فهرست مطالب

فصلنامه علوم زراعی ایران
سال یازدهم شماره 3 (پیاپی 43، پاییز1388)

  • تاریخ انتشار: 1388/09/11
  • تعداد عناوین: 7
|
  • الیاس نیستانی صفحات 193-201
    به منظور ارزیابی عملکرد و صفات گیاهی ژنوتیپ های ماشکL.) Vicia ervilia) آزمایشی طی سال های 1383تا 1385 به صورت کشت بهاره در ایستگاه تحقیقات کشاورزی دیم شیروان در قالب بلوک های کامل تصادفی به اجرا گذاشته شد. در طول فصل رشد، صفات درصد پوشش گیاهی، تعداد روز تا 50 درصد گلدهی، تعداد روز تا رسیدگی، ارتفاع بوته و بعد از برداشت، صفات عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، وزن صد دانه و عملکرد دانه یادداشت برداری شده و تجزیه مرکب داده ها انجام شد. نتایج نشان داد که اثر سال برای تمام صفات معنی دار بود و بیشترین عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک مربوط به سال دوم آزمایش (1384) بود. ژنوتیپ ها نیز از لحاظ تمام صفات (غیر از صفت درصد پوشش گیاهی، ارتفاع بوته و تعداد روز تا گلدهی) دارای اختلاف معنی داری بودند. ژنوتیپ شماره 10 با عملکرد بیولوژیک 1940 کیلوگرم در هکتار و عملکرد دانه 947 کیلوگرم در هکتار و ژنوتیپ شماره 11 با عملکرد بیولوژیک 1836 کیلوگرم در هکتار و عملکرد دانه 891 کیلوگرم در هکتار، برترین ژنوتیپ ها در طی 3 سال آزمایش بودند. این ژنوتیپ ها از نظر تعداد روز تا گلدهی تعداد روز تا رسیدگی و ارتفاع بوته نیز از سایر لاین ها برتر بودند.
    کلیدواژگان: دیم سردسیر، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه و ماشک
  • نورعلی ساجدی، عبدالله ساجدی صفحات 202-222

    به منظور بررسی اثر تنش خشکی، میکو ریزا و سطوح مختلف روی بر برخی خصوصیات اگروفیزیولوژیک ذرت سینگل کراس 704، آزمایشی در سال های1385 و1386 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک اجرا شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. تیمار های آزمایشی سه سطح آبیاری شامل: آبیاری معادل نیاز آبی گیاه (شاهد)، آبیاری معادل 75 درصد نیاز آبی گیاه و آبیاری معادل50 درصد نیاز آبی گیاه، تلقیح با میکوریز(Glomus intraradices) در دو سطح شامل تلقیح و عدم تلقیح و روی در سه سطح شامل: شاهد (صفر)، 25 و 45 کیلوگرم در هکتار از منبع سولفات روی در نظر گرفته شدند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس مرکب داده ها نشان داد که تنش خشکی تاثیر معنی داری بر صفات کارایی مصرف آب، وزن خشک ریشه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت داشت. تنش خشکی عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت را کاهش و کارایی مصرف آب را افزایش داد. اثر میکوریز نیز بر صفات وزن خشک ریشه، درصد کلونیزاسیون و عملکرد بیولوژیک معنی دار بود. تلقیح با میکوریز باعث بهبود صفات مورد بررسی نسبت به شاهد شد. مصرف 45 کیلوگرم سولفات روی در هکتار، عملکرد بیولوژیک را بطور معنی داری افزایش داد اما افزایش عملکرد دانه نسبت به شاهد معنی دار نبود. بیشترین وزن خشک ریشه و درصد کلونیزاسیون از تیمار 25 کیلوگرم سولفات روی در هکتار به دست آمد. تلقیح با میکوریز هم در شرایط آبیاری مطلوب و هم در شرایط تنش باعث بهبود صفات مورد بررسی نسبت به بدون میکوریز شد. اثرمتقابل سه گانه تیمارهای آزمایش بر صفات وزن خشک ریشه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت و کارایی مصرف آب معنی دار بود. بیشترین عملکرد دانه از تیمار اثر متقابل آبیاری معادل نیاز آبی گیاه، بدون میکوریز و مصرف 45 کیلوگرم سولفات روی در هکتار حاصل شد. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که با آبیاری معادل 75 درصد نیاز آبی گیاه، تلقیح با میکوریز و 45 کیلوگرم سولفات روی در هکتار عملکرد مطلوب حاصل می شود.

    کلیدواژگان: تنش خشکی، ذرت، روی، کارایی مصرف آب و میکوریز
  • غلامحسین شیراسماعیلی، محسن حیدری سلطان آباد صفحات 223-236

    دستیابی به تراکم مطلوب بوته در مزرعه مستلزم انجام عملیات تهیه بستر مناسب و کاشت میزان مناسب بذر بوده و اعمال این مدیریت در مورد گیاهان دانه ریز نظیر کلزا از اهمیت بیشتری برخوردار است. این تحقیق به منظور بررسی تاثیر نظام های مختلف تهیه بستر و میزان بذر مصرفی بر پارامترهای ماشینی، عملکرد و اجزای عملکرد کلزا (رقم اورینت) در ایستگاه تحقیقات کشاورزی کبوترآباد اصفهان در سال زراعی83-82 در قالب طرح کرت های نواری به اجرا گذاشته شد. چهار نظام خاک ورزی اولیه شامل گاوآهن برگردان دار با عمق شخم 25-20 سانتی متر، گاوآهن قلمی با دو عمق شخم20-15 و 10-8 سانتی متر و هرس بشقابی با عمق شخم 10-8 سانتی متر (به عنوان عامل اصلی) و دو روش خاک ورزی ثانویه شامل دو بار هرس بشقابی و یک بار روتیواتور با عمق شخم 10-8 سانتی متر (به عنوان عامل فرعی) و سه میزان بذر 4، 8 و 12 کیلوگرم در هکتار به عنوان عامل فرعی فرعی به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار مورد ارزیابی قرار گرفتند. کاشت به صورت مسطح در کف کرت و با ماشین بذر کار انجام گرفت. نتایج نشان داد که تیمارهای خاک ورزی تاثیر معنی داری بر قطر متوسط وزنی کلوخه ها نداشت. دیسک و روتیواتور به ترتیب بیشترین و کمترین ظرفیت مزرعه ای موثر ماشین را داشتند. با افزایش میزان بذر از 4 به 8 و 12 کیلوگرم در هکتار، تعداد روز تا پایان گلدهی و دوره گلدهی کاهش یافت. عملکرد دانه در مقدار بذر 8 کیلوگرم در هکتار (2521 کیلوگرم در هکتار) نسبت به مقدار بذر 4 کیلوگرم در هکتار (2400 کیلوگرم در هکتار) بیشتر بود، اما با عملکرد میزان بذر 12 کیلوگرم در هکتار (2426 کیلوگرم در هکتار) تفاوت معنی داری نداشت. اثر متقابل میزان بذر و خاک ورزی ثانویه نشان داد که بیشترین عملکرد دانه با مقدار بذر 8 کیلوگرم در هکتار و استفاده از دیسک (2644 کیلوگرم در هکتار) و با مقدار بذر 12 کیلوگرم در هکتار و استفاده از روتیواتور (2612 کیلوگرم در هکتار) به دست آمد. بر اساس این نتایج، به نظر می رسد که در شرایط مشابه با آزمایش حاضر، در روش تهیه بستر ثانویه با هرس بشقابی یا دیسک، از میزان بذر 8 کیلوگرم در هکتار استفاده شود. در خاک ورزی ثانویه با روتیواتور می توان از مقادیر بذر کمتر از 8 کیلوگرم در هکتار نیز استفاده کرد.

    کلیدواژگان: خاک ورزی، ظرفیت مزرعه ای ماشین، قطر کلوخه، کلزا و عملکرد دانه
  • محمود هوشیار فرد، عبدالرضا قرنچیکی صفحات 237-248

    به منظور بررسی اثر مصرف کودهای دامی بر بیماری های مرگ گیاهچه، پژمردگی ورتیسیلیومی، لکه برگی آلترناریایی و عملکرد و اجزای عملکرد پنبه آزمایشاتی طی سال های 85-1383 به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با چهارتکرار در ایستگاه تحقیقات پنبه کردکوی (35 کیلومتری غرب شهرستان گرگان) اجرا شد. سه نوع کود دامی شامل گاوی، گوسفندی و مرغی و چهار مقدار آنها شامل صفر،10، 20 و30 تن درهکتار به عنوان فاکتورهای آزمایش مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد که اثر سال بر صفات تعداد و طول شاخه زایا (0.05>P)، درصد و شدت بیماری لکه برگی آلترناریایی(0.01>P) معنی دار بوده است. اثرات اصلی نوع کود و مقدارکود بر طول شاخه زایای پنجم، وزن قوزه، درصد سبز، عملکرد وش، پژمردگی ورتیسیلیومی، درصد آلودگی آلترناریایی بوته در سطح پنج درصد و برتعداد قوزه در بوته، مرگ گیاهچه پس از خروج از خاک، شدت لکه برگی آلترناریایی در سطح یک درصد معنی دار بود. همچنین اثرات متقابل نوع کود× مقدارکود، بر وزن قوزه، تعداد قوزه، درصد سبز، عملکرد محصول و کلیه صفات بیماری اندازه گیری شده در سطوح پنج و یک درصد معنی دار بود. کودمرغی به مقدار20 تن و کودگاوی به مقدار10تن در هکتار به ترتیب بیشترین و کمترین عملکرد و اجزای عملکرد پنبه را تشکیل دادند. در بین تیمارهای کودی بیشترین درصد سبز و کمترین مرگ گیاهچه در تیمارکودمرغی به مقدار20تن، بیشترین و کمترین درصد آلودگی آلترناریایی در تیمارهای کودمرغی به مقدار10تن و کودگاوی به مقدار30تن و کمترین شدت آلودگی در تیمار کودگاوی به مقدار30تن در هکتار مشاهده شد. از نظر بیماری پژمردگی ورتیسیلیومی،کمترین درصد بوته های بیمار و شاخص بیماری در تیمارکود مرغی به مقدار30 تن، بیشترین درصدآلودگی بوته در تیمارکودگوسفندی به مقدار10تن و بیشترین شاخص بیماری در تیمار کودگاوی به مقدار 10 تن در هکتار مشاهده گردید. بطور کلی بیشترین عملکرد و کمترین مرگ گیاهچه و پژمردگی ورتیسیلیومی بوته در تیمارهای کودمرغی مشاهده شد. با توجه به نتایج بدست آمده می توان اظهار داشت که مصرف کود مرغی در اراضی با آلودگی ورتیسیلیومی علاوه بر بهبود برخی صفات زراعی گیاه پنبه می تواند با کاهش شدت بیماری پژمردگی ورتیسیلیومی بوته از افت معنی دار عملکرد آن جلوگیری کند.

    کلیدواژگان: پژمردگی ورتیسیلیومی، پنبه، کوددامی، مرگ گیاهچه و لکه برگی آلترناریایی
  • آیدین حمیدی، رجب چوکان، احمد اصغرزاده، مجید دهقان شعار، امیر قلاوند، محمد جعفر ملکوتی صفحات 249-270

    این آزمایش به منظور بررسی تاثیر کاربرد باکتری های افزاینده رشد گیاه ازتوباکتر کروئوکوکوم، آزوسپیریلوم لیپوفروم، آزوسپیریلوم برازیلنس و سودوموناس فلورسنس بر فنولوژی و عملکرد دانه دورگ های ساده دیررس ذرت 700، 704 ویک دورگ امیدبخش (B73×K18) به مدت دو سال به اجرا گذاشته شد. تیمارهای آزمایش شامل تلقیح بذرهای این دورگ ها با تک تک باکتری ها و تلقیح توام با مایه تلقیح تلفیق دو به دو و سه جنس باکتری و عدم تلقیح باکتریایی به عنوان تیمار شاهد بودند. ویژگی های گیاهی مورد ارزیابی شامل تاریخ ظهورگیاهچه، برگ چهارم، هشتم، دوازدهم، گل تاجی،دانه های گرده، کاکل، اتمام گرده افشانی، خشک شدن کاکل ها و رسیدگی فیزیولوژیک دانه و همچنین طول دوره های رشد رویشی، گرده افشانی، کاکل دهی، تطابق گل دهی و پرشدن دانه محاسبه شده بر پایه روز- درجه های رشد و عملکرد دانه در هکتار بودند. نتایج بدست آمده نشان داد که استفاده از باکتری های افزاینده رشد گیاه مورد بررسی، فنولوژی دورگ های ذرت را تحت تاثیر قرار داد، به طوری که ظهور برگ ها، گل تاجی، دانه های گرده و کاکل تسریع شده و طول دوره گرده افشانی، کاکل دهی، تطابق گل دهی و پرشدن دانه، افزایش یافتند. محاسبه ضرایب همبستگی نشان داد که واحدهای گرمایی مورد نیاز دوره های نموی با رویدادهای فنولوژیک بررسی شده همبستگی مثبت داشتند. همچنین مشخص گردید که تلقیح بذر دورگ ها با تلفیقی از هر سه باکتری، بیشترین تاثیر مثبت را بر فنولوژی دورگ های ذرت داشته و تلقیح بذر با دو باکتری ازتوباکتر کروئوکوکوم و سودوموناس فلورسنس و تک تک این باکتری ها در مرتبه های بعدی قرار داشتند. ترتیب دورگ های ذرت بررسی شده نیز از نظر پاسخ فنولوژیک به استفاده از باکتری های افزاینده رشد گیاه به صورت704، B73×K18 و700 بود. بیشترین عملکرد دانه از دورگ700 که بذرهای آن با مایه تلقیح باکتری های هر سه جنس تلقیح شده بود، بدست آمد.

    کلیدواژگان: باکتری های افزاینده رشد گیاه، روز، درجه رشد، ذرت و فنولوژی
  • حمیدرضا فنایی، محمد گلوی، محمد کافی، احمد قنبری بنجار، امیر حسین شیرانی راد صفحات 271-289

    به منظور بررسی اثر مصرف کود پتاسیم و میزان آب آبیاری بر عملکرد دانه و کارایی مصرف آب دو گونه کلزا و خردل هندی، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 1386-1387 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی سیستان اجرا شد. فاکتورهای آزمایش شامل گونه در دو سطح شامل هیبرید Hyola401 کلزا و رقم بومی خردل، تیمارهای آبیاری در سه سطح شامل آبیاری در 50 درصد (شاهد)، آبیاری در 70 درصد و آبیاری در 90 درصد تخلیه رطوبتی، مقادیر کود پتاسیم در سه سطح شامل عدم مصرف پتاسیم، 150 کیلوگرم و 250 کیلوگرم پتاسیم در هکتار(از منبع سولفات پتاسیم) بودند. نتایج نشان داد که اثر میزان آبیاری،گونه و کود پتاسیم بر عملکرد دانه، تعداد خورجین در بوته، تعداد خورجین های سقط شده، تعداد دانه درخورجین، وزن هزار دانه، شاخص برداشت و کارایی مصرف آب معنی دار بود. هیبریدHyola401 نسبت به رقم بومی خردل از جهت عملکرد دانه و کارایی مصرف آب به ترتیب 17 و 15 درصد برتری نشان داد که حاکی از قابلیت و کارایی بالاتر کلزا در شرایط این آزمایش است. با افزایش فواصل آبیاری در تیمارهای 70 و90 درصد، عملکرد دانه کاهش و کارایی مصرف آب بطور معنی داری افزایش یافت. آبیاری در 50 درصد تخلیه رطوبتی نسبت به آبیاری در 90 درصد، 27 درصد افزایش عملکرد دانه داشته، اما در کارایی مصرف آب 16 درصد کاهش مشاهده شد. افزایش در کارایی مصرف آب درتیمارهای 70 و90 درصد به ترتیب 17 و 39 درصد باعث صرفه جویی در مصرف آب نسبت به شاهد شد. افزایش مصرف کود پتاسیم اثر منفی تنش آب بر عملکرد دانه را تعدیل کرده و باعث افزایش عملکرد محصول شد. مصرف 250 کیلوگرم در هکتار سولفات پتاسیم نسبت به عدم مصرف آن عملکرد دانه را 21 درصد و کارایی مصرف آب را 22 درصد افزایش داد. برهمکنش کود پتاسیم و تیمار آبیاری بجز عملکرد دانه، کارایی مصرف آب و تعداد خورجین سقط شده بر سایر صفات معنی دار نبود. نتایج نشان داد که درتیمار آبیاری 90 درصدتخلیه، اختلاف بین کمترین عملکرد در تیمار عدم مصرف سولفات پتاسیم و بیشترین عملکرد در تیمار 250 کیلو گرم در هکتار، 779 کیلوگرم بود که نسبت به تیمارآبیاری شاهد 52 درصد افزایش داشت. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که مصرف کود پتاسیم در شرایط تنش می تواند، اثرات مثبت بیشتری بر عملکرد دانه و کارایی مصرف آب نسبت به شرایط رطوبتی بالا داشته باشد. بنا براین مصرف کود پتاسیم میتواند با تعدیل خسارات ناشی از تنش خشکی بر روی گیاه، در سازگاری به شرایط تنش خشکی و تولید اقتصادی محصول در شرایط منطقه سیستان موثر باشد.

    کلیدواژگان: خردل هندی، کارایی مصرف آب، کلزا و کود پتاسیم
  • مهدی متقی، گودرز نجفیان، محمدرضا بی همتا صفحات 290-306

    به منظور بررسی اثر تنش خشکی آخر فصل بر عملکرد و خصوصیات کیفی(کیفیت نانوایی) ژنوتیپ های گندم، آزمایشی با 180 ژنوتیپ گندم هگزاپلوئید در سال زراعی 85-1384 در دو شرایط تنش آبی انتهایی (قطع آبیاری از مرحله گرده افشانی به بعد) و بدون تنش در قالب طرح سیستماتیک بدون تکرار در موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج انجام گرفت0 با شناسایی و دسته بندی ژنوتیپ های متحمل دارای پتانسیل عملکرد مطلوب (گروه Aفرناندز)، ژنوتیپهای دارای پتانسیل عملکرد مطلوب و حساس به خشکی (گروه B فرناندز) و ژنوتیپ های نسبتا متحمل، اقدام به بررسی صفات کیفی ژنوتیپ های هر سه گروه گردید0 نتایج آزمایشات مربوط به خواص نانوایی ژنوتیپ های هر سه گروه نشان داد که نظریه رایج «بهبود خصوصیات کیفی گندم نان تحت شرایط تنش خشکی»، بدلیل افزایش میزان پروتئین دانه در اثر کاهش قابل توجه وزن هزار دانه در شرایط تنش، تنها در مورد ژنوتیپ های حساس (و تا حدودی در مورد ژنوتیپ های نسبتا متحمل) صادق است و در مورد ژنوتیپ های متحمل به تنش به دلیل عدم تغییر چشمگیر نسبت پروتئین به نشاسته در شرایط تنش صادق نیست0 نتایج این آزمایش نشان داد که شناسایی ارقام پر محصول با خصوصیات کیفی مطلوب در شرایط بهینه و تنش امکان پذیر است، چنانکه در این آزمایش 7 ژنوتیپ متحمل به تنش دارای کیفیت نانوایی مطلوب در هر دو شرایط بهینه و تنش شناسایی شدند0 همچنین، اگرچه ژنوتیپ های حساس به خشکی ممکن است در طی دوره های خشکی کیفیت نانوایی مطلوبی داشته باشند، اما عملکرد دانه آنها کاهش خواهد یافت0

    کلیدواژگان: تنش خشکی انتهایی، شاخص گلوتن، کیفیت نانوایی، گندم و میزان پروتئین
|
  • Neyestani, E Pages 193-201
    To evaluate grain yield and different agronomic traits in vetch (Vicia ervilia L.) genotypes, a field experiment was conducted using randomized complete block design, in Shirvan Dryland Agricultural Research Station, Northern Khorasan, Iran, as spring planting in 2004, 2005 and 2006 cropping seasons. During the growing season, crop stand, days to 50% flowering, plant height, and days to maturity were recorded. At harvest, 100 grain weight, harvest index biologic yield and grain yield per plot were measured. Data of each season were analyzed separately and then on data for three seasons combined analysis of variance was performed. The effect of year on all traits was significant. The highest grain yield and biologic yield obtained in 2005. There was significant differences between the genotypes for all of traits, except crop stand. Genotype No. 10 with 1940 kg.ha-1 of biologic yield and 947 kg.ha-1 of grain yield and No. 11 with 1836 kg.ha-1 of biologic yield and 891 kg.ha-1 of grain yield performed better over three seasons. These genotypes were also earlier in days to 50% flowering, day to maturity and more desirable plant height.
    Keywords: Biologic yield, Cold dryland, Grain yield, Vetch
  • Sajedi, N. A. A. Sajedi Pages 202-222

    To study the effect of drought stress, mycorrhiza and zinc rates on agro-physiologic characteristics of maize (cv. KSC 704), a field experiment was carried out in factorial arrangement using randomized complete block design with three replications at research field station of College of Agriculture and Natural Resources, Islamic Azad University, Arak, Iran, in 2006 and 2007 cropping seasons. The experimental factors included of three levels of irrigations: irrigation equal to crop water requirement (control), irrigation equal to 75% of crop water requirement and irrigation equal to 50% of crop water requirement, inoculation with mycorrhiza fungi (Glumus intraradices) at two levels: inoculation with and without, and zinc sulphate at three levels: 0, 25 and 45 kg.ha-1. The results of combined analysis of variance showed that, drought stress significantly affected water use efficiency, root dry weight, grain yield, biologic yield and harvest index. Drought stress reduced grain yield, biologic yield and harvest index but increased water use efficiency. Effect of mycorrhiza was also significant on traits of root dry weight, percent of root colonization and biologic yield. Inoculation with mycorrhiza improved the concerend traits as compared to control. Application of 45 kg.ha-1 zinc sulfate significantly increased biologic yield, however, increases in grain yield was not significant. The highest root dry weight and percentage of root colonization was observed in 25 kg.ha-1 zinc sulfate. Inoculation with mycorrhiza improved concerned traits as compared to non- mycorrhiza not only in optimum irrigation level but also in drought stress conditions. Irrigation  mycorrhiza  zinc interactions on root dry weight, grain yield, biologic yield, harvest index and water use efficiency was significant. The highest grain yield was obtained from optimum irrigation (control) + no mycorrhiza + 45 kg.ha-1 zinc sulfate. It is concluded that with irrigation equal to 75% of water requirement + inoculation with mycorrhiza + 45 kg.ha-1 zinc sulfate obtain optimum yield.

    Keywords: Drought stress, Maize, Mycorrhiza, Water Use Efficiency, Zn
  • Shiresmailie, Gh. M. Heidari Soltanabad Pages 223-236

    Suitable seedbed preparation and adequate rate of seeding are necessary to obtain desirable plant population. These management practices are more important for plants with small seeds such as rapeseed. In this research, the effect of different tillage systems and seeding rates on machinery parameters, grain yield and yield components of rapeseed, cv. Orient, was studied in a split-split plot arrangement using randomized complete block design with three replications at the Kabutarabad Agricultural Research Station, Isfahan, Iran in 2003-2004 cropping season. Four primary tillage systems: moldboard plow to a depth of 20-25 cm, chisel to a depth of 15-20 cm and 8-10 cm and disk to a depth of 8-10 cm were assigned to main plots and two secondary tillage

    Methods

    disk and rotary tiller to a depth of 8-10 cm and three seeding rates; 4, 8 and 12 (kg.ha-1) were randomized sub-plots and sub-sub plots, respectively. Tillage methods showed no significant effect on mean weighed diameter of clods. Disk and rotary tiller had maximum and minimum machinery effective field capacity, respectively. By increasing seeding rate from 4 to 8 and then to 12 kg.ha-1, number of days from planting to the end of flowering and flowering duration decreased. Increases in seeding rate increased plant population. Using of 8 kg.ha-1 of seeds produced higher grain yield (2521 kg.ha-1) than 4 kg.ha-1 seeds (2400 kg.ha-1), but was not significantly different from 12 kg.ha-1 (2426 kg.ha-1). Based on these results, it might be concluded that disk harrow method as the secondary tillage with 8 kg.ha-1of seeds as desireable agronomic practices under conditions similar to this study. However, when rotary tiller is used, the seeding rate might decrease to less than 8 kg.ha-1

    Keywords: Tillage, Machinery Effective Field Capacity, Weighed clod diameter, Rapeseed, Grain yield
  • Hoshiarfard, M. A. R. Gharanjiki Pages 237-248

    To evaluate the effect of manures on the damping-off, Alternaria leaf spot (ALS), Verticillium wilt (VD), yield and yield components of cotton, a field experiment was carried out at Cotton Research Station of Kordkoy (35 km west of Gorgan,), Iran, with silty-loam soil and histories of soil-borne diseases including; seedling diseases (Rhizoctonia solani, Pythium ultimum, Fusarium spp.) and Verticillium dahliae, in 2004-06 growing seasons. Three sources of manure (cow, sheep and poultry) and four manure levels (0, 10, 20 and 30 tons.ha-1) were arranged in a 3×4 factorial experiment using randomized complete block design with four replications. The results showed that the effect of source (S) and rate (R) of manures were significant on seedling emergence, length of 5th sympod, boll weight (BW), yield, VD and ALS, No. boll.plant-1, post-emergence damping-off, and ALS severity. The S×R interaction was significant on BW, No. boll.plant-1, seedling emergence, yield and i diseases incidence. Application of poultry manure (PM) increased cotton yield and decreased damping-off and verticillium wilt diseases. Among animal manures sources and levels 20 tons.ha-1 of PM had the most seedling emergence and the least seedling diseases. However, the highest and lowest Alternaria leaf infection were scored in 10 tons.ha-1 of PM and 30 tons.ha-1 of cow manure (CM), respectively. The 30 tons.ha-1 of CM had also the lowest disease severity. The greatest verticillium wilt incidence and severity was scored in 30 tons.ha-1 of PM and the highest wilt infection and disease severity index were scored in 10 tons.ha-1 sheep manure (SM) and 10 tons.ha-1 of CM, respectively. In conclusion, application of poultry manure in the infected cotton field to the verticillium wilt improved agronomic performance and yield of cotton as well as reduced verticillium wilt incidence and severity.

    Keywords: Alternaria leaf spot, Cotton, Manure, Seedling diseases, Verticillium wilt, Yield
  • Hamidia., R. Chaokan, A. Asgharzadeh, M. Dehghanshoar, A. Ghalavand, M. J. Malakouti Pages 249-270

    To study the effect of application of plant growth promoting rhizobacteria (PGPR) including; Azotobacter chroococcum, Azospirillum lipoferum, Azospirillum brasilense and Pseudomonas fluorescens on phenology and grain yield of late maturity maize (Zea mays L.) hybrids (KSC700, KSC704 and a promising single cross, B73×K18), a field experiment was conducted in two successive cropping seasons. Exprimental treatments including seeds of maize hybrids inoculated with single (one by one bacteria) and co-inoculated by two and three bacterial combined inoculants and no inoculation as control. Duration from planting to seedling, fourth, eighth and tvelveth leaf, tassel,ing pollen and silk emergence, pollen shedding termination, silk desiccation and grain physiologic maturity as well as vegetative growth period, pollination, silking, coincidence of flowering and grain filling periods were detrmined using Growing Degree Days (GDDs). Grain yield per hectare was also determined. Results revealed that PGPRs affected phenology of maize hybrids as leaf, tassel, pollen and silk emergence was accelerated and duration of pollination, silking, coincidence of flowering and grain filling period was prolonged. Corrolation coefficients analysis revealed that GDD for developmental periods and phonological events were positively correlated. It was also revealed that application of inoculantion with combination of all bacteria inoculats had the highest promoting effect on phenology of maize hybrids,. Co-inoculation of seeds by Azotobacter chroococcum and Pseudomonas fluorescens and inoculation of seed by each of them had also high promoting effect, respectively. Maize hybrids had differed in their phonological response to application of PGPR and KSC704 responded more vigorously than other hybrids, followed by B73×K18 and KSC700, respectively. The highest grain yield obtained from KSC700 co-inoculated with all bacteria.

    Keywords: Growing Degree Day, Grain yield, Maize, Phenology, Plant Growth Promoting, Rhizobacteria
  • Fanaei, H. R., M. Galavi, M. Kafi, A. Ghanbari Bonjar, A. H.Shirani, Rad Pages 271-289

    To study the effect of potassium fertilizer under different irrigation levels on grain yield and water use efficiency of two rapeseed (Brassica napus L.) and Indian mustard (Brassica juncea L.) a field experiment was conducted in a factorial experiment using randomized complete block with three replications at Zahak field station, Agricultural and Natural Resources Research Center of Sistan in 2007-2008 cropping season. Three irrigation levels including (S1=irrigation after 50 percentage depletion of soil water (control), S2 =irrigation after 70 percentage depletion of soil water and S3 =irrigation after 90 percentage depletion of soil water), two Brassica species (Hyola401 Hybrid and a landrace of Indian mustard) and three levels of potassium fertilizer (K0=0, K1=150 and K2= 250 kg.ha-1 K2SO4) comprised the experimental factors. Results showed that the effects of irrigation levels, Brassica species and potassium fertilizer on grain yield, number of silique.plant-1, number of grain.silique-1, number of aborted silique. Plant-1, 1000 grain weight and water use efficiency was significant. Considering grain yield and water use efficiency Hyola401 performed better than Indian mustard landrace by 17% and 15%, respectively. Production efficiency of rapeseed was higher in this experimental condition. With increasing stress intensity, grain yield reduced and water use efficiency increased significantly. Grain yield in severe water stress treatment (S3) was 27% lower than the control (S1), however, water use efficiency increased by 16%. Increasing water use efficiency reduced water used in S2 and S3 treatments by 7% and 39% as compared with control (S1). With increasing potassium application rate, negative effect of water stress on grain yield was ameliorated and grain yield improved. Application of 250 kg.ha-1 of potassium increased grain yield and water use efficiency by 21% and 22%, respectively. Interaction of irrigation × potassium application was significant for grain yield, water use efficiency and number of aborted silique.plant-1, but not for the other traits. The results also showed that in S3 treatment differences between lowest grain yield at K0 and highest grain yield at K2 was 779 kg.ha-1 which was 52% greater than the control. Results of this study showed that potassium application can positively affect grain yield and water use efficiency of rapeseed in severe and mild stress conditions. It is concluded that potassium application was effective on plant growth and formation of economic yield in conditions of Sistan region by ameliorating damages caused due to water stress.

    Keywords: Grain yield, Indian mustard, Potassium fertilizer, Rapeseed, Water Use Efficiency
  • Mottaghim., G. Najafian, M. R. Bihamta Pages 290-306

    To study the response of 180 genotypes of hexaploid wheat to terminal drought stress for grain yield and baking quality properties, a field experiment was conducted at reasearch field station of Seed and Plant Improvement Institute (SPII), Karaj, Iran in 2005-2006 cropping season. Genotypes were planted in two separated experiments simulating non-stress and stress (applied from anthesis to physiologic maturity) conditions using an unreplicated systematic experimental design. Following identification and classification of genotypes in three groups: tolerant genotypes with reasonable yield potential (group A of Fernandez), genotypes with reasonable yield potential and susceptible to drought stress (group B of Fernandez) and moderately tolerant genotypes, genotypes of these three groups were evaluated for baking quality properties. Results of this experiments showed the theory of ''improving bread quality properties of bread wheat under stress conditions'' is only applicable to susceptible genotypes and to some extents to moderately tolerant genotypes, due mainly to increased grain protein content followed by reduction of 1000 grain weight in stress conditions. This theory is not relevant to drought tolerant genotypes, because in these genotypes no considerable change in proportion of protein content to carbohydrates was observed, under stress conditions. The results of this study suggested that identification and selection of genotypess with high grain yield and desirable baking quality properties under non-stress and stress conditions practicable. In this study 7 drought tolerant genotypes with good baking quality were identified in both non-stress and stress conditions. Although susceptible genotypes may gain better baking quality properties under stress conditions, but this is usually compensated by yield penalty.

    Keywords: Baking quality, Bread wheat, Gluten index, Protein content, Terminal drought stress