فهرست مطالب

توسعه کارآفرینی - سال نهم شماره 1 (پیاپی 31، بهار 1395)

فصلنامه توسعه کارآفرینی
سال نهم شماره 1 (پیاپی 31، بهار 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/03/28
  • تعداد عناوین: 10
|
  • محمد علی مرادی، شهرام حسین پور* صفحات 1-19
    کاربری در صنعت خودروسازی مربوط به نوع استفاده از کامیون یا کشنده است که روی خودروهای تجاری نصب می شوند و در همه حوزه ها از جمله در پزشکی کاربردهای مختلفی از قبیل شرایط بحرانی، مناطق محروم و مناطق توریستی را دارا است. این پژوهش درصدد است به شناسایی و اولویت بندی فرصت های کاربری خودروها در توسعه درمانگاه های(کلینیک) سیار پزشکی بپردازد.
    پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها ز نوع آمیخته اکتشافی (کیفی-کمی) بوده و از نظریه تشخیص فرصت مبتنی بر شناسایی سمت تقاضای کالاها و خدمات استفاده کرده است. حجم نمونه در بخش کیفی 24 خبره و در بخش کمی 79 پرسشنامه (سئوال های بسته-پاسخ) است. روش جمع آوری و تحلیل داده های کیفی به صورت مصاحبه های نیمه ساختار یافته و تحلیل محتوا و کدگذاری باز و در بخش کمی، داده های گردآوری شده از پرسشنامه و استفاده از تحلیل های آماری صورت گرفته است. نتایج نشان می دهد فرصت ها در پنج حوزه اصلی کلینیک های سیار با کاربری مشاوره وآموزش، غربالگری، ایمن سازی، تخصصی و درمانی و آزمایشگاه شناسایی شده است.
    کلیدواژگان: شناسایی و اولویت بندی فرصت، درمانگاه (کلینیک) سیار، کاربری سازی
  • مهدی زیودار، نرگس ایمانی پور* صفحات 21-38
    فرایند تصمیم گیری کارآفرینان در چارچوب الگوهای موجود قابل تبیین نیست و تحلیل ادبیات موجود، شکاف ناشی از غایت گرابودن الگوهای موجود را آشکار می سازد. از این رو، در پژوهش پیش رو با رویکرد غیرغایت گرا و با استفاده از یک طرح کیفی و اکتشافی به مفهوم پردازی عناصر مرکزی فرایند تصمیم گیری ایجاد کسب وکار جدید در نمونه ای منتخب از کارآفرینان نوپای حوزه صنایع فناور پیشرفته ایران پرداخته می شود. تحقیق حاضر به لحاظ جهت گیری، بنیادی است و از نظر هدف، اکتشافی است. نوع پژوهش کیفی و راهبرد اتخاذشده نیز موردکاوی چندگانه است. جامعه آماری پژوهش، کارآفرینان نوپای فعال در حوزه صنایع فناور پیشرفته نانو و زیست فناوری شهر تهران هستند.روش نمونه گیری پژوهش، نظری و ملاک تعیین حجم نمونه، اشباع نظری بود. گردآوری داده ها پس از نهایی شدن پروتکل مصاحبه و با استفاده از مصاحبه های کیفی واقعه محور با بیست کارآفرین نوپای نمونه نظری پژوهش انجام گرفت. نتایج فرایند کدگذاری، طبقه بندی و اعتباربخشی به یافته های پژوهش، مقوله های مرکزی فرایند تصمیم گیری ایجاد کسب وکار جدید در نمونه کارآفرینان را تعیین کرده است. براین اساس، مفاهیم گرایش و شایستگی کارآفرینانه، فراشناخت کارآفرینانه، پیش اقدامات و دریافت بازخورد و نگرش مثبت به تغییر، مجموعه مقوله های مرکزی فرایند تصمیم گیری ایجاد کسب وکار جدید را تشکیل می دهند.
    کلیدواژگان: رویکرد غیرغایت گرا، فرایند تصمیم گیری ایجاد کسب وکار، کارآفرینی
  • رضوان قمبرعلی*، حسین آگهی، امیرحسین علی بیگی، کیومرث زرافشانی صفحات 39-58
    استفاده از سیاست های مناسب برای دستیابی به توسعه اکوسیستم کارآفرینی از اهمیت بسیاری برخوردار است. یکی از عوامل کلیدی در توسعه کارآفرینی، دولت است که با تدوین و اجرای خط-مشی های مناسب، نقش مهمی در توسعه کارآفرینی ایفا می کند. لذا هدف از مقاله حاضر واکاوی محتوای سیاست ها در تطابق با ابعاد اکوسیستم کارآفرینی می باشد. این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها از نوع تحقیقات توصیفی (غیرآزمایشی) می‏باشد. برای واکاوی سیاست ها از روش پژوهش تحلیل محتوا و جهت اولویت بندی برنامه های توسعه از مدل تصمیم گیری مجموع وزنی سلسله مراتبی (HAW) و روش وزن دهی آنتروپی شانون استفاده شد. نتایج نشان می دهد که سیاست های کلان ملی شامل قانون اساسی، سند چشم انداز 1404و سیاست های آن و سیاست های برنامه های توسعه، حامی کارآفرینی هستند. از نظر توجه به ابعاد اکوسیستم کارآفرینی، برنامه چهارم در اولویت اول و سپس برنامه های دوم، اول، پنجم وسوم قرار داشتند. بنابراین روند توجه به کارآفرینی در برنامه های توسعه دوم و چهارم کشور روندی تقریبا صعودی داشته است و در دو برنامه سوم و پنجم از شیب پایین رونده برخوردار بوده است که بیانگر کم رنگ تر شدن توجه به ابعاد اکوسیستم کارآفرینی در تفکر سیاست گذاران می باشد. بر اساس اوزان محاسبه شده، توجه به ابعاد اکوسیستم کارآفرینی یکسان نبوده و بعد حمایتی در مقایسه با دیگر ابعاد از اهمیت کمتری برخوردار بوده است.
    کلیدواژگان: اکوسیستم، کارآفرینی، اکوسیستم کارآفرینی، سیاست، تحلیل محتوا
  • مهرناز حیدری سورشجانی، پرستو محمدی* صفحات 59-78
    هدف از این مطالعه بررسی نمونه های عملی تعامل شرکت های نوآور با سرمایه گذاران می باشد تا جنبه های دقیق تری از چالش های هر مرحله رشد را مشخص کند و نهایتا سرمایه گذاران بتوانند باتوجه به مرحله رشدیافتگی شرکت، قرارداد سرمایه گذاری خود را به بهترین شیوه ممکن تنظیم کنند. در ادبیات نظری سرمایه گذاری خطرپذیر، بررسی چالش میان سرمایه گذاران و کارآفرینان، در چارچوب نظریه کارگزاری (بررسی عدم تقارن اطلاعاتی و عدم همسویی منافع) می گنجد. از طرفی نزدیکترین رویکرد نظری در مطالعه تغییرات مولفه های شرکت در هر مرحله رشد، رویکرد ترکیب گرا به رشد سازمان می باشد. در این مطالعه ی کاربردی، با استفاده از روش نظریه مبتنی بر داده که شیوه ای توصیفی مبتنی بر استقرا برای ارائه نظریه ای در خصوص پدیده هاست، چالش های تعامل صاحبان ایده با سرمایه گذاران در مراحل مختلف رشد از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و گردآوری اطلاعات واقعی مورد بررسی قرار گرفته است. تحلیل داده ها از طریق کدگذاری و شناسایی ارتباط میان مقولات مختلف، نشان می دهد محصول، بازار، مهارت های کارآفرین و نوع ریسک در مراحل مختلف رشد کسب وکار تغییر می یابد و ضروری است رویکرد سرمایه گذاری نیز بر اساس آن تغییر کند. در نتیجه سرمایه گذاری جهت جلب اعتماد و شناخت کارآفرین در مرحله جنینی با مولفه های کسب وکار همخوانی بیشتری دارد. در مرحله نوپایی بکارگیری سازوکارهای پایش ونظارت در سرمایه گذاری ضروری هستند و در مرحله رشدیافتگی، ابعاد مختلف مشارکت بر حسب میزان مالکیت طرفین از کسب وکار تعیین خواهد شد.
    کلیدواژگان: شرکت های نوآور، مراحل رشد، سرمایه گذاری خطرپذیر، نظریه مبتنی بر داده، تئوری کارگزاری
  • رضوان حسین قلی زاده*، محبوبه سلیمانی، علیرضا خوراکیان صفحات 79-97
    هدف اصلی این پژوهش، شناسایی عوامل سوق دهنده و بازدارنده شرکت های مستقر در مرکز رشد علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد می باشد. پژوهش از حیث هدف، کاربردی است. رویکرد پژوهش کیفی و روش پژوهش، مطالعه موردی می باشد. جامعه آماریکلیه شرکت های علوم انسانی مستقر در مرکز رشد دانشگاه فردوسی مشهد گروه مورد مطالعه را تشکیل دادند. به منظور گردآوری داده های موردنیاز از مصاحبه نیمه ساخت یافته و تحلیل اسناد استفاده شد. بنابر نتایج به دست آمده، ویژگی های فردی کارآفرینان، ظرفیت های علوم انسانی، حمایت سازمانی دانشگاه، تناسب رشته تحصیلی، ایده نوآورانه، قابلیت های مرکز رشد، پویایی درونی، هدفمند بودن تیم کاری، تجربه کارگروهی و حمایت قانونی به عنوان مهم ترین عوامل سوق دهنده و همچنین، ماهیت ناشناخته رشته های علوم انسانی، ضعف حمایت دانشگاه، عدم درک صحیح از فناوری های علوم انسانی، عدم خودباوری دانشجویان، ضعف مشارکت گروهی، نبود منابع مالی کافی، نبود نگاه میان رشته ای به علوم انسانی، حضور ناموفق در بازار، ضعف حمایت های قانونی به عنوان مهم ترین عوامل بازدارنده راه اندازی شرکت های مرکز رشد علوم انسانی دانشگاه فردوسی معرفی شدند.
    کلیدواژگان: راه اندازی شرکت، عوامل سوق دهنده و بازدارنده، مرکز رشد علوم انسانی، دانشگاه فردوسی مشهد
  • بابک ضیاء *، مجید وقارموسوی صفحات 99-117
    امروزه با توجه به نیاز روزافزون به آموزش های کوتاه مدت کارآفرینی، آموزش رسمی در این حوزه از اهمیت فراوانی برخوردارگردیده است. از این رو پژوهش حاضر به بررسی تاثیر آموزش رسمی کارآفرینی بر شکل گیری قصد کارآفرینانه در فراگیران با تاکید بر نقش میانجی گری کسب مهارت های کارآفرینی پرداخته است. این پژوهش بر مبنای هدف کاربردی و از نظرماهیت توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پ‍‍‍ژوهش شامل مربیان و فراگیران آموزش های رسمی کارآفرینی در آموزشگاه های آزاد فنی حرفه ای خراسان شمالی به تعداد 465 نفر می باشد که از میان آنان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی تعداد 210 نفر انتخاب گردیدند. جمع آوری داده ها از طریق پرسش نامه های استاندارد صورت پذیرفت و برای تحلیل داده ها از تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که ارتقاء مهارت های کارآفرینی در فرآیند آموزش رسمی کارآفرینی بر ایجاد قصد کارآفرینانه در فراگیران تاثیرمثبت دارد. همچنین دو عامل ویژگی های شخصیتی کارآفرینانه و انگیزه کارآفرینانه رابطه بین کسب مهارت های کارآفرینی و ایجاد قصد کارآفرینانه را تعدیل نموده و به نحو چشم گیری بر اثربخشی آموزش های رسمی کارآفرینی تاثیرگذار است.
    کلیدواژگان: آموزش رسمی کارآفرینی، مهارت های کارآفرینی، ویژگی های شخصیتی کارآفرینانه، انگیزه کارآفرینانه، قصد کارآفرینانه
  • مهرداد شهبازی منشادی *، حبیب الله سالارزهی صفحات 119-137
    با توجه به نقش مهم صنایع کوچک و متوسط در توسعه اقتصادی کشورها، هدف پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی عوامل استراتژیک موثر بر تعالی کسب و کارهای کوچک و متوسط در صنعت کاشی و سرامیک است. این تحقیق از منظر هدف جزء پژوهش های کاربردی است، روش پژوهش کمی و از منظر نحوه گردآوری اطلاعات جزء پژوهش های توصیفی-پیمایشی می باشد. برای نیل به هدف پژوهش از رویکرد تلفیقی تحلیل استراتژیک و تحلیل سلسله مراتبی استفاده شد. نخست به منظور شناسایی نقاط ضعف، قوت، فرصت و تهدید با مطالعات عمیق کتابخانه ای و سپس با هدف جمع آوری داده های کیفی با تعدادی ازکارشناسان این صنعت مصاحبه های آزاد و هدایت شده صورت گرفت. همچنین جهت جمع آوری اطلاعات مستندتر از دو پرسشنامه ارجحیت بندی و سنجش اهمیت نسبی عوامل موثر استفاده گردید. بنابر تجزیه و تحلیل نتایج این تحقیق، قدرت در توان تکنولوژیکی بالا و ارزش افزوده بالا محصولات در بین عوامل داخلی و فرصت دسترسی به بازارهای منطقه ای بالقوه و تهدید پیوستن به سازمان تجارت جهانی مهمترین عوامل خارجی موثر بر تعالی کسب و کارهای کوچک و متوسط این صنعت بود.همچنین استراتژی برتر برای سرآمدی در این صنعت استراتژی تدافعی (WT) انتخاب شد.
    کلیدواژگان: تعالی کسب و کار، مدل SWOT، تحلیل استراتژی، فرآیند تحلیل سلسله مراتبیAHP، صنعت کاشی و سرامیک
  • مریم آقاموسی طهرانی*، احمد سرداری، عبدالحسین کرمپور صفحات 139-158
    توسعه صادرات کالاهای فنآورمحور و فرآورده هایی که سهم فناوری پیشرفته در ساخت آنها بالاست، یکی از اهداف مهم استراتژی بلندمدت توسعه صادرات کشور است. در این پژوهش با درنظر گرفتن رویکرد مبتنی بر منابع، سازه های اصلی اثرگذار بر موفقیت های صادراتی از طریق منابع ناملموس (بازارمحوری و کارآفرینی محوری) و همچنین نقش پویایی بازار هدف صادراتی بررسی می شود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و برحسب گردآوری اطلاعات از نوع توصیفی پیمایشی میباشد. جامعه آماری این پژوهش شرکت های صادرکننده کالاهای فنآور محور در پارک فناوری پردیس می باشد و با توجه به تعداد آنها که 15 شرکت هستند، کل جامعه به عنوان نمونه آماری برای مطالعه در نظر گرفته می شود. لذا، عوامل مربوط به سازه های کارآفرینی و بازارمحوری با استفاده از ادبیات موجود شناسایی شده و سپس از طریق انجام مصاحبه با مدیران، نقش عوامل فوق در موفقیت های صادراتی کالاهای فناورمحور تایید گردیده و به منظور شناسایی روابط و تعیین مدل، در دو روش مدلسازی ساختاری تفسیری و روش دیمتل، پیاده سازی شده و از نرم افزارهایEXCEL وsuper decision استفاده گردیده است. لذا، روابط علی و معلولی عوامل و همچنین مدل سطح بندی شده ساختاری تفسیری آنها استخراج شده و در نهایت نقش موثر رویکرد هوشمندی بازارمحوری از طریق ایجاد و انتشار اطلاعات و همچنین نقش موثر نوآوری از سازه کارآفرینی محوری بر بهبود عملکرد صادراتی شرکت های فناورمحور تایید گردیده است.
    کلیدواژگان: کارآفرینی محوری صادراتی، بازارمحوری صادراتی، مدلسازی ساختاری تفسیری، فنآورمحور
  • پوریا نوری، عبدالله احمدی کافشانی*، کامبیز طالبی صفحات 159-175
    خروج کارآفرینانه یکی از مهم ترین اجزای فرآیند کارآفرینی است. هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی عوامل اثرگذار بر خروج کارآفرینان ایرانی است. بیشتر پژوهش های تابه حال انجام شده در مورد خروج به بررسی عوامل اثرگذار روی خروج و یا اثرات خروج بر کسب وکارها و بر اقتصاد کلان پرداخته اند. از آنجایی که پژوهش جامعی در مورد عوامل خروج کارآفرینان وجود ندارد، پژوهش حاضر بر حسب هدف، بنیادی، بر حسب روش گردآوری اطلاعات رویکردی روایتی به بررسی عوامل و ریشه های خروج کارآفرینان پرداخته است. بازه زمانی ایت تحقیق 1393-1394 می باشد. جامعه اماری این تحقیق ت کارافرینان ایرانی بودند و تعداد 12 مصاحبه با روش نمونه گیری هدفمند انجام گرفت و با تحلیل داده ها که با روش کدگذاری و مقوله بندی انجام شد هفت عامل برای خروج کارآفرینان شناسایی شد. شرایط نامساعد محیطی و قانونی برای کسب وکار، شناسایی فرصت های بهتر کسب وکار، مشکلات مالی، شرایط عاطفی، عدم برآورد چشم انداز مناسب، مشکلات مدیریتی و اداره کسب وکار و مشکلات شراکت به عنوان عوامل خروج در میان کارآفرینان مورد بررسی شناسایی گردید.
    کلیدواژگان: خروج کارآفرینانه، فرآیند کارآفرینی، رویکردی روایتی
  • محمود متوسلی* صفحات 177-195
    ناول یا خلق ناب و بی بدیل، بنیانی ترین عامل توسعه اقتصادی و کارآفرینی است. با این حال، در بین اندیشمندان در زمینه فرایند خلق ناول در توسعه اقتصادی توافق نظر وجود ندارد، به گونه ای که شومپیتر از عبارت «غیرممکن» برای تبیین فرایند خلق ناولتی استفاده کرده است. نظر شومپیتر از این منظر صحیح است که موضوع (مقوله) یادشده در چارچوب عقل استدلالی یا تعریف مرسوم از علم نمی گنجد. با توجه به ضرورت خلق بی بدیل در تحقق و تسریع فرایند توسعه، پژوهش حاضر تبیین فرایند خلق بی بدیل در توسعه اقتصادی و کارآفرینی را در کانون توجه قرار داده است. براساس استدلال صورت گرفته در پژوهش، فرایند خلق بی بدیل مستلزم سه بنیان کلیدی است. این بنیان ها عبارت اند از: آزادی ذهن، تفاوت در قابلیت های ذهنی و نیاز به آموزش های منحصربه فرد و قدرت تخیل فرد. توصیه های سیاستی برگرفته از این بنیان ها در جمع بندی پژوهش می آید.
    کلیدواژگان: توسعه اقتصادی، خلق بی بدیل، عقل استدلالی، کارآفرینی
|
  • Shahram Hosseinpuor* Pages 1-19
    Based on the usage types of commercial vehicles, these vehicles are divided into several groups which can provide various mobile services in health sectors in different circumstances such as deprived areas, tourist resorts and critical situations. Based on opportunity recognition theory of demand-side; this research is trying to identify and prioritize the opportunities of using vehicles in Iran mobile health clinics. The research population consists of healthcare experts and the data collected in qualitative part of research by the semi-structured interviews, were assessed by content analysis and open coding techniques and statistical techniques were applied to analyze collected data from the questionnaires in quantitative part. To prioritize the types of opportunities recognized in the qualitative phase, Friedman test was used. The results of this research reveals that many opportunities in mobile services in health core sector were categorized into five main areas including education and counseling, screening, immunization, specialized health and laboratory.
    Keywords: Opportunity Recognition, Prioritizing, Medical Mobile Clinic, Application of Friedman Test
  • Mehdi Zivdar, Narges Imanipuor * Pages 21-38
    Decision-making by entrepreneurs is a process that cannot be explained by existing models. Literature analysis reveals a gap due to the teleological approach of existing models. This research aims to conceptualize central elements of new venture creation decision-making process in a selected sample of nascent entrepreneurs in Iranian high-tech industries based on a non-teleological approach and by a qualitative and explorative plan. The research has fundamental view and explorative purpose and the strategy of qualitative research is multiple case studies. The research sample includes active nascent entrepreneurs of high-tech nano and bio-technology industries of Tehran and the sample size was determined by theoretical saturation. After finalizing the interview protocol, data collection was conducted through qualitative event-based interviews with 20 nascent entrepreneurs. After coding, categorizing and validating the research findings, central elements of new venture creation decision-making process was recognized. Accordingly, entrepreneurial orientation and competency, entrepreneurial meta-cognition, primary actions and feedback receiving and positive attitude toward changes are the central elements of new venture creation decision-making process.
    Keywords: Entrepreneurship, Venture Creation Decision, Making Process, Non, Teleological Approach
  • Rezvan Ghambarali * Pages 39-58
    A proper policy-making process is essential for development of entrepreneurship ecosystem. Government plays an important role in development of entrepreneurship by formulation and implementation of appropriate policies. Lack of attention to the entrepreneurial ecosystem in entrepreneurship development policy-making, causes many problems for entrepreneurial businesses. The purpose of this paper is to provide content analysis of the policies consistent with the dimensions of entrepreneurial ecosystem. Content analysis method was used for analyzing the policies. For prioritizing the five-year development plans, the “Hierarchical Additive Weighting Method” (HAW) of decision making models and “Shannon Entropy Weighting Method” were used. The results show that national macroeconomic policies, including the constitution, the Iran's 1404 Vision policies and the policies of five-year development plans are supporting entrepreneurship. Among the five development plans, the fourth plan has paid greater attention to the entrepreneurial ecosystem and then there are second, first, fifth and third plans. Trend of attention to entrepreneurship in the second and fourth development plans were almost upward and in the third and fifth plans downward slope were observed which represented less attention to the dimensions of the entrepreneurial ecosystem in the policy makers minds. Based on calculations made, attention to ecosystem subsystems was not identical during development plans and support subsystems were less important compared to other subsystems.
    Keywords: Ecosystem, Entrepreneurship, Policy, Content Analysis, Shannon Entropy Weighting Method
  • Rezvan Hosseingholizadeh * Pages 79-97
    The main aim of this study is to explore the driving and restraining forces which affect the new venture creation in the Humanities Business Incubator Center in Ferdowsi University of Mashhad. Based on a case study method with a qualitative approach, 16 semi-structured interviews were conducted. The results revealed that individual characteristics of entrepreneurs , humanities capacities, university’s organizational support, congruence of the university major with entrepreneur’s character, internal dynamism, purposefulness of the work team, group working experience and legal support were introduced as driving factors. The unknown nature of humanities field, university’s weak support, lack of correct understanding of the humanitie’s technologies, student’s lack of self-confidence, weakness in team working, lack of sufficient financial resources, lack of a multidisciplinary approach to humanities, unsuccessful presence in the market and weak legal supports are the important restraining factors which are barriers in the way of the Humanities Business Incubator Center of Ferdowsi University of Mashhad
    Keywords: Business Creation, Driving, Restraining Forces, Ferdowsi University of Mashhas, Humanities Business Incubator Center
  • Babak Ziya* Pages 99-117
    Due to the growing need for entrepreneurship short-term training, formal education in this area is of great importance. In terms of objective, this study is an empirical study, and the research methodology is descriptive-correlative. The research population includes 465 learners and instructors in professional training academies of North Khorasan Province. Two hundred and ten individuals were selected by Cochran's sample size formula and random sampling method. Measurement tool in this research was standard questionnaire and structural equation modeling technique (SEM) and SMART PLS 2 software were used for data analysis. The results show that the entrepreneurship skills mediate the relationship between entrepreneurship education and entrepreneurial intention. The entrepreneurial personality and motivation moderate the relation between entrepreneurial skills and entrepreneurial intention. The results also show that participation in informal education courses has significantly positive impact on creating the entrepreneurial intention.
    Keywords: Formal Education of Entrepreneurship, Entrepreneurial Skills, Entrepreneurs Personality Characteristics, Entrepreneurial Motivation, Entrepreneurial Intention
  • Habibollah Salarzehi, Mehrdad Shahbazi * Pages 119-137
    The main aim of this study is to recognize and prioritize the effective factors of a SME’s excellence. The research population consists of experts or Activists in ceramic and tile industry selected via purposeful conjecture based on judgmental sampling .The required data of this study were collected by two methods of library studies and survey studies. In order to identify strengths and weaknesses, opportunities and threats facing the ceramic tile industry in the Province of Yazd which leads to devising appropriate strategies for excellence of those businesses, data were collected by interviews and questionnaires and AHP techniques then were used to prioritize the obtained factors. The results showed that high technical power and high VAT of products are the main internal factors which affect organizational excellence of SMEs. Access to regional and potential markets of Iraq and Afghanistan is the most important opportunity and joining the WTO is the main threat affecting the excellence of small and medium businesses in the ceramic and tile industry of Yazd Province. Based on these results, the suggested strategy to achieve excellence of SMEs is WT strategy.
    Keywords: Business Excellence, SWOT Model, Strategy Analysis, Analytic Hierarchy Process AHP, Ceramic, Tile Industry, Yazd Province
  • Maryam Aghamousa Tehrani *, Ahmad Sardari Pages 139-158
    Extending the export of high technology-based products is one of the most important goals of long term strategy of the country’s export development. In the present study, the main structures influencing the success of exportation through intangible resources (market orientation and entrepreneurial orientation) and the role of dynamism of export target market are investigated by considering the resource-based approach. The research objective was applicable and the research type was analytical survey. The research population included all 15 technology-based firms exporting goods in Pardis Technology Park. In this study, dimensions of the factors contributing to the entrepreneurship orientation and market orientation structures of exportation were identified based on literature, then the role of these factors in the success of technology-based products exportation were validated through interviews with managers. In order to identify relationships and model making, interpretive structural modeling method and Dematel techniques were used and relations between the factors and their interpretive structural modelling was extracted. Finally the efficient role of intelligent market orientation approach and the efficient role of innovation from the entrepreneurship orientation structure on improving the export performance of technology-based companies were elicited
    Keywords: Entrepreneurial, Oriented Export, Market, Oriented Export, Interpretive Structural Modeling, Technology, Based
  • Abdollah Ahmadi Kafeshani * Pages 159-175
  • Mohammad Motevaseli * Pages 177-195
    Novelty or the pure and unique creation is the profoundest item in economic development and entrepreneurship in every country. However, there is no consensus regarding the process of creation of novelty among economists so that “Schumpeter” used the term “impossible” to define this unknowable process because this subject cannot be described within the theoretical framework of orthodox conceptual rationality. Considering the importance and necessity of novelty creation for the process of development, this article attempts to explain the process of novelty creation in economic development and entrepreneurship. According to this paper, the process of novelty creation necessitates three key principles: mind freedom, individual differences in mental capabilities, need to unique training and imagination power of individuals. Policy recommendations are suggested in the conclusion sector
    Keywords: Novelty, Rational mind, Economic Development, Entrepreneurship