carrying position, weight, duration of transport and its effects on the spinal column. The aim of this study was to investigate the effects of weight, location and the time of carrying the backpacks on the angular variations of elementary students’ body.
    Methodology
    This study was a quasi-experimental research. The sample survey was 25 boy students with age range of 10-12 years old. Sagittal view photographical method was used to evaluate the kinematic changes of body. Measured outcomes including; the cranial horizontal angle (CHA), craniovertebral angle CVA), sagittal shoulder posture angle (SSPA), Trunk angle (TA) and lower limbs angle (LLA), respectively. Repeated measure ANOVA was used for data analysis.
    Results
    Results indicated that significant changes occurred in CHA, CVA and TA when the backpack was loaded to 15% of body weight (p
    Conclusion
    According to the research findings can be states that; for the 10 to 12 years old boy students, the best weight of the backpack is less than 10% of their body weight, the best location of the backpack is in the lower of spine (L3) and prolonged walk with backpacks can cause destructive postural Changes.
    Keywords: Backpack, Angular kinematic, posture
  • Bakhtiar Tartibian, Abbas Malandish, Zeinab Sheikhlou Pages 37-50
    Background &
    Purpose
    Osteoporosis is a disease where decreased bone strength increases the risk of a broken bone. Therefore, the purpose of this study was to investigate the effect of 12 weeks of moderate-intensity aerobic exercise on bone mineral density (BMD) and content (BMC) of the upper & lower limbs in sedentary postmenopausal women.
    Methods
    Twenty sedentary postmenopausal women with an average age of (60±2.12 yr) and BMI (29.46±3.24 kg.m2) voluntarily and bona fide participated in this study and then subjects were randomized to one of two groups: Exercise (n =11) and control (n =9). Exercise group performed 12 weeks moderate-intensity exercise 65-70% heart rate reserve (HRreserve), three sessions per week, and per session 50-60 (min), but the control group participated in no intervention. Evaluation of the upper & lower limbs BMD and BMC were measured by DXA machine in subjects. Data analysis included descriptive and inferential (paired samples t-test & ANCOVA test) statistics using SPSS-23 software and a significance level of P≥0.05 was considered.
    Results
    The results showed that there was no significant difference between upper and lower limbs BMD of exercise group compared to the control group after 12 weeks of moderate-intensity aerobic exercise (P>0.05), except in BMC right leg (P≤0.05). Furthermore, the inter-group results showed no significant difference in any of the variables (P>0.05), except in BMC lumbar vertebral in the control group (P≤0.05).
    Conclusion
    The results indicate that 12 weeks of moderate-intensity aerobic exercise such as walking & jogging program (W-WJMIEP-R) can’t be increased BMD and BMC of upper & lower limbs in sedentary postmenopausal women.
    Keywords: BMD, BMC, aerobic exercise, Menopause