فهرست مطالب

ادب پژوهی - پیاپی 22 (زمستان 1391)

فصلنامه ادب پژوهی
پیاپی 22 (زمستان 1391)

  • تاریخ انتشار: 1391/12/22
  • تعداد عناوین: 7
|
  • سیامک نادری، حسن لی کاووس صفحات 9-32
    کانون توجه این مقاله، ترکیب ویژه‎ای از مرگ‎اندیشی و فرهنگ‎شناسی در آثار داستانی صادق هدایت ا‎ست. بازپردازی شیوه های مختلف تدفین و سازه های گورستانی، به یاری دانش باستان شناسی و مردم شناسی و برحسب فرهنگ، تمدن، سنن، آیین‎ها و مناسک مختلف، نشان دهنده درنگ شایسته او در این‎گونه باورهاست. هدایت در داستان پدران آدم، روایتگر مرگ یک انسان میمون و در داستان‎های تاریک‎خانه، بوف کور، تخت ابونصر، آفرینگان و آخرین لبخند، به ترتیب، روایتگر مرگ انسان عهد سنگ، عهود فلزات و آهن و دوران‎های پس از آن، ازجمله زمانه پادشاهان کیانی و نیز دوران معاصر است. این روند حتی تا دوران نادیده بشر هزاران سال بعد نیز ادامه می‎یابد. بر پایه این پژوهش شاید بتوان از نظمی تسلسل یافته در داستان‎های صادق‎ هدایت سخن گفت که رویکردی تاریخ‎مدار را دنبال می‎کند.
  • نسرین شکیبی ممتاز، مریم حسینی صفحات 33-63
    قصه های عامیانه همچون اسطوره ها و داستان های رمزی قابلیت زیادی برای رمزگشایی دارند. حاتم نامه ها که در حدود قرن دهم و یازدهم در ایران رواج داشته اند نیز از قصه های عامیانه اند و بخشی از آنها، روایت «حمام بادگرد» است که گذر قهرمان را از دهلیز حمام و ورود وی به دنیای ناخودآگاهی، در بر می گیرد. در این جستار این روایت با رویکردی روان شناختی- اسطوره شناختی و از نظرگاه جوزف کمپبل و کارل گوستاو یونگ تحلیل شده است. حاتم در این داستان برای درک خویشتن، تمامی مراحل سلوک آیینی را با شناخت آنیما، قبول دعوت او برای سفر به ناخودآگاه، دریافت راهنمایی های پیر خرد و مبارزه با جنبه های متعدد سایه خود طی می کند و با خروج نمادین از حمام بادگرد، مراحل تشرف را می گذراند و با گذر از آب به تولد دوباره می رسد. وی پس از رسیدن به بیابان ناخودآگاهی، با نابودی طوطی سخنگوی درون (عقل منفعت طلب)، الماس درون خویش را می رهاند.
  • جهاندوست سبزعلی پور، محمد اصغرزاده، حسین اسکندری صفحات 65-95
    تصویرسازی طیفی از معانی را از صورت سازی های شاعرانه تا عکس و فیلم در بر می گیرد. تکنیک های سینمایی امکان بازنمایی عینی طبیعت و روایت را به هنرمند امروزی می بخشد. لازمه تصویرگری، در بدو امر، نگاهی زیبا و دقیق به طبیعت و وقایع است که در آثار ادیبان قرون گذشته نیز دیده می شود. در توصیفات و روایت های آنها ظرافت هایی هست که سینماگر امروزی با استفاده از دوربین فیلمبرداری قادر به بهره برداری عینی از آنهاست. این تحقیق بر بخش هایی از متن تاریخ بیهقی تمرکز می کند که غنای دراماتیک و بصری بیشتری دارند. بعد از ذکر کلیاتی درباره تصویر در تاریخ بیهقی، تکنیک های سینمایی معرفی، و هنر بیهقی در هر مورد نشان داده می شود. در پایان هر بخش نیز صحنه هایی از فیلم های معروف جهان به عنوان شاهد، با صحنه هایی از تاریخ بیهقی مقایسه می شود.
  • لیلا پژوهنده صفحات 97-124
    این مقاله با بررسی جایگاه خدا، انسان و عشق به عنوان بنیادیترین مفاهیم جهاننگری مولوی با اشاره ای به تاریخ قدسی نخستین تجربه دیدار خدا و انسان و پرسشگری های دوران تاریخی معاصر در این باب آغاز می شود و موضوعهایی چون ماهیت، آغازگری و ابتکار عمل، جایگاه شوق و محبت الهی و کارکرد و نقش شفقت و مهرورزی انسانی در رابطه خدا و انسان به شیوه ای تحلیلی دنبال میگردد. جستجوی دو جانبه خدا و انسان برای نزدیکی به یکدیگر و آغازگری رابطه از سوی خداوند، تقدم اراده خداوند بر خواست آدمی، اشاره به محبت متقابل خدا و انسان و خاستگاه الهی عشق و همچنین نقش و کارکرد شفقت انسانی جهت برقراری ارتباط با خداوند، اجابت دعا، بخشایش الهی و مصونیت از قهر الهی ازجمله نتایج حاصل از این پژوهش است.
  • محسن نوبخت صفحات 125-154
    نشانه شناسی به مثابه نظریه ای ادبی در چند دهه آخر قرن بیستم توجهات زیادی را به خود جلب کرده و در برنامه های درسی و نظریه انتقادی جایگاه ویژه ای یافته است. پژوهش حاضر نیز در پی آن است تا رویکردی نشانه شناختی را در تحلیل داستان کوتاه «داش آگل» از صادق هدایت به کار گیرد. هدف ما خوانش متن با استفاده از عناصر موجود در آن، برای دست یابی به معناهای آشکار و پنهان متن است. در این راه از کوچک ترین عناصر موجود در متن تا بزرگ ترین آن بهره می گیریم، زیرا معنا چیزی انتزاعی و فضایی است و زمانی می تواند صورتی عینی یابد که به لفظ درآید. تحقق این عینیت هم در گرو عناصر زبانی است: آوا، واژه، گروه، جمله و در نهایت متن. یافته ها حاکی از آن است که فضای عمومی داستان با زبان متن همراه است و سازوکارهای زبانی در راستای القای معنای موردنظر عمل می کنند.
  • پارسا یعقوبی جنبه سرایی، معصومه منتشلو صفحات 155-171
    داستان های پسامدرن معمولا با بحث هایی بازیگوشانه درباره خود زبان و کنش داستان نویسی درصدد سلب اقتدار از «فراروایت» هستند. فراروایت نظامی دلالتی- معرفتی است که مدعی کشف معنای نهایی یا درک حقیقت است و می کوشد سلطه خود را بر ساختار دلالتی همه متون از جمله ادبیات بگستراند. ادبیات پسامدرن برای مقابله با این سلطه، هر گونه نظمی را که مایه قوام فراروایت هاست، در تمامی سطوح متن از جمله سطح دیداری به بازی می گیرد. در کنار بازی های نامتعارف سطح لفظی یا معنایی، هنجارشکنی های سطح دیداری این متون آن قدر زیاد است که می توان آنها را جزء ویژگی های سبکی به حساب آورد. یکی از اشکال هنجارشکنی که کاربرد خودآگاهانه آن خواننده را دچار تعلیق می کند، کاربرد نامتعارف علائم ویرایشی است. در این مقاله، هنجارشکنی های علائم ویرایشی در داستان های پسامدرن فارسی، با تاکید بر آثار بیست و شش تن از نویسندگان دهه های هفتاد و هشتاد بررسی می شود.
  • محسن بتلاب اکبرآبادی، کیشه خاله محرم رضایتی صفحات 173-195
    رودباری از گویش های ایرانی جنوب غربی است که در جنوب استان کرمان در شهرستان های رودبار، کهنوج، منوجان، قلعه گنج، جیرفت، عنبرآباد و همچنین برخی از مناطق استان هرمزگان رایج است و گونه های مختلفی دارد. در این مقاله به معرفی وندهای فعال گونه کهنوجی و توصیف و طبقه بندی آنها در دو زیرگروه اشتقاقی و تصریفی، به مقایسه آنها با زبان فارسی معیار پرداخته ایم. براساس داده های این پژوهش، هرچند بسیاری از وندهای کهنوجی با زبان فارسی رسمی مشترک است، با این حال، برخی از وندهای این گویش یا در زبان فارسی وجود ندارند و یا از بین رفته اند. بنابراین ریشه آنها را باید در زبان فارسی دری یا میانه دنبال کرد. از آنجا که تاکنون تحقیق مستقلی در زمینه معرفی وندهای این گویش صورت نگرفته است، توصیف و شناسایی آنها می تواند امکانات این گویش را در حوزه واژه سازی، بیش از پیش برای پژوهشگران علاقه مند مشخص سازد.
|
  • Pages 9-32
    This article focuses on mortalism and culturalogy in Sādegh Hedāyat’s fictions. The very depicting of the different ways of burial and the cemetric rites in his works - which are accomplished by benefiting from the knowledge of archeology, anthropology, and the different beliefs and cults - indicate that Hedāyat has hesitated on these beliefs. In Adam’s Ancestors, Hedāyat narrates the death of a human-monkey, and in Darkroom, Abunasr’s Throne, Afarinegan, and The Last Smile, he gives a narration of man’s death, respectively in Stone age, Iron age, and the later ages such as those of Kiāni Kings and contemporary period. This trend goes on even up to thousand years after our time which might imply a chronological order in Hedāyat’s fictions
  • Pages 33-63
    Folk tales, similar to myths and mystic tales, are very rich for their capacities to be deciphered. The stories known as Hātem Nāme are among the folktales, and one of which called Hammām-e Bādgard (Ventilated Bath) is studied in this article following the combined psychological- mythological perspective of Jung and Campbell. This story narrates the mystic journey of the protagonist, Hātem. He goes through all stages of the ritual conduct starting with accepting of anima and entering to the World of Unconsciousness, being instructed by the Wise Old Man, struggling with the different aspects of his Shadow, and finally going out of the bath, taking the steps of Initiation, crossing the Water and being reborn and reaching the Unconscious Abyss to kill his Inside Parrot, which is a symbol for Utilitarian mind and discovering one’s Substantial gem.
  • Pages 65-95
    Imagery has a vast function whose examples can be seen in poetry, photography and movie. Cinematic techniques make it possible to objectively represent natural scenes, because the precondition for making any image is an exact look on natural beauties. This ability could be seen in literary works of the past. The present article is concerned with a literary narration of Iran History called Tārikh-e Beyhaghi and concentrates on some parts of the book which are dramatically and visually rich. The study aims at introducing the cinematic techniques used in this book through verifying them by instances from the world famous movies.
  • Pages 97-124
    This article is essentially concerned with the central place of “God”, “Man”, and “Love” in Mowlavi’s worldview. The paper starts with the Divine History of the first encountering of Man with God in order to pose the questions mostly asked in our time; then it is followed by dealing with topics such as Nature, Initiation and Innovation, the significance of Desire, Devine Love, and the crucial role of Man’s Kindness in being connected to God. The mutual attempt of The Deity and Man for proximity which is initiated by God, the priority of God’s Will, the mutual love between God and Man and the Divine origin of this love, as well as the decisive role of Man’s Kindness for making affinities with His Creator, God’s response to His servant’s prayer, Absolution, and inviolability from Divine Wrath, are among the findings of this research.
  • Pages 125-154
    This study is an attempt to apply a semiotic approach to a short story by Hedāyat called Dāsh Akol. The paper, in order to capture the explicit and implicit meanings of the text, takes advantage of all micro and macro elements of the story. Meaning is a spatial and abstract entity and would not be actualized unless it is expressed by language. In Dāsh Akol, not only the phones, words, phrases and sentences but the very text indicate that there is a harmony between the general atmosphere and the language of the story. The study also proves that the linguistic mechanisms and strategies put into effect the intended meanings.
  • Pages 155-171
    Postmodern fiction through holding playful discussions about language and act of story-telling diminishes the authority of metanarrative. Metanarrative is a significative and cognitive system in search of the Ultimate Truth that tries to claim its dominance on all texts including literature. In contrast, the postmodern literature uses many techniques to reject this dominance by annihilating the order and architecture of the metanarratives. Various forms of the language games and anomalisms such as deviating the verbal and visual norms are among these techniques. This study concentrates on the unconventional use of punctuation marks as one of the stylistic norm deviating devices in Persian postmodern fictions. The evidence is sought in twenty six stories from Iranian writers in the two last decades.
  • Pages 173-195
    Roodbāri is one of the Southwestern Iranian dialects consisting of different variants which are spoken in Roodbār, Kahnooj, Manoojān, Ghal’e- Ganj, Jiroft, Anbarabad, and some districts of Hormozgān province. This article studies the active affixes of Kahnooji variant through dividing them into two subvariants of derivational and inflectional, and comparing them to standard Persian. The findings of this research indicate that although many affixes of Kahnooji can be found in Persian, a small number of them either never existed or no longer exist in Persian. Concerning the latter, the origins of the affixes should be sought in Fārsi Dari or Middle Persian and the present paper might be a good source for such researches.