فهرست مطالب

پژوهش های دستوری و بلاغی - پیاپی 3 (بهار 1386)

نشریه پژوهش های دستوری و بلاغی
پیاپی 3 (بهار 1386)

  • 220 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1386/02/30
  • تعداد عناوین: 9
|
  • تقی پورنامداریان صفحه 7
    تقسیم بندی متون ادبی به انواع گوناگون به قصد شناخت و التذاذ بهتر از این متون، صورت می گیرد. اما معیار برای تقسیم بندی متفاوت بوده است. گروهی صورت ظاهر و قالبهای شعری را مدنظر داشتند که با این معیار انواعی مثل قصیده غزل، رباعی و... نامگذاری می شود. معیار دیگر بر اساس معنای درون متن است که با این معیار تنوع و نامهای بیشتری برای متون ادبی به وجود می آید.
    در این مقاله موضوع سخن تقسیم بندی بر اساس محتواست و تاکید بر سه نوع شعر حماسی، غنایی و حکمی و تعلیمی و ارتباط آن با روان انسان و چگونگی به وجود آمدن هر کدام و نیز نقش هر کدام در ایجاد ارتباط و نقش عاطفی به عنوان نقشهای مهم زبان.
    کلیدواژگان: نوع ادبی، شعر حماسی، غنایی و تعلیمی، عواطف، عوامل ارتباط
  • مریم مشرف صفحه 23
    یکی از موضوعاتی که از دیرباز دستمایۀ داستانهای تمثیلی عرفانی بوده است،شرح سفر روح به عالم علوی است.سفر روحانی، درونمایۀ اصلی مثنوی سیرالعباد سنایی(ف535ق) و مظومۀ کمدی الهی سرودۀ دانته الیگیری(فوت 1321 م) است.با توجه به فضل تقدم سنایی بر دانته در سرودن چنین منظومه ای آیا می توان سنایی را الگوی دانته دانست؟برای پاسخ به این پرسش،دو منظومه را از جهات گوناگونی چون ساختار،درونمایه،صورخیال،مبانی فلسفی و جز آن مقایسه کردیم و وجوه اشتراک و افتراق آن دو را تا حد معینی بازنمودیم.
    کلیدواژگان: سیرالعباد سنایی، کمدی الهی، دانته، سیر روح، ادبیات عرفانی، تمثیل
  • مریم سیدان صفحه 57
    نقد ادبی در دوران معاصر که شمار آثار منتشر شده درحوزه داستان بسیاراست، اهمیتی بسزا دارد. در این مقاله کوشش کرده ایم، یکی ازشاخص ترین رمان های فارسی، یعنی شازده احتجاب نوشته هوشنگ گلشیری، را با دیدگاه روانشناختی، نقد و بررسی کنیم. به همین منظور، ابتدا کلیاتی درباب نقد روانشناختی مطرح کرده ایم وسپس با طرح پرسش هایی ازمتن رمان، کوشش کرده ایم با استفاده از دیدگاه های روانکاوان صاحب نامی همچون فروید و لاکان به آن ها پاسخ دهیم.
    کلیدواژگان: نقد روانشناختی، هوشنگ گلشیری، شازده احتجاب
  • رحیم کوشش صفحه 77
    نوآوری های نیما محدود به وزن و قالب و قافیه نیست. زبان شعر او نیز تازه است. وی تا آنجا که می‎تواند، زبان شعر را ساده می سازد و آن را به زبان نثر و نمایش نزدیک‎تر می‎گرداند. پرداختن به طبیعت و به کارگیری عناصر طبیعی و و بهره‎گیری از مفاهیم نمادین آنها در آفرینش تصاویر شعری نیز موجب محسوس تر و ملموس تر شدن اندیشه و احساس او می‎گردد. هرچه در شعر نیما هست ، طبیعی و از تحمیل و تکلف به‎دوراست. کلماتی که در شعر خود به کار می‎برد یا تخیلی که آن را به تصویر می‎کشد ، غالبا با انگیزه ها و شور و شوق شاعرانه او متناسب است. زبانی زنده و خلاق که حقیقت مفهوم ذهنی شاعر را یکراست و آنچنان که هست، به ذهن هوشیار خواننده انتقال می‎دهد. وی سخنی را می‎پسندد که برخاسته از دل و جوشیده از جان باشد. او شعر را جدا از شاعر نمی‎داند و آن را جزئی از زندگانی می‎شمارد ، بنابراین زبان شعر او به زبان مردمان عادی نزدیک‎تراست. البته پرداختن به مسائل اجتماعی و بیان مفاهیم و مضامین مربوط بدان نیز از این لحاظ بی‎تاثیر نیست. توسل به شیوه تمثیل، حکایت‎پردازی و روایتگری نیز نزدیکی بیش از اندازه او به فرهنگ و زبان عامه را نشان می‎دهد. وی زیبایی را در سادگی می‎جوید. از پیچیدگی های زبانی بیزار است و آن را نوعی انحراف می‎داند. سادگی زبان شعر نیما در نمونه های غنایی او مشهودتر است. حتی در سخنان بسیار عادی نیز روح شاعرانگی می‎دمد و بدانها زندگانی دوباره می‎بخشد. از این رو، دنیایی که در شعر خود می‎آفریند، آکنده از لطافت، طراوت، زیبایی و آکنده از زندگی است.
    کلیدواژگان: نیما، شعر، زبان، تصویر، طبیعت
  • حسن اکبری بیرق، مریم اسدیان صفحه 113
    شاعران سنت گرای معاصر که به پیروی از غزل سرایان قرن هفتم و هشتم و قصیده سرایان قرن چهارم و پنجم شعر می سرودند از آوردن الفاظ و تعبیرات عامیانه در شعر امتناع می کردند اما شهریار از جمله شاعرانی است که در به کاربردن الفاظ و تعبیراتی که اجازه ورود به شعر را نداشتند بی پروایی کرده و آگاهانه تعبیرات کوچه و بازاری را وارد شعر خود و در این زمینه هنجار شکنی کرده است. نویسنده در مقاله حاضر الفاظ و تعبیرات عامیانه و کوچه و بازاری را در غزلیات شهریار بررسی کرده و چگونگی استفاده و کاربردهای گوناگون آن را در جایگاه های بخصوص شعری نشان داده است
    کلیدواژگان: غزل، شهریار، الفاظ و تعبیرات عامیانه
  • یحیح کاردگر صفحه 145
    علوم بلاغی که سابقه ای دیرینه در ادبیات جهان دارد، در ادبیات ایران نیز همواره مورد توجه بوده است. بعد از اسلام نیز با مرکزیت قرآن، توجه به این مباحث گسترش چشمگیری یافت. ریشه های قوی بلاغت فارسی در زبان عربی و فقدان نقد و تحلیل عالمانهء آن، موجب ظهور نارسایی هایی در این عرصه شده است که با طبقه بندی، بررسی منتقدانه و آشکار کردن راز زیبایی مباحث آن، می توان از نارسایی ها و افراط وتفریط های موجود دراین حوزه کاست و این علوم را به عنوان ابزاری کارآمد در خدمت رشد و شکوفایی ادبیات فارسی، در آورد. این مقاله کوششی است در جهت طبقه بندی صنایع لفظی و نگاهی تحلیلی به فلسفهء شکل گیری و عملکرد این صنایع، که کمتر به آن پرداخته اند.
    کلیدواژگان: بلاغت، طبقه بندی صنایع، صنایع لفظی، صنایع معنوی، نقد بلاغت
  • غلامرضا سمیع، روزبه گیتو صفحه 179
    جرج گردن بایرون (1824-1788) مشهور به گردن بایرون از شعرای رمانتیک انگلستان علاقه خاصی به شرق بخصوص به ایران باستان داشت. این مقاله به بررسی تلمیحات اشعار لرد بایرون به ایران و آیین زرتشتی می پردازد همچنین تاثیر آیین دوگانگی زرتشتی را بر آثار بایرون مورد بررسی قرار می دهد. پس از این بررسی به نظر می رسد که بایرون با ایران و تفکر ایرانی دوگانه برخورد می کند. بایرون از یک سو پادشاه ایرانی، نادر را خون ریز و جلاد معرفی می-کند از سوی دیگر از حافظ شاعر بزرگ ایرانی نقل قول می کند. گاهی او از آیین زرتشت به عنوان آیین شیطانی یاد می کند و گاهی زرتشت را نیک کردار می نامد. بایرون برای توجیه آشفتگی قهرمانان اشعار خود از دوگانگی آیین زرتشت بهره می برد. شیفتگی بایرون به ایران و آیین ایرانی به حدی است که حس منفی او را نسبت به شرق و آنچه یونانی نیست کمرنگ می کند
    کلیدواژگان: بایرون، شعر انگلیسی، مکتب رمانتیک، ایران، زرتشت
  • مصطفی شیروی خوزانی صفحه 197
    در این مقاله، دیوان ابوالحسن تهامی، شاعر توانمند عصر عباسی دوم (334- 656 ه.ق)، مورد بررسی قرارگرفته است. اشعار ایشان گر چه اغلب در مدح و منقبت افراد سروده شده است، همواره در آن، پند و موعظه و حکمت نیز به کار رفته است. این پژوهش نشان می دهد که تهامی در جای جای دیوانش و در هر مناسبت، مدح خود را با یک نکته پندآموز و حکمی درمی آمیزد تا از این رهگذر رسالتی را انجام داده باشد.
    این پندها در ذیل ده عنوان کلی دسته بندی گردیده است که عبارتند از: عزت انسان، شرافت و بزرگواری، بردباری بزرگان، بخشش و کرم، دانایی و درک و فهم، استفاده از تدبیر در کارها، بلاغت داشتن در سخن،، ناپایداری دنیا، مذمت فقر، و مورد رشک واقع شدن انسان با فضیلت. بنابراین، تهامی را باید از شاعران حکمت آور دانست و قصاید مدح گونه اش را نوعی حکمت محسوب نمود.
    کلیدواژگان: ابوالحسن تهامی، پند، حکمت، موعظه، شعر حکمی
  • صفحات 1-8