فهرست مطالب

نامه انسان شناسی - پیاپی 21 (پاییز و زمستان 1393)

نشریه نامه انسان شناسی
پیاپی 21 (پاییز و زمستان 1393)

  • تاریخ انتشار: 1394/06/26
  • تعداد عناوین: 6
|
  • مصطفی ازکیا، ولی الله رستمعلی زاده صفحات 11-43
    در ایران محدودیت منابع آب موجب شده است تا بهره برداری از آن در طول تاریخ به صورت نظام مند و در چارچوب ضوابط و معیارهای حساب شده انجام گیرد. به سخنی دیگر، نظام بهره برداری از آب در ایران یک امر تاریخی، اجتماعی و فرهنگی است. وجود واحدهای کار زراعی سنتی (بنه) نیز از این واقعیت سرچشمه می گیرد که آب، جز در یک یا دو ناحیه، کمیاب ترین منبع کشاورزی در ایران است. با این وصف، تاریخ تشکیل و شکل گیری نظام های حقوقی و اجتماعی در آبیاری بس دراز و دارای قواعد و ضوابط خاصی است. در ایران سه منبع مهم آبیاری در طول تاریخ وجود داشته که به ترتیب اهمیت عبارتند از: قنات، رود و چشمه. در هر کدام از این منابع مهم آبیاری، نظام های پیچیده و متکاملی در طول تاریخ برای بهره برداری از آب آنها برای کشاورزی صورت گرفته است. این نظام بهره برداری شامل مدیریت تامین آب، مدیریت توزیع و انتقال آب و در نهایت مدیریت مصرف و استفاده از آب بوده است. در این نظام، مدیریت تامین آب بر عهده مالک و مالکان بوده و خدمات مربوط نیز به شکل گروهی انجام می شده است؛ مدیریت توزیع و انتقال آب نیز به صورت گروهی و تحت نظارت صاحب منصبانی قرار داشته است؛ مدیریت مصرف و استفاده از آب نیز بسته به نظر بهره برداران، جمعی یا انفرادی بوده است. یافته ها نشان می دهند که نظام های پیچیده و تکامل یافته ای در زمینه آبیاری و چگونگی استفاده از آن در طول تاریخ در ایران شکل گرفته که در نهایت در دوره جدید، با توجه به تغییراتی که در جامعه روستایی ایران بعد از اصلاحات ارضی و انقلاب اسلامی اتفاق افتاده است، سیستم های سنتی تولید کشاورزی همانند بنه به هم خورده و مدیریت مالکان ملغی و نظام های آبیاری نیز دچار تغییراتی شد. این تغییر شامل بوجود آمدن «گروه های هم آب» در بین زارعان و روستاییان می شد که نظام ها و قواعد قبلی تقسیم آب در ده را در قالبی جدید سازماندهی کرده و برای استفاده بهینه از آب، و آبیاری بهتر زمین های کشاورزی، دست به تعاون و همکاری میان خود زدند.
    کلیدواژگان: آبیاری در ایران، گروه های هم آب، نظام های بهره برداری از آب در ایران
  • علی شهیدی صفحات 45-77
    پژوهش درباره خوراک های ایرانی بیشتر از منظر علم تغذیه و رژیم های غذایی و درمانی مد نظر بوده است؛ شاخه هایی از دانش پزشکی که در متون پزشکی کهن ایرانی با عناوینی چون «علم الاغذیه» و «علاج بالاغذیه» شناخته می شده است. اما انبوه خوراکی های پخته و خام ایرانی کمتر از منظر فرهنگ، زبان شناسی، انسان شناسی و تاریخ اجتماعی مورد مطالعه قرار گرفته اند. این گفتار می کوشد تا یکی از غذاهای قدیمی و به تعبیری اصیل ایرانی، یعنی «آبگوشت» را به یاری میراث مکتوب و شفاهی، در بستر فرهنگ و زبان، در گذشته و حال مطالعه کند. آبگوشت دست کم در ششصد سال گذشته حضوری پررنگ در متون مرتبط با آشپزی ایرانی دارد و با نزدیک شدن به دوران معاصر تغییرات و تحولات خاصی در قالب و محتوا تجربه کرده است. ورود تره بار و محصولات غذایی غیرایرانی به ایران (مثل سیب زمینی و گوجه فرنگی)، ترجمه متون آشپزی فرنگی به فارسی، توسعه صنایع، مهاجرت های داخلی (روستا به شهر)، کلان شدن پایتخت و مراکز استانی و افزایش جمعیت بازاری و کارگری در شهرها از عوامل تحول این غذا بوده است. عواملی که سبب شده اند آبگوشت فرایند تبدیل شدن به غذایی سریع (فست فود) را به شکلی طبیعی و تدریجی طی کند و گونه ای از آن بدل به غذایی ملی شود و در عین حال در فهرست غذاهای قدیمی ایرانی باقی بماند و گونه های متنوع و محلی آن نیز حفظ شود و از میان نرود.
    کلیدواژگان: آبگوشت، دیزی، فرهنگ آشپزی، خوراک نامه ها، فست فودشدن
  • اسدالله عبدلی آشتیانی، ناصر حق شناس صفحات 79-112
    نیاز بشر به داد و ستد و تعیین وزن کالا، ترازو را از دیرباز یکی از ضروری ترین وسایل معاملات قرار داده است. اگر اولین دانش بشر را شمردن اعداد و دومین آن را دانش اندازه گیری بدانیم، سومین علمی که بشر بدان دست یافت، علم توزین بود. با گذشت زمان و ایجاد نیازهای جدید و لزوم توزین اجسام حجم دار کشاورزی یا دامی، ترازویی نیاز بود که به راحتی قابل حمل باشد و بتواند اجناس سنگین را وزن نماید. قپان ترازویی بود که توانست قرن ها به این نیاز پاسخ گوید. قپان یا ترازوی بی کفه متشکل از میله ای است مندرج که سه قلاب بر روی آن تعبیه شده و سنگی که بر روی میله حرکت می کند. قلاب اول جهت آویزان کردن متاع است و دو قلاب دیگر «سر سبک» و «سر سنگین» نام دارد. علائم حک شده بر روی میله بر حسب من تبریز (3 کیلو) و من شاهی (6 کیلو) تقسیم بندی شده، و هر درجه نشان دهنده وزنی با زیرمجموعه های آن وزن خاص است که به واحدهای (من، نیم من، صد درم و پنجا) تقسیم می شود. این واحدهای قاجاری در حکومت پهلوی اول به کیلو گرم تغییر می کند و اعداد فارسی وزن بر روی میله قپان درج می شود. برای وزن کردن متاعی با قپان، قلاب قپان را به سه پایه چوبی آویزان کرده و سنگ قپان از طریق قلابی فولادی با قطر کم بر روی میله حرکت می کند و وزن بار را نشان می دهد. هر گاه میله قپان در سطح افق و فک های دروازه قپان به صورت عمود روبروی یکدیگر قرار گیرند، عمل توزین انجام گرفته و به اصطلاح قپان خوانده است. این پژوهش با مراجعه به منابع کتابخانه ای و به صورت میدانی و مصاحبه شفاهی با خبرگان محلی و کسانی که به نحوی در گذشته با قپان عمل توزین انجام داده اند و با استفاده از قپان های قاجاری موجود در موزه مردم شناسی شهرستان برخوار و قپان های دوران پهلوی موجود در اصفهان انجام گرفته و به توصیف قپان و اجزای تشکیل دهنده اش، روش کار و انواع آن می پردازد.
    کلیدواژگان: قپان، ساختار، روش کار، توزین، برخوار اصفهان
  • حکمت الله ملاصالحی، مصطفی ده پهلوان صفحات 113-140
    «بافت» یک مفهوم مهم کلیدی، نظری و متاخر، وام ستانده شده از سپهر رشته ها و دانش های دیگر در باستان شناسی است. موارد استفاده آن در پژوهش های باستان شناختی هم در میدان عمل، هم در مقام نظر به تدریج و با گذشت زمان بیشتر شده و توسعه معنایی یافته است. طی دهه های اخیر باستان شناسان، از این مفهوم کلیدی استقراض شده، هم به مثابه یک رویکرد، هم به معنای یک سرمشق پژوهشی یا پارادیم در مقام نظر، هم یک اصل یا قاعده یا پیش فرض پایه در میدان عمل در نحوه مواجهه، مشاهده و توصیف بیرونی و درونی (تحلیل، تبیین، تفسیر، تقریر و تاویل) یافته های مورد مطالعه خود سعی کرده اند هرچه بیشتر استفاده برده و ظرفیت های مفهومی آن را به خدمت بگیرند. آنها ترکیبات و مشتقات متعددی نیز از آن برساخته و اخذ و استخراج کرده و جامه ی معنای باستان شناختی بر قامت آن پوشانده اند. اینک باستان شناسان بیش از پیش به این واقعیت پی برده و آن را به عنوان یک اصل پذیرفته اند که مشاهده و مطالعه منفرد و منزوی یافته ها و بقایا و ماده های فرهنگی صامت، متفرق و بی نام و تغییر صورت و سیرت داده گذشته را می باید برای همیشه به کناری نهاد و آن را منسوخ شده اعلام کرد و منابع، ماده ها، بقایا و شواهد باستان شناختی را می بایست در درون بافت هایشان نهاد و نخست حلقه های مفقود بیرونی و درونی آنها را ردیابی و رصد کرد و بافت و سپس دست به بازسازی، تبیین، تفسیر، تقریر و ارجاع تاویل شان زد. این یک گام بلند و مهمی است که در باستان شناسی برگرفته می شود.
    کلیدواژگان: بافت، یافته، باستان شناسی بافتی، تبیین، بازسازی
  • منصور منصوری مقدم صفحات 141-168
    آب یکی از حیاتی ترین منابع برای بقای تمدن است. از میان عوامل تولید زراعی موثر در حیات روستاییان ایران، آب از همه مهم تر و تعیین کننده تر است؛ و بارزترین دلیل آن هم موقعیت جغرافیایی و طبیعی این سرزمین است. اهمیت آب در تمام نواحی ایران به یک اندازه نیست، بلکه در نواحی شرقی، جنوبی و مرکزی این سرزمین که دچار کم آبی هستند نقش آن مهم تر است، به طوری که کمبود آب در این مناطق مانع اصلی توسعه کشاورزی محسوب می شود. با توجه به اهمیت و نقش آب در زندگانی روستاییان ایران بوده است که از همان ادوار پیش از تاریخ شبکه های دقیق و ظریفی از آبیاری و کاریز در این سرزمین به وجود آمده و توسعه یافته است. در این مقاله با استفاده از روش میدانی و تکنیک های خاص آن به مطالعه یکی از شیوه های نظام آبیاری سنتی «تاق ئاو» (طاقاب) در استان ایلام (مطالعه موردی شهرستان ایوان) پرداخته شده است. براساس نتایج بدست آمده و مطالعات انجام گرفته در این خصوص، در جامعه مورد مطالعه با توجه به اینکه، گستره بزرگی از اراضی این دیار، به صورت مرتعی و دیم بوده و نیز وجود روخانه دایمی گنگیر و منابع آبی بیشتر و دسترس پذیرتر، و نیز فراهم بودن امکان کشت دیم و غلبه معیشت دامداری بر سایر اشکال زیست انسانی، از اهمیت نظام های آبیاری در این ناحیه از کشور کاسته است. بنابراین چارچوب عمومی فنون و شیوه های تامین و توزیع آب، در این منطقه، منحصر به بهره برداری از منابع سطحی شده و مدارهای گردش آب در ارتباط با الگوی عمومی کشت ساماندهی شده است.
    کلیدواژگان: آبیاری سنتی، نظام های آبیاری، طاقاب، سنت های تقسیم آب، ایلام، ایوان غرب
  • زهره نجفی اصل صفحات 169-207
    مدرنیزاسیون با ایجاد تحولات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در جوامع باعث ایجاد فضاهای جدیدی گشته و بر دامنه فردی شدن افزوده است و زندگی را بیش از پیش به امری انتخابی، توام با برنامه ریزی های شخصی بدل کرده است. این تغییرات صرفا دامن گیر مراکز شهری نبوده و جوامع روستایی کشور را نیز متاثر کرده است. به طوری که تحت تاثیر این تحولات تا حدود زیادی روابط خویشاوندی در جوامع روستایی از کنترل عرف اجتماعی خارج شده و به امری اختیاری بدل شده است. این در حالی است که در اسلام صله رحم و حفظ روابط خویشاوندی بسیار سفارش شده و قطع رحم مذموم شناخته شده است. در این مقاله برای بررسی روند تحولات روابط خویشاوندی در خانواده روستایی و عوامل تاثیرگذار بر آن، روستای حصارخروان استان قزوین انتخاب شد تا در دو خانواده و در طول 3 نسل این روابط مورد پیگیری قرار گیرد. برای انجام این مهم، از روش تاریخ زندگی استفاده شد تا با رویکردی درون گرایانه به بررسی روابط خویشاوندی پرداخته شود. نتایج، حاکی از آن است که در نیم قرن گذشته عوامل گوناگونی و البته مهم تر از همه عامل سیاسی که با تحولات اقتصادی و اجتماعی همراه شده، در ایجاد این تحولات موثر بوده است. یعنی عوامل تاریخی در کشور و عوامل ویژه ای که در روستای موردنظر پدید آمده، باعث شده در روابط خویشاوندی خانواده های روستای حصارخروان کاهش چشمگیری ایجاد شود و تبعاتی نظیر گسترش فردگرایی، اهمیت یافتن پول و تجملات، اهمیت یافتن تصمیمات و انتخابات شخصی، کاهش همیاری ها، گسترش تمایلات به ایجاد ارتباط با افراد در مراکز شهری، عدم توجه به دانش بومی پدران و کاهش اقتدار پدران و کم توجهی به سالمندان در محیط خانوادگی و... را به همراه بیاورد.
    کلیدواژگان: مدرنیزاسیون، روابط خویشاوندی، خانواده های روستایی، روش تاریخ زندگی
|
  • Mostafa Azkia, Valiollah Rostamalizadeh Pages 11-43
    Limitation of water in Iran has resulted in developing well-elaborated rules for water exploitation throughout the history. Forming traditional farming units (boneh) are stemmed from the reality that except in one or two areas, water is the scarcest agricultural resource in Iran. Three important sources of water in Iran have been the aqueducts (qanāt), the rivers, and the springs respectively. Each of these sources has associated with a complex regulation of their use for irrigation. This exploitation system consists of managing the water supply, the water distribution and transfer, and finally, managing the water usage. However, regarding the changes in the Iranian rural community after Land Reforms and the Islamic Revolution, the disruption of traditional systems of agricultural production such as boneh, and abolishment of the Khans’ and the landlords’ rule, the irrigation systems, too, underwent certain transformations. These changes include forming ham-āb groups among the farmers, which re-organized the previous rules and systems of water distribution in a new framework and cooperated in optimum use of water and improvement of agricultural lands.
    Keywords: Irrigation System, Qanāt, boneh, Water Usage, Islamic Revolution
  • Ali Shahidi Pages 45-77
    Research on Iranian cuisine has mostly been focused on nutritive values and medical diets that typically can be found in antique Iranian medical texts such as “al-elm-al-aqḍia” or “al-alāj bel-aqḍia”. However, few cultural, linguistic, anthropological or socio-historical researches have been done on Iranian crude or cooked foods. This research tries to study “Ābgušt”, an Iranian traditional food, that can be considered as “Persian pot-au-feu”. It was an integral part of Persian cookery books and ones related to Iranian cuisine for more than six centuries. The import and cultivation of non-native species of vegetables (such as potato and tomato), industrial development, migration from rural to urban areas, formation of metropolitan areas, growth of working population, and translating European cookery books to Persian led to the gradual and natural evolution of Ābgušt to a ‘fast food”. This in turn caused persistence of Ābgušt in the Iranian traditional cuisine menu.
    Keywords: Ābgušt, Dīzī Iranian cuisine culture, Cookery, Fast, foodization
  • Asadollah Abdoli, Ashtiani, Nasser Haghshenas Pages 79-112
    The need for trading and weighing goods has made the scale one of the most important instruments of trading. If we consider counting as the first science of humankind and measuring as the second, the third one would be science of weighing. By increasing demand for weighing voluminous farming and ranching goods a need for a portable scale to be able to weigh heavy goods appeared. qapān was a scale without pan, which satisfied this need for centuries. qapān consists of a graded shaft with three hooks on it and a weight which moves across the shaft. One of the hooks is for hanging goods and two other (sar sabok and sar sangin) for holding the qapān. Inscribed grades on the shaft were based on tabriz's man (equal to 3 kg) and shahi's man (6 kg) and were subdivided to the smaller grades. Later, in Pahlavi era, the grading unit changed to the metric system. For weighing, the goods should be hung to the respective hook, and the weight should be moved on the shaft until the shaft becomes horizontally balanced; so the place of weight on the graded shaft shows the measurement. For this research, both archival and fieldwork studies have been applied and it is based on qājār and pahlavi qapāns available in borkhār and esfahān anthropological museums. The article describes the various types of qapān, their parts and their use.
    Keywords: Qapān, Structure, Method, Weigh. borkhār, Esfahān
  • Hekmatollahmollasalehi, Mostafadehpahlavan Pages 113-140
    “Context” is a key theoretical and a neoteric concept that archaeology has adopted from other disciplines. Its usages and semantic scopes have gradually developed in both field studies and theory. In recent decades, the archaeologists have increasingly used this key concept both as a paradigm theory and as a practical principle in the field that defines their field approach, observations and exterior and inner descriptions (analysis, explanation, interpretation). In addition, the archaeologists have made new combination and derivative terms from the concept, and situate it in the archaeological semantic context. At the present, there is a consensus among the archaeologists that isolated study and observation of silent and diffused reminders of the cultural materials are not justified anymore. Instead, the archaeologists put emphasis on locating archaeological materials, data and evidence in their respective contexts. First, they should detect the hidden exterior and inner chains, and then reconstruct, explain and interpret them. This process of contextualization is a very important step toward a contextual archaeology.
    Keywords: Context, Archaeological Find, Contextual Archaeology, Explanation, Reconstruction
  • Mansour Mansoori Moughadam Pages 141-168
    The dry climate of Iran turns water as the most significant concern of agricultural livelihood in the country. Particularly, in eastern, southern and central areas of Iran which usually face water shortage problem accessibility of water plays a much more crucial role. This problem resulted in developing elaborated networks of irrigation and canals. In this paper, a traditional irrigation system in Illam province (case study: ivan-e qarb city) called “taq tao” (taqab) has been studies through fieldwork methods. The results show that prevalence of pastoral livelihood and dominance of dry-land farming have led to the decline of this irrigational system’s development in the region. The existence of the permanent river of gangir and other water resources sufficient for dry farming land, and prevalence of animal husbandry over other forms of livelihood were the most important causes of the situation. Therefore, supplying and distributing water in this region became confined to using surface water suitable to general pattern of cultivation.
    Keywords: Traditional Irrigation, Irrigational Systems, Taqab, Water Sharing Traditions, Ilam, Ivan, e Gharb
  • Zohreh Najafi Asl Pages 169-207
    The procedure of modernization has caused economic, political and cultural changes and increased the extent of the individualization. Consequently, personal life has become a matter of choice and personal plans. These changes are not endemic in the urban centers; indeed, rural communities have also been affected so as the familial relationships in rural communities are now out of the control of social obligatory norms and turn into an optional action. Even though, Islamic values highly encourage the relationship with the kin and discourage breaking with them. This paper studies the changes in familial relationships in a rural community and tries to delineate the factors affecting them. Hesar Kharvan village in Qazvin province was selected to examine two families over three generations in terms of relationships. To do this, the life history method was used to study the evolution of family relationship with a retrospective approach. The results indicate that the political changes along with economic and social change, have been effective in these transformations. These political and social changes in the country since last few decades caused a significant decrease in Hesar Kharvan Village family relationships. This situation has brought about such consequences as the spread of individualism, the importance of money and luxuries, the importance of personal decisions, decreased cooperation, aspiration for communication with the people in urban areas, lack of attention to indigenous knowledge, reduce of the paternal authority, and little attention to the elderly in the family.
    Keywords: Modernization, Kinship relationships, Rural families, Life history method