فهرست مطالب

علوم زراعی ایران - سال هجدهم شماره 3 (پیاپی 71، پاییز 1395)

فصلنامه علوم زراعی ایران
سال هجدهم شماره 3 (پیاپی 71، پاییز 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/09/20
  • تعداد عناوین: 6
|
  • علی مومنی صفحات 179-195
    پدیده تغییر اقلیم و گرم شدن زمین منجر به بروز تغییرات آب و هوایی شدید از جمله وقوع خشکسالی در اغلب مناطق کره زمین شده است و تنش خشکی حاصل از آن از جمله عوامل مهم محدود کننده در کشت محصولات زراعی و تهدید پایداری تولید آنها، به ویژه برنج محسوب می شود. با توجه به اینکه کشت و کار برنج در اغلب مناطق برنج خیز دنیا و از جمله ایران مبتنی بر آبیاری دائم (Irrigated-lowland with continous submergence) است، ضرورت تغییر اساسی و توسعه روش های مناسبی از کشت برنج در مناطق تحت بحران و یا در معرض خطر که آب کمتری مصرف کرده و در عین حال عملکرد مناسبی نیز تولید نماید، اجتناب ناپذیر نموده است. از این رو تغییر شیوه زراعت از غرقابی به هوازی با استفاده از ژنوتیپ های خاصی از برنج به نام «برنج های هوازی» که بذر آنها به صورت خشک و در خاک غیر غرقاب و کاملا زه کشی شده، بدون گلخرابی و غیر اشباع کشت شده و عملکرد مناسبی تولید می کنند، می تواند در حفظ و پایداری تولید برنج در شرایط کشور مورد توجه قرار گیرد. نتایج تحقیقات اخیر نشان داده است که عملکرد دانه برخی از ارقام برنج هوازی با مصرف 50 درصد آب کمتر (در مقایسه با آبیاری مرسوم غرقابی)، حدود 11 تن در هکتار بوده است. در ایران نیز نتایج آزمایش های مقدماتی مربوط به کشت و کار ژنوتیپ های برنج هوازی نشان داده است که این ژنوتیپ ها ضمن دارا بودن عملکرد دانه مناسب، امکان تغییر الگوی کشت از غرقابی به هوازی در مناطق مواجه با خطر کم آبی و حفظ تولید برنج در شرایط بحران آبی را فراهم می کنند. در این مقاله قابلیت های کشت و توسعه ارقام برنج هوازی و امکان تغییر شیوه زراعت برنج از غرقابی به هوازی در جهان و ایران به صورت اجمالی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
    کلیدواژگان: برنج هوازی، تغییر اقلیم، شیوه کشت، کمبود آب و گرمایش جهانی
  • سید احمد کلانتر احمدی، علی عبادی، جهانفر دانشیان، سید عطاءالله سیادت، سودابه جهانبخش صفحات 196-217
    شرایط نامساعد محیطی باعث ایجاد تنش در گیاهان و اختلال در رشد و نمو و بقای آنها می شود. تنظیم کننده های رشد باعث بهبود تحمل گیاه نسبت به شرایط نامطلوب محیطی می شوند، بنابراین به منظور بررسی اثر تنش خشکی و مصرف مواد تتظیم کننده رشد بر محتوای کلروفیل و عملکرد دانه کلزا رقم هایولا 401، آزمایشی به صورت کرت‏های یک بار خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار به مدت دو سال زراعی (93-1391) در مرکز تحقیقات کشاورزی صفی آباد اجرا شد.
    عامل اصلی در سه سطح : 1- آبیاری پس از 70 میلی متر تبخیر از تشتک به عنوان شاهد (آبیاری مطلوب)، 2- قطع آبیاری در مرحله گلدهی (تنش شدید)، 3- قطع آبیاری در مرحله خورجین‏دهی (تنش ملایم) و عامل فرعی نیز در 10 سطح: اسید آسکوربیک با غلظت 100، 200 و 300 میلی گرم در لیتر، اسید سالیسیلیک با غلظت 100، 200 و 300 میکرومول، متانول با غلظت 10، 20 و 30 درصد حجمی و شاهد (محلول پاشی با آب مقطر) بودند. نتایج نشان داد که قطع آبیاری در مرحله گلدهی و خورجین دهی عملکرد دانه را به ترتیب 38 و 15 درصد کاهش داد. اثر متقابل قطع آبیاری و محلول پاشی نشان داد که حداکثر عملکرد دانه (4493 کیلوگرم در هکتار) در شرایط آبیاری مطلوب با محلول پاشی 300 میلی گرم در لیتر اسید آسکوربیک و حداقل عملکرد دانه (1968 کیلوگرم در هکتار) نیز در تیمار قطع آبیاری در مرحله گلدهی و محلول پاشی با آب مقطر (شاهد) بدست آمد. محلول پاشی 300 میلی گرم در لیتر اسید آسکوربیک باعث بهبود عملکرد دانه در تیمار رطوبتی مطلوب و قطع آبیاری در مرحله خورجین دهی گردید. با افزایش شدت تنش خشکی، میزان کلروفیل a برگ ها کاهش و میزان کلروفیل b افزایش یافت. اثر متانول (30 درصد) بر افزایش تجمع پرولین در تیمارهای تنش ملایم و شدید خشکی بیشتر از اسید آسکوربیک و اسید سالیسیلیک بود. نتایج آزمایش نشان داد که محلول پاشی تنظیم کننده های رشد از طریق بهبود تجمع پرولین و میزان رنگیزه های فتوسنتزی و اجزای عملکرد، باعث افزایش عملکرد دانه کلزا در شرایط تنش خشکی شدند. در شرایط آبیاری مطلوب و تنش ملایم خشکی کاربرد اسید آسکوربیک (300 میلی گرم در لیتر) و تحت شرایط تنش شدید خشکی کاربرد متانول (30 درصد) از بیشترین نقش در بهبود عملکرد دانه برخوردار بودند.
    کلیدواژگان: پرولین، خورجین، روغن دانه، کاروتنوئیدها، کلزا و کم آبیاری
  • پریسا علیزاده، افشین سلطانی صفحات 218-231
    چالش های زیست محیطی و اقتصادی ناشی از مصرف کودهای نیتروژنی در کشاورزی، لزوم توجه به افزایش بهره وری آن را ضروری ساخته است. هدف از این آزمایش شبیه سازی بودجه بندی نیتروژن در مزارع گندم منطقه گرگان در شیوه های مختلف مصرف نیتروژن (تولید گندم دیم بدون مصرف نیتروژن، تولید گندم دیم با مصرف نیتروژن کم، تولید گندم آبی بدون مصرف نیتروژن، تولید گندم آبی به شیوه رایج منطقه، تولید گندم آبی با مصرف نیتروژن زیاد، تولید گندم آبی با مصرف نیتروژن خیلی زیاد) با استفاده از مدل SSM-Wheat در یک دوره 21 ساله (1369-1389) بوده است. نتایج نشان داد که میانگین کل تلفات نیتروژن در بین شیوه های مختلف مصرف دارای تفاوت معنی داری بود. در کلیه شیوه ها، سهم تلفات نیتروژن به صورت گاز (81 درصد) بیشتر از آبشویی (19 درصد) بود. دامنه تلفات نیتروژن بصورت دنیتریفیکاسیون 9/5 تا 2/59 و میانگین آن 2/23 کیلوگرم در هکتار و دامنه نیتروژن تصعید شده صفر تا 9/14 و میانگین آن 8/5 کیلوگرم در هکتار بود. بیشترین نیتروژن آبشویی شده مربوط به شیوه تولید گندم آبی با نیتروژن خیلی زیاد بود که با سایر شیوه ها اختلاف معنی داری داشت و کمترین مقدار آبشویی در شیوه تولید گندم دیم بدون نیتروژن مشاهده شد که اختلاف معنی داری با شیوه تولید گندم آبی بدون نیتروژن نداشت. بالاترین بهره وری به ترتیب مربوط به شیوه های آبی رایج (26 کیلوگرم در کیلوگرم) و آبی با نیتروژن زیاد (9/25 کیلوگرم در کیلوگرم) بود که با سایر شیوه ها اختلاف معنی داری داشتند. بر اساس نتایج آزمایش حاضر، شیوه تولید گندم آبی رایج منطقه بدلیل صرفه جویی در هزینه، کاهش تلفات آبشویی، کاهش آلودگی زیست محیطی و آبیاری کافی و مصرف کود کمتر، مناسب تر از سایر شیوه های تولید گندم در منطقه گرگان شناخته شد.
    کلیدواژگان: بودجه بندی نیتروژن، بهره وری نیتروژن، گندم و مدل SSM-Wheat
  • هادی پیرسته انوشه، یحیی امام، محمد جواد روستا، سیده الهه هاشمی صفحات 232-244
    اگرچه نقش اسید سالیسیلیک بر تحمل شوری گیاهان به خوبی نشان داده شده است، لیکن برای درک بهتر سازوکار های فیزیولوژیک آن به پژوهش های بیشتری نیاز است. در این پژوهش اثر محلول پاشی غلظت های اسید سالیسیلیک (صفر، 5/0، 0/1، 5/1 و 0/2 میلی مولار) بر ویژگی های بیوشیمیایی و عملکرد دانه جو رقم نصرت در شرایط غیرشور و شور (به ترتیب 2 و 12 دسی زیمنس برمتر) در مرکز ملی تحقیقات شوری در استان یزد در سال های زراعی 92-1391 و 93-1392 مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تنش شوری باعث افزایش محتوای پروتئین های محلول، پرولین آزاد، مالون دی آلدئید و نشت یونی به ترتیب به میزان 1/22، 7/147، 2/87 و 9/102 درصد شد، درحالی که شاخص پایداری غشا و غلظت کلروفیل های a و b را به ترتیب به میزان 2/33، 4/31 و 3/59 درصد کاهش داد. تنش شوری همچنین باعث کاهش معنی دار عملکرد دانه به میزان 2/34 و 9/40 درصد (به ترتیب در سال های اول و دوم آزمایش) شد. محلول پاشی اسید سالیسیلیک باعث تعدیل اثر منفی تنش شوری گردیده و افت عملکرد دانه در اثر تنش شوری از 1/42 درصد در تیمار بدون محلول پاشی به 3/27 درصد در تیمار 5/1 میلی مولار در سال اول و از 7/43 درصد در تیمار بدون محلول پاشی به 8/33 درصد در تیمار 0/1 میلی مولار در سال دوم کاهش یافت. محلول پاشی اسید سالیسیلیک باعث افزایش پروتئین های محلول، پرولین آزاد، غلظت کلروفیل های a و b و کاروتنوئیدها و همچنین شاخص پایداری غشا گردید و از سوی دیگر میزان مالون دی آلدهید و نشت یونی را کاهش داد. نتایج نشان داد که اسید سالیسیلیک در شرایط غیرشور و شور به ترتیب تا غلظت های 0/2 و 5/1 میلی مولار اثر بهتری بر گیاه جو داشتند. نتایج کلی این آزمایش نشان داد که محلول پاشی اسید سالیسیلیک با بهبود ویژگی های بیوشیمیایی گیاه جو، باعث بهبود تحمل گیاه به شوری و کاهش اثر منفی تنش شوری و افزایش عملکرد دانه آن می شود.
    کلیدواژگان: تنش شوری، پروتئین های محلول، پرولین، جو، کلروفیل و مالون دی آلدئید
  • فاطمه احمدی، محمدرضا مرادی تلاوت، سیدعطاءالله سیادت صفحات 245-256
    به منظور تعیین مناسب ترین ترکیب کشت مخلوط یولاف زراعی و شبدر برسیم در تیمارهای کود دامی، آزمایشی در پاییز و زمستان سال زراعی 95-1394 در مزرعه پژوهشی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. در این پژوهش تیمارهای کود دامی در چهار سطح: صفر، 12، 24، 36 تن در هکتار از منبع کود گاوی پوسیده شده در کرت های اصلی و نسبت های کشت مخلوط جایگزین در پنج سطح: کشت خالص یولاف (A)، 75 درصد یولاف + 25 درصد شبدر (B)، 50 درصد یولاف + 50 درصد شبدر (C)، 25 درصد یولاف + 75 درصد شبدر (D) و کشت خالص شبدر (E) در کرت های فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که بیشترین عملکرد علوفه خشک (12849کیلوگرم در هکتار) و بیشترین عملکرد پروتئین خام (2404 کیلوگرم در هکتار) از تیمار 50 درصد یولاف + 50 درصد شبدر همراه با 36 تن در هکتار کود دامی به دست آمد. بیشترین مقدار پروتئین خام و قابلیت هضم ماده خشک علوفه از تیمار100 درصد شبدر همراه با 36 تن در هکتار کود دامی بدست آمد. بیشترین میزان خاکستر (26/17 درصد) از تیمار 75 درصد شبدر + 25 درصد یولاف و بیشترین میزان کربوهیدرات های محلول (61/24 درصد)، الیاف نامحلول در شوینده خنثی (67/47 درصد) و الیاف نامحلول در شوینده اسیدی از کشت خالص یولاف حاصل شد. بیشترین نسبت برابری زمین با 53/1 ز تیمار 50 درصد یولاف + 50 درصد شبدر همراه با 36 تن در هکتار کود دامی حاصل شد. براساس نتایج بدست آمده از آزمایش حاضر، تیمار 50 درصد یولاف + 50 درصد شبدر با مصرف 36 تن در هکتار کود دامی به جهت داشتن حداکثر تولید علوفه خشک و مجموع صفات کیفی علوفه، بهترین ترکیب تیماری بود.
    کلیدواژگان: پروتئین خام، علوفه خشک، قابلیت هضم، کشت مخلوط و نسبت برابری زمین
  • مریم دانش گیلوایی، حبیب الله سمیع زاده، بابک ربیعی صفحات 257-272
    به منظور تعیین روابط میان عملکرد دانه و اجزای عملکرد و گروه بندی 150 لاین نوترکیب (F8) برنج حاصل از تلاقی ارقام سپیدرود و غریب، تحقیقی در قالب طرح آگمنت در بهار سال 1393 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان انجام شد. بررسی ضرایب همبستگی بین صفات مورد مطالعه نشان داد که همبستگی مثبت و معنی داری بین عملکرد دانه با تعداد خوشه در بوته، تعداد دانه پر در خوشه، تعداد کل دانه در خوشه و طول خوشه وجود داشت. در تجزیه علیت عملکرد دانه، بیشترین آثار مستقیم مثبت مربوط به طول برگ پرچم و تعداد خوشه در بوته بود که نشان دهنده اهمیت این صفات در عملکرد دانه می باشد. این صفات می توانند به عنوان معیارهای انتخاب غیر مستقیم در بهبود ژنتیکی عملکرد در برنامه های اصلاحی استفاده شوند. تجزیه خوشه ایبا استفاده از روش وارد با احتمال صحت 94 درصد لاین های مورد بررسی را در سه خوشه مجزا گروه بندی کرد. لاین های گروه سوم به علت داشتن مقادیر بالای صفات تعداد پنجه و خوشه در بوته، ارتفاع بوته، طول خوشه، نرخ باروری، وزن هزار دانه، عملکرد، محتوای آب نسبی برگ (RWC) و مقدار کلروفیل ارزشمند هستند و می توان از این لاین ها برای گزینش لاین های پرمحصول و صفات زراعی مطلوب در برنامه های اصلاحی استفاده نمود.
    کلیدواژگان: برنج، همبستگی، تجزیه به مولفه ها، تجزیه خوشه ای، حداقل واریانس وارد
|
  • Ali Momeni Pages 179-195
    Global warming and climate change have created a serious changes in different regions all over the world including Iran. It has intensified drought stress and water shortage that negatively affect growth and development of crop plants including rice, and threats sustainable crop production and food security. As rice-based cropping systems mostly relied on growing irrigated-lowland rice in most of rice growing countries as well as Iran, which use large amounts of fresh water, therefore, there is a need to change the rice-based cropping systems as to use less water while mainting high productivity. Therefore, possibility for changing rice-based cropping systems from continuous irrigated system to aerobic, using aerobic rice genotypes, which have been developed for water-shortage conditions could be considered in Iran. Today, a improved aerobic rice genotypes have been developed with highergrain yield about 11 t.ha-1 and less than 50% water use as compared to the irrigated lowland cultivars. Research on development and growing of aerobic rice in Iran has showed that there is potential for growing such rice genotypes in water-shortage periods as well as in rotation with other winter crops in different areas that rice can be grown but water availability is limited. Therefore, in this review, we discuss the advantages of aerobic rice development and production in different countries including Iran.
    Keywords: Aerobic rice, Climate change, Cropping system, Global warming, Water shortage
  • Ahmad Kalantari, Ali Ebadi, Jahanfar Daneshiyan, Ataolah Siyadati, Sodabe Jahanbakhsh Pages 196-217
    Changes in environmental conditions have led to various types of stresses that affect plants growth, development, and also its survival. Since the growth regulators improve plant tolerance to unfavorable environmental conditions, therefore, y the effect of drought stress and foliar application of some growth regulatorson rapeseed cv. Hyola 401 was studied. A field experiment was carried out as split plot arrangements using randomized complete block design with three replications at Safiabad Agricultural Research Center, Dezful, Iran during 2012-2014. The main plots were assigned to three irrigation levels; irrigation after 70mm evaporation from evaporation pan as control treatment (Optimum irrigation), withholding irrigation at flowering and silique stages, and sub plots included 10 levels of foliar application (100, 200, 300 mg.l-1 ascorbic acid, 100, 200, 300 μmol; salisylic acid; 10, 20, 30 vol% methanol and distilled water as control treatment). Results showed that withholding irrigation at flowering and silique stages led to reduction in grain yield by 38% and 15%, respectively. The interaction of withholding irrigation × foliar application showed that the highest (4493 kg.ha-1) seed yield under optimum irrigation conditions belonged to foliar application of ascorbic acid (300 mg.l-1) and the lowest (1968 kg.ha-1) to withholding irrigation at flowering stage and foliar application of distilled water (control). Foliar application of ascorbic acid (300 mg.l-1) led to enhancement of seed yield under optimum irrigation conditions and withholding irrigation during the silique stage. By increasing drought stress severity chlorophylla decreased while chlorophyllb was enhanced. Effect of methanol (30%) on proline accumulation was more than ascorbic acid and salicylic acid under mild and severe drought stress conditions. It was concluded that application of growth regulators increased seed yield due to increase in proline and phytosynthetic pigments accumulation and their effect on seed yield components. Application of ascorbic acid (300 mg.l-1) under optimum irrigation and mild stress and methanol (30%) at severe stress conditions improved seed yield of rapeseed cv. Hayola 304.
    Keywords: Carotenoids, Limited irrigation, Oil content, Proline Rapeseed, Silique
  • Parisa Alizade, Afshin Soltani Pages 218-231
    Environmental and economic challenges resulting from the application of nitrogen fertilizers have increased concerns about its productivity in the agricultural systems. This study was conducted to evaluate SSM-Wheat model to simulate nitrogen budgeting with various nitrogen application scenarios (Dry land-without nitrogen, Dry land-low nitrogen, Irrigated-without nitrogen, Irrigated-conventional, Irrigated-high nitrogen and Irrigated-very high nitrogen) in rainfed and irrigated conditions in the wheat-based cropping systems of Gorgan region in Iran in a 21-years period (1990-2010). Results indicated that the average total losses of nitrogen were significantly different among different scenarios. In all scenarios, the proportion of nitrogen loss (81%), as gaseous was more than that of leaching (19%). Nitrogen loss by nitrification ranged between 5.9 and 59.2 kg.ha-1 with average 23.2 kg.ha-1 while nitrogen volatilization ranged between 0 and 14.9 kg.ha-1 with an average 5.8 kg.ha-1. Also, the maximum nitrogen leached was associated with irrigated wheat-high nitrogen scenario that had significant difference with other scenarios. However, the lowest amount observed in the rainfed wheat-without nitrogen scenario that had no significant difference with irrigated wheat-without nitrogen scenario. The highest productivity was observed in irrigated wheat-conventional scenarios (26 kg.kg-1) and irrigated wheat high nitrogen (25.9 kg.kg-1) which was significantly different than the other scenarios. Therefore, irrigated wheat- conventional scenario was identified as suitable scenario in wheat production in Gorgan, Iran, due to cost saving, low leaching, less environmental pollution, adequate irrigation and less fertilizer use.
    Keywords: Nitrogen budgeting, Nitrogen productivity, SSM-Wheat model
  • Hadi Piraste, Yahya Emami, Mohamadjavad Roosta, Elahe Hashemi Pages 232-244
    Although role of salicylic acid (SA) in enhancement of salinity tolerance of plants has been well shown, more researches are needed for better understanding of its physiological mechanisms. In this experiment, the effect of different SA concentrations (0, 0.5, 1.0, 1.5 and 2.0 mM) was examined on biochemical attributes and grain yield of barley cv. Nosrat under non-saline and saline conditions (2 and 12 dS.m-1, respectively) during 2012-13 and 2013-14 growing seasons at the National Salinity Research Center, Yazd, Iran. Salt stress enhanced soluble proteins content, free proline, malondialdehyde and electrolyte leakage by 22.1%, 147.7%, 87.2% and 102.9%, respectively. However, membrane stability index as well as concentrations of chlorophyll a and b reduced by 33.2%, 31.4% and 59.3%, respectively. Salt stress also decreased grain yield by 34.2% and 40.9% in the first and second year, respectively. Salicylic acid reduced the negative effect of salt stress on grain yield, therefore, SA foliar application decreased the rate of grain yield reduction under saline condition from 42.1 in no-SA to 27.3% in 1.5 mM in the first year and from 43.7% in no-SA to 33.8% in 1.0 mM in the second year. This mitigation could be related to biochemical attributes, as SA at different concentration levels enhanced soluble proteins content, free proline, concentration of chlorophyll a and b and carotenoids as well as membrane stability index, and reduced malondialdehyde and electrolyte leakage. It can be concluded that SA had better effect up to 2.0 and 1.0 mM under non-saline and saline conditions, respectively. In Genral, SA with reducing negative impact of salt stress on biochemical attributes could improve salinity tolerance and increase grain yield of barely cv. Nosrat.
    Keywords: Barley, Chlorophyll, Malondialdehyde, Proline, Salt stress, Soluble proteins
  • Fateme Ahmadi, Mohamadreza Moradi, Ataolah Siyadat Pages 245-256
    To determine appropriate ratio for intercropping of oat and berseem clover under manure application levels, a field experiment was carried out as split-plot arrangements using randomized complete block with three replications in 2015-2016 cropping season at Ramin Agricultural and Natural Resources University of Khuzestan, Ahvaz, Iran. Experimental treetments included: manure: 0, 12, 24, 36 ton.ha-1 from composted cow manure were assigned to main plots, and five ratio of oat mixed cropped with breseem clover: I: sole crop of oat, II: 75% oat 25% clover, III: 50% oat 50% clover, IV: 25% oat 75% clover, V: clover sole cropped were randomized in sub-plots. Results showed that the highest dry forage yield (12849 kg.ha-1) and crude protein yield (2404 kg.ha-1) obtained from 50 % oat 50 % clover and application of 36 ton.ha-1 of manure. The highest forage crude protein conten (%) and dry matter digestibility obtained from sole cropping of berseem clover and application of 36 ton.ha-1 of manure. The highest forage ash observed in 75% clover 25% oat and highest water soluble carbohydrate, NDF and ADF measured in sole cropping of oat. 50% oat 50% berseem clover with application of 36 ton.ha-1 of manure had the highest LER (1.53) as compared with other mixed cropping ratios.
    Keywords: Crude protein, Dry forage, Dry matter digestibility, Intercropping, Land equivalent ratio
  • Maryam Danesh, Habibolah Samiizade, Babak Rabiei Pages 257-272
    To determine the relationship between grain yield and yield components and grouping of 150 F8 recombinant inbred lines derived from a cross between two Iranian rice varieties; Gharib and Sepidroud, a field experiment was conducted using Augmented design in the research field of Faculty of Agriculture, University of Guilan, Rasht, Iran, in 2013. Correlation coefficients showed positive and significant correlation between grain yield with number of panicle per plant, number of filled grain per panicle, number of spikelet per panicle and panicle length. Path coefficient analysis for grain yield also showed that maximum positive direct effect belonged to flag leaf length and number of panicle per plant that implies these traits are important characteristics associated with grain yield. These traits can be used as selction criteria for indirect selection for genetic improvement of grain yield in rice breeding programs in Iran. Rice recombinant inbred lines were classified in three distinct groups by cluster analysis using ward method with 94% confidence. Recombinat inbred lines in third cluster had higher tiller number per plant, panicle number per plant, panicle length, spikelet fertility, thousand grain weight, grain yield, RWC and chlorophyll content were identified as highly valuable sources to be incorporated in rice breeding programs. These lines can also be used for selection of high yielding cultivars with desirable traits.
    Keywords: Correlation, Cluster analysis, Factor analysis, Rice, Ward's Minimum Variance