فهرست مطالب

مطالعات اسلام و روان شناسی - پیاپی 20 (بهار و تابستان 1396)

نشریه مطالعات اسلام و روان شناسی
پیاپی 20 (بهار و تابستان 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/08/20
  • تعداد عناوین: 7
|
  • مقاله پژوهشی
  • جعفر جدیری، علی فتحی آشتیانی، فرشته موتابی، حمیدرضا حسن آبادی صفحه 7
    هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی زوج درمانی با رویکرد دینی بر رضایت زناشویی بود. طرح پژوهش از نوع نیمه تجربی، با روش پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری را زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره شهرستان ری تشکیل دادند که با رعایت ملاک های ورود و خروج 12 زوج انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه جای گرفتند. ابزار پژوهش، پرسشنامه رضایت زناشویی محقق ساخته و پروتکل زوج درمانی با رویکرد دینی محقق ساخته بود. مداخله صورت گرفته بر روی گروه آزمایش به مدت 13 جلسه سه ساعت و نیم بوده و یکبار در هفته اجرا شد. پس از اتمام مداخله از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که زوج درمانی با رویکرد دینی رضایت زناشویی زوجین گروه آزمایش را در مقایسه با گروه گواه به صورت معناداری افزایش داده است.
    کلیدواژگان: رضایت زناشویی، زوج درمانی با رویکرد دینی، پروتکل زوج درمانی، روان شناسی اسلامی، روان شناسی خانواده
  • محمد فرهوش، حسن تقیان، محمدعلی جمشیدی، رقیه کشمیری صفحه 39
    این پژوهش با هدف تعیین سازه های همبسته با هوش معنوی در مقالات فارسی انجام شده است. بدین منظور مقالات مرتبط در پایگاه داده های مقالات جهاد دانشگاهی، نورمگز و پرتال جامع علوم انسانی جمع آوری شد. پژوهش هایی که به لحاظ روش تحقیق معتبر بودند، انتخاب شدند. ملاک اعتبار، پرسش ها، فرضیه ها، اهداف، جامعه آماری، نمونه گیری، روش پژوهش، روش آماری، روایی و پایایی پرسشنامه ها بود. برای تحلیل و ترکیب نتایج پژوهش ها از روش ترکیب اندازه اثر استفاده شد. نتایج نشان داد که متغیرهای «هوش هیجانی»، «شادکامی»، «تعهد سازمانی»، «رضایت زناشویی»، «برون گرایی»، «دلپذیر بودن»، «سلامت عمومی»، «روان نژندی(رابطه ی معکوس)»، «تاب آوری»، «رضایت از زندگی»، «وجدانی بودن» و «رفتار شهروندی» بیشترین همبستگی را با هوش معنوی داشته اند.
    کلیدواژگان: هوش معنوی، سازه های همبسته، فراتحلیل، روان سنجی
  • جواد مداحی، سیدعلی حسینی زاده، محمد داودی، محمد فتحعلی خانی صفحه 59
    هدف از نوشتار حاضر، بررسی سطوح خلاقیت بر اساس حکمت متعالیه است. بدین منظور از رویکرد کیفی و روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است. در دیدگاه صدرا، خلاقیت، بخشی از توانایی نفس انسان است. خداوند، نفس انسان را به گونه ای آفریده که قدرت و توانایی ایجاد صور اشیا مجرد و مادی را دارد. این تحقیق نشان می دهد که از منظر صدرا، واژگان «خلق» و «ابداع»، دو واژه بسیار مهم و کلیدی ناظر بر مفهوم خلاقیت اند، که خود بیانگر دو سطح مختلف خلاقیت (خلق از ماده و خلق از عدم) می باشد. براین اساس، برای خلاقیت انسان دو سطح کلی در نظر گرفته شده است که عبارتست از خلاقیت متعارفه و متعالیه. خلاقیت نوع اول در حیطه خیال متصل شکل می گیرد و محصول آن در مقام تحقق خارجی مسبوق به ماده و مدت است و خلاقیت نوع دوم مستلزم اتصال به خیال منفصل(عالم مثال) و داشتن نفس مزکی و همت است. در این سطح حقایقی که نفس مزکی بعد از مشاهده صور خیالی (در خیال منفصل)، در نفس خود انشا می کند، در مقام تحقق خارجی، بدون واسطه ماده و عوامل دیگر و بدون صرف مدت زمان، به صورت دفعی، در عالم خارج ایجاد می شود. از منظر صدرا در خیال متصل انسانی، قوه متصرفه با کارکردهای چهارگانه خود، نقش مهمی در تکوین خلاقیت دارد. خلاقیت این قوه (خلاقیت متعارفه) به سطوح جزئی تر تقسیم بندی می شود که عبارتنداز: 1) تصرف در صور و معانی (به واسطه ترکیب و تجزیه)؛ 2) محاکات محسوسات؛ 3) محاکات معقولات.
    کلیدواژگان: خلاقیت، سطوح خلاقیت، حکمت متعالیه، خیال متصل، خیال منفصل، خلق، ابداع
  • سارا صنعت نگار، هادی بهرامی احسان، احمدرضا اخوت، مسعود جان بزرگی صفحه 89
    اضطراب فراگیر« اختلالی مزمن است که نمود بالینی آن در طول عمر نسبتا ثابت و آمار بهبودی کامل آن پایین است. بنابراین، درک ما از این پدیده پیچیده نیا ز به افق متفاوت تر دارد. هدف از این پژوهش، معناشناسی این اختلا ل از دیدگاه قرآن کریم بوده است تا بتواند ما را به تعریف این مسأله، عوامل زمینهساز و فرآیند شکلگیری آن برساند. این پژوهش با روش تدبر کلمهای انجام شده است. نتایج حاصل از تحلیل محتوای متن قرآن نشان میدهد »فتنه«، »بلا«، » ضر«، و »اصابه« عوامل زمینه ساز نگرانیاند؛ در حالی که » رجز«، »خوف«، »عمه« و »ضیق صدر« دال بر حالت نگرانی و ناتوانی در تصمیمگیری و عملاند. با توجه به این واژه ها ، اضطراب فراگیر، خوف همراه با ضیق صدر است. خوف در معنای نگرانی زمانی است که »مقصدی« مطرح باشد. اختلال در مقصدگزینی در آغاز فرآیند اضطراب فراگیر مؤثر است.
    کلیدواژگان: اختلال اضطراب فراگیر، تدبر کلمه ای، خوف، ضیق صدر، روان شناسی اسلامی
  • مجتبی فیضی، مسعود آذربایجانی، محمد کاویانی صفحه 117
    این پژوهش با هدف معلوم ساختن تفاوت ها و شباهت های سبک زندگی از دیدگاه «علامه طباطبایی» و «دالایی لاما» انجام شده است و رویکردی میان رشته ای بین اخلاق و روان شناسی، و نیز رویکردی علمی- دینی دارد؛ و با روش تحلیل نظری متون دینی و روان شناختی به انجام رسیده است. نتایج نشان داد که علامه طباطبائی «گستره سبک زندگی» را در چهار مقوله ارتباط با «خدا»، «خود»، «دیگران» و «طبیعت» تعریف می کند و سه مقوله دیگر را زیل «ارتباط با خدا» جای می دهد؛ اما دالایی لاما، فقط به سه حیطه ارتباط با «دیگران»، «خود» و «طبیعت» توجه کرده و ارتباط با «خدا» را توجه نمی کند. هر دو اندیشمند به خودشناسی، مهرورزی، احترام به والدین، عشق به همسر، حفظ محیط زیست و نقد تکنولوژی پرداخته اند، اما در ناحیه مبانی و اهداف تفاوت های اساسی دارند؛ در واقع، علامه نگرشی اعتقادی اخلاقی دارد، اما دالایی لاما، نگرش «اخلاق سکولار» دارد.
    کلیدواژگان: سبک زندگی، علامه طباطبایی، دالایی لاما، اخلاق اسلامی، روان شناسی اسلامی
  • مریم اسماعیلی، محمد یزدانی صفحه 149
    هدف این پژوهش مطالعه تطبیقی »فضایل اخلاقی« در »روا نشناسی مثبت« و »نهج البلاغه« بود. روش پژوهش، تحلیل محتوای کیفی بود. بدی نمنظور منابع سالهای اخیر در روان شناسی مثبت بررسی و شش فضیلت اخلاقی در روانشناسی مثبت شامل »شجاعت«، »خرد«، »عدالت «، »انسانیت «، »خویشتنداری« و »تعالی« انتخاب شدو به صورت تطبیقی بین نظرات امام علی)ع( در نهج البلاغه و دیدگاه روان شناسی مثبت مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان میدهد که مهم ترین تشابه در دو دیدگاه عبارت است از »جامع نگری در مورد فضایل اخلاقی« و مهمتری تفاوت ها این است که نگرش روانشناسی مثبت، انسانمحور است و به بهزیستی فردی و اجتماعی توجه می کند، اما نگرش نهجالبلاغه، خدامحور است و به تعالی روح و ارتباط با خدا و فضائل اخلاقی توجه می کند.
    کلیدواژگان: روان شناسی مثبت، نهج البلاغه، فضائل اخلاقی، امام علی(ع)، روان شناسی اسلامی
  • محمد مهدی صفورایی، حلیمه اخلاقی صفحه 177
    هدف این پژوهش، عبارت است از استخراج بنیادهای نظری سبک زندگی از دیدگاه قرآن کریم؛ سوال اصلی پژوهش این است که «سبک زندگی تجویزی قرآن، بر چه بنیادهائی بنا می شود و آن بنیادها، چگونه به یک مدل رفتاری امتداد می یابد؟» به منظور پاسخ گوئی به این سوال، با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی به روش اسنادی در منابع قرآنی و بارویکرد تفسیری استنطاق از قرآن، بنیادهای نظری سبک زندگی مورد واکاوی واقع شده است. بعضی از دستاوردهای پژوهش عبارت است از اینکه مبانی سبک زندگی از دیدگاه قرآن کریم را می توان در چهار دسته: معرفت شناختی، هستی شناختی، انسان شناختی و ارزش شناختی مورد بررسی قرار داد؛ از بررسی مبانی هستی شناختی و انسان شناختی، «جهان بینی توحیدی» و از واکاوی مبانی ارزش شناختی، «چارچوب نظام ارزشی توحیدی» به دست آمد. با تبیین جهان بینی و نظام ارزشی توحیدی، «نگرش های سبک زندگی، جهت گرایش ها و استانداردهای انتخاب» شکل یافت که الگوهای رفتاری خاصی را شکل می دهد. در نهایت، رابطه بین مبانی و الگوهای رفتاری، در قالب یک مدل نمادین نمایش داده شد.
    کلیدواژگان: قرآن کریم، سبک زندگی، مبانی، شاکله، جهانی بینی، نظام ارزشی، الگوی رفتاری