فهرست مطالب

فرهنگ پویا - پیاپی 17 (تابستان 1389)

فصلنامه فرهنگ پویا
پیاپی 17 (تابستان 1389)

  • 110 صفحه، بهای روی جلد: 10,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1389/07/15
  • تعداد عناوین: 18
|
  • حرف اول / شعله های زیر خاکستر و باران بصیرت
    صفحه 2

    انقلاب اسلامی ایران در حقیقت بزرگترین و اعجاب‌برانگیزترین رویداد دینی‌ فرهنگی و اجتماعی‌ سیاسی عصر حاضر در جهان معاصر به شمار می‌رود؛ انقلابی که از نخستین ایام ظهور و پیدایش تاکنون، از خونبارترین، جنایت‌بارترین و سفاکانه‌ترین هجمه‌های دشمن علیه خود بی‌نصیب نمانده و لحظه‌ای روی آرامش و آسایش به خود ندیده است...

  • انقلابی که خدا را داشت / گاه شمار معجزه عبور از کوران حادثه های سال 60 در بیانات امام (ره)
    محمدعلی روزبهانی صفحه 3

    اکنون به حکم ادای وظیفه خدمتگزاری به ملت شریف، لازم است تذکراتی گرچه تکراری است، بدهم:1- به تمام گروه ها و سازمانها و احزاب و دستجات در سراسر ایران اعلام می‏شود که اگر سلاح خود را تحویل دهند و اظهار ندامت کنند، به آنان تامین داده می‏شود و می‏توانند برادروار در کشورشان زندگی نمایند و آنچه گذشته است، مورد عفو است؛ و اگر به جنایات خود ادامه دهند، روزی که پشیمان شوند، به حکم اسلام، از آنان پذیرفته نخواهد شد...

  • به نام کسی که خود هدف بودم / حوادث سال 60 در بیانات رهبر فرزانه انقلاب
    محمدعلی روزبهانی صفحه 5

    این گروهی را که ملت ایران از سال شصت، بحق اسم «منافق» گذاشت، آنها همین جور بودند. تفکری را نشان می دادند که آن را تفکر اسلامی معرفی می کردند. در افکار آنها نشانه های اسلامی از قرآن و نهج البلاغه بود و دلایلی می آوردند که هرکس خیال می کرد آنها مومن بالله هستند؛ وقتی که دقیق می شدیم می دیدیم نه، مطلقا خبری از تفکر اسلامی در کار آنها نیست. ظواهر اسلامی ولی باطن، تفکر مارکسیستی بود- هم در اصول، هم در فروع، هم در شیوه ها، هم در اخلاق- لذا به اینها گفته شد «منافق»؛ و درست هم بود...

  • راست قامت همیشه تاریخ / بررسی مدیریت و رهبری امام خمینی در بحران تابستان 1360
    هادی الیاسی صفحه 7

    بی‌گمان تابستان 1360 داغ‌ترین و بحرانی‌ترین تابستان تاریخ جمهوری اسلامی به شمار می‌آید؛ ‌تابستانی که می‌توان حتی به عنوان یکی از داغ‌ترین تابستان‌های تاریخ ایران به شمار آورد. نظام نوپایی که استکبار جهانی را به چالشی سخت گرفتار کرده بود، اکنون در چالش‌ تحمیلی و ناجوانمردانه استکبار جهانی در صدد برون‌رفت از آن بود...

  • می خواستند کمر ولایت را بشکنند / گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین سالک
    حیدر معصومی صفحه 13
  • جنگ احزاب و انقلابی که خدا می خواست زنده بماند / افکار و رفتار احزاب و جریان های معاند انقلاب اسلامی
    حیدر معصومی صفحه 21

    انقلاب اسلامی محصول رابطه مستقیم رهبری عارف، آگاه به زمان و مکان و فقیهی مجاهد با امتی بیدار، دردکشیده و جان برکف بوده است. این رابطه مقدس که در تعالیم شیعه به «ولایت»‌ تعبیر گردیده، به عنوان راز شکست‌ناپذیری انقلاب اسلامی در این سال‌ها شناخته شده است. آنچه در پی‌ می‌آید، معرفی چهار جریان فکری - سیاسی مختلف است که هر یک به گونه‌ای از مسیر حرکت راستین انقلاب خارج و از آن طرد شده‌اند: «حزب توده ایران» به عنوان مهم‌ترین جریان مارکسیستی، «انجمن حجتیه» به عنوان مهم‌ترین جریان ارتجاعی، «حزب ملی ایران» به عنوان مهم‌ترین جریان ملی‌گرا و «نهضت آزادی ایران» به عنوان مهم‌ترین جریان لیبرالیستی...

  • علی اکبر عالمیان صفحه 31
  • حمیده طرقی اردکانی صفحه 41

    تابستان داغ 1360، آبستن حوادث بزرگ و تلخ برای ملت ایران بود؛ حوادثی که موجب شد تا بهترین سرمایه‌های این مرز و بوم، قربانی کینه و ددمنشی انسان‌نمایانی شوند که نه تنها بویی از انسانیت نبرده بودند، بلکه در درنده خویی و حیوان‌منشی، گوی سبقت را از آدم‌کشان تاریخ ربوده بودند. سرمایه‌هایی نظیر چمران،‌ بهشتی، رجایی، باهنر، قدوسی، مدنی و ده‌ها انسان وارسته دیگر، قربانی همین ددمنشی شدند تا تابستان داغ 1360 را با داغ نهادن بر دل ملت ایران، بیش از همه تابستان‌ها داغ‌تر نمایند. با نگاهی به این جنایت‌ها که عمدتا توسط گروهک تروریستی منافقین مشهور به مجاهدین خلق انجام شد، می‌توان بر عمق فاجعه‌بار بودن تابستان 1360 صحه گذاشت. در این تابستان مرگبار صدها تن از مردم کوچه و خیابان‌ نیز توسط منافقین به خاک و خون کشیده شدند، اما آنچه بیش از همه به چشم آمد، شهادت رییس جمهور، نخست وزیر، رییس دیوان عالی کشور، دادستان کل و چند وزیر جمهوری اسلامی بود که فقدان آنان، ملت و نظام نوپای جمهوری اسلامی را در شوکی عمیق فرو برد. با نگاهی گذرا به این جنایات بی‌نظیر گروهک نفاق، به ابعاد دردناک تابستان 1360 نگاهی دیگر می‌اندازیم...

  • صفحه 49

    از جمله بحران‌هایی که بیش از پیش بر داغی تابستان 1360 افزود، پیوندی بود که بین نیروهای لیبرال و غربزده‌ای به نام بنی‌صدر در قامت رییس جمهوری اسلامی ایران و نیروی منافق و آدمکشی به نام مسعود رجوی و هوادارانش، در قامت گروهکی به نام سازمان مجاهدین خلق ایران – منافقین – رقم خورد. این پیوند شوم، جریانی را به وجود آورد که داغ‌ترین تابستان تاریخ معاصر را رقم زد. بنی‌صدر و رجوی را می‌توان عامل اصلی‌ ترورها و حوادث بحران‌زای 1360 ایران و حتی وقایع بعد از آن دانست، عواملی که به عنوان نوکر بی‌جیره و مواجب استکبار جهانی به انتقام کور از ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی پرداختند. با نگاهی به عملکرد این دو عنصر خودفروخته و روند پیوند شومشان تا هنگامه فرار از ایران به سمت پاریس، می‌توان عمق فجایع به وجود آمده توسط گروهک منافقین با همراهی و همکاری ابوالحسن بنی‌صدر پی برد...

  • مهیا زاهدین لباف صفحه 55

    پس از وقوع هر انقلاب، جداسازی نیروهای خالص و وفادار از افرادی که گرگ‌صفت لباس میش بر تن می‌کنند و در دریای پرتلاطم آغازین هر حکومت به امید صیدی بزرگ،‌ تن به امواج سیاست می‌زنند، کاری بس دشوار است و انقلاب اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. کشور ایران که سالیان سال تحت لوای حکومت‌های سلطنتی روزگار گذرانده بود، با پیروزی انقلاب دست بر زانوهای خود گذاشته و تصمیم گرفت طعم شیرین جمهوری اسلامی را به دور از دخالت و تحمیل قدرت‌های سلطه‌گر و عناصر وابسته به آن‌ها بچشد. هنوز از روزهای بحرانی و حساس انقلاب فاصله‌ای نگرفته بودیم که صلای حمله و رخنه‌ دشمن بر مرزهای پاک ایران به گوش رسید و گرگ‌های میش‌صفت با تخیل نزدیک شدن زمان شکار، لباس‌های تظاهر را از تن بیرون آورده و دستان مودت خود را به سوی دشمنان دراز کردند. دشمنان خارجی با تکیه و پشتیبانی بر نیروهای خاین داخلی، فشار بی‌امان خود را افزودند تا جایی‌که کار به ترور شخصیت‌ها رسید. آنان اطمینان داشتند که با ترور مهره‌‌ها و یاران اصلی انقلاب، ضربه جبران‌ناپذیری بر پیکره انقلاب وارد خواهند ساخت. غافل از این‌که ملت و دولت ایران با قطره قطره خون عزیزانش درخت جمهوری اسلامی را آبیاری کرده و قطع هر شاخه از تنه انقلاب، بر عمق و قطر ریشه‌هایش خواهد افزود. چرخش قدرت بین سه رییس‌جمهور و وقایع پیرو آن در طی 9 ماه، همچنین حضور گسترده مردم در انتخابات هر دوره با توجه به شرایط بحرانی سال 1360، شاهدی بر این ماجراها بوده است...

  • حیدر معصومی صفحه 63

    ترورهای کور مردم کوچه و بازار، به آتش کشیدن اموال مردم، تجاوز و شکنجه و تهدید، تصفیه‌های درون‌سازمانی و از همه خیانت‌بارتر، همراهی و همکاری با رژیم بعث عراق در به خاک و خون کشیدن ملت مظلوم ایران و ویرانی شهرها و آبادانی‌ها؛ تنها واژه‌هایی است که با شنیدن نام «منافقین» یا همان «سازمان مجاهدین خلق» در ذهن ما نقش می‌بندد و از شدت کراهت آن، خیلی سریع ذهن را به چیز دیگری می‌گردانیم و هیچ‌گاه حاضر نیستیم چنین سقوط و بیگانگی از فطرت انسانی را باور کنیم. متاسفانه «سازمان مجاهدین خلق» و کارنامه سیاه و جنایتکارانه آن، بخشی از مظلومیت واقعی ملت مجاهدیست که اراده کرد با تمام توان به رهبری حضرت امام روح‌الله در برابر شرق و غرب سلطه‌گر ایستادگی کند و صفحاتی از مقاومت، مردانگی و شکوه وصف‌ناپذیر مجاهدان فی سبیل‌الله و شهیدان راه خدا را در ظلمت‌کده جهانی به نمایش بگذارد. گرچه اینک سرنوشت تاریک و آوارگی این سازمان تبهکار و فرجام فلاکت‌بار آن درس عبرتی برای سایر فتنه‌گران شده است، اما سطر سطر تاریخچه جنایات سازمان مجاهدین خلق، کوس رسوایی دول اروپایی و آمریکا را تا ابد در پهنه جهان خواهد نواخت...

  • شاه مهره هایی که همیشه هستند / چرا مرگ بر بهشتی شعار مردم شد؟
    طیبه محمدی صفحه 71

    نگاه به عملکرد جبهه مخالفان در صدر اسلام، صدر انقلاب و فتنه اخیر؛ حاکی از نقاطی مشترک است که در هر برهه زمانی به گونه‌ای،‌ در رقابت سیاسی این طیف با جریان مقابلش، ظهور و بروز پیدا کرده است. به عبارت دیگر روند تاریخ در نوع ابزار و به کارگیری آن تفاوت‌هایی را برای آنان ایجاد کرده است وگرنه در ماهیت متفاوت نیستند. محور مشترک و هجمه اصلی آنان همواره اسلام ناب، فرهنگ غنی اهل بیت (علیهم السلام) و پس از آن قدرت و حاکمیت دین یعنی امامت و ولایت بوده است. در عرصه رقابت سیاسی نیز تاکنون هر فرد یا گروهی که واجد این اصول بوده، آماج انواع تهمت‌ها و شایعه‌ها قرار گرفته، به گونه‌ای که در نهایت حذف فیزیکی او توجیه‌پذیر و قابل قبول جلوه داده شده است. «شهید بهشتی» مصداق بارز فردی است که علاوه بر دارا بودن ویژگی‌های شخصیتی منحصر به فرد، در تمام مراحل زندگی مبارزاتی‌اش، مدافع اصول مذکور بود. از این رو جبهه‌ای منظم و منسجم از مخالفان نظام، به ترور شخصیت او پرداختند...

  • زهرا رضاییان صفحه 75

    اسم‌شان را گذاشته بودند نفوذی؛ از این جهت که به شکل و شمایل خودی‌ها درمی‌آمدند و آن‌گونه رفتار می‌کردند که گویی از انقلابی‌‌ها هستند؛ همان‌ها که برای انقلاب‌ از جان خویش نیز دریغ نکرده بودند. همان‌ها بودند که کلمه «نفوذی» را در میان عامه مردم بد جلوه دادند، وگرنه نفوذی‌ها به خودی خود بد نیستند؛ برای مثال می‌گویم همین بچه‌های سایبری خودمان که از سایت‌های مختلفی که ضد انقلابمان فعالیت می‌کنند تا شرکت‌های هرمی و... را شناسایی می‌کنند و فعالیت‌های خرابکارانه‌شان را مختل، آن‌ها هم نفوذی بودند؛ اما نیت‌شان اصلاح‌گری نبود، بلکه برای عملیات‌های خرابکارانه نفوذ کرده بودند...

  • مهیا زاهدین لباف صفحه 81

    انقلاب اسلامی در سال 1357 تحت شرایطی خاص به پیروزی رسید. تاکید بر اصل استقلال و مقابله با سلطه شرق و غرب؛ از جمله سیاستگذاری‌هایی بود که به مذاق بسیاری از دولت‌های قدرتمند جهان خوش نیامد و ترس از گسترش موج اسلام‌گرایی نه تنها در منطقه خاورمیانه؛ بلکه در سراسر جهان موضوعی بود که منافع آن‌ها را بیش از پیش تهدید می‌کرد. شرق و غرق بر آن شدند تا در مقابل ایران قد علم کنند و دستاورد این موضع‌گیری، برنامه‌ریزی دقیقی بود که باعث شد در سال 1359 ایران به صورت کاملا ناگزیری وارد یکی از بزرگ‌ترین جنگ‌های منطقه‌ای در قرن بیستم شود...

  • تنفس آزاد / آثار فرهنگی و اجتماعی دور ماندن هنر و ادبیات از پرداختن به حوادث اول انقلاب و پرداختن به جریان نفاق
    محمدرضا اسدی صفحه 89

    انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک نظام مبتنی بر آموزه‌های اصیل اسلامی و در عین حال شکننده بت تفکر امپریالیستی، ماتریالیستی و اومانیتسی حاکم بر جهان؛ عهده‌دار تکلیفی بزرگ است که نقادی و بازنگری مستمر ابعاد مختلفش را ایجاب می‌کند. کنکاش در شناسایی ضعف‌هایی که ممکن است این نظام نوتاسیس را با مشکلاتی روبه رو کند، در واقع گامی به سمت رفع آن‌ها وکمک به تثبیت نظام اسلامی خواهد بود...

  • مرضیه فلاحی صفحه 93

    شش سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، دانشجویان مسلمان مقیم آمریکا و کانادا، پیامی از امام خمینی (ره) دریافت می‌کنند که پرواضح نشان از تشویش خاطر و دغدغه‌مندی ایشان دارد: «مبادا قرآن مقدس و آیین نجات‌بخش اسلام را با مکتب‌های غلط و منحرف‌کننده‌ای که از فکر بشر تراوش کرده است، خلط نمایید.» اما... آن‌گاه که آموزه‌های وحیانی قدر ناشناخته به فراموشی سپرده شود و «انسان» و انگاره‌های ناقص و تضمینی‌اش گاه تا مقام الوهیت تقدس یابد، نه تنها باز پس زدن و از گوش به در کردن سخنان رهبری، بلکه خلط اندیشه‌های مارکسیستی، لیبرالیستی، اگزیستانسیالیستی و دیگر ایسم‌های زاییده شده در دامان ناپاک غرب با آموزه‌های دینی، آن هم توسط جریان‌های فکری همسو در داخل و به راه انداختن موجی از «تفکرات التقاطی» در میان احزاب و انجمن‌های سیاسی؛ از پیامدهای طبیعی و قابل پیش‌بینی آن خواهد بود. این قلم بر آن است تا با عقب‌گردی بیست و نه ساله به آنچه که در ایران 1360 به وقوع پیوسته است،‌ چهره‌ سازمان‌یافته‌تری از «عقیده التقاطی تاریخ تحزب ایران» را در جماعت «مجاهدین» ایران! به تصویر کشد؛ جریان مسمومی که هر چند با انتشار پسماندهای گندیده‌اش، هر از گاهی اندیشه‌های آزاده جهان را به تهوع وامی‌دارد، اما سالیانی است که به دست اراده ملتی هوشمند و بصیر در زباله‌‌دان تاریخ به گور سپرده شده است...

  • محمدعلی روزبهانی صفحه 99
  • حرف آخر
  • صفحه 111

    چه بسیار انقلاب‌ها، حرکت‌ها، نهضت‌ها و جنبش‌هایی که در بستر تاریخ پیدایش خود، هواداران و همراهان فراوان و بیشماری را دیده و در نخستین روزهای پرفراز و نشیب و حوادث پر تب و تاب حاشیه‌ای و اصلی، بر گرداگرد رهبران و برپاکنندگان آن، جز عده‌ای اندک باقی نمانده‌اند. این نوع از هواداران و همراهان جامانده، پیش از آنکه در پی فداکاری و جانبازی در مسیر حرکت‌های تمدن‌ساز باشند، به دنبال یافتن موقعیت‌های مناسب و فرصت‌های طلایی، برای موج‌سواری و گرفتن ابتکار عمل هستند...