فهرست مطالب

نشریه پژوهش های علوم دامی
سال بیستم شماره 2 (پاییز و زمستان 1389)

  • بهای روی جلد: 5,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1389/12/15
  • تعداد عناوین: 13
|
  • احسان پرند، اکبر تقی زاده صفحه 1
    در این مطالعه از روش تولید گاز و دو منبع آنزیم میکروبی (لیکور شکمبه و مدفوع گوسفند) برای بررسی تاثیر چهار نوع روش فرآوری (تف دادن، آسیاب کردن، میکروویو و پولکی کردن با بخار) بر قابلیت هضم دانه جو استفاده شد. همچنین میزان کارایی استفاده از لیکور مدفوع برای استفاده در روش تولید گاز مورد ارزیابی قرار گرفت. 300 میلی گرم از هر نمونه خوراک یک بار با لیکور شکمبه و یک بار با لیکور مدفوع به همراه بافر انکوباسیون گردید و میزان تولید گاز در ساعات 2، 4، 6، 8، 12، 16، 24، 36 و 48 اندازه گیری شد. داده های بدست آمده در قالب یک طرح کاملا تصادفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که میزان تولید گاز در 48 ساعت هنگام استفاده از مایع شکمبه به عنوان منبع میکروبی در فرآوری های پولکی کردن با بخار و اشعه مایکروویو به ترتیب کمترین (14/239 میلی لیتر در گرم ماده خشک) و بیشترین (9/275 میلی لیتر در گرم ماده خشک) بوده است ولی میزان تولید گاز در 48 ساعت، هنگام استفاده از مدفوع به عنوان منبع میکروبی تفاوت معنی داری بین تیمار وجود نداشت. همچنین ضریب تبیین زیادی (9/0 r2=) بین میزان تولید گاز (میلی لیتر در میلی گرم ماده خشک) با استفاده از لیکور مدفوع و شکمبه وجود داشت. ماده آلی قابل هضم در فرآوری میکرو ویو و بدون فرآوری بیشترین (به ترتیب 14/65 و 65 درصد) و در فرآوری های تف دادن و پولکی کردن با بخار کمترین (به ترتیب 21/58 و 83/57 درصد) بود. با توجه به نتایج حاصله برای کاهش نقصان ناشی از تخمیر سریع نشاسته در شکمبه میتوان از فرآوری هایی نظیر پولکی کردن همراه با بخار و یا تف دادن بهره جست. همچنین میتوان از لیکور مدفوع به عنوان جایگزین مناسبی برای مایع شکمبه در روش تولید گاز استفاده کرد که به کاهش هزینه های اینگونه آزمایش ها می انجامد.
    کلیدواژگان: تولید گاز، جو، فرآوری، منبع آنزیم میکروبی
  • محمد درستکار، سید عباس رافت، جلیل شجاع، نصرالله پیرانی صفحه 15
    در این پژوهش از تعداد 17620 رکورد مربوط به صفات رشد بره های مغانی ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند مغانی واقع در جعفرآباد در طی سالهای 1374 تا 1385 برای برآورد روند ژنتیکی و فنوتیپی صفات رشد در بره های مغانی استفاده شد. با استفاده از روش حداکثر درستنمایی محدود شده بی نیاز از مشتق (DFREML) و مدل حیوانی یک صفتی و چند صفتی، بهترین پیش بینی خطی بدون اریب (BLUP) از ارزش های اصلاحی صفات بدست آمد. روندها به صورت تابعیت میانگین مقادیر فنوتیپی و ژنتیکی بر اساس سال تولد محاسبه شد. روند فنوتیپی وزن تولد، وزن سه ماهگی، وزن شش ماهگی، وزن نه ماهگی و وزن یک سالگی به ترتیب 0371/0، 0513/0، 0206/0-، 3839/0- و 0143/0- کیلوگرم در سال برآورد گردید. روندهای ژنتیکی وزن تولد، وزن سه ماهگی، وزن شش ماهگی، وزن نه ماهگی و وزن یکسالگی با استفاده از تجزیه و تحلیل یک صفتی به ترتیب 0055/0، 0053/0، 0052/0، 0061/0 و 0849/0 کیلوگرم و طی تجزیه و تحلیل چند صفتی به ترتیب 0107/0، 0968/0، 1311/0، 1613/0 و 1328/0 کیلوگرم در سال برآورد گردید. برای تمامی صفات روند ژنتیکی معنی دار ولی روند فنوتیپی برای اغلب صفات معنی دار نبود (05/0P<). میانگین ارزش اصلاحی حاصل از مدل جند صفتی نسبت به یک صفتی بسیار بالاتر بود.
    کلیدواژگان: روند ژنتیکی، رشد، مدل حیوانی، بره مغانی
  • باب الله حیاتی، محمد قهرمان زاده، محمد خداوردیزاده، نجیبه نجفی صفحه 27
    بیمه دام به عنوان یکی از مناسب ترین راهکارها جهت مدیریت ریسک این فعالیت می تواند باعث افزایش امنیت سرمایه گذاری در این زیربخش گردد. در این تحقیق عوامل مؤثر بر پذیرش بیمه دام های آمیخته در شهرستان سلماس استان آذربایجان غربی با برآورد الگوی لاجیت مورد بررسی قرار گرفته است. داده ها و اطلاعات مورد نیاز این تحقیق با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده بوسیله تکمیل پرسشنامه از 152 دامدار این شهرستان در سال 1387 بدست آمده است. نتایج نشان داد که 62 درصد دامداران به دلایلی از جمله کم بودن میزان غرامت دریافتی، بالا بودن حق بیمه پرداختی و طولانی بودن زمان پرداخت غرامت، تمایلی به بیمه دام خود ندارند. نتایج تخمین الگوی لاجیت نشان داد که متغیرهای سن، سطح تحصیل، نوسانات درآمدی، مقدار درآمد، تعداد دامهای تلف شده، تعداد دام، میزان آگاهی از مزایای بیمه دام، داشتن شغل غیردامداری و دریافت تسهیلات عوامل مؤثر بر پذیرش بیمه دام از سوی دامداران بودند که به جز سن و داشتن شغل غیردامداری سایر متغیرها اثر مثبت و معنی داری بر پذیرش بیمه دام از سوی دامداران داشتند. لذا می توان از طریق برگزاری کلاسهای ترویجی، دامداران را نسبت به منافع بیمه دام آگاه کرد.
    کلیدواژگان: الگوی لاجیت، پذیرش بیمه، سلماس، دام آمیخته
  • علی رزاقی، حسن علی عربی، محمد مهدی طباطبایی، علی اصغر ساکی، پویا زمانی، امیرحسین دزفولیان صفحه 39
    برای بررسی اثر سطوح مختلف اختلاف کاتیون-آنیون جیره در قبل و بعد از زایمان بر تولید و ترکیب شیر، غلظت مواد معدنی پلاسما و وضعیت سلامتی از 24 راس گاو شیری بصورت آزمایش فاکتوریل 2×2 در قالب طرح واحدهای خرد شده در زمان استفاده شد. بدین منظور حیوانات در پیش از زایش به دو گروه 12 راسی تقسیم شدند که یک گروه با جیره با اختلاف کاتیون- آنیون 100- میلی اکی والان و گروه دیگر با اختلاف کاتیون- آنیون جیره ای 100+ میلی اکی والان در کیلوگرم ماده خشک تغذیه شدند. بلافاصله پس از زایش حیوانات از هرگروه به دو گروه 6 راسی تقسیم شده و یک گروه با جیره با اختلاف کاتیون- آنیون 200+ میلی اکی والان و گروه دیگر با جیره ای حاوی اختلاف کاتیون- آنیون 400+ میلی اکی والان در کیلوگرم ماده خشک تغذیه شدند. مصرف خوراک بطور هفتگی و نمونه های خون در روزهای 2 و 12 پیش و پس از زایمان جمع آوری شدند. اختلاف کاتیون- آنیون جیره ای 100- میلی اکی والان باعث افزایش معنی دار کلسیم، منیزیم، کلر و گوگرد پلاسما شد. سطح اختلاف کاتیون- آنیون جیره پس از زایش 400+ میلی اکی والان نسبت به 200+ میلی اکی والان موجب افزایش معنی دار در مصرف ماده خشک، تولید شیر تصحیح شده برای 4 درصد چربی (01/0P<)، درصد چربی شیر(01/0P<)، کل مواد جامد شیر(01/0P<) و مقادیر سدیم و پتاسیم پلاسما شد. اختلاف کاتیون- آنیون پیش از زایش بر غلظت مواد معدنی پلاسما، مصرف خوراک و تولید شیر گاوها در دوره شیردهی اثر معنی داری نداشت. هیچ موردی از تب شیر در گاوهای شیرده مشاهده نشد. اختلاف کاتیون- آنیون منفی یا مثبت اثر معنی داری بر میزان بروز جفت ماندگی و هیپوکلسیمی نداشت اما خطر وقوع آنها در دریافت کنندگان جیره آنیونی کاهش یافت. با توجه به نتایج این آزمایش، اختلاف کاتیون- آنیون پایین در اواخر آبستنی برای حفظ سلامتی دام مفید بوده و افزایش آن بلافاصله پس از زایش بر توان تولیدی حیوان در دوره شیردهی اثر مثبتی داشت.
    کلیدواژگان: گاو شیری، اختلاف کاتیون، آنیون جیره، عملکرد شیردهی، مواد معدنی پلاسما
  • زهره امیرآبادی، احمد ریاسی، حسین جانمحمدی، محمدحسن فتحی، همایون فرهنگ فر صفحه 53
    اثرات سطوح مختلف دانه خلر خام و حرارت داده شده در جیره جوجه های گوشتی، بر عملکرد رشد و متابولیت های خون آنها بررسی شد. برای این منظور از 210 قطعه جوجه گوشتی 14 روزه سویه تجاری راس در قالب یک طرح بلوک کامل تصادفی با 7 تیمار، 3 تکرار و 10 جوجه در هر تکرار استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل جیره شاهد (بدون خلر) و جیره های حاوی سطوح 10، 20 و 30 درصد دانه خلر خام یا حرارت داده شده بودند. مصرف غذا، افزایش وزن، ضریب تبدیل غذایی، شاخص تولید اروپایی، فسفات لاشه، غلظت پروتئین کل، تری گلیسرید و کلسترول در پلاسمای خون جوجه ها مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که سطوح 20 و 30 درصد خلر خام موجب افزایش معنی دار (05/0P<) مصرف خوراک شد و حرارت دادن خلر در سطح 30 درصد، مصرف خوراک را به طور معنی داری (05/0P<) کاهش داد. حرارت دادن دانه خلر در سطوح مختلف، رشد و ضریب تبدیل جوجه ها را بهبود بخشید. مصرف 20 درصد خلر خام و 30 درصد خلر حرارت داده شده در مقایسه با گروه شاهد وزن کبد را بطور معنی داری (05/0P<) افزایش داد. در 28 روزگی، میانگین غلظت پروتئین کل پلاسما بطور معنی داری (05/0P<) تحت تاثیر جیره های غذایی قرار گرفت و در گروه شاهد کمتر از دیگر گروه ها بود. در 42 روزگی غلظت کلسترول پلاسما در جوجه های تغذیه شده با جیره حاوی 30 درصد خلر خام کمترین و اختلاف آن با جیره شاهد معنی دار (05/0P<) بود. نتیجه گرفته شد که حرارت دادن دانه خلر مورد استفاده در جیره جوجه های گوشتی اثرات سودمندی دارد.
    کلیدواژگان: خلر، عمل آوری گرمایی، جوجه گوشتی، بازده رشد، متابولیت های خون
  • موسی فرجیان حاجی خواجه لو، غلامعلی مقدم، جلیل شجاع، نصرالله پیرانی صفحه 67
    این آزمایش به منظور بررسی رخداد مسمومیت آبستنی تحت بالینی و مصرف پروپیلن گلیکول جهت تامین مواد پیش ساز گلوکز خون و پیشگیری از کتوزیس و افزایش نرخ رشد جنین با استفاده از 40 راس میش آبستن متعلق به دو ترکیب ژنتیکی و از یک تا سه شکم زایش در ایستگاه تحقیقاتی خلعت پوشان دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز انجام گرفت. دامها پروپیلن گلیکول را در 4 سطح صفر (شاهد) و 3 گروه دیگر به مقدار 420 گرم به سه روش مختلف دریافت کردند. قبل و بعد از مصرف پروپیلن گلیکول خونگیری به عمل آمد و غلظت گلوکز، پروتئین تام و اوره سرم خون با استفاده از روش اسپکترفتومتری اندازه گیری شد. داده های آزمایش در قالب یک مدل خطی عمومی شامل اثرات فوق و غلظت اولیه هر متابولیت به عنوان کوواریت تجزیه و تحلیل شدند. میش های تحت آزمایش بعد از تیماربندی و بره های آنها هنگام تولد و در زمان شیرگیری وزن کشی شدند. نتایج حاکی از تاثیر معنی دار (05/0P<) مصرف پروپیلن گلیکول روی غلظت گلوکز و اوره سرم خون بود در صورتی که غلظت پروتئین تام و وزن تولد و از شیر گیری بره ها تحت تاثیر مصرف پروپیلن گلیکول قرار نگرفت. گروه شاهد به طور معنی داری (05/0>P) دارای غلظت گلوگز سرم خون کمتری (2/42 میلی گرم در دسی لیتر) و مقدار اوره بیشتری (2/18 میلی گرم در دسی لیتر) نسبت به سایر گروه ها بودند. میزان مصرف پروپیلن گلیکول، گروه ژنتیکی و شکم زایش بر روی وزن دام (مادر) اثر معنی داری) 05/0P<) داشتند. اثر ژنتیکی تاثیر کاملا معنی داری (01/0P<) روی وزن تولد و وزن از شیرگیری بره ها داشت. با عنایت به نتایج بدست آمده می توان اذعان نمود که مصرف پروپیلن گلیکول با افزایش سطح گلوکز خون می تواند سبب کاهش مسمومیت آبستنی گردد.
    کلیدواژگان: پروپیلن گلیکول، گلوکز خون، مسمومیت آبستنی، میش، نرخ رشد جنین
  • علی حسین خانی، رضا ولی زاده، سید علیرضا وکیلی صفحه 77
    به منظور بررسی برخی شاخص های متابولیکی و رفتاری در گاوهای درگیر با اسیدوز، آزمایشی با استفاده از 8 راس گاو اصیل هلشتاین در اوایل دوره شیردهی و با جیره های براساس جو انجام گرفت. چهار جیره متفاوت از لحاظ ویژگی های فیزیکی در قالب طرح فاکتوریل 2×2 با دوسطح اندازه قطعات یونجه خشک (برشهای 5 و20 میلیمتر) و دو سطح ماده خشک جیره (بدون افزودن آب و با افزودن آب تا رسیدن به سطح 50 درصد ماده خشک) بصورت یک طرح چرخشی و جیره های کاملا مخلوط در اختیار گاوها قرار گرفت. نتایج آزمایش نشان داد اگرچه اندازه گیری های نقطه ای pH شکمبه در دامنه سلامتی قرار داشته (بالاتر از 8/5) و نشان از عدم وجود اسیدوزشکمبه ای در گاوها داشت ولی سایر معیارهای اندازه گیری شده حاکی از وجود اسیدوز در گاوهای مورد آزمایش بود. این معیارها شامل پایین تر بودن بیکربنات خون در گاوهای آزمایشی (21 در مقابل 24 میلیگرم در دسی لیتر)، ذرات درشت ومواد هضم نشده درمدفوع (اندازه بحرانی ذرات 4 میلیمتر در این آزمایش در مقابل 18/1 میلیمتردر حیوانات سالم)، مصرف اجزای درشتتر خوراک (انتخاب به نفع اجزای الک 19 میلیمتری در گاوهای مصرف کننده علوفه ریز) و نوسانات شدید خوراک مصرفی بود. در مقایسه با اندازه گیری های نقطه ای pH شکمبه، مشخصه های متابولیکی و رفتاری دام میتواند بطور موثری در تشخیص دامهای درگیر با اسیدوز مورد استفاده قرار گیرد.
    کلیدواژگان: اسیدوز، pH شکمبه، بیکربنات خون، اندازه ذرات مدفوع، نوسانات خوراک مصرفی
  • یاسمن قبادی، احمد حسن آبادی، احسان شهرامی* صفحه 89

    در این پژوهش اثرات سطوح متفاوت کلسیم و فسفر قابل استفاده جیره بر عملکرد رشد، درصد خاکستر استخوان درشت نی، ابقاء کلسیم و فسفر، و برخی از فاکتورهای خونی در جوجه های گوشتی نر بررسی شد. 540 قطعه جوجه خروس گوشتی یکروزه از سویه آربور ایکرز پلاس در قالب طرح کاملا تصادفی به صورت فاکتوریل 3×3 با 9 تیمار و 4 تکرار و 15 قطعه جوجه در هر واحد آزمایشی مورد استفاده قرار گرفت. جوجه ها با سه سطح کلسیم جیره (به میزان توصیه شده توسط انجمن ملی تحقیقات در سال 1994، 80 درصد میزان توصیه شده و 60 درصد میزان توصیه شده) و سه سطح فسفر قابل استفاده جیره (به میزان توصیه شده توسط انجمن ملی تحقیقات در سال 1994، 80 درصد میزان توصیه شده و 60 درصد میزان توصیه شده) از 7 تا 45 روزگی تغذیه شدند. درصد خاکستر استخوان درشت نی و فاکتورهای خونی در سن 28 روزگی، افزایش وزن، خوراک مصرفی و ضریب تبدیل غذایی در سن 42 روزگی و قابلیت هضم مواد مغذی در سن 45 روزگی مورد اندازه گیری قرار گرفت. جیره های مورد آزمایش از نظر مقدار انرژی، پروتئین خام و سایر مواد مغذی به جز کلسیم و فسفر قابل دسترس، یکسان بودند. نتایج نشان داد که کاهش سطح کلسیم جیره سبب بهبود افزایش وزن، افزایش مصرف خوراک، کاهش سطح کلسیم سرم، افزایش سطح فسفر سرم، افزایش فعالیت آلکالین فسفاتاز و افزایش قابلیت هضم ظاهری کلسیم گردید (05/0P<). کاهش سطح فسفر قابل دسترس جیره نیز سبب کاهش وزن، کاهش مصرف خوراک، کاهش سطح فسفر سرم، کاهش فعالیت آلکالین فسفاتاز، افزایش قابلیت هضم ظاهری فسفر و کاهش خاکستر استخوان گردید (05/0P<). در کل دوره آزمایشی، ضریب تبدیل غذایی توسط سطوح مختلف کلسیم و جیره غذایی تحت تاثیر قرار نگرفت. اثرات متقابل سطوح مختلف کلسیم و فسفر قابل دسترس روی وزن زنده، مصرف خوراک، قابلیت هضم ظاهری کلسیم و فسفر، کلسیم و فسفر سرم، فعالیت آلکالین فسفاتاز و خاکستر درشت نی معنی دار بود (05/0P<). بر اساس نتایج این آزمایش می توان نتیجه گیری نمود که سطوح کلسیم پیشنهاد شده توسط انجمن ملی تحقیقات در سال 1994 برای جوجه های گوشتی امروزی اضافی است، اما سطوح فسفر قابل دسترس توصیه شده در دوره های مختلف، کافی به نظر می رسد.

    کلیدواژگان: جوجه گوشتی، خاکستر درشت نی، عملکرد، فسفر قابل دسترس، کلسیم
  • سلمان افشار، محمد مهدی طباطبایی، علی اصغر ساکی، پویا زمانی صفحه 103
    این مطالعه به منظور بررسی اثر پرک کردن بر ارزش غذایی دانه جو و مقایسه ضرایب قابلیت هضم جیره های متاثر از این فرآیند به همراه استفاده از دو منبع نیتروژن (اوره و کنجاله سویا) در گوسفند مهربان اجرا شد. در این تحقیق از شش راس گوسفند نر مهربان در قالب طرح چرخشی استفاده گردید. جیره های آزمایشی این بررسی بر اساس درصد ماده خشک عبارتند از: جیره 1 (ساقه یونجه 30% و جو معمولی 70%)، جیره 2 (ساقه یونجه 30% و جو پرک شده 70%)، جیره 3 (ساقه یونجه 30%، جو معمولی 17/69% و اوره 83/0%)، جیره 4 (ساقه یونجه 30%، جو پرک شده 17/69% و اوره 83/0%)، جیره 5 (ساقه یونجه 30%، جو معمولی 45/62% و کنجاله سویا 35/67%) و جیره 6 (ساقه یونجه 30%، جو پرک شده 65/62% و کنجاله سویا 35/7). قابلیت هضم چربی خام جیره اول با جیره دوم اختلاف معنی داری داشت (05/0P<) و سایر ضرایب هضمی مواد مغذی اختلاف معنی داری نداشتند (05/0
    کلیدواژگان: اوره، پرک کردن، دانه جو، قابلیت هضم، کنجاله سویا
  • مسلم شجاعی، محمدرضا محمدآبادی، مسعود اسدی فوزی، علی اسمعیلی زاده کشکوییه، محمدحسین فردوسی، اعظم ترابی، مهدی طیارزاده، حجت میرزاخانی صفحه 115
    شناسایی ژن های موثر بر تعادل انرژی، تولید شیر و مصرف خوراک از علاقه مندی های اخیر پژوهشگران اصلاح نژاد است. در ایران علی رغم وجود منابع غنی حیوانی، تلاش های اندکی برای شناسایی ژن های کنترل کننده ی صفات در آنها صورت گرفته است. بنابراین، شناسایی ژن های کاندیدای موثر بر صفات اقتصادی می تواند به اصلاح نژاد گوسفند در کشور کمک شایانی نماید. در این تحقیق برای بررسی چند شکلی ژن لپتین از 120 راس گوسفند نر و ماده ی کرمانی ایستگاه اصلاح نژاد شهر بابک خونگیری شد. پس از استخراج DNA با استفاده از کیت استخراج استاندارد، واکنش زنجیره ای پلی مراز برای تکثیر قطعه ی 275 جفت بازی از اگزون سوم این ژن انجام شد. پس از تعیین چند شکلی فضایی تک رشته ای، محصولات PCR، الگوهای باندی مربوط به ژن لپتین با استفاده از ژل آکریل آمید و رنگ آمیزی نیترات نقره، بدست آمد. برای ژن لپتین در نمونه ی مورد مطالعه، 10 الگوی A/A، C/C، A/B، A/C، A/B/C، A/B/E، A/B/F، A/C/F، A/B/D/E وA/B/C/F بدست آمد که نشان دهنده ی چندشکلی بالای در ژن لپتین گوسفندان نژاد کرمانی می باشد.
    کلیدواژگان: لپتین، گوسفند کرمانی، چند شکلی، PCR، SSCP
  • سید جلال مدرسی، محمدحسن فتحی نسری*، امید دیانی، لادن رشیدی صفحه 123

    برای بررسی تاثیر استفاده از تفاله دانه انار بر مصرف خوراک، تولید و ترکیبات شیر، افزایش وزن روزانه و غلظت برخی متابولیت های خون، 27 راس بز شیرده آمیخته خراسان جنوبی (با میانگین روزهای شیردهی 5/12 ± 71، تولید شیر روزانه 13/0 ± 09/1 کیلوگرم، وزن 5/2 ± 28 کیلوگرم، زایش سوم) مورد استفاده قرار گرفتند. بزها به مدت 10 روز در دوره پیش آزمایش با جیره یکسانی تغذیه شدند و در طول این مدت داده های مربوط به مصرف خوراک، تولید شیر و ترکیبات شیر اندازه گیری شد. پس از این دوره، بزها بر اساس داده های جمع آوری شده در دوره پیش آزمایش به طور تصادفی به یکی از 3 جیره آزمایشی اختصاص یافته و در آغل های انفرادی قرار گرفتند. جیره های آزمایشی که شامل صفر، 6 و 12 درصد (بر اساس ماده خشک) تفاله دانه انار بودند به صورت آزاد و به شکل کاملا مخلوط به مدت 45 روز در اختیار بزها قرار گرفت. جیره ها طوری تنظیم شدند که حاوی انرژی قابل متابولیسم و پروتئین خام یکسان بودند. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با داده های تکرار شده اجرا گردید. نتایج نشان داد که استفاده از تفاله دانه انار تاثیر معنی داری بر مصرف ماده خشک بزها و همچنین میانگین افزایش وزن زنده آنها نداشت. میزان تولید شیر با افزایش مقدار تفاله دانه انار در جیره تمایل به کاهش داشت (055/0P=). بزهای تغذیه شده با جیره های حاوی 6 و 12 درصد تفاله دانه انار به ترتیب افزایش 8 و 15 درصدی در غلظت چربی شیر نشان دادند اما تولید چربی شیر، غلظت و تولید پروتئین شیر، و غلظت و تولید مواد جامد شیر تحت تاثیر جیره های آزمایش قرار نگرفت. غلظت لاکتوز در شیر بزهائی که جیره حاوی 6 و 12 درصد تفاله دانه انار دریافت کردند به طور معنی داری (005/0P=) بیشتر از بزهائی که جیره شاهد مصرف کردند بود. دانه انار هیچگونه تاثیر معنی داری بر غلظت گلوکز، کلسترول، نیتروژن اوره، تری گلیسرید، و لیپوپروتئین های خون نداشت. نتایج این تحقیق نشان داد که می توان تفاله دانه انار را بعنوان یک منبع خوراکی ارزان قیمت جایگزین بخشی از مواد خوراکی پر انرژی جیره بزها نمود.

    کلیدواژگان: تفاله دانه انار، بز آمیخته خراسان جنوبی، تولید و ترکیب شیر، متابولیت های خون
  • فاطمه بحری بیناباج، مجتبی طهمورث پور، همایون فرهنگ فر، مسلم باشتنی صفحه 133
    به منظور تخمین احتمال وقوع آبستنی گاوهای هلشتاین پس از اولین تلقیح، از 38074 رکورد تلقیح متعلق به 10726 گاو که بین سال های 1364 تا 1388 در دو واحد مجزا از یک گله بزرگ گاو هلشتاین جمع آوری شده بودند، استفاده گردید. مدل آماری مورد استفاده بصورت رگرسیون لجیستیک بوده و رویه GLIMMIX نرم افزار آماری SAS جهت برازش مدل استفاده شد. مدل آماری، شامل اثرات ثابت دوره تلقیح (در سه دوره زمانی)، ماه تلقیح، دوره شیردهی، واحد پرورش و فرد تلقیح گر بود. تعداد تلقیح منجر به آبستنی گاوها در فایل ارقام به صورت کد صفر (یک تلقیح) و کد یک (بیش از یک بار تلقیح) تعریف شد. برآورد نسبت احتمالات (OR) برای دوره زمانی اول (سال های 1364 تا 1369) نسبت به دوره دوم (سال های 1370 تا 1379) و سوم (سال های 1380 تا 1388) به ترتیب 106/1 و 133/1 بود که نشان می دهد شانس آبستن شدن به ازای اولین تلقیح در دوره زمانی اول نسبت به دوره دوم 6/10 درصد و نسبت به دوره سوم 3/13 درصد بیشتر بوده است. متوسط تعداد تلقیح برای آبستنی در واحد یک و دو به ترتیب 2/2 و 3/2 با تفاوتی معنی دار (05/0P<) بود. برآورد نسبت احتمالات برای واحد یک نسبت به واحد دو در گاوداری مزبور، 154/1 بود که نشان می دهد شانس آبستنی به ازای اولین تلقیح در واحد یک، 4/15 درصد بیشتر از واحد دو بود. اثر عوامل ماه تلقیح، دوره شیردهی و فرد تلقیح گر بر شانس آبستن شدن به ازای اولین تلقیح از نظر آماری معنی دار نبود. نتایج نشان دهنده تاثیر عوامل محیطی و مدیریتی بر تعداد تلقیح لازم برای آبستن شدن گاو می باشد که با بهبود آنها می توان راندمان تولید مثل را افزایش داده و هزینه آبستنی را کم نمود.
    کلیدواژگان: آنالیز لجیستیک، تعداد تلقیح منجر به آبستنی، گاو هلشتاین
  • محمدرضا زبده، غلامحسین طهماسبی، علی اصغر پورمیرزا، مهتاب عزیزیان اردبیلی صفحه 143
    این تحقیق به منظور ارزیابی استفاده از ملاس چغندر قند به عنوان یک ماده دورکننده زنبور عسل در محیط های سمپاشی شده صورت گرفت. این بررسی در مزارع یونجه کبودرآهنگ و در زمان استفاده از سم فوزالن (زولون) انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل 400 لیتر آب و 3 لیتر سم فوزالن و مقادیر مختلف ملاس چغندرقند (0، 5، 5/7، 10، 5/12 و 15 لیتر به ازای هر هکتار) مورد استفاده قرار گرفت. برای ارزیابی اثر دور کنندگی ملاس چغندرقند در شرایط مزرعه در ساعات 3، 8، 24 و 72 و همچنین یک هفته پس از سم پاشی، جمع آوری زنبورعسل از کرت های مختلف با استفاده از تور حشره گیری و سپس شمارش آن صورت گرفت. این طرح به صورت اسپیلت پلات در زمان (با 6 تیمار، 5 زمان نمونه برداری و 5 تکرار) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی اجرا گردید. مقایسه میانگین داده های بدست آمده نشان داد که بین میانگین تیمارها در زمان های مختلف و نیز بین میانگین کلی تیمارهای مختلف، اختلاف معنی داری (01/0 (P<وجود دارد. هر چند که نتایج حاصله نشان دهنده این است که در کل تیمارها میانگین زنبورهای جمع آوری شده دو تیمار 15 لیتر و 5/12 لیتر ملاس چغندرقند اختلاف معنی داری ندارند ولی تیمار 15 لیتر ملاس چغندر قند به ازای هر هکتار به دلیل دارای بیشترین اثر دورکنندگی در ساعات 3 و 8 بعد از سم پاشی، استفاده از آن برای کاهش تلفات زنبورعسل در مزارع تحت سم پاشی توصیه می شود.
    کلیدواژگان: زنبورعسل، سم پاشی، حفاظت، مواد دورکننده، ملاس چغندرقند
|
  • E. Parand, A. Taghizadeh Page 1
    In this study the gas production technique was carried out using two sources of inocola (rumen and feces liquor from sheep) firstly to characterize the effect of four different processing methods on digestibility of untreated barley grain (UBG) and treated barley grain (SRBG = steamrolled barley grain، MWBG = micro waved barley grain، RSBG = roasted barley grain and MLBG = milled barley grain)، and secondly to find out the accuracy of using feces a as inocola in gas production technique to evaluate concentrate feedstuff. In in-vitro gas production technique triplicate grounded and dried samples of each treatment (approximately 300mg) were weighed and placed in 50 ml capacity serum bottles; then bottles were incubated in 20 ml of buffered rumen fluid/faecal liquor (buffer: rumen fluid، 2:1، v/v) for 48 h. The data at the different times was analyzed using completely randomized design. The results showed that in rumen liquor at 48 h microwave processing group had the most and steam rolled barley grain had the least total gas production (275. 9 and 239. 14 ml/gDM، respectively) (P<0. 05)، but the gas production at 48 h using feces as inocola، did not significant difference. Percentage of organic matter digestible in MWB and UBG (65. 14 and 65، respectively) was maximum compared to RSGB and SRGB (58. 21 and 57. 83، respectively) was achieved. Also we found a high relationship (r2=0. 9) between gas production (ml/mg DM) with two sources of inocula which suggests that feces can be used successfully in gas production technique to evaluate concentrate feedstuffs. The results suggest that because of considerations of disorders like acidosis or bloat، use of processing like steam flaking and roasting in order to bypass some of starch to the small intestine can be helpful. The data showed that the faecal liquor can be used as a replacement assay for rumen liquor in gas production technique resulting in low costs.
  • M. Dorostkar, Sa Rafat, J. Shodja, N. Pirany Page 15
    In this research 17620 records of growth traits of Moghani sheep breed collected during 1994 to 2005 in sheep breeding station of Jafar-Abad, were used to estimate the genetic and phenotypic trends. The Best Linier Unbiased Prediction (BLUP) from breeding value was estimated by Derivative Free Restricted Maximum Likelihood (DFREML) with univariate and multivariate animal model. The trends were estimated by regression of mean of estimated breeding and phenotypic values on birth year. Phenotypic trends were positive and significant (P<0.05) for birth and 3 months weights and are negative for 6 months, 9 months and yearling weights. Genetic trends were positive and significant for all traits in both models for lamb weights at birth, 3 months, 6 months, 9 months and yearling of age being 0.0055, 0.0053, 0.0052, 0.0061 and 0.0849 kg per year in univariate analysis (P<0.01) and 0.0107, 0.0968, 0.1311, 0.1613 and 0.1328 kg per year in multivariate analysis (P<0.01), respectively. Multivariate model offered better results in comparison with univariate models.
  • B. Hayati, M. Ghahremanzadeh, M. Khodaverdizadeh, N. Najafi Page 27
    Livestock insurance as one of the appropriate strategies of risk management can increase the investment security in this subsection. The present study investigates effective factors on adoption of native livestock insurance in Salmas County at West Azerbaijan province. Required data were obtained by completing questionnaires form 152 cattleman at 1387 year. The results revealed that 62 percentages of cattleman did not use insurance due to insufficient amount of indemnity, high insurance premium and long waiting time for acquiring the indemnity. Estimation of the logit model showed that variables include age, education, revenues fluctuation, amount of revenue, number of dead cattle, number of cattle, awareness level of insurance benefits, having non-livestock farm occupation and obtaining debt, were effective factors on adoption of livestock insurance. Hence, the information of the cattlemen about the insurance can be enhanced by participating insurance training courses.
  • A. Razzaghi, H. Aliarabi, Mm Tabatabaei, Aa Saki, P. Zamani, Ah Dezfoulian Page 39
    In order to survey the effect different levels of pre and postpartum dietary cation-anion difference (DCAD) on milk production, milk composition, plasma mineral concentration and health status twenty four Holstein cows were used in a split-plot in time design with a 2×2 factorial arrangement as a completely randomized design. Before calving, cows were divided into two groups of 12 each, one group was fed by a diet of -100 DCAD (meq/kg DM) and another group by +100 DCAD (meq/kg of DM). After parturition animals in each group were divided into two group of 6 each and one group fed a diet of +200 DCAD (meq/kgDM) and the other fed a diet of +400 DCAD (meq/kgDM). Feed intake was recorded weekly and blood samples were collected on days -12, -2, +2and +12 of parturition. Prepartum feeding of the diet with -100 meq/kg DM DCAD increased plasma concentration of Ca, Mg, Cl and S. After parturition, feeding the diet with +400 DCAD increased significantly (P<0.01) DMI, fat corrected milk production, milk fat and total solid concentrations and plasma Na and K concentrations. Prepartum DCAD did not affect plasma mineral concentration, DMI, and milk production of lactating cows. No case of milk fever was observed in dairy cows. However, different levels of DCAD did not significantly affect retained placenta and hypocalcemia incidences, their risks were reduced for animals fed anionic diets. So it was concluded that low level of DCAD on late gestation can be useful to improve animal health and high of DCAD after parturition had positive effect on animal performance.
  • Z. Amirabadi, A. Riasi, H. Janmohammadi, Mh Fathi, H. Farhangfar Page 53
    An experiment was conducted to evaluate the effects of different levels of raw and heated grass pea (Lathyrus sativus) seed on growth performance and some blood metabolites of broiler chickens. Fourteen day old broilers (210 chickens) were randomly assigned to 7 treatments, with 3 replicates and 10 birds in each replicate. Broilers were fed the isocaloric and isonitrogenous diets containing 0, 10, 20 and 30 % of raw or heated grass pea seed. Feed intake, weight gain, feed conversion ration (FCR), European efficiency factor (EEF) and carcass characteristics were recorded. Total plasma protein, triglyceride and cholesterol concentration of broilers were measured at 2 stages of growth (28 & 42d). The results showed that diets containing 20 and 30% raw grass pea seed, increased feed intake significantly (P<0.05) and heated at 30% level increased feed intake significantly (P<0.05). Heating the grass pea seed improved weight gain and FCR of broilers in different levels. The birds which received 20% raw or 30% heated grass pea seed had significantly greater (P<0.05) liver weight than the control group. Total plasma protein concentration was affected by treatments at 28d. At 42d, the birds which received 30% raw grass pea seed had significantly (P<0.05) lowest cholesterol concentration. Increasing the levels of raw grass pea seed, decreased cholesterol concentration. It was concluded that heating process have some beneficial effect on grass pea seed used in chicken diets.
  • M. Farajyan Hajikhajehlou, Gh Moghaddam, J. Shoja, N. Pirani Page 67
    This study was done to investigate subclinical pregnancy toxemia and effect of feeding with propylene glycol (PPG) to supply glucose precursor to prevent ketosis and increase fetal growth. In this study, 40 pregnant ewes, 21 days before parturition belonging to two genetic groups and having 1 to 3 parities were used at Khalatposhan research station, faculty of agriculture, university of Tabriz. PPG was used at 4 levels zero (control) and feeding 420 gr of PPG at three different periods. Blood samples were taken before and after feeding with PPG. Thereafter, blood glucose, and blood serum urea and total protein concentrations were measured by spectrophotometer. The data were analyzed using a general linear model and primary concentration of each metabolite was used as covariate. The weight of ewes, lambs at birth and weaning were recorded. Experimental results indicated significant effect (P<0.01) of PPG on blood serum glucose concentration while total serum protein, lambs birth and weaning weights did not affect by PPG. Control group significantly (P<0.05) had lower blood glucose and upper serum concentrations. PPG, genetic groups and parity had significant (P<0.05) effect on ewes body weight while genetic group had very significant (P<0.01) effect on birth and weaning weights of the lambs. It can be concluded that PPG with increasing blood glucose concentration can reduce pregnancy toxemia in ewes.
  • A. Hosseinkhani, R. Valizadeh, Sa Vakili Page 77
    An experiment was conducted to study the relationship between behavioral and metabolic characteristics of acidosis challenged cows with their health. Eight Holstein cows in early lactation stage were allocated to four dietary treatments in a change over design with factorial arrangement of 2×2 including two levels of alfalfa hay particle size (5 and 20mm theoretical length cut) and two levels of TMR dry matter (without and with adding water up to 50% DM). The results showed that ruminal pH measurements in cows were in safety margin, however some characteristics such as blood bicarbonate (21 vs 24 mg/dL), fecal particle size (4 vs 1.18 for fecal critical particle size), TMR sorting by cows (sorting for long hay from 19 mm sieve) and feed intake fluctuations indicated that the cows suffer from acidosis. In comparison with spot measurements of ruminal pH, metabolic and behavioral characteristics on animal can be used more efficiently for detection of acidosis challenged cows.
  • Y. Ghobadi, A. Hassanabadi, E. Shahrami Page 89

    An experiment was conducted to evaluate effects of different dietary calcium and available phosphorus levels on growth performance, tibia ash percentage, apparent retention of calcium (Ca) and total phosphorus (tP), and some blood parameters in male broiler chickens. Five hundred frothy male broiler chickens from Arbor Acres plus (AA+) strain were used in a completely randomized design with a 3×3 factorial arrangement of treatments and 4 replicates with 15 chickens in each floor pen. Broiler chickens were fed three levels of dietary calcium (NRC recommended level, 80% or 60% of NRC recommended level) and three levels of phosphorus (NRC recommended level, 80% or 60% of NRC recommended level) during 7- 45 days of age. Apparent digestibility of Ca and P was measured on 45 days of age. Experimental diets were formulated to be isoenergetic and isonitrogenous with similar nutrients except than calcium and total phosphorus. The results showed that body weight gain, feed intake, blood serum P concentration, serum alkaline phosphatase level and apparent digestibility of Ca were increased and serum Ca level was depressed by increasing dietary level of Ca (P<0.05). Body weight gain, feed intake, blood serum P level and tibia ash percentage were decreased and apparent digestibility of tP and level of serum alkaline phosphatase were increased by decreasing in level of dietary level of available P (P<0.05). Different dietary level of Ca and P had no significant effect on feed conversion ratio throughout the experiment. Interaction of calcium and available phosphorus levels had a significant effect on body weight gain, feed intake, apparent digestibility of Ca and P, Ca and P levels of serum, levels of serum alkaline phosphatase and tibia ash percentage (P<0.05). To achieve the best performance results, ratio of Ca:P is recommended 2:1 according to the results obtained from the current experiment. The results of this experiment suggested that NRC (1994) Ca requirements for modern broiler chickens are excessive, but current NRC available P requirement is sufficient.

  • S. Afshar, Mm Tabatabaie, Aa Saki, P. Zamani Page 103
    This study was conducted to determine the effect of dry rolling on nutritional value of barley grain and comparison of digestive coefficients of diets contented of processed grain associated with two nitrogen sources (urea and soybean meal) in Mehraban sheep. In this study, six head of Mehraban ram were used as change-over design. Experimental rations according to dry matter basis included: ration 1 (stem of alfalfa and barley grain), ration 2 (stem of alfalfa and dry rolled barley grain), ration 3 (stem of alfalfa and barley grain with urea), ration 4 (stem of alfalfa and dry rolled barley grain with urea), ration 5 (stem of alfalfa, barley grain and soybean meal) and ration 6 (stem of alfalfa and dry rolled barley grain and soybean meal). The crude fat digestibility had significant difference between first and second rations (P<0.05) and digestibility of other nutrients had not significant differences (P>0.05). Also calculated digestibility coefficients of whole barley grain and dry rolled barley grain had not significant difference except of crude fat (P>0.05) and dry rolling didn’t change dramatically on digestibility of barley grain. Comparison of six experimental rations was showed which digestibility of nutrients especially crude protein and crude fat influenced by rations significantly (P<0.05) and NFE digestive coefficient of dietaries lacked significant difference (P>0.05). In general can be concluded that, rolling process was not effective on nutrients digestibility and nutritional value of barley grain in sheep but use of protein nitrogen sources and non protein nitrogen sources can affect nutrients digestibility of total dietary.
  • M. Shojaei, Mr Mohammadabadi, M. Asadi Fozi, Ka Esmailizadeh, Mh Ferdowsi, Atorabi, M. Tayyarzadeh, H. Mirzakhani Page 115
    Identification of associated genes with energy balance, yield and feed intake are recent interests of the animal breeding researchers. With consider to rich resources of animals, in our country-Iran, accomplish a little assay for identification of genes that controlling its traits with molecular techniques. Identify the candidate genes in sheep breeds using DNA test can have a great help for their breeding progress. In this research, for analysis of leptin gene polymorphism in Kermani sheep, we collected blood samples of one hundred and twenty male and female Kermani sheeps which were rearing in breeding center of Shahre Babak, Kerman. Genomic DNA was extracted using commercial DNA extraction Kit. The exon 3 (275 bp segment of exon 3) of leptin gene was amplified with specific primers. The single stranded conformation polymorphism (SSCP) patterns of PCR product were studied using Acrilamid gel and silver staining method. We obtained 10 band patterns for leptin gene: A/A, C/C, A/B, A/C, A/B/C, A/B/E, A/B/F, A/C/F, A/B/D/E and A/B/C/F. The results showed that leptin gene is so polymorphic in studied population.
  • J. Modarresi, Mh Fathi Nasri, O. Dayani, L. Rashidi Page 123

    Twenty- seven multiparous southern Khorasan cross-bred goats (DIM of 71 ± 12.5, average daily milk yield of 1.09 ± 0.13 kg and average BW of 28 ± 2.5 kg), were used to study the effects of feeding pomegranate seed pulp (PSP) on dry matter intake (DMI), milk yield and milk composition, average daily gain (ADG) and some blood metabolits. Goats in pre-trial period (10 d) were fed similar ration and during this period DMI, milk yield and composition were recorded. After this period and based on pre-trial records, the goats randomly were assigned.to one of three experimental diets and were housed in individual stall barns. Experimental diets that were included 0, 6 and 12% of PSP (DM basis) that fed as totally mixed ration and ad-libitum for a 45-d period. The diets were formulated to be iso-nitrogenous and iso-caloric. Results showed that use of PSP did not affect DMI and ADG of goats. Milk production tends to (P< 0.05) decrease with increasing level of PSP in diet. Milk fat concentration of goats fed diets with 6 and 12% PSP, increased by 8 and 15%, respectively but milk fat yield, milk protein concentration and yield and milk SNF concentration and yield of goats was not affected by diets. Milk lactose concentration in goats were fed with 6 and 12% PSP, increased significantly compared with control group. Feeding PSP did not any significant effect on blood glucose, cholesterol, urea N, triglyceride and lipoproteins. It was concluded that pomegranate seed pulp as a cheep feedstuff source can be replaced with part of energy rich feedstuffs in goats.

  • F. Bahri Binabaj, M. Tahmoorespoor, H. Farhangfar, M. Bashtani Page 133
    To evaluate the effects of some environmental factors on the probability of being pregnant after only one insemination in Iranian Holstein cows, a total of 38074 records obtained from 10726 cows at different parities and inseminated during years 1985 to 2009 were utilized. All records were collected from a very large dairy herd which comprised of two units. A generalized statistical linear model was applied to analyze the data. Logistic regression model was applied as the statistical model. In the model, fixed effects of period and month of insemination, inseminator, parity and herd unit were included. The statistical model was run using GLIMMIX procedure of SAS software. Odds ratio estimation for period 1 (years 1985 to 1990) in comparison to periods 2 (years 1991 to 2000) and 3 (years 2001 to 2009) was 1.106, 1.133 respectively, which means chance of being pregnant after first insemination in year period 1 in comparison to periods 2 and 3 were respectively 10.6%, 13.3% higher. Average insemination per conception in unit one and two was 2.22 and 2.38 respectively, and the difference was statistically significant. Odds ratio estimation for herd unit showed that chance of being pregnant after the first insemination in unit 1 was 15.4% higher than unit 2. Results indicate the influence of environmental and management factors on number of services needed for a cow to be conceived which by improving them reproductive efficiency will increase and pregnancy cost will decrease.
  • Mr Zobdeh, Gh Tahmasebi, Aa Pourmirza, M. Azizan Ardabili Page 143
    In order to evaluate efficiency of repellent substances for honey bee protection in poison’s environments, an experiment was carried out with molasses as a repellent. In all treatments of this experiment, were used 400 liters of water, 3 liters of phosalon and different concentration of molasses (including 0, 5, 7.5, 10, 12.5 and 15 liters/hectare). For evaluation the effect of molasses repellency in field condition, insect pollinators were collected 3, 8, 24, 72 hours and 7 days after spraying. Numbers of honey bees in each plot were counted separately. This research was done in spilt plot design with six treatment, five replicate and five sampling time. The result showed that significant differences between treatments in different times and also between mean of treatments in all of the times (P<0.01). Based on the obtained results average of honeybee collected in all of the time in the treatment of 15 and 12.5 liters per hectare were significantly higher than other treatments. Repellency effect of 15 liters molasses per hectare was significantly higher than other treatments three and eight hours after treatment. So, application of 15 liters molasses per hectare was recommended in chemical times.