فهرست مطالب

مرتع - سال دهم شماره 4 (پیاپی 40، زمستان 1395)

مجله مرتع
سال دهم شماره 4 (پیاپی 40، زمستان 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/12/26
  • تعداد عناوین: 10
|
  • جابر شریفی، مرتضی اکبرزاده صفحات 376-386
    بررسی تاثیر قرق در تغییرات پوشش گیاهی و وضعیت مرتع در سه منطقه معرف مرتعی استان اردبیل (ارشق، صائین و سردول) طی سال های 1385-1377 انجام گرفت. در این تحقیق تغییرات ترکیب گونه ای و برخی شاخص های پوشش گیاهی مرتع (گروه های گیاهی، تراکم و تولید علوفه) در دو سطح قرق و خارج قرق به مدت ده سال مورد بررسی قرار گرفت. عامل مربوط به پوشش گیاهی شامل: درصد پوشش تاجی کل و به تفکیک گونه ها و تولید علوفه با استفاده از کوادرات یک متری مربعی برآورد شد. برای مقایسه تغییرات پوشش تاجی گونه های دایمی بین سال های بررسی و بین داخل و خارج قرق به صورت تجزیه مرکب در محیط SPSS صورت پذیرفت و مقایسه میانگین در سطح احتمال خطاء 05/0 به روش دانکن انجام گرفت. نتایج نشان داد که میانگین پوشش تاجی گونه های دایمی در داخل و خارج قرق در بین سال های ارزیابی اختلاف معنی داری در سطح 1 درصد خطاء وجود داشت (01/0> p) و گونه های کم شونده مانند Astragalus brachyodontus و Astragalus lilacinus در سال 85 نسبت به سال 77 در داخل قرق بیشتر شده ولی گیاهان زیادشونده مانند Helichrysum plicantum، Bupleurum leucocladum، Centaurea virgata، Galium verum L، Geum rivulaعموما کاهش یافتند، کیفیت علوفه نیز از نظر کلاس I، II و III با اعمال قرق بهتر گردیده و سهم گیاهان کلاسI در تولید افزایش داشتند و تولید علوفه نیز از 300 کیلوگرم به 700 کیلوگرم علوفه خشک در هکتار افزایش داشتند.
    کلیدواژگان: مراتع نیمه استپی، قرق، پوشش تاجی گیاهی، تولید علوفه، اردبیل
  • حمیدرضا سعیدی گراغانی، حسین آذرنیوند، حسین ارزانی، حامد رفیعی، حسن مهرابی صفحات 387-397
    عشایر به دلیل آنکه در پرورش دام از مکمل های غذایی طبیعی استفاده کرده و از هورمون ها و مواد شیمیایی مصنوعی به هیچ وجه استفاده نمی کنند. محصولات لبنی تولیدی آنها ارگانیک بوده که قابلیت های فراوانی برای تجاری شدن و عرضه در بازارهای محلی دارند. در این راستا هدف از پژوهش حاضر بررسی مولفه های اقتصادی- اجتماعی موثر بر مشارکت عشایر در تشکیل بازارهای محلی لبنیات در استان کرمان می باشد. روش نمونه گیری مورد استفاده در این تحقیق به صورت خوشه ایدو مرحله ای است. در خوشه اول، ایلات منتخب استخراج شده و در خوشه دوم روش کار به صورت روش نمونه گیری تصادفی است که تعداد 366 پرسشنامه از عشایر پنج ایل مهم استان کرمان شامل ایلات سلیمانی، مهنی، کچمی، جبالبارزی و آئینه ای در سال 1394 جمع آوری شد. به منظور دستیابی به نتایج مورد نظر در این مطالعه از مدل لاجیت استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که عشایر ایلات مختلف استان کرمان تمایل به دریافت، حدود 22600 ریال برای فروش یک لیتر محصول شیر در بازارهای محلی عرضه محصولات لبنی دارند. همچنین نتایج حاصل از مدل لاجیت نشان داد که متغیرهای تعداد دام، سن، وضعیت تاهل، تحصیلات، بعد خانوار، میزان درآمد سالانه دامداری و میزان مخارج سالانه خانوارهای ایلات منتخب نیز تاثیر معنی داری بر تمایل به دریافت عشایر دارند. نتایج حاصل از این تحقیق مبین امکان تشکیل بازارهای محلی با مشارکت خود عشایر می باشد و سیاستگذاری مناسب قیمتی برای محصولات ارگانیک در این نوع بازارها نتایج مناسبی در جهت افزایش منافع عشایر و بهبود مطلوبیت جامعه به همراه خواهد داشت.
    کلیدواژگان: مشارکت، بازارهای محلی، ارگانیک، عشایر، استان کرمان
  • اردوان قربانی، لیلا مشکوری صفحات 398-408
    در این تحقیق اثر جهات جغرافیایی و شدت چرای دام بر مولفه های کمی تخصیص منابع در رویش گونه Festuca ovina L. در دامنه های شمالی و جنوبی شرقی سبلان بررسی شد. تولید کل مرتع در سه سطح چرایی سبک، متوسط و سنگین بر مبنای سه وضعیت خوب، متوسط و فقیر و سهم گونه با استفاده از 10 پلات یک مترمربعی (30 پلات در هر دامنه و 60 پلات در دو دامنه) تعیین شد. سپس در دو جهت جغرافیایی در شدت های چرایی سبک، متوسط و سنگین سه ترانسکت50 متری به طور تصادفی مستقر و روی هر یک ده پایه از گونه، انتخاب و نمونه گیری اندام های هوایی و زیرزمینی در زمان گلدهی انجام و پس از خشک شدن در هوای آزاد توزین شد. صفات کمی مانند وزن ماده خشک اندام های هوایی و زیرزمینی، طول ریشه، ارتفاع گونه و طول گل آذین تحت شدت های چرایی در دو دامنه اندازه گیری و با استفاده از تجزیه واریانس دو طرفه، بررسی اثر دامنه و شدت های چرایی مقایسه شد. نتایج نشان داد جهات جغرافیایی و شدت های چرایی بر روی میانگین ماده خشک اندام های گونه تاثیر معنی داری دارد (01/0p<). نتایج مقایسه میانگین ماده خشک صفات تحت شدت های چرایی در جهات شمالی و جنوب شرقی با استفاده از آزمون توکی تفاوت معنی دار را در شدت های چرایی نشان داد (01/0p<). در بررسی میانگین صفات مورد مطالعه تحت شدت های مختلف چرایی یکسان در دامنه شمالی و جنوب شرقی با استفاده از آزمون t نشان داد، میانگین صفات کمی در دامنه جنوب شرقی مقدار بیشتری را نسبت به دامنه شمالی دارا می باشند و در مکان های با چرای سنگین تفاوت معنی دار می باشد (01/0p<). نتایج این تحقیق پاسخ های فیزیولوژیکی و مورفوژنی گیاه مورد مطالعه را نسبت به شدت چرای دام و خصوصیات محیطی مانند نور خورشید و جهات جغرافیایی نشان داد که در واقع از مبانی پایه در تولید و مدیریت گیاهان علوفه ای است و این نتایج می تواند با شناخت نیاز های اکولوژیکی گونه در مدیریت مراتع سبلان مورد استفاده قرار گیرد.
    کلیدواژگان: تخصیص منابع، شدت چرا، جهات جغرافیایی، Festuca ovina L، _ سبلان، استان اردبیل
  • اسفندیار جهانتاب، محمد جعفری، بابک متشرع زاد، علی طویلی، نصرت الله ضرغام صفحات 409-425
    هدف از تحقیق حاضر شناسایی و ارزیابی گونه های گیاهی مقاوم به فلزات سنگین در منطقه نفت خیز پازنان گچساران بود. از مرکز آلودگی، سه محدوده 0 تا 500 متر، 500 تا 1000 متر و 1000 متر تا 1500 انتخاب گردید. در هر محدوده ، 30 پلات 2× 2 مستقر و ویژگی های پوشش گیاهی برداشت شد و 15 نمونه خاک، از منطقه جمع آوری شد. برای اندازه گیری فلزات سنگین سرب و نیکل از دستگاه ICP-OES استفاده شد. شاخص های TF، BCF و BAC جهت ارزیابی توانمندی گیاهان استفاده گردید. در منطقه 24 گونه گیاهی از 12 خانواده جمع آوری و شناسایی شد. نتایج حاصل از مقایسه میانگین نشان داد بین غلظت کل سرب و تبادلی خاک، غلظت نیکل کل و تبادلی خاک، در محدوده های مورد بررسی اختلاف معنی داری وجود داشت. گونه های Xanthium spinosum L. ، Alhagi camelorum، Sinapis arvensis L.، Calotropis procera L.، Stipagrostis plomusa ،Avena fatua L. و Cynodon dactylon دارای خاصیت بیش اندوزی از طریق گیاه استخراجی برای سرب، همچنین گونه های Stipagrostis plomusa، Calotropis procera L.، Xanthium spinosum L.، Centaurea iberica، Sinapis arvensis L. ، Stipa capensis و Cynodon dactylon دارای خاصیت بیش اندوزی از طریق گیاه استخراجی برای نیکل می باشند. براساس نتایج فوق، برخی از گونه های فوق مانند Stipagrostis plomusa، Calotropis procera L. و Sinapis arvensis L. را می توان به عنوان انباشتگر فلزات سرب و نیکل استفاده نمود و در تحقیقات بعدی آنها را برای گیاه پالایی خاک های آلوده به سرب و نیکل انتخاب نمود.
    کلیدواژگان: مناطق نفت خیز، فلزات سنگین، گونه های گیاهی، پازنان گچساران
  • الهه علی بابایی عمران، مهدی قربانی، محمدرضا مروی مهاجر صفحات 426-438
    جامع نگری در مدیریت منابع طبیعی به معنای توجه به مسائل زیست محیطی، اقتصادی، فنی و اجتماعی، در عین تضمین پایداری این منابع برای نسل های آتی می باشد. مدیریت جامع منابع طبیعی با بکارگیری رویکرد مشارکتی و مشارکت دادن کلیه ذینفعان، مسائلی را نیز پیش پای مدیران، تصمیم گیران و سیاست گذاران قرار می دهد که حل آن ها مستلزم نگرش جامع و سیستمی به مسائل می باشد. با توجه به اینکه شناسایی کنشگران یا افراد کلیدی یکی از الزامات اجرایی نمودن برنامه عمل مدیریت مشارکتی مبتنی بر سازگاری در مرتع بوده، لذا با استفاده از الگوی تحلیل شبکه اجتماعی، می توان کنشگران کلیدی در تصمیمات زیست محیطی را شناسایی نمود. در این تحقیق، قدرت های اجتماعی بر اساس رویکرد تحلیل شبکه در سطح بهره برداران محلی از منابع موجود در سامان عرفی کلاک در روستای کدیر از توابع کجور در استان مازندران مشخص شده اند. ابتدا بهره برداران در سامان عرفی مذکور بر اساس روش های پیمایشی مورد شناسایی قرار گرفته و سپس از طریق پرسشنامه، ماتریس های اعتماد و مشارکت تولید شده و شاخص مرکزیت سنجش شده و در نهایت موقعیت هندسی هر کنشگر در شبکه مشخص گردید. یافته های این تحقیق بر اساس شاخص مرکزیت، در تشخیص کنشگران با موقعیت مرکزی که نقش کلیدی را در برنامه عمل مدیریت مشارکتی مراتع بالادست روستای کدیر ایفا می نمایند، موثر می باشد. همچنین نتایج این تحقیق افرادی را که به عنوان قدرت های اجتماعی در سامان عرفی کلاک در روستای کدیر می باشند، مشخص می کند که مدیران و برنامه ریزان منابع طبیعی می توانند از این افراد در جهت ساماندهی و اجرای برنامه های مدیریت پایدار یاری جویند.
    کلیدواژگان: تحلیل شبکه ی اجتماعی، شاخص مرکزیت، شبکه ذینفعان محلی، قدرت اجتماعی، مدیریت مشارکتی
  • فاطمه ونایی، پرویز کرمی، حامد جنیدی جعفری، کمال نبی الهی صفحات 439-449
    اطلاعات محدودی در مورد تغییرات دراز مدت کربن آلی خاک در اکوسیستم های چمنزار در دسترس است. هدف از این مطالعه شبیه سازی پویایی کربن آلی خاک چمنزارها به منظور راهنمایی برای مدیریت بهتر این اکوسیستم ها بود. برای این منظور چمنزارهای دهگلان در استان کردستان در نظر گرفته شد و برای شبیه سازی پویایی کربن آلی خاک از مدل CENTURY استفاده گردید. پس از جمع آوری ورودی های اقلیمی، گیاهی، خاکی و مدیریتی مورد نیاز مدل CENTURY، مدل مورد ارزیابی و تعیین اعتبار شد. برای مدیریت چمنزار، سناریوهای دروی علوفه، چرای سبک، چرای متوسط، چرای سنگین، تبدیل به کشت گندم و تبدیل به کشت یونجه در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که مدل CENTURY مقدار کربن آلی خاک را به درستی پیش بینی کرده است؛ به طوریکه ضریب تبیین خط رگرسیون مقادیر اندازه گیری شده و مقادیر پیش بینی شده توسط مدل، 84/0 و مقدار RMSE کمتر از RMSE0.05 بود. بر اساس شبیه سازی کربن آلی خاک در بازه زمانی 2014 الی 2100 تحت سناریوی 1 (ادامه مدیریت قبلی یعنی درو علوفه) حدود 15 درصد کاهش خواهد یافت. این کاهش کربن آلی خاک در سناریوی 2 (چرای سبک) تنها در حدود 2 درصد خواهد بود. کاهش مقدار کربن آلی خاک تحت سناریوی 3 (چرای متوسط)، 4 (چرای سنگین)، 5 (کشت یونجه) و 6 (کشت گندم) بیشتر بوده به طوریکه به ترتیب 23، 25، 47 و 100 درصد خواهد بود. در مجموع می توان نتیجه گرفت که کاربری های مختلف، اثرات متفاوتی بر پویایی کربن آلی خاک چمنزارها دارند و چرای سبک به عنوان مناسبت ترین شیوه بهره برداری برای حفظ مقدار کربن آلی خاک و در نتیجه عملکرد مناسب اکوسیستم چمنزار، پیشنهاد می گردد.
    کلیدواژگان: مدلسازی و شبیه سازی، اکوسیستم مرتعی، تغییر کاربری، استان کردستان
  • فرشاد کیوان بهجو، مهدی معمری، سلمان قنبرنژاد مریان صفحات 450-464
    برای اعمال مدیریت صحیح و اصولی در مراتع بایستی منابع موجود در آن دقیقا ارزیابی شوند تا بتوان از اطلاعات به دست آمده در برنامه ریزی های میان مدت و بلندمدت استفاده کرد. مطالعه کیفی سلامت مرتع، ابزار مناسبی برای بررسی وضعیت مرتع توسط مرتعداران و مدیران مرتع است. بنابراین، در این مطالعه کارایی روش سلامت مرتع در مراتع ییلاقی منطقه سوباتان شهرستان تالش با اقلیم مرطوب سرد مورد ارزیابی قرار گرفت. به منظور بررسی تغییرات ویژگی های سلامت مرتع در منطقه سوباتان سه نوع مدیریت شامل؛ منطقه مرجع، قرق بلندمدت (10 سال) و چرای سنگین انتخاب شد. سپس ویژگی های پایداری خاک و رویشگاه، عملکرد هیدرولوژیک و سلامت موجودات زنده اکوسیستم های مرتعی توسط شاخص های 17 گانه سلامت مرتع تعیین شدند. بعد از امتیازدهی شاخص های تعیین شده، رتبه هر یک از شاخص های سلامت مرتع مشخص شد. نتایج نشان داد که در رویشگاه قرق بلندمدت، پایداری خاک و رویشگاه، عملکرد هیدرولوژیک و سلامت موجودات زنده در طبقه متعادل قرار دارند. اما با افزایش شدت چرا در منطقه چرای سنگین ویژگی های مورد مطالعه در مقایسه با منطقه مرجع در طبقه حاد قرار گرفتند. به طورکلی نتایج این مطالعه نشان داد که مدل سلامت مرتع می تواند در مراتع ییلاقی سوباتان با شرایط اکولوژیکی تقریبا مشابه و سه نوع مدیریت مختلف، ارزیابی متفاوتی را ارائه می دهد. این امر نشان می دهد که این روش قادر به تشریح اختلاف ها و تفاوت های موجود در این سه نوع مدیریت می باشد. همچنین از بین شاخص های سلامت مرتع، شاخص های مربوط به ویژگی سلامت موجودات زنده، بیشترین تاثیر و شاخص شیار، فرسایش بادی، الگوی جریان آب و خندق کمترین تاثیر را بر روی سلامت مرتع داشتند. بر اساس نتایج حاصل از روش سلامت مرتع در تفسیر وضعیت مرتع، می توان تصمیم مدیریتی مناسب مانند اعمال سیستم های چرایی و پیشنهاد روش های احیایی (از قبیل بذرپاشی) برای این مناطق و مناطق مشابه برای جلوگیری از روند تخریب، پیشنهاد کرد.
    کلیدواژگان: سلامت مرتع، منطقه مرجع، قرق بلند مدت، چرای شدید، تالش
  • عسگر حسین زاده، قدرت الله حیدری، حسین بارانی، حسن زالی صفحات 465-473
    هدف کلی این تحقیق بررسی تاثیر شرایط اجتماعی بهره برداران بر پایداری اکولوژیک سامان های عرفی عشایر شاهسون در مراتع ییلاقی کوه سبلان در جنوب شهرستان مشگین شهر در استان اردبیل می باشد. نمونه گیری از جامعه آماری عشایر به روش تصادفی ساده بوده و تعداد نمونه نیز با استفاده از فرمول کوکران 58 بهره بردار تعیین شد. شاخص های اجتماعی مورد سنجش در این تحقیق شامل سن، سابقه بهره برداری، میزان سواد و افراد تحت تکلف می باشند. برای اندازه گیری و ارزیابی پایداری اکولوژیک ده شاخص انتخاب شد. برای پردازش و استخراج داده های کمی و کیفی از نرم افزار SPSS18 و با به کارگیری روش های آماری متناسب با سطح سنجش متغیرها استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که بین سواد و شاخص پایداری رابطه معنی داری وجود ندارد. به عبارت دیگر یکنواختی جامعه آماری (82 درصد کم سواد و بی سواد) باعث شده تا سواد تاثیر معنی داری بر شاخص های پایداری نداشته باشد. همچنین نتایج آزمون همبستگی نشان داد که بین اعضا خانوار و سابقه دامداری با شاخص پایداری رابطه معنی داری در سطح 99 درصد وجود دارد. نتایج آنالیز واریانس نیز نشان داد بین میزان پایداری سامان های عرفی بر اساس سابقه بهره برداری تفاوت های معنی داری وجود دارد (27/13 F= و 001/0 P≤) و با مقایسه میانگین ها مشخص شد که بیشترین پایداری در سامان های عرفی وجود دارد که سابقه بهره برداری بیشتری از مراتع دارند.
    کلیدواژگان: اجتماعی، سلامت مرتع، پایداری اکولوژیک، عشایر شاهسون
  • الناز زکی، مهدی عابدی صفحات 474-482
    آتش سوزی به عنوان یک عامل مهم تغییر جوامع گیاهی محسوب شده و باعث تغییرات پوشش گیاهی در طولانی مدت می شود. اثرات عوامل مختلف مربوط به آتش مانند دود و حرارت بر جوانه زنی را می توان با شبیه سازی آتش مورد بررسی قرار داد. در این مطالعه نمونه های بذر سه گونه Stipa caucasica ، Festuca valesiaca وPoa densa جمع آوری شده از منطقه مورد مطالعه در پارک ملی گلستان در معرض تیمارهای مختلف شبیه سازی دود (1:500، 1:1000 و 1:2000 نسبت حجمی مایع دود) و حرارت (50، 80 و 100 درجه سانتی گراد) قرار گرفته و به مدت 45 روز در ژرمیناتور قرار داده شدند. جوانه زنی گونه ها به صورت شمارش در ده دوره مختلف انجام و پارامترهایی نظیر درصد جوانه زنی و سرعت جوانه زنی اندازه گیری شد. در بین تیمارهای مختلف حرارتی اعمال شده بیش ترین میزان سرعت جوانه زنی در تیمار 80 درجه و در گونه های F.valesiaca با مقدار a98/1±15و درP.densa با مقدار a41/3±20 بود. اما بیش ترین درصد جوانه زنی در تیمار بدون حرارت در دو گونه Festuca valesiaca وPoa densa و در تیمار مایع دود 1:2000 در گونه Stipa caucasica ، با مقادیر 50، 99 و 15 درصد مشاهده شد. تیمارهای مختلف دود تاثیر معنی داری بر جوانه زنی نشان ندادند. معنی دار بودن تاثیر تیمارهای حرارت به دلیل حساسیت گونه ها به دماهای بالاتر می باشد. بنابراین آگاهی از نوع پاسخ گونه های مختلف می تواند در برنامه های اصلاحی و مدیریتی مرتع در مناطقی که مستعد آتش سوزی هستند و یا زمانی که امکان ایجاد آتش سوزی در مرتع جهت مطالعه فراهم نیست مفید واقع شود.
    کلیدواژگان: آتش سوزی، شبیه سازی جوانه زنی، دود، حرارت
  • رضا امیدی پور، پژمان طهماسبی صفحات 483-495
    مدل های توزیع فراوانی گونه ای از جمله ابزارهای مناسب برای تعیین ساختار جوامع گیاهی هستند. با توجه به وجود ارتباط متقابل بین فراوانی نسبی و میزان فضای اشغال شده از آشیان اکولوژیک در یک جامعه، لزوم استفاده از مدل هایی که علاوه بر فراوانی به نحوه تقسیم شدن آشیان اکولوژیک بین گونه ها توجه دارند، ضروری است. مدل های تقسیم آشیان اکولوژیک با این فرض که فراوانی گونه ها، نسبتی از منابع (آشیان اکولوژیک) است که با ورود یک گونه به آن جامعه به آن گونه اختصاص می یابد، ارائه گردیده اند. بنابراین هدف از این تحقیق به کارگیری مدل های مختلف فراوانی گونه ای تقسیم آشیان اکولوژیک (زوال چیرگی، شکست مک آرتور، شکست تصادفی، شکست توانی، جورسازی تصادفی و چیرگی پیش دست) در مناطق اقلیمی مختلف (کوه های مرتفع، استپ سرد و نیمه استپ) در استان چهارمحال و بختیاری است (در هر منطقه دو سایت). داده های پوشش گیاهی در هر سایت با استفاده از 60 پلات یک مترمربعی در طول 6 ترانسکت 100 متری برداشت شد. تجزیه و تحلیل آماری داده ها در نرم افزار R و با استفاده از بسته «nicheApport» و بر اساس آزمون مونت-کارلو انجام گردید. نتایج نشان داد که دو مدل شکست مک آرتو و شکست توانی دارای بیشترین تطابق (بر اساس میانگین و واریانس) با مناطق مورد مطالعه بودند بطوری که مدل شکست مک آرتو با پنج سایت از شش سایت مطابق داشت در حالی که مدل شکست توانی فقط با دو سایت دارای همخوانی بود. تطابق مدل الگوی فراوانی گونه ای مناطق مورد مطالعه با مدل شکست مک آرتور نشان دهنده یکنواختی بالای این مناطق است. نتایج این تحقیق آشکار ساخت مدل های آشیان اکولوژیک می‏توانند به عنوان ابزاری مناسب در تعیین ساختار و الگوهای جوامع گیاهی در اقلیم های کوه های مرتفع و استپ سرد مورد استفاده قرار بگیرند.
    کلیدواژگان: آشیان اکولوژیک، ساختار جوامع، شکست مک آرتور، شکست توانی، یکنواختی
|
  • Jaeber Sharifi, Morteza Akbarzadeh Pages 376-386
    The effects of grazing on vegetation and range conditions were investigated in Arshaq, Saiin and Sardul rangelands in Ardebil province over the past 9 years (1998 to 2006).) The vegetation composition, plant functional groups, biomass, species diversity and richness of ungrazed and grazed areas were compared. Plants canopy cover and forage production were measured using one square meter quadrats. According to the results, the average canopy cover of perennial species in the grazed and ungrazed areas were significantly different (P
    Keywords: Rangelands, Exclosure, Canopy cover, Forage production, Ardabil
  • Hamidreza Saeedi, Hossein Azarnivand, Hossein Arzani, Hamed Rafiee, Hassan Mehrabi Pages 387-397
    Nomads use natural supplements to feed their livestock and they avoid consuming hormones and other chemical synthetic compounds, hence their organic production has high potential for commercialization and marketing. This study aimed to assess the social and economical characteristics of nomads affecting their participation to establish local dairy markets in Kerman province. Random sampling was used to collect 366 questionnaires from Soleimani, Mehni, Kochomye, Jabalbarezi and Ayeneye tribes in 2015. The results showed that nomads WTA (Willingness to Pay) are about 22600 Rials per one litter milk in local markets. Logit model indicated that the nomad’s livestock number, age, marital status, education, family size, annual income and expenditure have significant effect on their WTA. This study showed that local markets can be established with active nomad’s participation. Appropriate pricing policy for nomad’s organic products in the local markets will empower nomads and will improve their social status.
    Keywords: Participation, WTA, Local Markets, Nomads, Kerman Province
  • Ardavan Ghorbani, Leila Mashkoori Pages 398-408
    In this study the effects of different geographical aspects (north and south-east faced slopes) and grazing intensities (light, moderate and heavy grazing intensities) on the growth condition of Festuca ovina L. in Sabalan rangelands were investigated. Total rangeland productions under various grazing intensities and rangeland conditions (e.g. good, fair and poor) were measured by establishing 30 plots in each aspect. Three transects with 50 meters lengths were established in various grazing intensities on both aspects. Ten F. ovina bunches were selected randomly and their above and below grounds were collected, air dried and weighed in the flowering stage. Quantitative traits such as the species above and belowground dry matter, root length, aerial height, inflorescence length under various grazing intensities and aspects were measured. According to ANOVA, the species mean dry matters were significantly different in various grazing intensities and aspects (p
    Keywords: Resource allocation, Grazing intensity, Aspect, Festuca ovina L., Sabalan, Ardabil province
  • Esfandiyar Jahantab, Mohammad Jafari, Babak Motasharezadeh, Ali Tavili, Nosratallah Zargham Pages 409-425
    The purpose of this study was to investigate the tolerance of various plant species to heavy metals in oil polluted region of Pazanan Gachsaran. Three zones with various distances from highly polluted area were selected including 0 to 500 m, 500 to 1000 m and 1000 to 1500 m from pollution sources. Thirty plots of 2×2 were established in each transect and their vegetation characteristics were measured. Fifteen soil samples were collected and ICP- OES Instrument was used to measure Ni and Pb contents. Translocation Factor, Bio Concentration Factor and Biological Accumulation Coefficient indicators were used to evaluate the potential of 24 plant species from 12 families to absorb heavy metals. Results showed that the concentration of total and exchangeable soil Pb and Ni varied significantly between the various pollution zones. Xanthium spinosum L. ¡ Alhagi camelorum¡ Sinapis arvensis L.¡ Calotropis procera L.¡ Stipagrostis plumosa ¡Avena fatua L and Cynodon dactylon have Hyperaccumulator characteristics for Pb absorption Stipagrostis plumosa¡ Calotropis procera L.¡ Xanthium spinosum L.¡ Centaurea iberica¡ Sinapis arvensis L. ¡ Stipa capensis and Cynodon dactylon were identified as plant species with high accumulating potential for Ni. According to the results, some plant such as Stipagrostis plumosa¡ Calotropis procera L. and Sinapis arvensis L. have high potential for phytoremedation purposes and can be recommended in soil, contaminated soil containing Ni and Pb.
    Keywords: Oil producing regions, Heavy metals, Plants species, Pazanan Gachsaran
  • Elahe Alibabaee Omran, Mehdi Ghorbani, Mohammad Meravi Mohajer Pages 426-438
    Holistic approach in natural resources management means considering environmental, economical, technical and social issues and at the same time sustainability of this resources for future generations. Integrated natural resources management provides managers, decision makers and planners new insights using cooperative approach which depend on systematic and integrated solution solving. Key actors recognition is required for implementation of adaptive co-management of these resources. Therefore; based on social network analysis, it is possible to determine key actors for environmental decisions. In this article, social powers have characterized based on social network analysis approach at local stakeholder's level in Kalak customary bordered area of Kodir village, Mazandaran province. Firstly, natural resources utilizers in the study area have identified based on filed surveys and then trust and collaboration matrices have produced using data from the collected questionnaires. In the next step, Centrality Index has measured and finally geometric position of the actors have specified. The results showed that the centrality index is effective for recognition of actors, who are in a central position and have a key role in co-management of highland rangelands of Kodir village. This research also identifies social powers in Kalak customary bordered area. Natural resources managers and planners could refer to these persons for implementing sustainable management projects.
    Keywords: Social network analysis, Centrality index, Local beneficiarie's network, Social power, Adaptive forest co-management
  • Fatehe Vanaee, Paviz Karami, Hamed Joneydi Jafari, Kamal Nabialahi Pages 439-449
    Limited information about long-term changes in soil organic carbon in meadow ecosystems is available. The aim of this study was to simulate the dynamics of soil organic carbon in meadows to assist managers for better understanding the functionality of these ecosystems. CENTURY model was used to simulate the dynamics of soil organic carbon in Dehgolan meadows in Kurdistan province. Climate, soil and management input data for CENTURY model were collected and the model performance was evaluated. Various management scenarios were considered including forage harvesting, low, moderate and heavy grazing, and modification of meadow into wheat and alfalfa field. The results showed that CENTURY model predicted soil organic carbon with appropriate accuracy level (r2 = 0.84, RMSE RMSE 0.05). The model predicted that soil organic carbon content under Scenario 1 (continuing previous management of the harvested forage) in the period from 2014 to 2100 will be reduced by about 15%. The model predicted that soil organic carbon loss in scenario 2 (low grazing) was estimated as low as 2 percent. Reducing the amount of soil organic carbon content under Scenario 3 (moderate grazing), 4 (high grazing), 5 (cultivation of alfalfa) and 6 (cultivation of wheat) was predicted as 23, 25, 47 and 100 percent respectively. Overall, it can be concluded that different management practices have considerable influence on the soil organic carbon dynamics in meadow ecosystems. Low grazing pressure can be suggested as the best management scenario for maintaining soil organic carbon and functionality in meadow ecosystems.
    Keywords: Modeling, simulation, Rangeland, Land use change, Kurdistan province
  • Farshad Keyvan Behjoo, Mehdi Moameri, Salman Ghanbarnejad Pages 450-464
    Qualitative assessment of rangeland health has been introduced as an appropriate guide for rangeland managers to evaluate the effects of their management practices. This study investigated the efficiency of rangeland health method to assess rangeland functionality in summer rangelands of Subatan- Talesh. The study area has wet-cold climate. Soil and site stability, hydrologic function and biotic integrity of rangelands were evaluated using 17 ecological indicators in reference, long term exclosure (resting from grazing for 10 years) and overgrazed sites. The results showed that soil stability, hydrologic function and biotic integrity were in healthy condition in exclosure site and in unhealthy condition in the overgrazed site. In general, rangeland health model was able to detect functionality status of sites under various management practices. Results indicated that rangeland health was more sensitive to biotic indices compared to other indices. Rill erosion, water flow pattern, gully and wind erosion were identified as the least important rangeland health indicators in the study area. The results of this study can be used as a guideline to adapt range health model.
    Keywords: Rangeland health, Reference area, Long term exclosure, Overgrazing, Talesh
  • Asgar Hosseinzadeh, Ghodratallah Heydari, Hossein Barani, Hassan Zali Pages 465-473
    This study aimed to investigate the effects of beneficiarie's social condition on ecological sustainability of allotments, utilized by Shahsavan nomads in summer rangelands of Sabalan Mountain, Ardabil province. Random sampling method was used to collect data from 58 beneficiaries based on Cochran's formula. The collected social data were age, utilization history, educational status and the number of persons that their expenditures are covered by one beneficiary. Ten indicators were selected to evaluate the ecological sustainability in the study area. According to the results, there was no significant relationship between educational status and sustainability index because the majority of the people (82%) had low or no education background. According to the results, there were significant relationships between family members and experience of herd management with sustainability index (p 0. 01). ANOVA test showed that there were significant differences between the sustainability of range allotments and the utilization history (F= 13.27 and p≤0.001). This study revealed that more range sustainability can be achieved in range allotments with longer utilization history.
    Keywords: Social, Rangeland health, Ecological sustainability, Shahsavan nomads
  • Elnaz Zaki, Mehdi Abedi Pages 474-482
    This study aimed to investigate the effects of beneficiarie's social condition on ecological sustainability of allotments, utilized by Shahsavan nomads in summer rangelands of Sabalan Mountain, Ardabil province. Random sampling method was used to collect data from 58 beneficiaries based on Cochran's formula. The collected social data were age, utilization history, educational status and the number of persons that their expenditures are covered by one beneficiary. Ten indicators were selected to evaluate the ecological sustainability in the study area. According to the results, there was no significant relationship between educational status and sustainability index because the majority of the people (82%) had low or no education background. According to the results, there were significant relationships between family members and experience of herd management with sustainability index (p 0. 01). ANOVA test showed that there were significant differences between the sustainability of range allotments and the utilization history (F= 13.27 and p≤0.001). This study revealed that more range sustainability can be achieved in range allotments with longer utilization history.
    Keywords: Social, Rangeland health, Ecological sustainability, Shahsavan nomads
  • Reza Omidipoor, Pejman Tahmasbi Pages 483-495
    Species abundance distribution models are used to detect plant communities’ structure. The ecological niche of species is related to species abundance distribution. Several niche apportionment models were introduced to reveal the abundance distribution of species in different ecosystems. Ecological niche apportionment models have been presented based on the assumption that species abundance is a ratio of resources (niche) that allocated to a species when it is introduced to a new community. This study aimed to evaluate the applications of RIOUS niche apportionment models including Dominance decay, MacArthur fraction, Power fraction, Random fraction, Random assortment, and Dominance per-emption in highland mountain, cold steppe, and semi-steppe plant communities of Charmahal va Bakhtiyari province. Vegetation data was collected in each site using 60 plots with size of 1 m2, placed along six 100m transects. Data analysis was performed in R software and “nicheApport” package according to Monte-Carlo test. The results showed that both MacArthur fraction and power fraction models were fitted appropriately to the observed frequency of species distribution in different bioclimatic regions. The results of both species abundance model and MacArthur fraction model indicated the high evenness characteristics in the study area. The results suggested that ecological niche models of species abundance provide suitable tools for determining patterns and structure of plant communities, especially in highland mountain and cold Steppe ecosystems.
    Keywords: Ecological niche, Community structure, MacArthur fraction, Power fraction, Evenness