فهرست مطالب

مرتع - سال دوازدهم شماره 4 (پیاپی 48، زمستان 1397)

مجله مرتع
سال دوازدهم شماره 4 (پیاپی 48، زمستان 1397)

  • تاریخ انتشار: 1397/11/22
  • تعداد عناوین: 12
|
  • امیر میرزایی موسی وند، اردوان قربانی* ، محمدعلی زارع چاهوکی، فرشاد کیوان بهجو، کیومرث سفیدی صفحات 380-390
    هدف از این تحقیق بررسی عوامل محیطی موثر بر پراکنش دو گونه Prangos ferulacea Lindl. و Prangos pabularia Lindl. در مراتع استان اردبیل بود. هفت رویشگاه جنس جاشیر شناسایی شد که در سه رویشگاه آن گونه P. ferulacea و در دو رویشگاه گونه P. pabularia حضور داشت. در هر رویشگاه، مکان های نمونه برداری مشخص و در طول 3 ترانسکت 100 متری در 10 پلات چهار مترمربعی تراکم گونه ثبت شد. نمونه خاک از ابتدا، وسط و انتهای هر ترانسکت از عمق 30-0 سانتی متری برداشت شد. در مجاورت هر رویشگاه در مکان های عدم حضور گونه نیز نمونه برداری به شیوه یکسان انجام شد. در مکان های نمونه برداری ارتفاع از سطح دریا، شیب، جهت شیب و در آزمایشگاه برخی خصوصیات خاک نظیر ماده آلی، ازت، فسفر، پتاسیم، اسیدیته، هدایت الکتریکی و بافت تعیین شد. برای بررسی اثر عوامل محیطی بر حضور و عدم حضور دو گونه مورد نظر و مقایسه میانگین خصوصیات اندازه گیری شده به ترتیب از تجزیه واریانس یک طرفه و آزمون توکی استفاده شد. برای تعیین درجه اهمیت متغیرهای اندازه گیری شده در پراکنش این گونه ها، آنالیز تشخیص مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که گونه P. pabularia در مکان های با مقدار فسفر، درصد رس، هدایت الکتریکی، مقدار بارندگی، درصد شن، درصد شیب و اسیدیته خاک بیشتر و گونه P. ferulacea، در مکان های با ارتفاع از سطح دریا بیشتر و مقدار بارندگی و پتاسیم خاک کمتر سازگاری بهتری دارند. با توجه به نتایج حاصل از آنالیز تشخیص، عوامل هدایت الکتریکی، ماده آلی، پتاسیم، ارتفاع از سطح دریا، شیب، جهت شیب، درصد سیلت و رس، بارندگی و دما در تمایز مکان ها و انتشار گونه های مورد مطالعه موثر هستند. بر اساس نتایج می توان در پیشنهاد گونه ها برای مدیریت، اصلاح و احیاء مراتع به طور مناسب تری تصمیم گیری نمود.
    کلیدواژگان: عوامل محیطی، پراکنش گونه ها، آنالیز تشخیص، Prangos ferulacea Lindl، _ Prangos pabularia Lindl، _ استان اردبیل
  • لیلا عوض پور، مهدی قربانی، رضا عرفانزاده * صفحات 391-400
    امروزه در میان نیروهای قدرتمند حاکم بر منابع طبیعی از جمله مراتع، مشارکت یکی از عوامل حیات بخش و پویایی در این منابع است که با ایجاد ارتباطات شبکه ای بین بهره برداران مرتع و با استفاده از فکر و عمل جمعی سبب می شود تا مرتع حرکت مطلوبی را از وضع موجود به وضع مطلوب طی نماید. با توجه به اینکه وجود سرمایه اجتماعی بالا در بین افراد منجر به مشارکت بیشتر آنان و موفقیت طرح های مشارکتی خواهد گردید، در این تحقیق تحلیل خصوصیات ساختاری سرمایه اجتماعی در بین 28 بهره بردار مرتع در سامان عرفی نردین در شهرستان میامی استان سمنان صورت گرفته است. روش تحقیق در این مطالعه، تحلیل شبکه است که با تاکید بر پیوندهای اعتماد خاص (درون گروهی) و مشارکت در فعالیت های مرتعداری و محاسبه شاخص های سطح کلان شبکه بهره برداران مرتع انجام گرفته است. نتایج حاکی از آن است که میزان سرمایه اجتماعی در بین بهره برداران در حد متوسط است. پایداری روابط و تعادل شبکه نیز ضعیف و پیوندهای اعتماد و مشارکت در بین افراد در حد مطلوبی نهادینه نشده است. همچنین سرعت پایین گردش پیوند اعتماد و مشارکت و عدم اتحاد در بین بهره برداران از دیگر چالش های مهم در ساماندهی مدیریت مشارکتی مرتع در این منطقه است. بر اساس نتایج به دست آمده می توان استدلال نمود که تقویت هرچه بیشتر سرمایه اجتماعی ضمن اعتمادسازی در شبکه و ایجاد تمایل بهره برداران این سامان عرفی برای مشارکت در فعالیت های مرتعداری لازم می باشد تا از این طریق بتوان به موفقیت در زمینه مدیریت مشارکتی مرتع دست یافت.
    کلیدواژگان: مدیریت مشارکتی مرتع، اعتماد، سرمایه اجتماعی، تحلیل شبکه، روستای نردین
  • مرتضی صابری* ، وحید کریمیان صفحات 401-410
    در این مطالعه به بررسی اثرات محرک های شیمیایی بر بهبود جوانه زنی و حمایت گونه Datura Stramonium تحت تنش با ترکیبات آللوپاتیک در شرایط کنترل شده آزمایشگاهی پرداخته شد. تیمارها شامل پیش تیمار بذر با جیبرلیک اسید (250، 500 و 1000 پی پی ام) و سالیسیلیک اسید (100، 200 و 300 میلی گرم در لیتر) و 5 غلظت (0، 5، 25، 50 و 75 میلی گرم در لیتر) از ترکیبات آللوپاتیک Eucalyptus camaldulensis بود که به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملا تصادفی در چهار تکرار اجرا گردید. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت ترکیبات آللوپاتیک کاهش درصد و سرعت جوانه زنی و اجزاء مختلف گیاهچه برای بذر پرایم و غیر پرایم معنی داری بود (p<0. 01). اما میزان کاهش در بذر پرایم شده به مراتب کمتر از بذر غیر پرایم بود. به طوریکه به طور متوسط پیش تیمار بذر در گونه مورد مطالعه توانست درصد و سرعت جوانه زنی و رشد اولیه گیاهچه ها را بهبود بخشد. به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که پاسخ این گونه به پیش تیمار بذر با سالیسیلیک اسید (100 mg/l) و جیبرلیک اسید (500 ppm) مثبت بوده به طوریکه می توان با تکنیک پیش تیمار بذر با تیمارهای فوق قبل از کاشت اثرات سوء ترکیبات آللوپاتیک Eucalyptus camaldulensis را در مرحله جوانه زنی و استقرار از طریق افزایش سرعت جوانه زنی و رشد گیاهچه به طور معنی داری کاهش داد.
    کلیدواژگان: آللوپاتی، Eucalyptus camaldulensis، جوانه زنی، محرک های شیمیایی، Datura Stramonium
  • اکرم سهرابی شیخ ویسی، جمشید قربانی* ، قدرت الله حیدری، شفق رستگار صفحات 411-425
    با ارزیابی و پایش پروژه های احیای مراتع می توان مسیر تغییرات پوشش گیاهی و میزان موفقیت پروژه را تعیین کرد. در این تحقیق اثر کپه کاری با گونه جاشیر (Prangos ferulacea) در دو زمان مختلف بر ترکیب پوشش گیاهی، غنا و تنوع گونه ای در مراتع منطقه دالورا و کلواری در استان چهار محال و بختیاری مورد بررسی قرار گرفت. پوشش گیاهی در مرتع شاهد، و مراتع کپه کاری شده با جاشیر در سال 1386 و 1390 مطالعه شد. درصد پوشش گونه های گیاهی و نیز تولید و تراکم گونه جاشیر در پلات ها برآورد گردید. نتایج نشان داد که تراکم و درصد تاج پوشش گیاه جاشیر در توده کپه کاری شده در سال 1386 به طور معنی داری بیشتر از کپه کاری سال 1390 بوده است. میزان زیتوده این گیاه شش سال پس از کپه کاری (سال 1386) دو برابر زیتوده آن در دو سال پس از کپه کاری (سال 1390) بوده است. از تعداد 71 گونه گیاهی ثبت شده تعداد 39 گونه گیاهی بین مناطق کپه کاری و مرتع مجاور مشترک بودند. 14 گونه گیاهی به طور معنی داری درصد تاج پوشش کمتری در مناطق کپه کاری داشتند. گونه های Chardinia orientalis، Hordeum bulbosum، Taeniatherum crinitum و Tragopogon longirostris در دو سال نخست کپه کاری افزایش معنی داری داشته اما با گذشت زمان کپه کاری کاهش معنی داری داشتند. درصد تاج پوشش گندمیان نیز در مناطق کپه کاری جاشیر به طور معنی داری کاهش یافت که شش سال پس از کپه کاری جاشیر این کاهش حدود 80 درصد بوده است. همه گیاهان یکساله مرتع شاهد در مناطق کپه کاری نیز حضور داشته اما به واسطه پوشش متراکم جاشیر درصد تاج پوشش آنها کاهش معنی داری داشت. با گذشت زمان از انجام کپه کاری کاهش مقادیر شاخص های تنوع و غنای گونه ای مشاهده شد و کمترین این شاخص ها در کپه کاری 1386 بوده است. شاخص های تنوع و غنا با درصد تاج پوشش گیاه جاشیر همبستگی منفی معنی دار داشتند. نتایج این تحقیق نشان داد هدف پروژه از نظر تولید علوفه برآورده شده اما اثرات آن بر پوشش گیاهی می تواند با گذشت زمان از کشت این گیاه متفاوت باشد.
    کلیدواژگان: تخریب، تجدید حیات پوشش گیاهی، تنوع و غنا، گروه های کارکردی
  • آذین زارعی *، اسماعیل اسدی، عطاله ابراهیمی، محمد جعفری، آرش ملکیان صفحات 426-436
    تغییر اقلیم دارای پیامدها و اثراتی در بروز پدیده گرمایش جهانی، کاهش تولیدات کشاورزی، تغییر در تنوع و پوشش گیاهی مراتع، تغییر سطح آب های زیرزمینی، بروز مشکلات اجتماعی و اقتصادی و… است. با توجه به پیامدهای تغییر اقلیم، شناخت این پدیده به منظور داشتن استراتژی های خاص برای کاهش اثرات آن مسئله مهمی می باشد. جهت بررسی اثر سناریوهای مختلف تغییر اقلیم در استان چهارمحال و بختیاری از مدل گردش عمومی جوCanESM2 تحت سه سناریوی rcp26, rcp45, rcp85 برای متغیرهای اقلیمی دما و بارندگی در ایستگاه سینوپتیک کوهرنگ استفاده شد. نتایج بیانگر روند افزایشی میانگین دمای روزانه در ماه های اکتبر تا مارچ و روند کاهشی در ماه های آپریل تا سپتامبر در هر سه سناریو می باشد. به صورتی که در فصل بهار و تابستان کاهش دما و در فصل زمستان و پاییز افزایش دما به چشم می خورد. متوسط دمای در مقیاس سالانه تحت هر سه سناریو بین 6/1 تا 8/1 درجه سانتی گراد افزایش خواهد یافت. با افزایش دمای فصل زمستان ریزش های جوی از حالت برف به باران تغییر شکل می دهد که این امر باعث عدم ذخیره برف برای ماه های گرم تر سال و جاری شدن سیلاب خواهد شد، از طرفی کاهش دما در فصل بهار سبب به تاخیر افتادن گلدهی و رشد گیاهان مرتعی می شود، این در حالی است که دامداران، دام های خود را از مراتع قشلاقی (زمستانی) به مراتع بهاری در این مناطق برده اند ولی هنوز گیاهان مرتعی به علت سرما به رشد لازم نرسیده اند و به علاوه مرتع کاملا خیس است. نتایج تغییرات مجموع بارندگی روزانه تحت سه سناریوی مورد مطالعه، نشان دهنده افزایش بارندگی در فصول بهار و تابستان و کاهش بارندگی در فصل زمستان می باشد. همچنین، همبستگی داده های مشاهداتی و کالیبره شده برای دما و بارندگی در در دوره 2000-1961 ، به ترتیب 984/0 و 97/0 می باشد. با توجه به اثرات تغییرات دما و بارش بر تولید و ترکیب گیاهی مراتع، توجه به اثرات تغییرات اقلیمی در طرح های اصلاح و توسعه مرتع برای سیاست گذاران و بهره برداران ضروری می باشد.
    کلیدواژگان: تغییراقلیم، مدل گردش عمومی جوCanESM2، سناریوهای اقلیمی، مراتع استان چهارمحال و بختیاری
  • مجتبی دولت کردستانی، منصور تقوایی، نادر آدمی پور* صفحات 437-451
    شوری یکی از مهمترین عوامل محیطی محدود کننده رشد و تولید در گیاهان در سراسر جهان محسوب می شود. شناسایی و به به کار بردن ترکیباتی که بتوانند تحمل گیاهان را به تنش های محیطی مانند شوری افزایش دهند از نظر تئوری و عملی حائز اهمیت است. به منظور بررسی اثر اسپرمیدین بر برخی ویژگی های مورفولوژیک و فیزیولوژیک نهال های استبرق تحت تنش شوری، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی شامل پنج سطح شوری (0، 5، 10، 15 و 20 دسی زیمنس بر متر) و سه سطح اسپرمیدین (0، 1 و 2 میلی مولار) در چهار تکرار در گلخانه انجام شد. نتایج نشان داد که افزایش سطح شوری تا 15 (dS/m) سبب کاهش وزن تر و خشک نهال و ریشه، سطح برگ، درصد زنده مانی و محتوای کلروفیل شد و نهال ها در شوری سطح 20 (dS/m) خشک شده و از بین رفتند. افزایش سطح شوری سبب افزایش محتوای پرولین شد همچنین افزایش شوری تا سطح 10 (dS/m) موجب افزایش فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز، پراکسیداز، کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز شد اما در شوری 15 (dS/m) فعالیت این آنزیم ها روند کاهشی نشان دادند. استفاده از اسپرمیدین به طور معنی داری سبب بهبود وزن تر و خشک نهال و ریشه، سطح برگ و افزایش فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان تحت تنش شوری شد. بهترین تیمار اسپرمیدین جهت کاهش اثرات مخرب شوری در تیمار 2 میلی مولار مشاهده شد.
    کلیدواژگان: آنتی اکسیدان، پرولین، پلی آمین، شوری، کلروفیل
  • سید مهرداد کاظمی، حمیدرضا کریم زاده* ، مصطفی ترکش اصفهانی، حسین بشری صفحات 452-463
    اندازه گیری تنوع گونه ای برای حفاظت، ارزیابی و پایش پوشش گیاهی در اکوسیستم های مرتعی ضروری است. در این مطالعه، اثر قرق 33 ساله و چرای مدیریت شده بر تنوع گونه ای در منطقه حنا واقع در شهرستان سمیرم اصفهان مورد بررسی قرار گرفت. شش ترانسکت به طول 100 متر در هر منطقه مستقر گردید. در راستای هر ترانسکت، 10 پلات 2 مترمربعی مستقر و میزان تاج پوشش، تراکم و فهرست گونه های گیاهی موجود ثبت شد. با استفاده از نرم افزار Past شاخص های تنوع، غنا و یکنواختی و نیز روش های پارامتریک (منحنی وفور رتبه ای) در دو منطقه محاسبه گردید. شاخص های پوشش گیاهی در دو منطقه با استفاده از آزمون تی مستقل مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که میزان تنوع، غنا و یکنواختی در منطقه چرای مدیریت شده بیشتر از منطقه قرق بود ولی بین شاخص های یکنواختی و تنوع گونه ای به جز شاخص تنوع هیل N1 تفاوت آماری معنی داری مشاهده نشد. بین شاخص های غنای گونه ای، در سطح اطمینان 5 درصد اختلاف معنی داری بین دو منطقه وجود دارد. همچنین منطقه قرق از هیچ یک از مدل های وفور - رتبه ای (لوگ نرمال، عصای شکسته، سری لگاریتمی و سری هندسی) تبعیت نمی کند که نشان دهنده جامعه ناپایدار و شکننده می باشد، در حالی که منطقه چرای مدیریت شده از مدل های عصای شکسته و لوگ نرمال که نشان دهنده جوامع پایدار و با ثبات است، تبعیت می کند. ارتباط گونه ها با عامل مدیریت و شاخص های معنی دار شده تنوع، به وسیله روش رج بندی تطبیقی متعارفی CCA)) بررسی گردید. نتایج رج بندی نشان داد که دو منطقه از نظر عامل مدیریت، پوشش گیاهی و تنوع گونه ای به خوبی از یکدیگر قابل تفکیک می باشند و شاخص های غنای منهینگ، مارگالف و تنوع هیل N1، حاکی از افزایش غنا و تنوع گونه ای در منطقه چرای مدیریت شده بود. به طورکلی این مطالعه نشان داد که چرای مدیریت شده و استفاده از سیستم های چرایی در مراتع نیمه استپی، بهتر از قرق بلندمدت در افزایش تنوع گونه ای و سلامت اکوسیستم می تواند تاثیر بگذارد.
    کلیدواژگان: قرق، تنوع گونه ای، یکنواختی، غنا، منحنی وفور رتبه ای، تطبیقی متعارفی
  • یدالله بستان، احمد فتاحی اردکانی، مجید صادقی نیا *، مسعود فهرستی ثانی صفحات 464-480
    در مطالعات انجام شده توجه کمی به مبحث ارزش اقتصادی کارکردهای حفاظت آب و خاک به وسیله اکوسیستم های مرتعی شده است. ارزش گذاری کارکردهای اکوسیستم های مرتعی شرایطی را فراهم می آورد تا از بی ارزش قلمداد کردن این اراضی جلوگیری کرد. از این رو هدف از مطالعه حاضر برآورد ارزش اقتصادی اکوسیستم مرتعی شیخ موسی در قالب ارزش حفاظت آب و خاک است. در ابتدا خدمات مورد نظر در اکوسیستم شناسایی و سپس با استفاده از روش های اقتصاد مهندسی، تورک، جاستین و PSIAC میزان آب ذخیره شده و خاک فرسایش یافته، بدست آمد. در ادامه برای برآورد ارزش اقتصادی خدمات مورد نظر از روش هزینه جایگزین استفاده شد. نتایج نشان داد ارزش خدمت حفاظت آب (از جنبه ارزش بالقوه) و ارزش حفاظت خاک توسط اکوسیستم مرتعی شیخ موسی به ترتیب بالغ بر 9570 میلیون ریال (75/234968 دلار) و 5132 میلیون ریال (3/126004 دلار) و برای هر هکتار نیز به ترتیب معادل 919600 ریال (5/22 دلار) و 6/493145 ریال (1/12 دلار) است. ارزش به دست آمده حداقل ارزشی است که برای خدمت مورد نظر محاسبه شده است. در نتیجه بهتر است مدیران و مسئولان به خدمات اکوسیستم های طبیعی و نیمه طبیعی به ویژه مراتع در حوزه حفاظت آب و خاک در راستای تهیه آب های شرب و کشاورزی پایدار اهمیت بیشتری دهند.
    کلیدواژگان: ارزش حفاظت آب و خاک، خدمات اکوسیستم مرتعی، هزینه جایگزین
  • مرتضی مفیدی چلان *، جواد معتمدی، احمد علیجانپور، محمد فیاض، ابوالفضل محسنی صفحات 481-492
    با توجه به بازدهی پائین و عدم صرفه اقتصادی دامداری های سنتی وابسته به مرتع؛ ایجاد دامداری های صنعتی با پرورش دام های سنگین، ازجمله راهکارهای پیشنهادی برای کاهش فشار دام سبک خارج از ظرفیت چرا، در مراتع معرفی شده است. از این رو در پژوهش حاضر، به تحلیل اقتصادی دامداری های صنعتی و سنتی وابسته به مراتع در شهرستان مراغه پرداخته شد. جامعه آماری، واحدهای دامداری صنعتی و سنتی شهرستان مراغه بوده و با استفاده از روش خوشه ایدو مرحله ای 21 پرسشنامه تکمیل گردید. برای برآورد تابع تولید از تابع تولید کاب- داگلاس استفاده شد. با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها؛ کارایی فنی با بازده ثابت نسبت به مقیاس و کارایی فنی با بازده متغیر نسبت به مقیاس محاسبه گردید. نتایج نشان داد؛ میانگین کارایی در دامداری های صنعتی، کوچک روستایی و سنتی به ترتیب؛ 705/0، 541/0 و 511/0 می باشد. در مجموع از 21 واحد دامداری مورد پژوهش، 57 درصد آنها ناکارایی مقیاس دارند که می توانند با تغییر مقیاس، کارایی بیشتری داشته باشند. تحلیل نتایج نشان داد دامداری های سنتی، به دلیل عدم اصلاح نژاد دام ها، نبود جایگاه مناسب برای نگهداری دام، عدم آگاهی دامداران از اصول علمی تغذیه و وجود بیماری های مشترک و واگیر دامی، نسبت به دامداری های صنعتی از کارایی کمتری برخوردار می باشند. برای رسیدن به سودآوری اقتصادی مطلوب و کاهش فشار دام بر مراتع، ایجاد دامداری های صنعتی با رعایت اصول فنی و تا حد توان جایگزین کردن دام های اصیل و اقتصادی بجای دام های بومی کم بازده و فاقد ارزش اقتصادی و دام سبک وابسته به مرتع، پیشنهاد می شود. اگرچه مقایسه دامداری های سنتی و صنعتی نشان داد هر دو نظام از قابلیت، توانمندی و محدودیت هایی برخوردارند. لذا رهیافت پایدار، طراحی یک نظام دامداری با استفاده از توانمندی ها و قابلیت های هر دو نظام و رفع محدودیت های آنها می باشد.
    کلیدواژگان: دامداری سنتی، دامداری صنعتی، تحلیل اقتصادی، کارایی فنی، تابع تولید کاب داگلاس
  • محمدرحیم فروزه *، سیده زهره میردیلمی صفحات 493-506
    با توجه به توانمندی های طبیعی استان گلستان برای تولید گیاهان دارویی، می توان با آشنا کردن هر چه بیشتر جوامع محلی با گیاهان دارویی و خواص درمانی آنها، زمینه را حداقل برای گسترش بازار داخلی فراهم کرد. در تحقیق حاضر سعی بر آن است که خواص و نحوه استفاده محلی گیاهان دارویی مراتع چهارباغ و کسب و کارهای مرتبط با آن بررسی شود. پس از شناسایی مهم ترین گیاهان دارویی با پرسش از جوامع محلی، کسب و کارهای مرتبط با گیاهان دارویی با نظرسنجی از صاحب نظران گیاهان دارویی و کارشناسان منابع طبیعی به تعداد 65 نفر به روش نمونه گیری هدفمند اولویت بندی شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه های باز و مصاحبه است. سوالات مورد نیاز از طریق مطالعات اکتشافی و رویکرد تحلیل محتوا در دو سطح به صورت سلسله مراتبی تدوین و ملاک عمل قرار داده شد. روایی پرسشنامه براساس نظر جمعی از صاحب نظران و استادان مجرب و پایایی آن بر اساس محاسبه آزمون آلفای کرونباخ در محیط نرم افزار SPSS23 انجام شد. از طریق فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) بر اساس وزن دهی، کسب و کارهای گیاهان دارویی در محیط نرم افزار EXPERT CHOICE اولویت بندی شد. امتیازدهی به هر یک از سوالات پرسشنامه در هر سطح در قالب مقیاس طیفی لیکرت انجام شد. تعداد 9 گونه مهم دارویی شناسایی شد و مهم ترین کسب و کار در سطح اول، تولیدی-خدماتی (با وزن نسبی 416/0) و فرآوری اولیه (با وزن نسبی 231/0) است. سایر کسب و کارهای مهم به ترتیب عبارتند از بازاریابی (با وزن نسبی 270/0) ، کاشت (با وزن نسبی 200/0) ، پودر، بسته بندی (با وزن نسبی 282/0) و تولید دمنوش (با وزن نسبی 252/0) معرفی شد. با توجه به امکان پذیری و ضرورت بالای کارگاه های عرق گیری، بسته بندی و خشک کردن گیاهان دارویی از قبیل پونه و آویشن در منطقه، پیشنهاد می شود نسبت به آموزش و ترویج کشت آن اقدام شود. همچنین با توجه به اهمیت چندمنظوره بودن طرح های مرتعداری در راستای معیشت پایدار، توصیه می شود بهره برداران مراتع در اراضی دارای قابلیت تولید گیاهان دارویی و با رعایت ضوابط و شرایط، اقدام به پرورش آنها نمایند.
    کلیدواژگان: گیاهان دارویی، بازاریابی، خدماتی-تولیدی، چهارباغ
  • مهدی معمری * صفحات 507-518
    هدف از انجام این مطالعه، بررسی تاثیر کمپوست زباله شهری و نانوذرات سیلیسیم بر فاکتورهای رشد گونه مرتعی Secale montanum در محیط گلخانه ای بود. این آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تکرار انجام شد. فاکتورهای آزمایش شامل کمپوست زباله شهری در 3 سطح (0، 1 و 2 درصد وزنی) و نانوذرات سیلیس در 3 سطح یا غلظت (0، 250 و 500 میلی گرم بر کیلوگرم) بودند. خاک مورد نیاز برای کشت گلخانه ای از رویشگاه طبیعی گیاه S. montanum جمع آوری شد. بعد از آماده سازی گلدان ها 20 عدد از بذر چاودار در هر یک از گلدان ها کشت شد. پس از گذشت 5 ماه از استقرار گیاه، برداشت انجام شد و برخی از خصوصیات مورفولوژیکی مانند طول ساقه، حجم ریشه، سطح ریشه و مولفه های عملکردی مانند زیست توده خشک شاخساره، زیست توده خشک ریشه و زیست توده کل گیاه اندازه گیری شد. برای مطالعه اثر تیمارها بر خصوصیات رشد چاودار کوهی از تجزیه واریانس یک طرفه و برای مقایسه میانگین ها از آزمون توکی در نرم افزار SPSSVer22 استفاده شد. نتایج نشان داد که از خصوصیات مورفولوژیکی گیاه، سطح ریشه و حجم ریشه تحت تیمار کمپوست 2 درصد، به ترتیب 35/13 سانتی مترمربع و 8/6 سانتی متر مکعب بیشتر از تیمار شاهد بودند. همچنین از مولفه های عملکردی گیاه، وزن خشک ریشه، وزن خشک شاخساره و وزن خشک کل گیاه در تیمار کمپوست 2 درصد، به ترتیب 4/6، 7 و 46/13 گرم بیشتر از تیمار شاهد بودند. به طورکلی نتایج نشان داد که از بین تیمارهای مورد استفاده، کمپوست زباله شهری 2 درصد اثر مثبتی بر خصوصیات رشد و عملکرد گیاه S. montanum داشت. بنابراین می توان در عملیات اصلاح مرتع، ایجاد مراتع دست کاشت و علوفه کاری در دیمزارهای کم بازده و رهاشده به منظور کاهش فشار به مراتع، از کمپوست در سطح 2 درصد برای بهبود استقرار و افزایش عملکرد این گیاه استفاده نمود.
    کلیدواژگان: تسهیل گر رشد، کمپوست، نانوسیلیس، چراگاه، Secale montanum
  • الهام فخیمی ابرقویی، حسین ارزانی*، مهدی سلطانی گرد فرامرزی صفحات 519-531
    تولید علوفه (ذی توده هوایی قابل استفاده برای چرای دام) یکی از مهم ترین عوامل موثر بر ظرفیت چراست که متاثر از نوسانات آب و هوایی است. استفاده از داده های اقلیمی یک روش آسان و کم هزینه در برآورد تولید علوفه می باشد. در این تحقیق به منظور بررسی کارایی مدل های آماری در برآورد تولید درازمدت مرتع و یافتن ارتباط بین تولید گونه های غالب و مورد تعلیف دام با متغیرهای اقلیمی (بارندگی، دما، رطوبت، تبخیر و تعرق واقعی و…) ، در یک دوره آماری ده ساله (از سال 82 تا 92) ، مدل تعادل آب و اقلیم به روش FAO56 (با استفاده از نرم افزار Cropwat 8) و مدل آماری رگرسیون (ساده و چندگانه) در مراتع استپی حوزه شیرکوه مورد استفاده قرار گرفت. ارزیابی مدل برآوردی نشان داد که دقیق ترین مدل در منطقه مدل براورد تبخیر و تعرق واقعی با استفاده از نرم افزار Cropwat 8 می باشد. با توجه به محاسبه تبخیر و تعرق واقعی در دوره ده ساله ترسالی و خشک سالی مدل برآورد تولید علوفه مرتع تعیین شد (Y=1. 69ETact+257. 91) و بر این اساس تولید علوفه 90/369 کیلوگرم بر هکتار برآورد گردید. بنابراین می توان بیان داشت که تبخیر و تعرق واقعی به عنوان عملکرد اقلیمی یکی از فاکتورهای اساسی در بهبود کارایی مصرف آب است. این شاخص اقلیمی می تواند در مدل های مختلف برآورد بلندمدت تولید علوفه با توجه به بروز خشک سالی و ترسالی به منظور تعیین ظرفیت چرای دام در مرتع و توسعه صنعت بیمه جایگزین روش های معمول با براورد یک سال تولید گردد.
    کلیدواژگان: تبخیر و تعرق واقعی، شاخص اقلیمی، روش FAO، تولید دراز مدت