فهرست مطالب

مجله پژوهش های ادب عرفانی (گوهر گویا)
سال دوم شماره 1 (پیاپی 5، بهار 1387)

  • تاریخ انتشار: 1387/01/11
  • تعداد عناوین: 10
|
  • محمدحسین کرمی، محمدحسین نیکدار اصل صفحه 1
    خاقانی از شاعران صاحب سبک است، اندیشه های خاصی در شعر و شاعری دارد و بر بسیاری از علوم رایج روزگار خود مسلط است. دین و مضامین دینی بسامد فراوانی در دیوان وی دارد و داستانهای منقول از قرآن کریم و یا داستانهای دینی که در قرآن کریم هم به آن اشاره نشده و در تفاسیر یا قصص پیامبران آمده است، تجلی خاصی در دیوان شاعر دارد. در دیوان خاقانی داستانهایی از زندگی آدم تا خاتم با تنوعهای بیانی و در قالب تابلوهایی هنرمندانه، ذهن خواننده را نوازش می دهد و شاعر در این راه، از شیوه معمول و ذهن آشنای داستان فراتر رفته، با طرحی نو شکل تازه ای از موضوع را ارائه می دهد.
    می توان گفت یکی از امتیازات خاقانی نسبت به بسیاری از شاعران دیگر، نگاه ویژه، دیگرگون و هنرمندانه به این داستانهاست. صورت گرایان روس (فرمالیست ها) به هنجارشکنی یا آشنایی زدایی در درک هنر اهمیت زیادی می دهند. در این مقاله با توجه به این معیار، به بررسی داستانهایی از پیامبران در دیوان خاقانی پرداخته ایم؛ هر چند شگرد خاقانی در این موضوع فراتر و گسترده تر از تعاریف صورت گرایان است.
    کلیدواژگان: 1، خاقانی 2، آشنایی زدایی (هنجارشکنی) 3، داستانهای قرآنی 4، صورت گرایان 5، زیبایی شناسی
  • محمدرضا نصیری صفحه 25
    واژگان تاریخی همانند تاریخ بشر سرگذشت پرفرازونشیبی را پشت سر می گذارند و سرانجام، در هر حوزه تخصصی معانی و اطلاقات ویژه خود را می یابند. بسیاری از واژگان در حوزه تاریخ سیاسی اجتماعی، بار معنایی و اجتماعی خاص خود را یافته، مجموعه آنها اصطلاحات دیوانی و اداری دوره های مختلف تاریخ ایران را پدید می آورد.
    در این مقاله، لزوم گردآوری و شرح اصطلاحات دیوانی و اداری و تغییر معنایی این دسته از اصطلاحات در دوره های مختلف تاریخی بررسی و بر تدوین فرهنگی جامع در این زمینه تاکید شده است.
    کلیدواژگان: متون تاریخی، اصطلاحات دیوانی، اصطلاحات اداری، تحول معنایی، واژگان تاریخی
  • قاسم صافی صفحه 39
    سید عثمان مروندی، ملقب به لعل شهباز قلندر(م 673 ه.ق) در جوانی از ایران به هندوستان رفت و پس از فراغت از تحصیل همراه شیخ بهاءالدین زکریا مولتانی، شیخ فریدالدین گنج شکر و شیخ جلال الدین بخاری، علمای سهروردیه مولتان، نواحی مختلف هندوستان را سیاحت کرد و سرانجام در سهوان، یکی از قدیمترین مناطق سند اقامت گزید و کلاسهای علم وعرفان دایرکرد. او به اشاعه دین اسلام و ترویج زبان فارسی پرداخت و منطقه را به مرکز فرهنگی وعرفانی تبدیل کرد؛ به گونه ای که هرکس از قوت کلام او، سرمست می شد و در دریافت مبانی دینی و اخلاقی و افزایش دانستنی ها و دانایی، تاثیر شگرف می گرفت. آنچه می خوانید، حاصل این پژوهش و مطالعه است.
    کلیدواژگان: زبان و ادب فارسی، لعل شهباز و آثار او، فرهنگ سند، شبه قاره
  • مریم مشرف صفحه 61
    مثنوی روشنایی نامه ناصرخسرو از کهنترین آثار تعلیمی شعر فارسی است. ناصرخسرو در این مثنوی تعلیمی چکیده نظریه تعلیمی خود را که در جامع الحکمتین و زاد المسافرین آمده، در سی فصل به شعر درآورده است. نویسنده عقیده دارد که این نظریه تعلیمی از سه منبع فکری آرای اخلاقی اسلامی، آرای اخلاقی فلسفی و آرای اخلاقی ایران پیش از اسلام، مایه ور است و می توان ساختار زیر را برای آن معرفی کرد: بیان کلیات فلسفی، نه فصل؛ روش اخلاق فلسفی،شش فصل؛ اندرزهای موبد پیر،نه فصل. به علاوه، دو فصل در مذمت شاعران مادح پادشاهان، بخش پایانی شعر در چهار فصل. نظریات تعلیمی در سه محور اصلی مطرح می شود: شناخت نفس و قوای آن، شناخت رذایل و فضایل نفس،روش تهذیب نفس.
    کلیدواژگان: روشنایی نامه، ناصرخسرو، تعلیمی، فلسفی، اخلاقی
  • زهرا آقابابایی خوزانی صفحه 85
    چه معیارها و نشانه هایی در زیبایی شناسی سنتی باعث می شود که نیاکان ما انسانی را خوب روی بنامند؟ آیا این معیارها در طول زمان دگرگونی پذیرفته اند؟ آیا در دنیای سنتی که به نظر می رسد همه چیز در چهارچوبی مشخص و معین تعریف می شود، زیبایی انسانی نیز تابع یک تعریف جدولی است و چیزی که فراتر یا خارج از جدول زیبایی باشد، نازیباست؟ پاسخ ما این است که گاه در الگوی زیبایی شناسی قدما، نمونه هایی می یابیم که ناظر بر تفاوت دیدگاه زیبایی شناختی گویندگان آنها و سلیقه متفاوت آنها از ذایقه رایج و حاکم بر دنیای سنتی است. این نمونه ها اگرچه اندکند، اما بر این دنیای یکسان و یک شکل و یکسویه رنگی کاملا متفاوت می پاشند؛ آنگونه که معیارها و نشانه هایی که به نظر اصیل، همیشگی، پایدار و خدشه ناپذیر می آیند، متحول می شوند و دگرگون. گاه خصوصیتی متفاوت اثری عمیق در ذهن شاعر داشته و او را وادار به بیانی متفاوت کرده است، و گاه زیبایی جنبه الحاقی و وارداتی پیدا می کند و بر اثر تعامل با دیگر فرهنگها به اذهان و اذواق راه می یابد.
    کلیدواژگان: زیبایی شناسی، اندام های انسانی، زیبایی سنتی و نامتعارف، حوزه خراسان، حوزه اران، سبک موسوم به هندی
  • محمد تقوی صفحه 113
    یکی از مباحث عمده مربوط به دین در جهان معاصر، بحث از تجربه دینی و عرفانی و تجربه هنری و کم و کیف زبان گزارش آن تجارب بوده است. در اغلب این نوشته ها، به نقاط مشترک و مشابه پرداخته شده و از تفاوتها کمتر سخن به میان آمده است و همین مساله به این باور دامن زده است که این حالات و تجارب حاصل آنها (در عرصه دین و عرفان و هنر) از یک جنس هستند.
    در این مقاله، ضمن اشاره به مفاهیم و تعاریف تجربه های دینی و عرفانی، نسبت این تجربه ها (شباهتها و تفاوتهای آنها) با تجربه های هنری مورد بحث قرار گرفته است. بر اساس آموزه های دینی، میان آنچه صاحب تجربه دینی و عرفانی به زبان می آورد، با آنچه یک شاعر (به معنی مطلق آن و در مقام هنرمندی در عرصه زبان و نه عارف یا حکیمی که عرفان و حکمت را به شعر نقل می کند) بیان می کند، تفاوتی ماهوی وجود دارد. اگر چنین تفاوتی را نادیده بگیریم، در دین اسلام، اصرار قرآن و پیامبر بر فاصله داشتن وحی از شعر (و همچنین اصرار عارفان برخوردار از ذوق شعری، بر فاصله داشتن از شاعران و حتی بیزاری جستن از شعر) بی وجه خواهد بود. بر همین اساس، این مقاله بر این نکته تاکید دارد که در کنار اشتراکات تجربه های دینی و عرفانی(مانند، عاطفی و شخصی بودن، غیر اکتسابی بودن، زبان استعاری و متناقض نما) با تجربه های هنری، ضروری است به نقاط اختلاف (خاستگاه و آثار متفاوت داشتن، قابل فهم همگانی بودن یا نبودن نسبت آنها با حقیقت و...) این دو حوزه فعالیت ذهنی و روانی و دلالتهای زبانی هر یک نیز پرداخته شود؛ چیزی که در رویکرد دوران مدرن به آن کمتر توجه شده است. این کار می تواند بسیاری از شبهه ها و قیاسهای نابجا را مرتفع سازد و فاصله ای را که دیندار و عارف بر آن پا می فشارند، حفظ کند.
    کلیدواژگان: زبان، تجربه، دین، هنر، عرفان، وحی، الهام
  • مسعود فروزنده صفحه 135
    مقاله حاضر به بررسی روایت، داستان وپیرنگ در «گلدسته ها وفلک» جلال آل احمد اختصاص یافته است.مطالب مقاله، پس از مقدمه که اشاره ای به جلال و آثار اوست ونقل چکیده داستان، عمده شامل دو بخش است: در بخش اول، عناصر پنج گانه روایت و در بخش دوم، داستان وپیرنگ در گلدسته ها و فلک بررسی شده.
    در این داستان که رخدادهای آن از زبان شخصیت اصلی که کودکی دبستانی است، نقل می شود، شخصیت اصلی در پی دست یابی به هدفی خاص- بالا رفتن از گلدسته های مسجد معیرالممالک- است. وی در راه رسیدن به هدف با موانعی روبه روست، ولی با طرح نقشه ای موفق می شود موانع راپشت سر بگذارد و به هدفش برسد. درکنار رخداد اصلی داستان- بالا رفتن ازگلدسته ها- رخدادهای دیگری نیز نقل می شود که با توجه به این امر، پیرنگ داستان از دو«پی رفت» تشکیل شده است. راوی در نقل رخدادها از شیوه «بازگشت به گذشته» بهره برده است. پاره ای از رخدادها وتوصیف ها به تفصیل نقل شده اند و پاره ای از آنها به اختصار. نکته آخر این که در این داستان، راوی هم به عنوان راوی حضور داردوهم به عنوان شخصیت اصلی.
    کلیدواژگان: جلال آل احمد، داستان گلدسته ها وفلک، روایت، داستان، پیرنگ
  • غلامعلی فلاح صفحه 151
    حکیم فرزانه طوس در پردازش و سرایش حماسه بی همال خویش که برخی آن را داستان بلند و واحدی می دانند، از گونه های گفتاری مختلفی چون گفتگو و مناظره بهره جسته است. اگرچه مناظره های این اثر، اصلا با گفتگوها از حیث بسامد و اسلوب قابل قیاس نیست؛ اما در این مقال برآنیم تا جایگاه و اهمیت مناظره را با تحلیل نمونه های آن در شاهنامه بررسی و تبیین کنیم.
    بعد از تعریف مناظره از منظرهای گوناگون و اشاره به منشا اولیه آن در متون ادبی قبل از اسلام، دو مناظره: «مانی و موبد» و «موبد و مزدک» شاهنامه بررسی و تحلیل شده است و در پایان روشن شده که مناظره های شاهنامه با مناظره های پنجگانه ای که اسدی طوسی در تغزل و تشبیب قصاید مدحی استفاده کرده، کاملا متفاوت است و نیز با برخی مثنوی های تمثیلی سده های بعد.
    فردوسی با سرایش این مناظره ها توانسته هم فضای دینی استبدادزده تحت سیطره موبدان را که هر صدایی غیر از صدای خود را برنمی تابد به تصویر بکشد و هم این دقیقه را خاطرنشان کند که این اسلوب، مربوط به فرهنگ و جامعه تک صدایی است؛ در حالی که گفتگو ویژه فرهنگ و جوامع چندصدایی است.
    کلیدواژگان: فردوسی، مناظره، شاهنامه، گفتگو، اسدی طوسی
  • علیرضا شعبانلو، مهدی ملک ثابت، یدالله جلالی پندری صفحه 165
    هنگامی که شاعر یا نویسنده مفهومی را در قالب واژگان و جملات می ریزد، در پی آن است تا متنی یکپارچه به دست دهد؛ متنی که آغاز آن با پایانش پیوستگی داشته باشد. این امر محقق نمی شود، مگر آن که میان عناصر سازنده متن، تناسب و پیوستگی باشد تا متن پیکرمند وتنوار شود. بدین منظور، شاعر یا نویسنده ناچار است با استفاده از عواملی که موجب انسجام(cohesion) متن می شوند، سخن خود را منسجم(cohesive) کند. از این روی، شیوه خاص شاعران و نویسندگان هر دوره در ایجاد انسجام میان عناصر متن (در اینجا قصیده)، می تواند ما را در شناخت سبک آنان، یا سبک دوره آنان یاری دهد.
    در بررسی فرآیند انسجام دستوری(grammatical cohesion) یک قصیده بلند عمعق بخارایی (440- 542) معلوم شد که او از مجموع 562گره انسجامی، بیشترین استفاده را به ترتیب بسامد، از ارجاع شخصی40/27%،ادات ربط62/25%،حذف06/22%،ارجاع سنجشی28/20%،جانشینی62/4% برده است.
    عمعق از حذف، هم برای انسجام متن و هم برای نظم آفرینی بهره برده است. او هر بخش قصیده را که گاهی خود می تواند شعری مستقل باشد، فقط با رشته ای باریک (بیشتر ارجاع شخصی) به صورت خطی به بخش دیگر پیوسته است.
    کلیدواژگان: انسجام، بند، عمعق بخارایی، گره، متن، هالیدی
  • محمدرضا نصراصفهانی صفحه 189
    نوشتار حاضر معرفی مختصری است ازدو اثر ادبی عرفانی فرهنگ مسیحیت واسلام. داستانی از آخرین نوشته های لئون تولستوی، نویسنده ممتاز روس و روایت عطار از تحول روحی ابراهیم ادهم شاهزاده ایرانی. عشق، زندگی، زهد، عبادت و ریاضت که محصول تحول روحی شخصیت های این دو روایت است، از جمله جدی ترین موضوعات مورد توجه عارفان و اندیشمندان و متفکران بشری است. هیچ کس نیست که در زندگی به مسائلی از قبیل هدف زندگی، عشق، لذت، خدا، عبادت، رستاخیز ونظایر آن نیندیشیده باشد. این مقال عهده دار بررسی مختصر و مقایسه کوتاهی است از این دو اثر ماندگار و سترگ.
    کلیدواژگان: انسان، زندگی، عشق، لذت، خدا، ریاضت، خدمت