فهرست مطالب

مجله حدیث و اندیشه
پیاپی 32 (پاییز و زمستان 1400)

  • تاریخ انتشار: 1401/01/20
  • تعداد عناوین: 12
|
  • زهرا گونه مقدم *، حسام الدین ربانی صفحات 5-23

    قضاوت زن از دیرباز در فقه امامیه مطرح بوده است فقها در مورد پذیرش یا عدم پذیرش قضاوت زنان به ادله لفظی و غیر لفظی استناد کرده‌اند که از جمله این ادله روایات می‌باشد که این روایات شامل: روایت ابی خدیجه، لن یفلح قوم ولوا امرهم امراه و... است. از این رو بر اساس این روایات عده‌ای از فقها با قضاوت زنان مخالفت کرده‌اند و برداشت آنان از بعضی روایات این گونه بوده است که به دلیل ذکر واژه «رجل» در روایات زنان مجاز به عهده‌دار شدن منصب قضاوت نیستند و عده‌ای دیگر با خدشه وارد کردن به دلیل آنان بیان می‌کنند: که ذکر واژه«رجل» یا هر نوع لفظی که دلالت بر مردان نماید به تنهایی نمی‌تواند دلیل بر انحصار جواز قضا برای مردان باشد چرا که ممکن است استعمال لفظ«رجل» از باب غلبه بوده و به همین دلیل قضاوت زنان را پذیرفته‌اند و همچنین این گروه با وارد کردن خدشه در ادله روایی مخالفان، آن را قابل پذیرش ندانسته‌اند.

    کلیدواژگان: قضاء، قضاوت زن، زن، رجل، مرد
  • سید عبدالله اصفهانی*، فاطمه محمدحسینی، معصومه بهزادی صفحات 25-61

    کتاب «خصال» شیخ صدوق از جمله میراث گران سنگ معصومان (ع) است که همواره از سوی عالمان دین به چشم تکریم نگریسته شده است . اعتبار علمی و رجالی شیخ و ویژگی های مثبت حدیث نگاری وی ، تنوع مفاد و... تالیف فوق را از شاخصه های بارزی برخوردار نموده است . پرسش اساسی مقاله حاضر که به روش کیفی ، توصیفی ، تحلیلی ، نقلی و آماری نگارش یافته است ، چیستی اعتبار سنجی سندی - رجالی 53 روایت پزشکی مجلد دوم این کتاب ، به عنوان یکی از شیوه های فهم و نقد احادیث پزشکی است. دستاورد نو آورانه مقاله حاضر کشف بیش از 5/78٪ « راوی ثقه » در زنجیره اسناد احادیث فوق ؛ اشتمال بر 81٪ «روایات مسند» و 48٪ «روایات موثق و صحیح» قابل پذیرش محدثان است ، که نتیجه آن برخورداری 53 روایت طبی خصال از قوت سندی و رجالی فراوان خواهد بود.

    کلیدواژگان: اعتبارسنجی، ارزیابی سندی، ارزیابی رجالی، احادیث پزشکی، خصال صدوق
  • فروغ مرادیان*، جواد علاء المحدثین، حمیدرضا مستفید، مریم حاج عبدالباقی صفحات 63-91

    محمدباقر بهبودی از پژوهشگران حوزه حدیث، ضمن رد صحت کل روایات کافی، تنها کمی بیش از ربع احادیث آن را صحیح دانسته است. به گفته بهبودی، وی تمام روایات کافی را بررسی و به انتخاب احادیث صحیح بر اساس سیره قدما پرداخته و حاصل این مطالعه را در کتاب صحیح الکافی بازنموده است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی به بررسی کتاب صحیح الکافی با تکیه بر دیدگاه های ناقدان می پردازد. بر این پایه، بناست که در مطالعه پیش رو دریابیم اولا، رویکردشان در برخورد با حدیث چگونه بوده است و ثانیا، رویکرد منتقدان نسبت به کتاب صحیح الکافی، چه بوده و چه اشکالاتی بر آن وارد کرده اند. یافته های تحقیق حاکی از آنست که هرچند ایشان در شناسایی احادیث صحیح، علیل و ضعیف، روش های بدیعی ارایه نموده، اما برخی معیارهای وی مورد نقد قرار گرفته است. مهمترین انتقادات عبارتند از: روش حذف روایات، رد احادیث معاریض، تصور تخلیط و اضطراب در روایات، تحلیل تاریخی نامعقول، بی ارزش شمردن احادیث غیر صحیح. اگرچه صاحب کتاب یادشده با طرح این معیارها سعی در جداسازی احادیث صحیح کرده، اما از آن جا که مبانی رجالی و برخی معیارهای ایشان در انتخاب صحاح با نقد جدی روبروست، نمی توان پذیرفت که احادیث منتخبشان، تنها احادیث صحیح باشند.

    کلیدواژگان: محمدباقر، بهبودی، صحیح الکافی، کافی، حدیث
  • محسن احمدی* صفحات 93-108

    در مقاله حاضر که به شیوه کتابخانه ای و توصیفی گردآوری شده، روش نقلی استنباط گزاره های کلامی در مکتب شیراز بررسی شده است. مکتبی که برای مدت سه قرن یعنی قرون هشتم، نهم و دهم کانون اصلی جمعی از متفکران و بزرگانی چون میر سید شریف جرجانی، صدرالدین دشتکی، جلال الدین دوانی، غیاث الدین منصور دشتکی، محقق خفری و... بود. در مدرسه عقل گرای شیراز، نقل با دو شرط معتبر و مثبت گزاره اعتقادی می باشد: اولا، متواتر و یا حداقل مشهور باشد و ثانیا، دلیل عقلی دیگری با نقل در تعارض نباشد. فقط در یک صورت با وجود معارض عقلی، نقل مقدم است و آن در جایی است که نقل اثبات کننده ضروریات دین باشد. در این مورد نقل، قطعا مقدم خواهد بود. در روش های نقلی استنباط، عقل، نقش خادم را در تایید قابلیت استنباط روش های نقلی دارد. ازجمله روش های نقلی استفاده شده می توان به نقل متواتر و مشهور، تمسک به ظواهر کلام، استلزامات نقلی، اعتباربخشی نقل توسط عقل و منقولات ضروری دین اشاره کرد.

    کلیدواژگان: روش های نقلی، استنباط، مدرسه ی کلامی شیراز، اعتبار بخشی به نقل، تمسک به ظواهر
  • زهرا خراسانی*، محسن دیمه کار گراب صفحات 109-131

    سوزاندن زنادقه توسط امام علی(ع) از روایات جنجال برانگیز در متون کهن روایی اهل سنت است. عکرمه به نقل از ابن ‏عباس گزارش می کند که امام علی(ع)، مرتدین را سوزاند. هنگامی که خبر به ابن‏ عباس رسید، گفت: اگر من جای علی(ع) بودم، آنها را آتش نمی زدم. بنا بر روایتی از رسول خدا(ص) که فرمود: «من بدل دینه فاقتلوه». نظر به تعدد نقل روایت مزبور در مصادر روایی و نیز تعارض آن با عصمت آن امام همام، ارزیابی آن امری ضروری به نظر می رسد. عداوت عکرمه از خوارج با امام علی(ع)، تناقض روایت با آیات و روایات، تعارض با سیره نبوی در مواجهه با مرتدان و نیز تعارض با حکم فقهی مجازات مرتدین، در کنار ادله متعدد دیگر از جمله ارتکاب سوزاندن توسط برخی از خلفاء و نسبت دادن آن به امام (ع) در جهت تخریب شخصیت ایشان و نیز سرپوشی به خشونت های آنان، عواملی هستند که احتمال جعلی بودن روایت را تقویت می کند.

    کلیدواژگان: امام علی(ع)، سوزاندن زنادقه، مرتدین، نقد سند، نقد متن
  • عبدالله میراحمدی*، فاطمه نصیری نصرآبادی صفحات 133-153

    پژوهش حاضر به روش تحلیل محتوا به بررسی روایات تفسیری فریقین درباره گریه آسمان و زمین ذیل آیه 29 سوره دخان پرداخته است. بر اساس این روایات، آسمان و زمین در مرگ مومنان، پیامبران، صالحان، حضرت یحیی و امام حسین(ع) گریه می کنند. در مقابل، برای موجودات خبیثی نیز چون فرعون گریه نکردند و این نشان از حقارت آنهاست. با آنکه بر پایه آیاتی که به هدایت موجودات اشاره دارند، تمامی موجودات دارای شعور هستند. برخی از اندیشمندان گریه موجودات فاقد شعور همچون آسمان و زمین را مشکل دانسته و آن را به گریه اهل آسمان ها و زمین توجیه کرده اند. برخی نیز آن را تعبیری کنایی شمرده اند. برخلاف تلقی غیر حقیقی بودن، روایات فراوانی در منابع روایی فریقین به شکل مستفیض نقل شده که بر اساس آنها، پس از شهادت امام حسین(ع) وقایعی همچون سرخی افق به هنگام طلوع و غروب خورشید رخ داد. این وقایع بر گریستن حقیقی اجزای هستی به ویژه آسمان و زمین بر امام حسین(ع) اشاره دارند. در این میان، تمامی موارد بیان شده که مفسران فریقین در مفهوم آیه ذکر کرده اند، به عنوان مصداق های برای گریه در آیه محسوب می شود. هر چند گریه آسمان ها و زمین بر امام حسین(ع) مصداق اتم تلقی می گردد.

    کلیدواژگان: آیه 29 دخان، گریه آسمان و زمین، روایات تفسیری، گریه بر امام حسین (ع)، ارزیابی روایات
  • صدیقه کاشفی*، فتحیه فتاحی زاده صفحات 155-176

    در میان مسلمانان، نهج البلاغه به عنوان ارزشمندترین میراث امیرمومنان(ع) همواره مورد توجه بوده است. این اثر، از آن جهت که یک کتاب بلاغی و در اوج فصاحت است، مورد عنایت ادیبان قرار گرفته است. در این نوشتار، یکی از خطبه های امام(ع) با نام خطبه قاصعه مورد تامل قرار گرفته است. اینکه ایشان در این خطبه به چه نحو از عناصر بلاغی استفاده کرده است و دلیل این انتخاب چیست؟ از پرسش های اصلی این پژوهش است. توجه به ساختار نحوی، ادبی و گزینش واژگان در این خطبه و تاثیر آن بر فهم کلام، استفاده از آرایه های تشبیه، استعاره، کنایه به گونه ای فضای ایراد کلام را شرح می دهد. از میان این عناصر، تمرکز حضرت بر صنعت استعاره، حاکی از آن است که امام با مخاطبانی مواجه است که آگاه به بسیاری از حقایق اند؛ اما غرض ورزی آنان مانع از پذیرش حق از سوی آنان شده است؛ شرایطی که امکان صراحت در لفظ وجود نداشته و در لفافه سخن گفتن را اقتضا می کرده است. بررسی این امور علاوه بر نشان دادن گوشه هایی از عظمت کلام حضرت در ارتباط برقرارکردن با مخاطب، بخوبی، نشان می دهد که روح حاکم بر زمان ایراد خطبه، دقیقا مطابق با محیط زندگی عصر حضرت علی (ع) بوده است.

    کلیدواژگان: بلاغت، استعاره، مجاز، کنایه، تشبیه، خطبه قاصعه
  • محمد شریفی*، طاهره کریمی صفحات 177-204

    نقل به معنا، در برابر نقل به لفظ، نقل معنای کلام، بدون تکیه بر عین الفاظ کلام گوینده است. بیشتر روایاتی که به دست ما رسیده از همین دسته اند. به این معنا که معصوم (ع) سخنی را بیان فرموده، راوی یا راویان متعدد، پس از مدتی با توجه به توانمندی خود در درک و فهم معنای کلام، در بیشتر موارد، لفظ یا الفاظ معصوم(ع) را با لفظ یا الفاظی هم معنا، از سوی خود جایگزین کرده اند. یعنی به جای الفاظ کلام معصوم(ع)، معنای کلام ایشان را به دیگران منتقل کرده اند. به چنین روایاتی، روایات نقل به معنا گفته می شود. به دیگر سخن، روایات نقل به معنا، در واقع، بخشی از روایات مشابه با موضوع یکسانند که اطمینان به صدور آن ها از یک معصوم(ع) در یک مجلس حاصل می شود. چنین روایاتی برخی منقول از یک راوی از اصحاب مباشر و بنام ایشانند، برخی از راویان متعددند که گاهی مستقیما و در مواردی با واسطه از ایشان نقل شده اند که با توجه به اتحاد یا اختلافشان در راوی، می توان آن ها را در دو قسم کلی جای داد؛ قسم اول در هر سه مولفه ی موضوع، مروی عنه و راوی، وحدت دارند. قسم دوم در دو مولفه ی اول، متحد و در سومی مختلفند.

    کلیدواژگان: نقل به معنا، نقل به لفظ، تلخیص حدیث، تقطیع حدیث، ادراج در حدیث
  • مهدی حیاتی*، قدسیه پوراقبال صفحات 205-228

    صیانت قرآن از تحریف از مهمترین موضوعات مورد تاکید عالمان شیعی می باشد که در ذیل آن، موضوع رفع تعارض در روایات آمدن یا نیامدن نام اهل بیت(ع) در قرآن مطرح شده است. نگارنده به بررسی دلالی و رفع تعارض دو دسته روایت که در بادی امر وجود تعارض در آنها مشهود است، پرداخته است. روایت اول، تصریح به عدم ذکر نام اهل بیت(ع) در قرآن به منظور صیانت آن از تحریف دارد و روایت دوم در ذیل آیه 50 سوره مریم اشاره به نام امام علی(ع) در تفسیر واژه «علیا» دارد. در مواجهه با این دوگانه متعارض نما، نگارنده با ابزار کتابخانه ای و روش توصیف و تحلیل مباحث به بررسی دلالی و سندی دو روایت پرداخته و مباحث این نوشتار را کشف، استخراج و به شیوه کنونی بیان نموده است. در پس چینش آیات قرآن در سوره ها، اسراری نهفته است که حکایت از رعایت مهندسی دقیقی دارد. هندسه ای که دو ضلع دارد: از طرفی سخن حق را باید به گوش مخاطبان برساند و از طرفی این سخن حق نباید مورد سوء استفاده، تحریف و تغییر دشمنان و بدخواهان دین خدا قرار گیرد. آیه 50 سوره مریم همین گونه است.

    کلیدواژگان: علی (ع)، قرآن، لسان صدق، علیا، آیه 50 سوره مریم
  • مهدی مردانی* صفحات 229-250

    الگوگیری از رفتار پیامبر(ص) همیشه هموار نیست و گاه بهره گیری از افعال ایشان به دلیل محدودیت های تاریخی با دشواری همراه است. در این حال، ضرورت تاسی به رفتار پیامبر(ص) اقتضا می کند تا راهکاری برای الگوگیری از این دست از افعال پیامبر(ص) اندیشیده شود و شیوه ای برای برون رفت از محدودیت موجود در پیش گرفته شود. موضوعی که با توصیف افعال آن حضرت پدید نمی‏ آید و نیازمند تحلیل و پردازش متون رفتاری ایشان است. مقاله حاضر تلاش دارد تا با تحلیل و تنقیح محدودیت تاریخی به عنوان یکی از موانع تاسی به رفتار پیامبر(ص)، مسیر عبور از این تنگنای زمانی را بگشاید و امکان الگوگیری از افعال تاریخی پیامبر اکرم(ص) را فراهم آورد. نتیجه حاصل از این پژوهش نشان می دهد که با گونه شناسی روش های تاسی به رفتار پیامبر(ص) و کشف پیام اصلی افعال ایشان، می توان از حصار زمان فعل خارج گردید و به افعال پیامبر(ص) قابلیت فرا تاریخی بخشید.

    کلیدواژگان: رفتار نبوی، سنت فعلی، تاریخمندی، آسیب شناسی، موانع تاسی
  • مهدی غلامعلی* صفحات 251-268

    مستدرک نویسی، از سبکهای متداول و مهم در سبک شناخت کتب احادیث است. این سبک در بین اهل سنت از سده چهارم رواج داشته است. مساله این پژوهش، واکاوی آغاز این سبک در امامیه است. بر اساس پژوهش حاضر روشن شد، حافظ ابن بطریق حلی با تدوین کتاب المستدرک المختار فی مناقب وصی المختار، نخستین حدیث پژوه امامیه است که به سبک مستدرک نویسی روی آورد. وی این کتاب را به عنوان مستدرک کتاب پیشین خود، العمده، تالیف کرده است. در اصل تالیف این مستدرک توسط وی تردیدی نیست اما در این همانی اثر به واسطه ابهامات موجود در متن کتاب، جای تامل است. براساس شواهدی در نسخه خطی، مطالب مندرج در متن، سبک ابن بطریق و مقایسه با کتاب العمده به نظر می رسد؛ غالب متن کتاب المستدرک المختار موجود، یعنی احادیث، اثر ابن بطریق بوده ولی عباراتی را نیز ناسخ یا شخص دیگری به کتاب افزوده است.

    کلیدواژگان: حافظ ابن بطریق حلی، مستدرک نویسی، امامیه، المستدرک المختار فی مناقب وصی المختار، العمده، سبک شناسی کتب حدیثی
  • حسام امامی دانالو*، یاسین پورعلی، سید حنیف رضا زاده صفحات 269-282

    نهج البلاغه گلچینی از احادیث منسوب به امام علی(ع) است که سید رضی آن را به رشته تحریر درآورده است. او در این کتاب از ذکر سند احادیث اجتناب کرده است و از همین رو گاه در صحت صدور احادیث موجود در نهج البلاغه شبهاتی مطرح شده است. طرح این شبهات محققان را برآن داشته که با نگارش مستدرکات، مصادر احادیث موجود در نهج البلاغه را معرفی کنند و احادیث آن را از مرسل بودن خارج کنند. حکمت نخست نهج البلاغه، یعنی عبارت «کن فی الفتنه کابن‏ اللبون‏ لا ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب» یکی از عبارت های این کتاب است که از جهت مضمون و سند مورد تردید قرار گرفته است. از همین رو در پژوهش حاضر اصالت و انتساب آن به امام علی(ع) از طریق سندی (وثاقتی) و علو مضمون (وثوقی) اثبات شده است و در ضمن محتوای آن با سایر آموزه های اصیل دینی مقایسه شده تا صحت مضمون آن روشن شود .

    کلیدواژگان: امام علی(ع)، نهج البلاغه، حکمت نخست، فتنه، سید رضی