فهرست مطالب

پژوهش های ادب عرفانی (گوهر گویا) - سال سوم شماره 3 (پیاپی 11، پاییز 1388)

مجله پژوهش های ادب عرفانی (گوهر گویا)
سال سوم شماره 3 (پیاپی 11، پاییز 1388)

  • 166 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1389/02/20
  • تعداد عناوین: 8
|
  • محمدحسین کرمی صفحات 1-20
    میراث گرانبهای ادب فارسی حاصل تلاش، اندیشه و ذوق تمامی شاعران و نویسندگان ایرانی و گاه غیر ایرانی گذشته است که ممکن است از برخی از آنها حتی نامی نمانده باشد؛ اما نتیجه آن تلاشها در قالب آثار شاعران و نویسندگان به جای مانده و به دست ما رسیده است. بدین معنی که همه نویسندگان و شاعران گذشته در ایجاد و توسعه ادبیات فارسی نقش داشته اند. منتها نقش برخی بسیار برجسته و برخی دیگر بسیار کمرنگ بوده است. پیگیری و ریشه یابی مضامین و ا ندیشه ها و شناسایی منابع و مآخذ آثار هر کدام از شاعران و نویسندگان، کاری شایسته خواهد بود؛ زیرا می تواند پیشینه یک اندیشه و نقش بسیاری از کسانی را که در این زمینه موثر بوده، بنمایاند.
    کلیدواژگان: سعدی، گلستان، خصیب، گرگ زاده، حاتم طایی و سلطان روم، منشاء حکایات
  • نجف جوکار، سید ناصر جابری صفحات 21-40
    در سالهای اخیر سبک قصه پردازی مولانا به دلیل ساختار روایی خاص و مبتنی بودن آن بر تداعی معانی و جریان سیال ذهن، مورد توجه مثنوی پژوهان بوده است. در این مقاله، نخست به برخی از گونه های ابهام، گسست، تناقض و ناهمگونی توجه شده است. در این موارد بین دو یا چند قصه یا تمثیل، در صورت در نظر گرفتن محور طولی ابیات،گسستها و ناهم خوانی هایی دیده می شود. در ادامه با تکیه بر سه مقوله تداعی، ساختار و اندیشه، به بحث اصلی مقاله؛ یعنی چگونگی وحدت و انسجام در مثنوی، پرداخته شده است. مطالعه این سه مقوله نشان می دهد که عناصر و اندیشه هایی مشابه، مثنوی را اثری دارای بن مایه هایی مشترک، هدفی یگانه و انسجامی متفاوت و از گونه دیگر درآورده است.
    کلیدواژگان: مولانا، تداعی، ساختار، اندیشه، پیوند
  • زهره احمدی پوراناری، مهدی ملک ثابت، یدالله جلالی پندری صفحات 41-62
    در دوره بازگشت ادبی، شاعران به پیروی از شیوه شاعران سبک خراسانی و عراقی پرداختند و در این میان، غزلسرایان دوره بازگشت، پیروی از غزلهای سعدی و حافظ را مد نظر قرار دادند و غزلهای نظیره وار خویش را به وجود آوردند. در غزلهای مزبور «مطلع» از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ زیرا غالب شاعران دوره بازگشت با توجه به بیت اول غزلهای سعدی و حافظ که در عین حال تعیین کننده قافیه و ردیف و وزن غزل نظیره وار بود به سرودن غزل پرداختند. در مطلع غزلهای سعدی و حافظ، واژگان خوش آهنگ که در عین حال از شایستگی و خوشایندی لازم برای ورود به بحث برخوردار باشد، جایگاه ویژه ای دارد. همچنین عناصر بلاغی؛ از جمله تاکید و تقریر و انکار ، در این گونه غزلها دیده می شود، نیز یکی از شیوه ها برای برجسته سازی مطلع غزل، استفاده از جمله های پرسشی و عاطفی است برخی از مطلع ها نیز با شیوه ای داستانی که عنصر گفتگو در آن نقش بسزایی دارد، شروع شده اند. مقایسه مطلع غزلهای ده شاعر دوره بازگشت با غزلهای سرمشق آنها می تواند میزان توانایی این شاعران را در رویارویی با سرمشق های خود، برای خواننده روشن سازد.
    کلیدواژگان: دوره بازگشت ادبی، نظیره سرایی، سعدی، حافظ، مطلع، غزلسرایی
  • مسعود روحانی، محمد عنایتی قادیکلایی صفحات 63-90
    هنجارگریزی یکی از مؤثرترین روش های برجستگی زبان و آشنایی زدایی در شعر است که بسیاری از شاعران از آن بهره برده اند. در شعر معاصر، نیما نقش زیادی در پایه ریزی این هنجارگریزی ها داشته است و پیروان وی نیز از این روش بسیار استفاده کرده اند. یکی از شاعرانی که از روش هنجارگریزی برای برجسته سازی شعر خود بهره گرفته است، شفیعی کدکنی(م.سرشک) است. بررسی های به عمل آمده در این مقاله نشان می دهد، شفیعی از روش هنجارگریزی بسیار بهره برده و بدین طریق زبان شعری اش را برجسته نموده است. در شعر وی از انواع مختلف هنجارگریزی استفاده شده؛ اما این بهره گیری به صورت یکسان نیست؛ بلکه در دفترهای شعری مختلف، تفاوت هایی دیده می شود؛ یکی از هنجارگریزی هایی که در شعر شفیعی بسیار دیده می شود، هنجارگریزی زمانی یا باستان گرایی است که بخصوص در «هزاره دوم آهوی کوهی» از بسامد و نمود بالایی برخوردار است. از دیگر هنجارگریزی هایی که در شعر شفیعی بیشتر به کار گرفته شده، هنجارگریزی واژگانی است، وی به ساخت و ایجاد واژه ها و ترکیباتی دست زده است که تاکنون در دایره واژگانی ادب فارسی حضور نداشته اند. از سوی دیگر شفیعی از واژگان محلی و عامیانه و امروزی نیز بسیار استفاده نموده و بدین طریق بر دایره واژگانی شعر خود افزوده است. از دیگر زمینه های هنجارگریزی در شعر شفیعی، هنجارگریزی معنایی است؛ وی از صنایعی چون تشبیه، پارادوکس، حسآمیزی، تشخیص، تصویرسازی بسیار بهره برده است. همچنین استفاده متفاوت از روایت های اسطوره ای و تاریخی نیز به آشنایی زدایی شعر وی کمک شایانی کرده است. سایر انوع هنجارگریزی نیز کم و بیش در راستای برجسته سازی شعر استفاده شده اند.
    کلیدواژگان: آشنایی زدایی، برجسته سازی، هنجارگریزی، باستان گرایی، هنجارگریزی معنایی، هنجارگریزی واژگانی، محمدرضا شفیعی کدکنی
  • اکبر شامیان ساروکلایی صفحات 91-108
    در پژوهشهایی که تاکنون درباره روایات اساطیری و حماسی ایران؛ بویژه شاهنامه صورت گرفته، نقش زنان کمتر کاویده شده است. مطابق شاهنامه فردوسی، نخستین زنی که در تاریخ اساطیری ایران در جایگاه مادری خردمند به فرمانروایی پادشاهی «فرخ» یاری رسانده، فرانک است. پژوهندگان درباره مقام فرانک نزد فریدون و پیروی بزرگان قوم از وی، به هنگام غیبت فرزند، سخنی نگفته اند. به گمانم دلایلی هست که نشان می دهد، فرانک به عنوان مادر شاه در جامعه بدوی ایران قدرتی درخور داشته و این امر در شاهنامه نمود یافته است. نگارنده کوشیده است تا ضمن طرح فرضیه نفوذ زن(همسر، دختر، مادر) شاه در جامعهکویان جادو، پایگاه فرانک را در تمهید و تایید فرمانروایی فریدون بازشناسد. بدین منظور، نظریه دومزیل(Dumezil)را پایه فرضیه و متن شاهنامه را اساس پژوهش شمرده است.
    کلیدواژگان: فرانک، فریدون، جادو، اسطوره و حماسه، شاهنامه
  • سعید شفیعیون صفحات 109-130
    شرف الدین حسن شفائی، معروف به حکیم شفائی، شاعر برجسته و طبیب دانشمند دوره صفوی است که بسیار محل توجه و مورد احترام بزرگان معاصر و نسلهای پس از خود بوده است. شعر وی با وجود برخورداری از ویژگی های سبک هندی تا حد قابل قبولی از افراط کاری های شعرای آن دوره در خیال و زبان عاری است و پاره ای اطلاعات مهم اجتماعی و زبانی از آن مستفاد می شود. با اینهمه تا امروز تحقیق و تصحیح جامع و شایان توجهی از احوال و آثار او؛ بخصوص مثنویاتش صورت نگرفته است. پژوهش حاضر سعی دارد تا با اتکا به منابع اصیل و متقدم آگاهی های تازه تری در باب اهمیت مقام شاعری وی به دست دهد.
    کلیدواژگان: شفائی، زندگی، افکار، اشعار، سبک هندی
  • پوران (صدیقه) علیپور صفحات 131-154
    مفهوم «شکل اثر ادبی» که در آثار فرمالیستها اهمیت زیادی پیدا کرده است، به دو پیشنهاد مهم آنها وابسته است: 1) هر نکته ادبی از واژه تا سخن، باید در پیوندی که با سایر نکته ها می یابد، بررسی گردد و شناخته شود و به این اعتبار شناخت ساختار یا شالوده اصلی اثر، مهمترین جنبهپژوهش ادبی است. 2) پژوهش «همزمانی» که سوسور مطرح کرده است روش اصلی پژوهش ادبی است. این مقاله، برآن است تا با مبنا قرار دادن این دو اصل و با توجه به علم ریخت شناسی و تحلیل تئوری های فرمالیستی و ساختارگرایی در این باب، نگرشی تازه به عروض شعری داشته باشد؛ چرا که ریخت شناسی وزن، به ما فرصت می دهد تا شعر را با همه عناصر ساختاری شکل بیرونی و نوای اندرونی اش بسنجیم.
    امروزه، علم عروض را نمی توان با میزانی معلوم و از پیش تعیین شده، اندازه گیری کرد؛ بلکه چون همه چیز در اکنون شعر چه اکنونی که مؤلف خلق می کند و چه اکنونی که خواننده می آفریند خلق می شود؛ بنابراین وزن را نیز، باید در اکنون آن جستجو کرد.
    مقاله حاضر، وزن را که اصلی ترین میزان تعیین کننده عروض شعری است، با توجه به رویکرد معناشناسی درون متنی، مورد مطالعه و بررسی قرار داده و در نهایت، با پیشنهاد یک الگوی ساختاری مناسب، نمونه هایی از اشعار شاعران را، مورد نقد و بررسی قرار می دهد.
    کلیدواژگان: ریخت شناسی، عناصر ساختاری، وزن، شعر