فهرست مطالب

مجله فنون ادبی
سال ششم شماره 2 (پیاپی 11، پاییز و زمستان 1393)

  • تاریخ انتشار: 1393/12/16
  • تعداد عناوین: 10
|
  • حسین آقاحسینی، محبوبه همتیان*، زهره مشاوری صفحات 1-14
    در همه کتابهای بلاغی عربی و فارسی «جمله های ندا» از نوع انشاء طلبی شمرده شده است و به صرف ذکر حرف «ندا» یا حرف «ندا و منادا» و یا وجود آهنگ و لحن «ندایی» در یک جمله، آن را انشاء طلبی به شمار آورده و دارای معانی و مقاصد ثانوی دانسته اند. مبحث ندا در زبان، موضوعی قابل تامل است و با بررسی شواهد مشخص می شود، ندا اقسامی دارد که نمی توان برای همه آنها حکم واحدی صادر کرد؛ زیرا هر کدام ویژگی های خاصی دارد که هم از جهت قواعد دستور زبان فارسی و هم از جهت مقاصد ثانوی نیازمند تامل و بررسی است. در این گفتار ابتدا اقسام ندا با تکیه بر دستور زبان فارسی دسته بندی می شود و با توجه به ویژگی های هر یک پیشنهادهایی در این تقسیم بندی مطرح می گردد؛ سپس با توجه به بار معنایی هر یک درباره مقاصد ثانوی آن نیز مطالبی ارائه می شود. در این مقاله کوشش شده است به پرسشهای زیر پاسخ مناسبی داده شود. 1- آیا حروفی مانند «ای»، «یا» و «ا» که برای ندا به کار می رود همواره حرف ندا به شمار می-آید؟ 2- آیا در زبان فارسی اقسام متفاوتی برای منادا وجود دارد؟ 3- آیا بر اساس تعریف ندا در کتب بلاغی، پیوسته لفظ «ندا» و «منادا» دارای مقاصد ثانوی است یا این مقاصد بر اساس جملات پس از ندا مشخص می شود؟
    کلیدواژگان: بلاغت، معانی، انشاء طلبی، جمله ندایی، ساختار دستوری، معانی ثانوی
  • احمد رضایی، سمیه خورشیدی* صفحات 15-32
    همگام با پیشرفت های زبان شناسی نوین، رویکرد های جدیدی نیز در سبک شناسی ظهور کرد؛ از جمله سبک شناسی ساختاری، با تاثر از دیدگاه های ساختارگرای قرن بیستم، بر این اصل تاکید کرد که برای دریافت سبک شناسانه یک اثر، باید اجزای آن را در ارتباط با کل سیستم بررسی نمود و هدف آن، تعیین تناسب اجزای متن با کل سازه های متن بود که از طریق بررسی شکل و ساخت، به محتوا می رسید. تحلیل عناصر یک متن و تاثیر آن در محتوای شعر، باعث دقت بیشتر سبک شناس در بیان شاعر می شود. درپژوهش حاضر پس از اشاره به تعاریف سبک و برشمردن مکاتب سبک شناسی و ارائه ویژگی های سبک شناسی ساختاری، دو غزل در زمینه دفاع مقدس از قیصر امین پور(تقویم ها) و قزوه(قسمت) را با روش سبک شناسی ساختاری بررسی کرده ایم. در این روش پس ازتحلیل اجزای هردو متن از لحاظ توازن ها و قاعده کاهی ها، به ارتباط و تناسب میان اجزا و محتوا پرداخته ایم. حاصل این تحقیق نشان می دهد که ساختار بیرونی و درونی دو غزل با محتوا نیز تناسب دارد و دستگاه آوایی، وا‍ژگانی، نحوی و بلاغی به تاثیر عاطفی شعر کمک می کنند و عناصری که هردو شاعر بکار گرفته اند، با ساختار شعرمرتبط است و احساس و لحن دو غزل باهم هماهنگ عمل می کنند.
    کلیدواژگان: سبک شناسی ساختاری، مقایسه، غزل، امین پور، قزوه
  • مینا بهنام*، ابوالقاسم قوام، محمد تقوی، محمدرضا هاشمی صفحات 33-48
    ادبیات به عنوان رسانه ای کلامی که دارای شخصیتهای انسانی است، سرشار از نشانه های غیر کلامی از جمله علایم زبان بدن است. کاربرد این زبان دلالی در غزلیات شمس قابل توجه است. مولوی در این اثر اغلب از باب حفظ حریم و قداست شخصیت به ویژه شمس تبریزی حرکات وی را در موقعیتهای مختلف با استفاده از زبان بدن به نحوی رمزگونه به تصویر کشیده که با تامل در آن می توان واکنش گوینده را به مخاطب دریافت و با رویکردی گفتمانی جایگاه، موضع و احساس او را نسبت به وی تعیین کرد. بر این اساس در این تحقیق نشانه های غیرکلامی به اقسام دیداری، آوایی و علایم مربوط به فاصله بدنی تقسیم و طیف معنایی و بسامد تکرار هر یک، با در نظر داشتن بافت غزل مولوی مشخص شده است. برآیند تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نشان می دهد که مولوی در غزل تنها شاعری درون گرا نیست و از مقولات بیرونی از جمله علایم زبان بدن و گزارش آن ها در متن غزلیات شمس نیز غافل نمانده است؛ و شاید بتوان همین توجه مولوی را نیز معلول دل مشغولی و درون نگری وی یا ترجیح حکم باطن بر ظاهر دانست که همچنان میل و علاقه شدید به دیدار یار و توصیف این مساله از دغدغه های فکری مولوی چه در قلمرو امور باطنی و ایجاد ارتباط بین مسایل دیداری با امور انتزاعی و چه در علایم زبان بدن محسوب می شود.
    کلیدواژگان: زبان بدن، ارتباط غیرکلامی، غزلیات شمس، نشانه شناسی
  • سید محمدرضا ابن الرسول*، محمد رحیمی خویگانی صفحات 49-58
    یکی از مباحث مهمی که در دستور زبان فارسی کمتر مورد توجه قرار گرفته است، مبحث چندگونگی «ی» در این زبان است، «یائی» که هم در مقام واژه، هم در مقام تکواژ تاثیر فراوانی بر غنای زبان فارسی دارد اما دستور نویسان فارسی هیچ گاه این مقوله را به طور مشخص و مستقل مطرح نکرده اند و غالبا در خلال مباحث دیگر مثل «معرفه و نکره»، یادی هم از «ی» کرده اند. پژوهش حاضر که با روش تحلیلی-توصیفی نگاشته شده است، در صدد است تا خلا مذکور را پر کند و با نگاهی دوباره به مساله «ی» یک دسته بندی جامع و نو از آن ارائه دهد؛ مهمترین یافته های این پژوهش بیانگر آن است که انواع مختلفی از «ی» از دید دستور نویسان دور مانده است که از قضا کاربرد فراوانی در زبان فارسی دارد، انواعی مانند «ی» تاکید قید و «ی» زمینه ساز وصف.
    کلیدواژگان: زبان فارسی امروز، دستور زبان، ی، انواع، دسته بندی
  • عباس جاهدجاه* صفحات 59-68
    درنگ شعری (Caesura)، وقفه یا مکث در سطری از شعر است که میتوان آن را در اشعار زبانهای مختلف یافت؛ در شعر فارسی، تا کنون چندان به مبحث درنگ توجه نشده و رابطهی آن با وزن شعر، تبیین نگردیده است. در شعر عروضی فارسی، مهمترین محل ظهور درنگ های شعری، در حدفاصل دو مصراع بیت و در میانهی مصراعهایی است که وزن دوری دارند. این مقاله، به بررسی سایر درنگهای درونمصراعی پرداخته است. درنگها را میتوان بر اساس رابطهی میان آنها و وزن شعر عروضی فارسی، به دو نوع تقسیم کرد: درنگهای اجباری و درنگهای اختیاری. درنگ اجباری، مختص اوزانی است که فقط از هجای بلند تشکیل شده اند. در این اوزان، درنگ در ایجاد وزن شعر، نقشی اساسی دارد و تغییر جایگاه آن، وزن شعر را مختل میکند. دیگر، درنگ اختیاری است که در اوزانی به وقوع میپیوندد که در آنها، هر دو نوع هجای کوتاه و بلند وجود دارد. در این اوزان، درنگها، نقش مکمل و یاریگر وزن را بر عهده دارند و رعایت آنها، بر موسیقی شعر می افزاید.
    کلیدواژگان: درنگ شعری، وزن شعر، عروض، تکیه
  • سیاوش حق جو، مصطفی میردار رضایی* صفحات 69-84
    صناعات شعری از جمله عواملی هستند که برجستگی آنها در شعر هر شاعر، سبک منحصر و مختص به خود او را می سازند. یکی از انواع صناعات و شگردهای شعری، صنایع کنایه محور یا کنایه های آمیغی است. این صورت های ادبی همانطور که از نامشان پیداست صناعاتی آمیغی اند که در آنها کنایه به عنوان محور و مرکز با صناعاتی دیگر می آمیزد و این آمیختگی، صناعات پیچیده ی تازه ای را فراهم می آورد. یکی از انواع این صنایع کنایه محور، کنایه ای است که با استعاره و ای هام و، گاه افزون بر این دو، با تشبیه می آمیزد؛ سابقه ی این صناعت – که اخیرا نام «استعاره ی ای هامی کنایه» برای آن پیشنهاد شده است- در ادب فارسی به حکیم باژ، باز می رود و در شعر حافظ نمود قابل توجهی دارد ولی برجستگی چشمگیر آن در سبک هندی است، به گونه ای که نادیده انگاشتن آن به ویژه در غزل صائب، انکار یکی از برجسته ترین ویژگی های سبکی آن است. این شگرد آمیغی از این طریق پدید می آید که شاعرکنایه ای را به پدیده ای عاریت دهد که در عالم واقع، صورتی همانند آن، ولی با مفهومی دیگر، در خود پدیده باشد. این صناعت شاید مهم ترین ابزاری باشد که صائب را در آشکار کردن ویژگی ممتاز شاعرانه ی خود، یعنی توان بی نهایت وار خلق مضمون های رنگین، یاری کرده باشد. این جستار به تحلیل دوباره و تکمیلی صناعت «استعاره ی ای هامی کنایه» و انواع آن و بررسی آن در غزل های صائب می پردازد.
    کلیدواژگان: صائب، سبک، مضمون، صنایع کنایه محور، کنایه های آمیغی، استعاره ی ایهامی کنایه
  • سعید شفیعیون* صفحات 85-104
    تذکره های ادبی، یکی از مهم ترین منابع تحقیقی در حوزه زبان و ادبیات فارسی و حتی مباحث اجتماعی و تاریخی اند که در سطح معمول خود، ساختی دستورمند و معیارین دارند. البته این معیارها بسیار ظریف و پنهان طورند و ساحات معنی تا صورت را شامل می شوند. در واقع تذکره نویس بر اساس قواعد نانوشته پنهان، باید اثری را فراهم آورد که از حیث موضوع و مضمون، انشا و لحن و حتی تدوین و تبویب کتاب، اصولمند باشد، وگرنه آن اثر با همه فواید محتملش، زیر چوبه و کوبه ناقدان و حریفان، خرد و خاکستر می شود. نگارنده در این مجال سعی دارد تا در کنار بازشناخت معیارها و سازه های تذکره ها به عنوان یک گونه ادبی، همچنین به رده بندی انواع موجود آنها دست یازد.
    کلیدواژگان: گونه ادبی، تذکره های ادبی، ساختار، رده بندی
  • زهره نیک سیر*، سید عباس محمدزاده رضایی صفحات 105-120

    خلاصهالمقامات تالیفی است درباره احوال شیخ احمد جام (ژنده پیل) مشتمل بر سه مقاله حاوی سی و چهار باب و یک فصل. علاءالملک جامی- از نوادگان شیخ احمد جام- این تالیف را با الهام از اشاره جد خود در سال 840 هجری قمری و در روزگار شاهرخ بهادر تیموری(14 ربیع الثانی 776- ذی الحجه 850 ه ق)، تالیف نموده و به وی تقدیم کرده است. علاءالملک در تالیف این کتاب علاوه بر مقامات محمد غزنوی- که آن هم شرحی از مقامات احمد جام است- از چهار مقامات به نام های: مقامات امام رضی الدین الیاس تایبادی، مقامات شیخ احمد ترخستانی، مقامات درویش علی بوزجانی و مقامات تاج الدین محمود بوزجانی استفاده نموده؛ همچنین از تاریخ خواجه محمد هیصم، جامع الاصول، بعضی از صحاح سته و مسانید اربعه و ظاهرا دیوان چند تن از شعرا از جمله عطار نیشابوری و همچنین برخی تالیفات شیخ جام (انس التایبین، سراج السایرین، روضه المذنبین، کنوز الحکمه، مفتاح النجات و بحارالحقیقه و همچنین مجموعه اشعار شیخ جام) بهره برده است. به علاوه این کتاب دارای فواید عرفانی، جغرافیایی، تاریخی و ویژگی های خاص سبکی و زبانی است که در مقاله بدانها اشاره شده است. از خلاصه المقامات چند نسخه خطی موجود است، از جمله آن ها می توان به نسخه خطی کتابخانه گنج بخش لاهور، نسخه خطی دانشکده الهیات مشهد و نسخه مجلس شورای اسلامی اشاره کرد که مقاله در جای خود به معرفی آن ها پرداخته است.

    کلیدواژگان: تصحیح، خلاصهالمقامات، شیخ احمد جام - علاء الملک
  • مریم محمودی* صفحات 121-132
    تشبیه برجسته ترین ویژگی سبکی کلیله و دمنه دکتر مریم محمودی * چکیده کلیله و دمنه از نمونه های برجسته نثر فنی فارسی است. کاربرد صنایع لفظی و معنوی و صور خیال از جمله تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه از ویژگی های سبکی این کتاب است. در این بین تشبیه به عنوان موثرترین ابزار تخیل نقش عمده ای در تصویر سازی های این کتاب دارد. در این مقاله تشبیه با انواع گوناگون آن در کلیله و دمنه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. تشبیه در این کتاب به صورت فشرده و گسترده به کار رفته است. وسعت دایره واژگانی مشبه به به عنوان کانون اصلی تشبیه قابل تامل است. در کاربرد ادات تشبیه توجه به زیبایی و آراستگی کلام مورد توجه است. تشبی هات عقلی به حسی بیشترین بسامد را در این کتاب دارد همچنین تشبیه مرکب و تشبیه تمثیل جایگاهی در خور تامل در بین تصاویر تشبیهی دارد. به طور کلی نتیجه این تحقیق بیانگر آن است که تشبیه در کتاب کلیله و دمنه در کنار سایر صور خیال ابزاری مهم و سودمند در خدمت بیان اندیشه و مفاهیم تعلیمی این کتاب است هر چند جنبه های زیبایی شناختی این تصاویر نیز مورد نظر بوده است.
    کلیدواژگان: تشبیه، کلیله و دمنه، تخیل، اندیشه
  • ماه نظری* صفحات 133-146
    تمثیل بخش اعظم منظومه های عرفانی ادبیات کهن را دربرمی گیرد که اکثر مآخذ آنها دین و اسطوره است. تمثیل، در داستان های مثنوی معنوی و حتی در غزلیات مولانا، جایگاه والایی دارد. تمثیلی که در ادبیات مد نظر است، بیشتر حکایاتی در جهت توضیح و تفسیر اعتقادات اخلاقی و عرفانی است که نمونه ای از ادبیات تعلیمی تخیلی محسوب می شوند تا جاذبه بیشتری داشته باشند. در حقیقت، زبان و بیان مولانا بیشتر به شیوه تمثیل رمزی، یعنی ارائه یک شخصیت، اندیشه یا حادثه و اتفاقی، در دنیای ملموس از یک سو و بیان موضوعی فراسوی ظاهر آن است. رمز در تمثیل، بیان یک معنی یا نشان دهنده شیء خاص و غیرمحسوس است. حکایات مثنوی معنوی، بیشتر از نوع «تمثیل آرا و عقاید»ند که در آن شخصیت ها مفاهیم انتزاعی را ممثل می کنند. در این صورت معمولا پیرنگ اثر در خدمت انتقال آموزه و عقیده ای است که آیات و احادیث را در قالب تمثیل، شعر، برهان و عرفان، تفسیر و بیان می کند. در این مقاله سعی داریم انواع تمثیل را در اشعار مثنوی با توجه به تقسیم بندی غربیان با زیر مجموعه های، فابل، پارابل، اگزمپلوم و فراتر از این انطباق به صورت تاویل، اثرپذیری گزارشی و تناقض، با ذکر نمونه هایی بررسی کنیم.
    کلیدواژگان: تمثیل رمزی، فابل، پارابل، اگزمپلوم، تناقض نما، اثرپذیری گزارشی
|
  • Hosain . Aghahosaini_Mahboube Hemmatiyan *_Zohre . Moshaveri Pages 1-14
    In all Arabic and Persian books on rhetoric، vocative sentences are considered as performatives and the very presence of interjections or the vocative intonation in a sentence makes that sentence a vocative one which has secondary meanings and intentions. The issue of vocatives in language deserves contemplation. Investigation of evidences shows that vocatives are of different types and there is no single rule for all of them because each of them has its own features which should be studied on the basis of both rules of Persian grammar and secondary intentions. In this article، first، vocatives are classified according to Persian grammar and some suggestions are made in this classification with regard to features of each type. Then، regarding the semantic load of each type، some points are proposed about the secondary intentions of each type. This article tries to provide appropriate answers for the following questions: 1) Are interjections such as “ey”، “ya” and “e” always used for vocative purposes? 2) Are there different types of vocatives in Persian? 3) According to the definition of vocatives in rhetorical books، do they always have secondary intentions or these intentions are determined on the basis of sentences which follow the interjections?
    Keywords: rhetoric, figures of thought, performatives, vocative sentence, grammatical structure, secondary meanings
  • Pages 15-32
    Structural Stylistics, based on linguistic methods, is stressing that understanding of any text depend to comprehend its components and its relationship with context. This school tries to organize relationship between structure and theme in literary works. In this method, first of all, the phonetic, lexical, syntactic and rhetoric systems are analyzed, then its influence in literary context will be investigated. Based on this approach, In this study we have focused on two sonnets of the Kaiser Aminpour and Ali Reza Qazveh with Holy Defense topic. The conclusion of the study indicates that: the surface and deep structure have coherence with its theme in this two texts and all of the phonetic, lexical, syntactic and rhetoric systems, parallelisms and deviations suggest the same emotional influences.
    Keywords: Comparison, Structural Stylistics, Aminpour, Qhazveh, Ghazal
  • Saiied Mohammadreza Ebnorrasool *, Mohammad Rahimi Khoigani Pages 49-58
    Diversity of «Ya» is one of the most important issues in the Persian language that has been less studied to this time، This study intends to rely on various books of grammar and common language of the people، to find all kinds and types of «Ya” And present a complete classification of the it، Classification according to the authors، is comprehensive and complete The main findings of this study that has been written by the analyzing and decrypting method indicate that there are very types for» Ya«that have been neglected.
    Keywords: modern Persian, grammar, Ya, the types
  • Abbas Jahedjah * Pages 59-68
    Caesura is a pause in a line of poem that be found in many different literatures. Caesura and its relation with poem meter In Persian poem are unknown. In Persian Prosodic poetry، the most important position of caesura is between two hemistiches and in a hemistich with cyclical meter. In this article، we will study the other caesuras in hemistiches. We can divide caesuras، according to their relations with poem meter، in two kinds: obligatory and optional. Obligatory caesura is belonged to the meters consist of sole long syllables. In these meters، caesura is a main factor of meter and moving. it will damage the poem meter. The other، is optional caesura that be found in the meters consist of both short and long syllables. Caesura in these kinds of meter plays the role of companion and complement of meter.
    Keywords: caesura, Persian meter, Persian prosody, stress
  • Siavash Haghjoo, Mostafa Mirdar Rezaii * Pages 69-84
    Poetic figures of speech are among the factors which their prominence in a poet’s poetry makes up his/her specific style. One of the figures of speech and poetic techniques is allusive figures of speech or amalgamated allusions. As the name entails، these are types of figures in which allusion is located at the center and amalgamates with other figures. Such amalgamation brings about a novel complicated figure of speech. One special type of allusive figures of speech is an allusion which is occasionally amalgamated with metaphor and ambiguity، and at times in addition to metaphor and ambiguity with simile. The origin of this figure، which is recently referred to as “metaphoric ambiguous allusion، is traced back to Hakim baz in Persian literature. Although، poetry of Hafez is replete with metaphoric ambiguous allusion، it is considerably ubiquitous in Indian style in a way that its ignorance especially in Saeb’s poetry implies the denial of one of its foremost stylistic qualities. Such amalgamated figure is formed when a poet grants an allusion to a phenomenon which in reality the phenomenon owns such quality but in a different conceptualization. Supposedly، the given figure was Saeb’s major artifact which helped him to fulfill his distinct poetic quality i. e. unsurpassed power of creating vivacious contents. The present article intended to conduct a supplementary reanalysis of “metaphoric ambiguous allusion and its different varieties and examined it in Saeb’s Poetry.
    Keywords: Saeb, style, allusive figures of speech, amalgamated allusions, metaphoric ambiguous allusion, content
  • Zohreh Niksiyar *, D.R. Seyyed Abbas Mohammad Zade Rezaee Pages 105-120

    Khlashalmqamat is a synthetic cell consisted of three papers about the status of Sheikh Ahmad jami containing 34 sections and one chapter. Inspired by his serious reference in 840 A. H and in the period of Bahador Teimori (14 Rabi al-Sani 776- Zel Haje 850 A. H)، Alao Al-Molk Jami - of the descendants of Sheikh Ahmad Jam - wrote this book and presented to him. - Alao Al-MolK has used In writing this book in addition of Mohammad Ghaznavi''s Maqamat - which is a description of the Ahmad jam'' s Maqamat –of four Maqamat the namas: Imam raziod- Din Ilyas Taybady'' s maqamat، Sheikh Ahmad Trkhestany'' s maqamat; Tajeddin Mahmoud buzjany'' s maqamat and Darwish Ali buzjany'' s maqamat. Also he has benefited of Khaje Mohammad Heysam tarikh،jameol –osull Some of sehahe sette and masanid arba-e، and apparently Several court poets Including Sheikh Attar Neyshabury also some Sheikh jam'' s writings (onso at- taebin serajo as- sayarin rovzato al-moznebin konuzo al-hekme meftaho an-nejat and beharo al-haghighe and Sheikh jam'' s poetry collection. In addition The book contains mystical benefits، geographical، historical and Specific characteristics of style and language Which is referred to in article. From kholasat- almaqamat is available several manuscrips; including manuscripts of the Lahore a preserved manuscriot in theology faculty of mashhad and digital library of parliament the Islamic Assembly pointed out that the article is in place to introduce them.

    Keywords: Edition, kholasat al Maghamat, Sheykh Ahmad Jam, Alao Al MolK
  • Dr Maryam Mahmoodi * Pages 121-132
    Simile، the most prominent feature in Kelileh and Demneh *M. Mahmoudi Abstract: Kelileh and Demneh is one of the outstanding types of Persian technical prose. Using various literary devices and figurative speeches such as simile، metaphor، Mojaz and metonymy are among characteristics of the book. Among literary devices، Simile as the most effective means of imagination play a major role in this book. In the present article، simile and its different types in Kelileh and Demneh has been studied and analyzed. Simile has been extensively and intensively used throughout the book. The extensive domain of Likeness as the major focus of simile needs considerable attention. In using the means of comparison (like and as)، attention has been paid to the beauty and delicateness of speech. Intellectual simile has been used more than sensual simile; furthermore، compound simile and allegorical simile have special place in different form of comparison. as a result، the present study indicates that simile in the book of Kelileh and Demneh along with other imaginary literary forms is a powerful means for expressing didactic thoughts and concepts. However، aesthetic aspects also have been taking into account.
    Keywords: Assistant professor of the Persian language, literature, Islamic Azad University, Dehaghan branch