فهرست مطالب

Journal of Modern Rehabilitation
Volume:5 Issue: 1, 2011

  • تاریخ انتشار: 1390/08/01
  • تعداد عناوین: 8
|
  • مریم ارسطو، شهلا زاهد نژاد، علی اصغر ارسطو، حسین نگهبان، شاهین گوهرپی صفحات 1-7
    زمینه و هدف
    صافی انعطاف پذیرپا یک تغییر شکل شایع در اندام تحتانی است، که به دلیل عدم وجود یا کاهش قوس های کف پایی نیروهای عکس العمل زمین که در حین راه رفتن به پا وارد می شوند تعدیل و تقلیل نمی یابند. راه رفتن به سمت عقب تکنیک توانبخشی متداولی است که با هدف بهبود قدرت عضلات و تعادل انجام می شود. به همین منظور هدف از این تحقیق بررسی نقاط شاخص نیروهای عکس العمل زمین در نمای عمودی در حین راه رفتن به سمت جلو و عقب در افراد کف پای صاف با استفاده از دستگاه صفحه نیرو و مقایسه آن با گروه شاهد بود.
    روش بررسی
    در این تحقیق 10 فرد مبتلا به صافی کف پای انعطاف پذیراز جنس مونث و 10 فرد نرمال با جنسیت مشابه به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. افراد شرکت کننده 5 مرتبه به سمت جلو و 5 مرتبه به سمت عقب راه رفتند و با استفاده از صفحه نیرو، نیروی عکس العمل زمین در نمای عمودی اندازه گیری شد.
    یافته ها
    نتایج حاصله حاکی از وجود تفاوت معنی دار در الگوی کینتیکی راه رفتن به سمت جلو نسبت به راه رفتن به سمت عقب در دو گروه شاهد و مورد بود. میانگین قله اول نیروی عکس العمل زمین در راه رفتن به سمت جلو نسبت به راه رفتن به سمت عقب کاهش چشمگیری داشت (000/0>P). در حالی که میانگین نیروی عمق فرورفتگی و نیروی قله دوم نیروی عکس العمل زمین در راه رفتن به سمت جلو نسبت به راه رفتن به سمت عقب افزایش چشمگیری نشان داد (05/0>P). نکته قابل ذکر آنکه بین یافته های مربوط به گروه شاهد و مورد در کلیهء پارامترها تفاوت معنی داری مشاهده نشد (5./.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد راه رفتن به سمت عقب سبب تغییر نیروی عکس العمل زمین در مقایسه با راه رفتن به سمت جلو می شود و شاخص ترین تفاوت کاهش نیروهای وارده به پاشنه پا در حین راه رفتن به سمت عقب می باشد، که در افراد کف پای صاف حائز اهمیت است.
    کلیدواژگان: راه رفتن به سمت عقب و جلو، پای صاف انعطاف پذیر_ نیروی عکس العمل زمین
  • پریسا کاظمی، سعید طالبیان، غلامرضا علیایی، سید جواد موسوی صفحات 9-12
    زمینه و هدف
    آسیبهای ستون فقرات خصوصا در حین باربرداری در محیط های شغلی، یکی از شایع ترین بیماری های عصبی-عضلانی در عموم جمعیت جهان است. حرکات نامتقارن، خم شدن و چرخش مداوم، حمل اجسام و انجام فعالیتهای قدرتی موجب آسیب به ستون فقرات می شوند. ورزش به عنوان یک فعالیت همه جانبه، شاید بتواند باعث اعمال نیروی کمتر به ستون فقرات و کاهش آسیب گردد. لذا هدف از این مطالعه بررسی تغییرات کنترل حرکتی به ازای حمل بار در طی حرکت دینامیک و سه بعدی تنه و تحت اثر قرینگی یا غیرقرینگی رفتار در ستون فقرات بین افراد ورزشکار و غیرورزشکار است.
    روش بررسی
    برای انجام این پژوهش، 17 خانم جوان غیرورزشکار و17 خانم جوان ورزشکار انتخاب شدند. پارامترهای زمانی کنترل حرکت (زمان پیش حرکت و زمان حرکت) در فاز برداشتن بارهای 5، 7، 9 و 12 کیلوگرم در دو حالت قرینه و غیرقرینه از عضلات اکستانسوری و فلکسوری تنه محاسبه گردید.
    یافته ها
    در هر دو گروه ورزشکار و غیرورزشکار، با افزایش لود عضلات زودتر وارد عمل شدند (P<0/05). علیرغم اینکه غیرقرینگی، یک روند کاهشی را در زمان شروع حرکت عضلات در لود 7 کیلوگرم و یک روند افزایشی را در زمان شروع حرکت عضلات در لود 12 کیلوگرم نشان داد، اما این تغییرات معنادار نبود. زمان پیش حرکت عضلات مورد بررسی در مرحله بلند کردن بار در گروه ورزشکاران کمتر از افراد غیرورزشکار بود (P<0/01).
    نتیجه گیری
    با افزایش لود، براساس مکانیسم کنترل حلقه باز (Feed forward control) و آگاهی افراد از میزان وزنه ها عضلات آمادگی بیشتری برای شروع حرکت دارند لذا سریعتر وارد عمل می شوند. به نظر می رسد در سیستم نوروموتور ورزشکاران به دلیل تجربه ورزشی، پاسخ حرکتی از قبل برنامه ریزی شده (Preprogrammed) و اتوماتیک است، لذا آمادگی بیشتری برای شروع حرکت دارند.
    کلیدواژگان: زمان حرکت، کنترل حرکتی، حمل بار، ستون فقرات، ورزش
  • خاطره برهانی، فرانک علی آبادی *، مهدی علیزاده، نسرین امیری، مرضیه کاظم طرقی، قربان تقی زاده حاجلویی صفحات 14-18
    زمینه و هدف

    توجه بینایی-فضایی توانایی انتخاب قسمتی از فضای بینایی-فضایی برای پردازش کارآمد اطلاعاتی است که از آن فضا منشعب می شوند. افراد به طور طبیعی در توجه بینایی-فضایی مقداری سوگیری نشان می دهند. جهت این سوگیری در افراد مبتلا به اختلال بیش فعالی/نقص توجه با افراد سالم متفاوت است. این تفاوت گاهی به شکلی است که افراد مبتلا به این اختلال، نسبت به اطلاعات بینایی یک سمت از فضا تا اندازه ای بی توجهی نشان می دهند که منجر به غفلت یکطرفه در آن نیمه از فضا می شود. هدف مطالعه ی حاضر بررسی چگونگی سوگیری توجه بینایی-فضایی در کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/نقص توجه زیرگروه ترکیبی و کودکان سالم بود.

    روش بررسی

    در این مطالعه که از نوع بررسی مقطعی می باشد، 15 کودک 10-7 ساله ی مبتلا به اختلال بیش فعالی/نقص توجه زیرگروه ترکیبی با 15 کودک عادی همسان شده از لحاظ سن و جنس و پایه ی تحصیلی، شرکت کردند.این افراد از طریق نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و جهت احراز معیارهای ورود توسط آزمون هوش وکسلر و مقیاس برتری دستی ادینبورگ و به منظور ارزیابی توجه بینایی-فضایی توسط آزمون star cancellation مورد بررسی قرار گرفتند.

    یافته ها

    نتایج آزمون Star Cancellation در دو گروه سالم و زیرگروه ترکیبی اختلال بیش فعالی/نقص توجه تفاوت معناداری داشت(P<0/05). غفلت یکطرفه در زیرگروه ترکیبی اختلال بیش فعالی/نقص توجه، مشاهده شد و این غفلت یکطرفه بیشتر در سمت چپ بود.

    نتیجه گیری

    توجه بینایی- فضایی در دو گروه کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/نقص توجه و کودکان سالم تفاوت معناداری دارد. غفلت یکطرفه به عنوان یک مشکل مهم در کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/نقص توجه باید مورد بررسی های بیشتر و دقیق تر قرار گیرد.

    کلیدواژگان: اختلال بیش فعالی، نقص توجه، توجه بینایی، فضایی، غفلت یکطرفه
  • نرگس مفتاحی، جواد صراف زاده*، نادر معروفی، محمد علی سنجری، حسن جعفری صفحات 19-25
    زمینه و هدف

    بررسی قدرت عضلات مفصل ران، نیازمند یک روش اندازه گیری قابل اطمینان است. دینامومتر دستی جایگزین مناسبی برای ارزیابی دستی قدرت عضلات و ایزوکینتیک است. ثابت نگهداشتن دینامومتر با دست، باعث افزایش خطا در اندازه گیری می شود. هدف این مطالعه، مقایسه تکرار پذیری آزمون- پس آزمون قدرت عضلات باز کننده، دور کننده و چرخاننده خارجی ران به وسیله دینامومتر ثابت شده با دست و چهارچوب فلزی در زنان ورزشکار سالم بود.

    روش بررسی

    مقادیر نرمالیز شده متوسط و حداکثر گشتاور از سه تلاش ثبت شده از قدرت ایزومتریک این سه گروه عضلانی در دو جلسه به فاصله یک هفته، از 10 زن ورزشکار سالم ثبت و محاسبه گردید. در هر جلسه، قدرت هم از طریق ثابت کردن دینامومتر با دست و هم با چهارچوب فلزی ثبت شد. تکرار پذیری نسبی (ICC)، ضریب تغییرات (CV) و تکرار پذیری مطلق (SEM) داده ها برای هر دو نوع اندازه گیری محاسبه شد.

    یافته ها

    برای قدرت ثبت شده از سه گروه عضلانی مفصل ران به وسیله دینامومتر ثابت شده با دست، دامنه ICC، 22/1- تا 6/0، CV %8 تا %33 و SEM 007/0 تا 04/0 بود. برای چهارچوب فلزی دامنه ICC، 93/0 تا 96/0، CV %26/5 تا %94/7 و SEM 004/0 تا 08/0 بود.

    نتیجه گیری

    اندازه گیری های به دست آمده از طریق چهارچوب فلزی تکرار پذیری بسیار بالاتری نسبت به دست نشان داد. در نگهداشتن دینامومتر با دست، خطا وجود دارد و فراهم کردن ثبات بهتر برای آن حین تست لازم است.

    کلیدواژگان: دینامومتر دستی، قدرت عضلات ران، تکرار پذیری
  • سعید طالبیان، غلام رضا علیایی صفحات 26-30
    زمینه و هدف
    شناخت اثرات خستگی بر روی پاسخ حرکتی متعاقب آن می تواند به درک روش های درمانی کمک کند. تعیین مکانیسمی (انقباض ارادی حداکثر و یا تکرار حرکت) که در طی آن سبب تغییر در پیامهای مرکزی و انتقال عصبی عضلانی شود می تواند از اهمیت ویژه ایی در ارزیابی و یا درمان بیماران برخوردار باشد. اینکه متعاقب خستگی، پاسخ اجزائ نورال یا استئولیگامنتال کدامیک مهم هستند امروزه جای بحث دارد. در عضلات پارااسپینال به دلیل اهمیت آن در حفظ پوسچر و راستای ستون فقرات رفتار عضلات به دنبال بروز خستگی بسیار مهم است. رفتار و الگوی حرکتی ستون فقرات کمری و یا گردنی بدنبال خستگی می تواند ناشی از بروز اختلال در پیوندگاه عصبی عضلانی و یا بوجود آمدن محدودیت در پاسخ رفلکسی این سیستم باشد. تاثیر رفلکس تنها مختص عضله خسته شده نیست بلکه در عضلات سینرژیست هم مشاهده می گردد همچنین مشخص شده که هم پروسه های تحریک و هم مهاری نقش مهمی در این فرایند دارند.
    روش بررسی
    تعداد 20 فرد سالم (10 زن و 10 مرد) پس از تکمیل پرسشنامه، توجیه و آموزش اولیه در این پژوهش شرکت کردند. آزمایشات شامل 1- تمرین گرم کردن 2- قرار دادن الکترودهای ثبات الکترومیوگرافی بر روی عضلات اکستانسور گردن در سمت غالب در محدوده مهره های دوم و چهارم. 3- انجام پنج حرکت اصلی فلکشن گردن در حالت نشسته راحت روی صندلی در دامنه کامل بدون اعمال مقاومت خارجی 4- آزمون خستگی شامل الف - حداکثر قدرت ایزومتریک در دامنه میانی حرکت به مدت حداکثر سه دقیقه با کنترل توسط داینامومتر تا رسیدن به مرز خستگی فرد (شروع کاهش فعالیت الکترومیوگرافی و نیروی انقباضی). ب- انجام 50 تکرار فلکشن ریلکسیشن مکرر و مداوم در دامنه کامل.5- بلافاصله بعد از بروز خستگی مانند مرحله سوم شامل انجام پنج حرکت فلکشن اکستنشن گردن در دامنه کامل بدون اعمال مقاومت خارجی. از پنج تکرار، سه تکرار وسط جهت بررسی انتخاب می شدند. درجه بروز کاهش و عدم فعالیت عضلانی در حرکت فلکشن در قبل و بعد از دو نوع خستگی، در جه شروع فعالیت مجدد عضلانی در حرکت اکستنشن در قبل و بعد از دو نوع خستگی، مدت زمان بی فعالیتی در قبل و بعد از دو نوع خستگی و تغییرات میانگین فعالیت الکترومیوگرافی برحسب RMS در قبل و بعد از خستگی مورد ارزیابی قرار گرفتند.
    یافته ها
    مقایسه دو نوع خستگی نشان داد که تفاوت عمده ای بین دو نوع خستگی وجود دارد و تنها در دامنه حرکتی و همچنین فعالیت اکسنتریک این تفاوت ها معنی دار نیست و در مجموع اختلافات در نوع ایزومتریک با کاهش بیشتری نسبت به سیکلیک یا حرکات تکراری همراه بوده است.
    نتیجه گیری
    در حرکات گردن پاسخ فلکشن ریلکسیشن اتفاق می افتد. تکرار حرکت و فعالیت ایزومتریک سبب بروز خستگی و اثر بر درجه عدم فعالیت شد. زمان سکوت دچار کاهش شد که به نظر می رسد زمان شروع مجدد فعالیت عضلات اکستانسور گردن زودتر اتفاق می افتد و به سمت زوایای میانی و خارجی حرکت می کند این امر نشان دهنده عدم مزیت مکانیکی عوامل غیر انقباضی در ناحیه گردن می باشد که سبب کاهش این زمان گردیده و به عبارتی عضلات اکستانسور بیشترین مسئولیت را در حفظ وضعیت و کنترل حرکت دارند. مقایسه دو نوع بروز خستگی نشان داد که فعالیت ایزومتریک خستگی بیشتری را سبب شده است و شاخص های طیف فرکانس نظیر میانه و متوسط کاهش بیشتری را نشان داده اند.
    کلیدواژگان: خستگی عضلانی، پاسخ فلکشن ریلاکسیشن، حرکت گردن
  • مهدی عبدالوهاب، حسین باقری، قدسیه جوینی، غلام رضا علیایی، محمود جلیلی، احمد باغستانی صفحات 31-38
    زمینه و هدف
    مشکلات عملکردی اندام فوقانی از رایج ترین و ناتوان کننده ترین اختلالاتی است که به دنبال فلج مغزی بوجود می آیند. هر نوع اختلال عملکردی در دست می تواند باعث بهم خوردن استقلال فرد شده و در نتیجه استقلال اجتماعی وی نیز تهدید می شود. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر اسپلینت کف دستی استاتیک بر عملکرد دست، اسپاستی سیته و دامنه ی حرکتی آرنج و مچ دست غالب کودکان دای پلژی اسپاستیک 8 تا 12 ساله می باشد.
    روش بررسی
    روش مطالعه در این پژوهش از نوع مداخله ای و به صورت قبل - بعد می باشد. 14 کودک فلج مغزی اسپاستیک 8 تا 12 ساله از میان افراد مراجعه کننده به مراکز توانبخشی شهر تهران که شرایط ورود به مطالعه را داشتند، انتخاب شدند. بیماران از یک اسپلینت استاتیک کف دستی (با زوایای 10 درجه اکستانسیون مچ دست، اکستانسیون کامل انگشتان و ابداکسیون و آپوزیشن شست) به مدت 2 ماه، 2 ساعت در روز و 4 تا 6 ساعت در شب استفاده کردند. در این مطالعه از تست جبسون تیلور برای ارزیابی عملکرد دست، مقیاس اشورث اصلاح شده برای ارزیابی اسپاستی سیته مچ دست و آرنج و گونیامتر برای ارزیابی دامنه ی حرکتی مچ دست و آرنج استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج ارزیابی ها نشاندهنده ی بهبود معنادار عملکرد دست (p≤0/001) کمینه معنادار اسپاستی سیته مچ دست (p≤0/001) و آرنج (p≤0/009) و افزایش معنادار دامنه ی حرکتی مچ دست(p≤0/001) بود اما تاثیر معناداری روی دامنه ی حرکتی آرنج(p≤0/336) نداشت.
    نتیجه گیری
    اطلاعات حاصل از تحقیق حاضر نشان می دهد که استفاده از اسپیلنت کف دستی استاتیک به مدت 2 ماه، 2 ساعت در روز و 4 تا 6 ساعت در شب، می تواند روش موثری جهت بهبود عملکرد دست، اسپاستی سیته مچ دست و آرنج و دامنه ی حرکتی مچ دست کودکان فلج مغزی اسپاستیک باشد.
    کلیدواژگان: اسپیلنت کف دستی استاتیک، اسپاستی سیته، عملکرد دست، فلج مغزی
  • نیلوفر روستایی، زهرا قدیری نیا*، گلناز صدریا، حسن تمرتاش صفحات 39-42
    زمینه و هدف

    نیروهای وارده بر اندامها در شرایط کاری سبک می تواند بتدریج سبب بروز صدمات ناشی از کار شود. افراد شاغل در مراکز عرضه کالا از جمله صندوق داران این مراکز به علت بالا بودن دفعات حرکات مچ دست، آرنج و شانه در طول مدت کار دچار خستگی و ضایعات عصبی عضلانی در اندام فوقانی می شوند. هدف این تحقیق بررسی میزان ارتباط بین عوامل کاری و خصوصیات فردی در احتمال بروز علائم فوق در یک مجموعه محدود از شاغلین در مرکز عرضه کالا است.

    روش بررسی

    از مجموع پرسشنامه های مطرح شده که در دانشگاه استنفورد مورد استفاده قرار گرفته بودند، بر اساس جامعه مورد هدف سئوالاتی طرح و کد گذاری شدند و پس از بازخوانی و نظر سنجی پرسشنامه تدوین شده در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفت. این پرسشنامه شامل بخشهایی از قبیل ثبت خصوصیات فردی، سوابق بیماری، ارزیابی های کلینیکی، ارزیابی های طراحی محیط کار و ابزار بود. جامعه هدف، شامل 60 صندوقدار شاغل در مراکز عرضه کالا بود که از پنج منطقه جغرافیایی شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز تهران به صورت تصادفی بر اساس تمایل افراد و اجازه مسئولین مراکز انتخاب شدند و تکمیل پرسشنامه به همراه ارزیابی کلینیکی توسط مجریان بطور حضوری انجام شد.

    یافته ها

    مهمترین شکایت افراد درد و اختلال در اندامهای فوقانی و دردهای گردن و شانه است. بروز علائم سندروم کانال کارپ در حدود نیمی از افراد دیده شد. افزایش مدت زمان اشتغال افراد در مراکز احتمال بروز درد در مچ دست و شانه را به همراه دارد.

    نتیجه گیری

    حرفه صندوق داری در مراکز فروش یکی از مشاغل استرس زا بر مفاصل محیطی اندام ها است به نحوی که سابقه کاری و میزان فعالیت بر افزایش اختلالات عصبی عضلانی اثر مثبت دارد. رعایت الگوی بکارگیری صحیح ابزار و تجهیزات در این محیط کاری تا مقدار زیادی می تواند سبب کنترل عوارض ناشی از کار گردد. بیشترین شکایت افراد در این تحقیق علائم و نشانه های درگیری عصب مدیان در مچ دست و دردهای منتشره در گردن، شانه و دست بوده است.

    کلیدواژگان: بیومکانیک کار، صدمات حرفه ای، سندروم کانال کارپ، گردن درد، مراکز عرصه کالا
  • سارا بیات، سعید طالبیان، مهدی عبدالوهاب، شهره جلایی، محمود جلیلی، پروین راجی، سیما مرادی صفحات 43-47
    زمینه و هدف
    در فلج مغزی که شایع ترین آسیب حرکتی دوران کودکی با شیوع 2 در 1000 تولد زنده می باشد، کنترل پوسچر و حرکت تحت تاثیر قرار می گیرد. در نوع همی پلژی آن تفاوت در تون پوسچرال دو سمت بدن وجود دارد که باعث جا به جایی وزن به سمت سالم می شود. در این کودکان اختلالات پوسچرال در قالب اختلالات ثبات پوسچر شامل حفظ پوسچر]جابجایی مرکز فشار (Center of Pressure) و سطح جابجایی (Area)[و کنترل پوسچر (متغیرهای سرعت) دیده می شود. روشی که به تازگی برای استفاده اجباری از اندام مبتلا بر اساس CIMT (Constraint-Induced Movement Therapy) بیان شده قرار دادن وج زیر اندام سالم است. در این مطالعه با استفاده از وج روی صفحه نیرو به بررسی ثبات پوسچر پرداخته شد.
    روش بررسی
    مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی و روش نمونه گیری آن به شکل در دسترس بود.16 کودک همی پلژی در این برنامه شرکت کرده و در دو وضعیت روی صفحه نیرو قرار گرفتند. کودک روی سطح سخت در مرحله اول، بدون وج و در مرحله دوم با وج ̊5 زیر پای سالم می ایستاد تا اطلاعات مربوط به مرکز فشار توسط صفحه نیرو ثبت شود. زمان هر آزمایش نیز 20 ثانیه بوده و هر یک از این مراحل 3 بار تکرار می شد.
    یافته ها
    کاهش معنی داری در جابجایی طرفی و سطح جابجایی بدنبال استفاده از وج ایجاد شد ولی در مورد جابجایی قدامی خلفی و سرعت جابجایی تفاوت معنی داری ایجاد نشد. همچنین در مورد بررسی وضعیت تقارن، به کمک وج میانگین نیروهای مرکز فشار بر روی پای مبتلا به طور معنی داری افزایش یافت و تقارن در تحمل وزن بر روی دو پا ایجاد شد.
    نتیجه گیری
    نتایج حاکی از این بود که بدنبال استفاده از وج ̊5 می توان فاکتورهای کنترل پوسچر را بهبود بخشید و به تقارن در وزن انداختن بیماران همی پلژی رسید.
    کلیدواژگان: وج کفشی، کنترل پوسچر، همی پلژی، فلج مغزی
|
  • Maryam Arasto, Shahla Zahed Nejad, Ali Asghar Arasto, Hossein Negahban, Shahin Gohar Pay Pages 1-7
    Background And Aim
    Flexible flat foot is a common deformity in lower extremity, the foot arch collapses and the ground reaction forces does not apply properly to the foot. Backward walking is a common rehabilitive technique and is utilized to improve strength and balance. The purpose of this present study is to compare the salient points vertical ground reaction force measurements in flat foot patients while walking forward and backward with those of healthy subjects using a force plate system.
    Materials And Methods
    10 flexible falt foot female subjects and 10 healthy female subjects were recruited to participate in this study. Each Subject walked 5 times forward and 5 times backward and the vertical ground reaction force was measured by a force platform.
    Results
    The results of this present study suggest a significant difference in kinetic pattern of forward walking compared to backward walking in both healthy and flexible flat foot participants. The force related to first peak of vertical ground reaction force was significantly less in forward walking compared to backward walking (p=0.000). Whereas the force related to trough and second peak of vertical ground reaction force were significantly high in forward walking compared to backward walking (p=0.000).
    Conclusion
    The results of this study show that backward walking changes the ground reaction force compared to forward walking; and the main characteristic of this difference is due to decrease of forces applied to the heel of foot which may be important in flat foot patients.
  • Parisa Kazemi, Saeed Talebian, Gholam Reza Olyaei, Seyed Javad Mousavi Pages 9-12
    Background And Aim
    Spinal injury especially during occupational lifting is one of the most common neuromuscular disorders in the general population of the world. Asymmetric motions of trunk frequent bending and twisting, lifting and forceful activities contribute to spine disorders. Sport as a comprehensive activity might be able to cause less force to the spine and decrease spinal injuries. The purpose of present study was to determine the effect of lifting on motor control pattern during combined symmetric and asymmetric trunk motions on athlete and non-athlete subjects.
    Materials And Methods
    Seventeen non-athlete female subjects and seventeen athlete female subjects performed to lift four loads (5,7,9, 12 kilogram) at symmetric and asymmetric conditions. Under each condition temporal parameters of motor control were measured on flexor and extensor of trunk muscles.
    Result
    In two groups of athletes and non-athletes with increasing load, muscles begin their activity faster (P<0.05). No significant change was found at asymmetric condition. Also, in athletes premotor time of muscles during lifting was less than non-athletes.
    Conclusion
    With increasing load, according to the feed forward control mechanism and awareness of subjects from amount of loads, muscles quickly prepared to contract for starting the movement. It seems that the response of movement on the neuromotor system of athletes is preprogrammed and automatic due to sport experience. Actually muscles have anticipation activity.
  • Khatere Borhani, Faranak Aliabadi, Mahdi Alizadeh Zarei, Nasrin Amiri, Marzieh Kazem Targhi, Ghorban Taghizadeh Hajlouei Pages 14-18
    Background And Aim

    Visuo-spatial attention is an ability by which a portion of visuo-spatial space is selected for efficient processing of the information orienting from it. people show a normal bias in visuo-spatial attention. The direction of this bias in Attention deficit Hyperactivity disorder (ADHD) is different from normal people's bias. Some cases diagnosed with ADHD can show a significant inattention in one side of the space, which is called unilateral neglect. The aim of this study is to investigate on how the visou-spatial bias is in children with ADHD.

    Materials And Methods

    In this cross-sectional study, fifteen children (7-10 years) were classified with ADHD-combined type (ADHD-C) and 15 children were matched for age, gender and IQ. Samples had been chosen through simple random sampling and they did Wechsler Intelligence Scale for children(WISC-IV) and also the Edinburgh Handedness Inventory for assessing whether they had inclusion criteria or not. For participants, visuo-spatial attention was assessed using the Star Cancellation Test.

    Results

    The results suggest that, there is a significant difference between ADHD-C groups performance and control group's performance in the Star Cancellation Test (p<0.05). Unilateral neglect recognized in ADHD-C group and it was in the left half of the space.

    Conclusion

    There is a significant difference in visuo-spatial attention between ADHD group and control group. Moreover, unilateral neglect which has seen in some ADHD-C cases should consider as an important item in this disorder. Further research in this area is needed.

  • Narges Meftahi, Javad Saraf Zadeh, Nader Marofi, Mohammad Ali Sanjary, Hassan Jafari Pages 19-25
    Background And Aim

    Assessment of hip strength needs a reliable method. Hand-held dynamometers are appropriate alternatives for manual muscle testing and isokinetics. Stabilizing the dynamometer with hand will increase error in measurements. The purpose of this study was to compare the test-retest reliability of hand-held dynamometer fixed by hand and fixed to a new stable frame for measuring hip extension, abduction and external rotation strength in healthy female athletes.

    Materials And Methods

    Normalized average and peak values of torque of three successive trials for each muscle group were calculated in two sessions one week apart in ten healthy female athletes. Strength was measured with hand-held dynamometer fixed by hand and fixed to the stable frame in each session. Intra-class correlation coefficients (ICC), coefficients of variation (CV) and standard error of measurement (SEM) were calculated to determine the reliability.

    Results

    For hip extension, abduction, and external rotation strength measured by hand fixation. The ICC ranged from -1.22 to 0.6, the CV ranged from 8% to 33% and the SEM ranged from 0.007 to 0.04. For strength measurements with stable frame, the ICC ranged from. 93 to. 96, and CV ranged from 5.26% to 7.94%. The range of the SEM was from. 004 to. 08.

    Conclusion

    Measurements of hip muscles strength with a dynamometer fixed to a stable frame showed higher reliability than fixation by hand in young female athletes. These findings support the error within hand fixation of dynamometers and the necessity for providing better fixation.

  • Saeed Talebian, Gholam Reza Olyaie Pages 26-30
    Background And Aim
    Cognition of fatigue effects on motion response can improve treatment approaches. Determination of mechanism (maximal voluntary contraction and repetition of movement) that cause change of central responses and neuromuscular transmission have specific emphasis in evaluation and treatment of patients. Following fatigue it is arguable which is more important, neural or osteo-ligamental components. Behavior of para spinal muscles due to their roles in control of posture and spinal alignments are more importance. Gesture and motion pattern of neck and lumbar column following fatigue is due to accession of disorder in neuromuscular junction (NMJ) or limitation in reflex response at this system. Reflex influence is not just for muscle fatigue but also it appeared in synergic muscles. It is clear that stimuli and inhibitory ways have important role in this process.
    Materials And Methods
    Twenty normal subjects (10 female and 10 male) contributed in this study. Tests were including: 1- Training and warm up 2- Placement of recording electrodes on neck extensor muscles at second and forth spinal vertebra of dominant side. 3- Five motion of neck flexion and extension in sitting position at full range without external load. 4- Fatigue test, contain; A- Maximal isometric contraction at middle range about 3 minute, which were controlled by a dynamometer until onset of fatigue. B- Fifty dynamic and cyclic motions of neck flexion and extension in full range of it. 5- Perform five motions similar stage 3 immediately after muscle fatigue. Three middle cycles were chosen for evaluation. Degree of off activities in flexion, degree of onset of activities in extension, silent period and mean of muscles activities (RMS), before and after fatigue selected for analysis.
    Results
    Comparison of two type of fatigue indicated that there are significant differences between them. Range of motion and eccentric activity were similar for two conditions. Isometric fatigue showed more effect than cyclic condition.
    Conclusion
    In neck motions flexion relaxation occurred. Dynamic motion and isometric activities caused muscle fatigue and changed silent period. This period reduced and it means that onset of extensor muscle activities occurred very soon and moved to middle and outer ranges. In this manner, naught privilege mechanical of non contractile elements in neck region is cause of this reduction. On the other hand extensor muscles have more responsibility for control and preservation of posture. Comparison of two approaches indicated that isometric activity produce more fatigue and spectral indexes such as median and mean frequency reduced markedly.
  • Mahdi Abdolvahab, Hossein Bagheri, Ghodsie Jovini, Mahmoud Jalili, Gholam Reza Olyaie, Ahmad Baghestani Pages 31-38
    Background And Aim
    Upper limb dysfunction is a common and disabling consequence of cerebral palsy. Any functional disorder in the hand can cause a person's independence to be disrupted and therefore his or her social independence is threatened. The purpose of this study was to determine the effects of volar static splint on hand function, spasticity and wrist and elbow range of motion of 8 to 12 years old spastic children.
    Materials And Methods
    The design of this study was clinical trial and before_ after. Fourteen 8 to 12 spastic cerebral palsy children that have the inclusion criteria of study were selected from rehabilitation clinics of Tehran. The patient used a volar static splint (10 degree of wrist extension, full extension of fingers and abduction and opposition of thumb) for 2 mounts (2 hours during day and 4 to 6 hours at night). In this study Jebsen Taylor Hand Function Test was used to evaluate hand function. Modified Ashworth Scale was used to evaluate spasticity. A Goniometer was used to measure range of motion.
    Results
    The results of this study showed significant improvement in hand function, significant reduction in wrist spasticity and elbow spasticity and significant increase in wrist range of motion The data did not show any significance in elbow range of motion.
    Conclusion
    Our findings suggested that 2 months using of volar static splint in children with spastic cerebral palsy can improve hand function, wrist and elbow spasticity and wrist range of motion.
  • Niloufar Roostai, Zahra Ghadiri, Golnaz Sadria, Hassan Tamartash Pages 39-42
    Background And Aim

    Forces imposed on body members even on light working condition, may gradually result in damages caused by working. Persons engaged at goods sales centers including cashiers, may be to catch exhaustion and neuromuscular damage due to repetition of their wrist, elbow and shoulder joints movement. The aim of this research is to assess the relation between the work factors and personal characteristic in possibility of the above symptoms.

    Materials And Methods

    The questioners form propounded at Stanford university question were asked and coded based on the target group, and having been reviewed and surveyed were later used in this research. This questioner included parts such as recording the personal characteristics, history of illnesses, clinical diagnosis and evaluation of the work environment and the hand tools. Selected individuals were randomly employed at goods sales centers from five geographical districts of Tehran.

    Results

    The most complaint of employees was pain and dysfunction in upper limbs, neck and shoulder. Half of subjects had carpal tunnel syndrome.ength of work time and employment duration at sales centers increase probability of neck and shoulder pain.

    Conclusion

    The profession of cashiering at sales centers is one of the most stress causing jobs on the peripheral joints of upper limb, so that the lengths of working in this position and the amount of activity have a positive effect on the increase of neuromuscular disorder. Apply of correct pattern of using the tools and the equipment in this work environment could substantially control the negative effects of this type of job. The most of complains expressed by individuals taking part in this research have been related to sign and symptoms of involvement of median nerve in the wrist and referral pain in the neck, shoulder and arm.

  • Sara Bayat, Saeed Talebian, Mahdi Abdolvahab, Shohre Jalaei, Parvin Raji, Sima Moradi Pages 43-47
    Background And Aim
    Cerebral palsy (CP) is the most common motor impairment in childhood and affects 2 in 1000 live births, in which postural and motor control involved. In hemiplegic type, two sides of the body have differences in postural tone that cause weight shift to the intact side. In these children postural disorders appear as postural stability disorder. The aim of this study is to assess the effect of lateral wedge insole on postural control in cerebral palsy children.
    Materials And Methods
    Sixteen hemiplegic children attended in this program and stood in two conditions on the force plate with and without lateral wedge on the hard plate. Center of pressure displacement measured for medio-lateral and antro-posterio directions. Every test took 20 seconds. It was repeated 3 times.
    Results
    Range of sideways decreased significantly with use of 5º wedge. Also a shoe wedge of 5º provided symmetrical weight distribution.
    Conclusion
    The results represent that a 5º lateral wedge applied to the unaffected limb, can improve factors of postural control and gain the symmetry in hemiplegic children