فهرست مطالب

فنون ادبی - سال هفتم شماره 1 (پیاپی 12، بهار و تابستان 1394)

مجله فنون ادبی
سال هفتم شماره 1 (پیاپی 12، بهار و تابستان 1394)

  • تاریخ انتشار: 1393/12/20
  • تعداد عناوین: 10
|
  • نصرالله امامی، نعیم مراونه* صفحات 1-8
    دیوان خاقانی به تصحیح زنده یاد علی عبدالرسولی یکی از چاپ های معتبر این دیوان است و غالبا ضبط های سنجیده آن، راهگشای حل برخی از معضلات دیوان خاقانی است؛ با این حال چاپ مذکور از نظر ضبط و تشخیص اوزان و بحور عروضی دارای کاستی هایی است و این مقاله تلاشی است برای اصلاح این موارد. گفتنی است که ذکر این کاستی ها در کنار رنج و دقت نظر آن استاد ادیب و نکته سنج، بس ناچیز می نماید و صرفا نیت خیری است برای هموارتر کردن مسیر استفاده از این تصحیح ارزشمند و شاید خالی از فایدهایی نباشد؛ در این نوشتار کاستی های یاد شده را در دو بخش شامل: 1) اشتباه در تشخیص وزن و بحر 2) اشتباه در تشخیص زحافات با نگاهی انتقادی، مورد بررسی قرار داده ایم.
    کلیدواژگان: اوزان عروضی، دیوان خاقانی، علی عبدالرسولی
  • اسماعیل شفق*، علی آسمند جونقانی صفحات 9-22
    مقامه نویسی یکی از پیچیده ترین و متکلف ترین سبک نوشتاری فنی و مصنوع بوده که به عنوان یک نوع ادبی مستقل، با مقامات بدیع الزمان همدانی پذیرفته شده است. مقامه تحت تاثیر سبک نثر مصنوع به اوج خود رسید و با افول نثر مصنوع، رواج خود را از دست داد. با این همه – به عنوان یک نوع ادبی – برخی از نویسندگان در دوره های بعد تحت تاثیر سبک مقامه نویسی قرار گرفته اند. سعدی در گلستان از جمله کسانی است که اگر چه از مقامات حمیدی تاثیر پذیرفته است، ولی به هیچ وجه نمی توان او را مقلد قاضی بلخی دانست. گلستان و مقامات حمیدی در برخی از جنبه ها مشترکاتی با هم دارند و این امری طبیعی است. زیرا در آثار روایی رعایت بعضی از اصول حاکم بر این گونه آثار، فرض و لازم بود. در این پژوهش هر دو اثر گرانقدر مقامات و گلستان از منظر ساختار شناختی مورد بررسی قرار گرفته اند.و عناصراصلی در ساختار داستانها، از قبیل زاویه دید، عنصر شخصیت، راوی، طرح یا پیرنگ، زمان و مکان، ملاک و میزان بررسی بوده است.
    کلیدواژگان: مقامه، عناصر داستانی، مقامات حمیدی، پیرن، ساختار شناسی، گلستان سعدی
  • باقر صدری نیا* صفحات 23-32
    درباره «چهار پاره» یا «دوبیتی های پیوسته» پیش ازاین به اجمال واشاره،اینجا و آنجا سخن به میان آمده است، اما درمورد پیدایش، تحول و به ویژه تاثیر شعر نوگرای عثمانی بر روی کرد شاعران ایرانی به این قالب نو پدید بحث مستوفی ودر خوراعتنایی صورت نگرفته است. نویسنده مقاله ضمن جستجودر باب منشا این قالب شعری، با اشاره به رواج آن در ادبیات فرانسه در صدد یافتن پاسخ سوالات زیر است: 1- آیا شاعران ایرانی تحت تاثیر ادبیات اروپا و به طور خاص فرانسه به سرودن چهارپاره پرداخته اند؟ 2- شعر نو گرای عثمانی تا چه اندازه در رویکرد شاعران ایرانی به این قالب تاثیر گذار بوده است؟ 3- چهارپاره سرایی در ایران دقیقا از چه زمانی آغاز شده و نخستین بار کدام شاعر به سرودن شعر در این قالب برخاسته است؟ مقاله درپی تبیین این فرضیه است که در دوره تنظیمات ومشروطه عثمانی، شاعران نوگرای از طریق آشنایی با ادبیات فرانسه به سرودن شعر دراین قالب روی آورده اند تا اینکه پس از استقرار نظام مشروطه در ایران برخی از شاعران تجدد خواه ایرانی که با شعر نو گرای ترک انس والفتی داشتند با تاسی به اقران ترک خویش به خلق آثاری در این قالب پرداخته اند.مقاله با بحث درباره نخستین نمونه های چهار پاره وسرایندگان آنها، روند تحول چهارپاره سرایی را بررسی کرده وبانقد چند نظرکوشیده است به ابهامات موجود در این زمینه اندک پرتوی بیفشاند.
    کلیدواژگان: چهارپاره، دوبیتی پیوسته، شعر فرانسه، شعر نو گرای ترک، شعرفارسی
  • احمد گلی*، ویدا دستمالچی صفحات 33-46
    شطحیات به دلیل پیوند گسترده ای که با تجارب روحی و ضمیر ناخودآگاه، زبان و ادبیات، دین و تجارب مذهبی، اجتماع و شرایط فرهنگی دارند، در مواجهه با تفسیر، اغلب پیچیده و گاه بی معنا قلمداد می شوند. حال آنکه جستجوی معنا از جملات شطحی به طور طبیعی نیازمند علم معانی و کشف معنای ثانوی جملات است. اینکه دقیقا بتوان به معنای اصلی و نیت حقیقی یک شطاح دست یافت، انتظار غیرممکنی به نظر می رسد(که البته در ادبیات معنای قطعی وجود ندارد، بلکه هاله ای از معناهاست که متن ادبی را هنرمندانه می کند). همچنان که هرمونتیک نیز قایل به معنایی واحد و لایتغیر نیست. اما علم معانی با شیوه ای ادبی و نظام مند، ابهام ها و پیچیدگی های یک شطح را می گشاید و معنای درونی و نزدیک به حقیقت را کشف می کند. مسلما معانی ثانوی جملات، بر اساس شرایط و حالات و مقتضیات است که به وجود می آید و علم معانی نیز جملات را بر همین اساس تفسیر می کند(بر اساس مطابقت کلام با مقتضای حال). این نوشته، نظریه حاضر را بسط خواهد داد.
    کلیدواژگان: شطح، علم معانی، معانی ثانوی جملات، هرمونتیک
  • زهره احمدی پور اناری* صفحات 47-64
    تخلص در غزل، نام شعری شاعر است که اغلب غزلسرایان آن را در مقطع غزل، یا ابیات ماقبل آن، ذکر می کنند. جلال الدین محمد بلخی، مشهور به مولانا، از عارفان و غزلسرایان بزرگ قرن هفتم است که 3229غزل سروده و به شمس الدین تبریزی تقدیم داشته و ازین رو در ابیات پایانی بسیاری از غزل های خود، نام «شمس تبریزی» و معادل های آن چون «شمس الدین» و «شمس الحق» را به کار برده است. یکی از نکاتی که در بحث تخلص، قابل بررسی است، کاربرد معنایی تخلص و به عبارت دیگر موضوعات و مضامینی است که همراه با تخلص ذکر می گردد، در این زمینه به طور کلی گفته شده: موضوعی که در کنار تخلص می آید همان موضوعی است که در ابیات پیشین آمده و گذشته از آن مفاخره و مدح نیز ذکر می گردد. مولانا در پایان 992 غزل، تخلص شمس را به کار برده است؛ در این تحقیق بدین نکته می پردازیم که ذکر نام مراد شاعر (نه نام شعری شاعر)، در شعر مولانا، چه کاربردی دارد وچه مضامینی را با خود به همراه آورده است و نیز این مضامین چه ارتباطی با ابیات پیشین غزل دارند؟
    کلیدواژگان: مولوی، تخلص، شمس تبریزی، مضمون، غزل
  • علی حیدری* صفحات 65-72
  • حسن دلبری*، فریبا مهری صفحات 73-86
    هدف مقاله حاضر آن است تا با بررسی روند تصویرسازی های ادبی در قلمرو تخیلات شاعرانه که از مباحث بنیادین و قابل توجه در بلاغت امروزی است؛ به معرفی سطوح مختلف خیال در این تصاویر بپردازد. مساله بنیادی این مقاله که نگارندگان در پی پاسخ گویی به آن هستند، کیفیت ظبقاتی تصاویر شعری معاصر از نظرگاه خیال و سطوح ادراکی شاعران، گذر از لایه های سطحی ومیانی تخیل آن ها به لایه های درونی و عمیق و نمایش توانایی های شاعران در عرصه خیال پردازی و هنر تصویرگری آن هاست. در این راستا پس از معرفی لایه های مختلف تصویر در دو حوزه تصویر سطح و تصویر اعماق و معرفی تصاویر اثباتی و اتفاقی با ذکر نمونه هایی برای هرکدام این نتیجه حاصل می شود که میزان پیچیدگی شبکه تصویری در شعر شاعران مختلف ارتباطی مستقیم با شبکه ذهنی آنان دارد به گونه ای که سطوح مختلف این تصاویر به تدریج جزو ویژگی های سبکی آن شاعران می شوند
    کلیدواژگان: شعر معاصر، تصویر سطح، تصویر اعماق، تصویر اثباتی، تصویر اتفاقی
  • طاهر لاوژه*، رحیم کوشش، عبدالله طلوعی آذر صفحات 87-102
    در میان صنایع بدیعی، کمتر آرایه ای را می توان یافت که از نظر اهمیت، ارزش سجع و موازنه را در آفرینش آثار منثور کلاسیک فارسی دارا باشد. نثری که بر این اساس شکل می گیرد، نثر موزون و مسجع است که نوعی از کلام ادبی محسوب می شود و خصیصه اصلی آن، ایجاد آهنگ و موسیقی برای انتقال هرچه بهتر معنای متن، از طریق تاثیرگذاری بر مخاطب است. سوال این است که «آیا گلستان سعدی در استفاده از نثر مذکور، به جز رعایت قواعد مربوط به این نوع کلام در زبان فارسی، از مختصات این نوع نوشته در امهات کتب بلاغی عربی نیز تبعیت می کند؟» جواب ما مثبت است. در این پژوهش، با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، میزان تطبیق گلستان سعدی با ویژگی های نثر موزون و مسجع در کتب بلاغی عربی، با اشاره ای مختصر به وضعیت علوم بلاغی فارسی مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج نشان می دهد که سعدی از دیدگاه علمای بلاغت عربی، در استفاده از موازین و مختصات نثر موزون و مسجع بهره می برد.
    کلیدواژگان: گلستان سعدی، نثر موزون و مسجع، فصاحت و بلاغت، بلاغت عربی
  • علیرضا محمودی* صفحات 103-120
    تاریخ وصاف از جمله برجسته ترین آثار نثر فنی تاریخی است که نگارنده آن یعنی وصاف الحضره کوشیده است تا با زبانی شاعرانه یک کتاب تاریخی مربوط به دوره حکومت مغولان بر ایران را به متنی ارزشمند و در عین حال مشهور تاریخی- ادبی ارتقا بخشد. او در راه خلق متنی آراسته، زیبا، شاعرانه و در عین حال دقیق تاریخی، کوشیده است تا با بهره-گیری از آرایه ها و فنون ادبی به این مهم نایل آید. از جمله تصویرهای شعری که وصاف الحضره از آن بهره برده، می توان به استعاره اشاره کرد. در این مقاله که با هدف نمایاندن هرچه بیشتر زیبایی های ادبی این کتاب کمتر شناخته شده صورت پذیرفته، تلاش گردیده تا به روش توصیفی و تحلیلی و با توجه به بلاغت سنتی، به چگونگی کاربرد استعاره در آن از جهت انواع و ابهام پرداخته شود. نتیجه این پژوهش نشان از عنایت ویژه وصاف به کاربرد این صورت خیال دارد. امری که در عین نمایاندن هنر نویسندگی وی، از عوامل اصلی ابهام آفرین در این متن برشمرده می شود.
    کلیدواژگان: تاریخ وصاف، استعاره، وصاف الحضره، نثر فنی، ابهام
  • زهرا نصر اصفهانی* صفحات 121-132
    میرزا ابوالقاسم متخلص به «فرهنگ»، خوشنویس وشاعر قرن سیزدهم ه. ق، فرزند وصال شیرازی است. وی آثار ارزنده ای چون: «دیوان شعر»، «فرهنگ فرهنگ»، «رساله ی طب البله»، «شرح حدائق السحر» و «شرح وترجمه ی کتاب بارع» را از خود به یادگار گذاشته است. یکی از ارزنده ترین آثار او فرهنگ لغتی با نام «فرهنگ فرهنگ» است که به صورت نسخه ی خطی و به خط مولف در کتابخانه ی ملی نگهداری می شود وتصحیح و تحشیه ی آن حاصل پایان نامه ی کارشناسی ارشد نگارنده بوده است. در این فرهنگ لغت، ذیل کلمات متداول فارسی، عربی و ترکی به عنوان مدخل، مترادفات فارسی با تلفظ دقیق درج شده است. دراین مقاله به معرفی این فرهنگ، ارزش واهمیت آن، شیوه ی ترتیب لغات، سبک نگارش مولف، نحوه ی ایجاد واژه از طریق تبدیل، حذف و قلب صامت ها ومصوت ها و بررسی نقاط ضعف و قوت کتاب پرداخته شده است
    کلیدواژگان: فرهنگ شیرازی، فرهنگ لغت، نسخه ی خطی، واژه و واژه سازی
|
  • Dr Bagher Sadrinia * Pages 23-32
    The review of the literature reveals that there have been studies on Chahar Payeh (Couplets) in Iran. However, the evolution and the influence of Othman poetry on Iranian poets have not gained enough attention. The researcher, along with the analysis of the origin of this style, and its wide spread use in French tries to answer the following questions: 1. Did Iranian poets start composing couplets based on the Europeans especially French influence? 2. To what extent had the Othman poetry influenced Iranian poetry? 3. When did the poets start reciting couplets in Iran? 4. Who were the first Iranian poets that started reciting poems within this framework? The paper examines the hypothesis that during the Tanzimat, and Othman Mashrothe period, Turkish poets started reciting poems after getting acquainted with this style. This has continued until Mashrothe in Iran when the Iranian poets also started composing poems after their Turkish compatriots. Through examining the initial couplets this paper tries to shed lights on the evolution of composition of couplets in Iran.
    Keywords: Couplets, French Poetry, Turkish New Poetry, Persian Poetry
  • Pages 47-64
    Abstract The pen name in sonnet is the poet’s poetic name which most of the poets mention it in their verses. Jalāl ad-Dīn Muhammad Balkhī also known as Jalāl ad-Dīn Rumi lived in 13th-century was a Persian Moslem poet, theologian, and Sufi mystic. He has written more than 3229 sonnets and dedicated to Shams Tabrizi.Thus mentioned, names such “Shams”, “Shamsaddin” and “Shams Alhagh” in the ending lines of his sonnets. One of the points which could be studied about pen name is study of theme or concepts which are mentioned alongside that. Entirely it has been said that the same theme which comes with the pen “Shams” in 992 sonnets. In this study, we pay attention to mentioning the poets desired name which is not necessarily the pen name in Rumis sonnets, what theme does it carry and what is relationship of it with the previous lines?
    Keywords: Rumi, Pen name Semantic Application, Shams, theme, Sonnet. name is what said in the lines before. Rumi has used the pen name
  • Taher Lavzheh *, Dr Rahim Kooshesh, Dr Abdoolah Toloueiazar Pages 87-102
    Cadenced and rhymed prose had played many roles in creation of classic prose works among varied matters in basis of rhetoric science. Prose poem and thematic has yield in text with using of rhymed and cadenced. In this paper main question that is Sadi in writing the GULISTAN has been using characteristics of prose poem that exist in rhetoric books. In the scientific research we try to study the quality of comparative of Sadi GULISTAN with characteristics of cadenced and rhymed prose that writing in Arabic rhetoric books and also we try to analyze the situation of Persian rhetoric science. The studies and research has show that Sadi in writing the GULISTAN to keep pace with rhetoricians view in using of characteristics of cadenced and rhymed prose. Keywords:
    Keywords: Sadi's GULISTAN, rhyming, rhythmic prose, eloquence, rhetoric, Arabic's rhetoric
  • Dr Ali Reza Mahmoodi * Pages 103-120
    Abstract Vassaf’s history in one of the most eminent historical- technical prose works, whose author, Vassaf Alhazara has tried with a poetical language to develop a historical book that is related to Mongol’s (Mogul) period in Iran, so that he made it a valuable and historical literary book he has attempted to use figures of speech to create the embellished, beautiful, poetical, and precise historical text. Metaphor is one of the poetical images (imageries) that Vassaf Alhazara has used here. The purpose of this paper is to show literary beauties of this book that have been ignored before. We have attempted to show the use of metaphor in Vassaf’s book according to the types and ambiguity. Vassaf’s specific consideration for using these imageries, not only shows the writer’s art but also it is one of the basic ambiguous factor in this text.
    Keywords: Vassaf's history, Metaphor, Vassaf Alhazara, Technical prose, Ambiguity