فهرست مطالب

نشریه پژوهش های علوم دامی
سال بیستم شماره 1 (بهار و تابستان 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/05/01
  • تعداد عناوین: 11
|
  • احمد ریاسی، محسن دانش مسگران، محمد جواد ضمیری صفحه 1
    تاثیر کوشیا (Kochia scoparia) و آتریپلکس (Atriplex dimorphostegia) بر غلظت برخی الکترولیت ها، متابولیت ها، هورمون های تیروئیدی و میزان فعالیت آنزیم های درون سلولی سرم خون و همچنین بر فراسنجه های ادراری گوسفندان بلوچی بررسی شد. جیره های غذایی شامل یونجه + کوشیا (1:1)، یونجه + آتریپلکس (1:1) و یونجه بود که در قالب یک طرح مربع لاتین و در سه دوره ی 28 روزه در اختیار گوسفندان قرار گرفت. در سه روز آخر هر دوره، نمونه های سرم خون تهیه شد. تاثیر جیره ی غذایی بر غلظت گلوکز و نیتروژن غیر آمینی سرم خون گوسفندان معنی دار (05/0P<) بود. مصرف جیره های حاوی کوشیا و آتریپلکس در مقایسه با یونجه، غلظت کلسیم و تری گلیسرید های سرم خون را بطور معنی داری (05/0P<) کاهش و کلسترول سرم خون را بطور معنی داری (01/0P<) افزایش داد. مصرف کوشیا + یونجه باعث افزایش معنی دار در فعالیت آنزیم های گلوتامیک- اگزالواستیک ترانس آمیناز (05/0P<) و گلوتامیک- پیرویک ترانس آمیناز (01/0P<) (به ترتیب 0/93 و 8/34 واحد در لیتر) در سرم خون گوسفندان شد. کوشیا و آتریپلکس، غلظت هورمون تترایدوتیرونین و شاخص تترایدوتیرونین را به طور معنی داری (01/0P<) افزایش دادند. میزان بیلی روبین کل، بیلی روبین آزاد و بیلی روبین غیر آزاد در سرم خون گوسفندان پس از مصرف جیره های دارای گیاهان شورزیست بیشتر از یونجه بود (05/0P<). حجم ادرار روزانه و مقدار دفع سدیم از راه ادرار پس از مصرف جیره ی آتریپلکس + یونجه بطور معنی داری (05/0P<) افزایش یافت. در گوسفندانی که کوشیا+ یونجه مصرف کردند، میزان دفع نیتروژن اوره ای از راه ادرار بطور معنی داری (001/0P<) بیشتر از گوسفندانی بود که آتریپلکس + یونجه مصرف کردند. نتیجه گرفته شد که در صورت استفاده از کوشیا و آتریپلکس در تغذیه ی نشخوارکنندگان باید تامین انرژی مورد نیاز آنها مورد توجه قرار گیرد.
    کلیدواژگان: آنزیم ها، ادرار، الکترولیت ها، گیاهان شورزیست، گوسفند، متابولیت ها
  • حسین جانمحمدی، حسن نصیری مقدم، جواد پوررضا، محسن دانش مسگران، ابوالقاسم گلیان صفحه 17
    به منظور تعیین انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری تصحیح شده برای نیتروژن (AMEn) پودر گوشت و استخوان یک جیره غذائی بر پایه ذرت با 3200 کیلوکالری انرژی قابل سوخت و ساز و 12 درصد پروتئین خام تنظیم و با شش نمونه پودر گوشت و استخوان که از یک واحد کشتارگاهی دامی تهیه شده بود در سطوح 0، 5/7 و 15 درصد جایگزین گردید. هر یک از 13 جیره غذائی آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی به تغذیه 6 قطعه خروس بالغ لگهورن رسید. مقادیر AMEn هر یک از جیره غذائی آزمایشی به روش جمع آوری کل فضولات تعیین شد. مقادیر AMEn هر یک از نمونه های پودر گوشت واستخوان به روش اختلاف مورد محاسبه قرار گرفت. بازده انرژی خام از 58/0 تا 65/0 در بین نمونه های پودر گوشت واستخوان و در دو سطح جایگزینی 5/7 و 15 درصد متغیر بوده و تفاوت معنی داری نشان نداد. همبستگی بین بازده انرژی خام و چربی خام در پودرگوشت و استخوان برابر 82/0 حاصل شد. مقادیر AMEn شش نمونه پودر گوشت واستخوان از 2033 تا 3275 کیلوکالری در کیلوگرم، در دو سطح 5/7 و 15 درصد، متغیر بوده و تفاوت معنی داری در بین دو سطوح جایگزینی مشاهده نشد. چربی خام به تنهایی بهترین متغیر پیشگوئی کننده AMEn بود ولی تخمین دقیق ترآن با گنجاندن متغیرهای چربی خام و انرژی خام در مدل حاصل شد. معادله (98/0 =R2 0029/0P=)) GE09/0±)357/0+(13±) Fat 77 +(326 ±) 282- = AMEn برای تخمین انرژی قابل سوخت و ساز مورد برازش قرار گرفت. میانگین AMEn برای پودر گوشت و استخوان برابر 275±2865 کیلوکالری در کیلوگرم حاصل شد. نتایج حاصله نشان داد که پودر گوشت واستخوان مورد مطالعه غنی از انرژی قابل استفاده می باشد.
    کلیدواژگان: انرژی قابل سوخت وساز ظاهری تصحیح شده برای نیتروژن، پودر گوشت و استخوان
  • مسعود لطفان، یحیی ابراهیم نژاد، کامبیز ناظر عدل، محمد مقدم صفحه 31
    هدف از انجام این تحقیق، مطالعه اثر منابع و سطوح مختلف پری بیوتیک (فرمکتو، ایمونووال) در جیره جوجه های گوشتی بر صفات بیوشیمیایی سرم خون (گلوکز، پروتئین تام، آلبومین، فسفر و کلسیم)، خاکستر استخوان پنجه پا و خصوصیات لایه مخاطی ایلئوم (طول پرزها و عمق کریپت ها) در پایان دوره پرورش بود. به این منظور در شروع آزمایش 280 قطعه جوجه گوشتی نر یک روزه سویه راس 308 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 7 تیمار و 4 تکرار قرار داده شدند. تیمارها شامل 1) بدون پری بیوتیک (شاهد) 2) جیره حاوی 10/0 درصد پری بیوتیک فرمکتو در دوره آغازین و 05/0 درصد در دوره رشد و پایانی 3) جیره حاوی 20/0 درصد پری بیوتیک فرمکتو در دوره آغازین و /0 درصد در دوره رشد و پایانی 4) جیره حاوی 30/0 درصد پری بیوتیک فرمکتو در دوره آغازین و 15/0 درصد در دوره رشد و پایانی 5) جیره حاوی 10/0 درصد پری بیوتیک ایمونووال در دوره آغازین و 05/0 درصد در دوره رشد و پایانی 6) جیره حاوی 20/0 درصد پری بیوتیک ایمونووال در دوره آغازین و 10/0 درصد در دوره رشد و پایانی 7) جیره حاوی 30/0 درصد پری بیوتیک ایمونووال در دوره آغازین و 15/0 درصد در دوره رشد و پایانی، بودند. نتایج نشان دادند که صفات بیوشیمیایی سرم خون پاسخ های متفاوتی نسبت به منابع و سطوح مختلف پری بیوتیک داشتند. گلوکز، آلبومین و فسفر سرم تحت تاثیر منابع و سطوح مختلف پری بیوتیک قرار نگرفتند ولی پروتئین تام سرم در بقیه جیره-ها نسبت به جیره شاهد بیشتر بود (05/0>P). کلسیم سرم و خاکستر استخوان پنجه پا تحت تاثیر جیره های غذایی قرار گرفت (05/0>P). طول پرزها، عمق کریپت ها و طول پرز بر عمق کریپت بخش قدامی ایلئوم، تحت تاثیر منابع و سطوح مختلف پری بیوتیک قرار نگرفتند. از این مطالعه چنین استنباط می-شود که تیمارهای حاوی پری بیوتیک نسبت به تیمارهای فاقد پری بیوتیک در ارتباط با فراسنجه های اندازه گیری شده، نتایج مناسبی داشته و همچنین تیمارهای حاوی سطوح 10/0 درصد پری بیوتیک در دوره آغازین و 05/0 درصد در دوره رشد و پایانی، نسبت به سایر سطوح نتایج بهتری داشتند.
    کلیدواژگان: پری بیوتیک، خاکستر استخوان پنجه پا، پرز، کریپت
  • سودابه معصومی، علی اصغرپیله وران، ابراهیم قاسمی صفحه 45
    به منظور بررسی اثر محرومیت از آب بر روی ترکیبات شیر شتر، از 4 نفر شتر شیرده به صورت چرخشی در قالب طرح مربع لاتین با چهار تیمار و چهار تکرار (4×4) استفاده شد. تیمارها به ترتیب عبارت بودند از شتری که هر روز (گروه شاهد C1)، دو روز در میان (‘گروه C2)، چهار روز در میان (گروه C3) و شش روز در میان (گروه C4) به مدت 2 ساعت امکان دسترسی به آب را داشتند. این آزمایش در طی 4 مرحله 12 روزه به صورت چرخشی انجام شد و در بین هر مرحله 15 روز نیز به عنوان دوره سازگاری در نظر گرفته شد. در طول آزمایش جیره غذایی شترها ثابت بود. در هر دوره 12 روزه (دوره اصلی آزمایش) از هر نفر شتر دو بار نمونه شیر (وسط و آخر دوره) گرفته شد. وزن شترها، آب مصرفی، ماده خشک مصرفی، ترکیبات شیر(مواد جامد، چربی و پروتئین) اندازه گیری شد. در اثر محرومیت 6 روزه از آب وزن شترها حدود 10 درصد کاهش یافت. مقدار ماده خشک مصرفی در گروه چهارم نسبت به سایر گروه ها به طور قابل توجهی کاهش پیدا کرد (05/0P<). مقدار آب مصرفی گروه های دوم، سوم و چهارم نسبت به گروه شاهد اختلاف معنی داری نشان داد (01/0P<). همچنین از لحاظ مقدار مواد جامد شیر بین گروه چهارم با گروه اول (شاهد) تفاوت معنی داری مشاهده شد (05/0P<). ولی از لحاظ مقدار پروتئین و چربی شیر شتر بین گروه ها، تفاوت قابل ملاحظه ای مشاهده نشد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که تا چهار روز محرومیت از آب هیچ گونه تاثیر سوئی بر روی ترکیبات شیر شترها ندارد
    کلیدواژگان: ترکیبات شیر، شتر، محرومیت از آب
  • نصرالله پیرانی، آرزو محمدهاشمی صفحه 55
    اندازه گیری میزان پراکنش یکی از رویکردهای اصلی در تحقیقات زیستی است. هدف از این تحقیق تعیین سطح تنوع ژنتیکی و انتساب افراد به 6 جمعیت از مرغان اهلی شامل: یک نوع مرغ سنتز شده به نام گیری راجا، گردن لخت، ابریشمی سفید، توده بومی، توده مرغان گوشتی و توده تخمگذار تجاری با استفاده از 9 عدد نشانگر ریز ماهواره (ADL158، ADL278، MCW5، MCW29، MCW16، MCW37، MCW69، MCW104 و (MCW119 بود. به این منظور تعداد 16 قطعه پرنده از هر کدام از جمعیت های ذکر شده خونگیری شد و پس از استخراج DNA قطعات مورد نظر تکثیر شدند. میزان چند شکلی مشاهده شده برای مرغان تخمگذار تجارتی و ابریشمی سفید بترتیب 8/77 و 89/88 و برای سایرجمعیتها تا 100 درصد متغیر بود. از نظر میزان تنوع ژنتیکی، نشانگر MCW29 بیشترین و نشانگر MCW37 کمترین تنوع ژنتیکی را نشان دادند. نشانگر MCW5 با تعداد 14 آلل و نشانگر MCW37 با تعداد 3 آلل حاوی بیشترین و کمترین آلل در بین جمعیتهای مورد استفاده در این تحقیق بودند. در بین تمام نشانگر ها MCW5 تنها نشانگر دارای یک آلل اختصاصی منفرد بود. برای مطالعه انتساب افراد به جمعیت های مربوطه از 8 روش مختلف استفاده شد. روش فاصله ژنتیکی بر مبنای فاصله گلدشتاین و همکاران کمترین (74 درصد) و روش کاوالی- اسفورزا وادواردز بیشترین (7/91 درصد) درصد انتساب افراد به جمعیتها را نشان دادند.
    کلیدواژگان: انتساب افراد، تنوع ژنتیکی، نشانگرهای ریزماهواره، مرغان اهلی
  • اکبر تقی زاده، ساسان علیزاده، علی نوبخت صفحه 67
    به منظور بررسی تاثیر لازالوسید بر روی اکوسیستم شکمبه، پارامترهای خونی و عملکرد بره های قزل از 16راس بره با میانگین وزن5/3 38 کیلوگرم به مدت 60 روز در قالب طرح کاملا تصادفی استفاده شد. تیمارها شامل 25، 30، 35، 40 قسمت در میلیون لازالوسید بودند. در طول آزمایش متوسط افزایش وزن و خوراک مصرفی به صورت هفتگی اندازه گیری شد. 2 ساعت پس از تغذیه پارامترهای مورد آزمایش در شکمبه شامل اسید های چرب فرار، pH شکمبه، زمان ترسیب و شناوری، زمان احیای متیلن بلو و تعداد پروتوزوآها و متابولیتهای اندازه گیری شده در خون شامل گلوکز، نیتروژن آمونیاکی، کلسیم و فسفر بود. نتایج نشان داد که سطح لازالوسید اثر معنی داری بر کل اسیدهای چرب فرار و نیتروژن آمونیاکی شکمبه (05/0P<) داشته ولی تاثیر آن بر pH شکمبه، زمان ترسیب و شناوری، زمان احیای متیلن بلو، گلوکز خون، اوره خون، کلسیم و فسفر خون معنی دار نبود. تاثیر سطوح لازالوسید بر صفات پرواری بره ها از جمله افزایش وزن و خوراک مصرفی معنی دار نبود. همچنین مشخص گردید که لازالوسید اثر معنی داری بر جمعیت پروتوزوآیی شکمبه (05/0P<) داشته به طوریکه جمعیت انتودینیوم، اپیدینیوم و هولوتریش افزایش معنی داری در اثر افزایش سطوح لازالوسید نشان دادند. با توجه به نتایج حاصله می توان نتیجه گیری نمود که استفاده از لازالوسید سبب افزایش جمعیت پروتوزوای شکمبه می شود بدون اینکه تاثیر منفی روی پارامترهای شکمبه و متابولیت های خون داشته باشد که با توجه به افزایش پروتوزوآی شکمبه ای می تواند در هضم سلولز مفید واقع شود.
    کلیدواژگان: بره های نر قزل، پروتوزوآ، لازالوسید، متابولیت های خون، متابولیت های شکمبه
  • الناز بابایی، رسول پیر محمدی، سعید عزیزی صفحه 79
    آزمایش حاضر جهت تعیین ارزش غذایی چوب صنوبر شیرین و چوب انگور خام و عمل آوری شده با سود انجام گرفت. عمل آوری شیمیایی چوبها با هیدروکسید سدیم 5 % انجام شد. طرح آماری مورد استفاده در این آزمایش،طرح بلوک های کامل تصادفی با 4 تیمار(چوب صنوبر شیرین خام، چوب صنوبر شیرین عمل آوری شده، چوب انگور خام، چوب انگور عمل آوری شده) و 4 حیوان به عنوان بلوک بود. نتایج بدست آمده از این آزمایش مورد تجزیه واریانس قرار گرفته و میانگین تیمار ها به روش دانکن مقایسه شد. به منظور تعیین تجزیه پذیری ماده خشک، ماده آلی وNDF چوب صنوبر شیرین و انگور خام و عمل آوری شده از 4 راس گوساله نر اخته شده فیستوله گذاری شده نژاد هلشتاین با میانگین وزنی 50±500 کیلوگرم استفاده شد. جیره غذایی گوساله ها10% بیشتراز احتیاجات نگهداری شامل یونجه خرد شده و جو آسیاب شده بود که به نسبت مساوی در 2 وعده صبح و عصر در اختیار حیوانات قرار می گرفت. میزان ناپدید شدن ماده خشک در ساعات0، 4، 8، 12، 24، 48، 72 ساعت اندازه گیری شد. میانگین مقادیر آن برای چوب صنوبر خام به ترتیب برابر با 51/1، 964/2، 548/4، 648/3، 249/6، 284/8، 678/9 درصد، برای چوب انگور خام برابر با75/5، 685/8، 488/9، 50/10، 32/13، 43/15، 18/14 درصد، برای چوب صنوبر عمل آوری شده برابر با68/15، 68/21، 31/23، 95/24، 58/36، 11/47، 31/54 درصد و برای چوب انگور عمل آوری شده برابر با55/20، 82/24، 15/27، 69/29، 14/39، 31/45، 15/49 درصد بود. شاخص های تجزیه پذیری برای چوب صنوبر خام، چوب صنوبر عمل آوری شده، چوب انگور خام و چوب انگور عمل آوری شده برای فاکتور aبه ترتیب برابر با51/1، 68/15، 75/5، 55/20 درصد و برای فاکتور b به ترتیب برابر با71/6، 45/45، 35/7، 11/33 درصد و برای فاکتورa+b به ترتیب برابر21/8، 12/61، 10/13، 66/53 درصد می باشد. تجزیه پذیری موثر برای نرخ عبور 03/0 (حیوانات کم تولید) به ترتیب برابر با8/5، 1/36، 5/11، 1/37 می باشد. میزان ناپدید شدن ماده آلی و NDFو شاخص های تجزیه پذیری برای چوب صنوبر خام، چوب صنوبر عمل آوری شده، چوب انگور خام و چوب انگور عمل آوری شده در جداول 3، 4، 6و 7 آورده شده است. همچنین نتایج تجزیه ترکیبات شیمیایی نشان داد که عمل آوری با سود تاثیر قابل ملاحظه ای در کاهش مقدار سلولز، همی سلولز، لیگنین، NDF و ADF داشت. به طورکلی نتایج این آزمایش تاثیر مثبت عمل آوری چوب با سود بر روی ارزش غذایی آنها را نشان داد.
    کلیدواژگان: چوب صنوبر شیرین، چوب انگور، عمل آوری، نشخوارکنندگان
  • حکیمه امامقلی بگلی، سعید زره داران، سعید حسنی، علیرضا خان احمدی، مختارعلی عباسی صفحه 89
    برای برآورد همبستگی ژنتیکی و فنوتیپی صفات عملکرد با صفات مربوط به کیفیت خارجی و داخلی تخم مرغ از اطلاعات نسل ششم مرغان بومی یزد استفاده شد. برای این منظور، صفات عملکرد 4198 مرغ و کیفیت 1200 تخم مرغ مربوط به مرغان بومی یزد جمع آوری گردید. همبستگی ژنتیکی و فنوتیپی صفات مربوط به عملکرد و کیفیت تخم مرغ به وسیله مدل حیوانی چند صفتی از طریق روش حداکثر درستنمائی محدود شده با استفاده از نرم افزار ASREML برآورد گردید. همبستگی ژنتیکی وزن 8 و 12 هفتگی و وزن بلوغ جنسی با وزن تخم مرغ مثبت (به ترتیب 42/0، 55/0 و 43/0) و با مقاومت پوسته تخم مرغ منفی (به ترتیب 36/0-، 49/0- و 25/0-) برآورد گردید. همچنین، همبستگی ژنتیکی وزن 12 هفتگی و وزن بلوغ جنسی با صفات ارتفاع سفیده، وزن سفیده و زرده و واحد هاو مثبت بود. بر اساس نتایج این تحقیق، انتخاب برای افزایش رشد می تواند باعث تولید تخم مرغ های با وزن و کیفیت داخلی بالاتر ولی با مقاومت پوسته کمتر شود. بنابراین، به نظر می رسد انتخاب برای افزایش رشد به همراه انتخاب برای بهبود مقاومت پوسته، راهکار اصلاح نژادی مناسبی برای مرغان بومی یزد باشد.
    کلیدواژگان: حداکثر درستنمائی محدود شده، مرغ یزد، همبستگی ژنتیکی، واحد هاو، وزن بلوغ جنسی
  • محمدحسن فتحی نسری، احمد ریاسی صفحه 99
    هدف از مطالعه حاضر، طراحی یک سیستم سیار ثبت پیوسته pH شکمبه و مقایسه مقادیر ثبت شده pH با داده های pH حاصل از نمونه گیری از مایع شکمبه بود. سیستم ثبت پیوسته متشکل از یک الکترود مقاوم و یک دستگاه ثبت داده بود. یک وزنه 5/0 کیلوگرمی به الکترود متصل شد تا آن را در موقعیت کیسه شکمی شکمبه نگه دارد. الکترود از طریق کابل به دستگاه ثبت داده متصل بود و این دستگاه توسط یک کمربند روی جدوگاه گاو نصب شده بود. دستگاه ثبت داده که با یک باطری کار می-کرد امکان ثبت حدود 13000 داده (pH و دما) را داشت. pH شکمبه یک راس گاو شیرده به مدت 3 روز بطور پیوسته (هر 10 ثانیه) ثبت شد تا عملکرد سیستم ثبت پیوسته pH با نمونه های جمع آوری شده از کیسه شکمی شکمبه و از همان محلی که الکترود قرار داشت مقایسه شود. نمونه گیری از مایع شکمبه در 3 زمان مختلف در روز (ساعت های 0/9، 0/12 و 0/15) در طی 3 روز آزمایش صورت گرفت. در هر نوبت، 3 نمونه مایع شکمبه جمع آوری شد، pH هر نمونه بلافاصله با استفاده از یک pH متر سیار تعیین شد و میانگین آنها با میانگین حاصل از 3 رکورد ثبت شده توسط سیستم ثبت پیوسته در همان زمان مقایسه شد. pH حاصل از نمونه گیری از مایع شکمبه (05/0 12/6) بزرگتر (05/0P) از pH حاصل از سیستم ثبت پیوسته (04/0 94/5) بود اما همبستگی بین دو روش برابر 82/0 (05/0P) بود. نتایج این آزمایش نشان داد که با سیستم ثبت پیوسته می توان pH شکمبه را بطور دقیق و در حالیکه گاو می تواند بطور طبیعی فعالیت های روزانه خود را انجام دهد تعیین نمود.
    کلیدواژگان: سیستم سیار ثبت پیوسته، گاو شیری، pH شکمبه
  • داریوش علیپور، محمد مهدی طباطبایی، پویا زمانی، حسن علی عربی، علی اصغر ساکی، زهرا زمانی صفحه 109
    هدف از انجام این پژوهش تعیین ارزش غذایی و اندازه گیری ترکیبات فنولیک در پسماند کشمش بود. به همین منظور از چهار کارخانه تولید کشمش (تیمارهای 1، 2، 3 و 4) در شهرستان ملایر نمونه برداری شد و مقدار ماده خشک، ماده آلی، عصاره اتری، پروتئین خام، NDF، ADF، لیگنین، خاکستر، کل ترکیبات فنولیک (TP)، کل تانن (TT)، تانن متراکم (CT) و ترکیبات فنولیک رسوب دهنده پروتئین (PPP) در نمونه ها تعیین گردید. با اندازه گیری مقدار گاز تولیدی در زمان های 0، 2، 4، 8، 24، 36، 48، 72، 96، 120 و 144 ساعت پس از انکوباسیون با استفاده از معادله نمایی Y = A (1 − e−ct) اثر افزودن پلی اتیلن گلیکول بر تولید گاز و فراسنجه های وابسته به آن نیز تعیین گردید. داده های آماری به دست آمده با استفاده از طرحهای کاملا تصادفی تجزیه و تحلیل شد. مقدار NDF، ADF، لیگنین و خاکستر در تیمار 2 به طور معنی داری (05/0P<) بیشتر از سایر تیمارها بود. مقدار TP و TT در تیمارهای مورد آزمایش تفاوت معنی دار نشان دادند (05/0P<). تیمارها از لحاظ CT و PPP تفاوت معنی داری نداشتند. نوع پسماند کشمش نیز بر مقدار تولید گاز، سرعت تولید گاز، قابلیت هضم ماده آلی و انرژی قابل متابولیسم به طور معنی داری موثر بود (05/0P<). افزودن پلی اتیلن گلیکول باعث شد تا تولید گاز و فراسنجه های وابسته به آن (از جمله انرژی قابل متابولیسم و قابلیت هضم ماده آلی) در تمام تیمار ها افزایش یابد. به نظر می رسد حذف اثرات منفی تانن باعث شده است تا ارزش غذایی پسماند کشمش تا حدی افزایش یابد.
    کلیدواژگان: آزمون تولید گاز، پسماند کشمش، پلی اتیلن گلیکول
  • علیرضا صفامهر، نعمت الله آقایی، سعید چکانی آذر صفحه 119
    این آزمایش برای ارزیابی اثر سه سطح مختلف روغن ماهی روی عملکرد، اجزاء لاشه و پارامترهای کیفی گوشت در جوجه های گوشتی نر (240 قطعه سویه راس) با چهار جیره آزمایشی (1:شاهد، 2: 1% روغن ماهی، 3: 2% روغن ماهی، 4: 3% روغن ماهی) و چهار تکرار در یک طرح کاملا تصادفی از یک تا 49 روزگی (دوره آغازین، رشد و پایانی به مدت یک هفته پس از حذف روغن ماهی) انجام گرفت. نتایج نشان داد در مقایسه با گروه شاهد، تغذیه با جیره های غذایی حاوی روغن ماهی موجب افزایش معنی دار وزن بدن، سرعت رشد جوجه ها و بازده مصرف خوراک گردید. طوری که بیشترین میانگین افزایش وزن روزانه در 11 تا 21 روزگی مربوط به پرنده های تغذیه شده با 2% روغن ماهی و در 21 تا 42 روزگی و 42 تا 49 روزگی مربوط به جیره آزمایشی4 (3% روغن ماهی) و بیشترین وزن زنده و کمترین ضریب تبدیل غذایی در 11 تا 21 روزگی به ترتیب مربوط به جیره آزمایشی3 و 4 و در سایر دوره ها مربوط به جیره آزمایشی 4 می-باشد(01/0P<). اثر جیره ها بر صفت مصرف خوراک معنی دار نبود. تفاوت معنی داری مابین جیره های آزمایشی از لحاظ وزن نسبی قلب، چینه دان، کبد، و درصد لاشه، سینه، ران و چربی بطنی وجود نداشت. از لحاظ تست کیفی گوشت بین جیره های مصرفی اختلاف معنی دار در فاکتورهای طعم ومزه و بوی طبیعی در 42 و 49 روزگی (01/0P<) و در فاکتورهای آبدار بودن و جدا شدن با دست در نمونه های روز 42 (01/0P<) مشاهده شد. بیشترین و کمترین میانگین بوی طبیعی در نمونه های روز 42 و 49 به ترتیب مربوط به تیمار شاهد و تیمار4 بود. نتایج این تحقیق نشان داد که تغذیه جوجه-های گوشتی با روغن ماهی عملکرد را بهبود داده و حذف آن به مدت یک هفته از جیره غذائی نیز صفات کیفی گوشت را بهبود می دهد.
    کلیدواژگان: روغن ماهی، عملکرد، لاشه، گوشت، جوجه گوشتی
|
  • A. Riasi, M. Danesh Mesgaran, Mj Zamiri Page 1
    The effect of Kochia scoparia and Atriplex dimorphostegia on some serum electrolytes، metabolites، thyroid’s hormones and intracellular enzymes and urine parameters of Baloochi ewes was determined. The ewes were randomly allocated to three dietary treatments [T1: kochia + alfalfa (1:1)، T2: atriplex + alfalfa (1:1)، and T3: alfalfa] in a Latin Square experiment in three 28 days periods. During the last 3 days of each period، samples of blood serum and urine were collected. The effect of treatments on blood serum glucose and urea N was significant (P<0. 05). The T1 and T2 in compared with T3، decreased the serum concentration of Ca and tri-glyceride (P<0. 05)، whereas increased cholesterol level (P<0. 01). Ewes fed T1 had highest serum activity of glutamic-oxaloacetic transaminase (P<0. 05) and glutamic-pyrovic transaminase (P<0. 01) (93. 0 and 34. 8 U/L، respectively). Halophyte forages elevated serum tetraiodothyronine، tetraiodothyronine index (P<0. 01) and total bilirubin، conjugated bilirubin and free bilirubin (P<0. 05). The urine volume and urine Na excretion was significantly higher (P<0. 05) for T2. In ewes fed kochia، the urine excretion of urea N was higher (P<0. 001) than ewes which fed with Atriplex. It was concluded that the energy requirements of ruminants fed Kochia or Atriplex need more attention.
  • H. Janmohammadi, H. Nassiri Moghadam, J. Pour Reza, M. Danesh Mesgaran, A. Golian Page 17
    A corn based diet with 3200 kcal/kg metabolizable energy and 12 percent crude protein was formulated and substituted with 0، 7. 5 and 15 percent level of each six samples of meat and bone meal from a local animal rendering plant in order to evaluate their apparent metabolizable energy (AMEn). Each of thirteen experimental diets fed to 6 adult Leghorn roosters in completely randomized design. AMEn values of experimental diets determined with total excreta collection method. AMEn content of each six samples of meat and bone meals were calculated by difference method. Gross energy efficiency varied from 0. 580 to 0. 65 among meat and bone meal sample at two substitution level، 7. 5 and 15 percent، respectively، but were not significant. The correlation coefficient between gross energy efficiency and crude fat was 0. 82. AMEn values of six meat and bone meal samples varied from 2033 to 3275 kcal/kg in 7. 5 and 15 percent substitution levels، respectively، but were not significant. Ether extract was solely the best variable of predicting AMEn content of meat and bone meal but more accuracy estimation of AMEn was resulted by including ether extract and gross energy in the model. The equation was as AMEn = -282)± 326 (+ 77) ±13 (ether extract + 0. 357) ± 0. 09(gross energy، R2 =0. 98، P=0. 0029. Mean content of AMEn in meat and bone meal was 2865±275 kcal/kg. The results showed that the studied meat and bone meals were rich of available energy for poultry.
  • M. Lotfan, Y. Ebrahim Nezhad, K. Nazer Adl, M. Moghaddam Page 31
    The objective of this study was to investigate the effects of different sources and levels of prebiotic (Fermacto، Immunowall) in broiler chick diets on the blood serum biochemical variables such as glucose، total protein، albumin، calcium and phosphorus، toe ash and also characteristics of the ileum mucose layer such as height of villi، depth of crypts. At the beginning of the study 280 day-old Ross 308 broiler chicks allocated to seven treatments and four replications in a randomized complete block design. Treatments were 1) 0 %، 2) 0. 10 % Fermacto in starter and 0. 05 % in grower and finisher، 3) 0. 20 % Fermacto in starter and 0. 10 % in grower and finisher، 4) 0. 30 % Fermacto in starter and 0. 15 % in grower and finisher، 5) 0. 10 % Immunowall in starter and 0. 05 % in grower and finisher، 6) 0. 20 % Immunowall in starter and 0. 10 % in grower and finisher and 7) 0. 30 % Immunowall in starter and 0. 15 % in grower and finisher. Serum biochemical factors had different responses to different levels and sources of prebiotic. Glucose، albumin and phosphorus were not significantly affected by the treatments. Serum total protein in the control group was lower than other treatments (P<0. 05). The level of calcium among treatments was significantly different (P<0. 05). Treatments affected toe ash significantly (P<0. 05). No differences were observed among treatments in villi height and depth of ileum crypts. From this study it could be deduced that diets with prebiotic had better results than the diets having no prebiotic. Treatments with the level of 0. 10 % prebiotic in starter and 0. 05 % in grower and finisher، had better results than the treatments with other levels of prebiotic.
  • S. Masoomi_A. A Pilevaran_E. Ghasemi Page 45
    The effect of water deprivation on camel milk compositions was conducted on four lactating camel which were rotatorly used within Latin square design with four treatments and four replications (4×4). Treatments consisted of the camels received water daily (control group C1)، after 2 days (group C2)، after 4 days (group C3)، after 6 days (group C4) for 2 hr، respectively. The experiment was rotatorly accomplished during 4 periods that each phase included 15 days as a adaptation period and 12 days as a test days. During experiment، camel diet was invariant. Milk was taken twice (middle and end of each period) per 12 days period of experiment. Camel ̉s weight، water intake، dry mater intake، milk composition (total solid، fat and protein) were measured. Camels lost about 10 percent of their body weight during 6 days water deprivation (P<0. 01). Dry matter intake significantly decreased in fourth group in comparison to other groups (P<0. 05). Water intake were differed in second، third and fourth group in comparison to first group significantly (P<0. 01). Milk total solid content significantly differed in fourth group to first group (P<0. 05)، but fat and protein did not indicate any significant difference between groups. It could be concluded until 4 days water deprivation does not have any side-effect on camel ̉s milk compositions.
  • N. Pirany, A. Mohammad Hashemi Page 55
    Determination of dispersion is one of the major challenges in the biological studies. The aim of this study was to determine the genetic diversity and assignment of individuals to 6 chicken populations including a synthetic strain Giriraja، Naked Neck، White silky، Local، commercial broiler and layer using 9 highly polymorphic microsatellite markers (ADL158، ADL278، MCW5، MCW29، MCW16، MCW37، MCW69، MCW104 AND MCW119). The blood samples were taken from 16 birds of each population and after DNA extraction، the samples were amplified using the specific primers for all of the markers. The observed polymorphism of the loci for commercial layers and White silky was 77. 8 and 88. 89، respectively، and for other populations was 100 percent. Markers MCW29 and MCW37 showed maximum and minimum of genetic diversity، respectively. MCW5 locus had the highest (14) and MCW37 had the lowest (3) alleles over all of the populations. MCW5 was the only marker with just one specific allele. The individuals assignment was done using 8 different methods. Among them، the Goldstein et al''s genetic distance showed the lowest (%74. 0) and Cavalli-Sforza and Edwards method showed the highest (%91. 7) percentage of individuals assignment to populations.
  • A. Taghizadeh, S. Alizadeh, A. Nobakht Page 67
    In order to determine of effect of lasalocid on rumen ecosystem and blood parameters of Ghizil male lambs، 16 male lambs (38±3. 5 kg) were used in completely randomized design. The experiment period was 60 days. The treatments containg 25، 30، 35 and 40 ppm of lasalocid. The average weight gain and feed intake were measured weekly. Rumen samples were obtained 2 h after feeding to determine of VFA، pH، floatation and reception time، methylen blue reduction time and protozoa population. The blood samples were obtained 2 h after feeding to determine glucose، ammonia nitrogen، calcium and phosphorus. The results showed that lasalocid levels had significant effect on ruminal VFA and ammonia nitrogen (P<0. 05)، but its effect on ruminal pH، floatation and reception time، methylen blue reduction time، blood glucose، blood urea، calcium and phosphorous wasn''t significant. The effect of lasalocid on average weight gain and feed intake wasn''t significant، but its effect on feed conversion ratio and protozoa population was significant (P<0. 05). It was concluded، that the lasalocid can increase ruminal protozoa population without any negative effects on ruminal and blood metabolites and with increasing protozoa population، resulting improvement on cellulose digestion.
  • E. Babaei, R. Pirmohammadi, S. Azizi Page 79
    This study was carried out to compare nutritive value of raw and processed aspen and grape vine wood. Chemical processing of the woods was done with NaOH 5%. For this purpose 4 fistulated holstein steers with 500±50 Kg live weight was chosen in a completely randomized block design with 4 treatments (raw aspen، processed aspen، raw grape vine and processed grape vine) and 4 animals as replicates. Data was statistically analyzed using ANOVA model and mean treatment values were subjected to duncan multiple test. All steers were fed a diet containing chopped alfalfa hay and ground barley at maintenance +10% of maintenance requirement level. Diets were fed to steers twice a day in equal portions. The disappearance rate of DM was measured in hours 4، 8، 12، 24، 48، 72. Results of this study indicated that disappearance of DM for raw aspen was 2. 964، 4. 548، 3. 648، 6. 249، 8. 284، 9. 678، 8. 393، 6. 291 percent، for processed aspen was 21. 68، 23. 31، 24. 95، 36. 58، 47. 11، 54. 31، 57. 07، 57. 88 percent، for raw grape vine was 8. 685، 9. 488، 10. 50، 13. 32، 15. 43، 14. 18، 14. 01، 8. 466 percent، and for processed grape vine was 24. 82، 27. 15، 29. 69، 39. 14، 45. 31، 49. 15، 52. 32، 52. 89 percent respectively. Degradability values of raw aspen، processed aspen، raw grape vine and processed grape vine for the factor a (soluble fraction) was 1. 51، 15. 68، 5. 75، 20. 55، for the factor b (insoluble fraction) was 6. 71، 45. 45، 7. 35، 33. 11 and for the factor a+b (degradable fraction) was 8. 21، 61. 12، 13. 10، 53. 66 percent، respectively. Effective degradability of out flow rate for %3 was 5. 8، 36. 1، 11. 5، 37. 1، respectively. The result of chemical composition analysis showed that processing with NaOH had considerable decrease in amount of cellulose، hemicellulose، lignin، NDF and ADF. It may be concluded that chemical processing of the woods with NaOH 5% has positive effect on nutritive values of the woods.
  • H. Emamgholi Begli, S. Zerehdaran, S. Hassani, Ar Khan Ahmadi, Ma Abbasi Page 89
    The information on sixth generation of Yazd native fowls was used to estimate the genetic and phenotypic correlations of performance and external and internal egg quality traits. For this purpose، performances of 4198 fowls together with 1200 eggs were collected from Yazd breeding center. Genetic and phenotypic correlations between economic and egg quality traits were estimated by multivariate animal model procedure by restricted maximum likelihood using ASREML software. Genetic correlations between body weight at 8 and 12 weeks (BW12) and weight at sexual maturity (WSM) with egg weight were positive (0. 42، 0. 55 and 0. 43، respectively) but their genetic correlations with egg shell strength (ESS) were negative (-0. 36، -0. 49 and -0. 25، respectively). Genetic correlations between BW12 and WSM with albumen high، albumen weight، yolk weight and Huagh Unit were positive. According to the results of present research، selection for increased growth may lead to produce eggs with higher weight and better quality but with lower ESS. Therefore، selection for increased growth together with selection for improved ESS can be a suitable breeding program for Yazd native chicken.
  • Mh Fathi Nasri, A. Riasi Page 99
    The objective of this study was to develop a continuous rumen pH data acquisition system that permitted animal mobility during data acquisition. A further objective was to compare pH readings obtained using the continuous recording system to readings obtained at the same time using spot sampling. The continuous recording system was composed of a heavy-duty electrode and a data logger. The electrode was attached to a 0. 5-kg weight to help maintain the electrode in the ventral sac of rumen. The electrode was connected via a cable to a lightweight data logger that was mounted on the animal’s back using a belt wrapped around the girth. The data logger was battery powered and could hold over 13،000 pH data values. Ruminal pH was continuously recorded (every 10 s) using a lactating Holstein cow to compare the performance of the continuous system to spot samples taken from the ventral sac of the rumen، the same location as the continuous electrode. The spot samples were collected 3 times per d for 3 d. At every sampling time، 3 replicate samples were collected، pH was determined immediately using a handheld pH meter، and readings were averaged (n = 3) and compared with the average of the 3 pH readings recorded using the continuous system at the same time. The pH recorded by spot sampling (6. 06 ± 0. 05) was greater (P0. 05) than that of the continuous system (5. 87 ± 0. 04)، with a correlation of r = 0. 82 (P0. 05). The continuous recording system may has the potential to facilitate measurement of ruminal pH in free-roaming cattle.
  • D. Alipour, Mm Tabatabaei, P. Zamani, Ha Aliarabi, Aa Saki, Z. Zamani Page 109
    The objective of this study was to determine nutritive value and phenolic contents in raisin by-product. The samples were obtained from four factories in Malayer (i. e.، treatments 1، 2، 3 and 4). The amount of DM، OM، ether extract، CP، NDF، ADF، lignin، ash، total phenolics (TP)، total tannin (TT)، condensed tannin (CT) and protein precipitable phenolics (PPP) were measured. The effect of polyethylene glycol (PEG) inclusion on the gas production and related parameters were also determined using the exponential equation of Y = A (1 − e−ct) by measurement of gas production at 0، 2، 4، 8، 24، 36، 48، 72، 96، 120 and 144 h after incubation. The data were analyzed using completely randomized design. The amounts of NDF، ADF، lignin and ash in treatment 2 were higher than the others. The amount of TP and TT were significantly influenced in all treatments (P<0. 05). There were no difference between treatment in terms of CT and PPP. The type of raisin by-product had a significant effect on gas production، rate of gas production، organic matter digestibility and metabolizable energy (P<0. 05). Adding PEG led to an increase in gas production and related parameters (e. g.، metabolizable energy and organic matter digestibility) in all treatments. This increment illustrates that detanification of raisin byproducts can partly improve their nutritive value.
  • A. Safamehr, N. Aghaee, S. Chekani Azar Page 119
    This experiment was conducted to assess the effect of fish oil (FO) on broiler performance، carcass characteristics and sensory quality of broiler meat. Two hundred fifty day-old، male، Ross 308، were fed with four experimental diet (1-control، 2،3 and 4 diets containing 1، 2 and 3% of FO، respectively) from 1 to 49 days of age (starter، grower and finisher after withdrawal fish oil from diet during 1 week). The experimental design was completely randomized design at four treatments with 4 replicates. It was found that in comparison to control، daily weight gain and feed efficiency were significantly higher in broilers fed with FO. The highest daily weight gain، lowest feed conversion ratio and highest final body weight in starter، grower and finisher period were in groups that fed with 2، 3 and 3 percent of FO، respectively (p<0. 05). On the other hand، FO did not affected on feed intake. No significant differences in relative weight of gizzard، heart، liver، carcass yield، breast، tight and abdominal fat percent were observed between treatments. In the Sensory quality evaluations (flavor and normal smell، juiciness، tenderness and toughness cut) was significantly different between treatments at 42 and 49 days، except to، tenderness cut at 42 and 49 days. The results showed that the meat of chickens fed control and 3% FO was acceptable in 42 and 49 days، respectively. In conclusion، feed of broilers with FO improved performance and removing FO for one week improved sensory quality of meat.